مترجمان: ابراهیم خاکپور و سید محمد صالحی
سوم: نام مادر امام (ع)
احادیث فراوانی در میراث فرهنگی شیعه هست که وجود این بانو را اثبات می کند و حاکی از علّو مقام و عفت و طهارت و پاکدامنی ایشان است، از جمله حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) است که وقتی از مهدی نام می برد می فرماید: «ای فرزند بهترین کنیزان، مردم تا کی در انتظار تو باشند؟ بشارت باد شما را به پیروزی قریب الوقوع از جانب پروردگار رحیم». (1)امام صادق (ع) او را سیده کنیزان نامیده است، ابوبصیر می گوید: از ابی عبدالله پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: «ای ابابصیر، او پنجمین نفر از نسل فرزندم موسی است. او فرزند سیده کنیزان است، غیبت او طولانی خواهد بود به گونه ای که پیروان باطل در وجودش شک می کنند، خدای متعال او را ظاهر می گرداند و به دست او شرق و غرب عالم را فتح می کند». (2)
از امام ابی عبدالله (ع) روایت شده است که فرمود: «قائم دو نشان دارد، یک خال در سر و خال دیگری مانند برگ درخت مورد (3) میان دو کتف؛ او فرزند بهترین کنیزان است». (4)
این احادیث و نظایر آن بر مقام و منزلت این بانو و صفات و خصایل ایشان صراحت دارد، درباره نام او، منابع شیعی پنج نام ذکر کرده اند.
1. سوسن (5)، 2. ریحانه (6)، 3. نرجس (7)، 4. صقیل (8) و 5. خمط (9)، اما قول مشهور آن است که نام ایشان نرجس بوده است. در منابع اهل سنت چیزی نیافتم که بر نام مادر ایشان تصریح کرده باشد و چنین چیزی از آن ها انتظار نمی رود، چون آن ها به مهدی موعود ایمان دارند، اما به مهدی موعود و زنده ایمان ندارند.
یکی از افراد کوشیده است با استفاده از اختلاف درباره نام مادر امام (عج) در اصل نظریه مصلح جهانی و مهدی موعود، تردید و اختلال ایجاد کند. هر کس با این نگاه به تاریخ بنگرد، وجود هیچ یک از ائمه و بزرگان برایش محقّق و اثبات نمی شود. (10) چون بسیاری از مشاهیر اسلامی هستند که در نام پدر و مادر، تاریخ ولادت و وفات آن ها، اختلافات فراوانی وجود دارد که ما در این جا به ذکر یک نمونه بسنده می کنیم و آن اختلاف در نام مادر امام کاظم (ع) است که بین دو نام حمیده (نام مشهور تر) و نباته، اختلاف هست. (11) آیا کسی جرئت دارد که در وجود امام کاظم (ع) به خاطر اختلاف در نام مادرش ، تردید نماید؟
چهارم: ولادت مبارک امام (عج)
امام عسکری به خاطر خوف از حکومت وقت، درباره ولادت موعودی که فتح و پیروزی برایش مقرر شده است با احتیاط می فرماید: «ظالمان بر آن بودند تا مرا بکشند و این نسل را قطع کنند ولی قدرت خدا را دیدند». (12)این گونه متون فراوان است و حاکی از در کمین بودن خلافت عباسی برای ولادت مصلح جهانی است تا او را در همان گهواره از بین ببرند، اما خداوند «به رغم ناخشنودی کافران نور خود را کامل می کند».
در یک شب مبارک، امام عسکری به عمه اش سیده طاهره، حکیمه، دختر امام جواد که به پاکدامنی و عفاف و حسن تدبیر مشهور بود، فرمود: «عمه جان، امشب افطار با من باش که خداوند تو را به وجود ولی و حجت خود در میان مردمان و جانشین من، مسرور خواهد کرد». (13) حکیمه خاتون بلافاصله پرسید: از چه کسی؟ اما فرمود: از نرجس.
بنا به سنت انبیا، مانعی ندارد که نشانه و آثار حمل، همانند مادر موسی پنهان بماند. از این رو حکمیمه خاتون تعجب کرد و با ترس و احتیاط موضوع را زیر نظر گرفت. چند ساعت بعد، مولود جدید به دنیا آمد و دنیا را به نور آسمانی خویش منور ساخت و جهان را در انتظار روز موعود و دعوت خود باقی گذاشت.
در این جا با شیخ صدوق و دیگر علمای امامیه همراه می شویم تا شرح این معجزه را از زبان حکیمه خاتون پی گیریم، او می گوید: «ابو محمد حسن بن علی (ع) کسی را در پی من فرستاد و پیغام داد که عمه جان، امشب که نیمه شعبان است نزد ما بیا و با ما افطار کن که خدای متعال امشب حجت خود را در زمین ظاهر کرد». حکیمه خاتون می گوید: پرسیدم مادرش کیست؟ فرمود: نرجس، گفتم: قربانت گردم، در ایشان اثری از حاملگی دیده نمی شود، فرمود: همین است که می گویم ... .
حکیمه منتظر ماند تا این که در ساعات پایانی شب احساس کرد زمان وضع حمل فرا رسیده است و در همین حال بود که «بیدار شدم و به طرف مادرش دویدم و پرسیدم: چیزی احساس می کنی؟ گفت: بله عمه جان، گفتم بر خود مسلط باش و آرامش خود را حفظ کن ... الخ». (14)
چند لحظه بعد، زمین به نور جمال او روشن گردید و وعده الهی تحقق یافت و حجت خدا به دنیا آمد، پدرش با چهره ای مسرور به استقبالش آمد و او را در آغوش کشید و شعار انبیا و سرور اولیا، یعنی الله اکبر و لا اله الا الله را به او تلقین فرمود، حکیمه خاتون مولود را گرفت و به مادرش بازگرداند و امام دستور داد تا سنّت ها و مستحبات ولادت، از جمله صدقه و غیره انجام شود و ولادت مولود جدید را به یاران و شیعیان خود خبر داد و بنا به احادیثی که قبلاً ذکر شد بر امامت او تصریح کرد؛ شماری از انصار امام به دیدارش مشرف شدند.
پنجم: القاب امام (عج)
یکی از راه های تعیین هویت مصلح جهانی، بررسی القاب و عناوین این مولود مبارک و معانی آن هاست، امام چندین لقب دارد، از جمله:1. المهدی: قبلاً معنی این لقب را که امام به آن مشهور است (15)، بیان کردیم، این لقب دارای دو معنای اصطلاحی است؛ اول به معنای کسی است که به سوی حق هدایت می کند و این برگرفته از دُعای پیامبر (ص) است که فرمود: «اللهّم زَیَّنّا بزینةِ الایمان و اجعلنا هداةً مهدیین». (16) دوم بر کسی اطلاق می شود که زمین را پس از پر شدن از ظلم و جور، از عدل و داد پر می کند و ما این دو معنی را قبلاً از زبان امام باقر (ع) آوردیم.
2. الحجة: وجه تسمیه این لقب آن است که او حجت خدا بر خلق است و خداوند به واسطه وجود او با مردم احتجاج خواهد کرد و در احادیث آمده است که او حجت خداست.
3. المنتظر: از این جهت منتظر نامیده شده است که مؤمنان در انتظار درخشش فجر صادق او هستند تا با دیدارش، چشم خود را به نور جمالش روشن سازند.
4. الخلف الصّالح: چون از خاندان عترت و طهارت و اخرین حلقه زنجیره امامت است که از علی (ع) آغاز و به او ختم شده است.
5. القائم: از آن رو قائم نامیده شده است که با برپایی قیام جهانی، ریشه های فساد را از بیخ می کَنَد و آرامش ستمکاران و مستکبران و جبّاران را در هم می ریزد.
ششم: صفات و خصوصیاتی که مصلح جهانی از آن ها برخودار است
در روایات چندین صفت برای امام منتظر ذکر شده است، بعضی از این صفات، جسمانی و شماری دیگر خصوصیات روحی امام است؛ بنابراین، ما آن ها را به دو دسته تقسیم کرده ایم:اول: صفات جسمانی و ظاهری امام
دوم: خصوصیات روحی و روانی.
مبحث اول: صفات جسمانی و ظاهری امام (عج)
برای تکمیل مبحث هویت امام، بعضی از صفات جسمانی ایشان را که در احادیث رسول الله و اهل بیت آمده ذکر می کنیم:احمد بن حنبل با سند از ابو سعید خدری نقل کرده است که پیامبر فرمود: «قیامت بر پا نخواهد شد تا این که مردی از اهل بیت من که پیشانی بلند و بینی کشیده دارد، قیام کند و زمین را آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد از عدل و داد پر کند، او هفت سال حکومت خواهد کرد». (17)
دانی در سنن خود از رسول روایت کرد که فرمود: «در آخر الزمان، جوانی زیبا و با پیشانی بلند از اهل بیت من قیام می کند و زمین را آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد پر می کند، او مدت هفت سال حکومت خواهد کرد». (18)
این دسته از احادیث دو صفت برای امام برشمرده اند: اول: پیشانی بلند و دیگری بینی کشیده، منظور از پیشانی بلند و بینی کشیده به مفهوم بینی بلند است که پره میانی آن نازک باشد.
احادیث به این دو صفت اکتفا نکرده اند. رسول خدا (ص) صفات دیگری نیز به آن ها افزوده است؛ خذیقه بن یمان می گوید: رسول خدا فرمود: «مهدی از فرزندان من است؛ چهره اش چون ماه درخشان، رنگ چهره اش عربی و بدنش بنی اسرائیلی است». (19)
بنابر فرض صحت این روایت، رنگ چهره امام گندمگون یا سفید و بدنش همچون فرزندان یعقوب کشیده و ورزیده است.
امیرالمومنین علی (ع) نیز صفاتی دیگر از ایشان ذکر کرده است، ابووائل می گوید: امیر المومنین نگاهی به امام حسین انداخت و فرمود: «این فرزند من بنا به فرموده رسول خدا (ص) سیّد است، به زودی خداوند از صلب او مردی همنام پیامبرتان خواهد آورد که در خلق و خُلق شبیه پیامبر است، وقتی مردم غرق در جهل و غفلت باشند و حق در حال نابودی و باطل غالب باشد قیام خواهد کرد، او پیشانی بلند و بینی کشیده و بدنی ورزیده و پاهایی محکم دارد، بر ران راست او یک خال است، دندان هایش درخشان و نمایان است. او زمین را آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد، پر از عدل و داد می کند». (20)
در حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین، صفاتی دیگر از ایشان ذکر شده است: «در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند؛ چهره اش سفید و مایل به سرخ است؛ اندامی ورزیده و ران ها و شانه هایی پهن دارد؛ در پشت او دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال پیامبر (ص)؛ دو نام پنهان و آشکار دارد، نام پنهانش احمد و نام آشکارش محمد است؛ وقتی پرچم خود را به اهتزاز درآورد، مشرق و مغرب روشن خواهد شد، دستش را بر سر بندگان می نهد (از آن ها حکومت می کند)، به گونه ای که مؤمنان قدرتی آهنین می یابند؛ خداوند به او قدرتی معادل چهل مرد می بخشد و مردگان در قبرها نیز از این امر شاد و مسرور می شوند». (21)
باز هم از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که فرمود: «او همنام پیامبر و محل هجرتش بیت المقدس است؛ ریش انبوه و چشمانی سیاه و دندان های براق دارد؛ در صورتش یک خال دیده می شود؛ بینی اش کشیده و در میان دو کتف او نشان پیامبر (ص) است ... الخ». (22)
علاوه بر این، امام صفات شریفه ای دارد که پیامبر و اهل بیت کوشیده اند آن ها را برای امت تشریح و او را معرفی کنند تا مردم همواره در انتظار رؤیت آن چهره نورانی و زیبا باشند که می آید تا زمین را پر از عدل و داد نماید.
مبحث دوم: خصوصیات روحی و معنوی که امام (عج) از آن ها برخودار است
در چنین موضوعی نمی توان درباره یک فرد عادی با قاطعیت اظهار نظر کرد چه برسد به این که بخواهیم درباره یک معصوم سخن بگوییم. چون روح و روان انسان در طول زمان می تواند دستخوش تحولات و دگرگونی های مختلفی گردد.یک محقق نمی تواند برای بحث درباره خصوصیات روحی کسی، به خصوصیات ظاهری وی اکتفا کند. من همین جا ناتوانی خود را از بیان صفات مصلح موعود و پاک کننده زمین از لوث و جور ستمگران اعلام می دارم. اما اگر چیزی به طور کامل قابل تحصیل نیست، نباید کاملاً از آن دست کشید.
می گویم: امام مانند پدرانش، از خصوصیات برجسته یک انقلابی و مصلح یعنی علم و احاطه کامل بر امور برخوردار است و عصمت که یکی از مراتب علم به حقایقی و واقعیات امور است، از این صفت سرچشمه می گیرد. از این رو، امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: «او بهترین پناهگاه و عالم ترین شما و بهترین عامل به صله رحم است». (23)
وقتی از جدش حسین (ع) پرسیدند که مهدی به چه صفاتی مشهور است فرمود: «به شناخت حلال و حرام و حاجت مردم به او و بی نیازی او از مردم». (24)
چگونه ممکن است نیازمند مردم باشد حال آن که خود هادی و مصلح و عالم به علوم اولین و آخرین و وارث شریعت انبیا و اوصیاست، این علوم از نوع علوم رایج روزگار ما نیست بلکه میراث الهی است، امام صادق (ع) می فرماید: «این امر (مهدویت) در خُردسال ترین ائمه و گمنام ترین ما واقع می شود، خدا به او علم می بخشد و او را به خودش وانمی گذارد». (25) چگونه چنین نباشد، حال آن که تصریح پیامبر خدا در حدیث ثقلین، که شیعه و سنی آن را قبول دارند، هم سنگ قرآن است، امام باقر چه زیبا او را توصیف کرده است: «علم به کتاب خدا و سنّت پیامبر در قلب مهدی ما ریشه دارد، آن گونه که کشت و زرع بهترین محصول را به عمل می آورد، هر که از شما زنده باشد و او را ببیند، باید خطاب به او بگوید: "اسلام علیکم یا اهل بیت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة"». (26)
درباره علم غیب امام، بنابر آنچه در توقیعات امام آمده، مستقلاً بحث خواهیم کرد.
زُهد امام یکی از شروط واجب امامت است و خداوند این مقام را به کسی عطا می کند که به این شرط پای بند باشد، این مطلب را در یکی از دعاهای شگفت انگیز و مشهور در بین شیعه می توان یافت. در این دعا چنین آمده است: «بعد از آن که در برابر این دنیای پست و زر و زیور آن، شرط زهد را بر آنان واجب گردانیدی تا فریب زرق و برق دنیا را نخورند و آن ها این شرط را به جا آوردند و تو پای بندی آنان را به زهد دریافتی و به آنان تقرب بخشیدی و نام نیکو و ستایش آن ها را بر هر زبانی جاری کردی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آن ها را به واسطه وحی ارج نهادی و از علم خود بهره مند کردی و وجودشان را وسیله تقرب به خودت قرار دادی ... الخ». (26)
بنابراین قبول و قرب الهی و نزول ملائکه و اکرام به وحی و تحصیل علم و وساطت بین خدا و خلق، همگی منوط به تحقق شرط مذکور یعنی زهد است، چون این امرو بعد از تحقق شرط زهد، حاصل می شود و زهد شرط وجود حقیق انسان الهی در دنیاست. از این رو در روایات تاریخی می خوانیم: رسول خدا (ص) که اشرف انبیاست، از شدت گرسنگی، سنگ بر شکم می بست و امیرالمؤمنین بنا به فرمایش خود دنیا را سه طلاقه کرده بود تا رجوعی به آن نداشته باشد و ما در این بحث به همین اشاره اکتفا می کنیم.
بنابراین مهدی و مصلح جهانی از راه آبا و اجدادش برکنار نیست، امام رضا (ع) در این باره می فرماید: «لباس و پوشاک قائم، خشن و غذایش نان خشک است». (28) این روایت عیناً از امام صادق (ع) نیز نقل شده است.
این بخش از دعا، اشاره به صبر امام دارد: «الهی عَظُمَ البلاء و بَرِحَ الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارضُ و مُنِعت السماء و اَنت المستعانُ و الیک المشتکی و علیک المعّولُ فی الشدةِ و الرخاء. اللهم صَلّ علی محمد و آل محمد اولی الامر الذین فرضتَ علینا طاعتهم و عرَّفتنا بذلک منزلتهم فَفَرِّجَ عنّا بِحَقّهم فرجاً عاجلاً قریباً». (29)
به طور قطع، شرح این قطعه نورانی دعا، درخشندگی آن را از بین می برد و لذتی را که خواننده از خواندن آن می برد، از او می گیرد.
در باب عبادت و نیایش او باید بگوییم که ایشان همانند آبا و اجدادش، معنای زندگی را در رضای خدا می داند و بس و قبل و بعد از هر کاری و در حین انجام کار، خدا را ناظر می بیند، چنان که می فرماید: «یا مَن لا تغیّره الایام و اللیالی اَدعوک بما دعاک به نوحٌ حین ناداک فَاَنجیتهَ و مَن معه و اَهکلتَ قومَه و اَدعوک بِما دَعاکَ به ابراهیمُ خلیلُکَ حین ناداک به فَاَنجیتهَ و جَعلت النارَ علیه برداً و سلاماً، و ادعوک بما دَعاکَ موسی کلیمُک حین ناداک ففلقتَ له البحرَ فَاَنجَیتَه و بنی اسرائیل و اَغرَقتَ فرعونَ و قومَه فی الیمّ، و اَدعوک بما دعاک به عیسی روُحک حین ناداک فَنَجَّیتَه من اعدائک و اِلیک رَفَعتَهُ و اَدعوک بما دعاک به حبیبُک و صفیّکُ و نبیُّک محمدٌ (ص) فاستجبتَ له و مِنَ الاحزاب نجیبته و علی اعدائک نَصَرته ...». (30)
دعای این گروه از انبیا و پیامبران اولوالعزم، از کار و تلاش جدا نبوده، بلکه عبادت دایمی و دعاهایشان آخرین مرحله عبادت آن ها بوده است، چون در حدّ توان کار و تلاش می کردند و پس از آن دست به دعا به درگاه خدا برمی داشتند. روش مهدی نیز این گونه بوده است.
امام، شجاعت و صلابت و ایمان به عقیده و دین را از جدش رسول خدا (ص) و امیر المؤمنین و اجداد طاهرینش به ارث برده که ترس از غیر خدای متعال برایشان مفهومی نداشته است.
چگونه می تواند شجاع نباشد؟ حال آن که سخت ترین و بزرگ ترین مأموریت، یعنی قیام و گسترش عدل و بسط حق بر عهده او نهاده شده است، گواه شجاعت او، جنگ هایی است که برای انجام مأموریت خود انجام خواهد داد. و همه انبیا و اوصیا در راستای تحقق آن کوشیده اند، او زمین را که پر از ظلم و جور شد، پر از عدل و داد خواهد کرد. این ظلم و جور نیز انصار و اعوانی دارد که در جنگ حدّ و مرزی نمی شناسد و مرد رویارویی با دشمنان خود نیستند بلکه شیطان هایی هستند که امام با آن ها روبه رو می شود و بر آن ها غلبه می کند.
آنچه گفتیم قطره ای از دریای خصوصیات روحی و معنوی است که منجی عالم از آن ها برخودار است.
پی نوشت ها :
1- ینابیع المودة لذوی القربی، ج 3، ص 434 .
2- کمال الدین و تمام النعمة، ص 345 .
3- مورد درختی است شبیه درخت انار، برگ هایش همیشه سبز است و گل های سفید و معطری دارد (فرهنگ فارسی عمید).
4- بحار الانوار، ج 51، ص 41 .
5- اصول کافی، ج 1، ص 503 .
6- کمال الدین و تمام النعمة، ص 433 .
7- عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 48 .
8- الغیبة، طوسی، ص 272 .
9- بحار الانوار، ج 51، ص 24 .
10- دفاع عن الکافی، ج 1، ص 531 .
11- عمدةالطالب فی انساب آل ابی طالب، ص 177 .
12- الغیبة، طوسی، ص 223 .
13- همان، ص 235 .
14- کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 424؛ ینابیع المودة لذوی القربی، ص 449 - 451؛ الغیبة، طوسی، ص 140 - 141 .
15- مِنن الرحمن، ج 2، ص 233 .
16- مسند احمد، ج 4، ص 264 .
17- مسند احمد، ج 3، ص 17 .
18- السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها (سنن الدانی)، ص 94 .
19- کشف الغُمة فی معرفة الائمة، ج 3، ص 282 .
20- الغیبة، نعمانی، ص 215 .
21- کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 653 .
22- کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 14، ص 589 .
23- الغیبة، نعمانی، ص 214 .
24- همان، ص 242 .
25- بحار الانوار، ج 51، ص 43 .
26- همان، ج 51، ص 36 .
27- دعای ندبه.
28- مسند الامام الرضا (ع)، ج 1، ص 219 .
29- وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج 8، ص 185 .
30- صحیفة المهدی، ص 70.