نویسنده: جیم فی
چگونه می توان بدون از دست دادن آرامش خود حل مشکل را به خود کودکان برگردانیم؟!
زمانی که کودکان مشکلاتی را ایجاد می کنند والدین باید این مشکلات را به خود آن ها برگردانند و با برگرداندن مشکلات به آن ها اجازه دهند که کودکان عواقب اعمال خود را تجربه کنند. باید بدانید که مهمترین نکته این روش ابراز همدردی و همدلی با کودک قبل از نشان دادن عواقب کار اشتباه او است.اما مشکل اینجاست که وقتی کودکان رفتارهای زشتی را از خود نشان می دهند، چه تعداد از ما می توانیم همزمان با ارائه عواقب، همدردی درستی را نیز از خود نشان دهیم. آیا فکر می کنید در چنین شرایطی می توانید در کنار ارائه عواقب منطقی در مقابل رفتار کودک به سرعت با او همدردی و همدلی کنید؟!
اگر جواب شما منفی است، خود را سرزنش نکنید چون خیلی از والدین و معلمین نمی دانند که در این موقعیت ها چگونه عمل کنند.
من در سمیناری در ویترویت میشگان از افرادی که در سمینار حضور داشتند پرسیدم که چه کسی می تواند عواقب مشخص و فوری را به کودکان خود ارائه دهند. جالب اینجاست که هیچ کس دستش را بلند نکرد. در نهایت یکی از حضار گفت: اگر ما بخواهیم که ارائه عواقب فوری و مناسب باشد به مشورت و زمان بیشتری نیاز داریم. ما نمی توانیم همان لحظه و بدون مقدمه این کار را بکنیم.
با وجود اینکه بسیاری از متخصصان معتقدند که همیشه باید عواقب فوری را نسبت به بدرفتاری ها ارائه دهیم، دلایل دیگری هم وجود دارد که این مسئله، ایده چندان مناسبی به نظر نمی رسد. ارائه عواقب فوری برای حیواناتی مانند موش، خوک و میمون نتیجه قوی و موثری دارد، اما در دنیای واقعی و در داخل خانه ها و کلاس های درس مشکل وخیم تر و جدی تر است.
مشکلات ارائه عواقب فوری
1- بیشتر افراد وقتی با مشکلی روبرو می شوند به سختی می توانند به ارائه عواقب فوری فکر کنند.2- ما به جای اینکه مشکل را به خود کودک واگذار کنیم، مجبور می شویم خودمان آن مشکل را به عهده بگیریم و بیشتر از خود او خودمان را درگیر می کنیم.
3- درحالیکه هم ما و هم کودکمان ناراحت هستیم، در نهایت این ما هستیم که مجبوریم واکنش منطقی نشان دهیم.
4- ما وقت کافی نداریم که واکنش دیگران را نسبت به برخوردمان پیش بینی کنیم.
5- ما فرصت این را نداریم که برنامه معقولی را برنامه ریزی کرده و از دیگران مشورت بخواهیم.
6- ما اغلب از تهدیدهایی که نمی توانیم آن ها را عملی کنیم دست بر می داریم.
7- ما به طور کلی از ابراز همدردی و همدلی قبل از ارائه عواقب امتناع می کنیم.
8- همواره با این ترس زندگی می کنیم که مبادا کودکمان کاری انجام دهد که ندانیم چگونه آن را با ارائه عواقب فوری اداره کنیم.
حالا من می خواهم تکنیکی به شما معرفی کنم که قدرت ارائه عواقب فوری را داشته باشد و در عین حال زمانی که کودکتان کارهای غیرمنتظره انجام می دهد، زمان کافی برای فکر کردن و برنامه ریزی به شما می دهد. هر وقت که کودکتان باعث ناراحتی شما شد، جمله زیر را امتحان کنید:
«من یک فکری برای این می کنم، بعدا درباره آن صحبت می کنیم. سعی کن نگران نباشی».
زمانی که شما از جمله«سعی کن نگران نباشی»استفاده می کنید، نوعی آگاهی و هشدار نسبت به ارائه عواقب به کودکتان می دهید. با گفتن این جمله، کودک با خود فکر می کند که ممکن است چه اتفاقی بیافتد؟ آن ها با من چه می کنند؟ حالا چه اتفاقی می افتد؟...
علاوه بر این، این تکنیک زمان کافی در اختیار ما قرار می دهد تا از دوستمان کمک بگیریم و راه حل مناسبی را پیدا کنیم و این فرصت را به ما می دهد تا نقطه ضعف ها را برطرف کنیم و آرامش خود را حفظ کنیم، به طوری که وقتی با آن مشکل برخورد کردیم دیگر عصبانی نباشیم. احترام و شأن هر کسی را حفظ کنیم و از طرفی این تکنیک به ما کمک می کند که به جای عصبانی بودن جدی و قاطع باشیم.
بیائید با هم ماجرای شارون را بخوانیم:
شما دختر شانزده ساله ای به نام شارون دارید که او را به شدت دوست دارید و تمام زندگی خود را وقف او کرده اید. عصریک روز او به جشن تولد دوستش می رود و به شما می گوید که ساعت 7:30 در خانه خواهد بود. شما به ساعت نگاه می کنید ساعت 8 می شود اما دخترتان هنوز نیامده است. ساعت 8:30 می شود اما باز هم خبری از او نیست. در این لحظه نگرانی شما تبدیل به عصبانیت می شود. بالاخره وقتی ساعت 9 می شود شما صدای پاهای او را می شنوید که آرام آرام و بدون هیچ نگرانی از پله ها بالا می آید. به نظر شما آیا او حالا درباره عشق و علاقه کم نظیر شما نسبت به خودش چیزی به خاطر دارد؟ شما با عصبانیت از او می پرسید کجا بودی؟ من از نگرانی مردم، این توجیه ها را نکن و چشمانت را هم این حالتی نکن، تو دختر بد و خیره سری هستی. حالا که این طور شد دیگه تا سه هفته حق نداری خانه دوستت بروی.
آیا تاکنون با همسایه تان به این صورت حرف زده اید؟ حتی اگر از او متنفر هم باشید باز هم اینطوری صحبت نمی کنید پس برای چه با دخترتان با این عصبانیت صحبت می کنید. با کسی که تنها دلیل شما برای زندگی است.
اجازه بدهید تا صحنه را از دیدگاه دیگری بررسی کنیم. این بار شما با آمادگی کامل با ماجرا برخورد خواهید کرد: در ابتدا باید یک برنامه ریزی دقیق داشته باشید و تمام نقطه ضعف ها را بپوشاند و فراموش نکنید که اولین کاری که باید بکنید این است که با دوستتان تماس بگیرید و با او مشورت کنید و برنامه را با هم تمرین کنید. حالا اجازه بدهید تا با استفاده از اصل عشق و منطق این صحنه را دوباره بازسازی کنیم.
شما می گوئید: شارون آمدی من خیلی خوشحالم که تو سالمی چون خیلی نگرانت بودم. می دانم که به من گفته بودی که نگرانت نباشم، اما وقتی تو از من دور می شوی و نمی دانم چه کار می کنی، انواع و اقسام افکار وحشتناک به مغزم خطور می کند. من خدا را شکر می کنم که تو سالمی. اما به نظر می رسد که خیلی خسته شده ای بهتر است بروی و کمی استراحت کنی. چرا به اتاقت نمی روی و نمی خوابی. ما درباره دیر آمدنت وقت دیگری با هم صحبت می کنیم. الان برو بخواب و سعی کن اصلا نگران نباشی. شارون چه چیزی خواهد گفت؟ عکس العمل شما چه خواهد بود؟
شما به آرامی می گوئید: شارون زیاد نگران نباش، به من دو روز فرصت بده تا با دوستم تماس بگیرم و با برنامه و راه حل درست جلو بیایم. حالا چه کسی نگران خواهد بود؟ و چه کسی دلشوره خواهد داشت؟ این بار دیگر عجله نخواهید کرد. در عوض زمان کافی دارید تا به دوستتان زنگ بزنید و یا با مشاوری که می شناسید تماس بگیرید و چند توصیه و پیشنهاد از او بخواهید. بعد از اینکه مشورت های لازم را انجام دادید، حالا زمان آن فرا رسیده است که عواقب کار شارون را به او بگوئید. چند روز بعد وقتی شارون پیش شما می آید و از شما اجازه می گیرد که به خانه دوستش برود شما با ابراز همدردی شدید با او، عواقب دیرآمدن چند روز پیش را به او ارائه کنید.
همدردی قلب و ذهن را برای یادگیری آماده می کند.
همدردی به کودکان اجازه می دهد که از عواقب اعمالشان مسائل ونکات اساسی را یاد بگیرند.
بنابراین با همدردی و نوعی غم در صدایتان به او بگوئید: واقعا وحشتناک است. چون چند شب پیش وقتی دیر به خانه آمدی، من واقعا نگرانت شدم و این نگرانی باعث ضعف من شد. امروز آن قدر قوی نشده ام که بتوانم دوباره اینطور نگرانت شوم. پس بهتر است درخانه بمانی. شارون به شما نگاهی می کند و با خود فکر می کند که شما از روش تربیتی عشق و منطق استفاده کرده اید و این ترفند واقعا عملی است، شرط می بندم که به خودت افتخار می کنی و شما با خود می گوئید که فکر نمی کنم اما این بار از مهارت ضد جر و بحث جدیدی استفاده خواهم کرد.
شارون: این عادلانه نیست.
شما: من می دانم.
شارون: درسته، حق با شماست اما من امشب دیر نمی آیم.
شما: من می دانم.
شارون: اما هیچ کدام از دوستان من این مقررات منع رفت و آمد را ندارند.
شما: من می دانم.
شارون: حالا که تو مثل بچه ها با من رفتار می کنی من چه طور می توانم رشد کنم.
شما: من می دانم.
شارون: اما این احمقانه است.
شما: می دانم.
شارون: اگر مرا دوست داشتی..
شما: تلاش خوبیه.
شارون: من این شرایط را تحمل نمی کنم و به خانه مادربزرگم می روم.
حالا شما باید چه جوابی بدهید؟ مشخص است: من هر کجا که تو باشی باز هم دوستت دارم.
می توانید به خودتان تبریک بگوئید چون با مهارت جدیدتان توانستید طوری فرزندتان را اداره کنید که درگیر جر و بحث و ناراحتی بیهوده نشوید. زمان بعدی که فرزندتان کار ناراحت کننده ای را انجام داد، فقط با گفتن جمله «آخ، چه قدر بد، من حتما درباره آن فکر می کنم، اما الان نه، توهم سعی کن خودت را نگران نکنی» مشکل را برطرف کنید.
در اصل عشق و منطق ارائه با تاخیر عواقب به والدین اجازه می دهد که نیازهای خود را بهتر کشف کنند و همچنین چگونگی واکنش کودک را بهتر درک کنند و مطمئن می شوند که آیا عواقبی که ارائه می کنند منطقی و طبیعی است یا خیر، این تکنیک عشق و منطق به کودک اجازه می دهد که منتظر و نگران انوع عواقب احتمالی باشد.
ارائه با تاخیر عواقب قدرت و تاثیر خود را از اصول اساسی برخی از شرایط کسب می کند. وقتی یک محرک عامل دوم را پیش بینی می کند، محرک اول مزیت های عاطفی و احساسی محرک دوم را بدست می آورد و وقتی شما به سادگی می گوئید: سعی کن نگران نباشی. به طور مداوم این را به کودکتان می گوئید که کودک باید درباره مسئله ای نگران باشد و شاهد عواقب کار اشتباهش باشد.
منبع: فی، جیم، (1934)، مهستی، زهره، چگونگی تربیت فرزندان بدون از دست دادن عشق و احترام، تهران: مبین اندیشه، چاپ اول، (1390).
/ج