نویسنده: دکتر قمر غفار / جامعه ملیه اسلامیه دهلی نو
زبان فارسی از بدو پیدایش تاکنون زنان فراوانی را درعرصه های علم و ادب و فرهنگ در دامان خویش پرورانده است: مهستی گنجوی، رابعه بلخی، پروین اعتصامی، فروخ فرخزاد، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور و ده ها و صدها چهره های دیگر.
در میان زنان شاخص ایرانی در عرصه شعر و ادب، پروین اعتصامی از محدود چهره هایی است که توانسته در اوج حاکمیت مرد سالاری زمان خویش، پابه پای مردان دست به سرایش شعر بزند و مجموعه نفیس و ارزشمندی را از افکار، رویاها، احساسات و باورهای زنانه خود به نسل های بعدی خود به ارمغان بگذارد.
بعضی از محققین عرصه شعر و ادب بر این باورند که پروین اعتصامی شاعری است با خلق و خوی مردانه به جای اینکه عواطف، افکار و احساسات زنانه در شعر وی نقشی داشته باشد، بیشتر به شیوه مردانه شعر سروده است.
چنانچه اگر نام وی از کنار بسا از غزل ها، قطعات و قصاید او برداشته شود هر خواننده او را بلافاصله در کنار شعرای کلاسیک مرد قرار می دهد. و گویا چنین افرادی می خواهند مقایسه داشته باشند میان خانم فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی. هر چند این طرز تلقی و برداشت تا حدی درست می نماید ولی نباید فراموش کرد که اولاً پروین در دوران پر آشوب حاکمیت مطلقه ایران که همراه با مردسالاری با تمام قوت آن بوده زندگی می نموده که شرایط و اوضاع حاکمیت مطلقه مردان کمتر برایش اجازه تبارز احساسات زنانه را می داده است. طبعاً پروین با گذشته ها و آنچه بر زنانی چون رابعه و مهستی گذشته آشنایی داشته ثانیاً شرایط بسته خانوادگی پروین با اعتقادات تند مذهبی هم چنین اجازه ای را به او نمی داده است که احساسات زنانه ی خود را به شکل آزاد برای دیگران نشان دهد.
غیر از همه اینها پروین اعتصامی با خواندن اشعار قدما و کلاسیک زبان فارسی انس و عادتی تمام یافته بود؛ یعنی از آن زمان که لب به سخن گفته گشود فقط با شعر فارسی آن هم شعر مردانه و کلاسیک ذهن و گوشش را پرساخت. خانه و محیط خانوادگی او هم همیشه با شعر و شعرای قدیمی فارسی مأنوس و محشور بوده است. طبعاً در چنین محیط و اوضاع و احوال باید متأثر از وضعیت اجتماعی و خانوادگی بود که پروین اعتصامی هم نمی توانست خلاف رسم معمول و زمانه خود عمل نماید.
جدا از همه اینها نمی توان پذیرفت که پروین شعر زنانه و یا به مفهوم امروزین شعر فمینیستی نسروده است. با وجود حاکم بر زندگی اجتماعی پروین باز او زن هست و هیچ نیرو و قدرتی نمی تواند یک زن را از احساسات و عواطف زنانه اش تهی نماید و هیچ زنی را در جهان سراغ نداریم که احساسات و عواطف زنانه او به عواطف مردانه مبدل گردیده باشد.
وقتی مجموعه شعری نفیس و نغز پروین اعتصامی را ورق می زنیم به عبارات و اصطلاحات زیادی چون نخ و سوزن، عدس و ماش، دیگ و آشپزی، عفت و حیای زن و غیره بر می خوریم که در همه اینها به خوبی دیده می شود که سخن از ذهن و مغز یک زن تراوش نموده است نه مرد.
وقتی پروین اعتصامی با قاطعیت و در اوج مرد سالاری زمان خویش با شجاعت و همت بی نظیر به وصف موجود به نام زن نشسته و تساوی حقوق زن و مرد را اعلام می دارد خود بیانگر این امر است که او یک زن است که به دفاع از خود و همنسلان خویش پرداخته است.
وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست
یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان
چون ناخداست خردمند و کشتیش محکم
دگر چه باک از امواج ورطه و طوفان
به روز حادثه اندریم در حوادث دهر
امید سعی و عمل هاست هم از این هم از آن
همیشه دختر امروز مادر فرداست
ز مادر است میسر بزرگی پسران
پروین اعتصامی را تنها ستاره ی فروزان ادب ایران باید دانست. اوست که همانند اختر تابناک بر تارک همه زنان شاعره ایران برای ابد می درخشد و این درخشندگی جاودانه خواهد بود.
وقت شعر قوی پرمایه و نیرومند پروین را مطالعه می نماییم به خوبی به روحیه ی این بانوی عفیف پی می بریم. در سراسر اشعار پروین حتی یک کلمه خلاف عفت اخلاق و کرامت انسانی نمی توان یافت.
خواننده با خواندن اشعار زیبای پروین اعتصامی به معلم و مربی دلسوز بر می خورد که با پند و اندرز، راه تاریک زندگی را با چراغ دانش و علم و ادب و معرفت به او می نمایاند. گویا این خانمیست که معرفت الله را از دیدگاه یک صوفی و عارف زن به ما درس می دهد و این ویژگی های مهم شعر پروین اعتصامی است.
پروین هر چند تحصیل کرده مکتب امریکایی و تمدن غربی است ولی با آن همه پس از ختم تحصیلات رسمی از مکتب امریکاییها بلافاصله به آموزش زبان و ادب عربی که زبان دین، باور و اعتقادات مذهبی اوست می پردازد و به همین علت در کنار زبان انگلیسی زبان های فارسی و عربی را به خوبی فرا می گیرد و از آن طریق برگنجینه معرفت خویش می افزاید:
آهوی روزگارنه آهوست اژدر است
آب هوا و حرص نه آب است آذر است
زاغ سپهر گوهر پاک بسی وجود
بنهفت زیر خاک و ندانست گوهر است
در مهد نفس چند نهی طفل روح را
این گاهواره رادکش و سفله پرور است
هر کس زآز روی نهفت از بلا رهید
آنکو فقیر کرد هوا را توانگر است
در رزمگاه تیره ی آلود گان نفس
روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است
در نار جهل از چه فگندیش این دلست
در پای دیو از چه نهادیش این سر است
شمشیرهاست آخته زین نیلگون نیام
خونابه ها نهفته در این کهنه ساغر است
تا در رگ تو مانده یک قطر خون به جای
در دست آز از پی فصد تو نشتر است
همواره دید و تیره نگشت این چه دیده ییست
پیوسته کشت و کند نگشت این چه خنجر است
دانی چه گفت نفس به گمراه تیه خویش
زین راه باز گردگرت راه دیگر است
در دفتر ضمیر چو ابلیس خط نوشت
آلوده گشت هر چه به طومار و دفتر است
مینا فروش چرخ ز مینا هر آنچه ساخت
سوگند یاد کرد که یاقوت احمر است
از سنگ اهرمن نتوان داشت ایمنی
تا بر درخت بارور زندگی بر است
سبک متین و شیوه استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی شعر پروین اعتصامی هر کسی را چنان می فریبد که هرگونه مشغله را پشت سر نهاده از خواندن آن همه شعر وزین و زیبا غرق شور و سوز و آرامش می گردد.
به گفته ملک الشعرا بهار: « اشعار پروین اعتصامی ترکیبی است از سبک و شیوه ای لفظی و معنوی آمیخته با سبک مستقل یکی شیوه شعرشعرای خراسان خاصه ناصر خسرو و دیگر شعر شعرای مکتب عراق و فارس به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفاست و این جمله از سبک و اسلوب مستقل ترکیب یافته است که شیوه بدیع و نوی را به وجود آورده است. «قصاید پروین بوی و لمحه از قصاید ناصر خسرو را دارد در ضمن آنها ابیاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را فرایاد می آورد بسیار است. در پند و اندرز نشان می دهد که مکارم اخلاق و تعریف حقیقت دنیا از نظر فیلسوف عارف و تسلیت خاطر بیچارگان و ستمدیدگان، دل خونین مردم دانا را سراسرتسلی است در همان حال راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانش و کوشش را نیز به طرزی دلپسند بیان می کند و می گوید: در دریای شوریده زندگی با کشتی علم و عزم رهنورد باید بود و در فضای امید و آرزو با پرو بال هنر پرواز باید کرد.
در قصاید پروین طرز گفتار با قطعات کاملاً تفاوت است. قطعات او شکل سؤال و جواب و مناظره را دارد:
وقت سحر به آینه ای گفت شانه یی
کاوخ فلک چه کجرو و گیتی چه تندخوست
ما را از زمانه رنجکش و تیره روز کرد
خرم کسی که همچو تواش طالعی نکوست
هرگز تو بار زحمت مردم نمی کشی
ماشانه می کشیم به هر جا که تار موست
ازتیره گی و پیچ و خم راه های ما
در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست
با آنکه ما جفای بتان بیشتر بریم
مشتاق روی توست هر آنکس که خوبروست
گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد
هر چند دل فریبد و روخوش کند عدوست
در پیش روی خلق به ما جا دهند از آنک
ما را هر آنچه از بدو نیک ست روبروست
(آیین آیینه قطعه 53 ص76)
بارید ابر بر گل پژمرده یی و گفت
کز قطره بهر گوش تو آویز ساختم
از بهرشستن رخ پاکیزه ات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخساره ای نماند ز گرما گداختم
ناسازگاری از فلک آمد و گرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم
(احساس بی ثمر قطعه 54 ص 77)
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیره زنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست
(اشک یتیم قطعه 57 ص 79)
با مقایسه قصاید، قطعات و عزل های پروین اعتصامی مشخص می شود که او پایبند شیوه خاصی نبوده؛ یعنی هم از شیوه و سبک خراسانی استفاده می نماید و هم از شعرای بزرگ مکتب عراق الهام و مایه می گیرد و در حقیقت تلفیقی از دو مکتب خراسان و عراق به وجود می آورد که این خود شیوه ای جدید است که پروین را از قیود تقلید و تتبع محض می رهاند. البته این شیوه مناظره و تلفیق قبلاً هم رواج داشته ولی مدت ها پیش از بین رفته بود و پروین اعتصامی در حقیقت احیاکننده آن است.
مطالعه قصاید پروین اعتصامی لذت شیرین همراه با نغمه روحبخش و دلنواز برای آدم می بخشد نغمه های موزون و شورانگیز پروین آدم را به یاد گذشته های دور زبان فارسی و شعر غنامند خراسانی می اندازد. در کنار آن آهنگ های تازه ای نیز می سراید که دل شکسته و خاطره افسرده را پس از آن بیانات حکیمانه و تسلیتهای عارفانه به سعی، عمل، امید حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت رهنمایی می کند:
دیو انگیست قصه تقدیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
در آسمان علم عمل برترین پر است
در کشور وجود هنر بهترین غناست
می جوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است
می پوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
می توان گفت دقت و مطالعه در شعر پروین اعتصامی، خواننده را با عالم رنگارنگی که به صورت دنیای مستقل درآمده می برد. طرز بیان ناصرخسرو، تمثیلات سنایی، استغنای بی پیرایه حافظ، فصاحت و صراحت بی نظیر سعدی را می توان در کلام این بانوی با عزت و عفیف یافت.
جالب اینجاست که پروین اعتصامی این همه هنرنمایی، ساز و برگ، پیرایش و آراستگی و ترکیبات مختلف و متفاوت را چنان با مهارت در یک کالبد جای داده و مرکب ساخته که گویی تمام این اشعار فقط در یک زمان سروده شده است. احساسات متضاد و احوال و حوادث که شاعر را برانگیخته، هیچ وقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش بیرون نیاورده است:
باخبر باش که بی مصلحت و قصدی
آدمی را نبرد دیو به مهمانی
اژدهای طمع و گرگ طبیعت را
گر بترسی نتوانی که بترسانی
گر توانی به دلی توش و توانی ده
که مبادا رسد آن روز که نتوانی
خون دل چند خوری در دل سنگ ای لعل
مشتری هاست برای گهرکانی
مهارت خانم پروین اعتصامی در قطعات اوست. تمام سنگینی که از قصیده های او حاصل می شود با یک بیت قطعات او مرفوع می گردد. لطف بیان و دقت معانی و ذوق و ابتکار در یکایک قطعات او خود را به چشم خواننده می کشاند، گوینده خود را در قطعات بیشتر مخفی می کند:
در سخن مخفی شدم، چون رنگ و بودر برگ و گل
هر که خواهد دید گو اندر سخن بین مرا
در حقیقت استقلال شخصیت شعری پروین اعتصامی در قطعات او هویدا می شود. مهم ترین قسمتی که زنانه بودن شعر پروین اعتصامی را نشان می دهد همان قطعات اوست. او در قطعات خود مهر مادری و لطافت روح زنانه خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر، زنان بیچاره و بی پناه بیان می کند. پروین در بسا از قطعات چون مادری دلسوز و مهربان است و بازگاه چون مولانا جلال الدین رومی، عطار و جامی در اسرار زندگی روحی پر شور و عارفانه دارد.
ولی سخنان او حاکی از تجربه کافی مادرانه است که تبحر و مهارت او را همراه با تجربه قوی مادرانه نشان می دهد:
مرغک اندر بیضه چون گردد پدید
گوید اینجا بس فراخ است و سپید
عاقبت کان حصن سخت از هم شکست
عالمی بیند همه بالا و پست
گه پرد آزاد در کهسارها
گه چمد سرمست در گلزارها
اینجا خود پروین اعتصامی است که چون مادر و یک زن به خانه داری پرداخته است و افکار لطیف و پرشور زنانه ی اوست که با جلوه و کرشمه بیرون آمده است و لایق و شایسته است که او را با صد هزار چشم تماشا کرد.
پروین در جای جای اشعارش در فکر و اندوه به سر می برد و بیشتر چون یک زن واقعی نگران وظایف مادری خود است. وقت بیش از حد از اندیشیدن به وظایف مادرانه خسته می شود و به یاد لطف خدا می افتد و قطعه «لطف حق» را آگاهانه می سراید ولی در همان حال از وظیفه مادری دست بر نمی دارد باز هم او همان مادریست که نگران فرزند خود است:
مادر موسی چو موسی را به نیل
در فگند از گفته رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کاری فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گرنیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
به گفته ملک الشعرا بهار در ایران که کان سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مرد پیدا شده اند که مایه حیرت اند، جای تعجب نیست، اما تاکنون شاعر از جنس زن که دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتبع و تحقیق، اشعار چنین نغز و نیکو بسراید، از نوادر محسوب می شود و جای بسی تعجب و شایسته ایی هزاران تمجید و تحسین است. اگر تنها غزل «سفر اشک» از این شاعر شیرین زبان باقی مانده بود کافی بود که وی در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی صاحب جایگاه عالی و ارجمند باشد تا چه رسد به لطف حق، کعبه دل، گوهر اشک، روح آزاد، نغمه صبح و سایر قطعات زیبایی او که همه برهان آشکار بلاغت و سخندانی اوست.
پروین اعتصامی به قول نظامی عروضی سمرتندی در چهارمقاله اگر بیست هزار بیت از قدما را از حفظ نداشته به حق به مراتب بیش و بیش شعر از قدما خوانده و آن را می دانسته است. چون پروین محدود شاعرانی هستند که با این همه شعر و شاعر در قرن های مختلف آشنایی داشته باشند، پس پروین اعتصامی را باید شاعر واقعی و به تمام معنی شمرد.
پروین به عشق باور و اعتقاد راسخ دارد اما نه به آن عشق های پوشالی، میان تهی و دو روزه به گفته مولانا:
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
پروین به آن عشقی باور دارد که شعرای بزرگ فارسی چون مولوی، عطار، سنایی، حافظ، عراقی. که دیگران بدان سر فرود آورده اند، عشقی که به حقایق، معنویات و معقولات وابسته است. عشقی که بنیان آفرینش انسان بر آن نهاده شده چنین عشقی متعالی و والا مقام شعر پروین را به آینده های دور پرتاب نموده است.
هنر بزرگ و مزیت مهم پروین اعتصامی این شاعره بزرگ در آن است که توانسته است این معنای بزرگ را همه جا در گفتار خود به شکل جاذب و اسلوبی لطیف بپروراند و حقیقت و کنه عشق را از آلودگی ها جدا ساخته با صفای اثیر و درخشندگی نور و چاشنی روح و عاطفه پاک و راستین به بازار سخن رواج دهد.
پس آنانکه شعر پروین اعتصامی را شعر مردانه می پندارند سخت در اشتباه بوده، اشعار پروین را به درستی نخوانده، معانی و مفاهیم آن را در نیافته اند.
آنانکه شعر زنانه را شعر اروتیک محض و ذکر زیبایی های زنانه می دانند که توسط شاعره زن بیان می شود، به حقیقت و کنه زن هنوز دست نیافته اند. از دیدگاه آنان زن هنوز دست نیافته اند. از دیدگاه آنان زن هنوز ملعبه استراحت و تفریح است، نه آن لباسی که خدایش خوانده است
باز پند و اندرز و اخلاق و حکمت تنها لازمه مردان نیست که باید به مردم درس دهند، زنان هم می توانند این رسالت را به عهده گیرند. خانم پروین اعتصامی به حق این رسالت عظیم و انسانی را دوشادوش مردان و شعرای بزرگ زبان فارسی به عهده گرفته و این وظیفه مقدس را به درستی انجام داده است. لذا از آنهایی که پروین را به خاطر این خدمتش نمی پسندند، بگذار همچنان در جهالت و تاریکی عدم شناخت واقعی زنان باقی بمانند. همین باقی ماندن در جهالت بهترین و ارزنده ترین سزا برای آنان خواهد بود.
در آخر نمونه هایی از اشعار خانم پروین اعتصامی که در آنها احساسات و عواطف زنانه وی بخوبی هویدا بوده، ذکر می کنیم. اگر اندک شناخت با شعر داشته باشیم در می یابیم که پروین با چه مهارتی به بیان عواطف و احساسات زنانه خود پرداخته است ولی از زبن خانم عفیف، مسلمان و با حیا:
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پرو بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شع و بزم افروختن
تن به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
اشک را چون لعل پروردن به خوناب جگر
دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن
هر کجا نور است چون پروانه خود را باختن
هر کجا نار است خود را چون سمندر داشتن
(قطعه آرزو، شماره 44 ص69)
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن
دیبه ها بی کارگاه و دوک و جولان بافتن
گنجها بی پاسبان و بی نگهبان
دیده را دریا نمودن، مردم را غوصگر
اشک را مانند مروارید غلتان داشتن
از تکلف دورگشتن، ساده و خوش زیستن
ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن
(قطعه آرزو، شماره 45ص 69)
بی روی دوست شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
مهر بلند، چهره ز خاور نمی نمود
ماه از حصار چرخ سر باختر نداشت
پروانه جز به شوق در آتش نمی گداخت
می دید شعله در سر و پر و پروای سر نداشت
من اشک خویش را چو گوهر پرورانده ام
دریای دیده، تا که نگویی گهر نداشت
(از غزل شماره 56 ص78)
منابع تحقیق :
1- اسحاق، محمد. سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر. با مقدمه و بازنگری محمد اسحاق رضوانی. تهران: نشر طلوع، 1371.
2- اعتصامی، پروین. دیوان پروین اعتصامی. با دیباچه ملک الشعرای بهار، تدوین فریده دانائی، تهران: نگاه، 1373.
3- بهار، محمدتقی. سبک شناسی، یا تاریخ تطور نثر فارسی. تهران: فراسوگستر، 1382.
4- دیوان قصاید، قطعات و مثنویهای پروین اعتصامی.
5- شمیسا، سیروس. نقد ادبی. تهران: نشر میترا، 1385.
6- نظامی، احمدبن عمر، قرن 6، چهارمقاله. نظامی عروضی سمرقندی به کوشش محمد معین. تهران: شهر کتاب، هرمس، 1381.
منبع: پروین پژوهی
در میان زنان شاخص ایرانی در عرصه شعر و ادب، پروین اعتصامی از محدود چهره هایی است که توانسته در اوج حاکمیت مرد سالاری زمان خویش، پابه پای مردان دست به سرایش شعر بزند و مجموعه نفیس و ارزشمندی را از افکار، رویاها، احساسات و باورهای زنانه خود به نسل های بعدی خود به ارمغان بگذارد.
بعضی از محققین عرصه شعر و ادب بر این باورند که پروین اعتصامی شاعری است با خلق و خوی مردانه به جای اینکه عواطف، افکار و احساسات زنانه در شعر وی نقشی داشته باشد، بیشتر به شیوه مردانه شعر سروده است.
چنانچه اگر نام وی از کنار بسا از غزل ها، قطعات و قصاید او برداشته شود هر خواننده او را بلافاصله در کنار شعرای کلاسیک مرد قرار می دهد. و گویا چنین افرادی می خواهند مقایسه داشته باشند میان خانم فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی. هر چند این طرز تلقی و برداشت تا حدی درست می نماید ولی نباید فراموش کرد که اولاً پروین در دوران پر آشوب حاکمیت مطلقه ایران که همراه با مردسالاری با تمام قوت آن بوده زندگی می نموده که شرایط و اوضاع حاکمیت مطلقه مردان کمتر برایش اجازه تبارز احساسات زنانه را می داده است. طبعاً پروین با گذشته ها و آنچه بر زنانی چون رابعه و مهستی گذشته آشنایی داشته ثانیاً شرایط بسته خانوادگی پروین با اعتقادات تند مذهبی هم چنین اجازه ای را به او نمی داده است که احساسات زنانه ی خود را به شکل آزاد برای دیگران نشان دهد.
غیر از همه اینها پروین اعتصامی با خواندن اشعار قدما و کلاسیک زبان فارسی انس و عادتی تمام یافته بود؛ یعنی از آن زمان که لب به سخن گفته گشود فقط با شعر فارسی آن هم شعر مردانه و کلاسیک ذهن و گوشش را پرساخت. خانه و محیط خانوادگی او هم همیشه با شعر و شعرای قدیمی فارسی مأنوس و محشور بوده است. طبعاً در چنین محیط و اوضاع و احوال باید متأثر از وضعیت اجتماعی و خانوادگی بود که پروین اعتصامی هم نمی توانست خلاف رسم معمول و زمانه خود عمل نماید.
جدا از همه اینها نمی توان پذیرفت که پروین شعر زنانه و یا به مفهوم امروزین شعر فمینیستی نسروده است. با وجود حاکم بر زندگی اجتماعی پروین باز او زن هست و هیچ نیرو و قدرتی نمی تواند یک زن را از احساسات و عواطف زنانه اش تهی نماید و هیچ زنی را در جهان سراغ نداریم که احساسات و عواطف زنانه او به عواطف مردانه مبدل گردیده باشد.
وقتی مجموعه شعری نفیس و نغز پروین اعتصامی را ورق می زنیم به عبارات و اصطلاحات زیادی چون نخ و سوزن، عدس و ماش، دیگ و آشپزی، عفت و حیای زن و غیره بر می خوریم که در همه اینها به خوبی دیده می شود که سخن از ذهن و مغز یک زن تراوش نموده است نه مرد.
وقتی پروین اعتصامی با قاطعیت و در اوج مرد سالاری زمان خویش با شجاعت و همت بی نظیر به وصف موجود به نام زن نشسته و تساوی حقوق زن و مرد را اعلام می دارد خود بیانگر این امر است که او یک زن است که به دفاع از خود و همنسلان خویش پرداخته است.
وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست
یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان
چون ناخداست خردمند و کشتیش محکم
دگر چه باک از امواج ورطه و طوفان
به روز حادثه اندریم در حوادث دهر
امید سعی و عمل هاست هم از این هم از آن
همیشه دختر امروز مادر فرداست
ز مادر است میسر بزرگی پسران
پروین اعتصامی را تنها ستاره ی فروزان ادب ایران باید دانست. اوست که همانند اختر تابناک بر تارک همه زنان شاعره ایران برای ابد می درخشد و این درخشندگی جاودانه خواهد بود.
وقت شعر قوی پرمایه و نیرومند پروین را مطالعه می نماییم به خوبی به روحیه ی این بانوی عفیف پی می بریم. در سراسر اشعار پروین حتی یک کلمه خلاف عفت اخلاق و کرامت انسانی نمی توان یافت.
خواننده با خواندن اشعار زیبای پروین اعتصامی به معلم و مربی دلسوز بر می خورد که با پند و اندرز، راه تاریک زندگی را با چراغ دانش و علم و ادب و معرفت به او می نمایاند. گویا این خانمیست که معرفت الله را از دیدگاه یک صوفی و عارف زن به ما درس می دهد و این ویژگی های مهم شعر پروین اعتصامی است.
پروین هر چند تحصیل کرده مکتب امریکایی و تمدن غربی است ولی با آن همه پس از ختم تحصیلات رسمی از مکتب امریکاییها بلافاصله به آموزش زبان و ادب عربی که زبان دین، باور و اعتقادات مذهبی اوست می پردازد و به همین علت در کنار زبان انگلیسی زبان های فارسی و عربی را به خوبی فرا می گیرد و از آن طریق برگنجینه معرفت خویش می افزاید:
آهوی روزگارنه آهوست اژدر است
آب هوا و حرص نه آب است آذر است
زاغ سپهر گوهر پاک بسی وجود
بنهفت زیر خاک و ندانست گوهر است
در مهد نفس چند نهی طفل روح را
این گاهواره رادکش و سفله پرور است
هر کس زآز روی نهفت از بلا رهید
آنکو فقیر کرد هوا را توانگر است
در رزمگاه تیره ی آلود گان نفس
روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است
در نار جهل از چه فگندیش این دلست
در پای دیو از چه نهادیش این سر است
شمشیرهاست آخته زین نیلگون نیام
خونابه ها نهفته در این کهنه ساغر است
تا در رگ تو مانده یک قطر خون به جای
در دست آز از پی فصد تو نشتر است
همواره دید و تیره نگشت این چه دیده ییست
پیوسته کشت و کند نگشت این چه خنجر است
دانی چه گفت نفس به گمراه تیه خویش
زین راه باز گردگرت راه دیگر است
در دفتر ضمیر چو ابلیس خط نوشت
آلوده گشت هر چه به طومار و دفتر است
مینا فروش چرخ ز مینا هر آنچه ساخت
سوگند یاد کرد که یاقوت احمر است
از سنگ اهرمن نتوان داشت ایمنی
تا بر درخت بارور زندگی بر است
سبک متین و شیوه استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی شعر پروین اعتصامی هر کسی را چنان می فریبد که هرگونه مشغله را پشت سر نهاده از خواندن آن همه شعر وزین و زیبا غرق شور و سوز و آرامش می گردد.
به گفته ملک الشعرا بهار: « اشعار پروین اعتصامی ترکیبی است از سبک و شیوه ای لفظی و معنوی آمیخته با سبک مستقل یکی شیوه شعرشعرای خراسان خاصه ناصر خسرو و دیگر شعر شعرای مکتب عراق و فارس به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفاست و این جمله از سبک و اسلوب مستقل ترکیب یافته است که شیوه بدیع و نوی را به وجود آورده است. «قصاید پروین بوی و لمحه از قصاید ناصر خسرو را دارد در ضمن آنها ابیاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را فرایاد می آورد بسیار است. در پند و اندرز نشان می دهد که مکارم اخلاق و تعریف حقیقت دنیا از نظر فیلسوف عارف و تسلیت خاطر بیچارگان و ستمدیدگان، دل خونین مردم دانا را سراسرتسلی است در همان حال راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانش و کوشش را نیز به طرزی دلپسند بیان می کند و می گوید: در دریای شوریده زندگی با کشتی علم و عزم رهنورد باید بود و در فضای امید و آرزو با پرو بال هنر پرواز باید کرد.
در قصاید پروین طرز گفتار با قطعات کاملاً تفاوت است. قطعات او شکل سؤال و جواب و مناظره را دارد:
وقت سحر به آینه ای گفت شانه یی
کاوخ فلک چه کجرو و گیتی چه تندخوست
ما را از زمانه رنجکش و تیره روز کرد
خرم کسی که همچو تواش طالعی نکوست
هرگز تو بار زحمت مردم نمی کشی
ماشانه می کشیم به هر جا که تار موست
ازتیره گی و پیچ و خم راه های ما
در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست
با آنکه ما جفای بتان بیشتر بریم
مشتاق روی توست هر آنکس که خوبروست
گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد
هر چند دل فریبد و روخوش کند عدوست
در پیش روی خلق به ما جا دهند از آنک
ما را هر آنچه از بدو نیک ست روبروست
(آیین آیینه قطعه 53 ص76)
بارید ابر بر گل پژمرده یی و گفت
کز قطره بهر گوش تو آویز ساختم
از بهرشستن رخ پاکیزه ات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخساره ای نماند ز گرما گداختم
ناسازگاری از فلک آمد و گرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم
(احساس بی ثمر قطعه 54 ص 77)
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیره زنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست
(اشک یتیم قطعه 57 ص 79)
با مقایسه قصاید، قطعات و عزل های پروین اعتصامی مشخص می شود که او پایبند شیوه خاصی نبوده؛ یعنی هم از شیوه و سبک خراسانی استفاده می نماید و هم از شعرای بزرگ مکتب عراق الهام و مایه می گیرد و در حقیقت تلفیقی از دو مکتب خراسان و عراق به وجود می آورد که این خود شیوه ای جدید است که پروین را از قیود تقلید و تتبع محض می رهاند. البته این شیوه مناظره و تلفیق قبلاً هم رواج داشته ولی مدت ها پیش از بین رفته بود و پروین اعتصامی در حقیقت احیاکننده آن است.
مطالعه قصاید پروین اعتصامی لذت شیرین همراه با نغمه روحبخش و دلنواز برای آدم می بخشد نغمه های موزون و شورانگیز پروین آدم را به یاد گذشته های دور زبان فارسی و شعر غنامند خراسانی می اندازد. در کنار آن آهنگ های تازه ای نیز می سراید که دل شکسته و خاطره افسرده را پس از آن بیانات حکیمانه و تسلیتهای عارفانه به سعی، عمل، امید حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت رهنمایی می کند:
دیو انگیست قصه تقدیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
در آسمان علم عمل برترین پر است
در کشور وجود هنر بهترین غناست
می جوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است
می پوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
می توان گفت دقت و مطالعه در شعر پروین اعتصامی، خواننده را با عالم رنگارنگی که به صورت دنیای مستقل درآمده می برد. طرز بیان ناصرخسرو، تمثیلات سنایی، استغنای بی پیرایه حافظ، فصاحت و صراحت بی نظیر سعدی را می توان در کلام این بانوی با عزت و عفیف یافت.
جالب اینجاست که پروین اعتصامی این همه هنرنمایی، ساز و برگ، پیرایش و آراستگی و ترکیبات مختلف و متفاوت را چنان با مهارت در یک کالبد جای داده و مرکب ساخته که گویی تمام این اشعار فقط در یک زمان سروده شده است. احساسات متضاد و احوال و حوادث که شاعر را برانگیخته، هیچ وقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش بیرون نیاورده است:
باخبر باش که بی مصلحت و قصدی
آدمی را نبرد دیو به مهمانی
اژدهای طمع و گرگ طبیعت را
گر بترسی نتوانی که بترسانی
گر توانی به دلی توش و توانی ده
که مبادا رسد آن روز که نتوانی
خون دل چند خوری در دل سنگ ای لعل
مشتری هاست برای گهرکانی
مهارت خانم پروین اعتصامی در قطعات اوست. تمام سنگینی که از قصیده های او حاصل می شود با یک بیت قطعات او مرفوع می گردد. لطف بیان و دقت معانی و ذوق و ابتکار در یکایک قطعات او خود را به چشم خواننده می کشاند، گوینده خود را در قطعات بیشتر مخفی می کند:
در سخن مخفی شدم، چون رنگ و بودر برگ و گل
هر که خواهد دید گو اندر سخن بین مرا
در حقیقت استقلال شخصیت شعری پروین اعتصامی در قطعات او هویدا می شود. مهم ترین قسمتی که زنانه بودن شعر پروین اعتصامی را نشان می دهد همان قطعات اوست. او در قطعات خود مهر مادری و لطافت روح زنانه خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر، زنان بیچاره و بی پناه بیان می کند. پروین در بسا از قطعات چون مادری دلسوز و مهربان است و بازگاه چون مولانا جلال الدین رومی، عطار و جامی در اسرار زندگی روحی پر شور و عارفانه دارد.
ولی سخنان او حاکی از تجربه کافی مادرانه است که تبحر و مهارت او را همراه با تجربه قوی مادرانه نشان می دهد:
مرغک اندر بیضه چون گردد پدید
گوید اینجا بس فراخ است و سپید
عاقبت کان حصن سخت از هم شکست
عالمی بیند همه بالا و پست
گه پرد آزاد در کهسارها
گه چمد سرمست در گلزارها
اینجا خود پروین اعتصامی است که چون مادر و یک زن به خانه داری پرداخته است و افکار لطیف و پرشور زنانه ی اوست که با جلوه و کرشمه بیرون آمده است و لایق و شایسته است که او را با صد هزار چشم تماشا کرد.
پروین در جای جای اشعارش در فکر و اندوه به سر می برد و بیشتر چون یک زن واقعی نگران وظایف مادری خود است. وقت بیش از حد از اندیشیدن به وظایف مادرانه خسته می شود و به یاد لطف خدا می افتد و قطعه «لطف حق» را آگاهانه می سراید ولی در همان حال از وظیفه مادری دست بر نمی دارد باز هم او همان مادریست که نگران فرزند خود است:
مادر موسی چو موسی را به نیل
در فگند از گفته رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کاری فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گرنیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
به گفته ملک الشعرا بهار در ایران که کان سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مرد پیدا شده اند که مایه حیرت اند، جای تعجب نیست، اما تاکنون شاعر از جنس زن که دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتبع و تحقیق، اشعار چنین نغز و نیکو بسراید، از نوادر محسوب می شود و جای بسی تعجب و شایسته ایی هزاران تمجید و تحسین است. اگر تنها غزل «سفر اشک» از این شاعر شیرین زبان باقی مانده بود کافی بود که وی در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی صاحب جایگاه عالی و ارجمند باشد تا چه رسد به لطف حق، کعبه دل، گوهر اشک، روح آزاد، نغمه صبح و سایر قطعات زیبایی او که همه برهان آشکار بلاغت و سخندانی اوست.
پروین اعتصامی به قول نظامی عروضی سمرتندی در چهارمقاله اگر بیست هزار بیت از قدما را از حفظ نداشته به حق به مراتب بیش و بیش شعر از قدما خوانده و آن را می دانسته است. چون پروین محدود شاعرانی هستند که با این همه شعر و شاعر در قرن های مختلف آشنایی داشته باشند، پس پروین اعتصامی را باید شاعر واقعی و به تمام معنی شمرد.
پروین به عشق باور و اعتقاد راسخ دارد اما نه به آن عشق های پوشالی، میان تهی و دو روزه به گفته مولانا:
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
پروین به آن عشقی باور دارد که شعرای بزرگ فارسی چون مولوی، عطار، سنایی، حافظ، عراقی. که دیگران بدان سر فرود آورده اند، عشقی که به حقایق، معنویات و معقولات وابسته است. عشقی که بنیان آفرینش انسان بر آن نهاده شده چنین عشقی متعالی و والا مقام شعر پروین را به آینده های دور پرتاب نموده است.
هنر بزرگ و مزیت مهم پروین اعتصامی این شاعره بزرگ در آن است که توانسته است این معنای بزرگ را همه جا در گفتار خود به شکل جاذب و اسلوبی لطیف بپروراند و حقیقت و کنه عشق را از آلودگی ها جدا ساخته با صفای اثیر و درخشندگی نور و چاشنی روح و عاطفه پاک و راستین به بازار سخن رواج دهد.
پس آنانکه شعر پروین اعتصامی را شعر مردانه می پندارند سخت در اشتباه بوده، اشعار پروین را به درستی نخوانده، معانی و مفاهیم آن را در نیافته اند.
آنانکه شعر زنانه را شعر اروتیک محض و ذکر زیبایی های زنانه می دانند که توسط شاعره زن بیان می شود، به حقیقت و کنه زن هنوز دست نیافته اند. از دیدگاه آنان زن هنوز دست نیافته اند. از دیدگاه آنان زن هنوز ملعبه استراحت و تفریح است، نه آن لباسی که خدایش خوانده است
باز پند و اندرز و اخلاق و حکمت تنها لازمه مردان نیست که باید به مردم درس دهند، زنان هم می توانند این رسالت را به عهده گیرند. خانم پروین اعتصامی به حق این رسالت عظیم و انسانی را دوشادوش مردان و شعرای بزرگ زبان فارسی به عهده گرفته و این وظیفه مقدس را به درستی انجام داده است. لذا از آنهایی که پروین را به خاطر این خدمتش نمی پسندند، بگذار همچنان در جهالت و تاریکی عدم شناخت واقعی زنان باقی بمانند. همین باقی ماندن در جهالت بهترین و ارزنده ترین سزا برای آنان خواهد بود.
در آخر نمونه هایی از اشعار خانم پروین اعتصامی که در آنها احساسات و عواطف زنانه وی بخوبی هویدا بوده، ذکر می کنیم. اگر اندک شناخت با شعر داشته باشیم در می یابیم که پروین با چه مهارتی به بیان عواطف و احساسات زنانه خود پرداخته است ولی از زبن خانم عفیف، مسلمان و با حیا:
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پرو بال آمدن
پیش باز عشق آیین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شع و بزم افروختن
تن به یاد روی جانان اندر آذر داشتن
اشک را چون لعل پروردن به خوناب جگر
دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن
هر کجا نور است چون پروانه خود را باختن
هر کجا نار است خود را چون سمندر داشتن
(قطعه آرزو، شماره 44 ص69)
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن
دیبه ها بی کارگاه و دوک و جولان بافتن
گنجها بی پاسبان و بی نگهبان
دیده را دریا نمودن، مردم را غوصگر
اشک را مانند مروارید غلتان داشتن
از تکلف دورگشتن، ساده و خوش زیستن
ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن
(قطعه آرزو، شماره 45ص 69)
بی روی دوست شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
مهر بلند، چهره ز خاور نمی نمود
ماه از حصار چرخ سر باختر نداشت
پروانه جز به شوق در آتش نمی گداخت
می دید شعله در سر و پر و پروای سر نداشت
من اشک خویش را چو گوهر پرورانده ام
دریای دیده، تا که نگویی گهر نداشت
(از غزل شماره 56 ص78)
منابع تحقیق :
1- اسحاق، محمد. سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر. با مقدمه و بازنگری محمد اسحاق رضوانی. تهران: نشر طلوع، 1371.
2- اعتصامی، پروین. دیوان پروین اعتصامی. با دیباچه ملک الشعرای بهار، تدوین فریده دانائی، تهران: نگاه، 1373.
3- بهار، محمدتقی. سبک شناسی، یا تاریخ تطور نثر فارسی. تهران: فراسوگستر، 1382.
4- دیوان قصاید، قطعات و مثنویهای پروین اعتصامی.
5- شمیسا، سیروس. نقد ادبی. تهران: نشر میترا، 1385.
6- نظامی، احمدبن عمر، قرن 6، چهارمقاله. نظامی عروضی سمرقندی به کوشش محمد معین. تهران: شهر کتاب، هرمس، 1381.
منبع: پروین پژوهی