نقش روحانیت در تحولات جهانی
تسخیر قدرت های تبلیغی
در این دوره عملاً قدرت تبلیغات از اختیار حکومت ها خارج می شود و اکثر شبکه های تلویزیون متعلق به دیگر کشورها خواهد بود که از طریق ماهواره دریافت می کنند و شبکه های ملی به چند کانال محدود کم مشتری تبدیل خواهند شد.(1) سیاست خارجی کشورها صرفاً در چارچوب تصمیمات کلی جهانی شکل می گیرد. آزادی لجام گسیخته بر ملت ها اِعمال می گردد و تصمیم گیری حکومت ها در زمینه چگونگی زندگی ملت ها بسیار محدود می شود.این فرآیند تداعی گر این پیام است که عصر تصمیم گیری در خصوص چگونگی زندگی اقشار مختلف مردم توسط گردانندگان حکومت پایان می یابد. با محدودیت ها و نظارتی که شورای امنیت و سازمان ملل و معاهداتی مانند معاهده خلع سلاح شیمیایی و هسته ای و نظارتی که روی خرید و فروش سلاح ها توسط کشورها از سوی سازمان ملل انجام می گیرد، قدرت نظامی عملاً تحت کنترل قدرت های بزرگ درمی آید و قدرت مانور آن در کشورها بسیار محدود می شود. با طرح موضوع حقوق بشر عملاً نقش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها در برقراری امنیت محدود خواهد شد. در این شرایط، کافی است که کودتاگران نوین در هر کشوری مراکز حساسی از قبیل رادیو و تلویزیون، وزارتخانه های خارجه، اطلاعات و کشور را از لحاظ خط دهی و اطلاع رسانی در اختیار گیرند تا پیروزی آنها حتمی گردد.
تصمیم آنها این است که از طریق وسایل جدید، تمام قرنطینه هایی را که احتمالاً در یک جامعه بنا به هر مصلحتی به وجود آمده است، بشکنند. زمانی، گروه حاکم در جامعه قادر بود اخبار، اطلاعات و تحلیل ها را به گونه ای که خود می خواهد به مردم منتقل کند، اما با آمدن رادیو این کار دشوار شد. ولی بعدها با رادیو نیز توان مقابله وجود داشت، برای مثال با ایجاد پارازیت یا به شیوه کمونیست ها در دوران حکومتشان از طریق ممنوع کردن ورود گیرنده های رادیویی و در اختیار گذاشتن رادیوهای یک موج به مردم. این دوره نیز بسیار سریع سپری شد. امروزه دوران فشار و تهاجم فرهنگی از طریق ماهواره است. اما از دوران ماهواره هم کم کم در حال عبور هستیم. اکنون با استفاده از خط «دیتا» می توان از طریق یک خط تلفن و یک کامپیوتر به راحتی و در چند ثانیه به بانک های اطلاعاتی دنیا متصل شد و از هر فیلم، اطلاعات، مقاله و تحلیلی به دلخواه استفاده کرد. مقابله با چنین پدیده ای آسان نیست. حتی مقابله با ماهواره نیز در آینده ای نه چندان دور، با ورود تکنولوژی های جدید، کار ساده ای نخواهد بود. بشقاب های ماهواره ای بسیار کوچک و یا حتی آنتن های معمولی کوچک، دریافت امواج را امکان پذیر خواهند کرد.
عصر حکومت بر افکار
نکته دیگری که در نظام نوین مطرح است، مقوله دگرگونی قدرت است. قدرت تا دیروز به قدرت نظامی تفسیر می شد. قدرت نظامی هم در قطعی متکی به نیروی انسانی بود که روایت«فأنی اُباهی بکم الاُمم»(2) مربوط به آن مقطع است. بعداً در کنار قوه قهریه و قدرت نظامی، قدرت اقتصادی مطرح شد. امروز دانش، اطلاعات و تکنولوژی بازیگر اصلی در نظام قدرت به شمار می روند. به روشنی می توان گفت: امروز عصری است که سلطه گرها در پی حکومت بر سرزمین ها نیستند. شاهدیم که در خاورمیانه نیز امروز به جای شعار از نیل تا فرات، شعار صلح و روابط دوستانه مطرح شده است! درواقع امروز عصر پایان حکومت بر سرزمین ها و آغاز حکومت بر اذهان و افکار مردم است. نسل جدید آنچنان در محاصره اطلاعات و تحلیل های شبکه های گوناگون اطلاعاتی قرار خواهد گرفت که به واقع راهی برای حیات سالم و مطمئن فرهنگ ملی و مستقل در جوامع باقی نخواهد ماند. امروزه دوره رضاخانی نیست که بحث متحدالشکل ساختن لباس مطرح باشد، بلکه بحث متحدالشکل کردن فرهنگ مطرح است. به گونه ای که همه یکسان بیندیشند و نسبت به خوب و بد یکسان قضاوت نمایند. این بالاترین خطر برای کشورها و جوامعی است که می خواهند به فرهنگ ملی و مستقل خود متکی باشند.امروز تصمیم بر تجزیه قدرت های بزرگ منطقه ای را دارند تا بتوانند سریع تر بر آنها مسلط شوند. مشکلاتی که امروز در بالکان، عراق، افغانستان و کم و بیش در آسیای میانه شاهد آن هستیم نمونه بارز تجزیه با استفاده از اختلافات قومی و مذهبی است. بحث این است که باید به جای رادیو و تلویزیون محلی، ماهواره ایفای نقش کند و درواقع رسانه های بین المللی جایگزین رسانه های ملی شوند. اساس تهاجم فرهنگی همین است که مقام معظم رهبری نیز در چند سال اخیر همواره بر آن تأکید داشته اند.
امروز بحث این نیست که دین از سیاست جداست یا نیست! امروز همه اعتقادات ما حتی شیوه درک و فهم صحیح اسلام و اجرای احکام دینی و حتی عبادی به ویژه برای نسل جوان ما در معرض تهاجم غرب قرار گرفته است. تنها بحث حکومت اسلامی مطرح نیست. توطئه بالاتر است و ما باید خود را برای مقابله با آن آماده کنیم. بحث این است که فرهنگ های بومی و محلی باید منزوی شوند. اندیشه های مستقل باید تخطئه شوند و اندیشه های سلطه گر جایگزین آن گردند. مخاطبین در محاصره اطلاعات مختلف قرار گیرند و درنهایت قدرت تبلیغات عملاً از اختیار حکومت های ملی و محلی خارج شده و در اختیار سلطه گران بین المللی و استکبار جهانی قرار گیرد. به جای قوانین ملی به تدریج قوانین بین المللی جایگزین شوند. در حال حاضر در بسیاری از موارد، قانون های محلی و ملی قدرت نفوذ ندارد. با ورود به دریای آزاد، مقررات ملی حاکم نیست. در آب های آزاد و همچنین در فضا، مقررات بین المللی حکومت می کند. معاهدات بین المللی به تدریج جای پارلمان ها و نهادهای قانون گذاری را می گیرند. در بحث حقوق بشر با کمک شورای امنیت در برابر کشورها می ایستند و کم کم بحث عدم انطباق قوانین محلی را با معاهدات و مقررات بین المللی مطرح می کنند!
سازمان های بین المللی: ابزار قدرت های بزرگ
استعمارگران از طریق و به نام سازمان های بین المللی حتی در سیاست های اصولی کشورها مداخله می کنند. بالاتر از آن، اطلاعات علمی و آماری را هم آن گونه که می خواهند، به مردم ارائه می کنند. به عنوان نمونه، در زمینه آمار و ارقام مربوط به تقاضای نفت، آژانس بین المللی انرژی که باید به عنوان یک آژانس تخصصی بین المللی کاملاً بی طرف بوده و آمار و ارقام را بدون دخل و تصرف اعلام کند، طی سه تا شش سال اخیر مستمراً آمار تقاضا برای نفت اوپک و جهان را، با هدف تأثیرگذاری بر قیمت نفت، به نفع کشورهای متقاضی نفت یعنی کشورهای بزرگ صنعتی، کمتر از واقع اعلام می کرده است.آقای اندرو هال، رئیس کل شرکت معامله نفت خام (فیبرو) در اجلاس اخیر در سنگاپور طی سخنانی ضمن اعلام این مطلب خاطرنشان ساخت که آژانس بین المللی انرژی طی این سال ها عرضه غیراوپک را نیز بیش از آنچه صورت گرفته پیش بینی کرده است. او افزود آژانس، تقاضا برای نفت اوپک را طی سال 1995، 1/5 میلیون بشکه در روز کمتر از آنچه بوده، پیش بینی کرده است. در تأیید همین مسئله، یک کارشناس نفتی امریکایی(ورلگر)، طی مقاله ای ثابت می کند که آژانس بین المللی انرژی طی شش سال اخیر همواره تقاضا را کمتر از میزان واقعی آن پیش بینی کرده است. رقم این اشتباه همواره یک درصد، یعنی معادل هفتصد هزار بشکه در روز بوده است(3).
در بحث روابط بین الملل اینها می خواهند بگویند سیاست خارجی هر کشوری، باید در چارچوب تصمیمات کلی جهانی عمل کند، نه آنچه ملت ها می خواهند. این مسئله بسیار مهمی است. اینکه به ما می گویند شما متمرد و یاغی هستید، بر این اساس است که ما در این چارچوب ها نمی گنجیم و می خواهیم مستقل باشیم. حتی تسلیحات و قدرت نظامی هر کشوری نیز باید در کنترل آنها باشد. صرف نظر از تسلیحات نظامی استراتژیک مثل سلاح هسته ای، که حق تملک آن را صرفاً برای خود قائل اند، در مورد سلاح های متعارف نیز این سیاست وجود دارد. یکی دو سال است که بنا به مقررات بین المللی، هم صادرکنندگان و هم واردکنندگان سلاح به ارائه آمار و ارقام معاملات تسلیحاتی خود به سازمان ملل متحد مکلف شده اند.
دستگاه های امنیتی کشور برای ایجاد امنیت باید زیرنظر آنها باشند. انجام بسیاری از کارهای لازم برای حفظ امنیت کشور از سوی آنها به عنوان نقض حقوق بشر و مخالف مقررات بین المللی قلمداد می شود تا با نفوذ مرموز اطلاعاتی در دستگاه های حساس کشور همواره بتوان کودتای خزنده را بر طبق نظام نوین انجام داد.
ادعاهای آمریکا و روش برخورد با آنها
شما می بینید که شرایط امروز دنیا چقدر با دیروز متفاوت است. یک توطئه عمومی مطرح است. بحث یک منطقه و یک کشور نیست، بحث ایران یا عراق یا خاورمیانه نیست، بحث همه جهان است. قدرت غرب به رهبری آمریکا باید بر جهان مسلط گردد. ادعای امریکایی ها چیست؟ در گزارشی که تحت عنوان «استراتژی امنیت ملی» از طرف هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در آستانه انتخابات امریکا منتشر شد، هر دو حزب، یکی از اهداف مهم خود را «رهبری امریکا» بر جهان می دانند. در گزارش جمهوری خواهان آمده است: «ایالات متحده باید به عنوان تنها قدرت جهانی رهبری جهان را برعهده گیرد»(4). در گزارش حزب دموکرات نیز چنین آمده است: «برای رهبری امریکا هیچ گاه به این اندازه ضروری نبوده است تا کشتی جهانی را از تنگه های عمیق خطرناک عبور دهد و امکانات خود را به سرمایه تبدیل کند. »(5)در گزارش جمهوری خواهان آمده است: «در حالی که روسیه می تواند برخورد مؤثر سازمان ملل متحد را وتو کند، ما نباید اجازه بدهیم که روسیه رفتار امریکا را وتو کند. ایالات متحده هنگامی که منافعش ایجاب کند، باید یک تنه اقدام کند»(6). ببینید آنها با صراحت می گویند که ما نباید اجازه دهیم روس ها رفتار ما را وتو کنند! درست است که در سازمان ملل روسیه حق وتو دارد، اما نباید اجازه دهیم که روسیه رفتار امریکا را در جهان وتو کند. اینان می گویند ایالات متحده هنگامی که منافعش ایجاب کند، باید یک تنه دست به هر اقدامی بزند. این گزارش در بحث خاورمیانه می گوید: «امریکا منافع استراتژیکی بسیار مهمی در خاورمیانه دارد. این منافع از یکسو به وجود ذخایر عظیم نفت در تعدادی از کشورهای مسلمان و از سوی دیگر به حمایت سنّتی امریکا از اسرائیل مربوط می شود. »(7) راجع به خاورمیانه تعبیر «منافع استراتژیکی» بسیار اهمیت دارد. راجع به اسرائیل هم تعبیر «حمایت سنتی خودمان را می خواهیم حفظ کنیم» حائز اهمیت است.این گزارش در جای دیگر می گوید: « نفت، منبع اصلی درآمد ارزی اغلب کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. ایالات متحده می تواند در مقابل واردات نفت از این کشورها کالا و خدمات عرضه کند. تجهیزات نظامی، دیگر تولیدات فنی بخش اعظمی از کالاهای موردنیاز کشورهای مزبور را تشکیل می دهد»(8). می بینید! به راحتی اعلام و دیکته می کنند پولی که دولت های عربی خلیج فارس از نفت به دست می آورند، چگونه باید خرج کنند. بر این اساس نفت منبع اصلی درآمد ارزی اغلب کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است و ایالات متحده می تواند در مقابل واردات نفت از این کشورها، کالا و خدمات عرضه کند. تجهیزات نظامی و تولیدات فنی بخش اعظمی از کالاهای موردنیاز این کشورها را تشکیل می دهد. حتی مشخص می شود پول نفت در کجا باید خرج شود.
پول نفت و تسلیحات
با توجه به این آمار مشخص می شود پول نفت چگونه به خود امریکا باز می گردد. از سال 1979 تا 1995 یعنی از سال پیروزی انقلاب تا سال گذشته، هزینه تسلیحات عربستان سعودی 211/57میلیارد دلار بوده که قسمت اعظم این تسلیحات از امریکا خریداری شده است. عربستان سعودی فقط در سال 1991 حدود 35/5 میلیارد دلار اسلحه خریداری کرده است. در بودجه سال گذشته عربستان هم 13/2 میلیارد دلار برای خرید نظامی پیش بینی شده است. این رقم 33 درصد تولید ناخالص ملی عربستان را تشکیل می دهد. کویت هم در طول سال های 1979 تا 1995، 64/079 میلیارد دلار اسلحه خریده است. بقیه کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به همین ترتیب عمل کرده اند، یعنی همه پول های نفتی که به این کشورها داده می شود، از طرف دیگر به جیب امریکا برمی گردد. بخش اعظم آن به صورت تجهیزات نظامی است که از اکثر آن هم نمی توانند بدون حضور مستشاران نظامی استفاده نمایند.این گزارش در ادامه اضافه می کند برای امریکا در منطقه خاورمیانه شش مسئله حائز اهمیت است: «درگیری اعراب و اسرائیل، کشورهای متمرد (در بخش دیگری از این گزارش آمده است که کشورهای متمرد ایران، عراق، سوریه، لیبی و سودان می باشند)، اشاعه سلاح های کشتارجمعی (که مقصود سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک است)، تروریسم، نفت و گاز و بنیادگرایی اسلامی»(9). پس از آن نسبت به همه این موارد توضیح داده شده است. جمله ای در بحث بنیادگرایی اسلامی در گزارش آمده که مهم است: «اسلام بنیادگرا، پرشورترین ایدئولوژی ضدامریکایی در جهان امروز است»(10). بنابراین بحث این نیست که پشت پرده چه می گذرد. همین استراتژی مدون چاپ شده ای که حزب دموکرات و جمهوری خواه در آستانه انتخابات در اختیار مردم گذاشتند، به صراحت برنامه های توطئه های جهانی و مربوط به منطقه خاورمیانه را اعلام کرده اند.
رسالت روحانیت در برابر شیوه جدید سلطه
راه حل چیست؟ در مقطع حساس کنونی چه می شود کرد؟ چه قدرتی می تواند با توطئه عظیم جهانی استکبار به رهبری امریکا، که در رأس آن توطئه فرهنگی، شکستن مرزهای فرهنگی و بی هویتی فرهنگی در جوامع اسلامی قرار دارد، مقابله کند؟به اعتقاد من، اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم، هیچ قدرتی در جامعه امروز، جز روحانیت قادر نیست پرچمدار این نهضت بزرگ در برابر استکبار باشد. هیچ قشر دیگری نمی تواند این مسئولیت سنگین را بر دوش گیرد. به همین دلیل هم آنها اصرار دارند که روحانیت از صحنه خارج شود. می دانند با حضور روحانیت تهی سازی فرهنگی برای آنها کار بسیار سخت و دشواری است. حال، چرا روحانیت قدرت ایستادگی دارد؟ به دلیل اینکه برای ایستادگی در برابر این توطئه بزرگ نظام نوین، ما به سه عامل نیازمندیم: «وحدت ملی»، «بسیج ملی» و «اقتدار ملی». تحقق این سه بدون اسلام و روحانیت امکان پذیر نیست. شما چگونه می توانید وحدت ملی را به وجود آورده و حفظ کنید؟ آن عاملی که همه اقشار جامعه، اقوام، نژادها و زبان های مختلف را متحد می کند و زیر یک پرچم قرار می دهد، فقط اسلام و ندای روحانیت است. راه دیگری برای وحدت ملی وجود ندارد. باید عاملی قوی تر از عوامل اختلاف بتواند وحدت را به وجود آورد. عشق به کشور، وطن و منافع ملی می تواند این پیوند را به وجود آورد، ولی حتی این پیوند هم قابل گسستن است.
تاریخ ملت ها و کشورهای مختلف در جهان و حتی در منطقه خودمان این واقعیت را روشن می سازد. قوی ترین عامل، عامل فرهنگی و دینی است. اسلام می تواند پیوند ناگسستنی را در یک جامعه به وجود آورد. بی تردید پرچمدار اسلام و مبلّغ و مبیّن آن، روحانیت است. روحانیت به عنوان بیانگر احکام الهی و مروّج فرهنگ اسلام و مسئول اقامه دین می تواند این پرچم را بر دوش بکشد و این وحدت را به وجود آورد. تاریخ نهضت و انقلاب اسلامی به ویژه سال های 1356 و 1357؛ تظاهرات شکوهمند مردمی که به رهبری روحانیت به وجود آمد و ملت یکپارچه در برابر استبداد و استعمار قیام نمود و ایستادگی کرد؛ مقاومت مردم در برابر توطئه تجزیه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در شمال، جنوب، غرب و شرق کشورمان؛ و حفظ وحدت کشور نمونه دیگر آن است.
چطور شما می توانید بسیج ملی را به وجود آورید؟ با چه ندایی مردم به صحنه خواهند آمد؟ برای حضور مردم در صحنه های مختلف اجتماعی، از چه اهرمی می توان استفاده نمود؟ آیا اثری که در دوران انقلاب، اعلامیه و فرمان امام(ره) داشت و بسیجی که متعاقب آن انجام می گرفت، هیچ حزب و گروه سیاسی می توانست به وجود آورد؟
در زمان جنگ چه کسی می توانست این ملت را یکپارچه در برابر کل استکبار بسیج کند؟ اگر پیوند ملت و روحانیت نبود و اگر ندای پرصلابت اسلام از حنجره روحانیت به گوش مردم نمی رسید، در برابر انواع سلاح و تجهیزات شرق و غرب چه قدرتی می توانست مقاومت کند؟ شعار سپاهیان اسلام در میدان جنگ، دعاهای نیمه شب، دعای کمیل ها و یا حسین ها و پیشانی بند «یاحسین» و «یا زهرا» به خوبی نشان می دادند که چه عاملی توانسته است این بسیج بزرگ و حیرت انگیز را انجام دهد.
امروز برای سازندگی کشور نیز اسلام و احساس وظیفه دینی و عشق به مردم و نظام اسلامی که از اعماق فرهنگ اسلامی مایه گرفته است. عامل اصلی تحرک است. در سازندگی امروز بی تردید نقش روحانیت انکارناپذیر است. نفوذ رئیس جمهور به عنوان یک روحانی انقلابی و کارشناس مسائل اسلامی را چه کسی می تواند منکر باشد؟ چه کسی جز روحانیت قادر بود این بار عظیم بازسازی و سازندگی و نجات اقتصاد بیمار کشور را به دوش بکشد؟
اقتدار ملی چگونه امکان پذیر است؟ چگونه این قدرت شکل می گیرد؟ بی تردید اقتدار ملی ما با سلاح برتر امکان پذیر نیست. ما نمی توانیم در کوتاه مدت و حتی در میان مدت سلاح برتر تهیه کنیم. دشمنان ما دارای تجهیزات نظامی برتر هستند. از لحاظ اقتصادی و تکنولوژیکی نیز نمی توانیم برتر باشیم. همواره در میان استراتژیست ها این بحث مطرح بوده است که در میدان جنگ حرف آخر را ابزار و امکانات نظامی می زند یا نیروی انسانی و روحیه و انگیزه سربازان؛ ولی امروزه در پیروزی اراده بر ابزار نظامی هیچ کس تردیدی ندارد. ویتنام یک نمونه آن بود که یک ملت با انگیزه، روحیه و با فداکاری توانست ابرقدرتی را به زانو درآورد. افغانستان مثال دیگر آن است. بدون شک اراده قوی و مستحکم یک ملت فداکار مهم ترین مؤلفه قدرت ملی به حساب می آید. پیروزی ملت ایران بر رژیم تا دندان مسلح شاه و پیروزی ما در جنگ تحمیلی که میدان نمایش انواع سلاح های شرق و غرب بود، نمونه های دیگر آن است. آنچه می تواند اقتدار ملی را به وجود آورد، جهاد و فداکاری مردم است. اگر مجموعه یک ملت حاضر به فداکاری بود و در راه آرمان، جانْ متاعی بی ارزش شد؛ بزرگ ترین قدرت ملی به وجود آمده است. فداکاری، ایثار و آمادگی برای حماسه های بزرگ در برابر دشمنان بی تردید سلاح برتر است و ما را پیروز می سازد. این کار بدون حضور روحانیت امکان پذیر نیست.
نقش روحانیت در سازماندهی مردم
این نکته مهم را خود غربی ها هم اعتراف دارند. از کتاب «تاریخ ایران از دیدگاه کمبریج» دو قسمت کوتاه نقل می کنم تا دریابیم دشمن چه قضاوتی دارد. این کتاب راجع به پیروزی انقلاب اسلامی می نویسد: « سلاح مردم در این مبارزات نمازهای دسته جمعی (نماز جماعت) و شهادت بود. مساجد سازمان هایی بودند که واحدهای انقلابی را تشکیل می دادند. سازمان روحانیت مبارز نقش عمده ای را ایفا کرد که در سال 1977 توسط آیه الله بهشتی سازماندهی شد. سازمان روحانیت مبارز در هماهنگی استراتژیک و ارتباطات در سراسر کشور نقش انکارناپذیری را ایفا کرد»(11). غرب به این قدرت اعتراف دارد و می گوید آنچه انقلاب را پیروز کرد، این نفوذ و اتحاد بود و سازماندهی آن از طرف روحانیت مبارز انجام شد. ما در کشورمان حزب نداریم، ولی قدرتی داریم که از حزب بالاتر و قوی تر است و با همین قدرت، انقلاب پیروز شد، قدرتی که می تواند شبکه ارتباطی نیرومندی را در سراسر کشور به وجود آورد. چگونه توانستیم مردم را در صحنه نگه داریم؟ با همین قدرت یعنی سازمان روحانیت. حضور فراگیر مردم در صحنه های مختلف را چه کسی محقق ساخت؟ ولی فقیه؛ مقام ولایت در رأس و همه روحانیون پشت سر ایشان توانستند این بسیج را به وجود بیاورند.حماسه سیاسی
چگونه توانستیم در برابر آن همه توطئه های امریکا در سال گذشته، حماسه بزرگ انتخابات مجلس شورای اسلامی را بیافرینیم؟ آن حضور باورنکردنی مردم، با انتخابات امریکا، با انتخابات روسیه و با انتخابات کشورهای اروپایی قابل مقایسه نبود. در تمام کشورهایی که در سال های اخیر انتخابات برگزار شده، بالاترین آمار در اروپا با حضور حدود 60 درصد افراد دارای حق رأی بوده است. در انتخابات کشورهای مختلف اروپایی این حضور از 30 تا 60 درصد بوده است. در انتخابات دومای روسیه در سال 1374 که در تاریخ روسیه بی سابقه بوده، 63 درصد واجدین شرایط شرکت کردند. در امریکا در سال 1994 در انتخابات مجلس سنا و مجلس نمایندگان، 27/6 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند. ولی در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال گذشته حدود 78درصد واجدین شرایط شرکت کردند. این رقم، یعنی حضور و مشارکت سیاسی گسترده که توسط مردم آفریده شد. چه قدرتی توانست این حضور گسترده را فراهم آورد؛ این سازمان عظیم روحانیت بود که توانست مردم را این چنین گسترده پای صندوق ها بکشاند. به قسمت دیگری از مباحث همین کتاب توجه کنید: « اما نکته مهم این بود( در انقلاب اسلامی) که در هیچ یک از احزاب و گروه های غیرمذهبی، شخصیتی که در بین مردم دارای نفوذ باشند و مورد وثوق و اطمینان توده مردم باشند، وجود نداشت، تنها شخصیتی که از وفاداری تام مردم برخوردار بود، امام خمینی بود»(12).خلاصه اینکه برای حراست و حفاظت از نظام مقدس اسلامی، که بالاترین هدف و آرمان ماست، و همچنین برای حراست از فرهنگ اسلام در برابر توطئه جهانی، جز حضور فعال روحانیت در صحنه، راه دیگری وجود ندارد؛ راهی که در انقلاب تجربه کردیم و موفق شدیم. در جنگ تجربه کردیم و در برابر دنیا ایستادیم و پیروز شدیم؛ و امروز هم، در عرصه سازندگی، در برابر توطئه های دنیا ایستادیم و پیروز شدیم. شما دیدید که در سال گذشته و امسال امریکایی ها در سطح جهان و در صحنه مبارزه با جمهوری اسلامی ایران چگونه مفتضح شدند و چه لطمه های جبران ناپذیری به حیثیت و اقتدار سیاسی آنها در سراسر جهان وارد آمد و مهم تر آنکه رقابت پنهان قدرت های اقتصادی دنیا با امریکا آشکار و برملا شد. نمونه روشن آن شکایتی است که اخیراً توسط اروپا در سازمان تجارت جهانی علیه امریکا مطرح شده است. یک طرف این محاکمه اروپا و طرف دیگر امریکاست. این شکایت در اعتراض به قانون داماتو و هلمز برتون یعنی قانونی است که علیه ایران، لیبی و کوبا در کنگره به تصویب رسیده است. امروز محاکمه امریکا در سازمان تجارت جهانی مطرح است. تبلیغات گسترده آنها علیه ایران بی اثر بود. اخیراً برژینسکی، یک مقام ارشد سیاسی امریکا، در مصاحبه ای به صراحت اعلام کرد این امریکا بود که منزوی شد. ابّهت امریکا در میان همه ملل جهان و ملل مستضعف در هم شکسته و بحمدالله انسجام درونی ما از هر زمان دیگر بیشتر شده است.
پیشرفت های اقتصادی دو سال اخیر
با ارائه یک آمار مطالب خود را پایان می دهم. ما علی رغم همه مشکلات و توطئه های آمریکا در سال گذشته یعنی سال 1374، 5/5 میلیارد دلار مازاد تجاری داشتیم. هیچ تو دهنی برای امریکا از این بالاتر نبود. با درایت دولت کریمه، پایان سال گذشته، 5/5 میلیارد مازاد تجاری داشتیم. یعنی صادرات ما 5/5 میلیارد بیشتر از واردات بود. سرمایه گذاری ما نسبت به تولید ناخالص داخلی رقم بسیار خوبی است. رشد اقتصادی ما نزدیک4 بوده است(3/7) و ما در سال گذشته 7/2 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتیم. یعنی علاوه بر پرداخت مخارج، تأدیه دیون و پیشبرد طرح های بزرگ، توانستیم 2/7 میلیارد دلار ذخیره نماییم. امسال ان شاءالله وضع ما بهتر خواهد بود. مازاد تجاری ما در شش ماه اول، حدود 2/3 میلیارد است. ذخایر ارزی ما در این شش ماه، 1/2 میلیارد دلار بوده که شش ماهه دوم به دلیل افزایش قیمت نفت قطعاً وضع بهتری خواهیم داشت. امسال بیش از 3 میلیارد دلار ذخیره ارزی خواهیم داشت. من فکر می کنم این آمار و ارقام اقتصادی که دولت کریمه می تواند ارائه کند، در سایه فداکاری و ایثار و حضور مردم است که این ایثار و فداکاری و حضور مردم مرهون خدمات و تلاش های روحانیت است. بدون روحانیت این حماسه ها امکان پذیر نبود. بحمدالله در سایه حضور روحانیت و فداکاری مردم به این پیروزی ها دست یافتیم. ان شاء الله در مصاف های بعدی هم خداوند بزرگ یاور ما خواهد بود و پیروزی های دیگری را شامل حال ما خواهد نمود.پی نوشت ها :
1. سمینار سراسری ائمه جمعه، با حضور ائمه جمعه سراسر کشور، مجتمع امام خمینی، تهران، 17 مهر 1375.
2. بحارالانوار، ج100، ص 237.
3. هفته نامه صنعت نفت،سال دوم، شماره 59، ص5.
4. استراتژی امنیت ملی آمریکا: دو دیدگاه، نمایندگی دائمی ج.ا.ا. در نیویورک، بولتن شماره 93، ص 3.
5. همان، ص 20.
6. همان، ص 8.
7. همان،ص 11.
8. همان.
9. همان، ص 12.
10. همان، ص 16.
11. The Cambridge History of Iran,Vol. 7,p. 762.
12. Ibid,Vol. 7,p. 763.