لیبرالیست بزرگ فرانسه

ژان باتیست سه اهل فرانسه و مخالف سیاست ناپلئون بناپارت بود. او در سال 1767 در شهر لیون تولد و در سال 1832 در پاریس وفات یافت. برای «سه» کارفرما محور فعالیتهای اقتصادی و قانون معروف بازارهای ژان باتیست...
چهارشنبه، 16 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لیبرالیست بزرگ فرانسه
 لیبرالیست بزرگ فرانسه

نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی




 

ژان باتیست سه اهل فرانسه و مخالف سیاست ناپلئون بناپارت بود. او در سال 1767 در شهر لیون تولد و در سال 1832 در پاریس وفات یافت. برای «سه» کارفرما محور فعالیتهای اقتصادی و قانون معروف بازارهای ژان باتیست سه که عرضه موجد تقاضاست ره آورد این لیبرالیست بزرگ فرانسه و مروج افکار آدام اسمیت است. در سنین 19 سالگی برای گذراندن یک دوره کارآموزی در امر تجارت به انگلیس سفر کرد و مسحور توسعه شگفت انگیز صنایع آن کشور گردید. سه، ‌مدتی کارمندی بانک و منشیگری رئیس یکی از مؤسسات بیمه خصوصی را که بعدها وزیر دارایی فرانسه شد به عهده داشت. مدتی روزنامه نگار و عضو مجلس قانونگذاری فرانسه بود ولی به سبب تعارض با سیاست ناپلئون بناپارت مجبور به کناره گیری از سیاست شد.
پس از ترک سیاست، به امور صنعتی و بازرگانی پرداخت. در سال 1806 یک کارگاه نخ ریسی تأسیس کرد و ثروت هنگفتی به دست آورد. سه بعد از ناپلئون در سال 1819 مأمور تدریس اقتصاد صنعتی در مدرسه عالی پیشه و هنر شد و به سال 1830(1) به استادی کرسی اقتصادی در کلژدوفرانس(2) انتخاب گردید.
سه را مروج و مفسر افکار آدام اسمیت معرفی کرده اند؛ او در آثار خود نه تنها با وضوح و ترتیبی منطقی به معرفی آدام اسمیت پرداخت بلکه اولین عالم اقتصادی بود که اقتصاد را تحت مباحث سه گانه: تولید و توزیع و مصرف مورد مطالعه قرار داده و همان تقسیم بندی سالهای متمادی مورد استفاده استادان اقتصاد بوده است.
ژان باتیست سه را نمی توان فقط مفسر و مروج افکار اسمیت خواند زیرا او نه تنها با بیانی شیوا به توجیه عقاید اسمیت پرداخت، بلکه خود به واسطه تحصیل تجربیات شخصی در فعالیتهای اقتصادی در مواردی از او پای فراتر نهاده و دلایل جدیدی ارائه کرده است که ما ذیلاً‌ به شرح آن می پردازیم.
الف ـ در فرانسه با وجود رخنه افکار جدید هنوز افکار فیزیوکراتها در اذهان بسیاری ریشه داشت و هنر سه در این بود که با پای فراتر نهادن از عقاید اسمیت(که تا پایان عمر ازبند افکار فیزیوکراتها در مسأله بارآوری زمین رهایی نیافته بود) در رد بقایای نادرست عقاید فیزیوکراتها دلایلی جدید ارائه کرد.
لابد به یاد داریم که آدام اسمیت(تحت تأثیر عقاید فیزیوکراتها)معتقد به بارآوری مخصوص(3) زمین بود و برای زمین ثمربخشی مخصوصی که ناشی از تعاون طبیعت است قایل بود، از طرف دیگر کاراطبا، ‌قضاوت، ‌وکلا، هنرمندان و غیره را غیر تولیدی می دانست.
سه در پاسخ فیزیوکراتها می گوید: نه تنها در کشاورزی بلکه در همه موارد طبیعت با انسان برای تولید همکاری دارد؛ تولید کردن خلق کردن ماده نیست و هیچ کس قادر به خلق کردن نمی باشد تنها کار انسان تغییر و تبدیل اشیاء است و لاغیر. از نظر سه تولید کردن فقط ایجاد فایده و اضافه کردن قابلیت اشیائی است که می توانند جوابگوی نیازمندی های ما باشند و بتوانند خواهشهای ما را ارضاء کنند پس هر کاری که ما را باین نتیجه برساند تولیدی است اعم از اینکه در تجارت و صنعت باشد یا در کشاورزی.
ب ـ در مورد اقتصاد و نقش اقتصاددان نیز ژان باتیست سه نظری غیر از نظر اسمیت ارائه کرده است.
می دانیم که از فیزیوکراتها تا آدام اسمیت، ‌مفهوم نظام طبیعی تغییر کلی یافته است.
از نظر فیزیوکراتها نظام طبیعی نظامی به مرحله عمل در آوردن بود و علم اقتصاد اساساً علم نورماتیو(4) یا علم نظامات بود.
در صورتی که از نظر آدام اسمیت نظام طبیعی نظامی است که در حال حاضر موجود و به معرض عمل و اجرا در می آید؛ از دیدگاه اسمیت نظامی اقتصادی خودبخود (به مانند قدرت حیات در کالبد) در جهان وجود دارد که قادر است بر مواضع تصنعی که دولت ها به وجود می آورند، ‌فائق آید و علم اقتصاد به اتکای آشنایی طبیعی خواهد توانست دولتها را در عمل راهنما باشد.
از نظر ژان باتیست سه علم اقتصاد علم «قوانین حاکم بر ثروت» و نمایش دهنده طرق تشکیل و توزیع و مصرف ثروت است.
بین آن و علوم سیاسی باید قایل به تفکیک شد، ‌به همان گونه که آمار (وصف امور خاص) و علم اقتصاد از هم متفاوت اند.
با این ترتیب اقتصاد سیاسی علم است تشریحی(5) و نقش اقتصاددان، ‌به همان گونه که نقش عالم توصیه کردن نیست، ‌مشاهده کردن و تجزیه و تحلیل نمودن و تشریح کردن(6) است.
پ ـ از زمان انتشار ثروت ملل (1776) تا زمان تدریس «اقتصاد صنعتی »(1819) توسط سه، ‌تحول عظیمی در صنعت بوجود آمده و در نتیجه تأثیری عمیق در افکار او گذاشته بود.
برخلاف پیشینیان که برای کشاورزی مقام و منزلتی اول قائل بودند، ژان باتیست سه به توصیف مقام صنعت پرداخت و کارفرما(7) را محور توجه و عامل توزیع کننده درآمد معرفی کرد. او می گوید:
مگر نه این است که از اوایل قرن 19 مردان صنعت، کارفرمایان مبتکر و فعال و نوپرداز بوجود آورنده و عامل اساسی پیشرفتهای اقتصادی هستند؟ مگر نه این است که کشاورز پیشرو و بازرگان جسور(که امثال آنها متناسب با اکتشافات علمی و بازارها روبه تزید است)موجبات پیشرفت را فراهم کرده اند؟
به نظر سه بیش از همه کارفرما عامل تولید و توزیع کننده ثروت است نه سرمایه دار یا مالک یا کارگری که غالباً در امر تولید بی تفاوت است.
چیزی که از همه بیشتر در امر توزیع ثروت مؤثر است لیاقت و درایت کارفرما در صنعت است زیرا چه بسا که ممکن است در یک رشته صنعت کارفرمائی که در کار خود دارای قدرت تشخیص و ابتکار و نظم است، ‌تمول سرشار دست و پا کند و آن دیگری که از این مزیت برخوردار نیست به افلاس کشیده شود.
مکانیسمی که ژان باتیست سه در توزیع ثروت ارائه می کند بمراتب روشن تر و منطقی تر از مکانیست توزیع فیزیوکراتها و آدام اسمیت است.
از نظر سه توزیع درآمد از طریق «بازار»اعمال می شود و کارفرما در آن محور توجه و عامل اصلی توزیع ثروت است زیرا کارفرما برای آنکه تولید کند به فاکتورهای کار، ‌سرمایه و عوامل طبیعی (زمین) نیازمند است. او «در بازار عوامل تولید» به عوض کار، ‌مزد که «بهای کار» است و به عوض سرمایه، ‌بهره که بهای سرمایه است و به عوض عوامل طبیعی، رانت که اجاره بهای عاملهای طبیعی است پرداخت می کند. همین کارفرما با فروش تولیدات خود در بازار دیگر، سودی تحصیل می کند که اخیر تلاش یا مزد مدیریت اوست و اگر این مزد گزاف است به خاطر این است که عرضه این نوع کارها کمتر از عرضه کارهای معمولی است و نرخ آن تابع قانون عرضه و تقاضاست و بمانند سایر اجرت ها«بهار کارفرمائی»است.
در محدوده این استدلال سرمایه ای که توسط کارفرما به کار رفته عیناً به مانند سرمایه استقراضی است که بهره آن باید با نرخ معمولی از سود ناخالص کارفرما کسر شود. حاصل تفریق پس از وضع سایر هزینه های تولید، سود خالص کارفرما خواهد بود که همان اجر تلاش، ‌مزد مدیریت و پاداش لیاقت کارفرماست. با این ترتیب به طوری که ملاحظه می شود درآمد ملی از نظر آدام اسمیت بین سه طبقه افراد تقسیم می شود:
ـ کارگران یا مزدبگیران.
ـ سودبران.
رانت خواران.
وهنر ژان باتیست سه در تکمیل نظریه اسمیت کشف طبقات چهارگانه و تفکیک سودبران از رباخواران است که عبارتند از:
ـ کارگران.
ـ سودبران.
ـ رانت خواران.
ـ رباخواران.
ت ـ یکی دیگر از امتیازات ژان باتیست سه ارائه قانون بازارهاست که می گوید:«محصول با محصول خریداری می شود و تولید کالا، ‌به خودی خود بازار فروش به وجود می آورد و فزونی تولید بر مصرف امری است محال» زیرا بهای هر شئی عبارتست از قیمت عوامل تولیدی که برای تهیه آن به کار رفته و به صورت درآمد بین صاحبان آن توزیع شده است. هر چند که وقایع اقتصادی، ‌نظریه سه را تأیید نکرده است و قبل از او آدام اسمیت نیز گرفته بود که هدف اصلی مبادله تعویض کالاست و پول فقط به عنوان واسطه، ‌عمل آن را تسهیل کرده است به نحوی که هر کس پس از پایان مبادله با این حقیقت روبروست که آخرالامر کالای مطلوب خود را با کالا پرداخته است ولی هنر سه در توجیه مطلب و نتیجه گیریهایی است که او از قانون بازارها کرده است.
درباره «قانون»سه اخیراً‌ را گنارنرسک، ‌اقتصاددان آمریکایی مقاله ای زیر عنوان برخی جنبه های بین المللی توسعه اقتصادی نوشته است که می خوانیم:«قانون مشهور سه می گوید که عرضه تقاضای خودش را هم به وجود می آورد. شاید این قانون در مناطق عقب مانده درست باشد، ‌چرا که در این جاها افتهای پیایی محصول هر یک رشته تولیدی یا خدماتی نوبنیاد و مجهز به ادوات سرمایه ای جدید، به تنهایی نمی تواند تقاضای خودش را هم به وجود بیاورد.
مردمی که در این رشته تولیدی یا خدماتی به کار مشغول شوند، البته همه درآمد خود را برای خرید محصول آن خرج نخواهند کرد. فرض کنید که این رشته جدید صنعت کفش باشد اگر در بقیه اقتصاد مملکت آن چنان تغییری رخ ندهد که باعث افزایش قدرت تولید و افزایش قدرت خرید درپی آن باشد، نمی توان انتظار داشت که بازار موجود برای محصول صنعت جدید کفش کافی باشد. اگر مردمی که در این اقتصاد زندگی می کنند، به قدر کافی از خوراک و پوشاک و مسکن برخوردار نباشند چیزی نخواهند داشت تا به ازای مثلاً‌ سالی یک جفت کفش بدهند. کارکنان صنعت جدید که نمی توانند همه محصول آن را خودشان بخرند و مصرف کنند، ‌بقیه جمعیت همه که به سبب فقر و عقب ماندگی مازادی ندارد تا به ازای کفش بدهد، ‌پس صنعت جدید پا نخواهد گرفت. مقدمترین مشکل بی انعطاف بودن تقاضا در سطوح پایین درآمد واقعی است. از طریق همین بی انعطافی اجتناب ناپذیر است که نبودن قدرت خرید انگیزه سرمایه گذاری را در یک رشته تولیدی به تنهایی، به ناکامی می کشد.
اما اگر سرمایه گذاریها و سرمایه سازیها کمابیش همزمان در مجموعه وسیع و متنوعی از صنایع صورت گیرد، ‌چنین مشکلی پدید نمی آید(قانون سه تحقق می یابد). بدین گونه، گسترش عمومی بازار و گریز از بن بست تحقق می یابد. مردمی که با ابزارهای بیشتر و بهتر در شماری از پروژه های مکمل هم کار می کنند، ‌مشتریان یکدیگر می شوند. بیشتر رشته های تولیدی یا خدماتی که جوابگوی مصرف عمومی هستند، فراهم آورنده بازار و حمایت کننده و بنابراین مکمل یکدیگرند. این یک تفسیر رشد متوازن است. تصور توازن در قانون«سه» سرشته شده است و جان استوارت میل آن را چنین بیان می کند: هر افزایش در تولیدی که بدون محاسبه غلط و به نسبتی که نفع خصوصی اقتضا کند میان همه انواع تولید بخش شود، ‌خلق کننده، یا بهتر بگوییم، ‌تشکیل دهنده تقاضا برای خودش است. در تأیید رشد متوازن، یا هماهنگ، ارائه کرده است‌، افزایش تولید کفش به تنهایی، تقاضا برای خودش را ایجاد نمی کند، ‌ولی افزایش تولیدی که مجموعه متنوعی از کالاهای مصرفی را شامل شود و یا افزایش متوازنی باشد در مطابقت با طرح، یا نظام ارج نهی های مصرف کنندگان، تقاضای خودش را پدید می آورد.
نقل از مقاله برخی جنبه های بین المللی توسعه اقتصادی به قلم را گنارنرسنگ ترجمه حبیب الله تیموری مجله شماره 2 جامعه سالم مهر 1370.

پی نوشت ها :

1. (Jean Baptiste SAY (1832-1867
2. College de France
3. productivite speciale
4. Normative
5. Science Descriptive.
6. Decrire
7. Entrepreneur

منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط