گفت وگو با دکتر مجید صادقی درباره حمله هول و هراس
یک روز طبق معمول ساعت 7 شب از محل کار به خانه برگشتم. شام مختصری خوردم و پای تلویزیون نشستم. از فرط خستگی، کمکم جلوی تلویزیون چشمهایم داشت گرم میشد و خوابم میبرد، ناگهان احساس تپش قلب شدیدی کردم و سرآسیمه از جا پریدم. ضربان قلبم هر لحظه تندتر و تندتر میشد و درد قفسهسینه هم به آن اضافه شده بود. دستهایم میلرزیدند. این حالت برای من که جوان سالم و سرحالی بودم، بسیار نگرانکننده بود. حس میکردم همین الان قلبم از کار میافتد و سکته میکنم. وحشت کرده بودم هر طور بود، لباس پوشیدم و به نزدیکترین درمانگاه محل مراجعه کردم. پزشک کشیک بعد از معاینه و گرفتن نوار قلب گفت مشکل جدیای وجود ندارد و فقط دچار اضطراب شدهاید اما از آن پس تقریبا هر شب این تجربه وحشتناک تکرار میشود.
نظر روانپزشک/ دکتر سیدوحید شریعت
حتی اگر خودشان مسالهای نداشته باشند، نگران مشکلات دیگران میشوند یا گوش به زنگ و دلنگران اتفاقهایی هستند که ممکن است در آینده پیش بیاید. در مقابل، برخی دیگر آنقدر بیخیالند که اعصاب آدم را خرد میکنند. با مقداری کندوکاو درمییابیم که ریشه بسیاری از این تفاوتها به دوران کودکی یا حتی قبل از آن، یعنی به ژنتیک فرد، برمیگردد و در اصطلاح علمی به «سرشت» فرد مربوط میشود.
«سرشت» یا «مزاج» مجموعهای از خصایص و ویژگیهاست که باعث میشود رفتار انسانها در پاسخ به محرکهای بیرونی، متفاوت باشد. مثلا یک نفر از تجربه چیزهای تازه خوشش میآید و دیگری نه یا یکی خیلی محتاط است و دیگری اهل خطرکردن. استرس داشتن یا بیخیالی فقط به سرشت آدم مربوط نمیشود و یادگیری هم در آن نقش بسزایی دارد.
نوع رابطه فرزند با والدین و به خصوص مادر در دوران کودکی و شکل دلبستگی کودک به مادر و استرسهایی که در طول زندگی با آنها روبرو میشود، از عوامل تاثیرگذار هستند. مشکلات اضطرابی انواع مختلفی دارند؛ بعضی از آنها حملهای و ناگهانی هستند یعنی علایمشان ناگهانی و معمولا خیلی شدید بروز میکنند ولی گذرا هستند در حالی که در برخی دیگر علایم خفیفتر ولی به صورت مداوم و در بیشتر اوقات وجود دارند. اینها اختلالهای متفاوتی هستند و روشهای درمانی متفاوتی هم دارند. وقتی پای درمان و مقابله با اضطراب به میان میآید، باید قبل از هر چیز به این نکته توجه کنیم که شدت اضطراب چقدر است؟ آیا اضطراب در حد طبیعی و معمولی است که همه گاهی آن را تجربه میکنند یا بیشتر از آن و به مرز بیماری رسیده است؟
اضطراب طبیعی معمولا نیازی به درمان ندارد چون فقط در شرایط خاصی ایجاد میشود و اختلالی هم در کار ما ایجاد نمیکند اما وقتی شدیدتر باشد و باعث ایجاد زحمت زیاد یا اختلال در عملکرد شود، بیماری نام میگیرد و به درمان هم نیاز دارد. در روانپزشکی، درمانها از دو نوع دارویی و غیردارویی هستند.
رواندرمانی شناختی ـ رفتاری یکی از شناختهشدهترین روشهای درمانی برای اختلالات اضطرابی است که برخی از تکنیکهای رفتاری آن را خود افراد هم میتوانند بیاموزند و انجام دهند. تکنیکهایی مثل «تنآرامی» یا «ریلکسیشن» و «تنفس عمیق». ورزش منظم هم میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. البته در برخی موارد هم درمان دارویی اجتنابناپذیر و ضروری است.
منبع:هفته نامه سلامت
یک روز طبق معمول ساعت 7 شب از محل کار به خانه برگشتم. شام مختصری خوردم و پای تلویزیون نشستم. از فرط خستگی، کمکم جلوی تلویزیون چشمهایم داشت گرم میشد و خوابم میبرد، ناگهان احساس تپش قلب شدیدی کردم و سرآسیمه از جا پریدم. ضربان قلبم هر لحظه تندتر و تندتر میشد و درد قفسهسینه هم به آن اضافه شده بود. دستهایم میلرزیدند. این حالت برای من که جوان سالم و سرحالی بودم، بسیار نگرانکننده بود. حس میکردم همین الان قلبم از کار میافتد و سکته میکنم. وحشت کرده بودم هر طور بود، لباس پوشیدم و به نزدیکترین درمانگاه محل مراجعه کردم. پزشک کشیک بعد از معاینه و گرفتن نوار قلب گفت مشکل جدیای وجود ندارد و فقط دچار اضطراب شدهاید اما از آن پس تقریبا هر شب این تجربه وحشتناک تکرار میشود.
آقای دکتر! مهمترین عارضهای که ممکن است در اثر حملههای اضطرابی پیش بیاید، چیست؟
اختلالات اضطرابی همان حملههای «پانیک» یا حملههای «هول» هستند. حملههای پانیک ناگهانی ایجاد و در عرض چند دقیقه آنقدر شدید میشوند که بیمار آن را غیرقابل تحمل تصور میکند. بیشتر بیماران هنگام بروز حملههای پانیک، دچار علایم جسمی شدیدی مانند سرگیجه، احساس سبکی یا سنگینی در سر، نفستنگی، تپش قلب، درد در قفسهسینه، لرزش بدن، خوابرفتن و سوزنسوزن شدن انتهای اندامها، دلپیچه، اسهال، احساس بیگانگی با اطراف و از همه مهمتر احساس اینکه هر لحظه ممکن است دچار جنون یا مرگ ناگهانی شوند، میشوند.شدت حملهها چگونه است؟
شدت حملهها بهحدی است که احتمال یک بیماری وخیم جسمی را در ذهن بیمار یا حتی پزشک ایجاد میکند و در برخی مواقع باعث ترس و واهمه بیمار میشود، به طوری که بیمار از موقعیتهایی که مشابه حمله است، اجتناب میکند.هنگام بروز حمله اضطرابی چه خطری بیمار را تهدید میکند؟
در واقع حملههای پانیک نه خطرناک هستند و نه کشنده و بیمار هنگام حمله دچار رفتار یا حرکات غیرعادی و جنونآمیز نخواهد شد. حملههای پانیک نوعی حملههای اضطرابی هستند که ناگهان و با شدت بروز میکنند و معمولا در عرض چند دقیقه هم خودبهخود فروکش میکنند.چرا این حملهها آزاردهندهاند؟
آنچه بیش از هر چیز بیماران را آزار میدهد، شدت حملههاست که به گفته خود بیماران طی آن احساس مرگ قریبالوقوع به سراغشان میآید و برخی از آنها میگویند یک لحظه حس کردم همین الان است که دیگر تمام کنم. ترس از بروز حمله دوباره در آینده نیز در برخی بیماران وجود دارد. بسیاری از بیماران با تصور داشتن یک بیماری وخیم جسمی، مشتری دایمی اورژانسهای بیمارستانی، درمانگاهها و مطبهای متخصصان مختلف میشوند و با وجود اینکه پزشک به آنها اطمینان میدهد سالم هستند و بیماری وخیم جسمی هم ندارند، قانع نمیشوند.این حملهها چه اثری روی روابط اجتماعی بیماران دارد؟
حملههای پانیک زندگی بعضی از مبتلایان را بسیار محدود میکند به حدی که گاهی حتی جرات خروج از منزلشان را هم ندارند و وابستگی زیادی به اطرافیان پیدا میکنند. درصدی از بیماران دچار افسردگی میشوند یا برای خوددرمانی به مصرف انواع موادمخدر و آرامبخشهای غیرمجاز روی میآورند.زنان بیشتر درگیرند یا مردان؟
معمولا بین 5/1 تا 5 درصد افراد جامعه ممکن است در طول عمرشان دچار اختلالات پانیک شوند که سهم خانمها در این میان 3-2 برابر بیشتر از آقایان است. این بیماری بیشتر در سن جوانی بروز میکند. خوشبختانه پیشآگهی آن رضایتبخش است و بیشتر بیماران در طولانی مدت بهبود پیدا میکنند و فقط در حدود 10 درصد آنها همچنان علایم بیماری، آزاردهنده خواهد بود.درمان این عارضه چگونه است؟
راههای موثری برای این حالتها وجود دارد که روانپزشکان از آنها برای درمان بیماران استفاده میکنند. این درمانها شامل درمانهای دارویی برای کنترل حمله حاد پانیک و درمان نگهدارنده طولانیمدت برای پیشگیری از تکرار حملههای بعدی هستند که گاهی حتی پس از بهبود کامل تا یک سال نیز ادامه مییابند.شما به عنوان روانپزشک، چه توصیهای برای بیماران دارید؟
هنگام بروز یک حمله پانیک بیمار باید آرامش و خونسردی خود را حفظ کند و بداند تجربه این حمله به قیمت جانش تمام نخواهد شد و با خودش تکرار کند: «دفعه پیش هم همینطور شدم، هیچ اتفاقی نیفتاد و این حالت هم تا چند دقیقه دیگر از بین میرود و به حالت عادی برمیگردم.» هنگام حمله، بیمار باید سعی کند از نفسنفسزدن یا تنفسهای کوتاه و سطحی خودداری کند و به جای آن ابتدا یک دم عمیق با بینی انجام دهد، نفسش را کمی در سینه حبس و سپس با یک بازدم طولانی از راه دهان، آن را خارج کند. همین تمرین تنفسی ساده میتواند او را کاملا آرام کند. اگر احساس تنگینفس و نفسنفس زدن، شدید و غیرقابل کنترل است، میتواند به آرامی درون یک پاکت کاغذی بزرگ نفس بکشد و همان هوای بازدم را دوباره استنشاق کند. همچنین روانپزشک باید از طریق روش مواجههدرمانی بیمار به تدریج او را با موقعیتهای ناخوشایندی که میترسد با مواجهه با آنها دچار حمله شود، روبرو کند تا زندگی اجتماعیاش بیش از پیش محدود نشود. در مجموع حملههای پانیک گرچه تجربه ناخوشایندی برای بیماران هستند اما خوشبختانه آسیبی به آنها نمیرسانند و به خوبی با درمانهای مناسب دارویی و غیردارویی کنترل میشوند.نظر روانپزشک/ دکتر سیدوحید شریعت
ریشه اضطراب به دوران کودکی برمیگردد
بعضیها آدمهای مضطرب و همیشه نگرانی هستند. اصلا انگار منتظرند موضوعی پیش بیاید و نگران شوند.حتی اگر خودشان مسالهای نداشته باشند، نگران مشکلات دیگران میشوند یا گوش به زنگ و دلنگران اتفاقهایی هستند که ممکن است در آینده پیش بیاید. در مقابل، برخی دیگر آنقدر بیخیالند که اعصاب آدم را خرد میکنند. با مقداری کندوکاو درمییابیم که ریشه بسیاری از این تفاوتها به دوران کودکی یا حتی قبل از آن، یعنی به ژنتیک فرد، برمیگردد و در اصطلاح علمی به «سرشت» فرد مربوط میشود.
«سرشت» یا «مزاج» مجموعهای از خصایص و ویژگیهاست که باعث میشود رفتار انسانها در پاسخ به محرکهای بیرونی، متفاوت باشد. مثلا یک نفر از تجربه چیزهای تازه خوشش میآید و دیگری نه یا یکی خیلی محتاط است و دیگری اهل خطرکردن. استرس داشتن یا بیخیالی فقط به سرشت آدم مربوط نمیشود و یادگیری هم در آن نقش بسزایی دارد.
نوع رابطه فرزند با والدین و به خصوص مادر در دوران کودکی و شکل دلبستگی کودک به مادر و استرسهایی که در طول زندگی با آنها روبرو میشود، از عوامل تاثیرگذار هستند. مشکلات اضطرابی انواع مختلفی دارند؛ بعضی از آنها حملهای و ناگهانی هستند یعنی علایمشان ناگهانی و معمولا خیلی شدید بروز میکنند ولی گذرا هستند در حالی که در برخی دیگر علایم خفیفتر ولی به صورت مداوم و در بیشتر اوقات وجود دارند. اینها اختلالهای متفاوتی هستند و روشهای درمانی متفاوتی هم دارند. وقتی پای درمان و مقابله با اضطراب به میان میآید، باید قبل از هر چیز به این نکته توجه کنیم که شدت اضطراب چقدر است؟ آیا اضطراب در حد طبیعی و معمولی است که همه گاهی آن را تجربه میکنند یا بیشتر از آن و به مرز بیماری رسیده است؟
اضطراب طبیعی معمولا نیازی به درمان ندارد چون فقط در شرایط خاصی ایجاد میشود و اختلالی هم در کار ما ایجاد نمیکند اما وقتی شدیدتر باشد و باعث ایجاد زحمت زیاد یا اختلال در عملکرد شود، بیماری نام میگیرد و به درمان هم نیاز دارد. در روانپزشکی، درمانها از دو نوع دارویی و غیردارویی هستند.
رواندرمانی شناختی ـ رفتاری یکی از شناختهشدهترین روشهای درمانی برای اختلالات اضطرابی است که برخی از تکنیکهای رفتاری آن را خود افراد هم میتوانند بیاموزند و انجام دهند. تکنیکهایی مثل «تنآرامی» یا «ریلکسیشن» و «تنفس عمیق». ورزش منظم هم میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. البته در برخی موارد هم درمان دارویی اجتنابناپذیر و ضروری است.
منبع:هفته نامه سلامت
/ج