امام خمینی (ره) و مسأله فلسطین

گر چه فساد و فتنه‌ی یهود از قدیم ترین روزگاران برای ملت‌های جهان، معروف و شناخته شده بود و امروزه «صهیونیسم» آشکارترین نماد جنایات و درنده خویی این قوم در جهان معاصر به شمار می‌آید؛ امّا باید اذعان کرد...
چهارشنبه، 30 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
امام خمینی (ره) و مسأله فلسطین
امام خمینی (ره) و مسئله ی فلسطین
نویسنده: احمد کریمیان
 
گر چه فساد و فتنه‌ی یهود از قدیم ترین روزگاران برای ملت‌های جهان، معروف و شناخته شده بود و امروزه «صهیونیسم» آشکارترین نماد جنایات و درنده خویی این قوم در جهان معاصر به شمار می‌آید؛ امّا باید اذعان کرد که بسیاری از ابعاد دسیسه‌ها و عمق فتنه‌های پیچیده و پوشیده‌ی این طایفه، در گذشته چندان آشکار و شناخته شده نبود و این امر در این روزگار، کم کم مورد شناسایی و افشا قرار گرفته است.
از چهل سال پیش، زمانی که سیاست‌های توسعه طلبانه‌ی رژیم صهیونیستی و برنامه‌های محرمانه و گسترده ی این رژیم برای ارتکاب هولناک‌ترین جنایات قرن، هنوز آشکار و برملا نشده بود، امام خمینی (ره) با درایت و تیزبینی تمام، در فضای اختناق آمیز و خفقان آلود رژیم سرسپرده ی پهلوی، از طریق اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های خود، با شهامت و قاطعیّت و با صراحت کامل، بارها خطر یهود و صهیونیسم را برای جهان اسلام مورد تأکید قرار داد.
ایشان در آذر ماه 1340 ش، با هشدار درباره ی نفوذ صهیونیسم در ارکان دولت شاهنشاهی، اعلام فرمود:
این جانب حسب وظیفه ی شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم: قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه ی صهیونیست هاست.(1)
به یقین خروش پر صلابت و کوبنده ی امام در سخنرانی حماسی مدرسه ی فیضیّه (عصر عاشورای 1383 هـ.ق= 13 خرداد 1342 ش.) برگ زرّینی از تاریخ معاصر این کشور به شمار می آید. وی در بخشی از این سخنرانی فرمود:

امروز به من خبر دادند که عدّه ای از وعّاظ و خطبای تهران را برده اند سازمان امنیّت و تهدید کرده اند که از سه موضوع حرف نزنند: از شاه بدگویی نکنند، به اسرائیل حمله نکنند، نگویند که اسلام در خطر است. و دیگر هر چه بگویند آزادند.
تمام گرفتاری ها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم ... اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است، آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباط و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیّت می گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل نیز صحبت نکنید؟ آبا به نظر سازمان امنیّت، شاه اسرائیلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیّت، شاه یهودی است؟
آقای شاه! شاید این ها می خواهند تو را یهودی معرّفی کنند که من بگویم کافری، تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند؟!... .(2)
کسانی که دوران استبداد سیاه پهلوی و رعب و وحشت و سکوت مرگبارِ حاکم بر مجامع سیاسی و روشن فکری آن روز را به یاد دارند، به خوبی در می یابند که این خروش بت شکن امام در آن روزگار، تا چه اندازه شجاعانه و در عین حال هنرمندانه و زیرکانه پیوند میان شاه و رژیم صهیونیستی را تبیین نموده است.
از نگاه آن امام فقید، عامل اصلی سیطره ی صهیونیست ها بر سرزمین های اسلامی، تفرقه و پراکندگی مسلمانان و سرسپردگی زمامداران ایشان است:
می گویند: جمعیّت مسلمین هفت صد میلیون است؛ امّا هفت صد میلیون متفرّق ... اگر ... دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند ... در کلمه ی توحید که مشترک ما بین همه است ... با هم توحید کلمه کنند، دیگر یهود بر فلسطین طمع پیدا نمی کند... .(3)
این فلسطین که اکنون در رأس مصیبت هاست. این اختلاف کلمه و سرسپردگی های بعضی از سران ممالک اسلامی که با داشتن منابع طبیعی سرشار و ذخایر گران بها و جمعیّت هفت صد میلیونی، نتوانسته اند دست استعمار و صهیونیسم را از بلاد اسلامی قطع کرده و به نفوذ ایادی آن پایان بخشند... .(4)

ایشان در بیانات خویش، صهیونیسم را دشمن سرسخت اسلام دانسته (5) و به صراحت اعلام فرمود:

اگر ما همه از بین برویم، بهتر است از این که ذلیل باشیم زیر دست صهیونیسم و زیر دست آمریکا.(6)
زیرا،
مصیبت بزرگ و فاجعه عظیمی که همه ی مصیبت ها و فاجعه ها پیش آن ناچیز است، آن است که مشتی تروریست صهیونیست بی حیثیّت، به بدترین وجه بر مسلمانان تاخت و تاز کنند ... .(7)

زمانی که رسانه های امپریالیستی غرب به منظور تحمیل انزوای سیاسی بر جمهوری اسلامی، آن را به داشتن رابطه با رژیم صهیونیستی متّهم کردند، امام در پاسخ به این اتّهام، ضمن سخنرانی خود در حسینیّه ی جماران، اعلام فرمود:

... ما اسرائیل را قابل آدم نمی دانیم تا این که با او یک ربطی داشته باشیم. ما بیش از بیست سال است که هر جا صحبت شده است، در هر جا اعلامیه پخش شده است، یکی از اموری که در رأس مسائل ما بوده است، اسرائیل بوده است و ستم گری اسرائیل. در صورتی که بسیاری از سران ممالک اسلامی یک قدم همراه نبودند که مخالفت با اسرائیل کنند.(8)

امام (ره) در مقام مقایسه میان حقارت و ذلّت رژیم صهیونیستی با قوّت و کثرت مسلمانان، در تمثیلی نمادین، چنین گفته است:

یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده که اگر مسلمین هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند، او را سیل می برد.(9)
ولی آن چه بیش از همه، رژیم صهیونیستی را غافل گیر کرد و همه ی رشته های تبلیغاتی آن را در به فراموشی کشاندن مسئله ی فلسطین، پنبه کرد، طرح ابتکاری امام خمینی (ره) در اعلام آخرین جمعه ی رمضان هر سال، به عنوان «روز قدس» در سال 1358هـ.ش بود.
این طرح چنان سنجیده و حساب شده مطرح گردید که از همان سال، با استقبال پرشور مسلمانان جهان رو به رو شد و فلسطینیان، در وزش نسیم حیات بخش آن جانی تازه یافتند.
«روز قدس» که روز هم بستگی با ملت مظلوم فلسطین و تجدید عهد مسلمانان با قبله ی نخستین اسلام خوانده شد، آتشی بر جان صهیونیست ها افکند که به یقین هرگز نخواهند توانست به راحتی، خود را از آن برهانند.

افزون بر همه ی آن چه گفته شد، بزرگ ترین تأثیر امام خمینی (ره) بر روند مبارزات آزادی بخش ملت فلسطین، افروختن آتش انقلاب اسلامی و درهم شکستن و اسقاط رژیم شاهنشاهی در ایران بود که محکم ترین پایگاه و حلقه ی استحکام امپریالیسم در منطقه ی خاورمیانه، پس از رژیم صهیونیستی به شمار می آمد.
یک ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آمریکا با کشاندن محمدانورالسادات به پای میز مذاکرات صلح کمپ دیوید، در عمل بزرگ ترین قدرت خطّ مقدّم جبهه ی اعراب را از محور دشمنی با اسرائیل خارج ساخت؛ ولی در برابر، انقلاب اسلامی ایران با تأثیرات معنوی عمیقی که بر مسلمانان منطقه و به ویژه در جنوب لبنان و فلسطینیان گذارد، ناگهان کفّه ی اوضاع سیاسی منطقه را به زیان صهیونیست ها بر هم زد.
شکل گیری سازمان حزب الله لبنان، مشکلات جدّی و امنیّتی فراوانی را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و با کسب موفقیّت های نظامی و ایجاد تلفات بی سابقه بر نیروهای نظامی این رژیم، حالت روانی «رعب و ترس» را که ریشه در روحیّات قوم یهود دارد، بر پیکره ی اسرائیلیان چیره ساخت و این خود، قصّه ای دراز و شنیدنی دارد که این مقال را مجال دیگر لازم است.
امّا در باب تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش آزادی بخش فلسطین، باید گفت که امام خمینی (ره) با روش بی سابقه و استثنایی خود در جریان هدایت انقلاب، شیوه ی نوینی از مبارزات مردمی را به ملت های تحت ستم و به ویژه فلسطینیان آموخت و به آنان فهماند چنان چه به جای تکیه بر عناصر قومی و ملی و دل بستن به تعاملات سیاسی و رجال سرسپرده سیاست، محور مبارزات خود را مبتنی بر باورها و آرمان های اسلامی و اراده ی جمعی و وحدت کلمه کنند، هیچ قدرتی یارای مقابله با آن ملت را نخواهد داشت.
تحت تأثیر همین آموزه، جنبش جهاد اسلامی فلسطین، از دل سرزمین های اشغالی، سربر آورد.
نخستین دبیر کل این جنبش، مرحوم شهید فتحی شقاقی، بارها از تأثیر انقلاب اسلامی ایران و شخصیّت ممتاز امام خمینی، در شکل گیری جنبش مزبور، سخن گفته است.(10)
جنبش جهاد اسلامی با هدایت عملیات چریکی و اقدامات شهادت طلبانه علیه مصالح و منافع صهیونیستی، حتّی در عمق مناطق حفاظت شده، قدرت و قابلیّت خود را برای دست یابی به اهداف بزرگ تر نشان داده است.
از جمله اقدامات برجسته ی این سازمان، هدایت جنبش انتفاضه فلسطین است. این جنبش که به انقلاب سنگ(11) نیز معروف است، برای نخستین بار در سال 1987 /م، ابتدا در شهر غزّه آغاز شد و سپس سراسر نوار غزّه و کرانه ی باختری رود اردن را در برگرفت. مرحله ی دوم این جنبش با ابعادی وسیع تر و توفنده تر در 28 سپتامبر سال 2000/م (هفتم مهر 1379) زمانی که رژیم صهیونیستی، مسلمانان فلسطینی را در مسجد الاقصی و در حال نماز به رگبار گلوله بست، آغاز شد.
«انتفاضه»(12)، پدیده ی شگفت و جدیدی بود که همه ی مخالفان را به وحشت انداخت. این حرکت، هم سران عرب، هم سازمان آزادی بخش فلسطین و هم رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرد.
آن چه صهیونیست ها همواره از آن وحشت داشته اند، این بوده است که اوّلاً، مبارزات ضدّ اسرائیلی، در میان همه ی فلسطینیان گسترش یابد و ثانیاً، خاستگاه این مبارزات، ایمان و باورهای اسلامی باشد. از این رو، اینک که این مقام با تأسّی به انقلاب اسلامی مردم ایران، با شعار «الله اکبر» و بدون هراس از تانک ها و گلوله های دشمن به پیش می تازد، صهیونیست ها به شدّت دچار اضطراب و وحشت و سردرگمی شده اند.
بنا به اعتراف غربی ها، عملیّات مبارزین فلسطینی در سرزمین های اشغالی (در جریان انتقاضه)، بزرگ ترین خطر برای موجودیت اسرائیل، از آغاز دولت صهیونیست تا کنون به حساب می آید و میزان تلفات رژیم صهیونیستی از شروع انتفاضه در سال 1987 تا سال 1996 بیش تر از تلفات اسرائیل در جریان جنگ های مختلف با اعراب بوده است.(13)
بسیاری از نویسندگان صهیونیست، به روشنی از استیصال و درماندگی ارتش رژیم اشغالگر قدس سخن گفته اند. حتّی ترور ناجوان مردانه رهبران انتفاضه، هم چون شیخ احمد یاسین و دکتر عبدالعزیز رنتیسی و ... از سوی دولت صهیونیستی، هیچ گونه تأثیری در روند حرکت انتفاضه ایجاد نکرده است.
این جاست که بسیاری از تحلیل گران، انتفاضه را باتلاق یهودیان رژیم اشغالگر قدس خوانده اند. اسحاق رابین آن را جهنّمی برای اشغال گران صهیونیستی ذکر کرده و در جایی گفته بود: کاش یک بار صبح از خواب برخیزم و ببینم طوفانی آمده و غزّه را با خود برده است.

اکنون برخلاف گذشته شهرک نشین های رژیم اشغالگر قدس احساس امنیّت نمی کنند و چرخه اقتصادی کشور به هم ریخته است. اتوبوس های عادّی سطح شهر به اتوبوس های زرهی تبدیل شده و هر اشغالگر صهیونیستی هر آن نگران وقوع یک حادثه خطرناک است!
به همین جهت «منابع اسرائیل اگر چه با اکراه امّا به هر حال اعتراف کرده اند: طی چهار سال گذشته، یعنی از زمان آغاز انتفاضه ی دوم، بیش از یک میلیون نفر از یهودیان ساکن اسرائیل به سوی کشورهای مختلف مهاجرت کرده اند.»(14)

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج 1، ص 109-110.
2. ر.ک: سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 459-460.
3. بخشی از سخنرانی امام در جمع فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف (23 آبان 1344/ 20 رجب 1385) ر.ک: سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 158-159.
4. بخشی از پیام امام به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان 1392 (19 /7/ 1351)، ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج 2، ص 461.
5. سخنرانی در 4 بهمن 1360، ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج 15، ص 518.
6. سخنرانی در 25 آبان 1360، همان، ص 372.
7. پیام به زایران بیت الله الحرام، 29 شهریور 1361، ر.ک: همان، ج 16، ص 510.
8. دوم شهریور 1360، همان، ج 15، ص 129.
9. در دیدار عبدالحلیم خدّام، نخست‌ وزیر و وزیر خارجه سوریه با ایشان، ر.ک: روزنامه‌ ی کیهان، پنج‌شنبه 25 مرداد 1358، ص 3.
10. از جمله، گفته است: «تأثیر انقلاب اسلامی به رهبری امام فقید، در فلسطین قوی ‌تر از هر مکان دیگر بود؛ چرا که مسلمانان در فلسطین در حالی که تحت اشغال وحشیانه‌ ی صهیونیستی به سر می‌بردند، ناامیدتر و فرو پاشیده‌ تر از تمامی ملل مسلمانان بودند. امام آمد تا به آن‌ها امید بدهد و تأکید نمود که دگرباره، امت می‌تواند با الهام‌گیری از اسلام بپاخیزد، اسلام می‌تواند پیروز شود و حکومت خود را برقرار سازد و با این حساب، آزادی بیت ‌المقدس از دست یهود،‌ تنها به زمان نیاز دارد» (محمد باقر سلیمانی، بازیگران روند صلح خاورمیانه، ص 264، به نقل از: تلکس خبری ج.ا.ا، 13 /8 /1376).
11. ثوره الحجر.
12. انتفاضه، مصدر باب افتعال و از ریشه‌ی «نفض» است. کتاب‌های لغت عرب، معناهای گوناگونی برای واژه‌ی «نفض» ذکر کرده‌اند که از جمله عبارت است از:
الف) زدودن گرد و غبار از لباس؛ وقتی کسی لباس خاک ‌آلود خود را می‌تکاند، گویند نَفَضَ الثَّوْبَ.
ب) شکل گرفتن و باز شدن خوشه‌های انگور بر درخت مو: (نَفَضَ الْکَرْمَ= تَفَتَّحَتْ عَناقیدُهُ).
ج) پاک‌سازی جاده از وجود رهزنان= (نَفَضَ الطَّریقَ= طَهَّرَها مِنَ اللُّصُوصِ).
آنچه در فلسطین به نام انتفاضه جاری است، با همه‌ی معناهای بالا انطباق کامل دارد که از نگاه دقیق خواننده محترم پوشیده نیست.
13. محمد باقر سلیمانی، بازیگران روند صلح خاورمیانه، ص 270.
14. روزنامه‌ی جام جم، دوشنبه 7/ 10/ 83، ص 8.

منبع : یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، احمد کریمیان، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم، 1384.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط