نویسنده: لئو اشتراوس
مترجم: فرهنگ رجایی
مترجم: فرهنگ رجایی
گفتار پنجم
سی و پنج همپرسه(1) و سیزده نامه، به عنوان آثار افلاطون(2)، به دست ما رسیده است، امّا امروزه همه آنها اصیل تلقی نمی شوند. برخی از دانشوران، به طور کلّی، در اصیل بودن نامه ها تردید دارند. برای اینکه بحث حاضر جدال انگیز نباشد، ما نامه ها را نادیده می انگاریم. باید گفت که افلاطون در همپرسه ها نامی از خود نبرده است،
چرا که در آنها تنها شخصیت های دیگر هستند که گفت و گو می کنند. به طور دقیق نمی توان از تعلیمات افلاطونی یاد کرد. قضاوت درمورد اینکه چرا افلاطون این روش را برگزید آسان نیست؛ احتمالاً او تردید داشت که به معنای واقعی کلمه بتوان تعلیم فلسفی داشت یا شاید او نیز چون استاد خود سقراط معتقد بود که، در آخرین تحلیل، فلسفه علم به جهل است. در واقع، سقراط شخصیت اصلی اکثر همپرسه های افلاطونی است. به طور کلّی، می توان گفت که همپرسه های افلاطون بیشتر بزرگداشتی از زندگی سقراط است تا نشاندهنده ی تعلیمات ویژه او. آنها نشان می دهند که سقراط چگونه مهمترین کار خویش، یعنی بیداری دیگر انسانها و کوشش در هدایت آنها به سوی یک زندگی سعادت آمیز را که خود نیز از آن برخوردار بود به انجام رساند. البته سقراط همیشه شخصیت اصلی همپرسه های افلاطون نیست. در چند همپرسه او تنها شنونده است و رشته سخن به دست دیگران است و حتی در یک همپرسه (قوانین(3)) سقراط اصلاً حضور ندارد. انگیزه بیان این واقعیات، روشن ساختن دشواری سخن گفتن از تعلیمات افلاطون است.
بیشتر همپرسه های افلاطون به طور مستقیم با سؤالات سیاسی سروکار دارند. با وجود این، تنها سه همپرسه است که با عناوین خود نشان می دهند که به فلسفه سیاسی اختصاص دارند: جمهور(4)، مرد سیاسی(5)، و قوانین. تعلیمات سیاسی افلاطون از طریق این سه همپرسه در دسترسی ما قرار دارد.
سی و پنج همپرسه(1) و سیزده نامه، به عنوان آثار افلاطون(2)، به دست ما رسیده است، امّا امروزه همه آنها اصیل تلقی نمی شوند. برخی از دانشوران، به طور کلّی، در اصیل بودن نامه ها تردید دارند. برای اینکه بحث حاضر جدال انگیز نباشد، ما نامه ها را نادیده می انگاریم. باید گفت که افلاطون در همپرسه ها نامی از خود نبرده است،
چرا که در آنها تنها شخصیت های دیگر هستند که گفت و گو می کنند. به طور دقیق نمی توان از تعلیمات افلاطونی یاد کرد. قضاوت درمورد اینکه چرا افلاطون این روش را برگزید آسان نیست؛ احتمالاً او تردید داشت که به معنای واقعی کلمه بتوان تعلیم فلسفی داشت یا شاید او نیز چون استاد خود سقراط معتقد بود که، در آخرین تحلیل، فلسفه علم به جهل است. در واقع، سقراط شخصیت اصلی اکثر همپرسه های افلاطونی است. به طور کلّی، می توان گفت که همپرسه های افلاطون بیشتر بزرگداشتی از زندگی سقراط است تا نشاندهنده ی تعلیمات ویژه او. آنها نشان می دهند که سقراط چگونه مهمترین کار خویش، یعنی بیداری دیگر انسانها و کوشش در هدایت آنها به سوی یک زندگی سعادت آمیز را که خود نیز از آن برخوردار بود به انجام رساند. البته سقراط همیشه شخصیت اصلی همپرسه های افلاطون نیست. در چند همپرسه او تنها شنونده است و رشته سخن به دست دیگران است و حتی در یک همپرسه (قوانین(3)) سقراط اصلاً حضور ندارد. انگیزه بیان این واقعیات، روشن ساختن دشواری سخن گفتن از تعلیمات افلاطون است.
بیشتر همپرسه های افلاطون به طور مستقیم با سؤالات سیاسی سروکار دارند. با وجود این، تنها سه همپرسه است که با عناوین خود نشان می دهند که به فلسفه سیاسی اختصاص دارند: جمهور(4)، مرد سیاسی(5)، و قوانین. تعلیمات سیاسی افلاطون از طریق این سه همپرسه در دسترسی ما قرار دارد.
پینوشتها:
(1)Dialogue
(2)Plato (427-347)
(3)The Laws
(4)Republic
(5)Statesman
/ج