رجعت از دیدگاه قرآن (1)

رجعت در لغت به معنای بازگشت است و در اصطلاح، عبارت از بازگشت بعضی از مؤمنان خالص و برخی از منافقان فاجر به این جهان، پیش از قیام قیامت است.
پنجشنبه، 7 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رجعت از دیدگاه قرآن (1)
رجعت از دیدگاه قرآن(1)

نویسنده: محمد خادمی شیرازی




 
رجعت در لغت به معنای بازگشت است و در اصطلاح، عبارت از بازگشت بعضی از مؤمنان خالص و برخی از منافقان فاجر به این جهان، پیش از قیام قیامت است.
برخی از مؤمنان خالص که در تمام عمر آرزوی درک دولت حقه را در دل می پرورانیدند، بازمی گردند تا به آرزوی خود برسند و حکومت عدالت گستر ولی الله اعظم علیه السلام را ببینند، و برخی از منافقان فاجر که در تمام عمر تلاش می کردند که در مقابل حق بایستند و در برابر آن صف آرایی کنند، برمی گردند تا به سزای اعمال خویش برسند.
فرمان رجعت همانند فرمان ظهور، از طرف خداوند قادر متعال صادر می شود و جمعی از بندگان خالص خداوند که سال ها و احیاناً قرن ها پیش از آن دیده از جهان فرو بسته اند، باز می گردند و تجلی قدرت خداوند را در دولت کریمه حضرت مهدی صلوات الله علیه می بینند.
در این مقاله می خواهیم آیاتی از قرآن که هم مضمون با رجعت است را بررسی کنیم.

آیاتی از قرآن کریم در باب رجعت

در این جا پیرامون آیاتی گفتگو می کنیم که در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به رجعت گروهی از مؤمنان و مشرکان خالص، بعد از ظهور حضرت مهدی روحی فداه تفسیر شده است:
1) (الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) (1)
آنان که غیب را باور می کنند.
در تفسیر این آیه آمده است که «غیب» سه روز است:
1- روز رجعت، 2- روز قیامت، 3- روز قیام قائم صلوات الله علیه
که این روزها، روزهای آل محمد علیهم السلام است. (2)
2) (وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ لَمَا آتَیْتُکُم مِن کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ) (3)
و چون خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمت عطا کردیم و آنگاه پیامبری آمد که آنچه با شماست را تصدیق کرد، البته به او ایمان آورید و یاری اش کنید.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
یعنی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله ایمان بیاورند و امیر مؤمنان علیه السلام را یاری نمایند.
ابن ابی شیبه پرسید: امیر مؤمنان را یاری نمایند؟ فرمودند: آری، به خدا سوگند خداوند از آدم تا خاتم پیامبر نفرستاده، جز این که او را بازمی گرداند تا در برابر علی بن ابی طالب علیه السلام شمشیر بزند. (4)
پیشوای ششم شیعیان در تفسیر همین آیه فرمودند:
این آیه هنوز تحقق نیافته است. سلام بن مستنیر پرسید: جانم به فدای شما، این آیه کی تحقق می یابد؟ فرمودند: این آیه هنگامی تحقق می یابد که خداوند همه پیامبران و مؤمنان را برای نصرت امیر مؤمنان علیه السلام گرد می آورد، و پرچم رسول اکرم صلی الله علیه و آله به دست امیر مؤمنان علیه السلام داده می شود. در آن روز علی بن ابی طالب علیه السلام امیر همه مخلوقات می شود و همه آن ها در زیر پرچم او قرار می گیرند و او بر همه امیر می باشد. این است تأویل این آیه. (5)
امیر مؤمنان علیه السلام در ضمن خطبه مفصلی، از تفسیر این آیه سخن می گوید و تصریح می کند که خداوند از همه پیامبران پیمان گرفته که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایمان بیاورند و جانشین او را نصرت کنند. سپس می فرمایند:
هنوز احدی از پیامبران مرا یاری نکرده اند ولی همه آن ها مرا یاری خواهند نمود و آن هنگامی است که شرق و غرب جهان از آنِ من خواهد بود. در آن روز خداوند همه پیامبران را از آدم تا خاتم صلی الله علیه و آله زنده خواهد کرد و تمامی آن ها در برابر من شمشیر خواهند زد و گردن گردنکشان انس و جن را خواهند زد. (6)
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان علیه السلام نقل می کنند که فرمودند:
این آیه تحقق نمی یابد، مگر در رجعت. (7)
3) (أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ) (8)
آیا جز آیین خدا را می طلبند، در حالی که آنچه در آسمان ها و زمین است، خواه ناخواه در برابر او تسلیم اند و به سوی او باز می گردند (در محکمه عدل الهی حاضر می شوند).
صالح فرزند میثم تمار از پیشگاه امام باقر علیه السلام تفسیر این آیه را پرسید، امام علیه السلام فرمودند:
این آیه هنگامی تحقق می یابد که حضرت علی علیه السلام بانگ برمی آورد: من از همه مردم به آیه (وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ) (9) شایسته ترم (10)
در احادیث فراوانی تصریح شده که آیه فوق در زمان ظهور تحقق خواهد یافت. (11)
4) (وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ) (12)
اگر در راه خدا کشته شوید و یا بمیرید، رحمت و مغفرت خدا بهتر است از آنچه می توان گرد آورد.
امام باقر علیه السلام پیرامون این آیه از جابر پرسیدند:
ای جابر! آیا می دانی که معنای «سبیل الله» چیست؟
جابر گفت: نه، به خدا سوگند، جز این که از شما بشنوم. فرمودند: سبیل الله راه علی و راه اولاد علی است. هر کس با ولایت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است. و هر کس با ولایت او بمیرد، در راه خدا مرده است. هیچ مؤمنی از این امت نیست، جز این که برای او قتل و مرگی هست؛ هر کدام از آن ها کشته شود، بار دیگر برمی گردد تا بمیرد، و هر کدام از آن ها بمیرد، برمی گردد تا کشته شود. (13)
در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند:
برای هر مؤمنی یک مرگ و یک قتل مقدر شده است، هر کس بمیرد برمی گردد تا کشته شود و هر کس کشته شود باز می گردد تا بمیرد، این قدرت خداست هرگز منکر مباش. (14)
امام رضا علیه السلام نیز در این رابطه می فرمایند:
هر مؤمنی در بستر بمیرد، در رجعت کشته می شود و هر مؤمنی کشته شود، زمان رجعت در بستر خود می میرد. (15)
5) (کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ) (16)
هر کس طعم مرگ را خواهد چشید.
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
کسی که کشته شود، مرگ را نچشیده است. سپس فرمودند: کسی که کشته شود باید برگردد تا مرگ را بچشد. (17)
6) (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ) (18)
احدی از اهل کتاب نیست، جز این که پیش از مرگش به او (حضرت عیسی) ایمان می آورد.
در مورد ضمیر «مَوتِهِ» دو احتمال است؛ یکی این که به اهل کتاب برگردد و دیگر این که به حضرت عیسی علیه السلام. بنابر احتمال اول، معنای آیه شریفه این است که: «احدی از اهل کتاب نیست، جز این که پیش از مرگ به حضرت عیسی ایمان خواهد آورد» و بنابر احتمال دوم معنای آیه چنین خواهد بود: «احدی از اهل کتاب نیست، جز این که پیش از مرگ حضرت عیسی به او ایمان خواهد آورد».
برخی از مفسران اهل سنت که احتمال اول را برگزیده اند، ناچار شده اند که توجیهات عجیب و غریبی را در مورد آیه شریفه ملتزم شوند، ولی بنابر احتمال دوم معنای آیه بسیار روشن است. چون طبق عقیده قطعی ما مسلمانان، حضرت عیسی علیه السلام هنوز زنده است و بعد از ظهور حضرت بقیة الله صلوات الله علیه او نیز نازل شده، از یاران و اصحاب آن حضرت خواهد بود.
شهر بن حوشب می گوید:
روزی حجّاج به من گفت: آیه ای در کتاب خدا مرا ناتوان ساخته است. گفتم: کدام آیه؟ گفت: آیه: (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ)، این آیه به صراحت می گوید احدی از اهل کتاب نیست، جز این که پیش از مرگش به حضرت عیسی ایمان می آورد، در صورتی که من یهودی و نصرانی را می آورم و گردن می زنم و چشم به دهان او می دوزم و می بینم که دیده از جهان فرو بست و لب هایش را حرکت نداد و اعترافی نکرد.
گفتم: معنای آیه آن طور نیست که شما تصور کرده اید. گفت: پس چگونه است؟ گفتم: پیش از آن که قیامت برپا شود، حضرت عیسی علیه السلام نازل می شود و در روی زمین هیچ یهودی و مسیحی و غیره باقی نمی ماند، جز این که به او ایمان می آورد و او پشت سر حضرت مهدی علیه السلام نماز می خواند. حجّاج گفت: وای بر تو، این معنی را از کجا آورده ای؟! گفتم: آن را محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام به من فرموده است. حجّاج گفت: به خدا سوگند آن را از چشمه زلال معرفت آورده ای. (19)
این حدیث در کتب اهل سنت نیز نقل شده است، و در بسیاری از کتب حدیثی، تفسیری و کلامی آن ها تصریح شده که ضمیر «موته» به حضرت عیسی علیه السلام مربوط می شود. (20)
در این جا توضیح این نکته لازم است که بازگشت حضرت عیسی علیه السلام از مصادیق «رجعت» به شمار نمی آید؛ زیرا رجعت آن است که شخصی از دنیا برود و پیش از قیامت به این دنیا بازگردد، ولی نظر به این که برخی از علمای اهل سنت به ظاهر آیه (یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ) (21) استناد کرده، گفته اند که حضرت عیسی علیه السلام قبض روح شده و به آسمان ها برده شده و در آخرالزمان رجعت خواهد کرد (22) ما آن را در ضمن آیات رجعت آوردیم و گرنه قرآن صریحاً می فرماید: (و ما قتلوه و ما صلبوه) او را نکشتند و به دارش نیاویختند، بلکه امر بر آن ها مشتبه شد». (23)
7) (اُذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا وَآتَاکُم مَّا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِّن الْعَالَمِینَ). (24)
به یاد آورید نعمت های خدا را بر شما؛ هنگامی که در میان شما پیامبرانی برانگیخت و شما را فرمانروا ساخت و آنچه را که به احدی از جهانیان نداده بود به شما عطا فرمود.
سلیمان دیلمی می گوید:
معنای این آیه را از محضر امام صادق علیه السلام پرسیدم، فرمودند: منظور از پیامبران، رسول اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل علیهماالسلام و فرزندان اوست، و منظور از فرمانروایان امامان هستند. عرض کردم: کجا به شما فرمانروایی داده شد؟! فرمود: فرمانروایی بهشت و فرمانروایی عالم رجعت از آن ماست. (25)
8) (یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا) (26)
آن روز که بعضی از آیات پروردگار ظاهر شود، کسی را که جلوتر ایمان نیاورده باشد، ایمان آوردنش سودی نمی بخشد.
هنگامی که برخی از نشانه های پروردگار، همچون طلوع خورشید از مغرب و ظهور «دابة الارض» از مکه تحقق پذیرد، دیگر توبه پذیرفته نمی شود و اگر کسی پیش از آن ایمان نیاورده باشد، ایمان آوردنش او را سودی نمی بخشد. (27)
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
هنگامی که خورشید از مغرب طلوع کند، دیگر هر کس در آن روز ایمان بیاورد ایمانش او را سود نبخشد. (28)
از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که در تفسیر این آیه فرمودند:
طلوع خورشید از مغرب، خروج دابّة و ظهور دجّال است. کسی که در گناهان غوطه ور باشد تا این نشانه ها ظاهر شود، دیگر ایمان آوردنش او را سود ندهد. (29)
مراد از خروج دابّة، رجعت امیر مؤمنان علیه السلام است. در بخشی از زیارت «آل یاسین» که از ناحیه مقدسه وارد شده است می خوانیم:
«و ان رجعتکم حق لا ریب فیها، یوم لا ینفع نفساً ایمانها لم تکن امنت من قبل».
«گواهی می دهم که رجعت شما - خطاب به ائمه هدی علیهم السلام - حق است و تردیدی در آن نیست، و آن روزی است که دیگر کسی را ایمان آوردن سود نبخشد؛ اگر جلوتر ایمان نیاورده باشد». (30)
احتمال می رود این آیه در مورد کسانی باشد که برای انتقام و تنبیه در رجعت بازگردانیده می شوند، که مسلماً از آن ها هیچ توبه و ندامتی پذیرفته نخواهد شد. (31)
9) (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ) (32)
اگر اهل شهرها ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان ها و زمین را بر آن ها می گشودیم.
امام حسین علیه السلام در مسیر مسافرت خود به عراق، خطبه مفصلی ایراد کرده و در آن از ظهور حضرت ولی عصر عجل الله فرجه و از رجعت خویش به تفصیل سخن گفته، و در پایان از رفع گرفتاری ها و ریشه کن شدن بیماری ها و فراوانی میوه ها و نزول برکات آسمانی سخن به میان آورده، سپس فرمودند: این است معنای آیه شریفه: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ). (33)
10) (إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ) (34)
زمین از آنِ خداست، به هر کس از بندگانش بخواهد آن را ارث می گذارد، و عاقبت از آن پرهیزکاران است.
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
در کتاب حضرت علی علیه السلام یافتیم که در تفسیر این آیه فرموده اند: من و فرزندانم کسانی هستیم که خداوند زمین را برای ما ارث نهاده است؛ پرهیزکاران ما هستیم و همه زمین از آنِ ماست. (35)
تا به امروز این وعده الهی تحقق نیافته است ولی به زودی در رجعت تحقق می یابد و همه روی زمین تحت فرمانروایی امیر مؤمنان علیه السلام و فرزندان بزگوارش قرار می گیرد، چنان که خود می فرمایند:
به خدا سوگند، خداوند اهل و اولادم را در اطراف من گرد خواهد آورد، چنان که اهل و اولاد حضرت یعقوب را در اطراف او گرد آورد، بعد از آن که مدت زمانی در میان آن ها جدایی افتاده بود. (36)
11) (وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ) (37)
از قوم موسی گروهی به سوی حق هدایت می کنند و به آن داوری می نمایند.
طبق روایات، این ها گروهی هستند که اسلام را نپذیرفته اند و پانزده نفر از آن ها به هنگام ظهور حضرت بقیة الله روحی فداه رجعت خواهند کرد.
گفته می شود هنگامی که بنی اسرائیل پیامبران خود را می کشتند، یک گروه از آن ها از روش بقیه ناراحت شدند و از میان آن ها هجرت کردند. یک سال و نیم راه رفتند تا به منطقه ای در پشت چین رسیدند. چون آیین اسلام بر آن ها عرضه شد، آن را پذیرفتند و به دین حنیف اسلام مشرف شدند و به سوی کعبه نماز گزاردند. (38)
امام باقر علیه السلام در مورد آن ها می فرمایند:
در میان آن ها و چین، صحرای سوزانی حایل است. احدی از آن ها در نزد یکدیگر مالی ندارد. شب های بارانی و روزهای آفتابی دارند. به کشاورزی اشتغال داشته و بر آیین حق استوار هستند. دست ما به آن ها نمی رسد و احدی از آن ها به نزد ما نمی آید. (39)
طبق روایات، 15 تن از آن ها با حضرت ولی عصر عجل الله فرجه رجعت خواهند کرد. مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمودند:
27 نفر از پشت کوفه همراه قائم علیه السلام خارج می شوند؛ 15 تن از آن ها از قوم حضرت موسی علیه السلام هستند، که به حق هدایت می کردند و به آن داوری می نمودند. هفت تن از آن ها اصحاب کهف هستند، همچنین یوشع بن نون (وصی حضرت موسی)، سلمان، ابودجانه، مقداد و مالک اشتر، که همگی از یاران و فرماندهان آن حضرت می باشند. (40)
در برخی منابع به جای «مقداد»، مؤمن آل فرعون روایت شده است. (41)
12) (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) (42)
او خداوندی است که پیامبرش را برای هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند، اگرچه مشرکان دوست ندارند.
این وعده الهی تا به امروز تحقق نیافته و بدون تردید باید روزی تحقق پیدا کند؛ زیرا خدای تبارک و تعالی هرگز در وعده های خود خلف نمی کند. امام باقر علیه السلام می فرمایند:
این آیه در رجعت تحقق خواهد یافت. (43)
امام صادق علیه السلام از رجعت حضرت علی علیه السلام سخن گفته و توضیح می دهند که برای آن حضرت چندین رجعت است، و در پایان می فرمایند:
خداوند فرمانروایی همه جهان را از روز آفرینش جهان تا روز انقضای عالم به رسول اکرم صلی الله علیه و آله عطا می فرماید و وعده خود را عملی می سازد که در قرآن کریم وعده فرموده او را بر تمام ادیان جهان پیروز گرداند، اگرچه مشرکان دوست ندارند. (44)
13) (إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (45)
خداوند از مؤمنان جان ها و مال هایشان را در برابر بهشت خریداری کرد - که آن ها - در راه خدا کارزار کنند و بکشند و کشته شوند. این وعده حق خدا در تورات و انجیل و قرآن است. چه کسی از خداوند به وعده خود وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما با این معامله ای که با خدا کردید و این رستگاریِ بزرگ است.
امام زین العابدین علیه السلام رهسپار مکه معظمه بودند. در راه با عباد بصری مصادف شدند. او از امام پرسید: می بینم که جهاد را با آن همه مشقت و رنج رها کرده ای و به سوی حج و تن آسایی آن روی آورده ای؟ در حالی که خداوند می فرماید: (ان الله اشتری...). امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: آیه را تا آخر بخوان. عباد بصری ادامه داد:
(التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ)
- همانا مؤمنان حقیقی - توبه کنندگان، عبادت کنندگان، سپاس گزاران، روزه داران، رکوع گزاران، سجده کنندگان، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و حافظان حدود الهی اند و بشارت ده به مؤمنان. (46)
آنگاه امام زین العابدین علیه السلام فرمودند:
هرگاه سپاهیانی با این اوصاف پیدا کردیم، جهاد با آن ها از حج خانه خدا برتر است. (47)
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
اگر دارندگان این اوصاف را پیدا کنی، آن ها کسانی هستند که خداوند جان و مالشان را در برابر بهشت خریداری کرده است؛ یعنی در رجعت. (48)
و در حدیثی دیگر از امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است:
هر مؤمنی کشته شود برمی گردد تا در بستر بمیرد، و هر کس در بستر بمیرد برمی گردد تا کشته شود. این قدرت پروردگار است و هرگز انکار نکن. (49)
بار دیگر ابوبصیر تفسیر این آیه را از امام باقر علیه السلام پرسید، امام فرمودند: مربوط به رجعت است. سپس ادامه دادند:
هیچ مؤمنی نیست جز این که برای او یک مرگ و یک قتل نوشته شده؛ هر کس بمیرد برمی گردد تا کشته شود و هر کس کشته شود برمی گردد تا در بستر بمیرد. (50)
زراره می گوید: دوست داشتم از امام باقر علیه السلام در مورد «رجعت» سؤال کنم ولی نمی خواستم مستقیماً بپرسم، از این رو پرسش خود را چنین مطرح کردم:
جانم به فدایت! به من خبر ده از کسی که کشته می شود، آیا او مرده است؟ فرمودند: نه، مرگ مرگ است و قتل قتل. گفتم: بالاخره کسی که کشته می شود می میرد. فرمودند: ای زراره! گفتار خدا حق است که میان مرگ و قتل فرق می گذارد، آن جا که می فرماید: «اگر بمیرد و یا کشته شود»، (51) و در جای دیگر می فرماید: «اگر بمیرید و اگر کشته شوید، به سوی خداوند باز می گردید». (52) و نیز می فرماید: «خداوند از مؤمنان جان و مالشان را در برابر بهشت خریداری کرده است». (53)
عرض کردم: خدای تبارک و تعالی می فرماید: (کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ) «هر کسی طعم مرگ را خواهد چشید»، (54) آیا کسی که کشته می شود طعم مرگ را نمی چشد؟ فرمودند: کسی که با شمشیر کشته می شود، همانند کسی نیست که در بستر بمیرد. کسی که کشته می شود، ناگزیر باید برگردد تا طعم مرگ را بچشد. (55)
14) (بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ) (56)
آنچه را که احاطه علمی به آن ندارند و هنوز تأویلش فرا نرسیده است، تکذیب کردند. پیشینیان نیز همچنان به تکذیب برخاستند، ببین عاقبت ستمکاران چگونه شد.
مفسران در ذیل این آیه نوشته اند: این آیه در مورد «رجعت» نازل شده است، و منکران کسانی هستند که می گویند چنین چیزی واقع نخواهد شد. (57)
حمران می گوید: از امام باقر علیه السلام از مسائل مهم «رجعت» پرسیدم، فرمودند:
آنچه پرسیدی هنوز وقتش نرسیده است. خداوند می فرماید: چیزی را که احاطه علمی ندارند و زمانش نرسیده است، انکار می کنند. (58)
مسعدة بن صدقه می گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مسائل مهمی که در آینده محقق خواهد شد - هنوز تحقق نیافته - سؤال شد، فرمودند:
هنوز وقت فاش ساختن آن نرسیده است، و این است معنای آیه شریفه که می فرماید: «چیزی را که احاطه علمی نداشتند و زمان تأویلش هم نرسیده بود تکذیب کردند» (59)
زراره نیز از امام صادق علیه السلام در مورد برخی از ابعاد مهم «رجعت» پرسید، امام فرمودند:
آنچه پرسیدی هنوز وقتش نرسیده است. خداوند می فرماید: «چیزی را که احاطه علمی ندارند و وقت تأویلش نرسیده است انکار می کنند». (60)
در ذیل این آیه از امام صادق علیه السلام روایت شده که خدای تبارک و تعالی این امت را به دو امتیاز مفتخر نموده است:
1- چیزی را که نمی دانند نگویند، 2- چیزی را ندانسته تکذیب نکنند. (61)
15) (وَلَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِی الأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ) (62)
هر کس ستم کرده، آرزو می کند که آنچه در زمین است از آن او باشد، تا همه را بدهد و خود را برهاند.
در این آیه، منظور از هر کس که ستم کرده، کسانی هستند که به آل محمد صلوات الله علیهم ستم کرده اند و حق آن ها را پایمال نموده اند. آن ها در رجعت از انتقام الهی راه فراری ندارند و آرزو می کنند که همه آنچه در روی زمین است متعلق به آنان باشد، تا تمام آن ها را داده و خود را نجات دهند. (63)
16) (وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلاَ یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ) (64)
و اگر عذاب را تا زمان محدودی از آنان به تأخیر اندازیم، حتماً خواهند گفت: چه چیز مانع آن شده است؟ آگاه باش، روزی که [عذاب] به آنان برسد، از آن ها بازگردانده نخواهد شد و آنچه را مسخره می کردند آنان را فرو خواهد گرفت.
در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تصریح شده که منظور از عذاب در این آیه، عذاب آخرت نیست، بلکه دست انتقام الهی است که در رجعت از آن ها انتقام خواهد گرفت و پیش از آخرت آنان را به سزای کردار خویش خواهد رسانید.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می فرمایند:
منظور از «عذاب»، خروج حضرت قایم است (65) و منظور از «امت معدوده» اصحاب اوست که به تعداد اهل بدر هستند. (66)
از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که منظور از «امت معدوده» اصحاب قائم علیه السلام است که چون قطعات ابر بهاری در یک ساعت گرد آیند. (67)
امام باقر علیه السلام در حدیث دیگری، هنگام بحث از اصحاب قائم علیه السلام می فرمایند:
به خدا سوگند آن هایند امت معدوده که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن ها در یک ساعت چون قطعات ابر بهاری گرد آیند. (68)
در تفسیر علی بن ابراهیم، پیرامون این آیه آمده است:
اگر در دنیا آن ها را مهلت بدهیم، از لذایذ دنیوی برخوردار می شوند، تا وقتی که قائم عجل الله فرجه خروج کند، آن وقت آن ها را برگردانده و به کیفر کارهایشان می رسانیم. آن ها که می گویند: (ما یحبسه) منظورشان این است که چه باعث شده قائم علیه السلام ظهور نمی کند؟ آن را از روی استهزاء می گویند و به زودی کیفر این کار خود را می بینند. چنان که خداوند می فرماید: «هنگامی که او بیاید، عذاب از آن ها برگردانده نمی شود و آنچه را که مسخره می کردند بر آن ها فرود می آید». (69)
17) (مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ) (70)
[سنگ هایی که] در نزد پروردگارت همگی نشان دارند، و آن از ستمگران دور نیست.
این آیه که به دنبال سرگذشت قوم لوط و زیر و رو شدن شهر آن ها آمده، به خسف زمان رجعت تفسیر شده است.
امیر مؤمنان علیه السلام در ضمن یک حدیث طولانی، که به تفصیل از ظهور حضرت بقیة الله علیه السلام و رجعت خویشتن سخن می گویند، پس از شرح خسف و قذف و مسخ آن روز می فرمایند:
تأویل آیه شریفه «و ما هی من الظالمین ببعید» در آن روز خواهد بود. (71)
18) (وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ) (72)
روزهای خدا «ایام الله» را برای آن ها یادآوری کن.
امام باقر علیه السلام فرمودند:
«ایام الله عز و جل ثلاثة: یوم یقوم القائم، و یوم الکرة و یوم القیامة»
روزهای خدای تبارک و تعالی سه روز است:
1- روز قیام قائم عجل الله تعالی فرجه. 2- روز رجعت. 3- روز قیامت. (73)
این حدیث با همین تعبیر، از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است. (74)
بر اساس روایات معصومین علیهم السلام سه روز به عنوان «یوم الله» شناخته شده که یادآوری آن در سرلوحه برنامه های حضرت موسی علیه السلام قرار گرفته است. طبق آیه پنجم از سوره ابراهیم، حضرت موسی علیه السلام موظف بود که روزهای خداوند را به قوم خود یادآوری کند. بر اساس روایات معصومین علیهم السلام روزهای خداوند سه روز است: روز قیام جهانی حضرت بقیة الله علیه السلام، روز رجعت و روز قیامت.
اولین یوم الله: روز قیام شکوهمند حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا، است که آن روز سرآغاز حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی، و روز برچیده شدن بساط ظلم و استبداد از سراسر گیتی است.
روز قیام آن حضرت؛ روز شکستن بت ها و گسستن زنجیرها و فرو ریختن کاخ های ستمگران و درهم شکستن قدرت های اهریمنی است.
روز قیام مصلح جهانی؛ مرزهای جغرافیایی درهم ریزد، دنیا رنگ دیگر گیرد، شالوده حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی استوار گردد، پرچم توحید بر فراز گیتی به اهتزاز درآید و از بساط ستم و ستمگر نشانی نماند. چنین روزی جداً شایسته است که «یوم الله» خوانده شود.
دومین یوم الله؛ روز رجعت است که در آن بندگان شایسته خداوند باز می گردند و بر سراسر جهان هستی حکومت می کنند.
نخستین کسی که رجعت می کند، سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام است که با شهیدان کربلا باز می گردد و بر سراسر جهان فرمان روایی می کند. آنگاه امیر مؤمنان علی علیه السلام، آن بزرگ مظلوم تاریخ باز می گردد و به دور از دسیسه های ناکثین و قاسطین و مارقین، بر سراسر گیتی فرمانروایی می نماید.
طبق روایات، عمر جهان صد هزار سال اعلام شده، که بیست هزار سال آن از آنِ فرعونیان است و هشتاد هزار سال دیگر متعلق به آل محمد علیهم السلام است. روز رجعت که روز بازگشت محمد و آل محمد علیهم السلام است، همانند روز قیام قائم علیه السلام شایسته آن است که «یوم الله» خوانده شود.
سومین یوم الله؛ روز رستاخیز جهانی است که همه خلایق از اولین و آخرین، در آن روز شکوهمند گرد آیند و سلطنت خداوند قهار را مشاهده کنند. بیش از هفتصد آیه از آیات قرآن، به ترسیم سیمای قیامت اختصاص یافته؛ و از دگرگونی زمین و زمان، تیرگی خورشید فروزان، گرفتگی ماه تابان، فرو ریختن ستارگان درخشان و وحشت و اضطراب آدمیان و پریان سخن گفته اند. چنین روزی جداً شایسته آن است که «یوم الله» نامیده شود.
19) (رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ کَانُواْ مُسْلِمِینَ) (75)
بسا دوست می دارند آنان که کافر شدند، که ای کاش مسلمان بودند.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می فرمایند: که در رجعت خواهد بود. (76)
امام باقر علیه السلام نیز در تفسیر این آیه، از وجود مقدس امیر مؤمنان علیه السلام نقل می کنند که فرمودند:
هنگامی که من و شیعیانم خارج شویم، عثمان و پیروانش نیز خارج شوند و بنی امیه را از دم شمشیر بگذرانیم و کافران آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند. (77)
20) (قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ إِلَى یَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ) (78)
[شیطان] گفت: خدایا! تا روزی که برانگیخته می شوند به من مهلت بده. خداوند فرمود: تا روز وقت معین، تو از مهلت داده شده ها هستی.
این آیه با همین تعبیر در سوره «ص» نیز تکرار شده است. (79) در این فراز از آیات قرآن که در دو سوره عیناً تکرار شده است، ابلیس از خداوند تا روز قیامت مهلت می خواهد و خداوند در پاسخ می فرماید: «تا روز معین به تو مهلت دادم».
از دقت در تعبیر قرآن استفاده می شود، که منظور از روز معین روز قیامت نیست؛ زیرا اگر منظور روز قیامت باشد، دیگر لازم نیست که تعبیر «روز معین» افزوده شود، بلکه کافی است که به درخواست او پاسخ مثبت داده شود. با توجه به شیوه خاص قرآن که هرگز قید توضیحی در آن آورده نمی شود - بلکه هر قیدی در آن به کار رود، عنایت خاصی را نشان می دهد - باید ببینم منظور از «روز معین» چه روزی است که در آن، مهلت ابلیس به پایان می رسد و انسان ها از شر او رهایی می یابند؟
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
ابلیس از خدا خواست که او را تا روز رستاخیز مهلت دهد، ولی خداوند آن را رد کرد و فرمود: تا روز وقت معلوم تو از مهلت داده شده ها هستی. چون روز وقت معلوم فرا رسد، ابلیس با تمام پیروانش که از زمان خلقت آدم تا آن روز از او پیروی کرده اند ظاهر می شود، و آن در آخرین رجعت امیر مؤمنان علیه السلام اتفاق می افتد.
آنگاه امام صادق علیه السلام توضیح می دهند که چگونه سپاه ابلیس در سرزمین «روحا» در نزدیکی کوفه اجتماع می کنند و اصحاب امیر مؤمنان علی علیه السلام برای نبرد با آن ها آماده می شوند و مهم ترین جنگ تاریخ بشری در آن روز واقع می گردد و سرانجام سپاهیان ابلیس شکست خورده و خود او پا به فرار می گذارد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله او را دنبال کرده از میان شانه هایش ضربتی کاری بر او وارد می کنند و او را به هلاکت می رسانند. پس از هلاکت شیطان و پیروانش، دیگر کسی جز خدا را نمی پرستند و هرگز کسی به او شرک نمی ورزد. (80)
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام فرمودند:
آری! روز وقت معلوم، روزی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله او - شیطان - را بر روی سنگی در بیت المقدس سر می برد. (81)
21) (فَالَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٌ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ) (82)
آنان که به آخرت ایمان نمی آورند، دلهایشان منکر است و آن ها کبرورزانند.
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه می فرمایند:
لا یؤمنون؛ یعنی به روز رجعت ایمان نمی آورند و حقانیت آن را باور نمی کنند. (83)
22) (وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ) (84)
با سخت ترین قسم ها به خدا سوگند یاد کردند، که او کسی را که بمیرد دیگر برنمی انگیزد، بلکه وعده حتمی خداوند است، لکن بیشتر مردمان نمی دانند.
امام صادق علیه السلام از اصحاب خویش پرسیدند:
مردم در مورد این آیه چه می گویند؟ یکی از اصحاب گفت: آن ها می گویند در حق کافران نازل شده است. فرمودند: کافران هرگز به خدا سوگند نمی خورند، بلکه در مورد گروهی از امت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است که به آن ها گفته شد: شما بعد از مرگتان و پیش از قیامت یک بار دیگر به دنیا برمی گردید. آن ها قسم یاد کردند که هرگز برنمی گردند. خداوند در ردّ گفته آنان فرمود: تا برای آن ها بیان کند آنچه را که در آن اختلاف می کنند. و کافران بدانند که دروغ گو هستند. آری خداوند در رجعت آن ها را بازگردانده و می کشد و دل های مؤمنان را شفا می بخشد. (85)
امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری در تفسیر این آیه می فرمایند:
هنگامی که قائم ما قیام کند، گروهی از شیعیان خالص ما رجعت می کنند و شمشیر بر خود حمایل می نمایند. چون داستان آن ها را برخی از شیعیان بازگو می کنند - که فلانی و فلامی از قبر بیرون آمده اند و همراه قائم علیه السلام هستند - دشمنان می گویند: شما شیعیان چقدر دروغ گو هستید؟ الآن که حکومت به دست شما رسیده است، باز هم دروغ می گویید! به خدا سوگند، آن ها که مرده اند زنده نمی شوند تا روز رستاخیز فرا رسد. خداوند در این آیه گفتار آنان را تکذیب می کند. (86)
23) (ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا) (87)
آنگاه شما را بر علیه ایشان دولت دادیم و با اموال و اولاد مدد کردیم و شما را از حیث نفرات افزون تر قرار دادیم.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه و آیات قبل از آن چنین می فرمایند:
منظور از دو فساد در آیه شریفه که می فرماید: «دو بار فساد خواهید کرد»، قتل علی بن ابی طالب علیه السلام و مجروح ساختن امام حسن مجتبی علیه السلام است. مراد از برتری جویی در آیه شریفه که می فرماید: «برتری خواهید جست، برتری بزرگی»، قتل امام حسین علیه السلام است. مقصود از «وعده اولی»، انتقام خون امام حسین علیه السلام است و منظور از «بندگان با صلابت»، گروهی هستند که خداوند آن ها را پیش از قیام قائم علیه السلام برمی انگیزد، تا هر کس را که خونی از آل محمد علیهم السلام به گردنش باشد بکشند. منظور از «وعده حتمی»، خروج قائم است. و مقصود از این که می فرماید، «شما را بر ضد آن ها دولت دادیم»، رجعت امام حسین علیه السلام است با هفتاد نفر از یارانش، که خودهای دوروی طلا بر سر دارند، و به مردم اعلام می کنند که این حسین است که خارج شده است، تا مؤمنان در مورد او دچار شک و تردید نشوند و خیال نکنند که شیطان یا دجال است، و این هنگامی است که حضرت مهدی علیه السلام در میان مردم است. هنگامی که همه مومنان امام حسین علیه السلام را شناختند و همگی یقین کردند که او کیست، اجل حضرت مهدی علیه السلام فرا می رسد و دیده از جهان فرو می بندد. امام حسین علیه السلام او را غسل و کفن و حنوط نموده و به خاک می سپارد؛ که هرگز امام را جز امام غسل نمی دهد.(88)
امیرمنان علیه السلام در ضمن خطبه مفصلی، از آرامش و آسایش انسان ها در ایام میمون سخن گفته و در تفسیر آیه فوق می فرمایند:
سوگند به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، در آن زمان همه مردم در اوج قدرت و نعمت زندگی می کنند و از دنیا نمی روند، جز این که یک هزار پسر برای آنها متولد شود که همگی به دور از هر گونه بدعت و انحراف زندگی کنند. به کتاب خدا عمل می کنند و از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی می نمایند و همه خطرات و نگرانی ها از آن ها دور می شود.(89)
امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر همین آیه فرمودند:
اول کسی که در رجعت به دنیا بازمی گردد، امام حسین علیه السلام و اصحاب باوفای ایشانند، سپس یزید و یارانش نیز برمی گردند. امام حسین علیه السلام همه آن ها را می کشد و دقیقاً برای هر ضربتی یک ضربت می زند. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «سپس شما را بر ضد آن ها دولت دادیم و شما را با اموال و اولاد مدد کردیم و از جهت نفرات فزونی بخشیدیم.»(90)
جنایات شوم و فجیعی که یزید و پیروانش در کربلا و مدینه مرتکب شدند، چیزی نیست که در این دنیا کیفر شود، بلکه در جهان آخرت به کیفر اعمال زشت خویش خواهند رسید، لکن روی مصالحی در همین دنیا نیز در سطحی که امکانات آن اجازه می دهد، به کیفر جنایات خود می رسند. در مورد تعدد رجعت امیرمؤمنان علیه السلام در احادیث تصریح شده است، ولی در مورد یزید و پیروانش به حدیثی برنخوردیم که از تعدد رجعت آنان سخن گفته باشد، در عین حال از تنوعی که در مورد مجازات یزید و یزیدیان آمده است، احتمال می رود که او نیز چندین بار رجعت کند و هر بار به کیفر اعمال خود برسد. اینک به سه دسته از روایاتی که در این زمینه آمده است اشاره می کنیم:
1- گروهی از مومنان با صلابت، پیش از قیام قائم علیه السلام برانگیخته می شوند و انتقام خون حسین را می گیرند.(91)
2- هنگامی که قائم ما قیام کند، انتقام خون امام حسین علیه السلام را می گیرد (92) و منظور از مومنان با صلابت در آیه فوق حضرت قائم علیه السلام و اصحاب اوست.(93)
3- در پایان عمر حضرت ولی عصر علیه السلام امام حسین و هفتاد نفر از اصحابش رجعت می کند و یزیدیان را قصاص می نماید.(94)
در تفسیر این آیه، حدیث مفصلی را جناب سلمان از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است و در پایان آن، بعد از بیان اسامی دوازده امام علیه السلام، از پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسد:
چگونه ممکن است که من آن ها را درک کنم؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: ای سلمان! تو و امثال تو از کسانی که با شناخت حقیقی از آنان پیروی کنند، آن ها را درک خواهند کرد. جناب سلمان می گوید: خدا را سپاس گفتم و سپس عرض کردم: آیا عمر من تا پایان عهد آن ها ادامه می یابد؟ فرمودند: این آیه را بخوان که می فرماید:
«فاذا جاء وعد اولیهما... ثم رددنا لکم الکره علیهم...» جناب سلمان می گوید: اشک شوق ریخته و به شدت گریستم و سپس گفتم: ای رسول خدا! آیا شما با من پیمان می بندید؟ فرمودند: آری، سوگند به خدایی که محمد را به رسالت برانگیخت، این پیمانی است از طرف من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نه امام- از نسل حسین علیه السلام - برای تو و همه کسانی که از ما هستند و با ما هستند و در راه ما مورد ستم قرار گرفته اند.(95)
علی بن مهزیار، یکی از افراد نیکبختی است که سعادت تشرف به پیشگاه حضرت بقیه الله روحی فداه را پیدا کرده و داستانش مشهور و مفصل است. در این تشرف، قسمتی از علایم ظهور و برنامه های جهانی آن حضرت را، از زبان مبارکش شنیده است. هنگامی که حضرت بقیه الله علیه السلام از ورود به مدینه و بیرون آوردن جسد نحس آن دو نفر و به دار آویختن آن ها سخن گفت، علی بن مهزیار پرسید: سپس چه حوادثی روی می دهد، ای سرور من؟ فرمودند:
«رجعت، رجعت، رجعت»؛ آنگاه آیه فوق را تلاوت نمودند.(96)

پی نوشت ها :

1- بقره: 3.
2- الزام الناصب، ج 2، ص 340.
3- آل عمران: 81.
4- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 181 / تفسیر برهان، ج 1، ص 259 / تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 359 / بحارالانوار، ج 53، ص 41، 50 و 61 / الایقاظ، ص 360.
5- تفسیر برهان، ج 1، ص 259 / تفسیر عیاشی، ج 1، ص 181 / تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 359.
6- بحارالانوار، ج 53، ص 46 / الایقاظ، ص 365.
7- بحارالانوار، ج 53، ص 118 و ج 93، ص 87.
8- آل عمران: 83.
9- نحل: 38.
10- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 183 / تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 362 / بحارالانوار، ج 53، ص 50.
11- المحجه، ص 50 / تفسیر برهان، ج 1، ص 296 / تفسیر صافی، ج 1، ص 327 / بحارالانوار، ج 53، ص 85.
12- آل عمران: 157.
13- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 202 / تفسیر برهان، ج 1، ص 323 / بحارالانوار، ج 53، ص 40.
14- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 113 / تفسیر برهان، ج 2، ص 167 / مستدرک سفینه، ج 4، ص 120.
15- بحارالانوار، ج 53، ص 66.
16- آل عمران: 185.
17- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 210 / تفسیر صافی، ج 1، ص 374 / بحارالانوار، ج 53، ص 71.
18- نساء: 159.
19- تفسیر صافی، ج 1، ص 480 / تفسیر برهان، ج 1، ص 426 / تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 137 المحجة، ص 62 / تفسیر قمی، ج 1، ص 158.
20- تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 505 / تفسیر درالمنثور، ج 2، ص 241.
21- آل عمران: 55.
22- تفسیر المنار، ج 3، ص 316.
23- نساء: 157.
24- مائده: 20.
25- تفسیر برهان، ج 1، ص 455/ الزام الناصب، ج 2، ص 330/ بحارالانوار، ج53/ص46.
26- انعام: 158.
27- مجمع البیان، ج 5، ص 338.
28- تفسیر صافی، ج 2، ص 173/ تفسیر برهان، ج1، ص 564/ تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 782.
29- تفسیر عیاشی، ج1، ص 384/ تفسیر برهان، ج 1، ص 565/ تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 781.
30- احتجاج طبرسی، ج 2، ص 494/ کلمه الامام المهدی، ص 446/ بحارالانوار، ج 94، ص 38.
31- بحارالانوار، ج 53، ص 133.
32- اعراف: 96.
33- بحارالانوار، ج 53، ص 63.
34- اعراف: 128.
35- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 25/ تفسیر برهان، ج 2، ص 27/ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 57/ تفسیر صافی، ج 2، ص 228/ الزام الناصب، ج 2، ص 331.
36- بحارالانوار، ج 53، ص 108.
37- اعراف: 159.
38- مجمع البیان، ج 4، ص 489.
39- تفسیر صافی، ج 2، ص 244.
40- ارشاد مفید، ص 365/ روضه الواعظین، ص 228/ بحارالانوار، ج 53، ص 90.
41- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 32/ تفسیر برهان، ج 2، ص 41/ اثبات الهداه، ج7، ص 98.
42- توبه: 33.
43- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87/ تفسیر برهان، ج 2، ص 121/ بحارالانوار، ج 53، ص 64.
44- بحارالانوار، ج 53، ص 75.
45- توبه: 111.
46- توبه: 112.
47- مجمع البیان، ج 5، ص 76/ تفسیر صافی، ج 2، ص 381/ تفسیر برهان، ج 2، ص 163/ نورالثقلین، ج 2، ص 272.
48- تفسیر صافی، ج 2، ص 382/ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 273/ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 113/ تفسیر برهان، ج 2، ص 166.
49- تفسیر برهان، ج 2، ص 166/ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 114/ بحارالانوار، ج 53، ص 74.
50- الزام الناصب، ج 2، ص 343/ بحارالانوار، ج 53، ص 71/ تفسیر عیاشی، ج2، ص 113.
51- آل عمران: 144.
52- آل عمران: 158.
53- توبه: 111.
54- انبیاء: 35.
55- بحارالانوار، ج 53، ص 66/ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 112/ تفسیر برهان، ج 2، ص 166.
56- یونس: 39.
57- الزام الناصب، ج 2، ص 344/ بحارالانوار، ج 53، ص 51/ نورالثقلین، ج 2، ص 305/ تفسیر صافی، ج 2، ص 403/ تفسیر برهان، ج2، ص 186.
58- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 122/ تفسیر صافی، ج 2، ص 403/ نورالثقلین، ج 2، ص 304.
59- تفسیر برهان، ج2، ص 186/ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 122/ نورالثقلین، ج2، ص 304.
60- تفسیر برهان، ج2، ص186.
61- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 123.
62- یونس:54.
63- بحارالانوار، ج 53، ص 51/ الزام الناصب، ج 2، ص 344/ نورالثقلین، ج2، ص 306/ تفسیر صافی، ج 2، ص 406.
64- هود: 8.
65- غیبت نعمانی، ص 241.
66- تفسیر صافی، ج 2، ص 433/ تفسیر برهان، ج 2، ص 341.
67- مجمع البیان، ج 5، ص 144/ تفسیر برهان، ج 2، ص 209/ نورالثقلین، ج 2، ص 341.
68- اثابت الهداه، ج7، ص 100/ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 140/ تفسیر صافی، ج 2، ص 433.
69- الزام الناصب، ج2، ص 344/ تفسیر صافی، ج2، ص 433/ تفسیر برهان، ج 2، ص 209.
70- هود:83.
71- بحارالانوار، ج 53، ص 84.
72- ابراهیم: 5.
73- خصال شیخ صدوق، ص 108/ معانی الاخبار، ص 366/ المحجه، ص 108/ تفسیر صافی، ج 3، ص 80/ تفسیر برهان، ج 2، ص 305.
74- الزام الناصب، ج2، ص 344/ المحجه، ص 108.
75- حجر: 2.
76- الایقاظ، ص 358.
77- بحارالانوار، ج53، ص64/ تفسیر برهان، ج2، ص 325.
78- حجر:36-38.
79- ص: 79-81.
80- بحارالانوار، ج 53، ص 42/ الایقاظ، ص 362/ تفسیر برهان، ج 2، ص 343/ الزام الناصب، ج 2، ص 332.
81- تفسیر صافی، ج3، ص 113.
82- نحل: 22.
83- تفسیر عیاشی، ج2، ص 257/ بحارالانور، ج 53، ص 118/ تفسیر برهان، ج 2، ص 363.
84- نحل: 38.
85- الزام الناصب، ج 2، ص 257/ نورالثقلین، ج 3، ص 54/ تفسیر برهان، ج 2، ص 368.
86- تفسیر عیاشی، ج 2، ص 259/ نورالثقلین، ج 3، ص 54/ تفسیر برهان، ج 2، ص 368/ روضه کافی، ص 73/ المحجه، ص 116.
87- اسراء: 6.
88- تفسیر عیاشی، ج2، ص 281/تفسیر برهان، ج2، ص 407/ تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 138/ بحارالانوار، ج51، ص 56 و ج53، ص 93/ الایقاظ، ص 309/ المحجه، ص 121/ روضه ی کافی، ج2، ص 3.
89- تفسیرعیاشی، ج 2، ص 282/ تفسیر برهان، ج 2، ص 408/ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص139/ بحارالانوار، ج 51، ص 57.
90- تفسیر عیاشی، ج2، ص282/ تفسیر برهان، ج 2، ص 408/ تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 140/ تفسیر صافی، ج 3، ص 179.
91- تفسیرعیاشی، ج 2، ص281/ کامل الزیارات، ص 63/ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 138/ تفسیرصافی، ج3، ص 179/ الایقاظ، ص 309/ المحجه، ص121/ روضه کافی، ج2، ص 3.
92- اثبات الهداد، ج7، ص102و 105.
93- تفسیر عیاشی، ج2، ص281/ تفسیر نورالثقلین ج3، ص 138/ بحارالانوار، ج 51، ص 57.
94- تفسیر برهان، ج 2، ص 408/ تفسیرنورالثقلین، ج3، ص 140/ تفسیرصافی، ج 3، ص 179.
95- تفسیر برهان، ج2، ص 406/ الزام الناصب، ج2، ص333.
96- دلائل الامامه، ص 297/ تفسیر برهان، ج2، ص407/ المحجه، ص 125.

منبع: خادمی شیرازی، محمد، (1306)؛ ویرایش: مهدی پور، علی اکبر، رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی، مشهد: یوسف فاطمه، چاپ اول، 1388.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط