آسمانی ترین هدیه ی خداوند

حدود 600سال از ظهور مسیح می گذشت و تعالیم او آغشته به خرافه ها و بدعت ها و حق فراموشی و هوس محوری شده بود؛ - جهان در آتش جهل و زور و زر و تزویر می سوخت؛ - دخترکان معصوم پس از تولد به جای آغوش گرم مادران در گورهای سرد،
چهارشنبه، 24 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسمانی ترین هدیه ی خداوند
آسمانی ترین هدیه ی خداوند

نویسنده : عباسعلی کامرانیان




 
حدود 600سال از ظهور مسیح می گذشت و تعالیم او آغشته به خرافه ها و بدعت ها و حق فراموشی و هوس محوری شده بود؛
- جهان در آتش جهل و زور و زر و تزویر می سوخت؛
- دخترکان معصوم پس از تولد به جای آغوش گرم مادران در گورهای سرد، زنده به گور می شدند؛
- زن چون کالایی خرید و فروش می شد، به غارت برده می شد، به ارث می رسید و حق هیچ گونه انتخابی نداشت؛
- قتل و غارت و شبیخون و جنگ، شغل اکثر مردم حجاز بود و کینه و نفرت، طایفه ها را در کام مرگ می کشید؛
- کسرایان در ایران برگردن مظلومان آن چنان فشار می آوردند که کمر اکثریت مردم در زیر بار ظلم شاهان خمیده بود؛
- هیچ ایرانی خارج از طبقه ی اشراف، حق تحصیل و خواندن و نوشتن نداشت؛
- شاهان خود را سایه ی خدا می نامیدند؛ اما بیشتر از دوزخ ابلیس، بندگان خدا را در آتش ستم خویش داغ می کردند؛
- کعبه مرکز توحید، تبدیل به بتخانه ای شده بود که 360 شیطان در آن ایستاده بودند و از مرکز توحید، مردم را به بت پرستی می خواندند؛
- در روم بندگان خدا را به جرم خداپرستی و حق گویی در میادین به چنگ حیوانات وحشی می سپردند تا از تماشای تکه تکه شدن آن ها، لذت حیوانی ببرند؛
- همه در بند هم بودند و در حال گرفتار کردن یکدیگر و گرفتار شدن به هم.
گویی در روی زمین، کسی به فکر آسمان نبود!
محمد(ص) مردی امین، پاک، راستگو، درستکار، مهربان، جوانمرد و انسانی بود. برعکس دیگران که به زمین دوخته شده بودند، غرق در افکار آسمانی بود.
آهسته و با تأمل، با کوله بار اندیشه ی پاک و فرا زمینی از جمعیت جدا می شد و یکه و تنها به سوی قله جبل النور می شتافت. گویی نیرویی عظیم و شگرف و ماورایی همچون مغناطیسی بزرگ او را از دل مکه بر می گرفت و بر تارک جبل النور و بر پیشانی این شهر قرار می بخشید.
او در سایه ی این کشش شیرین، فاصله ی خانه تا دامنه ی جبل النور و از دامنه ی این کوه تا غار حراء که در قله ی آن قرار داشت را چابک و استوار می پیمود و در پیشانی مکه، بر بالاترین نقطه ی زمین و نزدیک ترین فاصله به آسمان آرامش می یافت. هیچ کس نتوانست بفهمد که او در این هجرت های مکرر و روزانه و از این صعود به آسمان و قرارگرفتن بر قله ی جبل النور چه حظ عظیمی می یافت! چه مکاشفه ی نابی به او دست می داد و چگونه از زمین، آسمان را در می نوردید! او چگونه از ورای زمینیان گم شده در خودخواهی، با این سفر جسمانی و روحانی، عروجی آسمانی می یافت و نزدیک و نزدیک به حق می شد تا:
«... وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى، ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى ، فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى ... عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى ، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى... لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى... ».[1]
این حال وقتی همراه با سکوت و اندیشه در غار حراء بر محمد(ص) متولی می شد، او را از قالب یک انسان خارج می ساخت و بر آفرینش غالب می ساخت.
در روز 72 رجب پس از اینکه آن حضرت در غار حراء آرامش یافت باز به سوی آسمان نگریست، اما این بار جبرئیل را دید که به او فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» بخوان به نام پروردگارت که آفرید. محمد(ص) فرمود: من نمی توانم بخوانم! فرشته وحی به او فرمود: بخوان!
او احساس کرد که به راحتی می تواند آنچه را جبرئیل به او وحی می کند، بخواند و همراه فرشته خواند:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ،
الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ».[2]
از این پس امین مکه، رسول‌الله بود. او با ملکوت آشنا شده و ابلاغ رسالت الهی و وظیفه ی رهایی انسان از بند خاک را در وجود خویش احساس می کرد و آسمانی ترین هدیه ی خداوند به بندگان،(مأموریت الهی خویش) را آغاز کرد.
اینچنین بود که عطر ریاحین بهشتی در آفاق پیچید و مصداق آیه ی دوم سوره‌ی جمعه عزم خویش را جزم هدایت و تزکیه و تعلیم مردم نمود:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ».
او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیات (هدایت بخشش) را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آن ها کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد و مسلما پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. پیامبر آیه های نور و صاحب «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» آرام و اندیشمندانه از دامنه جبل النور به سوی مکه حرکت کرد.
آن روز، "خدیجه" در منزل بی صبرانه در انتظار محمد(ص) بود. او قبلا از غلامش "میسره" شنیده بود که "راهب نصرانی" در شام درباره محمد(ص) گفته بود: «هذا نبی الامه و...» .[3]
محمد(ص) به خانه رسید و دل خدیجه با دیدن او زنده شد. غنچه ی لب های امین مکه شکفته شد که: خدیجه؛ فرشته وحی بر من نازل شد. خدیجه سرشار از شور و شعف شد، و به "ورقه بن نوفل" که از دانشمندان مسیحی بود جریان را خبر داد. ورقه گفت:
به خدا سوگند! او همان ناموس اکبر(جبرئیل) است که بر موسی نیز نازل می شد. محمد(ص) بدون هیچ شکی پیامبر این امت خواهد بود... .[4]
خدیجه بر انتخاب خویش آفرین گفت! اشک شوق در چشمانش حلقه زد و با هزاران چشم به سیمای ملکوتی رسول الله-(ص) نگریست. احساس کرد چقدر محمد(ص) ملکوتی شده است، چه ماورایی سخن می گوید و چه دلنشین لبخند می زند. هاله-ای از نور رسالت، سیمای تابناک محمد(ص) را فراگرفته بود و خدیجه محو تماشای جمال محمد(ص) شده بود.
ناگهان خدیجه به خود آمد و گفت:
یا رسول الله(ص)؛ من به رسالت شما ایمان دارم، برای ورود به این دین مرا راهنمایی فرمایید. می خواهم اولین ایمان آورنده به رسالت شما و وارده شونده به دین اسلام باشم. غنچه لب های پیامبر رحمت(ص)، آرام از هم شکفت و فرمود: به یکتایی خداوند و پیامبری من گواهی بده.
خدیجه فرمود: اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و بدین صورت بانوی مکه و حجاز، ام المؤمنین و اولین مسلمان پس از رسول الله(ص) شد.
در خانه ی رسالت، کودکی ده ساله زندگی می کرد. علی(ع) در روزگار قحطی و تنگدستی ابوطالب به خانه پیامبر آمده بود.[5] او نزد پیامبر(ص) بود و زیر نظر آن حضرت تربیت می شد. از نزدیک شاهد صداقت و امانت و رسالت محمد(ص) بود و باهوش و ذکاوت سرشاری که داشت در ده سالگی به رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و سومین مسلمان و در زمره ی: «السابقون السابقون اولئک المقربون»[6] قرار گرفت و گوی سبقت در ایمان را از همگان ربود؛
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد
آن‌ گاه بود که عطر معنویت و رایحه ی ملکوت و بزم روح و ریحان در جهان پراکنده شد و انسان، دام ابلیس را پاره کرد و در هوای انسانیت آزاد شد.

پی نوشت ها :

[1]- . سوره نجم، آیات 7 - 15
[2] -. قرآن کریم، سوره علق، آیات 1- 4
[3] -. اعلام الوری، صفحه 47
[4] -. سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 238
[5] -. بحارالانوار، جلد 18، صفحه 208
[6] -. سوره واقعه، آیات 10و 11

منبعwww.pajoohe.com

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها