فرآیند ملت-دولت سازی، شکل گیری هویت ملی و بازسازی در عراق: تجارب تاریخی و دورنمای آینده (3)

حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و برکناری صدام حسین با دو توجیه انجام شد: یکی خلع سلاح های کشتار جمعی در عراق با تغییر رژیم یا کندن سر از بدن (1) و دوم طرح عراق به عنوان مدل کشور دموکراتیک در خاورمیانه
پنجشنبه، 21 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرآیند ملت-دولت سازی، شکل گیری هویت ملی و بازسازی در عراق: تجارب تاریخی و دورنمای آینده (3)
 فرآیند ملت – دولت سازی، شکل گیری هویت ملی و بازسازی عراق، تجارت تاریخی و دورنمای آینده [3]

نویسنده: داوود غرایاق زندی




 

4. دوره بازسازی پس از سال 2003

حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و برکناری صدام حسین با دو توجیه انجام شد: یکی خلع سلاح های کشتار جمعی در عراق با تغییر رژیم یا کندن سر از بدن (1) و دوم طرح عراق به عنوان مدل کشور دموکراتیک در خاورمیانه عربی. (Dobbins, 2003: 167) به عبارت دیگر، هدف آمریکا این بود که شکست بریتانیا در ایجاد دولت ملی در عراق را جبران کند. (Ibid, 169)
بر اساس بخش نظری، آمریکا از چهار مرحله بازسازی دو مرحله را در عراق انجام داد: ابتدا بهبود وضعیت آشفته عراق و کاهش تبعات احتمالی گسترش سلاح هسته ای. در این دوره، هدف مدیریت فاجعه (2) توانایی مقابله با جنبش های گسترده، سامان دادن افراد بی خانمان و کمبود غذا بود. (Dodge, 2008: 148) نقش اصلی را در این جریان اداره بازسازی و کمک های بشر دوستانه (3) ایفا می کرد و ژنرال جی گارنر (4) به عنوان حاکم عراق به اعاده نظم می پرداخت. با عدم موفقیت گارنر در ثبات بغداد و بعثی زدایی ارتش و بروز هویت شیعی در عراق، گارنر و اداره بازسازی در نیمه ماه می 2003 از عراق فراخوانده شدند.
در می 2003، با گماردن پل برومر (5) به عنوان مسؤول اداره موقت ائتلاف (6)، مرحله بهبود در عراق ادامه یافت. اداره موقت عراق از 13 نفر شیعه، 5 نفر سنی عرب، 5 سنی کرد و یک مسیحی و یک ترکمن تشکیل شد. (Dawisha, 2008: 163) برومر حزب بعث را غیرقانونی اعلام کرد و 100/000 نفر از اعضای این حزب را از نهادهای دولتی تازه تأسیس کنار زد. وی ارتش عراق را منحل و 400/000 نفر سرباز را در خیابان رها کرد. (Stansfield, 2005: 151) در عین حال، درگیری نظامیان آمریکایی با نیروهای مقاومت و شورش های شهری جو آمریکاستیزی را دامن زد و هزینه انسانی جنگ عراق را برای آمریکا بالا برد. بنابراین، بحث مشارکت عراقی ها در استقرار نظم و قانون مطرح شد. در مناطق محلی، گروه های محلی برای امنیت مناطق تأسیس شد و در بالاترین سطح، شورای فرمانروایی عراق (7) بر اساس هویت قومی و جماعتی شکل گرفت. این شورا نیز به خاطر نفوذ فزاینده برومر، کنار کشیدن سنی ها از اداره موقت ائتلاف و عدم مشروعیت این اداره به خاطر استفاده از تبعیدیان عراقی زمان صدام، با نوعی بی اعتمادی در میان عراقی ها مواجه شد.
پس از این مرحله، آمریکا وارد مرحله دوم که همان دولت سازی است، شد. بنابراین، شورای فرماندهی عراق را مأمور طرح قانون اساسی کرد تا این قانون در 15 دسامبر 2003 به رفراندم گذارده شود. در نهایت، قانون پایه در 28 فوریه 2004 طراحی شد و مجلس ملی دوران گذار (8) از طریق سه مرحله پیچیده شکل گرفت. هر یک از ایالت های هیجدگانه عراق یک کمیته سازماندهی 15 نفری توسط شورای حکومتی عراق انتصاب می کرد و مورد تأیید اداره موقت ائتلاف قرار می گرفت تا در گردهمایی گزینش حکمرانی (9) گردهم آیند و نمایندگان مجلس ملی دوران گذار را در 31 می و 30 جون 2004 منتقل کند. این کار هم با تأخیر پیش از 31 دسامبر 2005 انجام شد. تشکیل دولت عراق و برگزاری انتخابات پارلمانی 2010 در عراق تنها تکامل بخش مرحله دوم یا بازسازی و دولت سازی در عراق پس از 7 سال از اشغال است. هر چند معضل دولت سازی در عراق جدی و حیاتی است، اما دو مرحله اساسی تا رسیدن به مدل دموکراتیک در عراق باقی است و همین، مشکلات ادامه کار را با خروج احتمالی بخش اصلی نیروهای آمریکا از عراق در 2011 بیشتر می کند. (Ibid: 151-152)
بخشی از مشکلات بازسازی از منظر فرایند ملت و دولت سازی را می توان در سه مورد دسته بندی کرد: ابتدا اینکه، دوره بازسازی طی شده در عراق باز همانند دوره دولت سازی بریتانیا در اوایل سده بیستم، مبتنی بر قواره قومی بود. این مسأله باعث شد در موارد زیادی گرایش های قومی بر گرایش های ملی غالب باشد. دومین مشکل جدی عراق این است که هرچند فدرالیسم عراق بر پایه سرزمین و قلمرو قرار گرفته است، اما قلمروهای سرزمینی عراق عملاً قومی هستند. مسأله اساسی این است که آیا فدرالیسم در عراق با این سابقه راه به وحدت سرزمینی و ملی گرایی عراقی می برد یا اینکه با تقویت مرزهای قومی در شرایط مناسب آن را تشدید می کند. (برانکاتی، 1383: 17-20) هر چند جدایی مرزهای قومی باعث سلطه یک قوم یا هویت بر دیگری نمی شود، اما چگونگی اداره عراق و کارکرد فدرالیسم، آینده این کشور را شکل می دهد، به گونه ای که آینده فدرالیسم عراق و آینده کردها به نوعی آینده حاکمیت عراق و دموکراسی این کشور را تعیین می کند. در نهایت، مشکل سوم موضوع کرکوک است که به واسطه داشتن ذخایر غنی نفتی، ترکیب جمعیتی، ادعای ترکمن ها در این منطقه و مدعیات ترکیه، موضوع پیچیده ای است و آینده این منطقه برای آینده فدرالیسم در عراق حیاتی است.
این مسائل سه گانه باعث می شود گزینه های مختلف در آینده عراق با توجه به تجارب تاریخی و با رویکرد ملت-دولت سازی مورد بررسی قرار گیرد. اولین گزینه که در تاریخ عراق بسیار شایع و مسبوق به سابقه است، شکل گیری دیکتاتوری دیگر از نوع صدام است. اگر فرایند ملت-دولت سازی که امروزه مورد توافق است، مورد احترام طرفین قرار نگیرد، این گزینه بسیار محتمل است. گزینه دوم که متأثر از گزینه اول است، این است که کدام گروه نقش کنترلی و دیکتاتوری را برای حفظ تنها ثبات و نه توسعه و آرامش و پیشرفت ایفا می کند. در این مرحله، یک احتمال روی کارآمدن بعثی ها با اعراب سنی و نهادهای نظامی و امنیتی است. احتمال دیگر، غلبه شیعیان و کردها علیه سنی هاست و یک احتمال دیگر اتحاد اعراب علیه کردها است که به بالکانیزه شدن عراق می انجامد. گزینه سوم، شکل گیری سه نظام فدرالی در عراق است که در این شرایط، یا این سه نظام در درون کشور واحد قرار می گیرند و یا به شکل کنفدرال اداره می شوند. در شکل کشور واحد، همه بخش های فدرالی در بخش های امنیتی، پولی و مالی و سیاست خارجی تابع حکومت مرکزی هستند، اما در شکل کنفدرال تمام موارد باید توسط نمایندگان سه نظام فدرالی با اجتماع انجام پذیرد. گزینه چهارم بحث استقلال کردهاست که اگر به نتیجه برسد و گروه های دیگر علیه آن وارد عمل نشوند و یا توان جلوگیری از آن را نداشته باشند، ممکن است به تقسیم عراق به سه گروه مجزا بدل گردد. این طرح عمدتاً رویکرد اسراییلی به موضوع عراق است.

نتیجه گیری

عراق از نظر مادی تمام امکانات لازم را برای اینکه کشوری متعارف در نظام بین الملل باشد، داراست. جمعیت کافی و متناسب، زمین های کشاورزی بسیار حاصلخیز، نیروی انسانی کافی و تقریباً با کیفیت در خاورمیانه، ذخایر قابل توجه نفت و گز و قرار گرفتتن در منطقه ای راهبردی از عوامل مهم کشور بودن هستند که کشورهای زیادی در جهان سوم از آن بی بهره اند. با این احوال و با گذشت نزدیک به یک سده، عراق هنوز شرایط معنوی کشور بودن را دارا نیست. دلیل این امر آن است که وابستگی های افقی به همبستگی های عمودی در جامعه تبدیل نشده و سازوکار مادی و معنوی دولت برای ایجاد بستر این انتقال نه تنها آن را تسهیل نکرده، بلکه باعث تشدید وابستگی های افقی شده است. زمانی در نظام دولت ملی این انتقال صورت می گیرد که فرد در قبال تعهد به دولت، مزیت هایی نظیر امنیت، نظم، قانون، مالکیت و عدالت را دریافت کند. در شرایط نبود این رابطه دوسویه و حتی در وضعیت برتر در رابطه یک سویه که تنها سرسپردگی و نه وفاداری شهروندان به حکومت مد نظر است، بازگشت به گرایش های پیشامدرون افزایش می یابد. بر همین اساس، امروزه کرد عراقی ابتدا کرد است نه عراقی یا سنی یا شیعه و یا مذهب دیگر. عرب شیعی ابتدا شیعه است، بعد عراقی و در نهایت عرب. عرب سنی به دنبال این است که ابتدا عرب سنی باشد بعد عرب عراقی.
این مقاله درصدد نشان دادن این نکته بود که فرایند شکل گیری ملت در عراق با مشکلات ساختگی بودن کشور عراق توسط بریتانیا، معرکه مفاهیم ملی گرایی در عراق و ترکیب آن با ایدئولوژی های متعارف، زمینه را برای این تعلل و حتی اشتباهات تاریخی فراهم کرد. دولت های عراق نیز با توجه به حاکمیت سنی ها و حضور نظامیان و گسترش ایدئولوژی خاص خود، این شکاف های اجتماعی را در عراق پر نکردند و به آن دامن زدند.
امروزه، در دوره بازسازی، عراق پس از یک سده در جای اول خود در زمان شکل گیری دولت قرار دارد و دوباره باید با مشکلات و مسایل بسیاری که در طول تاریخ داشته، دست و پنجه نرم کند. مشکلات و مسایل تقریباً همانی هستند که بودند. در عین حال، تفاوت هایی وجود دارد که دور نما را می تواند روشن تر نشان دهد. این سمت و سوی مناسب لزوماً به معنای پرهیز از اختلاف نیست، بلکه منظور رسیدن به شیوه های مسالمت آمیز حل اختلاف به دور از خشونت و تلاش برای غلبه ناروای یکیی بر دیگری است.
در عین حال از نظر وزن و توان داخلی و حمایت خارجی نیز سه گروه اصلی کردها، ‌شیعیان و سنی ها امکان ایجاد روال نظارت و توازن را دارند. این امر به شرطی است که تعهد به روال جاری در میان این سه گروه تقویت گردد. تقویت این روال ما را به تفاوت دوم سوق می دهد. واقعیت این است که کردها، شیعیان و بسیاری از عراقی های تبعیدی خارج از کشور با نیروهای مهاجم برای نابودی و اسقاط دولت عراق همکاری کردند. تفاوت سوم این است که
گرایش های فراملی در خاورمیانه تا چه حد می تواند زمینه را برای جنگ افروزی در منطقه افزایش دهد. ملی گرایی عربی به جای اینکه اعراب را متحد کند، باعث نابودی بیشتر مردمان و سرمایه عربی شد و به رغم اینکه تلاش شد از وابستگی به کشورهای بیرونی به ویژه غربی و استعماری کاسته شود، با ایجاد اختلاف، زمینه نفوذ غیر را فراهم کرد. عراق قبل از حمله به کویت، قرارداد امنیتی با کویت و عربستان داشت، تا در مقابل ایران و اسراییل از آنها دفاع کند و این کشورها هم در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به این کشور کمک های مالی و اقتصادی و بین المللی فراوانی کردند. نتیجه تمام این کارها این شد که مدافع عرب به تهدید اعراب و حتی با اولویت بیشتر از ایران و اسراییل بدل شد.
امروزه نیز در امور داخلی مباحث فراملی کردها می تواند حساسیت کشورهای منطقه مثل ایران، ترکیه و سوریه را در پی داشته باشد. تقسیم عراق به چند کشور که برخلاف منافع آمریکا برای دولت سازی، رویکردی است که اسراییلی ها در عراق از آن حمایت می کنند، باعث دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی می شود. به خصوص اینکه استقلال شیعیان، منطقه ظهران عربستان را تحریک کرده و باعث می شود زمینه برای این بحث که شیعیان در مناطق زرخیز زیست می کنند، اما بهره آن را اعراب سنی می برند و آنها را از حقوق ابتدایی شان باز می دارند، فراهم شود. حل اختلاف در خاورمیانه می تواند نه تنها اختلافات را کاهش دهد، بلکه شرایط زیست انسانی بهتری فراهم آورد. با این تفاوت ها، عراق امروزه در مرحله حساسی قرار دارد. حل مشکل کردها، فرایند دولت – ملت سازی در عراق را عمق می بخشد و فرایند انسجام درونی عراق، زمینه ثبات و امنیت بیشتری برای خاورمیانه به ارمغان خواهد آورد.
منابع :
ادیب مقدم، آرشین (1388)، سیاست بین المللی در خلیج فارس: تبارشناسی فرهنگی، ترجمه داود غرایاق زندی، تهران: شیرازه.
اسکافیلد، ریچارد (1381)؛ «مشکل عراق برای دستیابی به خلیج فارس: اختلافات ارضی متقابل با ایران و کویت: 1938-1990»، فصلنامه امنیت پژوهی، سال اول، شماره اول.
اوزکریملی، اوموت (1383)؛ نظریه های ناسیونالیسم، ترجمه محمدعلی قاسمی، تهران: مؤسسه مطالعات ملی و تمدن ایرانی.
برانکاتی، داون (1381)؛‌«آیا فدرالیسم به ایجاد ثبات در عراق می انجامد؟»، ترجمه احسان موحدیان، گزارش راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
بوزان، باری (1389)؛ مردم، دولت ها و هراس، تهران؛ پژوهشکده مطالعات راهبردی، چ دوم.
حکیم، محسن (1384)؛ «قانون اساسی جدید و چشم انداز آینده تحولات سیاسی عراق»، گفتگوی علمی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
غرایاق زندی، داود(1385)؛ سیاست آمریکا در افغانستان و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مرکز مطالعات کاربردی فارابی.
غرایاق زندی، داود (1387)؛ "«چشم انداز امنیت انسانی خاورمیانه در سده بیست و یکم»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 41.
غرایاق زندی، داود (1387)؛ ایرانیان عرب تبار، مردم شناسی ساختار قومی در خوزستان، تهران: پژوهشکده مردم شناسی و نشر افکار.
مور، برینگتون (1375)؛ ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی: نقش ارباب و دهقان در پیدایش جهان نو، ترجمه حسین بشیریه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
میلر، دیوید (1383)؛ ملیت، ترجمه داود غرایاق زندی، تهران: مؤسسه مطالعات ملی و تمدن ایرانی.
وینسنت، اندرو (1371)؛ نظریه های دولت، ترجمه حسین بشیریه، تهران: نشر نی.
Baker III, James and Lee H. Hamilton (co-Chairs) (2006); The Iraq Group Study, Washington D.S.
Barakat, Stltan (2008); “Post-Saddam Iraq: deconstructing a regime, reconstructing a nation”, in Sultan Barakat (ed.) Reconstructing Post-Saddam Iraq, London and New York: Routledge.
Bengio, Ofra (1998); Saddam 's Word: Political Discourse in Iraq, New York and Oxford: Oxford University Press.
Bengio, Ofra (1999); “Nation-Building in Multiethnic Societies: the case of Iraq”, in Ofra Bengio and Gabriel Ben-Dor (eds.) Minorities and State in the Arab World, Lynne Rienner Publishers Inc.
Bernhardsson, Mangnus T. (2005); Reclaiming a Plundered Past: Archaeology and nation-building in Modern Iraq, Austin, University of Texas.
Dawish, Adeed (2008); “The Prospects for Democracy in Iraq: challenging and opportunities”, in Sultan Barakat (ed.) Reconstructing Post-Saddam Iraq, London and New York: Routledge.
Dobbin, James, et.al (2003); American 's Role in Nation-Building: from Germany to Iraq, Rand.
Dodge, Toby (2003); Inventing Iraq: the failure of nation –building and a history denied, New York, Columbia University Press.
Dodge, Toby (2005); Iraq 's Future: the Aftermathe of Regime Change, New York: Routledge.
Dodge, Toby (2008); “Iraqi Transitions: from regime change to state collapse”, in Sultan Barakat (ed.) Reconstructing Post-Saddam Iraq, London and New York: Routledge.
Dumbrell, John and David Ryan (eds.) (2007); Vietnam in Iraq: Tactics, Lessons, Legacies and Ghosts, London and New York: Routledge.
Heazle, Michael and Lyanatul Islam (eds.)
(2006); Beyond the Iraq War: the Promises, Pitfalls and Perils of External Interventionism, Cheltenham. Edward Elgar.
Ismael, Y.Tareq and Jacqueline S.Ismael (2008); “Whither Iraq? Beyond Saddam, Sanctions and Occupation”, in Sultan Barakat (ed.) Reconstructing Post-Saddam Iraq, London and New York: Routledge.
Israeli, Raphael (2004); The Iraq War: Hidden Agendas and Babylonian Intrigue: the regional impact on Shiites, Kurds, Sunnis and Arabs, Brighton and Portland: Sussex Academic Press.
Lukitz, Liora (1995); Iraq: the Search for National Identity, London: Frank Cass.
Milton_Edwards, Beverly and Peter Hinchcliffe (2001); Conflict in the Middle East since 1945, London and New York: Routledge.
Rangwala, Glen (2005); “The Democratic Transition in Iraq and Discovery of its Limitations”, in Alex Danchev and John Macmillan (eds.) The Iraq War and Democratic Politics, London and New York: Routledge.
Rathmell, Andrew (2005); Planning Post-Conflict Reconstruction in Iraq: what can we learning? Rand.
Rear, Michael (2008); Intervention, Ethnic Conflict and State-Building in Iraq: A Paradigm for the Post-Colonial State, London and New York: Routledge.
Sandya, Laura (2004); “British and U.S Coalition Approaches to State-Building and Reconstruction in Iraq: Legacies and Lessons from the British Occupation and Mandate (1914-1932)”, in Paul Cornish (ed.) The Conflict in Iraq 2003, Macmillan, Palgrave.
Stansfield, Gareth (2005); “ The Transition to Democracy in Iraq: Historical Legacies, Resurgent Identities and Reactionary Tendencies”, in Alex Danchev and John Macmillan (eds.) The Iraq War and Democratic Politics, London and New York: Routledge.
Stansfield, Gareth (2007); Iraq, People, History, Politics, Cambridge, Polity.
Von Hippel, Karin (2004); :Post-Conflict Reconstruction in Iraq Lessons Unlearned”, in Paul Cornish (ed.) The Conflict in Iraq 2003, Macmillan, Palgrave.
Weiss, Thomas G., Margarate E. Graham and John Goering (eds.) Wars on Terrorism and Iraq: human rights, universalism and U.S foregin policy, New York and London: Routledge.
Yildiz, Kerim (2004); The Kurds in Iraq: the past, present and future, London: Pluto Press.

پی نوشت ها :

1. Decapitation theory.
2. Disaster management.
3. The Office of Reconstruction and Humanitarian Assistance (OHRA).
4. Jay Garner.
5. Paul Bremer.
6. Coalition Provisional Authority (CPA).
7. Irap Governing Council (IGC).
8. A Transitional National Assembly.
9. Governorate Selection Caucus.

منبع: خسروی، غلامرضا، (1390)، چشم انداز عراق آینده، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط