چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی عراق و آمریکا (2)

مناسبات نظامی - امنیتی عراق و آمریکا، جدا از تحولات عراق، متأثر از نگرش، رویکرد و سیاست زمامداران آمریکاست که تصمیم گیرنده نهایی در کاخ سفید هستند. نگاهی به سیاست و راهبرد دولت اوباما که دست کم تا پایان سال
پنجشنبه، 21 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی عراق و آمریکا (2)
 چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی عراق و آمریکا [2]

نویسنده: محمود یزدان فام




 

4. سیاست دولت اوباما و آینده مناسبات نظامی- امنیتی عراق و آمریکا

مناسبات نظامی - امنیتی عراق و آمریکا، جدا از تحولات عراق، متأثر از نگرش، رویکرد و سیاست زمامداران آمریکاست که تصمیم گیرنده نهایی در کاخ سفید هستند. نگاهی به سیاست و راهبرد دولت اوباما که دست کم تا پایان سال 2012 در مصدر امور قرار دارد، می تواند در شناخت بهتر روابط و مناسبات آمریکا با عراق راهگشا باشد.
پیروزی اوباما در انتخابات 2008 آمریکا که با شعار تغییر وارد مبارزات انتخاباتی شده بود، آغاز مرحله جدیدی در سیاست خارجی این کشور در برابر جهان و عراق است. هرچند در نگاه کلی، سیاست دولت اوباما نیز در قالب نظام سیاسی آمریکاست و در پی تامین اهداف و منافع این کشور می باشد و به شدت تحت تأثیر ساختارها و روندهای گذشته است. از این نظر، سیاست اوباما نیز نوعی تداوم سیاست دولت بوش ارزیابی می شود؛ اما در عمل تفاوت های قابل توجهی بین سیاست های آمریکا در قبال عراق وجود دارد که از همان دوران مبارزات انتخاباتی و آمریکا به چشم می آمد و در این مدت نیز تا حدودی بروز یافته است. نگاهی به تفاوت ها و تشابه ها و تداوم ها و تغییرات سیاست آمریکا در دو دولت بوش و اوباما می تواند در روشن شدن چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی دو کشور در آینده مفید باشد.
روابط نظامی امنیتی عراق و آمریکا در کوتاه مدت و میان مدت به شدت تحت تأثیر میراث دولت بوش در حمله به عراق در سال 2003 و برداشت رهبران جدید این کشور از اوضاع عراق و هزینه های آمریکا در جنگ با تروریسم قرار دارد.
جنگ علیه تروریسم و به طور مشخص دو جنگ عراق و افغانستان، میراث نخست دولت بوش و چهره منفور آمریکا در جهان، میراث دوم بوش در خارج است. دولت اوباما با هدف تغییر در سیاست آمریکا روی کار آمد. دموکرات ها به شدت منتقد سیاست خارجی بوش در این دو زمینه بودند. هر دوی این چالش ها همچنان برای امنیت و منافع ملی آمریکا مشکل ساز هستند و هر دولتی که در کاخ سفید باشد، باید به دنبال راه حلی برای مقابله با آنها باشد. نگاهی به سیاست بوش در این دو مورد و تفاوت آنها با سیاست های اوباما می تواند راهی برای بررسی چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی آمریکا و عراق در آینده باشد.
سیاست دولت بوش در جنگ علیه تروریسم، در قالب رهنامه بوش مطرح شد. بر اساس این رهنامه، گروه های تروریستی، دولت های سرکش و گسترش سلاح های کشتار جمعی، سه تهدید اساسی امنیت ملی آمریکا در جهان هستند. از نظر دولت بوش، راهبرد بازدارندگی در قبال گروه های تروریستی نمی تواند کارساز باشد. این گروه ها برخلاف دولت های ملی فاقد سرزمین و جمعیت و مسئولیت در برابر تأمین امنیت آنها هستند و از این رو، تهدید به اقدام تلاقی جویانه که اساس سیاست بازدارندگی است و در دوره جنگ سرد سیاست این کشور در برابر قدرت های متخصام بود، نمی تواند سیاست کارآمدی باشد (Record, July 8, 2004). بنابراین، آمریکا در برابر تهدید گروه های ترویستی نمی تواند منتظر اقدام آنها باشد. خطر تهدیدات آنها خیلی وحشتناک تر از آن است که آمریکا اجازه دهد حمله نخست از سوی آنها عملی شود. بنابراین، دولت بوش قبل از اینکه آنها به چنان مرحله ای برسند که علیه آمریکا دست به عملیات تروریستی بزنند، باید اقدام کند و با جنگ پیشگیرانه ضربه قاطع و خردکننده به توان آنها وارد سازد (یزدان فام، 1387: 212).
حمله دولت بوش به عراق و افغانستان در قالب رهنامه حمله پیشگیرانه عملی شد که نه مبنای حقوقی قابل قبول بین المللی دارد (See Shiner & Williams, 2008) و نه در عمل چندان موفق از آب درآمد. اقدام یک جانبه گرایانه دولت بوش در حمله به عراق با انتقادات گسترده جهانی روبرو شد و این انتقادات با فرسایشی شدن جنگ و افزایش تلفات تشدید شده و با آشکار شدن برخی جریانات و رویدادها به اوج خود رسید. ماجرای شکنجه عراقی ها در زندان ابوغریب، و متهمان به عملیات تروریستی در زندان گوانتانامو و مهمتر از همه، مشخص شدن نادرستی اتهامات دولت بوش به رژیم صدام در مورد تلاش برای دسترسی به سلاح های کشتار جمعی که مبنای حمله به این کشور بود، موجب رسوایی دولت بوش در جهان و بدنامی بیش از پیش آمریکا در نزد افکار عمومی جهان و مردم آمریکا شد (Pew, 2006/23/05).
متحدین اروپایی ایالات متحده، مردم این کشور، متخصصان و مراکز فکری و معرفتی در آمریکا (1) مخالف خود را به طریق گوناگون با ادامه سیاست دولت بوش در عراق اعلام کردند (Drezner, 20& 12: 2008). آنها بر این باورند که دولت بوش در شناخت فضای جدید، تهدید تروریسم و نحوه شکل گیری و قدرت یابی آن به خطا رفته و در نتیجه، راهبرد نظامی آن به جای مقابله با تروریسم، به تقویت آن منجر شده است. از دیدگاه این گروه، در عمل، رویکرد و برخورد نظامی آمریکا با تروریسم نه تنها به نابودی آنها در جهان منجر نشده، بلکه عراق و افعانستان را به بهشت تروریست ها تبدیل کرد است. این سیاست تندروها را در جهان اسلام تقویت نموده و مهر تائیدی بر ادعاهای آنها در نزد ملل اسلامی زده است(Mazzetti, Sep 24, 2006).
در جهان اسلام، تروریسم در نفرت از آمریکا ریشه دارد. تندروها با ایجاد نفرت از آمریکا به عضو گیری در میان جوانان مسلمان دست زده و در میان مسلمانان به جمع آوری کمک های مالی می پردازند. حمله آمریکا به عراق و افغانستان نه تنها این نفرت را کاهش نداد، بلکه به شدت به آن دامن زد و موجب شد دولت بوش در عرصه قدرت نرم نیز بازی را به رقیب خود واگذار کند. (Munslow & O 'Dempsey, 2009: 4)
در سال 2006، نتایج یک نظر سنجی از مردم آمریکا نشان داد که 83% از آمریکائیان نگران سیاست و عملکرد آمریکا در امور جهانی هستند. اغلب مردم این کشور نگران موقعیت آمریکا در جهان بودند. به صورت صریح، عراق عامل اصلی این نگرانی بود. طبق نظر سنجی شبکه CBSدر نوامبر 2006، سه چهارم مردم آمریکا نحوه مدیریت امور عراق از سوی رئیس جمهور را قبول نداشتند. تنها 4% از پرسش شوندگان از سیاست آمریکا در عراق حمایت می کردند. در سال 2007، جریان بزرگی از مردم آمریکا سیاست آمریکا در عراق و رهبری آمریکا در جنگ جهانی علیه تروریسم را رد کردند (Drezner, 2008: 12).
نگرش مردم آمریکا به عملکرد دولت بوش به حدی منفی بود که جمهوری خواهان به شدت نگران آن شدند که این موضوع به عاملی تأثیر گذار بر انتخابات 2008 تبدیل شود و موجب شکست نامزد آنها در انتخابات گردد. سناتور مک کین نامزد این حزب تلاش کرد دیدگاه متفاوتی از دولت بوش در مورد عراق ارائه دهد، اما به رغم همه این تلاش ها، همراهی اولیه آن با سیاست بوش در عراق و عضویتش در این حزب، عنصری تأثیر گذار در نتیجه انتخابات این کشور بود (Jackson, 2008/07/21).
اوباما در مبارزات انتخاباتی بر عقب نشینی آمریکا از عراق تأکید داشت. او از ابتدای حمله آمریکا به عراق با آن مخالف بود و در سال 2002 اعلام کرد که حمله به عراق موجب درگیری، هزینه ها، و پیامدهای غیرقابل پیش بینی در برای آمریکا خواهد شد (Obama, 2008). اوباما حمله آمریکا به عراق را انحراف در سیاست مبارزه این کشور با تروریسم می داند که با بیرون آوردن نیروهای آمریکایی از عراق و تقویت مبارزه با تروریسم در افغانستان و پاکستان پایان می یابد. اوباما معتقد است میدان اصلی نبرد با تروریسم افغانستان است و آمریکا و متحدان آن باید بر این منطقه تأکید و تمرکز نمایند.
از نظر اوباما در مبارزه با تروریسم، عراق اولویت چندانی ندارد و نبرد نیروهای آمریکایی در این کشور به دلیل انحراف در وظایف، به درازا کشیده است. او پس از پیروزی در انتخابات با اعلام سیاست های دولت خود در عراق خطاب به مردم و دولت مردان عراقی تصریح کرد: «نیروهای آمریکایی نمی توانند تا ابد در خیابان های بغداد نگهبانی بدهند و امنیت آن کشور را تأمین نمایند»(Raddat & Martinez, June 30, 2009).
ایراد دیگری که اوباما در طول مبارزات انتخاباتی به دولت بوش وارد می کرد، پیامدهای زیان بار سیاست یک جانبه بوش در جهان و ایجاد نفرت عمومی از این کشور در میان ملت های دیگر جهان بود. اوباما بر این عقیده است که رفتار نومحافظه کاران در سیاست خارجی، ضربه شدیدی بر اعتبار آمریکا در جهان وارد کرده است. آمریکا به شدت نیازمند بازسازی و بازیابی اعتماد دوباره خود در میان ملت های دیگر است(Randall, 2008/9: 11).
از نظر مخالفان دولت بوش که در انتخابات 2008 دیدگاه های خود را مطرح و آن را به تائید مردم آمریکا رساندند، آمریکا در مبارزه با تروریسم باید به عامل محوری آن که بدنام بودن آمریکا در جهان و وجود نفرت گسترده از آن است، توجه کند. حمایت از حکومت های فاسد، استفاده گسترده از نیروهای نظامی و رویکرد یک جانبه گرایانه در روابط با کشورهای دیگر، عوامل مهم گسترش نفرت از آمریکا در جهان شده اند. تشخیص آنها در مورد علت تروریسم با درک نومحافظه کاران متفاوت است. اوباما بر این باور است که راه اساسی جلوگیری از گسترش تروریسم در جهان، کاهش نفرت از آمریکاست که با تغییر سیاست های آمریکا در برخورد با ملل دیگر، احترام به حقوق و ارزش های آنان و اتخاذ رویکرد چند جانبه در اعمال سیاست خارجی میسر است (Werz January25, 2009).
هدف اساسی دولت اوباما در سیاست خارجی، احیای دوباره موقعیت آمریکا در جهان از طریق بازسازی چهره آن در نزد ملت های دیگر است. دولت اوباما تلاش می کند آثار، علائم و نشانه های منفی دولت بوش را که به حیثیت این کشور در نزد ملل دیگر لطمه زده است، از سیاست و عملکرد آمریکا در جهان حذف کند. کنترل عملکرد سازمان های اطلاعاتی و نظامی آمریکا در برخورد با اعضای گروه های تروریستی و ارائه چهره ی انسانی از رفتار آمریکا با این افراد در آمریکا و کشورهای دیگر که در دوره بوش به رسوایی ها و اعتراضات زیادی در داخل و خارج آمریکا منجر شد، از اقدامات اساسی اوباما در کاخ سفید است که از فردای بر عهده گرفتن ریاست جمهوری آن را شروع کرده است. (2)
منطق سیاست خارجی دولت اوباما بیشتر بین الملل گرایی لیبرال است. بر اساس چنین منطقی، امنیت ملی آمریکا صرفاً موضوع نظامی نیست. قدرت نظامی کارآیی محدودی دارد و مقاومت آفرین است. قدرت آمریکا محدود و تا حدودی به عوامل محیطی وابسته است. امنیت کشورها با همکاری همدیگر تأمین و تقویت می شود. همکاری جهانی نیازمند وجود نهادهای بین المللی کارآمد و همکاری همه کشورها به خصوص کشورهای قدرتمند با آنهاست (کالاهان، 1387: 172). بر پایه چنین رویکردی، دولت اوباما در سیاست خارجی به ابعاد غیرنظامی و جهانی امنیت بیش از پیش توجه می کند. قدرت نرم جایگاه بالاتری یافته و به صورت هوشمندانه، از قدرت سخت و نظامی آمریکا در موارد ضروری استفاده می شود. چند جانبه گرایی و جلب همکاری قدرت های بزرگ و کشورهای دیگر در برخود با مسایل و مشکلات به وجه غالب سیاست خارجی آمریکا در جهان و در مورد مشکلات، آن در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه تبدیل شده است. دیپلماسی جایگاه بالاتری یافته و تلاش می شود از نفوذ دیگر کشورها برای حل و فصل مشکلات استفاده شود. به طور خلاصه، تعامل (3) اصل محوری و هدایت کننده در سیاست خرجی دولت اوباماست (Obama, April, 2007). این تعامل ممکن است با همه کشورهای منطقه باشد یا به تعامل با دیگران برای اعمال فشار علیه تعدادی از آنها محدود شود که مشخصاً در اقلیت خواهند بود.

5. سیاست و عملکرد دولت اوباما در عراق

بر اساس رویکرد و اصول اساسی سیاست خارجی اوباما، آمریکا سیاست خارجی خود را در برابر عراق مورد مورد بازبینی قرار داد. در عین حال، این امر به معنی تغییر اهداف اساسی آمریکا در عراق نیست. در رویکرد دولت اوباما به عراق، اهداف اساسی آن تغییر نکرده است. مقابله با خطر تروریسم و حفظ موقعیت آمریکا در منطقه حساس خاورمیانه و جهان، حفظ تداوم جریان صدور نفت از خلیج فارس به کشورهای صنعتی و حمایت از امنیت اسرائیل و متحدان منطقه ای آن، همچنان نقش تعیین کننده در سیاست خارجی آمریکا دارند. در عین حال، سیاست جدید آمریکا در منطقه رویکرد، شیوه ها و اولویت آن از یک جانبه گرایی و قدرت نظامی به سوی بهره گیری از قدرت نرم و چندجانبه گرایی متحول شده تا نحوه تأمین اهداف آمریکا در عراق نه تنها به چهره آن در منطقه و جهان لطمه نزند و نفرت از آمریکا را تشدید نکند، بلکه به بازسازی چهره آن در جهان اسلام کمک نماید.
رویکرد دولت اوباما در جهان و به طور مشخص در عراق، رویکردی کمتر نظامی و بیشتر چندجانبه گرایانه و با تأکید بیشتر بر حقوق بشر و دموکراسی است. در مورد گسترش دموکراسی و حمایت از حقوق بشر در جهان، بین دولت بوش و دولت اوباما تفاوت زیادی وجود ندارد، مگر از منظری که آنها به این موضوع نگاه می کنند. هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در آمریکا، دموکراسی و حقوق بشر را جزء ارزش های آمریکا می دانند و در سیاست خارجی آن را لحاظ می کنند؛ اما در نگرش آنها به این موضوع تفاوت هایی هست که موجب تفاوت در رفتارشان می شود. جمهوری خواهان از منظر واقع گرایی به حقوق بشر و دموکراسی می نگرند و گسترش آنها را برای تقویت امنیت ملی آمریکا از طریق صلح دموکراتیک ضروری می دانند(Apodaca, 2000). در حالیکه دموکرات ها از جمله دولت اوباما، ضمن تأکید بر صلح دموکراتیک، به حفظ و گسترش دموکراسی در جهان از منظر بین الملل گرایی نگاه می کنند. از نظر دولت اوباما، تقویت امنیت مشترک با سرایه گذاری بر شأن انسانی مشترک امکان پذیر است. در نگاه دولت جدید، گسترش دموکراسی در جهان از طریق سرمایه گذاری اساسی بر مبارزه با فقر و فراهم آوردن بستر لازم برای تولید ثروت بیشتر در جهان امکان پذیر است(Obama & Biden, Nondate).
این دیدگاه تفاوت قابل توجهی با دیدگاه دولت بوش دارد. در دولت بوش، مبارزه با تروریسم و گسترش سلاح های کشتار جمعی، شیوه های سخت افزاری و بهره گیری از نیروهای نظامی، در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار داشت. استفاده از توان نظامی آمریکا و قدرت آن در این راه رویکرد غالب بود و کمتر با کشورهای دیگر مشورت می شد و یا به همکاری و هماهنگی آنها در این راه بهای اندکی قابل بودند.
در نگاه دولت اوباما، همکاری کشورهای اروپایی در منع گسترش سلاح های کشتار جمعی، مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت و آرامش در عراق و افغانستان نقش مؤثری دارند. آنها با همکاری هم می توانند از پس معضلات امنیتی جهان برآیند و ارزش های دموکراتیک را توسعه دهند. بنابراین، سیاست اوباما در افغانستان با جلب همکاری متحدین آمریکا پیش خواهد رفت و در عراق نیز در صورت بدتر شدن اوضاع، اقدامات چندجانبه محتمل تر است (Feaver, June 1, 2010). در عین حال، در صورت تداوم ثبات و برقراری امنیت نسبی، دولت آمریکا به دلیل هزینه هایی که تاکنون در عراق متحمل شده است، اجازه نخواهد داد اروپائیان در دستاوردهای آن شریک شوند و یا حاصل این سرمایه گذاری را مال خود کنند.
در علم، دولت اوباما با ارائه طرحی، برنامه عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق را اعلام کرد. بر اساس این طرح، تنها 35 تا 50 هزار نیروی آمریکایی در عراق باقی خواهد ماند. فرماندهان آمریکایی خواستار مدت زمان بیشتری برای عقب کشیدن نیروهای آمریکایی از عراق هستند، اما اوباما می گوید ما به تدریج تا 31 دسامبر 2011 نیروهای خود را از عراق خارج خواهیم کرد. این زمان در توافق نامه امنیتی دو کشور آمده است. نیروهای باقی مانده آمریکا نقش مشاوره، آموزش و تجهیز نیروهای عراقی را بر عهده خواهند داشت. آنها از عملیات نظامی عراق در داخل این کشور حمایت خواهند کرد و به مقابله با تروریسم پرداخته و از موقعیت دیپلماتیک آمریکا در این کشور پشتیبانی خواهند کرد (Baker, February 27, 2009).
دولت اوباما برای حل مشکلات عراق به راه حل نظامی اعتقاد ندارد. اوباما دولت عراق را مسئول برقراری امنیت در این کشور می داند که باید با گسترش مشارکت همه گروه ها و اقوام عراقی تشکیل شود و با حمایت آمریکا تقویت و به دولتی کارآمد تبدیل گردد. آمریکا با اعمال فشار بر دولت مالکی سعی دارد حل مشکلات عراق را به دولت آن کشور واگذار نماید و نیروهای آمریکایی را صرفاً به نیروهای آموزش دهنده و پشتیبانی کننده تبدیل کند (Obama-Biden, January 21, 2009). تداوم ثبات و آرامش در عراق و کاهش میزان خشونت ها در عراق از سال 2007 تا کنون از یک طرف و تداوم بحران افغانستان از سوی دیگر، موجب خروج هر چه سریع تر نیروهای نظامی آمریکا از عراق خواهد شد. در همین حال، دولت اوباما و کنگره آمریکا به صراحت اعلام کرده اند آمریکا نیازی به ایجاد پایگاه نظامی دائمی در عراق ندارد (FCLN, 12/09/2008). البته، این رویکرد به معنای ترک عراق از سوی آمریکا نیست. آمریکا نفوذ خود را در عراق در آینده میان مدت حفظ خواهد کرد و برنامه مراکز تصمیم گیری، حفظ موقعیت آمریکا در عراق در یک دوره زمانی بلندمدت است تا بتواند با استفاده از این موقعیت، امور منطقه را در راستای سیاست ها و اهداف و منافع آمریکا هدایت کند.
جهت گیری متفاوت دیگر اوباما در عراق، نگاه منطقه ای به موضوع و حل این مشکل از طریق همکاری با کشورهای دیگر منطقه است. دولت اوباما بر اساس یافته های گزارش بیکر-همیلتون که در تهیه آن وزیر دفاع آمریکا، رابرت گیتس، هم نقش داشت، در پی مذاکره دو جانبه و چندجانبه با همسایگان عراق از جمله ایران و سوریه و کشورهای عرب است تا همه آنها را به بهبود روابط با دولت عراق تشویق کند و متقاعد به جلوگیری از کمک به شکل گیری و تشدید خشونت در عراق سازد.
جنبه دیگر سیاست دولت اوباما در عراق، بهبود روابط جهان عرب با دولت جدید عراق است. این بهبود ممکن است از طریق روی کار آوردن دولت سکولار و ملی گرا در عراق صورت گیرد و یا با گسترش ایران هراسی و ایجاد نوعی اجماع علیه ایران در منطقه از طریق برجسته سازی قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق، گروه های فلسطینی و لبنانی و یا طرح تهدیدات ناشی از فعالیت های هسته ای ایران عملی شود. تا زمانی که مناسبات ایران و آمریکا به شکل فعلی است، آمریکا از عراق به عنوان نیروی مهار کننده ایران استفاده خواهد کرد. این سیاست در قالب مبارزه با تروریسم، مقابله با نیروهای تندرو اسلامی، جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و یا به شکل ایجابی، ایجاد دولت های دمکراتیک و میانه رو در برابر دولت های تندرو اعمال خواهد شد.
رویکرد کمتر نظامی و چندجانبه اوباما در عراق، علاوه بر نگرش رهبران جدید آمریکا، متأثر از ضرورت عینی در قالب گسترش درگیری ها در افغانستان و پاکستان نیز می باشد. اوباما در دوره انتخابات ریاست جمهوری، بر گسترش نیروهای آمریکا در افغانستان تأکید داشت و در عمل نیز از زمان روی کار آمدن دولت جدید، بحران در دو کشور افغانستان و پاکستان تشدید شده است. اوباما در دوره زمامداری خود، توجه و توان نظامی آمریکا را به پاکستان و افغانستان معطوف ساخته و در عمل، برای اجرای وعده های انتخاباتی خود و جلوگیری از تشدید نارضایتی در آمریکا ناگزیر به بازگرداندن سربازان این کشور از عراق شده است.
با وجود این، مطمئناً خروج نیروهای آمریکایی از عراق بدون کسب اطمینان از برقراری آرامش، ثبات و امنیت در این کشور نخواهد بود. اوباما ناگزیر به حفظ دستاوردهای حمله پرهزینه دولت بوش در عراق است. به نوشته کریستن براوس در مقاله «جورج اوباما» در مجله فارین پالسی، «اوباما رئیس جمهور موفقی خواهد بود، نه به این دلیل که سیاست خارجی بوش را به طور کامل تغییر خواهد داد، بلکه به این خاطر که سیاست خارجی بوش را به صورت گسترده ای ادامه خواهد داد» (Brose, 2009).
عنصر مهم دیگری که می تواند بر مناسبات نظامی-امنیتی عراق و آمریکا تأثیر بگذارد و روند خروج نیروهای آمریکایی از عراق را کند نماید یا به تداوم و تقویت پایگاه های نظامی آمریکا در این کشور کمک کند، مناسبات ایران و آمریکاست. اگر سیاست های بوش جایگاه عراق در سیاست خاورمیانه ای آمریکا را شکل داد و قرار داد امنیتی بین عراق و آمریکا مناسبات رسمی دو کشور را رقم می زند، به نظر می رسد وضعیت آمریکا در افغانستان و مناسبات ایران و آمریکا بیشترین تأثیر را بر مناسبات عراق یا آمریکا در آینده خواهد گذاشت.
به موازات تثبیت وضعیت امنیتی و سیاسی در عراق و بهبود اوضاع نظامی آمریکا در افغانستان و پاکستان، توجه سیاست آمریکا در منطقه به سمت جمهوری اسلامی ایران معطوف خواهد شد. با توجه به روند تحولات عراق در سه سال گذشته و تشدید اختلافات میان ایران و آمریکا به نظر می رسد، عراق در آینده، در برابر ایران نقش کشور موازنه دهنده را ایفا خواهد کرد. روی کار آمدن نیروهای ملی گرا و سکولار در عراق به دوری عراق از ایران منجر می شود و در صورت بهبود وضعیت سیاسی و امنیتی و احیای روحیه ملی گرایی در میان عراقی ها، این فرایند تشدید می شود. عراق همواره خود را دروازه شرقی جهان عرب تصویر کرده است که می تواند مانع تهدیدات ایرانی ها و شیعیان علیه جهان عرب باشد. احیای این تصویر برای عراقی ها به خاطر قدرت گرفتن شیعیان در داخل این کشور سخت است، اما نباید جنبه قومی آن نادیده گرفته شود. به ویژه اگر این مؤلفه داخلی با حمایت منطقه ای و به ویژه حمایت آمریکا از آن همراه باشد.
بدترشدن روابط ایران و آمریکا، این فرصت را برای عراق فراهم خواهد کرد که به شکل جدید به بازسازی نقش خود در برابر ایران اقدام کند. این بازسازی با حمایت اعراب و تعمیق مناسبات سیاسی-امنیتی عراق و آمریکا میسر می شود. اگر ایران و آمریکا نتوانند مناقشات خود را به شیوه مسالمت آمیز حل و فصل کنند و مناسبات آنها به مراحل حادتری برسد، فشار آمریکا بر عراق برای ایفای نقش قدرتمندتر در برابر ایران افزایش خواهد یافت. در همین حال، بهبود روابط دو کشور و به ویژه همکاری ایران و آمریکا در مبارزه با طالبان در افغانستان، ‌می تواند نتیجه معکوس به بار آورده و به کاهش فضای نظامی گری در منطقه و در نتیجه، تغییر مناسبات آمریکا و عراق از حالت نظامی- امنیتی به سیاسی-اقتصادی منتهی شود.

نتیجه گیری

بررسی روند تحولات عراق، نگرش ها و رویکردهای دولت اوباما و تحولات منطقه، نشان می دهد در کوتاه و میان مدت، نقطه ثقل تحولات نظامی در منطقه از عراق به سوی دو کشور افغانستان و پاکستان منتقل می شود. کاهش تنش ها در عراق به مقامات آمریکایی این فرصت را می دهد که نیروهای خود را از این کشور خارج سازند و در مورد مناسبات نظامی خود با عراق تغییراتی را ایجاد نمایند.
طبق قرارداد امنیتی عراق و آمریکا، خروج نیروهای آمریکایی از عراق تا پایان سال 2011 تکمیل می شود. این خروج به تدریج صورت می گیرد. در این مدت، از مأموریت عملیاتی نیروهای آمریکایی کاسته شده و بر مأموریت آموزشی، پشتیبانی و حمایت از دیپلمات ها و اتباع آمریکایی در عراق تمرکز بیشتری می شود.
دولت اوباما در عراق تلاش خواهد کرد برخورد مستقیم و نظامی آمریکا با نیروهای شورشی و به طور کلی، مردم عراق را کمتر کرده و هزینه های انسانی و نظامی آمریکا را کاهش دهد. در راهبرد جدید آمریکا در عراق، استفاده از قدرت نرم و نیروهای عراقی و دیپلماسی منطقه ای، جایگاه مهمی دارند. دولت اوباما به تناسب افزایش امنیت و ثبات در عراق می کوشد در حوزه وظایف و عملکرد نیروهای نظامی آمریکا، از سطح عملیاتی به سطح پشتیبانی و در حوزه راه حل مسایل، از سطح ملی به سطح منطقه ای و در رویکرد، از یک جانبه گرایی به چندجانبه گرایی، و در ابعاد و در ابعاد روابط و مناسبات بین بغداد- واشنگتن، از بعد نظامی به بعد سیاسی-اقتصادی گرایش بیشتری یابد.
چشم انداز مناسبات نظامی-امنیتی عراق و آمریکا، متأثر از روند تحولات در داخل عراق، ‌نگرش بینش دولت جدید در آمریکا و تحولات جدید در مناسبات منطقه ای به ویژه منازعه و درگیری در افغانستان و پاکستان و مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران قابل طرح است.
در عراق، روند تحولات در سال پایانی بوش و سال اول دولت اوباما نشان داد راهبرد جدید آمریکا در عراق مؤثر افتاده، خشونت ها تا حدودی کنترل شده و تنش ها در حال فروکش کردن هستند. تداوم این روند زمینه بیشتری برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق فراهم می آورد. بر اساس توافقات صورت گرفته و سیاست اعلامی دولت آمریکا، خروج نیروهای نظامی آمریکا تا اوت 2010 عملی شده و تا پایان سال 2011، به پایان می رسد. در عین حال، خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق به معنای پایان حضور آمریکا در عراق نیست.
خروج آنها به معنای آغاز مرحله جدیدی در مناسبات نظامی و سیاسی دو کشور است که در آن، جنگ و خشونت کنترل شده و آمریکا به اندازه کافی ابزار لازم برای اعمال نفوذ در عراق را دارد. در دوره جدید، عراق به کشور متحد آمریکا تبدیل خواهد شد. این اتحاد متأثر از نیروهایی که در عراق روی کار می آیند و وضعیتی که بر مناسبات ایران و آمریکا حاکم است، شکل خواهد گرفت. به هر میزان که نیروهای ملی گرای، سکولار و یا سنی مذهب در عراق قدرت و نفوذ بیشتری در حکومت داشته باشند، روابط بغداد با آمریکا قوی تر و ضد ایرانی تر خواهد بود. در مقابل، هر قدر نیروهای شیعی و دیوان سالار در عراق قدرت و نفوذ بیشتری داشته باشند، مناسبات آنها با تهران بهتر و سیاست شان مستقل تر خواهد بود.
در صورت بدتر شدن روابط ایران و آمریکا، موقعیت عراق در منطقه به دلیل نفوذ آمریکا در این کشور و روابط نزدیک دولت مردان عراقی با جمهوری اسلامی ایران، بسیار حساس خواهد شد. در قرار داد امنیتی، تلاش عراقی ها و فشار ایران بر عدم استفاده از قلمرو عراق برای حمله به کشور ثالث از سوی آمریکا، ناظر بر چنین وضعیتی است. در صورت بدتر شدن مناسبات ایران و آمریکا، طیفی از سیاست استفاده از سرزمین عراق علیه ایران تا استفاده از قدرت عراق برای مهار نفوذ ایران در منطقه قابل طرح است.
با توجه به نگرش دولت اوباما و تلاش آن برای کاهش نفرت از آمریکا در جهان و استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی، تداوم آرامش نسبی در عراق می تواند به کاهش حضور نیروهای نظامی آمریکا در عراق و عدم تأسیس پایگاه های نظامی دائمی در این کشور منجر شود. در عین حال، تشدید تنش ها در عراق و یا افزایش تنش در مناسبات ایران و آمریکا، روند موجود را کند نموده و جریان رقیب در آمریکا را که به دنبال ایجاد پایگاه های نظامی در عراق و استفاده بیشتر از قدرت نظامی در منطقه است، در موقعیت بهتری قرار می دهد.
بنابراین، دولت اوباما تلاش خواهد کرد با تدوام حمایت و پشتیبانی از نیروها و حکومت عراق، توان این کشور را در زمینه تأمین و حفظ ثبات افزایش داده و بستر مناسبی برای خروج آرام نیروهای آمریکا از عراق فراهم آورد. این سیاست زمانی اجرا می شود که آسیبی بر موقعیت و نفوذ این کشور در عراق و منطقه وارد نشود.

پی نوشت ها :

1. Expert cognoscenti think.
2. فرمان او در تعلیق اخذ اعتراف از اعضای القاعده در زندان گوانتانامو در فردای ورود به کاخ سفید، دستور تعطیلی زندان های سیا در خارج از آمریکا و افشای اسناد شکنجه مخالفان در دوره دولت بوش، از جمله اقداماتی است که دولت اوباما تا کنون در این راستا انجام داده است.
3. engagement.

منابع تحقیق :
کالاهان، پاتریک (1387)؛ منطق سیاست خارجی آمریکا: نظریه های نقش جهانی آمریکا، ترجمه داود غرایاق زندی و دیگران، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
یزدان فام، محمود (به اهتمام) (1387)؛ راهبرد امنیت ملی آمریکا، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
‍Apodaca, Clair(2006); Underestanding U.S Human Rights Policy: a Paradoxical Legacy, New York: Taylor & Francis Group.
Baker, James A. and Hamilton, Lee H. (2006); The Iraq Study Group Report: The Way Forward – A New Approch, Washington D.C.
Baker Peer(February 27, 2009); “ With Pledges to Troops and Iraqis, Obama Details Pullout:, The New York Times.
Brose, Christian (January/February 2009); “The making of George W. Obama”, Foreign Policy; Available at: http://www.foreignpolicy.com/story/cms.php?story_id=4588
Cordesman, Anthony (April 6, 2010); “Real Results of Iraqi Election”, CSIS; Available at: www.humansecuritygateway.com/.../CSIS_RealResultsIraqElection.pdf
Cordesman, Anthony (April 6, 2010); “Iraq after the Election: Meeting the Challenges of 2010”, CSIS.
Davis, John(2006); Presidential Policies and the Road to the Second Iraq War: From Forty Onr to Fory Three, Ashgate Publishing.
Dodge, Toby (2003); Inventing Iraq: the failure of Nation –Building and a History denied, New York, Columbia University Press.
Drezner, Daniel W.(2008); “The Future of US Foreign Policy, US Foreign Policy, IPG. Available at: http://media.washingtonpost.com/wp-srv/politics/ssi/polls/postpoll_072307.html
FCNL(12/09/2008); “If the U.S. is ultimately leaving Iraq, why is the military expanding its bases there?”; Available at: http://www.fcnl.org/iraq/bases.htm
Feaver, Peter (June 1, 2010); “Assessing a Benchmark in Obama 's “Yes, But” Strategy”, Foreign Policy, Available at: http://shadow.foreignpolicy.com/posts/2010/06/01/assessing _a_benchmark_in_obama_s_yes_but_strategy
International Crisis Group (27January 2009); “Iraq Provincial Elections: the Stakes, Middle East Report, No. 82.
Jackson, David(2008/07/21)”McCain: Policy on Iraq Hasan 't Changed:, USA Today.
Katzman, Kenneth(2005); “Iraq: Elections and New Government:, CRS Report for Congress.
Available at: fpc.state.gov/documents/organzation/50254.pdf
Leffler Melvyn P. & Legro Jeffrey (2008); To Lead the World: American Strategy after the Bush Doctrine, US: Oxford University Press.
Lukitz, Liora (2005); Iraq: the Search for National Identity, US: Taylor & Francis, 2ed.
Mazzetti, Mark(Sep. 24, 2006) “Spy Agencies Say Iraq War Worsens Terrorism Threat" , The New York Times, Available at: http://www.nytimes.com.2006/09/24/world/middleeast/24terror.html
Munslow, Barry & O 'Dempsey, Tim (2009); “Loosing Soft Power in Hard Places: Humanitarianism after the US Invasion of Iraq'”, Progress in Development Studies, Vol. 9, No.1.
Nima (November 26, 2008), 'US-Iraq Security Agrement', Available at: positivity.wordpress.com/2008/11/26/us-iraq-security-agreement-full-text-of-the-offical-english-version/
Obama & Biden(Nondate); 'Strengthening our Common Security by Investing in our Common Humanity'; Available at: www.barackobama.com/pdf/issues/Fact_Sheet_Foreign_Policy_Democratization_and_Development_FINAL.pdf
Obama & Biden(Nondate); 'Strengthening our Common Security by Investing in our Common Humanity'; Available at: www.barackobama.com/pdf/issues/Fact_Sheet_Foreign_Policy_Democratization_and_Development_FINAL.pdf
Obama, Barack(2008);”Turning the Page in Iraq', Available at: www.barackobama.com
Obama, Barak (April 24, 2007), :Remarks of Senator Barack Obama to the Chicago Council on Global Affairs", Available at: http://usforeignpolicy.about.com/od/2008presidentialrace.
Obama & Biden(January 21, 2009); “Iraq Agenda, Council on Foreign Relations” ,Available at: www.cfr.org/publication/18311/obamabiden_iraq_agenda_january_2009.html
Pew Research Center (2006.23.05);'U.S.Image Up Slightly, But Still Negative'. Available at: http://pewglobal.org/reports/display.php?ReportID=247
Randall, Stephen J. (Fall and Winter 2008/9); 'The American Foreign Policy Transition: Barack Obama in Power', Journal of Military and Strategic Studies, Vol. 11.
Record, Jeffrey (July 8, 2004); “Nuclear Deterrence, Preventive War, and Counter-proliferation", Policy Analysis, No. 519, Available at:www.Cato.org.
Shiner, Phll & Williams, Androw(2008); The Iraq War and International Law. Oxford: Hart Publishing.
Spencer, Michels (2006); 'Intelligence Report Finds War Increasing Terrorist Thereat:, September 25, Available at: http//www.pbs.org/newshour/bb/middle_east.july-dec06/intelligence_09-25.html
Stone, Andrea(12/15/2008); “Bush signs security deal in Iraq”, USA Today; Available at:http://www.usatoday.com/news/wold/Iraq/2008-12-14-bush-iraq_N.htm
US Department of Defense (January 9, 2009); Measuring Stability and Security in Iraq.
Washington Post, (2010/05/26); Available at: http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2010/05/26AR20100526 05 349 . html
Werz, Michael (January 25, 2009); 'Foreign Policy and War: is Barack Obama an Obamacon?', Heinrich Boll Stiftung, Available at: http://www.gmfus.org/experts/expert.cfm?id=48
White, Deborah (June 29, 2010); 'Iraq War Facts, Results & Statistics'; Available at: http://usliberals.about.com/od/homelandsecuit1/a/IraqNumbers.htm
Raddatz, Martha & Martinez, Luis(June 30, 2009), Iraq Troop Withdrawal: Obama Marks Milestone Amid Today 's Violence; Available at: http://abcnews.go.com/Politics/Intemational.story? Id=7961815& page=1
منبع: خسروی، غلامرضا، (1390)، چشم انداز عراق آینده، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط