آیا عیسی در دوران کودکی پیامبر بوده است؟

مسیح در همان حال کودکی هم از روی شعور و درک سخن می گفت، و هم نبی و پیامبر بود و از مضمون کتابی که بر قلب او نازل شده بود، نیز آگاه بود.
يکشنبه، 14 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آیا عیسی در دوران کودکی پیامبر بوده است؟
 آیا عیسی در دوران کودکی پیامبر بوده است؟

نویسنده: آیت الله جعفر سبحانی




 

مقدمه:

با کتاب «تفسیر آیات مشکله» آشنا شویم:
اخیراً کتابی در تبریز به این نام چاپ و منتشر شده است، ولی قسمت معظم آیاتی که در آن کتاب عنوان شده ابداً از آیات مشکله نیست، و برخی نیز برای تزریق عقائد مخصوصی که نویسنده آن کتاب دارد، عنوان شده است و قسمتی مختصر که جا دارد آنها را «آیات مشکله» بخوانیم، مورد بررسی صحیح قرار نگرفته است.
شکی نیست وجود این کتاب در دسترس گروه بی اطلاع و ساده لوح مایه ی انحراف عقیده است زیرا نتیجه ای که خواننده از این کتاب می برد این است که:
انبیاء معصوم نبودند، گاهی و یا پیوسته خدا را نافرمانی می کردند.
هیچ گاه خدا مودت خویشاوندان رسول خدا را بر ما لازم نکرده است.
آیه ی: (الیوم اکملت لکم دینکم) درباره ی علی نازل نشده است.
خطبه معروف صدیقه طاهره (علیها سلام) مجعول است و هکذا...
روی این ملاحظات برخی از دوستان نگارنده درخواست کردند که درباره ی این کتاب صفحاتی بنویسد از این رو بر خود لازم دیدم که پاره ای از این آیات را که لغزش های نویسنده تفسیر در تفسیر آنها نابخشودنی است، عنوان نموده و به تفسیر آن، و ردّ گفتار وی بپردازد.
***
(قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً)
(مریم، آیه 30)
«گفت من بنده خدا هستم، و خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است». (1)
ظاهر آیه این است که حضرت مسیح گوینده این سخن، در همان حال که سخن می گفت، پیامبر و دارای کتاب بود وی این مطالب را موقعی گفت که تازه به جهان چشم گشوده بود، و در گهواره طفل شیرخواری بیش نبود و هرگز از قدرت و توانایی بی پایان خدا دور نیست که به کودک شیرخواری چنین منطق و بیان، و فهم و شعور، و درک و آگاهی و سرانجام نبوت و کتاب بدهد به گونه ای که موقع سخن گفتن از محتوای کلام خود آگاه باشد، و آنچنان روح و نفس قوی و نیرومندی داشته باشد که او را شایسته نبوت و نزول کتاب سازد.
و به دیگر سخن: مسیح در همان حال کودکی هم از روی شعور و درک سخن می گفت، و هم نبی و پیامبر بود و از مضمون کتابی که بر قلب او نازل شده بود، نیز آگاه بود.
نویسنده تفسیر تصور کرده است که حضرت عیسی (علیه السلام) که جمله های بالا را بیان نمود، نمی دانست که چه می گوید، بلکه به اراده و قدرت خداوندی سخن می گفت. جهت اینکه خود را پیامبر نامیده یعنی «و جعلنی نبیا» فرمود این است که پیامبری او محقق الوقوع بود و الا هرگز در دست عیسی در مهد و گهواره انجیل نبود که به مردم نشان دهد سپس درباره پیامبر اسلام گفتاری از بعضی ها نقل کرده و به رد آن پرداخته است.
پاسخ: از آنجا که بحث ما فعلاً یک بحث قرآنی است، ما درباره کیفیت نبوت پیامبر اسلام و امامت سایر پیشوایان اسلام بحث نمی کنیم زیرا درباره آنها روایات زیادی وارد شده و گواهی می دهند که آنان در همان دوران کودکی حقیقت نبوت و پیشوائی معنوی و ملکات فاضله و علومی را دارا بوده اند، و به همین جهت در همان زمان کودکی مبدأ یک رشته کارهای خارق العاده بوده و به سئوال های علمی مردم پاسخ می گفتند.
ولی خوانندگان گرامی می توانند در مورد روایات به تفسیر«برهان»(2) ذیل همین آیه شریفه مراجعه کنند.
آنچه که فعلاً مورد بحث ما است مسأله نبوت عیسی (علیه السلام) در دوران کودکی است.
جای شک نیست که «نبوت» یک مقام جعلی و منصب عرفی نیست که بتوان آن را تحصیل کرد، بلکه یک موهبت الهی است که خداوند روی مصالحی (که برای ما مخفی است) به هر کسی بخواهد عطا می کند.
هرگاه نبوت یک موهبت معنوی الهی است و مانند مناصب دنیوی مثل وزارت و وکالت نیست که با کوشش به دست آید، چه مانعی دارد که هر پیامبری و یا لااقل پیامبران اولوالعزم از همان ایام کودکی واقعیت و حقیقت این مقام را داشته باشند؟
اما این که عیسی نمی دانست که چه می گوید... مسلماً گفتار بی دلیلی است، و گواهی جز مقایسه عیسی با کودکان عادی، که در مراحل کودکی فاقد ادراک عقلی هستند، ندارد.
ولی باید پرسید آیا خدایی که با اراده خود کودک خردسالی را به سخن واداشته است، نمی تواند همان کودک را به حقیقت آنچه که می گوید، آشنا سازد.
خود قرآن با صراحت اعلام می کند که بزرگترین مقامات را در دوران صباوت و کودکی به حضرت یحیی مرحمت فرموده است چنانکه می فرماید:
(یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً) (سوره مریم، آیه 12).
«یحیی کتاب (تورات) را با کمال قدرت و عنایت بگیر، و ما حکم (نبوت و یا یک منصب ارجداری) را در دوران کودکی به او دادیم».
گروهی از مفسران می گویند: مقصود از حکم، همان منصب نبوت است به گواه اینکه در سوره یوسف آیه 22، همین لفظ در معنای نبوت به کار رفته است مانند
(وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْماً وَ عِلْماً):
«هنگامی که یوسف کامل و قوی گردید ما حکم و دانش به وی دادیم و درباره موسی می فرماید:
(وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ‌). (قصص آیه 14)
بنابراین باید گفت مقصود از «حکم» که درباره حضرت یحیی وارد شده، همان نبوت است علاوه بر این، ذکر «کتاب» خود نیز مؤید همین مطالب است.
احتمال دارد که مقصود منصب ارجداری غیر از نبوت باشد به گواه اینکه گاهی «حکم» در مقابل نبوت قرار می گیرد چنان که می فرماید:
(مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَاداً لِی). (آل عمران، آیه 79)
«هرگز خدا به بشری «کتاب و حکم و نبوت» نمی دهد سپس بگوید ای مردم مرا بپرستید».
روایتی که علی بن اسباط از حضرت جواد (علیه السلام) نقل می نماید: نظر نخست را تأیید می کند آنجا که می گوید: وارد مدینه شدم و آهنگ مصر کرده بودم وقتی به خانه امام هشتم رفتم فرزند او امام جواد را دیدم که در آن روز سن او از پنج سال تجاوز نمی کرد، با دقت هرچه کاملتر در او نگریستم تا برگردم او را به دوستان توصیف کنم، در چنین هنگام امام جواد نگاهی به من کرد و فرمود: منصب امامت مانند نبوت است گاهی در سن بزرگی داده می شود چنان که فرموده: (فَلَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَ استَوی آتَیناهُ حُکماَ وَ عِلماً) و گاهی در سن صباوت چنان که فرمود: (و آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاً).
در هر حال خدایی که می تواند چنین مقامی را به کودکی مرحمت فرماید، چه مانعی دارد که آن را در دوران شیرخوارگی به عیسی (علیه السلام) بدهد، ما چه اجبار داریم که از ظاهر گفتار حضرت عیسی دست برداریم و بگوئیم چون محقق الوقوع بوده است، از این نظر با جمله «ماضی» (آتانی - جعلنی) آورده شده است و مدرک این احتمال همان مقایسه عیسی (علیه السلام) به سایر کودکان است(3).
سخن مؤلف از جمله تأویلاتی است که خود مکرر از آن بیزاری جسته است از این جهت ما هرگز حق نداریم که بدون شاهد قطعی و یقینی، جمله ای را از ظاهر خود دور کرده و برخلاف ظاهر آن حمل کنیم.
البته در موردی که امری، محقق الوقوع باشد جمله ماضی به کار می رود ولی ما حق نداریم هر جمله ماضی را از این طریق تفسیر کنیم، آری آنجا که گواه در کار باشد از این راه توجیه می شود مانند آیات مربوط به روز رستاخیز، که به خاطر «حتمی الوقوع» بودن با جمله ماضی آورده می شود مانند: «اذا وقعت الواقعه».
آخرین دلیل مؤلف آن است که در آن روز، کتابی در دست عیسی نبود...
راستی این استدلال مایه شگفت است مگر منظور از آوردن کتاب این است که آن را به دست عیسی بدهند مگر مرکز علوم و معارف الهی روح و نفس و قلب نیست؟
اگر قرآن که درباره پیامبران می فرماید: ما به فلان شخص کتاب دادیم یا قرآن نازل کردیم منظور این است که کتابی نوشته و به دست او دادیم تا تبلیغ کند... ؟
حدیثی که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است برخلاف گفتار نویسنده گواهی می دهد مرحوم کلینی به سند معتبر از«یزید کناسی» نقل می کند که از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که حضرت عیسی (علیه السلام) هنگامی که در گهواره با مردم سخن گفت، حجت خدا و پیامبر بود یا نه؟
آن حضرت فرمود بلی او در آن روز نبی بود اما مقام رسالت را نداشت.
اما تسمع قوله حین قال: (إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً)
(مریم، آیه 30).
«گفتار عیسی را درباره خود نمی شنوی که فرمود: من بنده خدایم، کتاب به من داده شده و در عداد انبیا قرار گرفته ام(4).

پی نوشت ها :

1- مربوط به مطلب 61 از کتاب تفسیر آیات مشکله ص 213 و 221 و هدف از عنوان کردن آیه علاوه بر آنچه که خود مؤلف در کتاب یاد کرده است استبعاد امامت برخی از پیشوایان شیعه است که در دوران کودکی به مقام پیشوائی رسیده اند.
2- تفسیر برهان، ج 3، ص 10 – 11.
3- البته بین «نبوت» و رسالت فرق است، و «عیسی» آن روز «نبی» بوده نه «رسول» و ما در تفسیر «مفاهیم القرآن» ج 4، تفاوت نبی و رسول را از خود آیات استخراج کرده و روشن ساخته ایم.
4- تفسیر برهان، ج 3، ص 10.

منبع :سبحانی، جعفر (1387)، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، قم: مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.