نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی
الف ـ رابرت اوئن(1) (1858-1771)
رابرت اوئن از بزرگترین سوسیالیست های انگلیس در قرن نوزده است که اندیشه های او اثرات عمیقی در آن کشور بجا گذاشته است. او در آغاز کار، کارگر یکی از کارخانه های انگلیس بود که بعداً صاحب معظم ترین کارگاههای نخ ریسی و نساجی عصر خود شد و سعی کرد ثروت و تجربیات خود را وسیله اجرای عقاید سوسیالیستی خود قرار دهد. در ابتدای کار، تجربیات او با موفقیت های شایان توجهی روبرو شد و اصلاحاتی از قبیل تقلیل مدت کار روزانه و همچنین سایر تجربه های سوسیالیستی او موجب شد که کارخانجات او محل بازدید عامه قرار گیرد و از اطراف و اکناف جهان برای ملاحظه پیشرفت های او بدیدن کارگاه بیایند. متأسفانه تجربیات او دیری نپائید که با شکست روبرو شد و در سال 1815، انگلستان را بقصد آمریکا ترک گفت و تجربیات اشتراکی خود را در آنجا به معرض آزمایش گذاشت و با اقبال مواجه نگردید. اما اون بدون آنکه مأیوس شود از عقیده خود دست برنداشت و در بیرمنگام، (2) «بنگاه مبادلات کالا» تأسیس کرد و تولید کنندگان، محصولات خود را به آنجا می آوردند و معاملات خود را به صورت مبادله مستقیم کالا با کالا انجام می دادند. متأسفانه در این کار نیز توفیقی به دست نیاورد زیرا غالباً کالاهای مورد نیاز عامه در بنگاه کمیاب یا نایاب بود و در عوض اشیاء غیر ضروری خریدار نداشت و به طور وفور یافت می شد.به طور خلاصه منظور اون از این اقدامات، از بین بردن سود کارفرمایان بود و تجربیات او در این مورد می توان پایه و اساس جنبش های تعاونی قرار داد.
ب ـ شارل فوریه(3) (1772-1837)
هم زمان با اون، شارل فوریه در فرانسه عقیده داشت که با مشارکت و همکاری افراد جامعه می توان دست به اصلاحاتی زد که متضمن رفاه و خوشبختی جامعه باشد. به نظر فوریه چیزی که باعث ناراحتی و نارضائی مردم می شود این است که انسان مجبور است علیرغم تمایلات خود، بر اثر فشار نیازمندی های مادی کار کند و کار یکنواخت هم موجب دلسردی و بی اعتنائی کارگران به زندگی خواهد شد.چاره ای که پیشنهاد می کند این است که با تشکیل فالانستر(4) (نوعی مجتمع اقتصادی) شرایطی بوجود آید که همه کارگران با رغبت و علاقه کار کنند و بر اثر تشکیل اتحادیه یا شرکت های تعاونی( که علاقمندان به یک نوع کار تشکیل می دهند) کار برای همه دل انگیز باشد و همه در نهایت عشق و علاقه کار کنند و به کاری اشتغال ورزند که مورد علاقه آنها باشد و همه کالاهای مورد نیاز خود را خود تهیه کنند.
به نظر فوریه رقابت عامل فساد و موجب انهدام رقابت است زیرا:
از یک طرف بین تولید کننده و مصرف کننده و کارگر ایجاد نفاق می کند، و از طرف دیگر موجب از بین بردن ضعفا توسط اقویا می گردد و شرایط انحصاری بوجود می آورد. پس تشکیل فالانستر، که در آن حداکثر دو هزار کارگر به طور اشتراکی زندگی می کنند و کار بنحوی تنظیم شده است که برای همه دل انگیز است، چاره درد خواهد بود. در این فالانسترها ساعات کار روزانه تقلیل خواهد یافت و مشاغل بین شرکت کنندگان تعویض خواهند شد و بازدهی آنها افزایش خواهد یافت و سودی که بدست می آید بین عاملهائی بشرح زیر قسمت خواهد شد: متعلق به کارکارگران متعلق به سرمایه و به استعدادهای تعلق خواهد یافت.
به پیروی از عقاید فوریه چندین فلانستر تشکل شد. ویکتور کونسیدران(5) و گدن(6) که از پیروان فوریه بودند، سعی کردند اندیشه های او را به معرض تجربه درآورند و فالانسترهائی نیز تشکیل دادند ولی اقدامات هیچ یک از آنها با موفقیت همراه نبود و بمانند اون با شکست مواجه گردیدند.
هر چند که اقدامات آنها با شکست روبرو شد ولی نظر به اینکه فوریه و پیروان او می خواستند با تشکیل فالانستر:
1ـ سود را از بین ببرند؛
2ـ ایادی واسطه های بین تولید و مصرف را قطع کنند؛
3ـ و کارگران را مالک وسایل تولید گردانند؛
می توان آنها را از پیش کسوتان نهضت تعاونی دانست.
پ لوئی بلان (7) (1882-1811)
لوئی بلان اول کسی بود که دخالت دولت را به منظور تشکیل کارگاههای ملی که در حقیقت همان شرکتهای تعاونی تولید است خواستار شد.لوئی بلان یکی ا زسه تن سوسیالیستی بود که در انقلاب 1848 به عضویت دولت موقت درآمد و ریاست «هیأت تعیین سیاست اجتماعی و کارگری فرانسه» را به عهده گرفت.
از جمله تصمیمات مهمی که هیأت اتخاذ کرد: تقلیل ساعات کار، ایجاد دفتر کاریابی، کمک به ایجاد چند شرکت تعاونی تولید بود که پس از سقوط دولت موقت متوقف ماند.
لوئی بلاندر کتابی که در سال 1839 تحت عنوان «سازمان کار»نوشت به انتقادات شدید از سازمان اجتماعی عصر خود پرداخت. به عقیده او، انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 ناقص مانده و باید تکمیل شود زیرا انقلاب آزادی را بدون مالکیت به مردم اعطاء کرده است در حالی که آزادی بدون تأمین مادی بی ثمر است.
راه چاره به نظر لوئی بلان در مداخله دولت است؛ دولت باید با فراهم کردن وسایل کار، کارگران را از فقر و استیصال رهائی دهد. به نظر او، هم مالکیت و هم رقابت هر دو قابل سرزنش است و مخصوصاً رقابت را علت اصلی فقر ملت می داند زیرا رقابت کارفرما را وادار می کند که به منظور تقلیل هزینه تولید، از یک طرف از مزد کارگران بکاهد و از طرف دیگر ماشین را جانشین کارگر سازد و به منظور فروش واحد بیشتر، تولید را افزایش دهد و شرایط تولید اضافی بوجود آورده موجبات بحران را فراهم کند. این وضع باعث از بین رفتن کارخانه های کوچک شده رقابت کم کم رقابت را از بین برده شرایط انحصار بوجود می آورد. و جمله معروف «رقابت قاتل رقابت است» از لوئی بلان است. وی بجای رقابت، تأسیس کارگاههای ملی را که در حقیقت همان شرکت های تعاونی تولید اند پیشنهاد می نماید. سرمایه این کارگاهها متعلق به دولت خواهد بود و مقررات کار از طرف دولت تنظیم خواهد شد و سود حاصله به ترتیب زیر قابل تقسیم خواهد بود:
یک قسمت از سود کارگاهها به عنوان سهم کارگران در منافع کارگاهها به مزدها اضافه خواهد شد.
یک قسمت به عنوان بیمه بیکاری و جبران تصادفات جانی به کنار گذاشته خواهد شد.
و قسمت آخر به خرید ابزار کار اعضاء جدید اختصاص خواهد یافت.
هر چند که تجربه کارگاههای ملی با شکست روبرو شد ولی اثرات عمیقی در افکار طرفداران شرکت های تعاونی تولید بجای گذاشت. از تلفیق طرحهای پیشنهادی دکترینی ارائه گردید که بدون آنکه سوسیالیستی باشد و یا به اصل مالکیت خصوصی حمله شود سعی شده است که از طریق ایجاد شرکت های تعاونی تولید و مصرف، سود سرمایه داری و واسطه بین تولید کننده و مصرف کننده از بین برود.
ت ـ رودبرتوس(8)(1875- 1805) و فردینال لاسال (9)(1864 -1825) از پایه گذاران سوسیالیسم دولتی آلمان بشمار می روند که در تاریخ عقاید اقتصادی مقامی جداگانه دارند.
پی نوشت ها :
1. Robert owen
2. Birmingham
3. Charles Fourier
4. Phalanstere
5. Victor Considerant
6. Godin
7. Louis Blanc
8. Rodbertus
9. ferdinand Lassalleپایه گذار و نظریه پرداز بزرگ سوسیال دموکرات آلمان، همکار کارل مارکس، در سال 1863 انجمن کارگری عمومی آلمان را تأسیس کرد
منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.