اندیشه آرمان شهری در جمهور افلاطون؛ تفاوت ها و تمایزها

افلاطون در «جمهور» بر اساس مبانی معرفتی و هستی شناسانه به صورت بندی آرمان شهری پرداخته که می توان آن را از نخستین صورت های اندیشه جامع و منسجم در مورد سیاست دانست. این آرمان شهر از دیرباز مورد تفسیر و برداشت
جمعه، 28 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه آرمان شهری در جمهور افلاطون؛ تفاوت ها و تمایزها
اندیشه آرمان شهری در جمهور افلاطون؛ تفاوت ها و تمایزها

 

نویسندگان: دکتر حاتم قادری(*)، دکتر مصطفی یونسی(**)، عبدالرسول حسنی فر(***)




 

چکیده

افلاطون در «جمهور» بر اساس مبانی معرفتی و هستی شناسانه به صورت بندی آرمان شهری پرداخته که می توان آن را از نخستین صورت های اندیشه جامع و منسجم در مورد سیاست دانست. این آرمان شهر از دیرباز مورد تفسیر و برداشت های مختلفی قرار گرفته است.
نوشتار حاضر درصدد است با خوانش آرمان شهر جمهور در بستر سیاسی- اجتماعی یونان کلاسیک از یک سو و مبانی فکری و فلسفی آن از سوی دیگر، وجه تمایز مقوله آرمان شهری در تفکر افلاطون را از دیگر صورت های آرمان اندیشی مورد بررسی قرار دهد.
در پرتو این خوانش به نظر می رسد ویژگی پولیس محوری یونان باستان و مبانی فلسفی چون ایده ها و نسبت آنها با واقعیت، ایده خیر و... موجب شده مقوله ی آرمان شهری در منظر افلاطون از هر نوع ایدئالیسم ذهنی، آرمان گرایی ناکجاآبادی و هزاره باوری متمایز شده و در عین ایدئال، واقعی باشد.
واژگان کلیدی: آرمان شهر، افلاطون، هم پرسه جمهور، فیلسوف شاه، ایده خیر.

مقدمه

اندیشه آرمان شهری (1) برای افلاطون به عنوان یکی از نخستین اندیشمندانی که به طور منسجم و نظام مند به مسائل سیاسی پرداخت از اهمیت بسیاری برخوردار است. افلاطون در مهم ترین اثر خود جمهور(2) و سپس قوانین(3) نخستین پایه های چنین نگرشی به سیاست را فراهم آورده است.
نقش افلاطون در تحولات اندیشه فلسفی و سیاسی به طور کلی و به نحو خاص مقوله آرمان شهری تا اندازه ای است که اغلب مکتب های سیاسی، اجتماعی و فلسفی عصر ما خود را با توجه به این متفکر ارزیابی می کنند و هنوز پس از گذشت 2400 سال، اندیشه های افلاطون از پرنفوذترین مسائل مورد توجه متفکران است.(4)
افلاطون در دل سنت یونان کلاسیک و بر اساس مبانی فکری مشخص در جمهور به صورت بندی آرمان شهری پرداخته که در مجموع بتواند فراهم کننده سعادت انسان در عرصه سیاسی باشد.
آرمان شهر جمهور از دیرباز مورد تفسیرها و برداشت های متعدد قرار گرفته و نظریات مختلفی در مورد آرمانی یا واقعی بودن و چگونگی تحقق آن ارائه شده است. همچنین بر اساس این آرمان شهر سعی شده صورت های نوینی از آرمان شهر در مکاتب دیگر ترسیم شود.
در این نوشتار کوشش شده است با در نظر گرفتن آرمان شهر افلاطون در بستر و متأثر از فضای سیاسی - اجتماعی پولیس محور یونان باستان از یک سو و مبانی فلسفی و نظری افلاطون که آرمان شهر بر آنها استوار است، از سوی دیگر، مقوله آرمان شهر در جمهور افلاطون مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و تفاوت آن از صورت های دیگر آرمان شهر برجسته شود.
نکته ای که مقاله بر آن تأکید دارد، توجه به مبانی اندیشه آرمان شهری افلاطون در جمهور است، مبانی ای که موجب می شود آرمان شهر افلاطون در عین ایدئال بودن، واقعی هم باشد و درست به همین دلیل از دیگر صورت های آرمان شهر متمایز شود؛ به عبارت دیگر تأکید مقاله بر خوانش مسئله آرمان شهری در جمهور بر اساس مبانی فلسفی چون منظر افلاطون به امر واقعی و ایدئال، ایده ها، ایده خیر، مراتب معرفت و فضای پولیس محور است؛ مبانی که به آرمان شهر جمهور سرشتی کاملاً فلسفی-سیاسی می بخشد.
در بررسی این مسئله از روش خوانش و تحلیل متن افلاطون و استناد به برخی شارحان استفاده و تلاش می شود با قرار دادن پرسش ها و مسائل مورد پژوهش در برابر متن جمهور، به بررسی مسئله مورد نظر پرداخته شود.

پیشینه و جنبه های نوآوری پژوهش

اگرچه در آثار اندیشمندانی مانند اشتراوس، یگر، گمپرتس، گاتری، ولستوس و ... که عمدتاً به شرح هم پرسه جمهور پرداخته اند، به آرمان شهر و ویژگی های آن پرداخته شده است، این مقاله تلاش دارد به آرمان شهر افلاطون نگاهی دوباره انداخته، وجوه تمایز آن را از دیگر صورت های اندیشه آرمان شهری برجسته سازد.
آنچه این مقاله را از کارهای دیگر متمایز می سازد بررسی مستقل مقوله آرمان شهر بر اساس مبانی سیاسی- نظری آن و برجسته کردن وجوه تمایز آن از دیگر صورت های اندیشه آرمانی مانند ایدئالیسم ذهنی، آرمان گرایی ناکجا آبادی و هزاره باوری است. در آثار فارسی زبان، بررسی آرمان شهر افلاطون به صورت مستقل بر مبنای این فرضیه که آرمان شهر جمهور از وجهی ایدئال و از وجه دیگری واقعی است، مورد بررسی قرار نگرفته و حتی سوء تعبیرهایی در این زمینه در برخی کارها شکل گرفته است.

پولیس(5) و ارتباط آن با آرمان شهر

یکی از مقوله هایی که در بررسی آرمان گرایی افلاطون ضروری است، درهم تنیدگی حیات سیاسی با سعادت و غایت زندگی، در اندیشه افلاطون و به طور کلی اندیشه سیاسی کلاسیک است.
اگر بتوان زندگی یونانیان دوره کلاسیک را به عنوان یک سبک خاص در عرصه تمدنی آن روز مطرح کرد، این سبک زندگی ارتباط مستقیمی با پولیس دارد. مفهوم پولیس به بهترین وجه آرمان یونانی زندگی اجتماعی را نمایان می سازد. پولیس در یونان فقط مکان فیزیکی که اقتضائات زندگی جمعی را برطرف سازد نیست بلکه محیط فکری، اقتصادی و اجتماعی است که به گونه ای تفکیک ناپذیر با اندیشه و حیات یونانی گره خورده، انسان یونانی بقا و کمال خود را صرفاً در آن می دانست. اساساً در یونان کلاسیک زندگی غیر سیاسی چندان معنایی نداشت و همه ی ساکنان شهر به نوعی در سیاست مشارکت داشتند. خود کلمه سیاست(6) از پولیس مشتق شده و یادآور این است که دولت شهرهای یونانی نخستین نمونه آن سازمانی است که امروزه به نام دولت خوانده می شود.(7)
این رابطه و درهم تنیدگی انسان و پولیس به گونه ای است که ارسطو انسان را به موجودی در پولیس(8) تعریف می کند؛ انسانی که تنها در پولیس هویت و خرد(9) خود (وجه دیگر تعریف انسان به تعبیر ارسطو) را باز می یابد. به تعبیر ارسطو کسی که به نحو طبیعی زیست اجتماعی در پولیس ندارد انسان نیست بلکه یا موجودی برتر از انسان است یا پست تر از او.(10)
یونانیان تصوری از زندگی بدون ملاحظات سیاسی در عرصه شهر نداشتند. اهمیت پولیس و مفهوم شهروندی در یونان به اندازه ای مهم بود که اعتبار هر آتنی به میزان مشارکت او در زندگی شهروندی و قبول مسئولیت در امور شهر، بستگی داشت.(4) هر کس که به تأیید شهر رسید یا شهر بر او اعتماد داشت، به بالاترین افتخار ممکن دست می یافت، افتخاری که بالاتر از هر ثروت و قدرتی بود.(5)
اشتراوس با برجسته کردن این وجه از فلسفه سیاسی کلاسیک در تمایز با فلسفه سیاسی جدید معتقد است آنچه بیش از همه می تواند ماهیت فلسفه سیاسی کلاسیک را بر ما آشکار سازد، ارتباط مستقیم این تفکر با حیات سیاسی(13) است.(14) نتیجه اینکه ذهن یونانیان در بستر زیست در چنین دولت شهرهایی شکل گرفته بود و افلاطون به عنوان یکی از این یونانیان، در همین بستر فکری حداکثر توجه را به پولیس و مؤلفه های آن داشت. اهمیت این نگاه به پولیس را می توان در رساله کریتو افلاطون و فرار نکردن سقراط از آتن ملاحظه کرد. در آنجا، سقراط با نپذیرفتن پیشنهاد فرار از آتن و رفتن به سرزمین و شهر دیگر، بر پایبندی به اصول و قواعد شهر حتی اگر ناعادلانه باشد تأکید می کند و معتقد است قانون شکنی و فرار از شهر حتی اگر به دلایل مشروع باشد، بزرگ ترین ظلم و زیان در حق شهر و شهروندان و خود است.(15)
در جمهور نیز که افلاطون درصدد فراهم کردن بهترین زندگی بر اساس مبانی فلسفی است همین ارتباط با پولیس وجود دارد زیرا اساساً به نظر افلاطون تفکر و سوفوس(16) منتزع و بریده از پولیس امکان تولد ندارد بلکه باید این دو را در رابطه ای متقابل و درهم تنیده با هم در نظر داشت.(17)
این خصلت پولیس محورِ تفکر افلاطون موجب می شود از همان آغاز نگاه افلاطون در صورت بندی شهر، همراه با لوازم مدنی باشد و تمایزی اساسی بین این شیوه اندیشیدن در مورد سیاست با آن دسته از تفکراتی شکل بگیرد که بدون توجه به فضای مدنی در صدد بررسی چگونگی سعادت انسان هستند؛ بنابراین اندیشه آرمان شهری افلاطون باید در این بستر و فضای پولیس محور فهمیده و تفسیر شود. به تعبیر اشتراوس هیچ یک از وجوه اندیشه سیاسی افلاطون از جمله حاکمیت فلاسفه در شهر را نمی توان بدون توجه به بسترهای آن مورد بررسی قرار داد.(18)

واقعیت- ایده (امر ایدئال)
نوع مواجهه ی افلاطون با واقعیت و چیستی امر ایدئال مسئله دیگری است که ارتباط موثقی با مقوله آرمان شهر در تفکر افلاطون دارد. برخلاف مفروض متفکران دوره مدرن که واقعیت را عبارت از امر محسوس می دانند و هر آن کس را که به امری غیر از این توجه کند، ایدئالیست و آرمان گرا (به معنای قائل به اصالت امر ذهنی می شمردند)، افلاطون با تمایز میان امر محسوس و امر معقول، واقعیت را از آن ایده ها و مثال های معقولی می دانست که در عالمی متمایز از عالم محسوس وجود دارند.
این مثال ها نه تنها خود واقعی و حقیقی هستند بلکه اصل، الگو و علت تمام امور عالم محسوسی هستند که از خود هیچ واقعیتی نداشته، شناخت به آنها پندار و گمانی بیش به آدمی نمی دهد. در حالی که عالم معقول، سرای هستی های متعالی و حقایقی است که متعلق به معرفت حقیقی می باشند، عالم محسوس، انباشته از سایه ها، تصاویر و امور محسوسی است که جز پندار و عقیده به عنوان پایین ترین مراتب شناسایی چیزی در پی ندارد. فاین با برجسته کردن این دو عالم در اندیشه افلاطون، معتقد است بر طبق این نظریه هیچ معرفتی در امور حسی وجود ندارد و معرفت فقط مربوط به عالم مثال است؛ همان طور که هیچ عقیده ای در مورد عالم ایده ها وجود ندارد زیرا عقیده مختص امور حسی است.(19)
افلاطون در بخشی از جمهور با اشاره به امور محسوس، آنها را موضوع دانش به معنی حقیقی نمی داند و با نام بردن از کسانی که فقط به همین امور اتکا می کنند با عنوان «دوستدار مناظر»(20) آنها را دارای هیچ نوع معرفت نمی داند. چنین کسانی در مورد وجود یا نبود حقیقت و خطا موضعی کاملاً میانه داشته و به اموری دل می سپارند که آمیخته با زیبایی و زشتی، عادلانه و ظالمانه و به طور کلی وجود و لاوجود هستند. اگر چه ممکن است آنها به طور مثال در مورد زیبایی یک رنگ درست تشخیص دهند ولی تشخیص آنها در حد عقیده است و از معرفت برخوردار نیست.(11)
به طور کلی محسوسات به نظر افلاطون به سبب در معرض کون و فساد بودن از واقعیت برخوردار نیست زیرا واقعیت وجود ثابتی است که در آن هیچ تغییر و تحولی نبوده، متعلق به معرفت حقیقی است، اما محسوسات از وجود حقیقی برخوردار بوده، شناخت به آنها عقیده ای بیش به دست نمی دهد. افلاطون خود می گوید:
کسانی که صرفاً چیزهای زیبا را می بینند و نه خود زیبایی را یا کسانی که اعمال عادلانه را بدون خود عدالت در نظر می گیرند و به همین ترتیب بقیه امور را، فقط دارای عقیده ای درباره این چیزها هستند و از هیچ شناخت و معرفتی برخوردار نیستند.(12)
خود زیبایی و عدالت یا به تعبیر افلاطون ایده ها، در عین اینکه از امور محسوس متفاوت و متمایز هستند و در عالمی فراتر از آنها وجود دارند ولی این به معنای انتزاعی و ذهنی انگاشتن آنها نیست. آنها ایدئال هستند ولی نه به معنای امر ذهنی بلکه به معنای فراتر از امور محسوس بودن و بهترین چیز را نمایندگی کردن. این برداشت از ایدئال متمایز از آن چیزی است که در دوره مدرن امر ایدئال به معنای امرذهنی و انتزاعی خوانده می شود.
واقعی دانستنِ ایده ها و صورت های معقول نسبت به امور محسوس از سوی افلاطون به بهترین شکل در تمثیل خط در جمهور نشان داده شده است. در تمثیل خط(23) افلاطون با دسته بندی و نتیجه گیری مباحث قبلی در مورد شناخت، معتقد است چهار مرتبه از هستی را در تناظر با چهار مرتبه شناسایی می توان صورت بندی کرد. از اینها دو مرتبه در عالم محسوس قرار دارد و دو مرتبه در عالم معقول. مراتب شناخت در عالم محسوس عبارتند از:1) شناخت ظنّی و توهم آلود(24) سایه ها و تصاویر اشیا؛ 2)شناخت خود اعیان طبیعی که عقیده(25) و ادراک حسی نتیجه ی آن است. مراتب شناخت در عالم معقول شامل: شناخت استدلالی(26) امور معقول مبتنی بر مفروض های ریاضی، و شناخت صورت های معقول و ایده ها(27) بدون هیچ واسطه ای است که به معرفت(28) حقیقی منجر می شود.(29)
همان طور که در تمثیل خط مشاهده می شود شناخت و متعلق آنها از نظر افلاطون دارای سطوح و مراتب مختلفی است و اساساً در این مراتب ما با درجات مختلفی از واقعیت و هستی روبه رو هستیم(30) که در مجموع سلسله ای را از پایین ترین سطح تا بالاترین سطح شکل می دهند.
آنچه در این نوع نگاه به هستی و مراتب معرفتی متناظر با آن واقعیت دارد نه امور متغیر محسوس و سایه های آنها که توهم و عقیده به دست می دهند بلکه ایده ها و صورت های معقولی هستند که در بالاترین مراتب هستی و معرفت به عنوان منشأ همه ی امور عالم محسوس قرار دارند. چنین نگاهی به واقعیت و مرتبه معرفتی متناظر با آن موجب می شود که مقوله آرمان شهر نیز شاخصه ها و ویژگی های خاصی داشته باشد.

ایده خیر

مقوله محوری دیگری که برای فهم اندیشه آرمان شهری در تفکر افلاطون ضروری می نماید، تأمل در ایده خیر(31) و جایگاه آن در هستی شناسی و معرفت شناسی افلاطون است. از نظر افلاطون، ایده ی خیر از چنان تعالی برخوردار است که در قالب گفتار و عبارات در نمی آید و صرفاً به صورت اشاره و تمثیل می توان آن را باز نمود. به نظر او جایگاه ایده ی خیر در عالم معقول مانند خورشید در عالم محسوس است. او می گوید:
آنچه هم به امور معقول حقیقت می بخشد و هم موجب می شود نفس بتواند به آنها معرفت یابد، ایده ی خیر است؛ به عبارت دیگر ایده ی خیر، هم علت معرفت به امور معقول و هم علت هستی آنان است... همان طور که خورشید نه تنها به امور محسوس، قابلیت دیده شدن می بخشد بلکه علت تولید، رشد و تغذیه آنهاست، بی آنکه خورشید همانند این چیزها باشد، امور معقول نیز نه تنها قابلیت شناخته شدن را از ایده ی خیر می گیرند بلکه وجود و ماهیت آنها نیز از ایده ی خیر است، بی آنکه خیر عین وجود باشد بلکه مرتبه ی بالاتری از وجود را دارد.(32)
ایده ی خیر همه ایده های دیگری چون عدالت، شجاعت، خویشتن داری، زیبایی و... به شمار می آید. ایده خیر در عین حال که یکی از ایده ها به شمار می آید ولی به لحاظ نیروی آفریندگی و هستی بخشی که دارد، با سایر ایده ها که چونان سرمشق ها و الگوهای اشیای عالم محسوس هستند، تفاوت ماهوی دارد.(16) علاوه بر هستی شناسی ایده خیر، وجه معرفت شناسی آن هم برجسته است. ایده خیر نه تنها علت هستی ایده ها را ادراک می کنند.(34)
افلاطون به وسیله ایده خیر و معرفت به آن، مرتبه ای را در معرفت شناسی وارد می کند که مشروط نیست؛ معرفتی که می تواند عقل را در تمام مراتب راهنمایی کرده او را از هر گونه دانش متعارف فراتر برده با واقعیت یکی کند.(35) در واقع از نظر افلاطون:
عالی ترین معرفت ممکن که می تواند فرد به دست آورد، دانش ایده خیر است، زیرا اگر کسی خود خیر را نشناسد، نخواهد توانست عدالت و زیبایی را بشناسد.(19)
این دانشی است که نه تنها بر همه دانش های دیگر برتری دارد بلکه امکان شناسایی دیگر دانش ها در پرتو این دانش امکان پذیر است. به نظر افلاطون چنین دانشی را که تمام دانش ها دیگر مقدمه و پیش درآمد آن هستند باید دانش دیالکتیک نامید؛ دانشی که عقل بدون کمک گرفتن از حواس و فقط از طریق فعالیت عقلانی در عرصه ی امور مجرد، به هستی حقیقی راه می یابد.(37)

آرمان شهر جمهور

بر مبنای فضای پولیس محور یونان و نگاه خاص به واقعیت، ایده و ایده خیر، افلاطون در هم پرسه ی جمهور طرحی گسترده از آرمان شهر را ارائه می دهد. طرحی که در آن همه چیز دارای انسجام و بر مبنای مشخصی استوار است. اشتراک اموال و خانواده، تقسیم اجتماع به سه گروه مشخص، حکومت آریستوکرات(38)، شکل گیری شهر و زندگی بر اساس طبیعت(39)، نظام تربیت فضیلت محور و غایت گرایی از جمله ویژگی ها و شاخصه های آرمان شهر افلاطون در جمهور است که بر مبانی فلسفی و متافیزیکی مشخصی استوار است.
مهم ترین ویژگی آرمان شهر جمهور که می توان آن را شاه بیت این اثر و عامل افتراق آن از دیگر آرمان شهرهایی که در طول تاریخ به تصویر آمده اند به شمار آورد، حاکمیت فلاسفه یا سپردن امور سیاسی شهر به فلاسفه است. در واقع سایر ویژگی های آرمان شهر جمهور نتیجه ی حاکمیت و زمامداری چنین فیلسوفی در شهر است. به تعبیر افلاطون:
هیچ شهر، سیاست و انسانی به کمال دست نخواهد یافت تا اینکه فیلسوفانی که از فساد به دور مانده اند، خواه به میل خود و خواه به الزام، امور شهر و دولت را بر عهده گیرند و شهروندان هم از آنها اطاعت کنند.(40)
علت اینکه فیلسوف در مقام زمامداری شهر قرار می گیرد، همان شناخت و معرفتی است که او به عالم ایده ها و در رأس آنها ایده خیر دارد؛ به عبارت دیگر احاطه و حاکمیت فیلسوف بر تمام شئون هستی و از جمله زندگی انسان و شهر که به سبب معرفت به ایده خیر و سایر ایده ها بدان دست یافته است، به او این امکان را می دهد که بتواند خطوط کلی و لوازم دستیابی به سعادت را چه در فرد و چه در شهر فراهم آورده، بهترین وضعیت و سازوکار ممکن را طراحی و سامان دهی کند. افلاطون در جمهور با برجسته کردن این نقش فیلسوف می گوید:
پس از اینکه فیلسوفان به این مقام بلند (شناخت ایده ها و در رأس آنها ایده خیر) رسیدند و از معرفت لازم و کافی برخوردار شدند، ما نباید اجازه دهیم همان چیزی که اکنون اتفاق می افتد به وقوع بپیوندد... یعنی نباید بگذاریم در همان جا (عالم معقول) بمانند و از بازگشت به زندان غار و مشارکت در کارها و مسائل آنها خودداری کند؛ خواه این کارها ارزش کمتر یا بیشتری داشته باشد.(22)
فیلسوف در پایان سیر صعودی معرفت شناسانه و هستی شناسانه در مقامی قرار می گیرد که شایستگی لازم را برای بر عهده گرفتن زمام امور و ایجاد آرمان شهری مطابق با الگوها و ایده های حقیقی عالم مثال دارد. فقط چنین فیلسوفی می تواند با الگوگیری از چنین سرمشق های کاملی، دولت کاملی که در آن تمام فضایل عدالت، خویشتن داری، شجاعت و... وجود داشته باشد، طرح ریزی کند.(42) تمام تلاش فیلسوف نیز در این است که شهری که او طرح ریزی می کند مطابق با همان صورت های عقلانی و ایده خیر باشد. از این جهت ایده ها و در رأس آنها ایده خیر نقش تعیین کننده ای در این آرمان شهر دارد. به تعبیرگادامر، ایده ی خیر در جمهور همان مبنایی است که نظم پولیس بر آن قرار دارد.(43) در فقره 540 جمهور افلاطون با تأکید بر نقش ایده خیر می گوید:
در سن پنجاه سالگی کسانی که تمام آزمایش ها را پشت سر نهادند و هم در انجام وظایف و هم در کسب معرفت بهترین بودند را باید به سوی هدف نهایی هدایت کنیم. ما باید آنها را وادار سازیم که نفس خود را به سوی نوری که روشنایی هر چیز از آن است متمرکز سازند. هنگامی که آنها به ایده خیر دست یافتند، آن را به عنوان یک الگو برای سامان دهی امور شهر و شهروندان و بقیه زندگی شخصی خود به کار خواهند گرفت.(44)
همان طور که در تشبیه ایده خیر و خورشید گفته شد، خورشید نه تنها روشنایی بخش و هستی بخش امور بیرون غار است بلکه آنچه در درون غار هم وجود دارد ناشی از خورشید است، ایده خیر هم چه در عالم ایده های معقول و چه در عالم محسوس بر تمام امور جهان حکم می راند؛ از این رو فیلسوفی هم که به دیدار ایده خیر نائل آمده، به نوعی آن را نمایندگی می کند و باید به عالم درون غار بازگردد و با معرفت و توانایی که دارد در آنجا بر اساس ایده ها، آرمان شهر را تحقق بخشد. به تعبیر کستون مر از نظر افلاطون ایده خیر همان الگو و معیاری است که باید در غار- خواه در زندگی خصوصی و خواه در زندگی اجتماعی- مد نظر قرار گیرد.(45)
با این توصیف باید گفت آنچه به نظر افلاطون به فیلسوف مشروعیت ورود به عرصه سیاسی و شکل دادن به امور آرمان شهر را می بخشد، همان معرفت حقیقی و شناخت امور واقعی به تعبیر افلاطون است. گاتری با تأکید بر این شأن فیلسوف معتقد است مهم ترین ویژگی فیلسوف که سبب می شود توانایی تحقق عملی آرمان شهر را داشته باشد، معرفت و دانش خاص اوست. او در مقابل کسانی که صرفاً به امور حسی شناخت دارند، می تواند صورت واقعی امور و ایده خیر و فضایل را بشناسد و بر اساس آنها نظام سیاسی را سامان دهد. او در مقابل فیلودکسوس ها، فیلوسوفوس است.(46)
فیلسوف با ملاحظه اصل امور زیبایی، عدالت و خود نیک، آرمان شهری مطابق با این امور به وجود خواهد آورد و شهر را به تعبیر افلاطون در حال بیداری اداره خواهد کرد نه در عالم خواب و رویا و مبتنی بر تصاویر و سایه های مبهمی که به نظر افلاطون بیشتر شهرها بر اساس آن اداره می شوند.(47) از این جهت نخستین گام فیلسوف برای ایجاد چنین آرمان شهری، زدودن و پاک کردن تمام این سایه ها و توهمات عالم غار است. افلاطون در این مورد می گوید:
اولین عمل فیلسوفان [برای طرح ریزی نظام سیاسی] پاک کردن شهر و مردمان آن به مثابه یک لوح است. این کار آسانی نیست اما شما می دانید که این امر نخستین تفاوت آنها با اصلاح گران معمولی است، زیرا این فیلسوفان از قانون گذاری و عمل در شهر و امور انسانی سرباز می زنند مگر اینکه یا لوح سفیدی در اختیار آنان قرار گیرد یا اینکه آن را نخست پاک سازند.(48) پاک کردن اجتماع به عنوان مقدمه ایجاد نظام سیاسی، در واقع همان اصلاحاتی است که باید در شهر صورت پذیرد تا بی اعتباری سایه ها و پندارهای درون غار بر مردم آشکار شود و آنها بتوانند همانند فیلسوف راه خروج از غار را در پی گیرند. این همان برنامه تربیتی است که افلاطون در جمهور به تفصیل در مورد آن سخن گفته و مراحل مختلفی از تربیت جسمی تا تربیت عقلانی دارد. به تعبیر بارکر اگر قرار است فلسفه و فیلسوف، شهر را اداره کند بنابراین باید یک روش تربیتی جدید ارائه شود که بر اساس عدالت، بهترین عملکرد هر فرد در جامعه را مشخص و آموزش دهد.(49)
تمام ویژگی ها و آموزه های دیگر آرمان شهر جمهور هم در راستای همین حاکمیت فیلسوف و معرفت او به ایده ها و صورت های معقولی است که از نظر افلاطون واقعی هستند. در واقع همان طور که خود افلاطون هم تأکید دارد زمامداری فلاسفه در شهر شرط تحقق آرمان شهر است. فقط به شرط زمامداری فلاسفه است که نظام مورد نظر ما به وجود آمده یا وجود خواهد داشت. وجود و تحقق چنین شهر و حکومتی هرگز محال نیست.(50)

نتیجه گیری

چه نگاه افلاطون به مراتب هستی، واقعیت، ایده خیر و مراتب معرفتی متناظر با آنها، و چه ویژگی های مختلف آرمان شهر او در جمهور نشان می دهد مقوله آرمان شهری در تفکر افلاطون متمایز از دیگر صورت های آرمان گرایی، ریشه در مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی دارد. آرمان شهر افلاطون بر اساس این مبانی، نه تخیلی و ذهنی که امری واقعی- البته واقعی به تعبیر افلاطون- است. افلاطون خود با تأکید بر این امر در مورد آرمان شهرش می گوید:
آنچه درباره ی شهر و نظام سیاسی مطلوب خود گفتیم، خیال و هذیان نیست بلکه اندیشه ای است عملی که با دشواری هایی همراه است و تحقق آن همان طور که گفتیم جز با حاکمیت فلاسفه امکان پذیر نیست.(51)
اگر چه تحقق این شرط چنان که خود افلاطون هم اشاره کرده، دشوار و تا حدی غیر ممکن است ولی این امر منافی واقعی بودن آرمان شهر افلاطون نیست. خود همین ارائه شرط برای تحقق آرمان شهر را می توان دلیلی دانست بر اینکه افلاطون آرمان شهر خود را الگوی ذهنی یا ناکجاآباد (52) نمی داند بلکه بر واقعی و امکان تحقق آن به شرط فراهم شرایط تأکید دارد.
به عبارت دیگر آرمان شهری که از طرفی در فضای پولیس محور و توجه به لوازم مدنی شهر شکل گیرد و از طرفی دیگر بر مبانی مشخص فلسفی استوار باشد ناکجاآباد و تخیلی نیست بلکه ایدئالی است واقعی. ایدئال و واقعیتی که با توجه به مبانی فکری افلاطون در مقابل هم نیستند. آرمان گرایی و واقع گرایی سیاسی به تعبیر افلاطون دو امر مجزا و در مقابل هم نیستند بلکه دو روی یک سکه و دو نوع نگاه متفاوت است. شهر افلاطون به وجهی ایدئال است نه به معنای امر تخیلی یا ذهنی بلکه به معنای مطابق بودن با بهترین و متعالی ترین معیارها و ترسیم بهترین سامان سیاسی نیک و درست به وجه دیگر چون واقعی ترین امور از نظر افلاطون همان الگوها و ایده ها هستند، شهر مطابق با آنها واقعی است. به تعبیر اشتراوس ایدئالیسم در این معنا چشم دوختن به بهترین ها در تمام شرایط و قرار گرفتن خیر بالاتر از متعلقات یا بالاتر قرار گرفتن بهترین نظام(53) نسبت به سرزمین پدری(54) است.(55)
این ویژگی ها موجب می شود آرمان گرایی و سیاست آرمانی افلاطون نه تنها با آنچه ایدئالیسم در دوره مدرن خوانده می شود تفاوت ماهوی داشته باشد بلکه آرمان گرایی افلاطون را از هر نوع تفکرات هزاره گرایی(56) و آخرالزمانی و به تعبیری آرمان شهرهای دینی هم متمایز می سازد. در تعبیر این گروه ها، آرمان شهر وضعیتی تاریخی است که در آینده به گونه ای کاملاً مشخص بدون هیچ نوع ملاحظات مدنی تحقق خواهد یافت.
این آرمان شهرها بیشتر مبتنی بر نوعی خیال و پیش بینی آینده استوار است و صرفاً به ارائه شواهدی دال بر چگونگی تحقق آن اکتفا می شود. در حالی که آنچه در تفکر افلاطون آرمان شهر خوانده می شود پیشینه و خصلتی کاملاً فلسفی و سیاسی داشته، از بستر مناسبات مدنی سر بر می آورد و بر مبانی فلسفی استوار می شود. اگر چه افلاطون را می توان آرمان گرا و ایدئالیست خواند ولی این به معنای این است که وی ایده های معقول و به ویژه ایده خیر را واقعی تر از امور محسوس دانسته، معتقد است برای دستیابی به سعادت- چه در عرصه ی زندگی فردی و چه زندگی در ساحت سیاسی شهر- باید به این ایده و مثال ها توسل جست و بر اساس آنها طرحی از سامان سیاسی نیک را ایجاد کرد. این طرح اگر چه از برخی وجوه، آرمانی و ایدئال است ولی بیش از هر امر تجربی و محسوسی، واقعی است زیرا آنچه از نظر افلاطون به معنای حقیقی می توان گفت هست و واقعیت دارد نه امور متکثر محسوس بلکه خود زیبایی، خود عدالت و هر امر دیگر مانند اینهاست که همیشه ثابت و بدون تغییر در عالم مثال وجود دارند.(57)
به نظر افلاطون ساختن آرمان شهری بر اساس این ایده ها ممکن است و جمهور نمایانگر تلاش افلاطون برای تحقق چنین امری است. به واقع افلاطون در رساله جمهور شهری را بر اساس مبانی فلسفی خود تصویر کرده که در صورت فراهم شدن شرایط آن، به حکم عقل و به لحاظ فلسفی قابل تحقق است. به تعبیر افلاطون اگر امکان های فلسفی این آرمان شهر تحقق پیدا کند می توان به لحاظ عملی هم به این آرمان شهر نزدیک شد؛ به عبارت دیگر مانعی فلسفی برای تحقق آرمان شهر جمهور وجود ندارد اگر چه فراهم شدن شرایط تحقق آن به لحاظ عملی دشوار و همراه با مشکلاتی است؛ مشکلاتی که در نهایت موجب می شود افلاطون در جهت رفع آنها آرمان شهری با اقتضائات دیگر در رساله قوانین ارائه کند.

پی‌نوشت‌ها:

1- Ideal State
2- Republic
3- Laws
4- هگل در مورد اهمیت آثار افلاطون می گوید:« محفوظ ماندن آثار افلاطون از گزندهای زمان، یکی از زیباترین شاهکارها و ارمغان های تاریخ و سرنوشت است. این آثار هم از لحاظ محتوا و هم از نظر شیوه بیان، از اهمیت فراوان برخوردارند. افلاطون یکی از اساسی ترین شخصیت های تاریخ تفکر و فلسفه ی او یکی از مبانی تاریخ فرهنگ بشری است. آثار او از هنگام نشر تاکنون در تکوین و توسعه فکر انسانی اثر بسیار گذارده اند.» الکساندر کویره، سیاست از نظر افلاطون، مترجم: امیرحسین جهانبگلو، (تهران: انتشارات خوارزمی،1360)،ص 6
5-Polis
6-Politics
7- یگر ورنر، پایدیا، مترجم: محمد حسن لطفی(تهران: انتشارات خوارزمی، 1376)، ص 131
8-Zoon Politikon
9-Zoon Logon Ekhon
10- Aristotle,Politics, Translated by Benjamin Jowett,(Kitchener: Batoche Books, 1999), Book one, 1253a,p.5
11- R.K Sinclair, Democracy and participation in Atens, (Cambridge: Cambridge University press, 1991),p.54
12- Op. Cit., p.178
13-Political Life
14- Strauss, Leo, "On classical political philosophy",in: what is political philosophy? And other studies,(Chicago & London: The University of Chicago press, 1959) p. 78
15- Plato, "Crito", 50a-51a in: The Collected Dialogues of Plato, Edited by Edith Hamilton and Huntington Cairns,(Princeton: Princeton University Press,1961)
16-Sophos
17- مصطفی یونسی، نسبت فلسفه سیاسی و فلسفه زبان افلاطون، (تهران: فرهنگ صبا، 1387)، ص 132.
18- Strauss, Leo, History of Political philosophy, edited by Leo Strauss and Joseph Cropsey, Third edition,(Chicago and London: Chicago University Press, 1987), pp.35-36
19-Gail Fine,Knowledge and belief in Republic V-VII, Plato: Critical assessment, edited by Nicholas D.Smith,(London and New York: Routledge ,1998), Vol.2 ,p.235
20- Lover of Spectacles
21- Plato, Republic, Op. cit, 529b and 479a
در قسمت های مربوط به جمهور از منابع ذیل استفاده شده است:
-افلاطون، جمهور، مترجم: فواد رحمانی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1381).
-دوره آثار افلاطون، مترجم: محمد حسن لطفی، (تهران: خوارزمی، 1380).
-The Collected Dialogues of Plato, Edited by Edith Hamilton and Huntington Cairns,(Princeton:Princeton University press, 1961).
22-Plato, Republic, Op. cit., 479e
23-Allegory of line
24-Imagining
25-Belief
26-Thinking
27-Understanding
28-Knowledge/Episteme
29-Ibid, 509e-511E
30-Vlastos, Gregory, "Degress of reality in Plato", Plato: Critical Assessments, edited by Smith,(London and New York: Routledge, 1998), Vol.2 ,pp.229-230
31-The Idea of Good
32-Plato, Republic, Op. cit., 508e-509c
33- کارل یاسپرس، افلاطون، مترجم: محمد حسن لطفی، (تهران: انتشارات خوارزمی، 1357)، ص 92.
34-Strauss, History of Political philosophy.Op. cit, p.53
35-یاسپرس، پیشین، ص 55.
36-Plato, Republic, Op. cit. 506b
37-Ibid, 531e-532a
38-Aristocrat
39-Physis
40- Ibid, 499b
41- Ibid, 519d
42- Ibid, 500e
43- گادامر، مثال خیر در فلسفه افلاطونی- ارسطویی، مترجم: حسن فتحی، (تهران: انتشارات حکمت، 1382)، ص80
44- Plato, Republic, Op. cit 540a
45- مر، کستون، افلاطون، مترجم: فاطمه خوانساری، (تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1383)، صص 158-160
46-گاتری، دبلیو. کی.سی، تاریخ فلسفه یونان، افلاطون: جمهور، مترجم: حسن فتحی، (تهران: انتشارات فکر روز، 1377)، جلد15، ص 108
47-Plato, Republic, Op. cit., 520c
48- Ibid, 501a
49- Barker, Ernest, Greek Political Theory: Plato and his Predecessors, (New York and London: Paperbachs, 1964), pp.198-210
50- Plato, Republic, Op. cit., 499d
51- Ibid, 540e
52- Utopia
53- Best regime
54- Father land
55- Strauss, What Is Political Philosophy? And Other Studies. Op. Cit., p.36
56- Chiliasm
57- Plato,Republic, Op. cit., 479a-e

منبع: پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره اول، زمستان 1390، صص 135-117.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
play_arrow
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
play_arrow
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
تشریح آتش‌بس در لبنان
play_arrow
تشریح آتش‌بس در لبنان
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
play_arrow
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
play_arrow
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
play_arrow
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
play_arrow
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
play_arrow
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
play_arrow
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
play_arrow
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
play_arrow
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم
play_arrow
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم
تصاویر متفاوت از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان
play_arrow
تصاویر متفاوت از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی