نویسنده: عطا کالیراد
ماجرای شکارچی شگفت انگیز
140 میلیون سال قبل قاره های آمریکای جنوبی، آسیا، قطب جنوب، آفریقا و هندوستان که بخشی از قسمت جنوبی ابرقاره گندوانا بودند به آرامی شروع به جداشدن از هم کردند. نتیجه این جابه جایی منجر به تغییرات آب و هوایی و شروع دوره کوتاهی از یخبندان شد. تعداد اندکی گیاهان گلدار روی شاخه های درختان مخروطی نواحی معتدل رشد می کردند و دشت هایی از سرخس شمال و جنوب کره زمین را پوشانده اند. در همین زمان نمایندگی کل شاخه پستانداران بر دوش حشره خورهایی کوچک بود.
سایر پستانداران جفت دار خوانده می شوند، چرا که به جای استفاده از کیسه اندامی به نام رحم استفاده می کنند که در آن هزاران متر از رگ های خونی مادر با هزاران متر از رگ های نوزاد در تماس هستند تا نیازهای تغذیه ای نوزاد مرتفع شود. این سازو کار بسیار جالب سبب می شود که نوزاد تا پیش از رشد کامل از مراقبت لازم برخوردار باشد. کیسه داران به شیوه ای متفاوت این مساله را حل می کند: کیسه همانند رحمی خارجی عمل می کند و کانگورروی نوزاد تا خروجش، از موهبت پناهگاهی گرم و نرم و وعده های غذایی مرتب برخوردار است. نام کیسه داران با استرالیا عجین شده است. البته با توجه به این نکته که گینه نو نیز در اینجا جزئی از استرالیا انگاشته می شود. از منظر جانورشناختی گینه نو شاخه حاره ای استرالیا محسوب می شود که در هر دو نیز کیسه داران، جاندار غالبند. البته کیسه داران تنها در استرالیا، گینه نو و تاسمانی یافت نمی شوند: اُپاسوم های آمریکایی نیز کیسه دارند. در حالی که اپاسوم تنها کیسه دار آمریکای جنوبی است ولی همیشه این گونه نبوده است. اگر فسیل ها را در نظر بگیریم در می یابیم که بیشترین تنوع کیسه داران در آمریکا وجود داشته است. این در حالی است که قدیمی ترین فسیل کیسه دار در چین یافت شده است. با این حساب به نظر می رسد که کیسه داران مناطق دیگر با گذشت زمان منقرض شده باشند. با توجه به فسیل هایی که از کیسه داران در قطب جنوب کشف شده به نظر می رسد کیسه داران از آمریکای جنوبی و از طریق جنوبگان به استرالیا، گینه نو و تاسمانی وارد شده باشند. شاید تمامی کیسه داران استرالیا نوادگان جدی اُپاسوم مانندی بوده باشند که زمانی از آمریکای جنوبی پای به این قاره گذاشتند. منزوی شدن استرالیا، گینه نو و تاسمانی از 55 میلیون سال پیش تا 15 میلیون سال پیش، سبب ایجاد محیطی مناسب برای تنوع کیسه دارانی بوده که تازه از آمریکا وارد شده بودند . اما در 15 سال پیش گینه نو آن قدر به آسیا نزدیک شد که به خفاش ها و جوندگان اجازه ورود دهند.
بدین ترتیب کلکی عظیم حدود 40 میلیون سال در دریاها شناور بود و مسافرینش را جدا از گزند دنیای بیرونی حفظ می کرد. پستاندارانی که در بدو امر مسافر این کلک بودند. منقرض شدند تا این کلک تنها به کیسه داران تعلق داشته باشند. روی این کلک بود که گرگ تاسمانی تکامل یافت. قدیمی ترین فسیل از این حیوان قدمتی 23 میلیون ساله دارد.
اما جالب ترین کار او فیلم کوتاهی است که او در 1993 از گرگ تاسمانی گرفت. می توانید خیلی راحت و با تایپ footage oflive thylacine در موتور جست و جوی دلخواه خود در اینترنت دقایقی را به مشاهده این جانور منقرض شده بپردازید. شاید لاقل از این جنبه گرگ تاسمانی شانس آورده باشد! البته شاید بتوانیم دوباره گرگ تاسمانی را زنده ببینیم و حتی نوازشش کنیم.
برخی محققان تصور می کنند که می شود از نمونه های موجود در موزه های دی ان ای گرگ تاسمانی را استخراج کرده و پس گرگ تاسمانی را به همان شیوه ای که رویانا (گوسفند شبیه سازی شده ی ایران) متولد شد، به دنیا آورد. ایده جالبی است اما به وجود آوردن یک عدد گرگ تاسمانی چه دردی دوا می کند؟ آن هم وقتی که ما هنوز هم از حفظ گونه های در خطر انقراض ناتوانیم.
منبع: دانستنیها شماره 29
قاره استرالیا که منقرض شد
نشان جزیره تاسمانی که یکی از ایالات استرالیا محسوب می شود و در ماه می 1917 توسط شاه جورج پنجم تأیید شد طرح بسیار جالبی دارد؛ سپری که روی آن محصولات اصلی این جزیره، گندم، رازک، یب و قوچ نقش بسته اند و در بالای این سپر شیری سرخ قرار دارد. اما جالب ترین بخش این نشان دو جانور عجیبی است که در دو پهلوی این سپر قرار گرفته اند. روباه هستند؟ ... نه، صبر کنید... این دم ها که اصلا شبیه دم روباه نیستند ... . خدای من، این نوارهای روی پشتشان دیگر چیست؟! با یک جست و جوی کوتاه در اینترنت در می یابیم که این دو جانور گرگ تاسمانیند. اگر کمی کنجکاوتر باشید می توانید سراغ این جانور را در بریتانیکا بگیرید: «ثایلاسین (thylacine)، گرگ یا ببر تاسمانی نیز خوانده می شود. بزرگ ترین جانور کیسه دار گوشتخوار که احتمالاً آخرین نمونه آن در 1936 و در اسارت از میان رفته است. صورتی روباره مانند داشت و در شب پرندگان و والابی شکار می گرد. طولش بین 100 تا 130 سانتی متر و وزنش 15 تا 30 کیلوگرم بود. رنگ پوست این جانور قهوه ای مایل به زرد بود و در ناحیه پشتی بین 13 تا 19 نوار سیاه داشت.» اگر حس کنجاویتان با خواندن این توصیف کوتاه از جانور اسرارآمیزی که در نشان جزیره تاسمانی جاخوش کرده فروکش کرده که هیچ، اگرنه، ادامه داستان را از دست ندهید!140 میلیون سال قبل قاره های آمریکای جنوبی، آسیا، قطب جنوب، آفریقا و هندوستان که بخشی از قسمت جنوبی ابرقاره گندوانا بودند به آرامی شروع به جداشدن از هم کردند. نتیجه این جابه جایی منجر به تغییرات آب و هوایی و شروع دوره کوتاهی از یخبندان شد. تعداد اندکی گیاهان گلدار روی شاخه های درختان مخروطی نواحی معتدل رشد می کردند و دشت هایی از سرخس شمال و جنوب کره زمین را پوشانده اند. در همین زمان نمایندگی کل شاخه پستانداران بر دوش حشره خورهایی کوچک بود.
سفری به دنیای کیسه داران
اصطلاح لاتین marsupium به معنای کیسه است. آناتومیست ها از این واژه برای توصیف هر نوع کیسه ای در ساختار جانواران مختلف استفاده می کنند اما معروف ترین کیسه ها متعلق به گروهی است که نوزادان خود را در کیسه نگه می دارند: کیسه داران. نوزاد کیسه داران تنها توانایی خزیدن دارد؛ خزیدن از میان بدن پرپشت مادر برای رسیدن به کیسه ای گرم و نرم.سایر پستانداران جفت دار خوانده می شوند، چرا که به جای استفاده از کیسه اندامی به نام رحم استفاده می کنند که در آن هزاران متر از رگ های خونی مادر با هزاران متر از رگ های نوزاد در تماس هستند تا نیازهای تغذیه ای نوزاد مرتفع شود. این سازو کار بسیار جالب سبب می شود که نوزاد تا پیش از رشد کامل از مراقبت لازم برخوردار باشد. کیسه داران به شیوه ای متفاوت این مساله را حل می کند: کیسه همانند رحمی خارجی عمل می کند و کانگورروی نوزاد تا خروجش، از موهبت پناهگاهی گرم و نرم و وعده های غذایی مرتب برخوردار است. نام کیسه داران با استرالیا عجین شده است. البته با توجه به این نکته که گینه نو نیز در اینجا جزئی از استرالیا انگاشته می شود. از منظر جانورشناختی گینه نو شاخه حاره ای استرالیا محسوب می شود که در هر دو نیز کیسه داران، جاندار غالبند. البته کیسه داران تنها در استرالیا، گینه نو و تاسمانی یافت نمی شوند: اُپاسوم های آمریکایی نیز کیسه دارند. در حالی که اپاسوم تنها کیسه دار آمریکای جنوبی است ولی همیشه این گونه نبوده است. اگر فسیل ها را در نظر بگیریم در می یابیم که بیشترین تنوع کیسه داران در آمریکا وجود داشته است. این در حالی است که قدیمی ترین فسیل کیسه دار در چین یافت شده است. با این حساب به نظر می رسد که کیسه داران مناطق دیگر با گذشت زمان منقرض شده باشند. با توجه به فسیل هایی که از کیسه داران در قطب جنوب کشف شده به نظر می رسد کیسه داران از آمریکای جنوبی و از طریق جنوبگان به استرالیا، گینه نو و تاسمانی وارد شده باشند. شاید تمامی کیسه داران استرالیا نوادگان جدی اُپاسوم مانندی بوده باشند که زمانی از آمریکای جنوبی پای به این قاره گذاشتند. منزوی شدن استرالیا، گینه نو و تاسمانی از 55 میلیون سال پیش تا 15 میلیون سال پیش، سبب ایجاد محیطی مناسب برای تنوع کیسه دارانی بوده که تازه از آمریکا وارد شده بودند . اما در 15 سال پیش گینه نو آن قدر به آسیا نزدیک شد که به خفاش ها و جوندگان اجازه ورود دهند.
بدین ترتیب کلکی عظیم حدود 40 میلیون سال در دریاها شناور بود و مسافرینش را جدا از گزند دنیای بیرونی حفظ می کرد. پستاندارانی که در بدو امر مسافر این کلک بودند. منقرض شدند تا این کلک تنها به کیسه داران تعلق داشته باشند. روی این کلک بود که گرگ تاسمانی تکامل یافت. قدیمی ترین فسیل از این حیوان قدمتی 23 میلیون ساله دارد.
آزمایشگاهی بزرگ تر از استرالیا
این کلک غول پیکر (که استرالیا، تاسمانی و گینه نو را شامل می شد) به آزمایشگاهی تکاملی بدل گشت؛ مکانی برای انتخاب طبیعی برای پدید آوردن نسخه های کیسه دار که از نظر سازش با همتایان جفت دارشان مو نمی زدند. در حالی که موش کور عادی در اروپا و آسیا و موش کور طلایی در آفریقا در زیرزمین به کند و کاو می پردازند. در استرالیا موش کور کیسه دار وجود دارد؛ اما شباهت موش کور کیسه دار با موش کورهای آشنا خودمان تنها به زندگی در زیزمین خلاصه نمی شود:موش کور کیسه دار مانند همتایان جفت دارش از کرم و لارو حشرات تغذیه می کند. هرسه نیز کور و کرند. شباهت این سه دسته موش کور ناشی از یک چیز است: جانورانی که مسقلا برای کندن زمین تکامل پیدا کرده اند. استرالیا، گینه نو و تاسمانی تنها دارای موش کور کیسه دار نیست. موش های کیسه دار، گربه های کیسه دار، سگ های کیسه دار، سنجاب های پرنده کیسه دار و فهرست بلندبالایی از جانورانی مشابه جانوران جفت دار وجود در نواحی دیگر کره زمین.راز تکامل همگرا
جانوران ظاهرا به شکلی اسرارآمیز با محیط خود تطابق یافته اند. گاهی تنها تغییر یک صفت به سازشی بی نقص می انجامد: لکه های بال یک بید به تنهایی برای پنهان کردن او از دید شکارچیانش - زمانی که او روی درختی در حال استراحت است - کافی است اما برای اینکه یک مار بتواند به صورت اختصاصی از تخم پرندگان تغذیه کند احتیاج به ترکیبی از چندین صفت مختلف دارد: دهانی که بتواند به شکلی خارق العاده باز شود، شیارهای نرمی به جای دندان و دنده های تغییر شکل یافته در ناحیه گردن برای شکستن پوسته تخم. گاهی وقت ها در دنیای حیوانات می توان سازش هایی مشابه را در جانورانی نامرتبط مشاهده کرد: برای مثال دو قورباغه که در دو قاره مختلف و در مناطق خشکی از آن دو قاره زندگی می کنند از آوریک اسید به عنوان ماده دفعی استفاده می کنند تا آب کمتری از دست بدهند. یکی از بهترین نمونه های تکامل همگرا همین گرگ تاسمانی خودمان است. گرگ تاسمانی شباهت زیادی به گرگ و سگ دارد. از روی ظاهر می توان به سادگی سگ را از گرگ تاسمانی تشخیص داد، چرا که سگ فاقد نوارهای پشتی گرگ تاسمانی است اما تمییز دادن جمجمه این دو از هم بسیار دشوارتر است.برخورد نزدیک از نوع سوم
گرگ تاسمانی تا مدت ها علاوه بر تاسمانی در گینه نو و استرالیا نیز وجود داشت اما با ورود انسان و همچنین حیواناتی که همراه انسان وارد شدند به سرعت در استرالیا و گینه نو قافیه را به دینگوها باخت. دینگوها با توجه به همه چیزخواری در قیاس با گرگ تاسمانی که عملا گوشتخوار بود توانایی بقای بیشتری داشتند. انقراض گرگ تاسمانی به دست دینگو بیش از آنکه ناشی از درگیری مسقیم باشد از رقابت بر سر منابع و زیستگاه ناشی می شد، چرا که احتمال درگیری دینگوها که در روشنایی روز شکار می کردند و گرگ های تاسمانی که در شب بی شکار بودند بسیار ناچیز است. البته فسیل ها ظاهراً از این حکایت دارند که تعدادی از گونه های دیگر گرگ تاسمانی پیش از رسیدن بومیان و دینگوها منقرض شده بودند. البته بقای گرگ تاسمانی در جزیره تاسمانی شاید تا حد زیادی ناشی از این واقعیت باشد که پای دینگو به آنجا باز نشده بود.ماجرای انقراض
24 دسامبر 1642، در بحبوحه عصر اکتشافات اروپاییان، آبل تاسمان هلندی از میان امواج خروشان پای بر جزیره تاسمانی می گذارد. تاسمان و افرادش ظاهرا با گرگ تاسمانی برخوردی نداشتند و تنها رد پای گرگ مانندی متعلق به جانوری نامعلوم را گزارش کردند. کاشفین فرانسوی در 1792 اولین بار گرگ تاسمانی را مشاهده و توصیف کردند. تا 1830 تعداد گرگ های تاسمانی موجود در تاسمان زندگی کم و بیش آرامی را می گذرانند ولی با تصور اینکه عامل اصلی شکار گوسفندان همین گرگ ها هستند شکارشان آغاز شد. بین سال های 1888 تا 1909 حکومت تاسمانی یک پوند به ازای هر سر گرگ تاسمانی بالغ می پرداخت. در دهه 1920 در اثر شکار بی رویه و رقابت با سگ ها، تعداد گرگ های تاسمانی به شدت کاهش یافت. گرچه عده ای تلاش کردند تا از انقراض این گونه جلوگیری کنند ولی دیگر بسیار دیر شده بود. در 1930 کشاورزی به نام ویلف بتی آخرین گرگ تاسمانی موجود در طبیعت را به ضرب گلوله کشت؛ آخرین گرگ تاسمانی در اسارت نیز در 1936 در باغ وحش هوبارت به دلیل بی توجهی از دنیا رفت. حالا دیگر تنها می توان سراغ این حیوان را از بخش حیوانات تاکسیدرمی شده موزه ها گرفت یا شاید از نشان جزیره تاسمانی.فرصتی برای مشاهده آخرین گرگ تاسمانی
دیوید فلی آدم عجیبی بود. نه صرفاً به این خاطر که طبیعی دان بود (که البته خودش دلیل خوبی برای عجیب دانستن اوست!) بلکه به این خاطر که عمری را صرف مطالعه بر تولید مثل حیوانات در اسارت کرد و ضمنا اولین کسی است که توانست پلاتی پوس ها را در قفس مجبور به جفت گیری کند.اما جالب ترین کار او فیلم کوتاهی است که او در 1993 از گرگ تاسمانی گرفت. می توانید خیلی راحت و با تایپ footage oflive thylacine در موتور جست و جوی دلخواه خود در اینترنت دقایقی را به مشاهده این جانور منقرض شده بپردازید. شاید لاقل از این جنبه گرگ تاسمانی شانس آورده باشد! البته شاید بتوانیم دوباره گرگ تاسمانی را زنده ببینیم و حتی نوازشش کنیم.
برخی محققان تصور می کنند که می شود از نمونه های موجود در موزه های دی ان ای گرگ تاسمانی را استخراج کرده و پس گرگ تاسمانی را به همان شیوه ای که رویانا (گوسفند شبیه سازی شده ی ایران) متولد شد، به دنیا آورد. ایده جالبی است اما به وجود آوردن یک عدد گرگ تاسمانی چه دردی دوا می کند؟ آن هم وقتی که ما هنوز هم از حفظ گونه های در خطر انقراض ناتوانیم.
منبع: دانستنیها شماره 29