تدبر در قرآن از منظر مقام معظم رهبری (3)

قدم اوّل براى عمل کامل به قرآن، آشنایى با متن قرآن است. در دوره‏ى رژیم طاغوت، مردم ما با قرآن آشنا نبودند. کسانى که مى‏توانستند قرآن را از رو بخوانند آن هم به صورت غلط محدود بودند. جوانان و کسانى که در مدارس دوره‏ى پهلوى رشد پیدا
سه‌شنبه، 1 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تدبر در قرآن از منظر مقام معظم رهبری (3)
تدبر در قرآن از منظر مقام معظم رهبری (3)

 





 
قدم اوّل براى عمل کامل به قرآن، آشنایى با متن قرآن است. در دوره‏ى رژیم طاغوت، مردم ما با قرآن آشنا نبودند. کسانى که مى‏توانستند قرآن را از رو بخوانند آن هم به صورت غلط محدود بودند. جوانان و کسانى که در مدارس دوره‏ى پهلوى رشد پیدا کرده بودند، هیچ با قرآن آشنایى نداشتند. اگر یک‏وقت پدر و مادر مؤمنى داشتند، آن‏ها را در گوشه‏اى دوره‏ى قرآنى مى‏گذاشتند و خودشان یاد مى‏گرفتند. مدارس ما در آن روز، حامل مسئولیت تربیت قرآنى نبود؛ قرآن در فضاى جامعه، غریب بود. در این شهر تهران بزرگ، دوره‏هاى قرآن که چند نفر دور هم مى‏نشستند و استادى به آن‏ها درس مى‏داد تجوید، یا قرائت معدود بودند. در شهرهاى دیگر هم همین‏طور بود. وقتى قرآن وارد جامعه مى‏شود، حضور قرآن، حلاوت خود را به کامها مى‏چشاند. امروز قرآن در کشور ما سیطره دارد. قدمِ اوّل، یاد گرفتن متن قرآن است و این باید روز به روز زیاد شود. اگر بخواهیم همه قرآن را بیاموزند، عدّه‏اى باید در اوج قرار گیرند مثل همه چیز دیگر همین‏طور که اگر بخواهید ورزش، همگانى شود، بایستى عدّه‏اى قهرمان را جلوِ چشم مردم نگهدارید. اگر بخواهید قرآن در خانه‏ها، بین بچه‏ها، بین بزرگها، بین زنها و مردها رواج پیدا کند، بایستى قهرمانان قرآنى را احترام کنید. این است که ما به این‏ها احترام مى‏کنیم. این‏ها حامل قرآنند، این‏ها عزیزند. زبان این‏ها عزیز است، لبها و دلهاى این‏ها عزیز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن! اما اینجا تمام نمى‏شود؛ حفظ قرآن، فهمیدن مفاهیم و ترجمه‏ى کلمه کلمه‏ى قرآن، براى کسانى که به زبان عربى آشنایى ندارند، لازم است. وقتى‏که کلمات قرآن را فهمیدید، آن وقت تدبّر لازم است. حتى آن کسى که الفاظ عربى را هم خوب بلد است، اگر تدبّر نکند، بهره‏ى کمى از قرآن خواهد برد. در قرآن، تدبّر لازم است تدبّر یعنى اندیشیدن در مفاهیم قرآنى این سخن عمیقى است، این سخن بزرگى است؛ باید در آن تدبّر کرد. گوینده‏ى آن، ذات اقدس الهى است. کلمات آن هم مال ذات اقدس الهى است یعنى الفاظش، نه فقط مفاهیمش لذا بایستى در آن دقّت کرد، باید آن را فهمید، باید در آن غور کرد. این‏ها حاصل نمى‏شود، مگر با انس با متن قرآن.23
*******
امروز بحمد اللّه در کشور ما جوانان با همان سرمایه‏ى معنویت و نورانیّت و صفایى که در آن‏ها هست، گامهاى بلندى را برداشته‏اند. امروز قرآن یک امر مهجور در جامعه‏ى ما نیست. جوانان و نوجوانان با قرآن آشنا مى‏شوند؛ طبقات مردم با قرآن انس مى‏گیرند، ارتباط پیدا مى‏کنند و معارف قرآن را مورد استفاده قرار مى‏دهند؛ بسیارى از احکام اسلام هم در کشور اجرا مى‏شود. البته ما به قدر ظرفیت و توان و به قدر آنچه که همّت خود ما بود، پیش رفته‏ایم؛ اما این پایان راه نیست؛ این، همه‏ى ظرفیت اسلام نیست. اگر ملتى همّت کند و دلسوزان این ملت وجود خود را وقف حرکت عمومى این ملت به سمت معارف اسلامى و حقایق اسلامى کنند، آنچه که به دست آن‏ها خواهد آمد، به قدرى درخشان است که از افق حدس و گمان انسان هم خارج است. در زیر سایه‏ى اسلام، براى پیشرفت، میدان باز است؛ هم پیشرفت علمى، هم پیشرفت عملى، هم پیشرفت اخلاقى، هم پیشرفت سیاسى، هم عزّت و اعتلاى مدنى و هم آزادى و عدالت و آرمان‏هاى بزرگ انسانى. در محیط اسلامى و زیر سایه‏ى اسلام، هیچ حجاب و حدّى براى انسان وجود ندارد. بى‏همّتى و کم‏همّتى ماست، کوتاهى انسان‏هاست که نمى‏گذارد آن‏ها از اسلام استفاده کنند. در محیط اسلامى، بازگشت به اسلام و بهره بردن از معارف اسلام، کارى عظیم است که اگر روشن‏فکران و اندیشمندان و دانشمندان و اهل علم و معرفت در هر کشورى از کشورهاى اسلام به آن بپردازند، خواهند توانست بهره‏هاى زیادى ببرند.
اسلام را آن‏چنان که فهم صحیح انسانى و در متون اصیل اسلامى هست، باید فهمید، باید دانست و با هدایت قرآنى از آن بهره برد. خودِ قرآن «تبیاناً لکلّ شی‏ء» است؛ راهنماست، بیان است، خطّ است. در جوامع اسلامى، به اهل فکر و نظر تلقین مى‏کنند که این تلقین هم دنباله‏هاى همان تسلّط فکرى غرب و فرهنگ غربى است که از سیطره‏ى تفکّر اسلامى واهمه دارد که اسلام را بایستى با ابزار و با فهم معارف غربى دانست! این‏طور نیست. البته همه‏ى معارف، انسان را آگاه مى‏کنند و براى فهم بهتر مجهّز نمایند؛ اما اسلام را از خود اسلام باید گرفت؛ حقایق اسلام را از متون اسلام باید گرفت؛ حقایق اسلام را با مصطلحات خود اسلام بایستى دانست و فهمید و مورد عمل قرار داد. اسلام مشعل راهنماى فکر و ذهن انسانها و هدایت‏گر انسان‏هاست. قرآن، کتاب هدایت و کتاب نور است. آن کسانى که به قرآن مراجعه و تدبّر مى‏کنند و زمینه‏ى لازم و استعداد لازم را در خود به وجود مى‏آورند، براى اینکه از معارف قرآن استفاده کنند، آن‏ها مى‏توانند از قرآن بهره ببرند. نباید ملاحظه کرد که آنچه ما از اسلام مى‏فهمیم، در قضاوت کسانى که با اسلام میانه‏اى ندارند، از اسلام خوششان نمى‏آید و اسلام را مزاحم خودشان مى‏دانند چه در زمینه‏هاى اقتصادى و چه در زمینه‏هاى سیاسى چه تأثیرى دارد؛ آیا آن‏ها خوششان مى‏آید، آیا فهم ما را از اسلام قبول دارند یا نه؟ اسلام به عنوان هدایت انسانها در دنیایى قرار گرفت و وارد بشریت شد که از همه طرف انکار و تکذیب بود. پیامبر را با انواع تهمتها متّهم مى‏کردند. شما قرآن را ملاحظه کنید؛ تعبیراتى که دشمنان پیامبر در باره‏ى پیامبر به کار مى‏بردند، تعبیراتى است که هر انسانى را که ضعیف باشد، خُرد مى‏کند، مى‏شکند و جرأت و جسارت او را براى بیان مراد خود از بین مى‏برد؛ اما پیامبر اعتنایى نکرد و حرف خدا را که بر زبان او جارى و بر دل او الهام شده بود، بیان نمود و نورانیّت کلام الهى کار خود را کرد.24
*******
اصلًا تدبّر براى تفسیر کردن نیست؛ براى فهمیدن مراد است. انسان هر سخن حکیمانه‏اى را دوگونه مى‏تواند تلقّى کند: یکى سرسرى و با سهل‏انگارى؛ یکى با دقّت و کنجکاوانه. این اصلًا به مرحله‏ى تفسیر کردن و تعبیر کردن نمى‏رسد. تدبّرى که در قرآن لازم است، پرهیز کردن از سرسرى نگریستن در قرآن است؛ یعنى شما هر آیه‏ى قرآنى را که مى‏خوانید، با تأمّل و ژرف‏نگرى باشد و دنبال فهمیدن باشید. این همان تدبّر است و بدون اینکه نیازى به این باشد که انسان، سلایق خودش را به قرآن تحمیل کند که همان تفسیر به رأى است خواهید دید که بابهایى را از معرفت، به حسب محتواى آیه هرچه که محتواى آیه است باز مى‏کند.
اشکال عمده در کار قرآن‏خوانى‏هاى بى‏تأمّل، این است که اصلًا روى جملات درنگ نمى‏کنند. خوب؛ شما وقتى سخن حکیمى، یا سخنِ حکمت‏آمیزى را مى‏شنوید، باید به آن دل بدهید؛ بدون دل دادن که اصلًا انسان مُراد را نمى‏فهمد. هر کتاب عادّى بخصوص اگر کتاب پُرمغزى باشد، بخصوص اگر حکیم فرزانه‏ى بزرگى آن را نوشته باشد همین حالت را دارد. اگر سرسرى بخوانید و رد شوید، از آن چیزى نمى‏فهمید. قرآن مى‏گوید: «مرا سرسرى نخوانید» قرآن از عالى‏ترین مقام است؛ از قلّه‏ى معرفت عالم وجود است. این است که انسان باید تأمّل کند و چون عمق این آیات و این مفاهیم، خیلى زیاد است، هرکسى تأمّل کند، از آن استفاده خواهد کرد حتّى خود پیغمبر خودِ پیغمبر هم اگر تأمّل کنند که البته پیامبر و ائمّه (علیهم‏السّلام) همیشه قرآن را با تأمّل و تدبیر مى‏خواندند از قرآن استفاده مى‏کنند.
البته ما هم استفاده مى‏کنیم. مثل سطوح مختلف دریاست که هرکس در هر سطحى برود، بهره‏اى از آن خواهد بُرد حالا این تشبیه نارسایى است، لیکن براى تقریب به ذهن است البته هر چیزى را که انسان نفهمید، هر معنایى را که درست، سر در نیاورد و ترکیب یا عبارتِ مشکلى بود، به تفسیر مراجعه مى‏کند. منظورم این است که تدبّر، اصلًا به عالم «تفسیر به رأى» نزدیک نمى‏شود.25
ماه رمضان، ماه مبارکى است. برکات رمضان، از خودِ آحاد و افراد مسلمانى که مى‏خواهند در ضیافت الهى در این ماه وارد شوند، شروع مى‏شود؛ از دلها شروع مى‏شود. اوّلین حقیقتى که تحت تأثیر برکات این ماه قرار مى‏گیرد، دل و جان مؤمنین و روزه‏داران و وارد شوندگان به عتبه‏ى مقدّس و مبارک این ماه است. از طرفى روزه‏ى این ماه، از طرفى تلاوت قرآن در این ماه و از طرفى انس با ادعیه‏اى که در این‏ ماه وارد شده است، انسان را در معرض یک تزکیه و تهذیب و تصفیه‏ى باطنى قرار مى‏دهد و ما همه به این تصفیه احتیاج داریم.
علاوه بر اینکه هر فرد مسلمانى احتیاج دارد به اینکه در این ماه ذخیره‏ى تقوا و پرهیزکارى و تهذیب و تزکیه را براى خود فراهم کند، ما منسلکین در سلک روحانیت، بیشتر از دیگران به این معنا احتیاج داریم. به قول آن عارف معروف که مى‏گوید: «آب که از برکات الهى است، همه‏ى پلیدیها و ناپاکیها را از بین مى‏برد؛ هر جسمى که با آب تماس مى‏گیرد، پاک مى‏شود؛ ولى خود آب تحت تأثیر تماس با ناپاکها و ناپاکیها، به تصفیه احتیاج پیدا مى‏کند و خداى متعال در یک گردش طبیعى، آب را به بخار تبدیل مى‏کند؛ به آسمان مى‏برد، از بالا مجدّداً به صورت قطرات باران به زمین برمى‏گرداند، پلیدیها را از آن جدا مى‏کند، آن را تصفیه مى‏کند و باز به صورت ماء طهور در اختیار افراد انسان و سایر موجودات قرار مى‏دهد.»
گوینده‏ى این سخن حکمت‏آمیز مى‏گوید: «این جان شما، معارف شما، نصایح شما، بلکه خود قلب و روح شما، همان ماء طهورى است که ناپاکیها را از انسانها مى‏زداید؛ اما خود این ماء طهور بتدریج به تصفیه و تزکیه احتیاج پیدا مى‏کند و تزکیه و تصفیه‏ى آن، جز با یک عروج معنوى، جز با یک گردش معنوى به سمت علویّات که آن هم با ذکر و دعا حاصل خواهد شد ممکن نمى‏شود.» با ذکر، با توجّه، با توسّل، با مناجات، با نافله، با تضرّع در مقابل خداوند، با تفکّر در آیات آفاقى و انفسى، این ماء طهور باز همان طهارت خود را به دست مى‏آورد؛ آماده مى‏شود تا بازهم با پلیدیها مواجه گردد و آن‏ها را از جسم و جان بشر و عالم بزداید. بنابراین، ماه رمضان فرصت این عروج معنوى است.
همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همین‏طور است. ایام دیگر سال هم براى انسان‏هایى که اهل ذکر و توجّهند، همین‏طور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّکر». پیروى از ذکر یعنى به یاد آوردن و توجّه کردن مایه‏ى نجات جان بشر است. در همه‏ى ایام سال، در همه‏ى شبها، در نیمه‏شبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهاى پُرمغز و عمیق و این لحن عاشقانه‏اى که در این دعاها هست بخصوص ادعیه‏ى صحیفه‏ى مبارکه‏ى سجّادیه مى‏شود این تسویه‏ى باطن را به وجود آورد؛ ولى ماه رمضان یک فرصت استثنایى است. لیالى و ایام این ماه، هر ساعت و هر دقیقه‏اش براى انسان بخصوص براى جوانان یک فرصت است.26
*******
این رابطه با خدا را همه باید داشته باشند؛ اما شما که مسئول هستید و یکى از مدیریّتهاى بالا در دست شماست شما که مى‏گویم، یعنى ما مسئولان، که من خودم از شما به این کار اولى هستم جزو شایسته‏ترین افرادى هستید که باید این رابطه‏ى ویژه را با خدا داشته باشید. نمازِ با توجّه و با حضور بخوانید؛ به نوافل اهمیت دهید و سعى کنید که در روز مقدارى قرآن تلاوت کنید. هیچ روزى بر شما نگذرد که مقدارى قرآن و لو ده آیه، پنج آیه با تدبّر تلاوت نکنید. این، به شما نورانیّت مى‏بخشد. انتظار این را نداشته باشیم که اگر امشب نافله خواندیم، فردا مثلًا گشایش مهمّى در کارمان بشود و اثرش ظاهر گردد؛ نه. در دعاهاى ما، نفس رابطه‏ى با خدا، جزو بدیهیّات و محکمات ادعیه‏ى ماست و خداى متعال، متضرّعین الیه را مورد توجه و عنایت خاص قرار مى‏دهد. تضرّع، این خواص را دارد.27
*******
آقایان محترم که به شهرهاى مختلف تشریف مى‏برید و با مردم حرف مى‏زنید! به جوانان اقبال کنید؛ حقایق دینى را صریح با مردم در میان بگذارید؛ ارواح و نفوس مردم را تصفیه کنید. مردم احتیاج دارند؛ اهل شنیدن و باور کردن و پذیرفتن هستند. دلها پاک است. آیات کریمه‏ى قرآن و روایات نورانى اهل بیت را با دقّت، با تأمّل، با تدبّر و با بیان شافى و وافى مطرح کنید. آن چیزهایى را که متضمّن نصایح اخلاقى و هدایتهاى فکرى است و به ذهنها نور مى‏افشاند، به این دلها فروبخوانید. آن‏ها را هدایت کنید.28
*******
من یک‏وقت مى‏خواستم بحثى قرآنى در این خصوص عرض کنم که فعلًا مجالش نیست. بحث قرآنى مربوط به ماجراى حضرت موسى علیه‏السّلام است که از آن ماجراهاى عبرت‏آمیز و عجیب تاریخ است. در باره‏ى این ماجرا هرچه بگویم تمام نمى‏شود. واقعاً قرآن گنجینه‏ى عظیمى از تجربه‏ى موسوى براى ماست. در این ماجراى عجیب، یکى از نقاط برجسته، خراب و فاسد شدنِ کسانى از همراهان موسى علیه‏السّلام است که از همراهىِ او برگشتند. من این‏ها را عرض مى‏کنم تا کسانى که اهل تأمّل در آیات قرآنند، دنبالش بروند.29

پی‌نوشت‌ها:

23. بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1377/08/26
24. بیانات رهبر انقلاب و سخنان بانوان در دیدار ویژه آنها به‌ مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) - 1377/07/18
25. بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03
26. بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1376/06/02
27. بیانات در دیدار مردم قم - 1375/10/19
28. بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1373/11/28
29. بیانات در مراسم اختتامیه‌ی مسابقات قرآن‌ - 1373/10/14

منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت برکاته)



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط