مؤثرترین اقدام در مبارزه با استکبار

موضوع بحث در رابطه با توطئه های استکبار جهانی و در رأس آن امریکا و استراتژی تقابل و مقابله نظام اسلامی و ملت های تحت سلطه و مسلمانان مظلوم در برابر آنهاست(1). در حال حاضر یک تقابل اساسی و جدی بین نظم نوین
چهارشنبه، 20 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مؤثرترین اقدام در مبارزه با استکبار
مؤثرترین اقدام در مبارزه با استکبار

نویسنده: حسن روحانی




 

دلیل تقابل استکبار با نظام اسلامی

موضوع بحث در رابطه با توطئه های استکبار جهانی و در رأس آن امریکا و استراتژی تقابل و مقابله نظام اسلامی و ملت های تحت سلطه و مسلمانان مظلوم در برابر آنهاست(1). در حال حاضر یک تقابل اساسی و جدی بین نظم نوین جهانی به معنا و مفهومی که امریکا آن را ترویج می کند(2)، با تفکر نوین اسلامی که امام آن را تبیین و ترویج نمود و امروز رهبری نظام آن را تعقیب می کند، وجود دارد. در کنار این تقابل و تضاد، انواع مبارزه و درگیری نیز وجود دارند. تفکر نوین اسلامی به معنای احیای اسلام راستین است، همان که امام راحل از آن به عنوان اسلام ناب محمدی یاد می کرد. تبیین این قرائت از اسلام از قرن ها پیش آغاز شد. یعنی پس از آنکه اسلام واقعی و راستین و ناب، مدت ها پشت ابرهای تحجر، غربزدگی، سنت گرایی و التقاط پنهان شده بود، از دهه های پیش با حرکت و نهضت و قیام صاحب نظران، دانشمندان و علمای اسلام برای احیای تفکر اسلامی و تبیین نظام مدیریتی اسلام آغاز شد. (3)نقطه عطف و اوج آن نیز، مبارزات مردم مسلمان ایران به راهبری امام در دهه 1340 و 1350بود؛ یعنی حرکتی که از سال 1341 شروع و در 22 بهمن 1357 مردم شاهد پیروزی آن بودند. در آن مقطعی که این انقلاب به پیروزی می رسد، ‌تصمیم بر آن بود که تفکر اسلام ناب که از سال 1341 توسط امام تبیین و وعده داده شده بود و در سخنرانی ها، بیانیه ها، اعلامیه ها و گاه در درس های امام در قم یا نجف تشریح شده بود، به منصّه ظهور برسد و به کرسی عمل نشانده شود. بنابراین 22 بهمن آغاز اجرای این تفکر است. یعنی از همان زمان، بنابر این بود تا اسلام راستین و واقعی که اجرای آن مدنظر رسول خدا و ائمه هدی(ع)بود، به دست توانمند فرزند برومند آنان یعنی امام خمینی اعمال گردد. بنابراین همه آنهایی که از اسلام ناب ضرر می کردند، رو به روی این تفکر ایستادند و مقاومت کردند.
امریکایی ها به دلیل اینکه بیشترین ضربه از این کشور به آنها وارد می شد، در برابر آن قرار گرفتند. اساساً پیروزی انقلاب به معنای شکست سنگین امریکا تلقی می شد و این نظام تا باقی است، شکست امریکا غیرقابل جبران است.
این نکته مهم است که بزرگ ترین خطر برای امریکا، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و مؤثرترین شیوه مبارزه با امریکا تا شکست آن، حفظ و تقویت این نظام است. باید بدانید اگر خدای ناکرده، ‌بر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صدمه ای وارد شود و یا تضعیف شود، هیچ قدرت و نظامی و هیچ جمعیتی در شرایط فعلی نمی تواند در برابر قدرت استکباری و مستکبرین بایستد. امروز امید همه نهضت ها، انقلابیون، روشنفکران و آزادیخواهان به بقای این نظام است. اگر می خواهیم ارزش های انسانی و اسلامی و انقلابی در جوامع بشری استمرار یابد، باز هم در سایه استقرار و نشاط این نظام امکان پذیر است. اگر کسی تصور کند که اگر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم از بین برود، آرمان های انقلاب می ماند، این ساده اندیشی و ساده نگری است. اگر کسی فکر کند بدون وجود این نظام یک مبارزه جدی در برابر استکبار سر می گیرد، این نیز ساده اندیشی است. بالاترین ضربه بر استکبار، ‌حفظ و تقویت این نظام است و بزرگ ترین هدف استکبار نیز تضعیف و حتی سرنگونی این نظام است. این نظام در این سرزمین به دست توانمند امام پایه گذاری و بنیانگذاری شد. اسلام ناب را او تبیین کرد و سپس به مرحله اجرا و عمل درآورد و در برابر استکبار ایستاد و با آن مقابله کرد.

فرصت جدید غرب

البته تحولات سال های اخیر، فرصت های جدیدی را برای استکبار ایجاد کرد؛ نظام پوسیده و کهنه مارکسیستی به طور کامل فروپاشید و این مسئله، فرصت و موقعیت جدیدی برای استکبار غرب به وجود آورد. (4) اینکه ماهیت این تحول چه بود و چرا اردوگاه شرق برچیده شد و چرا آن تفکری که ده ها سال، صدها هزار جوان را منحرف کرد و ملت هایی را در مسیر انحطاط قرار داد و آن همه سرمایه انسانی و مادی را تلف کرد، در مدت زمان کوتاهی از صفحه تاریخ محو شد. تبیین این پدیدار بحث جداگانه ای است. شما در این سال هایی که در دانشگاه مشغول تحصیل هستید، کمتر مباحث الحادی را می شنوید. اما در آن سال ها که ما دانشجو بودیم، پرسروصدا ترین بحث ها همین مباحث بود. در یک دانشکده اگر صد نفر انقلابی بودند، 40، 50 نفر آنها نیروهای چپ بودند. معمولاً جریان ضد رژیم به گروه مذهبی و گروه چپ تقسیم می شد و همواره اینها با هم درگیر بودند و با هم بحث و دعوا داشتند. انحرافات عظیمی در کشور خودمان و در دیگر کشورها و جوامع اسلامی در سایه تأثیر این افکار انحرافی و غلط که متأسفانه رنگ علم و فلسفه هم به خود گرفته بود، شاهد بودیم. با مطالعه جریانات سیاسی آن سال ها می بینید که چطور جوانان مسلمان را از اعتقاد صحیح و راه درست منحرف کردند. این نظامی که حدود هفتاد سال میلیون ها انسان را منحرف کرد و هنوز هم در بعضی از جوامع این انحرافات ادامه دارد، چگونه فروپاشید و از بین رفت؟ امروز دیگر این تفکر جای پایی ندارد و در سیستم اداره جهان و در فلسفه، جهان بینی و حتی در مباحث اقتصادی جایگاه خودش را از دست داده است. اما به هر حال وقتی این نظام فروپاشید، راه برای گستاخی بیشتر استکبار غرب فراهم شد. آنها خود را بی رقیب احساس کردند و زمینه برای تقابل و مقابله آنها با اسلام و تفکر نوین اسلامی آماده تر شد. لذا این تقابل را بارزتر و روشن تر از گذشته در سطح جهانی مشاهده می کنیم. استکبار امروز با اهرم و پوشش نظم نوین جهانی به جنگ اسلام سیاسی به پا خاسته است، بنابراین مسئولیت ما هم به همان نسبت سنگین تر شده است.

برای غرب، خطر ایران است یا اسلام؟

اگر گفته شود هدف استکبار صرفاً ایران است، سخن صوابی نیست. ایران به خودی خود چه خطری می تواند برای استکبار باشد؟ ایرانِ منهای اسلام، ایرانِ منهای نظام اسلامی، ایرانِ منهای تفکر اسلامی چه خطری برای استکبار است؟ حداکثر اینکه یک کشور با شصت میلیون جمعیت فعلی، با یک میلیون و ششصد و هشتاد هزار و اندی کیلومتر مربع در یک مقطع خاص تاریخی، در یک بخش خاص جغرافیایی و با ثروتی محدود در برابر استکبار ایستاده است. کشوری از کشورهای در حال توسعه است که می خواهد در برابر قدرت استکباری مقابله کند. من بعید می دانم استکبار در برابر کشوری با این محدوده جغرافیایی و توان محدود انسانی، نظامی و اقتصادی، مشکلی و یا ترس و هراسی برای مقابله داشته باشد. آن چیزی که استکبار را می ترساند، و او را به هراس می اندازد، یک تفکری به نام تفکر اسلام سیاسی است که این تفکر صدها میلیون انسان را به همراه خود دارد. (5) تفکری که امروز در تمام کشورهای اسلامی میلیون ها نفر طرفدار دارد. تفکری که امروز در تمام کشورهای اسلامی حاکمان منافق و وابسته برای مبارزه با آن، همه توان خودشان را به کار گرفته اند. تفکری که دارای چارچوب، فلسفه و نظام و سیستم است. دارای همه ابعاد لازم یک تمدن است. فرهنگ غنی و پُرباری به نام اسلام که همه چیز دارد، حقوق، عرفان، فلسفه، طب، ریاضیات، ادبیات، اقتصاد، روابط بین الملل، سیاست داخلی و خارجی، ‌جهان بینی و سایر علوم و فنون موردنیاز یک جامعه متمدن را شامل است. امروز ترس استکبار از ظهور و قدرت یابی یک تفکر، سیستم و نظامی است که در نهایت می تواند بیش از یک و نیم میلیارد انسان موحد را جذب کند. این نظام که نمی تواند محصور در ایران باشد. آثار و نفوذ این نظام تنها در ایران نیست، تنها در افغانستان و عراق نیست، تنها در منطقه خاورمیانه نیست، تنها در لبنان و فلسطین و مصر و تونس و مغرب و سودان نیست. به هر کشوری که قدم بگذارید، از آسیا و اروپا و افریقا گرفته تا دیگر قاره ها، می بینید این تفکر طرفداران میلیونی دارد. ده ها و صدها میلیون نفر طرفدار دارد.

هراس اروپا از حکومت اسلامی

آنچه دنیا را به وحشت انداخته، اسلام سیاسی و مبارزی است که با ایثار و جهاد توأم است. (6)اسلامی که نماز و جهاد و زکات و ایثار و مبارزه و انسان دوستی و برادری و تعاون و سایر احکام و مناسک و دستورات همه با هم در آن عجین هستند. این تفکر نوین اسلامی است که جهان استکبار را به وحشت انداخته است و از آن احساس خطر و ترس می کند. امروز دنیا از اینکه در قلب اروپا، کشوری به نام کشور اسلامی تأسیس شود، ‌به شدت نگران است. بعد از تقسیم یوگسلاوی سابق در هراس افتادند. چرا در برابر کشتار مردم مسلمان و مظلوم بوسنی و هرزگوین، دنیا اعتراضی نمی کند، به دلیل اینکه مایل است کشوری به نام بوسنی و هرزگوین با اکثریت جمعیت مسلمان به عنوان یک کشور اسلامی نباشد. کما اینکه در آلبانی هم که 93درصد مردم مسلمان هستند، نمی خواهد یک حکومت اسلامی پا بگیرد. از چه چیزی می هراسد و می ترسد؟ اروپا یکبار فریاد جهادگران مسلمان را در جنوب اسپانیا شنید که مسلمان ها حدود 600، 700 سال در این سرزمین حکومت کردند. اروپا می داند اسلامِ جهاد یعنی چه، اسلامِ ایثار یعنی چه، اسلام به معنای واقعی کلمه اگر ترویج شود، همه پایگاه های آنها در خاورمیانه، در افریقا و آسیا متزلزل می شود و حتی ثبات حکومت های اروپایی را هم تهدید می کند. دنیا این نگرانی را دارد و برای آن برنامه ریزی و هزینه می کند.
چرا در تجاوز عراق به ایران همه قدرت ها بسیج شدند تا ما را در این جنگ به شکست بکشانند؟ در زمانِ جنگ ایران و عراق، خیلی ها باورشان نمی شد که همه قدرت های جهانی با ما می جنگند و برای خیلی ها روشن نبود. اما امروز دیگر برای کسی مخفی نیست. همه می دانند که دنیا در جنگ هشت ساله چه کمک هایی به رژیم عراق کرد. (7)
برای همه روشن است که جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال نه تنها در برابر ارتش عراق بلکه در برابر جهان استکبار ایستادگی کرد. در واقع استکبار از مرزهای عراق به ما حمله می کرد، نه اینکه تنها نیروهای عراق به ما حمله کنند. استکبار جهانی از مرزهای غرب و از مرزهای عراق به جمهوری اسلامی ایران تهاجم کرد که در این تهاجم هم موفق نبود.
بنابراین تقابل جهان غرب با ما برای این است که در جمهوری اسلامی ایران یک نظام به نام نظام اسلام مستقر است که می تواند دیگران را هم هدایت کند. منتهی در نظام نوین جهانی این مبارزه ها شکل جدیدی به خود می گیرد و با حربه های جدیدی به تقابل با ما می آیند. در نظام نوین جهانی با شعارهای جدیدی به تقابل اسلام و نظام اسلامی می آیند. ممکن است در نظام نوین، سازمان ملل نقش ویژه ای پیدا کند، ‌ممکن است کمیته های سازمان ملل جایگاه خاصی پیدا کنند، ممکن است نوع جنگ و شکل جنگ با ما عوض شود، اما به هر حال ماهیت، همان ماهیت است و فقط شکل آن تغییر کرده است. بی تردید مهم ترین و بالاترین هدف برای استکبار و در رأس آن امریکا، نابودی نظام اسلامی است و اگر نتوانند، هدف تضعیف این نظام و وارد کردن ضربه های اساسی به این نظام است. پس اگر می خواهیم با استکبار بجنگیم، قدم اول این است که برای تثبیت و تقویت این نظام قدم برداریم.

وظیفه سنگین حفظ نظام

نباید تصور شود که چون نظام جمهوری اسلامی ایران بر حق است و استکبار بر باطل، پس باطل خود به خود شکست می خورد و حق همیشه پیروز است! این چنین نیست. اگر همه به وظیفه خود عمل نکنیم، ممکن است برای مقطعی باطل بر حق پیروز شود. درست است که پیروزی نهایی و دائمی برای باطل نیست، اما پیروزی مقطعی باطل بر حق ممکن است. امیرمؤمنان فرمود:« و انی والله لاظن ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم و بمعصیتکم امامکم فی الحقّ و طاعتهم امامهم فی الباطل»(8) مگر امیرالمؤمنین این بیان را خطاب به مردم کوفه نگفت؟ فرمود می بینم که شامیان بر شما پیروز می شوند و شما شکست می خورید و آنها بر شما حاکم خواهند شد. به دلیل اینکه گرچه شما حق هستید، اما وحدت کلمه ندارید. به جان هم افتاده اید، تفرقه و اختلاف دارید، رو به روی هم موضع گیری می کنید و جامعه تان را تکه تکه کرده اید. مگر نفرمود که شما از رهبر حق خودتان اطاعت نمی کنید و آنها از رهبر باطل خودشان اطاعت می کنند. « و بادائهم الامانة الی صاحبهم و خیانتکم»(9) آنها ادای حق می کنند و کار را به افراد شایسته واگذار می کنند و به افراد لایق، پست مدیریت می دهند، ولی شما به عکس، مدیریت را به فردی می دهید که توانایی لازم را ندارد. ادای امانت یک وظیفه بزرگ است. «ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها»(10)این فرمان خداوند است که امانت را به صاحبش بدهید. یعنی کسی مسئولیت را بر دوش گیرد که قادر باشد و بتواند به خوبی جامعه را اداره کند و شایستگی مدیریت را داشته باشد. افراد مؤمن و مخلص و حزب اللهی فراوان در اطراف امیرالمؤمنین بودند، ولی آنها را به عنوان مدیر انتخاب نکرد. ممکن است کسی بگوید که چرا امیرالمؤمنین ابن عباس و عثمان بن حنیف را به استانداری گماشت، ‌که بعد ناچار شود به آنها نامه توبیخ بنویسد. خوب بود، اینها را کنار می گذاشت و عزل می کرد و به جای آنها یک حزب اللهی را نصب می کرد. چرا به قنبر مسئولیت نداد؟ چرا عثمان بن حنیف را حاکم بصره کرد و بعد نامه توبیخ برایش فرستاد؟ به دلیل آنکه آن حزب اللهی که در کنار امیرالمؤمنین بود، نمی توانست بصره را اداره کند، ولی این فرد، ‌مدیر بود، البته بدون نقص و عیب نبود و لذا حضرت ناچار می شد به او تذکر دهد و حتی گاهی توبیخش کند و اشتباهاتش را تصحیح کند. امیرالمؤمنین می فرماید آنها امانت را به صاحبش واگذار کردند، ‌ولی شما نکردید. آنها برای اصلاح کشورشان قدم برمی دارند، ولی شما برای اصلاح جامعه تان تلاش نمی کنید. «و بصلاحهم فی بلادهم و فسادکم»(11). این بیان امیرمؤمنان به ما نشان می دهد که باطل می تواند در مقطعی بر حق پیروز شود. اگر آنهایی که رسالت حق را بر دوش دارند، به وظیفه خودشان عمل نکنند، ‌باید منتظر شکست باشند.

راه های تقویت نظام

امروز مبارزه با امریکا با شعار«مرگ بر امریکا» امکان پذیر نیست، مرگ بر امریکای واقعی این است که ببینیم چگونه این نظام اسلامی را تقویت کنیم. البته تقویت نظام اسلامی به این است که ما مشکلات این نظام و راه حل آنها را بدانیم؛ همچنین هدف ها و برنامه های دشمن و نحوه مقابله با آنها را بشناسیم. باید بدانیم که دشمن می خواهد چه کند. به تعبیر امام (ره)فقهی می تواند موفق باشد که بتواند زمان و مکان را درک کند. برای مثال اگر دیدیم که در جامعه اسلامی با رشد سریع جمعیت قادر نیستیم کشور را در مسیر رشد و توسعه هدایت کنیم، راهش آن است که در آن مقطع نگذاریم رشد جمعیت، ‌مانع رشد و توسعه کشور شود.
ده سال دیگر باید پاسخگوی ملت باشیم که برای پیشرفت کشور و رفاه ملت چه کرده ایم. ده سال اول گرفتار جنگ بودیم، ولی پایان ده سال دوم اگر نظام نتواند مشکلات را حل کند و اهداف ملی را محقق نماید، مدیران و مسئولان باید در برابر ملت پاسخگو باشند. اگر کشور می خواهد به عنوان الگو در منطقه و حتی در سطح جهان مطرح باشد، ‌باید کارنامه موفقی ارائه کند. شما با عقب ماندگی نمی توانید کشورتان را الگو معرفی کنید. کشورهای همسایه و دیگر کشورها در صنعت و تکنولوژی، در آموزش و تحقیقات، در کشاورزی و خدمات توسعه پیدا کرده اند، ولی ما توسعه پیدا نکنیم و در عین حال هم بخواهیم این نظام برای دیگران الگو باشد! آیا امکان پذیر است؟ بزرگ ترین ضربه استکبار به نظام ما این است که نگذارد ما به رشد و توسعه مطلوب دست یابیم.

درک ناصحیح از فرهنگ اسلام و انقلاب

ممکن است گاهی شعار به ظاهر جذابی مطرح باشد و عده ای بگویند اینکه اعلام شده است که از رشد جمعیت کاسته شود، ‌با تعلیمات پیامبر اسلام(ص) سازگار نیست. پیامبر فرموده است: «انی اباهی بکم الامم ولو بالقسط»پیامبر مباهات و افتخار می کند به هر مسلمانی، ‌پس نباید رشد جمعیت کم شود. این همان بحث زمان و مکانی است که امام می فرماید فقیه باید زمان و مکان را بشناسد. شخصی خدمت امام صادق(ع)آمد و گفت پیامبر آن همه توصیه داشت که محاسن را حنا ببندید، ‌پس چرا شما محاسنتان سفید است؟ حضرت فرمود آن زمان، پیامبر یاران کمی داشت و برخی اصحابش پیرمرد بودند، پیامبر به آنها می فرمود: حنا ببندند تا دشمن وقتی با لشکر پیامبر مواجه می شود، نگوید دور پیامبر را عده ای پیرمرد گرفته اند. برای اینکه رعب و وحشت در دل دشمن ایجاد شود، آن همه توصیه به حنا می فرمود. ولی امروز این همه مسلمان هستند و مشکلی در زمینه تعداد مسلمانان نداریم، بنابراین اجرای آن توصیه پیامبر دیگر ضرورتی ندارد. آن روز، آن دستور فلسفه خاصی داشت.
البته معنای این سخن، این نیست که ما روایات را به نحو دلخواه تفسیر کنیم، ‌این کار وظیفه فقهاست. فقیه باید در استنباط احکام، زمان و مکان را در نظر بگیرد. آنهایی که تخصص لازم را دارند، باید در اجتهاد خود، شرایط زمان و مکان را در نظر بگیرند و روایات را تفسیر کنند. ممکن است در روزگاری، رشد جمعیت برای یک نظام خطر باشد و یک فقیه آگاهِ به زمان بگوید در این مقطع باید جلوی رشد جمعیت گرفته شود، چون برای رشد و توسعه کشور ضروری است. فقیه می گوید سرمایه ای که از خارج وارد کشور می شود، باید در چارچوب مقررات در فعالیت اقتصادی به کار رود. اگر از متخصص ایرانی که در خارج کشور است دعوت شود، باید در چارچوب قوانین کشور فعالیت کند.
آن کسی که می گوید سرمایه نباید وارد شود، آیا می گوید اگر سرمایه داری بخواهد سرمایه را وارد کشور کند و قوانین اسلامی و ارزش های دینی ما را زیر پا بگذارد، قابل قبول نیست؟ یا آنکه اگر قوانین کشور هم مراعات شود و ارزش های اسلامی مورد احترام باشد و با هدایت و نظارت مسئولین کشور باشد و باز هم می گوید که سرمایه در اختیار بیگانگان باشد و آنها استفاده کنند، یا می گوید سرمایه وارد کشور شود و ملت و کشور از آن استفاده کنند؟ قطعاً پاسخ منفی است. البته با توجه به مراعات ضوابط و مقررات نظام اسلامی.
برای تربیت یک متخصص چقدر باید هزینه کنیم؟ اگر یک متخصصی حاضر است به کشورش بازگردد، ‌آیا اجازه بدهیم برگردد یا نه؟ البته اگر فردی جرمی مرتکب شده، آن بحث دیگری است و آنها به هیچ قیمتی نخواهند آمد. بحث راجع به افرادی است که مرتکب جرمی نشده اند، جنایتی نکرده اند و می خواهند به کشور خودشان بازگردند و فعالیت کنند. متخصصی که با پول این کشور تربیت شده و به تخصص رسیده، آیا انصاف است که در زمان بهره دهی اش در خارج از کشور باشد، یا وظیفه او بازگشت به کشور و وظیفه ما هم خوشامدگویی به اوست؟
من فکر می کنم بسیاری از دعواهایی که در جامعه ما وجود دارد و در روزنامه ها و سخنرانی ها مطرح است، وقتی به ریشه آنها برمی گردیم و با دو طرف بحث و پرس و جو می کنیم، در نهایت به یک حرف می رسیم. هیچ کس مخالف نیست که فردی سرمایه خود را از اروپا و امریکا و یا از کشورهای عربی به این کشور منتقل کند و با این سرمایه کار کند، برای جوانان اشتغال درست کند و سود این سرمایه به کشور و به ملت ایران برسد، در صورتی که چارچوب ضوابط این کشور را هم رعایت کند. هیچ کس هم موافق نیست که سرمایه دار سرمایه خود را به داخل کشور بیاورد، ولی قوانین و ضوابط کشور را زیرپا بگذارد. پس دعواها عمدتاً دعواهای بی پایه و در واقع سوء تفاهم است. آنچه برای ما به عنوان بالاترین معیار و میزان باید مطرح باشد، حفظ نظام است.
در زمان جنگ در یک جلسه دانشجویی، بحثی مطرح شد که مهم ترین اصل از نظر امام کدام است؟ برخی می گفتند که از نظر امام، جنگ اصل است. من به آنها می گفتم از نظر امام جنگ اصل نیست، ‌حفظ نظام اصل است. بله در شرایط فعلی، چون امام حفظ نظام را در سایه دفاع می بیند، ‌دستور جهاد و جنگ می دهد و به جبهه و جنگ اهمیت می دهد، اما جنگ اصل نیست، بلکه حفظ نظام اصل است. یک روزی هم اگر امام دید که حفظ نظام به این است که جنگ را متوقف کند، این کار را خواهد کرد. دانشجویی در آنجا با من بحث می کرد و می گفت امام فرموده تا آخرین نفر، آخرین خانه؛ و معنای این سخن آن است که یا از لحاظ نظامی عراق را شکست می دهیم یا اینکه ایران به طور کامل منهدم شود. گفتم امام چنین نظری ندارد، ‌چون امام خودش فرموده حفظ نظام از اوجب واجبات است. امام می فرماید اگر برای حفظ نظام لازم شد، ‌ممکن است حتی فروع اسلام را هم برای مقطعی تعطیل کنیم و حتی فرمود از این هم بالاتر. فروع اسلام و بالاتر از آن. چرا؟ برای اینکه امام حفظ نظام را بالاترین و مهم ترین اصل می داند و همین مسئله است که استکبار را نگران کرده است.

نقش نظام اسلامی

استکبار از سخنرانی یک عالم، از انتشار مقاله یک نویسنده، از چند حزب یا حتی چند گروه مبارز نمی ترسد. استکبار از حضور یک نظام اسلامی در این منطقه می هراسد. چون این نظام می تواند الگو شود و نظام های مشابهی را تولید کند. این نظام می تواند صدها نهضت را رهبری کند. این نظام می تواند میلیون ها انسان ایثارگر و فداکار را در سراسر جهان تربیت و رهبری کند. پس آنچه اصل است، حفظ نظام است. بنابراین هر آنچه برای حفظ نظام ضروری است، در بخش های مختلف، باید آنها را مهم ترین وظیفه خود بدانیم. البته استکبار هم با انواع اهرم ها برای تزلزل نظام و برای ضربه به نظام و اگر بتواند برای نابودی این نظام تلاش خواهد کرد. استکبار تنها امریکا نیست. امریکا بزرگ ترین دشمن و خطرناک ترین دشمن ماست، اما ما دشمنان زیادی داریم. همه آنهایی که دشمن ما هستند و همه آنهایی که نمی خواهند این نظام پابرجا و دارای جاذبه بماند، به نحوی در صف استکبارند. نمی خواهند این نظام کارنامه پرافتخاری داشته باشد، چون اگر این نظام الگو باشد، خطرناک است. اگر نظام جمهوری اسلامی ایران نتواند الگو شود، خطر چندانی برای آنها نیست. در این راستا از انواع حربه های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و افکار عمومی علیه نظام اسلامی ایران استفاده کرده اند و می کنند. با همه توان در سطح دنیا تلاش می کنند تا افکار عمومی را علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج کنند. چقدر تلاش می کنند تا واقعیت های این نظام را وارونه جلوه دهند. چقدر تلاش می کنند تا علاقه مندان و پیروان این نظام را از خط مشی جهاد، ایثار و فداکاری منصرف کنند. چرا همه رسانه ها اعم از رادیو، تلویزیون و روزنامه در سطح جهان علیه مردم مسلمان و ایثارگر ایران بسیج شده اند؟ این توطئه ها برای این است که بتوانند مردم را از خط جهاد و ایثار برگردانند و به مسیر تسلیم و پیروی از فرهنگ غرب بکشانند. چرا این همه تلاش می کنند تا تفکرات ضد اسلامی تئوریزه شود و به صورت نظریه، فرمول و تز جدید وارد دانشگاه ها شود؟ برای اینکه می دانند بقای این نظام، خطر اصلی برای استکبار است.
سخن را در چند جمله خلاصه کنم. امروز مبارزه با استکباری که با حربه و چهره جدید و با وسایل و ابراز نو و تحت عنوان نظم نوین جهانی علیه نظام اسلامی برنامه ریزی می کند، وظیفه مهم همه ماست. تفکر اصیل و راستین اسلام و تفکر نوین اسلام که به دست امام پایه گذاری و توسط ایشان تبیین و تشریح شد، سرمایه اصلی ما برای مبارزه با استکباری است که در برابر نظام اسلامی ایستاده است(12). ما باید برای یک جنگ نرم و یک مبارزه همیشگی آماده باشیم. (13)بالاترین وظیفه ما حفظ این نظام است و باید بدانیم مبارزه با استکبار تنها تحت پرچم روحانیت و ولایت و با وحدت و انسجام ملی امکان پذیر است. نقش رهبری هم در این مبارزه بسیار با اهمیت است، چون فرمانی را که دولت و ملت، نیروهای مسلح، قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه قانوناً و شرعاً اطاعت می کنند، فرمان رهبری است. رهبری با ایجاد هماهنگی ها و سیاست گذاری های لازم قادر است تا نظام را در برابر استکبار حفظ کند. تاریخ انقلاب هم شاهد است که آن قدرتی که توانست از سال 1341 تا 1357 و از 1357 تا امروز ما را در برابر توطئه های استکبار نگه دارد و به پیروزی برساند، قدرت روحانیت، ‌مرجعیت و رهبری بود. ملت ما با احساس مسئولیت در برابر قدرت های استکباری خواهد ایستاد و مطمئن هستیم که خداوند هم ما را یاری خواهد کرد و پیروزی نهایی از آن افراد متقی و افراد مجاهد و ایثارگر خواهد بود. «ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز»(14).

پی نوشت ها :

1. سمینار دانشجویان، اساتید و دانشجویان دانشگاه، دانشگاه علم و صنعت، 11 آبان 1371.
2. پس از پایان جنگ سرد ایالات متحده آمریکا رؤیای تحقق جهانی مبتنی بر ارزش های امریکایی را در سر داشت و جورج بوش پدر در سخنرانی مارس 1991 از نظم نوین جهانی صحبت کرد. برای اطلاع از متن این سخنرانی رجوع کنید به:
http://www. al-ab. com/Arab/docs/pal/pal10. htm
3. در مورد تفکر بیداری اسلامی رجوع کنید به:
مرتضی مطهری، بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران: انتشارات صدرا، 1387.
4. در سال 1991 پیش بینی امام خمینی(ره)به تحقق پیوست و اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به:
الهه کولائی طبرستانی، اتحاد شوروی از تکوین تا فروپاشی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1372.
5. برای مطالعه بیشتر در مورد اسلام سیاسی رجوع کنید به:
اصول و مبانی مکتب سیاسی اسلام از دیدگاه مقام معظم رهبری، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، انتشارات دفاع، 1383.
رضوان السید، اسلام سیاسی معاصر در کشاکش هویت و تجدد، ترجمه مجید مرادی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران(باز)، 1383.
6. غربی ها در مقابله با نفوذ روزافزون اسلام به اسلام هراسی و اسلام ستیزی روی آورده اند. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به:
Peter Gottschalk,Gabriel Greenberg,Islamophobia:making Muslims The Enemy,Lanham:Rowman & Littlefield,2008
همچنین در سایت های زیر مدارک اسلام هراسی جمع آوری می شود:
http://www. islamophobia-watch. com
http://www. oic-oci-org/page_detail. asp?p_id=182
7. در خصوص حمایت های غرب از عراق در دوران جنگ تحمیلی منابع متعددی وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
Kenneth R. Timmerman,The Death Lobby:How the West Armed Iraq,NewYork:Houghton Mifflin Company,1991
-Alan Freidman,Spider's Web:The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq. NewYork:Bantam Books,1993
-Bruce Jentleson,With Freinds Like These:Reagan,Bush,and Saddam,1982-1990,NewYork:W. W. Norton,1994
-Mark Phythian,Arming Iraq:How the U. S. and Britain Secretly Built Saddam's War Machine,Boston:Northeastern University Press,1997.
8. نهج البلاغه، خطبه 25.
9. همان.
10. قرآن مجید، سوره نساء، ‌آیه 58.
11. نهج البلاغه، خطبه 25.
12. در خصوص تفکر سیاسی امام خمینی(ره)رجوع کنید به:
-حسن روحانی، «اصول تفکر سیاسی امام خمینی(ره)»، روزنامه همشهری، (18 خرداد 1378).
-نجف لک زایی، سیر تطور تفکر سیاسی امام خمینی(ره)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سازمان انتشارات، ‌1384.
-محمدحسین جمشیدی، ‌اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران: پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، معاونت پژوهشی 1385.
13. در مورد جنگ نرم نگاه کنید به:
Tom Barry,Deb Preusch,The Soft War:The Uses and Abuses of U. S. Economic Aid in Central America,NewYork:Grove Press,1988
Joseph S. Nye,Bound to lead:The Changing Nature of American Power,NewYork:Basic Books,1991
14. قرآن مجید، سوره حج، آیه 40.

منبع :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام، تهران: انتشارات کمیل، چاپ سوم 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط