مدیریت اسلامی در قرآن کریم (2)

مدیریت مالی یعنی تجزیه و تحلیل فعالیت های اقتصادی و برنامه ریزی برای بهبود عملکرد مالی سازمان و مدیریت پشتیبانی یعنی اداره ی فعالیت هایی نظیر تأمین، نگهداری و عرضه مواد و تجهیزات، تدارکات و حمل و نقل.
پنجشنبه، 25 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدیریت اسلامی در قرآن کریم (2)
مدیریت اسلامی در قرآن کریم(2)

نویسنده : دکتر علی اصغر خندان




 
(دسته بندی آیات قرآن کریم درباره ی مسائل مدیریت)

مدیریت منابع سازمانی (organizational resources management)

مدیریت منابع مالی و پشتیبانی (financial and logistical management)
مدیریت مالی یعنی تجزیه و تحلیل فعالیت های اقتصادی و برنامه ریزی برای بهبود عملکرد مالی سازمان و مدیریت پشتیبانی یعنی اداره ی فعالیت هایی نظیر تأمین، نگهداری و عرضه مواد و تجهیزات، تدارکات و حمل و نقل.

توسعه اقتصادی با خداگرایی

نیا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدرارا و یزدکم قوه الی قوتکم...» (هود: پنجاه و دو) : هود خطاب به مردم گفت: ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید و توبه نمایید تا او از آسمان پی درپی بر شما باران و برکت بفرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید.
«ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض» (اعراف: نود و شش): و اگر اهل شهر و دیارها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.

مدیریت افراد متعهد و صالح بر صنعت در نظام اسلامی

«ان اعمل سابغات و قدر فی السرد و اعملوا صالحا...»(سبأ: یازده): خداوند خطاب به حضرت داوود می فرماید: زره های کامل و مناسب بباف و آن را درست و دقیق اندازه گیری کن.

سرمایه و نیروی انسانی دو عامل مهم

«... و امددناکم باموال و بنین و جعلنا کم اکثر نفیرا» (اسراء: شش): خداوند خطاب به قوم بنی اسرائیل می فرماید: ما شما را با اموال و فرزندان کمک کردیم تا در جنگ پیروز شوید.

رعایت اصل کیفیت در تولید

«ان اعمل سابغات و قدر فی السرد و اعملوا صالحا...»(سبأ: یازده): خداوند خطاب به حضرت داوود می فرماید: زره های کامل و مناسب بباف و آن را درست و دقیق اندازه گیری کن.

اهمیت کیفیت کار و نه کمیت کار در سازمان

«... لنبلوهم ایهم احسن عملا» (کهف: هفت): هدف ما این بود که انسان ها را بیازماییم از این نظر که کدامشان بهتر و نکوتر عمل می کنند.

تقسیم و توزیع عادلانه امکانات

«... اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عینا قد علم کل اناس مشربهم...» (اعراب: صد و شصت): خداوند به حضرت موسی فرمود: با عصایت به این سنگ بزن، پس از آن سنگ دوازده چشمه جوشید که هر قبیله از یکی از آنها استفاده کرد.

توزیع عادلانه و عدم تمرکز امکانات

«... کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم...» (حشر: هفت): ای پیامبر این اموال را بین فقرا و یتیمان و در راه ماندگان و نیازمندان تقسیم کن... تا اموال تنها میان ثروتمندان در گردش نباشد.

درستکاری و وفا به قرارداد

«و اوفوا الکیل اذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا» (اسراء: سی و پنج): و چون با پیمانه دادو ستد کنید پیمانه را کامل دهید و با تراوزی درست وزن کنید که این بهتر و سرانجامش نیکوتر است.

استفاده از تمام منابع و نیروها

«و حشر لسلیمان جنوده من الجن و الانس و الطیر فهم یوزعون» (نمل: هفده): سپاهیان سلیمان که از جن و انس و پرنده بودند، همه گرد آمدند، پس از تشتت و بی نظمی بازداشته شدند. (سلیمان دستور داد همه منظم بایستند).

عدم انهدام منابع در اجرای طرح ها

«قال انه یقول انها بقره لا ذلول تثیر الارض و لا تسقی الحرث...» (بقره: هفتاد و یک): پس از آنکه قوم بنی اسرائیل خطایی مرتکب شدند، خداوند فرمود باید گاوی را ذبح کنند که مشخصات آن گاو را این گونه بیان فرمود: گاوی که نه زمین را شخم بزند و نه آن را آبیاری کند... .

اعتدال در پرداخت ها

«ولا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» (اسراء: بیست و نه): نه آنقدر سخت گیر باش که هیچ انفاقی نکنی و نه آن قدر دست و دلباز باش که همه چیزت را انفاق کنی و چیزی برای خودت نماند و سرزنش شده و حسرت خورده به کنجی نشینی.

دریافت و پرداخت ها همراه با عطوفت

«خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم و الله سمیع علیم» (توبه: صدو سه): ای پیامبر! از اموال مؤمنان زکات بگیر تا بدین وسیله آنان از بخل و دنیاپرستی پاکسازی شوند و رشد یابند و برآنان درود فرست و برایشان دعا کن زیرا دعای تو مایه ی آرامش آنان است.
«و اما تعرضن عنهم ابتغاء رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا» (اسراء: بیست و هشت): اگر از ایشان روی برتابی، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو.

توجه دادن به نفع مخاطب و مشتری در قراردادها

«...هل ادلکم علی اهل بیت یکفلونه لکم و هم له ناصحون» (قصص: دوازده): خواهر موسی که مأموران فرعون را در جستجوی دایه ای برای موسی دید، به آنان گفت: آیا می خواهید شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که سرپرستی او را برای شما بپذیرند و برای او خیر خواه باشند.

هدایت و رهبری (directing and leadership)

اهمیت هدایت به حدی است که برخی از صاحب نظران علم و مدیریت، موفقیت هر مدیر را در گرو توان او در هدایت نیروی انسانی می دانند. تلاش مدیر در امر هدایت به سه طریق صورت می گیرد: رهبری، انگیزش و برقراری ارتباطات. (agrawal.1982.p.7)

تمرکز روی هدف اصلی و منحرف نشدن با جاذبه های زودگذر

«ما کان لنبی ان یکون له اسری حتی یثخن فی الارض...»(انفال: شصت و هفت): خداوند در جریان یکی از جنگ ها می فرماید: هیچ کسی حق اسیر گرفتن ندارد مگر بعد از آن که در آن منطقه غلبه ی کامل پیدا کردید. (اسیر گرفتن، شما را از اصل فتح و پیروزی دور نکند).

ضرورت پیگیری برای رسیدن به نتیجه

«منهم من ان تامنه بدینار لا یوده الیک الا ما دمت علیه قائما...» (آل عمران: هفتاد و پنج): بعضی از اهل کتاب (یهودیان) کسانی هستند که اگر به او دیناری بدهی آن را به تو بر نمی گرداند مگر آن که برای مطالبه ی آن دائماً بالای سر او بایستی.

پیگیری و تداوم برنامه ها برای حصول نتیجه نهایی

«ولقد آتینا موسی الکتاب و قفینا من بعد بالرسل...» (بقره: 87): خداوند به موسی کتاب تورات را عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ کنند... .

عدم تزلزل به خاطر انحراف برخی افراد

«فلا تک فی مریه مما یعبد هولاء...» (هود: صد و نه): ای پیامبر! به خاطر کفر این مردم درشک و تردید قرار نگیر... .

شفاف سازی هدف و روش مدیر

«قل لا اقول لکم عندی خزائن الله ولا اعلم الغیب و لا اقول لکم انی ملک ان اتبع الا ما یوحی الی...» (انعام: پنجاه): ای پیامبر به مردم بگو: من ادعا نمی کنم که گنجینه های خداوند نزد من است و من غیب هم نمی دانم و ادعا نمی کنم که من فرشته ام، بلکه من آنچه را که به من وحی می شود پیروی می کنم.

توجیه زیردستان نسبت به تصمیم گیری ها

«... قال ان الله اصطفاء علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم...» (بقره: 247): قوم بنی اسرائیل پیش پیامبرشان رفتند و گفتند: فرمانده ای برای ما مشخص کن تا به جنگ حاکم ستمگر برویم. پیامبرشان گفت: خداوند طالوت را به فرماندهی شما برگزید زیرا علمی و جسمی لازم برای این مسؤولیت را دارد.

شناساندن لغزشگاهها به افراد زیردست

«واتل علیهم نبا الذی آتیناه ایاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین» (اعراف: 175): ای پیامبر! بر مردم داستان بلعم باعورا را بخوان که از علم خود اندکی به او داده بودیم و قدرت اجابت دعا و برخی کرامات را داشت تا که شیطان او را در پی خویش کشید تا از گمراهان شد.

آگاهی از افکار و عقاید پیروان با زیردستان

«فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله...» (آل عمران: پنجاه و دو): هنگامی که عیسی احساس کرد که اطرافیانش کفر می ورزند گفت: چه کسانی مرا در راه خدا یاری خواهند کرد.

آگاهی مدیر از حوادث و قوانین گذشته

«و یعلمه الکتاب و الحکمه و التوراه و الانجیل» (آل عمران: 48) خداوند به حضرت عیسی کتابت و حکمت و تورات و انجیل را آموخت.

ضرورت ارائه ی الگوهای عینی

«قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم ...» (ممتحنه: چهار): ای مؤمنان! ابراهیم برای شما الگویی نیکوست.
«اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم» (حمد: 6-7): ما را به راه راست هدایت نما، را کسانی که به آنها نعمت دادی.

پیشگامی مدیر در انجام کارها

«ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایهاالذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»(احزاب: 56): خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود بفرستید و سلام گویید و تسلیم او باشید.

تقدم مصالح سازمان بر درخواست های فردی کارکنان

«انما المومنون الذین امنوا بالله و رسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستاذنوه ان الذین یستاذنونک اولئک الذین یومنون بالله و رسوله فاذا استاذنوک لبعض شانهم فاذن لمن شئت منهم...» (نور: شصت و دو): مؤمنان واقعی کسانی هستند که هر گاه برای انجام کاری با پیامبر جمع می شوند یا مشورت می کنند، بدون اجازه او نمی روند. ای پیامبر، پس اگر کسی از تو اجازه خواست که به کارهای شخصی خود بپردازد، به مصلحت عمل کن و هر که را خواستی اجازه بده.

انتقادشنوی و بیان پاسخ امیدوار کننده

«قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا و من بعد ما جئتنا قال عسی ربکم ان یهلک عدوکم...» (اعراف: صد و بیست و نه): قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی گفتند هم قبل از آمدنت ما در سختی بودیم و هم اکنون که تو آمده ای باز هم در سختی هستیم. حضرت موسی خطاب به ایشان فرمود: امیدوارم خداوند دشمن شما را به زودی نابود کند.

پاسخ قاطع به ابهامات و سؤالات

«و کانوا یقولون أ اذا متنا و کنا ترابا و عظاما ا إنا لمبعوثون او اباونا الاولون قل ان الاوالین و الاخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم» (واقعه: 47-50): و می گفتند: هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟ یا نیاکان نخستین ما (برانگیخته خواهند شد)؟ بگو: اولین و آخرین، همگی در موعد روز معنی گردآوری می شوند.

آغاز اصلاحات اثربخش از خود و نزدیکان خود

«اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون» (صافات: هشتاد و پنج): آنگاه که حضرت ابراهیم برای دعوت به سوی خدا کار خود را آغاز کرد به پدر و اقوامش گفت: چه چیز را می پرستید؟

اولویت و تقدم شناخت عوامل داخلی شکست بر عوامل خارجی

«و لما اصابتکم مصیبه... قلتم انی هذا قل هو من عند انفکسم...» (ال عمران: 165): هنگامی که مصیبتی (شکست جنگ احد) به شما رسید، گفتید: این مصیبت از کجاست؟ بگو: آن از سوی خودتان است.
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون» (مائده: سه): امروز کافران از دین شما ناامید شدند، پس از ایشان نترسید و از (خطای خود و از عقاب) من بترسید.

حذف افراد دو چهره از سازمان یا عدم واگذاری پست های کلیدی

«و یقولون طاعه فاذا برزوا من عندک بیت طائفه منهم غیرالذی تقول... فاعرض عنهم...» (نساء: هشتاد و یک): منافقان به هنگام روز در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله)می آمدند و می گفتند که: هر چه شما بگویید درست است! و هنگامی که از نزد پیامبر می رفتند برخلاف گفته های او عمل می کردند. خداوند می فرماید: ای پیامبر از ایشان اعراض کن.

تقدم ضوابط بر روابط

«یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین...» (نساء: 135): ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره عدالت را بر پا دارید و برای رضای خدا گواهی دهید اگر چه به زیان خودتان یا والدین و بستگانتان باشد.

انگیزش (motivation)

هر عملی که فرد انجام می دهد در اثر وجود انگیزه یا نیازی است که محرک وی برای انجام دادن آن عمل است. از این رو اثر بخشی مدیریت به چگونگی انگیزش افراد برای انجام وظایفشان بستگی دارد و لذا گفته اند انگیزش کارکنان برای انجام وظایف سازمانی و هم سوسازی اهداف آنها با اهداف سازمانی اهمیت فراوانی دارد. (hersey. 1989.p.15)

وظیفه ی مدیر در تقویت روحیه ها

«ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون...» (آل عمران: 139): پس از شکست در جنگ احد خداوند خطاب به مسلمانان می فرماید: سستی نکنید و غمگین نباشید که شما برتر از همه هستید.

وظیفه ی مدیر در امید دادن به اهداف الهی

«اذ تقول للمومنین أ لن یکفیکم ان یمدکم ربکم بثلاثه آلاف من الملائکه منزلین» (آل عمران: 124): حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به سپاه خود درجنگ بدر می فرماید: خداوند ما را به سه هزار فرشته یاری می کند. آیا این مژده برای ما کافی نیست؟

پیشگامی مدیر در اجرای برنامه ها جهت ایجاد انگیزه

«فقاتل فی سبیل الله ... و حرص المومنین...» (نساء: هشتاد و چهار): ای رسول! در راه خدا پیکار کن و مؤمنان را به جهاد ترغیب کن... . (همچنین انعام: 163؛ توبه: 108؛ زمر: دوزاده)

تشویق و تنبیه، دو رکن رشد و اصلاح سازمان

«ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم» (بقره: 159-160): خداوند می فرماید: کسانی که حقایق هدایت را کتمان می کنند، را لعنت می کنم مگر آنکه توبه کنند و کارهای خود را اصلاح کنند که در این صورت ایشان را می بخشم زیرا من توبه پذیر و مهربانم.

وظیفه ی مدبر: تشویق و ترغیب

«یا ایها النبی حرض المومنین» (انفال: شصت و پنج): ای پیامبر! مؤمنان را تشویق و ترغیب کن.

ضرورت وجود ساز و کاری برای تشویق برخی افراد و تقویت انگیزش سازمانی

«وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفره و اجر عظیم» (مائده: نه): خداوند به کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند وعده ی آمرزش و پاداش بزرگ داده است.
«... انی لااضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض...» (آل عمران: 195): خداوند می فرماید که من تلاش هیچ صاحب عملی را تباه نمی کنم چه زن یا مرد باشید همه از یکدیگرید... .
(همچنین صافات: 102 و 121؛ غافر: 51؛ لقمان: چهارده؛ احزاب: 24و35؛ زلزال: هفت و هشت؛ نمل: دو و سه).

تشویق با امور مورد علاقه

«وفیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین و انتم فیها خالدون» (زخرف: هفتاد و یک): در آن (بهشت) هر آنچه نفوس بپسندند و آنچه چشم ها از آن لذت برند وجود دارد و شما در آن جاودانه اید.
«لهم فیها فاکهه و لهم ما یدعون» (یس: پنجاه و هفت): برای آنها در بهشت میوه (بسیار لذت بخشی) است و هر چه بخواهند در اختیار آنها خواهد بود.

تشویق با بیان منافع و نتایج کار

«و من جاهد فانما یجاهد لنفسه...» (عنکبوت: شش) خداوند در تشویق جهاد و تلاش می گوید: هر کس تلاش کند پس برای خود می کوشد.

تذکر اهداف سازمان به روش های مختلف و جذاب

«ولقد صرفنا فی هذا القران لیذکروا...» (اسراء: چهل و یک): ما در این قرآن مکرراً حقایق را بیان کردیم تا پند بگیرند.
«ولقد صرفنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل» (اسراء: 89): ما در این قرآن از هر چیز نمونه ای بیان کردیم.

پاداش بر اساس کار و تلاش

«.... و نعم اجر العاملین» (آل عمران: صد و سی و شش): ... و چه نیکوست پاداش اهل عمل.

ایجاد فضای رقابت سالم میان کارکنان

«قال یا ایها الملوا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین» (نمل: سی و هشت): سلیمان به نیروهای خود گفت: کدام یک از شما می تواند تخت پادشاهی ملکه ی سبا را قبل از آمدن او، در این مکان حاضر کند؟

جلب اعتماد افراد زیردست و مخاطبان

«... انی لکم رسول امین» (دخان: هیجده): ای مردم! من برای شما پیامبری امین بوده ام!

کنترل (Controlling)

در مسیر نیل به هدف، همواره ممکن است موانع و محدودیت هایی بروز کنند و لذا برای حفظ عملکرد سازمان در جهت دستیابی به اهداف باید ساز و کار اصلاح و کنترل تعبیه شود. کنترل با همه وظایف مدیریت ارتباط دارد ولی ارتباط آن با برنامه ریزی بسیار مهم است. (agrawal. 1982.p.254)

ضرورت کنترل و نظارت برعملکرد زیردستان

«و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس...» (بقره: صد و چهل و سه): خداوند خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: و به این سان شما را امتی میانه رو قرار دادیم و تا ناظر بر اعمال مردم باشید... .

پاسخ گویی زیردست و مدیر نسبت به عملکرد خود

«فلنسئلن الذین ارسل الیهم و لنسئلن المرسلین» (اعراف: شش): قطعاً هم از مردم و هم از پیامبران درباره ی آنچه انجام داده اند بازخواست خواهد شد.

ضرورت وجود گروهی برای نظارت بر امور

«ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر...» (آل عمران: 104): از میان شما باید گروهی باشند که دیگران را به خیر دعوت نمایند و از بدی ها بر حذر دارند.

واگذاری مسؤولیت همراه با نظارت

«ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون » (یونس: چهارده): سپس شما را در زمین جانشینان ایشان قرار دادیم تا ببینیم شما چگونه عمل می کنید.

نظارت دقیق بر انجام مأموریت های مهم

«... فاذهبا بایاتنا انا معکم مستمعون فاتیا فرعون...» (شعرا: 15-16): خداوند فرمود: تو و هارون همراه با معجزات ما حرکت کنید و به سراغ فرعون بروید که ما با شما هستیم و به گفت و گوهای شما شنونده و آگاهیم. پس آنها به سوی فرعون رفتند.

نظارت همه جانبه و دقیق

«اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشمال قعید» (ق: هفده): دو فرشته بر دوش چپ و راست انسان قرار دارند که اعمال او را ثبت می کنند.

توجه به کوچکترین کارها در ارزیابی و نظارت کامل

«... ان تک مثقال حبه من خردل... یات بها الله» (لقمان: شانزده): لقمان در سفارش به پسرش در مورد حسابرسی و نظارت خدا بر اعمال انسان می گوید: اگر عمل تو همسنگ دانه ی خردلی هم باشد آن را به حساب می آورد.

نظارت و بازرسی از طریق بازدید حضوری

«و تفقد الطیر فقال ما لی لا اری الهدهد ام کان من الغائبین» (نمل: بیست): سلیمان جویای حال هدهد شد و گفت چرا هدهد حضور ندارد؟

حضور و غیاب نیروها

«و تفقد الطیر فقال ما لی لا اری الهدهد ام کان من الغائبین» (نمل: بیست): سلیمان جویای حال هدهد شد و گفت چرا هدهد حضور ندارد؟

ابتدا اعلام مجازات ها و سپس اجرای آنها

«وما اهلکنا من قریه الا لها منذرون» (شعرا: دویست و هشت): ما مردم هیچ منطقه ای را هلاک نکردیم مگر آن که قبل از عذاب، آنها را از عملشان بیم دادیم.

ابتدا اعلام همگانی و سپس مواخذه

«... فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم» (مائده: نود و چهار): خداوند پس از بیان قسمتی از احکام شکار می فرماید: پس بعد از این، هر که از این مرزها تجاوز کند، او را عذابی دردناک است. (همچنین حجر: نود و یک؛ سبا: نه؛ فاطر: هفت؛ قصص: چهل و هفت)

جریمه از راه های کنترل و پیشگیری از خطاهای بزرگ

«والذین یظاهرون من نسائهم... فتحریر رقبه من قبل ان یتماسا...» (مجادله: سه): کسانی که نسبت به همسران خود ظهار می کنند....کفاره آن، قبل از آنکه با هم تماس گیرند، آزاد کردن برده است.

ثبت سوء سابقه ی افراد

«... انکم رضیتم بالقعود اول مره...». (توبه: هشتاد و سه)
عده ای از منافقان پیش حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) می آمدند و می گفتند: به ما اجازه جنگ با مشرکان را بده. خداوند از طرف حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)پاسخ می دهد که: شما اهل جنگ و کارزار نیستید بلکه فقط شعار می دهید و هرگز به جنگ نخواهید رفت زیرا که در جنگ گذشته (جنگ تبوک)، به کمک سپاه اسلام نیامدید و در خانه ها یتان ماندید.

برخورد قاطع در برابر افراد مختلف بدون عذر موجه

«لا عذبنه شدیدا و لاذبحنه او لیاتینی بسلطان مبین» (نمل: بیست و یک): اگر دلیلی موجه برای این غیبتش نداشته باشد، او را کیفری سخت خواهیم داد.

تنوع جریمه بر حسب توان خاطی

«فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین... فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینا...» (مجادله: چهار): برای کفاره ظهار کسی که برده ای برای آزاد کردن نیافت باید دو ماه پی در پی روزه بگیرد و کسی که نمی تواند باید شصت مسکین را طعام دهد.

چشم پوشی از خطاهای کوچک کارمندان

«الذین یجتبون کبائر الاثم و الفواحش الا اللمم ان ربک واسع المغفره...»(نجم: سی و دو): کسانی که از گناهان بزرگ و زشت اجتناب می کنند، خداوند از گناهان کوچک و ناخواسته آنها می گذرد زیرا خداوند آمرزشش وسیع است.

کیفر سخت تر برای تخلف مدیران ارشد

«اذا لاذقناک ضعف الحیاه و ضعف الممات...» (اسراء: هفتاد و پنج): خداوند متعال به رسولش می فرماید: اگر ما تو را در راهت استوار نمی کردیم و تو می لغزیدی، در دنیا و آخرت عذابی دو چندان در انتظارات بود.

بایکوت برخی افراد و گروه ها در شرایط خاص

«واصبر علی مایقولون و اهجرهم...» (مزمل: 10): ای پیامبر! بر آنچه می گویند صبر کن و از ایشان کناره بگیر.

باقی گذاشتن راه جبران در مقام توبیخ

«ءاشفقتم ... فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاه...». (مجادله: سیزده)
خداوند دستور داد که برای گفت و گوی خصوصی با پیامبر صدقه ای بدهید، همه اصحاب جز حضرت علی(علیه السلام) کناره گیری کردند و در این آزمایش موقت شکست خوردند و فهمیدند که ارزش مال دنیا نزد آنان از ملاقات و گفت و گوی خصوصی با پیامبر بیشتر است. سپس در این آیه فرمان صدقه برداشته شد و مردم توبیخ شدند، ولی راه توبه و دستور اقامه ی نماز برای جبران شرمندگی آنان مطرح گردید.

شبیه سازی طرح های بزرگ

«قال القها یا موسی(19) فالقاها فاذا هی حیه تسعی» (بیست): خداوند گف: ای موسی عصایت را بینداز، پس موسی عصا را انداخت و آن تبدیل به ماری شد که حرکت می کرد.
«قال فات به ان کنت من الصادقین(31) فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین» (سی و دو): فرعون گفت اگر راست می گویی معجزه ای بیاور. پس موسی عصای خود را انداخت و آن تبدیل به اژدهای آشکار شد.
خداوند قبل از مواجهه شدن موسی با دیگران معجزه اش را پیش خودش به او نشان می دهد تا بتواند آن را در برابر دیگران تکرار نماید، پس فرمود: ای موسی این عصایت را بیفکن.

برقراری ارتباطات (communication)

بخش عمده ای از اوقات کار مدیران به ارتباطات اختصاص می یابد: از طریق گفت و گو و مذاکره یا نوشتن نامه و گزارش و... عده ای ارتباطات را تبادل اطلاعات و انتقال معنی می دانند. (katz. 1978.p.233)

در دسترس بودن مدیر

«و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم...» (حجرات: هفت): ای مردم، رسول خدا در میان شماست و شما باید از او تبعیت کنید و اگر او از شما تبعیت کند، قطعاً جامعه به سختی و مشقت خواهد افتاد.

ابلاغ دستورات و اطلاع رسانی توسط افراد امین

«انی لکم رسول امین» (شعراء: صد و هفت): خداوند از زبان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مردم می فرماید: من برای شما پیامبری امانت دار بوده ام و کلام خدا را بدون کم و زیاد به شما رسانده ام.

گوش دادن به حرف همه ی افراد

«و منهم الذین یوذون النبی و یقولون هو اذن...»(توبه: شصت و یک): برخی از منافقان پیامبر را آزار می دادند و می گفتند: او به حرف هر کس گوش می دهد.

دفاع از کارمندان مورد اتهام

«ما ضل صاحبکم و ما غوی» (نجم: دو): ای مردم! رهبر و مصاحب شما (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)) نه گمراه شده و نه منحرف گشته است.

دلگرمی دادن به کارمندان و مدیران زیردست در شرایط روحی نامساعد
«انا اعطیناک الکوثر». (کوثر: یک)

عده ای از منافقان و مشرکان (پدر عمرو عاص) پس از آن که پسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) درسن کودکی مردند خطاب به آن حضرت گفتند که: تو ابتر هستی و نسلت ادامه نخواهد داشت،
خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید ما به تو کوثر یعنی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دادیم.

دلگرم کردن کارکنان و مدیران از سوی مدیر ارشد

«... لنثبت به فوادک و رتلناه ترتیلا» (فرقان: سی و دو): خداوند در جواب کسانی که ایراد می گرفتند که چرا قرآن یکجا نازل نمی شود و آیه به آیه فرود می آید، می فرماید: قرآن را به تدریج نازل کردیم تا این ارتباط دایمی باعث دلگرمی پیامبر شود.

مدیریت همراه با عفو و عطوفت

«... فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فادا عزمت فتوکل علی الله» (آل عمران: 159): خداوند پس از بیان ضعف های جنگ احد خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید که از تقصیر آنان در گذر و برایشان طلب آمرزش کن و برای تصمیم گیری های آینده از آنان مشورت بگیر سپس هنگامی که تصمیم گرفتی، قاطع باش و به خدا توکل کن و آن را عملی ساز.

دلسوزی و خیرخواهی برای زیردستان

«... و استغفر... للمومنین و المومنات...» (محمد: 19): ای پیامبر، برای مردان و زنان با ایمان امت خود استغفار کن.

تواضع نسبت به زیر دستان

«واخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین» (شعرا: 215): ای پیامبر! با مؤمنانی که از تو پیروی می کنند متواضع باش.
«ولا تصعر خدک للناس...» (لقمان: هیجده): لقمان در سفارش به پسرش می گوید: روی خود را از مردم به تکبّر برمگردان.

مشورت با زیردستان

«... فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله» (آل عمران: 159): خداوند پس از بیان ضعف های جنگ احد خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید که از تقصیر آنان در گذر و برایشان طلب آمرزش کن و برای تصمیم گیری های آینده از آنان مشورت بگیر سپس هنگامی که تصمیم گرفتی، قاطع باش و به خدا توکل کن و آن را عملی ساز.

تکریم ارباب رجوع به ویژه افراد زیردست

«و اذا جاءک الذین یومنون بایاتنا فقل سلام علیکم...» (انعام: پنجاه و چهار): خداوند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: هر گاه مؤمنان نزد تو آمدند به ایشان سلام کن و...

پشتیبانی مدیر قبلی از بعدی و تجلیل بعدی از قبلی

«و اذ اخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب و حکمه ثم جاء کم رسول مصدق لما معکم لتومنن به و لتنصرنه...» (آل عمران: هشتاد و یک): خداوند از پیامبران پیشین پیمان گرفت و هر گاه علم و حکمت به شما دادم و سپس پیامبری به سوی شما آمد که آن مطالب را تصدیق می کرد، باید به او ایمان آوردید و او را یاری کنید.

انتقاد بدون تخریب شخصیت مدیر

«عفا الله عنک لم اذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکاذبین» (توبه: چهل و سه): ای پیامبر! خدا از تو در گذشت، حال بگو چرا قبل از این که راستگویان را از دروغگویان باز شناسی، به ایشان اجازه ی مرخصی از جنگ دادی؟

توجه دادن به نقاط مشترک در مدیریت مذاکرات

«... و قولوا آمنا بالذی انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد...»(عنکبوت: چهل وشش): خداوند در مورد گفت و گو و بحث با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) بر بیان نقاط مشترک تأکید می کند و می فرماید: بگویید ما به آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان داریم و خدای ما و خدای شما یکی است.

غرور مدیر، انتقادناپذیری او و در نهایت شکست

«قال انما اوتیته علی علم عندی...» (قصص: هفتاد و هشت): قارون در جواب قومش که او را به احسان و انفاق دعوت کردند و او را از فساد برحذر داشتند مغرورانه گفت: این ثروت فراوان به واسطه ی دانشی که نزد من است به من داده شده.

نصیحت شنوی مدیر از زیردستان و ارباب رجوع

«فاحکم بیننا بالحق و لا تشطط و اهدنا الی سواء الصراط» (ص: بیست و دو): دو نفر برای دادخواهی پیش حضرت داوود رفتند و شب هنگام حضرت را غافلگیرانه صدا زدند، آن حضرت کمی هراسناک شد، پس آن دو گفتند: نترس، ما دو نفر با هم درگیر شده ایم و برای داوری پیش تو آمده ایم پس به حق بین ما داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست راهنمایی فرما.

رسیدگی به خانواده در عین مسؤولیت های سنگین

«وکان یامر اهله بالصلاه و الزکاه...» (مریم: پنجاه و پنج): اسماعیل همواره خاندان خود را به نماز و زکات امر می کرد.

احتمال وجود اغراض نادرست در هدیه دادن به مدیران

«فلما جاء سلیمان قال ا تمدونن بمال...» (نمل: سی و شش): چون پیک حامل هدایا از طرف ملکه ی سبأ پیش سلیمان آمد، سلیمان گفت: آیا برای من هدیه می آورید تا از شرک و کفر شما نسبت به خدا چشم بپوشم.

خطر چاپلوسان و متملقان

«... و اذا جاوک حیوک بما لم یحیک به الله..» (مجادله: هشت): ... و هنگامی که به سوی تو می آیند کلماتی را برای اسلام به کار می برند که حتی خدا آن طور تو را تحیت و سلام نگفته است.

اهمیت نام گذاری سازمان ها، محصولات و...

«یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی...» (مریم: هفت): ای زکریّا! ما تو را به پسری بشارت می دهیم که اسم او یحیی است.

مدیریت بحران (crisis management)

مدیریت بحران سعی می کند تا در شرایط دشوار، سازمان را در موقعیت مطلوب خود حفظ کند البته برای این کار پیش بینی منظم حوادث نامطلوب و آمادگی برای کنترل عوامل داخلی و خارجی که منافع سازمان را تهدید می کند نیز اهمیت دارد مدیریت بحران به عنوان یک رشته ی علمی در حوزه ی مدیریت استراتژیک قرار می گیرد. (shrivastava.1987.p.60)

تشریح وضعیت بحران همراه با ارائه راه حل

«قال تزرعون سبع سنین دابا فما حصدتم فذروه فی سنبله الا قلیلا مما تاکلون» (یوسف: چهل و هفت): یوسف گفت: هفت سال پی در پی کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکی را که می خورید، در خوشه اش کنار بگذارید.

ضرورت حضور پررنگ مدیر در شرایط بحرانی

«اذ تصعدون و لا تلوون علی احد و الرسول یدعوکم...» (آل عمران: 153): به یاد بیاورید هنگامی که در جنگ احد فرار می کردید و به هیچ کس توجه نمی کردید در حالی که پیامبر شما را فرا می خواند.

ضعف افراد ترسو و ناتوان در شرایط بحرانی و ضرورت عدم واگذاری مسؤولیت های مهم به ایشان.

«اذ تصعدون و لا تلوون علی احد و الرسول یدعوکم...» (آل عمران: 153): به یاد بیاورید هنگامی که در جنگ احد فرار می کردید و به هیچ کس توجه نمی کردید در حالی که پیامبر شما را فرا می خواند.

استحکام سازمان، حتی در صورت نبودن مدیر در برهه ای از زمان

«ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل ا فان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم...» (آل عمران: 144): خداوند در بیان ضعف های جنگ احد و توبیخ کسانی که شایعه شهادت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) را انتشار دادند فرمود: محمّد پیامبری است که قبل از او هم پیامبرانی آمده اند و گذشته اند پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به وضعیت گذشته خود بر می گردید؟

پیش بینی مشکلات و بررسی آن با مدیر ارشد

«قال رب انی قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون» (قصص: 33): بعد از امر خدا به موسی جهت رفتن نزد فرعون و اطرافیان او موسی در بیان مشکلات کار می گوید: پروردگارا من یکی از آنان را کشته ام پس می ترسم که مرا (به قصاص او) به قتل رسانند.

آمادگی برای مخالفت

«و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین» (فرقان: 31): و این چنین است که برای هر یک از پیامبران دشمنانی از بدکاران مقرر داشتیم.

ضرورت استقامت همگانی (مدیر و زیردستان)

«فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا...» (هود: 112): ای پیامبر! در راه خدا استوار باش و در برابر سختی ها مقاومت کن و پیروانت را هم به این استقامت امر کن و نیز از فرامین عدول مکن.

آمادگی برای مقاومت در برابر مخالفت ها

«و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن...» (انعام: 112): ای پیامبر! اینان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداخته اند بلکه برای هر پیامبری دشمنانی از شیطان های انسانی و جنّی قرار دادیم.
کتابنامه:
1. قرآن کریم.
2. رضاییان، علی، مبانی سازمان و مدیریت، تهران: سمت، 1380.
3. قرائتی، محسن، 300اصل در مدیریت اسلامی، تهران: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1375.
4. Koontz. Harold. and others. Management . 8th ed. New York McGraw-Hill. Inc. 1988.p.801.
5. Stoner James A. Management, New Delhi;Prentice-Hall. 1983.p.951.
6. Kaiser Kate. You And Creativity. Aluminum News. 1968. Vol.52. No.3. p.4.
7. Jaques. Elliot. In Praise Of Hierarchy. Harvard Business Review. Vol.1990,86. p.721.
8. Bridges. William. The End Of the Job. Fortune. Vol.1994.031. p.86.
9. Agrawal. R. D. Organization and Management, New Delhi: Tata McGraw-Hill Publishing Co. 1982 p. 7.
10. Hersey. Paul and Ken Blanchard Management of Organizational Behavior: Utillzing Human Resources4, th ed. India; Prentice-Hall. 1989.p.51.
11. Agrawal. R.D. Organization and Management, New Delhi; Tata McGraw-Hill Publishing Co. 1982. p. 542.
12. Katz Daniel and Robert L. Kahn. The Social Psychology of Organizations. 2nd ed. New York; John Wiley and Sons. 1978. p.322.
13. Shrivastava. Paul and lan I. Mitroff. Strategic Managment of corporate Silver. Columbia Journal Of World Business. vol. 1987, 32. p.06.
منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).

 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما