مردم اندیشی در شعر پروین

یکی از ویژگی های شعر معاصر ایران، گرایش به توده های مردم است. به منظور آشنایی دقیق تر با شعر معاصر ایران ضروری است این موضوع در شعر شاعران معاصر تبیین و تحلیل شود. تحول در کم و کیف نگرش و گرایش
سه‌شنبه، 29 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مردم اندیشی در شعر پروین
 مردم اندیشی در شعر پروین

نویسندگان: دکتر ناصر نیکوبخت و دکتر غلامحسین زارع




 
یکی از ویژگی های شعر معاصر ایران، گرایش به توده های مردم است. به منظور آشنایی دقیق تر با شعر معاصر ایران ضروری است این موضوع در شعر شاعران معاصر تبیین و تحلیل شود. تحول در کم و کیف نگرش و گرایش شاعران به مردم، خود از وجوه امتیاز شعر معاصر نسبت به شعر کلاسیک است.
پروین اعتصامی از جمله شاعران معاصر ایران است که بطور جدی و صمیمانه به مردم می اندیشید. در این نوشته، به منظر تجزیه، تحلیل و در نهایت شناخت دقیق تر افکار او درباره ی موضوع مذکور، آنها را به بخشهای زیر قابل تقسیم یافتیم:

الف) مردم آمیزی:

آمیختگی با عمق زندگی توده های مردم و سخن گفتن از آنان از ویژگی های بارز شعر پروین است.

ب) مردم نوازی:

درون مایه ی بسیاری از اشعار پروین، همدلی با مردم و نوازش آنان است. مردمی که از فرط حرمان در آستانه ی سقوط از زندگی انسانی اند.

ج) مرد آموزی:

پروین در بسیاری از اشعارش در اندیشه ی آموزش مردم است و از وجوه امتیاز آموزش های او، آگاه ساختن مردم از حقوق اجتماعی و انسانی خود است که عمدتاً به دلیل غلبه ی استبداد و عمال آن، ضایع شده است.

مقدمه

یکی از موضوعات مهم شعر معاصر ایران در حوزه اندیشه، «مردم» است. بسیاری از شاعران به این موضوع اهتمام ورزیده اند و متناسب با دیدگاه خود، درون مایه های متعدد و متنوعی گزارش کرده اند.
بی شک، طرح، تبیین و طبقه بندی «اندیشه مردمی» شاعران معاصر ایران، برای آشنایی با شعر این دوره از بعد «اندیشه» ضروری است.
در میان شاعران معاصر، پروین، از جمله شاعرانی است که جدی و صمیمانه به مردم روی آورد و متناسب با نگرش خویش به گزارش درون مایه هایی از زندگی آنان پرداخت. در این مقاله برآنیم تا با تجزیه و تحلیل اندیشه های مردمی در شعر شاعر، ضمن شناخت او از زمینه ای نیز برای آشنایی بیشتر با شعر معاصر ایران راهم کنیم.

پروین و مردم اندیشی

اندیشیدن به مردم و حکایت کردن از زندگی آنان از ویژگی های برجسته ی شعر معاصر، از جمله پروین اعتصامی است که بی شک منفک از تحولات اجتماعی و سیاسی نبوده است. انقلاب مشروطه، اگر نه در عمل، دست کم در نظر و نگرش مردم نسبت به بسیاری از مسائل جامعه تغییراتی به وجود آورد. یکی از این تغییرات، تغییرو دگرگونی در موقعیت و جایگاه اجتماعی مردم بود که پیش از این نقش مؤثر آنان در بسیاری از تحولات اجتماعی جوامع دیگر، به اثبات رسیده بود.
به اعتبار تأثر تحولات ادبی از تحولات اجتماعی، دیدگاه شاعران نیز نسبت به مردم دگرگون شد. اشعار و آثار بسیار در این دوره آفریده شد که وجه مشترک همه ی آنها، مردم اندیشی بود، (1) (رک. الف-شس لنگرودی، 1381: ص 37؛ ب- قراگوزلو، 1384: ص 139-140؛ ج-حسین پورچافی، 1384: ص24). آنچه این نگرش و گرایش را برجسته و قابل تأمل می کند، کم و کیف پردازش آن از سوی شاعران معاصر است. به ویژه اینکه در طول تاریخ ادبیات فارسی، چنین پدیده ای با این کم و کیف، سابقه نداشت. «به همین دلیل از شعر این دوره، دیگر نه به عنوان پدیده ای تجملی و منحصر به گروههای محدود حاکم یا برگزیدگان فکری، بلکه همچون امری عمومی و متعلق به گروه های وسیع جامعه باید سخن گفت که به جای ارتباط مستقیم با دربار و گروه های با نفوذ اجتماع، از طریق مطبوعات متعدد و رنگارنگ و با محتوای سیاسی و انقلابی مورد علاقه ی همگان، مخاطبان خود را در گوشه و کنار شهرستان ها و حتی روستاهای کشور سراغ می گرفت.» (یا حقی، 1382: ص14؛ نیز رک. روزبه ،1381: ص 59؛ حاکمی، 1379: ص 12). زیرا با برقراری نظام مشروطه، این اراده ی مردم بود که می بایست بر کشور حکومت می کرد، نه اراده ی شاه و گماشتگان او که پیش از این جایی برای حضور مردم باقی نگذاشته بود. (رک. الف-ذاکر حسین، 1377: ص 40-51؛ ب- آرین پور، 1372: ص505-508). از همین روی بسیاری از شاعران معاصر به مردم روی آوردند و در متن جامعه با آنان همگام شده، از آنان سخن گفتند و طبعاً در این وضعیت تازه، نه شاعران و نه مخاطبان، آن فضای رسمی را که پیشتر بر روابط شاعران و مخاطبان آنان سایه انداخته بود، بر نمی تافتند.
حساسیت نقش مردم و اهمیت موقعیت آنان در تحولات اجتماعی، سبب شده بود که شاعران نسبت به مردم و رفتاهای آنان حساس شوند و بسته به موقعیت آنان موضع گیری هایی متفاوت داشته باشند.
پروین اعتصامی از زوایای گوناگون به مردم نگریسته است در واقع یکی از موضوعات برجسته ی شعر او «مردم» است. «عواطف بشر دوستانه و حمایت از مردم محروم و یتیمان و سالخوردگان و ستمدیدگان از درون جان او جوشیده، به همین دلیل شعر او سرشار از صمیمیت و صداقت است و رنگی ویژه ی از طبع و ذوق وی دارد.» (یوسفی، 1372: ص 414). علاقه و اهتمام به مردم، باعث شده است که شاعر زندگی طبقات محروم جامعه را از زوایای گوناگون مورد بررسی و تأمل قرار دهد. آنچه او درباره ی مردم گزارش می کند، متعدد و متنوع است. در این نوشته، تبیین و تحلیل همین اندیشه های متنوع مردمی در شعر او مورد تأکید است، تا در نهایت با جمع بندی، تحلیل و طبقه بندی آنها، بتوانیم به شناختی دقیق و مستند درباره ی ابعاد اندیشه های مردمی در شعر پروین حکایت می کنند، برجسته ترین اندیشه های مردمی در شعر او عبارتند از:
مردم آمیزی:
درون مایه ی مردم آمیزی در شعر پروین چشمگیر است. به واقع یکی از مصادیق آن «عشق واقعی» پروین به مردم است که بهار، آن را اساس دیوان پروین شمرده است، (اعتصامی، 2535: ص یه، مقدمه). «انسان دوستی، نوع پروری و عدالت خواهی از مهم ترین مباحث اجتماعی دیوان اشعار پروین است و کمتر شاعری از بزرگان ادب پارسی پیش از او در دیوان خود این همه به عمق دردهای مردم و رنج های بینوایان و ستمدیدگان اندیشیده و این همه صمیمانه و هنرمندانه از انسانها و انسانیت و آرمان های والا سخن گفته است.» (ترابی، 1380: ص 234. نیز رک. الف- زرین کوب، 1370: ص 370؛ ب آرین پور، 1374: ص 540-541؛ ج- یوسفی، 1371: ص 414؛ د- دانشگر، 1383: ص102-104؛ هـ-چاوش اکبری، 1378: ص72-73).
بی شک مهم ترین علت گرایش توده های مردم به دیوان اشعار او در همین نکته است. زیرا مردم با مطالعه ی دیوان او به تماشای واقعیت های زندگی خود نشسته، به کشف زوایای ناپیدای آن پرداخته اند. «در میان شاعران مردم و زن هیچ شاعری را نمی شناسیم که به اندازه ی پروین از غم و رنج و فقر انسانها سخن به میان آورده باشد. البته شاعرانی مانند خاقانی و مسعود سعد بوده اندکه از غم و رنج و محرومیت بسیار سخن گفته اند، ولی این کار آنها بیشتر جنبه ی خصوصی داشته است نه اجتماعی» (خالقی راد،‌1375: ص 422).
پروین با آگاهی از واقعیت های زندگی مردم، به توصیف آن می پردازد. تبیین فقر توده های مردمی از برجسته ترین درون مایه های مردمی است که شعر پروین بدان آمیخته است. او در قطعه ی «اندوه فقر» از زبان پیرزنی دوک ریس، از فقر فراگیر مردم، شکایت می کند:
با دوک خویش، پیرزنی گفت وقت کار
کاوخ! ز پنبه ریشتنم موی شد سفید
از بس که بر تو خم شدم و چشم دوختم
کم نور گشت دیده ام و قامتم خمید
ابر آمد و گرفت سر کلبه ی مرا
بر من گریست زار که فصل شتا رسید(2)
(اعتصامی، 2535: ص 81-82، نیز رک. همان، ص 123-125، 211 -213، 229 -232، 99، 108 -110، 122 -123، 149 -150، 167 -168، 177 -179، 194 -195، 252).
پروین پیوسته و صمیمانه به مردم اندیشیده است، اگر از شب می گوید، شب بیچارگان و دردمندان است و اگر از اشک می گوید، اشک یتیمان و بیوه زنان بی سرپناه است که به زبانی ساده و مؤثر آن را گزارش می کند و با «لطافتی خاص زبان مردم را با شعر مردم می آمیزد و آنچه را باید بگوید، می گوید.» (اعتصامی، 1364: ص 4؛ نیز رک. موحد، 1374: ص 61-65) اصولاًَ «من» شعر او، «منِ» غیر شخصی است که در اغلب اشعار او حاضر است و به نمایندگی از اجتماع سخن می گوید. پروینی که از خود بگوید، در دیوان اشعار او غایب است. «گویی یتیمان، بیوه زنان، نیازمندان، حتی سنگ ها و عناصر جاندار و بی جان طبیعت همه حاضرند و از خود و دردها و رنج های خود سخن می گویند جز پروین.» (ترابی، 1370: ص 236. نیز همان، ص 239-240) که پیوسته مخاطب را به یاری خیل محرومان جامعه می خواند:
گل سرخ روزی ز گرما فسرد
فروزنده خورشید زنگش ببرد
در آن دم که پژمرد و بیمار گشت
یکی ابر خرد ازسرش می گذشت
چو باز آمد آن ابر گوهر فشان
از آن گمشده جست نام و نشان
شکسته گلی دید بی رنگ و بوی
همه انتظار و همه آرزوی
همی شست رویش به روشن سرشک
چه دارو دهد مردگان را پزشک ...
(اعتصامی، 2535: ص 221-223؛ نیز رک. همان، ص 7، 9، 23، 57، 71، 73، 93، 97، 154، 167، 186، 217، 261).
از ویژگی های این بخش از اشعار پروین، تبیین علل و عوامل و عوامل دردهای اجتماعی است که عمدتاً درون مایه ی ستیز با حاکمیت سیاسی را هم در خود دارند:
به سر خاک پدر، دخترکی
صورت و سینه به ناخن می خست
که نه پیوند و نه مادر دارم
کاش روحم به پدر می پیوست
گریه ام بهر پدر نیست که او
مرد و از رنج تهیدستی رست
پدرم مرد ز بی دارویی
وندرین کوی سه داروگر هست
دل مسکینم از این غم بگداخت
که طبیبیش به بالین ننشست
(اعتصامی، 2535: ص99)
او بی ملاحظه و مداهنه برای محو ناهنجاری ها می کوشید و متجاوزان به حقوق مردم را سرزنش می کرد بدون آنکه بیندیشد به چه طبقه یا فرقه ای وابسته اند. چنانکه سلطان، قاضی طماع، روحانی نمای رشوه خوار و طبقه اغنیا از چشم او دور نمانده، به مثابه عوامل انحطاط اجتماع، سرزنش شده اند (سروش، 1360: ص 47-49؛ چاوش اکبری، 1378: ص 75-76). «شعر کوتاه «بی پدر» که مصائب دختر بچه ای را در سوگ مرگ پدر ترسیم می کند، یکی از ظریف ترین تعاریف را از فقر و درماندگی در ادبیات شاعرانه ی این دوره به دست می دهد. بیت عظیم «پدرم مرد ز بی دارویی/ وندر این کوی سه داروگر هست» به عمیق ترین لایه های فقر و مسئولیت غیرقابل انکار سیاسی و اجتماعی در مقابل آن رسوخ می کند. کمتر بیتی از شعری، چنین به صراحت، توهین صریحی را که فقر انسانی به شرافت انسان های دیگر در پی دارد، اعلام کردن است.» (یادنامه ی پروین اعتصامی، ص 142-144؛ به نقل از ذاکر حسین، 1377: ص 78-79؛ نیز رک. اعتصامی، 2535: ص 82-83، 140-141).(3)
همین آمیختگی پروین با زندگی توده های مردم او را برانگیخته است تا به توصیف حال رقت آور محرومان بپردازد:
با دوک خویش، پیرزنی گفت وقت کار
کاوخ! ز پنبه ریشتنم موی شد سپید
از بس که بر تو خم شدم و چشم دوختم
کم نور گشت دیده ام و قامتم خمید
ابر آمد و گرفت سر کلبه ی مرا
بر من گریست زار که فصل شتا رسید...
(اعتصامی، 2535، ص 81-82؛ نیز رک. همان، ص 84-85، 99، 108-110)
این اشعار پروین تنها توصیف ساده ی زندگی محرومان نیست. او گذشته از آنکه بسیاری از اشعارش را به سائقه همدلی و همنوایی با آنان سروده است، (ر.ک اعتصامی، ص177-179، 187-194، 212-213) دیگران را نیز به مراعات حال محرومان (اعتصامی، 2535: ص167) و خدمتگزاری به آنان فراخوانده است. (اعتصامی، 2535: ص 74، 193) و ستمگران جامعه را از ستم به این طبقه نهی کرده، (اعتصامی، 2535: ص 46، 61) آنان را نسبت به سرانجام ستمگری هشدار می دهد. (اعتصامی، 2535: ص189).
یحیی آرین پور یکی از وجوه امتیاز شعر پروین را مضامین تازه ای می دانست که دال بر علاقه و دلسوزی او به حال بینوایان بود. او شعر پروین را مبشر پیدایش جریان نورئالیستی در شعر فارسی دانسته، آرزو می کرد «گویندگان توانای دیگری از میان خواهران او برخیزند و آثار هنری نوآیین تری در زمینه ی بیان خواسته ها، دردها و رنجهای طبقات ستمدیده ی جامعه به تاریخ ادبیات باشکوه ایران اهدا نمایند.» (آرین پور، 1374: ص 541-542) و عبدالحسین زرین کوب علت محبوبیت پروین را در همین آمیختگی ذهن و زبان او «با طبقات محروم جامعه» یافته است. (رک. زرین کوب، 1370: ص370).

مردم نوازی:

یکی دیگر از مفاهیمی که در زیر عنوان مردم اندیشی قابل طرح است، مردم نوازی است. به این معنا که درون مایه ی شعر او دلجویی از مخاطبانی است که عموماً از فرط حرمان در پرتگاه سقوط از زندگی انسانی اند. در این اشعار، شاعر با درک مصائب زندگی مردم، با آنان همدردی می کند، امید می بخشد، دلداری می دهد تا به زندگی انسانی خویش ادامه دهند.
بخشی از کوشش پروین در این زمینه، مبتنی بر سنت است. در این بخش، او علت محرومیت ها را به فلک نسبت داده، با رگه هایی از جبر گرایی، می کوشد مخاطب را با بلاهایی که مبتلاست، سازگار کند:
دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد
... شب به جاروب و رفویم بگماشت
روزم آوازه ی بام و در کرد
... چرخ را عادت دیرین این بود
که به افتاده ی نظر کمتر کرد
... آسمان، خرمن امید مرا
ز یکی صاعقه خاکستر کرد
چه حکایت کنم از ساقی بخت
که چه خونابه درین ساغر کرد
... من سیه روز نبودم ز ازل
هر چه کرد، این فلک اخضر کرد(4)
(اعتصامی، 2535: ص 111-112)
درست است که پروین در نگرش به این موضوع، متأثر از شعر کلاسیک فارسی است و سخنش از نظر چگونگی توجیه و تعلیل محرومیت های محرومان تازگی ندارد، اما حجم توجه او به محرومان و گرایش عمیق او به مردمی ترین مسائل عصر خود و صمیمیت او با آنان از تازگی های کار اوست و «این همه احساس همدردی با ناتوانان و درماندگان و... شیوه ی کار او را از دیگر وابستگان به سنت های قدیم، مشخص و ممتاز می سازد». (بهبهانی، «چنگ این چنگی شیرین کار»، رک. اعتصامی، 1370: ص 113).

مردم آموزی:

اصولاً بسیاری از انواع ادبی، به ویژه ادبیات تعلیمی در راستای آموزش به مخاطب آفریده شده اند و اصل موضوع از این نظر تازگی ندارد؛ اما انگیزه ی شاعران معاصر در روی آوری به مردم و تأکید بر «مردم»، در مقام مخاطبان اصلی این اشعار، آن را برجسته ساخته، شایسته است که به طور مستقل مورد مطالعه و دقت قرار گیرد.
پروین در بسیاری از اشعارش در اندیشه آموزش توده های مردم است (5). به عنوان نمونه در مباحث مربوط به زنان مانند یک مصلح اجتماعی، روابط نابهنجار و بیدادگر حاکم بر اجتماع خویش را از نظر دور نداشته و به خوبی آنها را درک کرده است. پروین در این مورد خاص، به زنان می آموزد که باید با «چراغ دانش» به «شاهراه سعادت» گام بگذارند:
پستی نسوان ایران، جمله از بی دانشی است
مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است
زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست
شاهراه سعی و اقلیم سعادت روشن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگوید کس، پسر هوشیار و دختر کودن است
(اعتصامی، 2535: ص 260-261)
او در شعرش آراستگی به دانش و فضیلت و هنر را به زن ایرانی می آموزد و او را از پیری اصول تعلیم و تربیت بیگانگان برحذر می دارد (موحد، 1374: ص 39). پروین می گوید:
نه بانو است که خود را بزرگ می شمرد
به گوشواره و طوق و به یاره ی مرجان
چو آب و رنگ فضیلت به چهره نیست چه سود
ز رنگ جامه ی زربفت و زیور رخشان
برای گردن و دست زن نکو، پروین
سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان
(اعتصامی، 2535: ص 189)
پروین در بسیاری از اشعارش، ضمن توصیف رنجهای مردم، به تبیین علل دردها پرداخته، شیوه ی درمان آنها را نیز می آموزد:
مردمی و عدل و مساوات نیست
زان ستم و جور و تعدی رواست
(اعتصامی، 2535: ص174)
در «نامه ای به نوشیروان» (اعتصامی، 2535: ص 250)،‌ پروین می خواهد ریشه های نارضایی را بیابد و شیوه ی درمان را بیاموزد و این جواب کسانی است که بر این باورند پروین، ‌دردها را می گوید، اما از درمان طفره می رود (رک. اعتصامی، 1364: ص 5. نیز رک. ترابی، 1380: ص242).
پروین در بسیاری از شعرهای خود، به شیوه ی طنز و هجو، مهم ترین عیب های جامعه را مورد انتقاد قرار می دهد (رک. میخالویچ، پروین اعتصامی و آثار او، به نقل از حائری، 1375: ص 375 -376). از همین رهگذر است که او گاهی با تفهیم حقوق اجتماعی رنجبران اجتماعی، آنان را به دفاع از حقوق خود فرا می خواند، شرط استیفای آن را، «آگاهی از حکم و سیاست» می داند. پروین در قصیده ی «ای رنجبر» می گوید:
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهرنان از چهره آب ای رنجبر
زینهمه خواری که بینی ز آفتاب و خاک و باد
چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر
از حقوق پایمال خویشتن کن پرستی
چندمی ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر...
در خور دانش امیرانند و فرزندانشان
تو چه خواهی فهم کردن از کتاب ای رنجبر
مردم آنانند کز حکم و سیاست آگهند
کاگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر...
(اعتصامی، 2535: ص 82)

نتیجه

آنچه متذکر شدیم، بر اهتمام پروین به مردم دلالت می کند. در اثبات و تبیین ابعاد اندیشه های مردمی پروین، به اشعاری از دیوان او استناد کردیم که به مرحله خاص از زندگی او اختصاص نداشتند. از این نکته استنباط می شود که او تمام دوران شاعری خود از این اندیشه غافل نبوده است.
در این نوشته به منظور تبیین طبقه بندی و تحلیل اندیشه های مردمی در شعر او، اندیشه های مردمی او را به بخش های تقسیم کردیم. بر پایه ی تحلیل نهایی، اندیشه های مردمی پروین به طور کلی عبارت اند از:
الف) مردم آمیزی
ب) مردم نوازی
ج) مردم آموزی
منابع تحقیق :
1- آرین پور، یحیی. از صبا تا نیما، ج2، چ پنجم. تهران: زوار، 1372.
2- آرین پور، یحیی. از نیما تا روزگار ما، ج3، چ اول. تهران: زوار، 1374.
3- اعتصامی، پروین. دیوان قصاید و مثنویات و تمثیلات و مقطعات، چ هفتم. تهران: ابوالفتح اعتصامی، 2535.
4- اعتصامی، پروین. گزینه ی اشعار پروین اعتصامی، مقدمه و انتخاب یدا... جلالی پندری. تهران: مروارید، 1370.
5- اعتصامی، پروین. نمونه ی اشعار پروین اعتصامی، به کوشش احمد رنجبر، چ سوم. تهران: امیر کبیر، 1364.
6- ترابی، علی اکبر. جامعه شناسی ادبیات فارسی، (جامعه شناسی در ادبیات)، چ دوم. تبریز: انتشارات فروغ آزادی، 1380.
7- چاوش اکبری (یسنای) تبریزی، رحیم. حکیم بانوی شعر فارسی، زندگی و شعر پروین اعتصامی. تهران: نشر ثالث، 1378.
8- حائری، عبدالهادی. نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه ی تمدن بورژوازی غرب. تهران: امیرکبیر، 1367.
9- حسین پورچافی، علی. جریان های شعری معاصر فارسی، از کودتا(1332) تا انقلاب‌(1375). تهران: امیرکبیر، 1384.
10- خالقی راد، حسین. قطعه و قطعه سرایی در شعر فارسی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1375.
11- دانشگر، احم. پروین اعتصامی شاعره ای از تبار روشنی ها، چ سوم. تهران: حافظ نوین، 1383.
12- ذاکر حسین، عبدالرحیم. ادبیات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ج1، تهران: نشر علم، 1377.
13- روزبه، محمدرضا. ادبیات معاصر ایران (شعر). تهران: نشر روزگار، 1381.
14- زرین کوب، عبدالحسین. با کاروان حله، چ ششم. تهران: انتشارات علمی، 1370.
15- شمس لنگرودی، محمد (محمد تقی جواهری گیلانی). تاریخ تحلیلی شعر نو، ج1، چ چهارم. تهران: نشر مرکز، 1381.
16- فرخی یزدی، دیوان فرخی یزدی، به کوشش حسین مکی، چ هفتم. تهران: امیرکبیر، 1363.
17- قراگوزلو، محمد. نازلی! سخن نگفت... تهران: انتشارات نگاه، 1384.
18- موحد، عبدالحسین. زن، پروین، حقیقت یا مجاز؟. تهران: انتشارات محیا، 1374.
19- نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی. تهران: سروش، 1360.
20- یاحقی، محمد جعفر. جویبار لحظه ها، (ادبیات معاصر فارسی)، چ پنجم. تهران: جامی، 1382.
منبع: پروین پژوهی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.