رومانتیک های فرانسه

رومانتیک های فرانسه از لحاظ زمانی دیرتر از رومانتیک های آلمان و انگلیس ظهور کرده اند. نخستین مجموعه ی اشعار با حال و هوای جدید، یعنی تأمّلات شاعرانه ی لامارتین، در سال 1820 منتشر شد، در حالی که تئاتر تا سال
سه‌شنبه، 30 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رومانتیک های فرانسه
رومانتیک های فرانسه

 

نویسنده: لیلیان فورست
ترجمه: مسعود جعفری جزه




 

رومانتیک های فرانسه از لحاظ زمانی دیرتر از رومانتیک های آلمان و انگلیس ظهور کرده اند. نخستین مجموعه ی اشعار با حال و هوای جدید، یعنی تأمّلات شاعرانه ی لامارتین، در سال 1820 منتشر شد، در حالی که تئاتر تا سال 1830، سال پدید آمدنِ ارنانی هوگو، تسلیم موج تازه نشد. این تأخیر از دو عامل عمده ناشی می شود که چون با یکدیگر همراه شدند در شکل گیری رومانتیسیسم فرانسه نقشی سرنوشت ساز ایفا کردند: استقامت و تداوم سنّت نئوکلاسیک که پیش از این هم از آن یاد کردیم و تأثیر حوادث سیاسی و به ویژه انقلاب 1789. پیوند جنبش رومانتیسیسم با کشمکش های سیاسی (و مذهبی) در هیچ کجای دیگر این چنین پیچیده و استوار نیست. تأثیر انقلاب را به دشواری می توان با قاطعیت ارزیابی کرد، زیرا هر استدلالی که در تأیید فرضیه ای ارائه شود، باز هم می توان برای فرضیه های متعدد دیگر نیز استدلالی مشابه ذکر کرد. برای مثال، موجّه خواهد بود اگر بگوییم که سلطنت مطلقه ی کهن در عرصه ی ادبیات نیز همچون قلمرو حکومت از خودکامگی واستبداد حمایت می کرد و بدین ترتیب سقوط آن به اضمحلال نئوکلاسیسیسم انجامید. حقیقتاً نیز یکی از شعارهای مطرح عصر این بود: «جامعه ی نو، ادبیات نو.» با این همه، قضیه به این سادگی نیست و بسیاری از مسائل به دوران پس از انقلاب مربوط می شود: فضای ترسناک دوره ی ترور و وحشت (1) برای بحث و مجادله و رشد عقاید تازه چندان مساعد نبود و حتی هر سخنی می توانست به آسانی به قیمت سر انسان تمام شود. بدین گونه است که آن شکاف و خلأ عظیم تاریخی پیش می آید، یعنی دوران واقعی سکوت که از 1790 تا 1820 به طور می انجامد. جلوس ناپلئون بر تخت امپراتوری موجب وقفه و پسروی بیشتری می شود، چون او رسماً با تمجید و ستایش از فضایل نظامی، به احیای آرمان قدیم نظم وانضباط می پردازد. مشکل اساسی دیگر وطن پرستی نابجایی است که ناپلئون وفرانسویان را به این نتیجه می رساند که «نظام کهن» ادبیات فرانسه گل سرسبد میراث ملّی آنان و نشانه ی اقتدار فرهنگی این کشور در قاره ی اروپا به شمار می رود. در نتیجه، همه ی نمودهای فرهنگی خارجی و از جمله نوآوری های پیش رومانتیک ها که به طور گسترده از انگلستان وآلمان وارد فرانسه می گردید، همچون تهدیدی بر علیه شکوه وعظمت فرانسه تلقی می شد و مورد سوءظن قرار می گرفت. به همین دلیل کتاب درباره ی آلمان (1810) اثر مادام دواستال به ناچار می بایست در انگلستان منتشر شود وترجمه ی کنستان (2) از تراژدی والنشتاین شیلر، با این که در ژنو منتشر می شد، مترجم آن ناچار بود مقدمه ای محتاطانه برای آن بنویسد.
وجود چنین مشکلاتی نه تنها ظهور رومانتیسیسم را در فرانسه به تأخیر انداخت، بلکه موجب شد تا زمینه ی مناسبی برای کشمکش های تند وخشنی فراهم آید که پیدایش رومانتیسیسم فرانسوی در سال های بعد با آن همراه گردید. ماجرای این ستیز و مبارزه را آر. برای (3) درگاه شماری وقایع مربوط به رومانتیسیسم به گونه ای دقیق و تقریباً با ذکرحوادث هر روز آن ضبط کرده است؛ بنابراین در اینجا لزومی ندارد که به جزئیات آن بپردازیم. این مسأله در اصل نزاعی بود که در میان سنّت گرایان وطن پرست و به شدّت محافظه کار که اغلب در سیاست سلطنت طلب بودند و در مذهب کاتولیک از یک سو، و ترقی خواهان جهان وطن که می خواستند از هر جهت لیبرال و آزادمنش باشند، از سوی دیگر جریان داشت. البته این تقسیم بندی همواره صریح وقاطع نیست و در برخی مواقع، مثلاً در حدود سال 1822، هم رومانتیک های سلطنت طلب و هم رومانتیک های آزادی خواه فعالیت می کردند، همچنان که سلطنت طلب های کلاسیک و آزادی خواهان کلاسیک نیز حضور داشتند! در واقع گروه بندی ها در داخل محافل ادبی و سالن ها (4) به همان سرعتی تغییر می کرد که در نشریات. (5) رومانتیک های فرانسه تنها هنگامی توانستند به پیشرفت و موفّقیت دست یابند که گروه های آگاه تر، که درباره ی خطر تفرقه و نزاع هشدار می دادند، در میان خودشان صلح و آرامش ایجاد کردند و هر دو جناح چپ و راست در سال 1827 در سناکلِ هوگو به یکدیگر پیوستند. نیروی محرکه ی دیگری که بر این جریان تأثیر نهاد نوشته ی سنت بوو به نام چشم انداز تاریخی وانتقادی شعر وتئاتر فرانسه در قرن شانزدهم بود. سنت بوو در این کتاب با نشان دادن مشابهت هایی که میان اعمال و روش های پله ایادِ شاعران قرن شانزدهم و سناکلِ رومانتیک ها وجود دارد، برای شاعران و نویسندگان رومانتیک فرانسوی اصل و نسبی آبرومند و شایسته در سنّت ملّی خودشان فراهم می آورد.
همان دشواری هایی که رومانتیک های فرانسوی مجبور به نبرد با آن بودند، تا اندازه ی زیادی به افکار وعقایدشان نیز شکل داد. آنان در سنّت شکنی پرهیاهوی خود شبیه به آلمانی های وابسته به جنبش طوفان و طغیان بودند و آرمان های ادبی شان نیز بسیار نزدیک به آنها بود؛ زیرا هم رومانتیسیسم فرانسه و هم طوفان وطغیان آلمان اساساً جنبش هایی اعتراض آمیز به شمار می روند. این اعتراض و مخالفت را در بسیاری از واکنش های رومانتیک های فرانسوی می توان مشاهده کرد و ازهمین روست که درمخالفت با سخن حکیمانه و قدیمی پاسکال که معتقد بود: «از خودگفتن نفرت انگیز است»، بر نقش بنیادین احساسات تأکید می کنند و معتقدند که احساسات باید تا سر حدّ امکان به طور خودجوش و پرشور ابراز شود. همچنین در شورش برعلیه قراردادها و قواعد تصنعی کهن مکرراً دعوت به صداقت و طبیعی بودنِ ساختار نمایشی و زبان آثارادبی می کنند. حتی جانبداری هوگو از گروتسک نیز احتمالاً واکنشی است بر ضدّ دیدگاه پیشین که صرفاً زیبایی های متعادل و هماهنگ را مورد توجّه قرار می داد و آن را می ستود.
اما رومانتیک های فرانسوی با وجود نیروی پرشوری که داشتند وهیجانی که نشان می دادند، نوآوران و مبدعانِ جسوری نبودند که خود تصوّر می کردند. نگاهشان عمدتاً معطوف به گذشته ونگران آن سبک نگارشی بود که بر ضدّ آن واکنش نشان داده بودند. شاید به استثنای وینیی، رومانتیک های فرانسه از تخیّل خلاّق درک درستی نداشتند و به ارزش و اهمیت آن واقف نبودند و در نتیجه اصلاحاتشان به نوعی آزادسازی فنّیِ شعر و نمایش محدود می شد. شاید بودلر نیز همین نکته را در نظر داشته که گفته است رومانتیک های فرانسه ترجیح می دادند که رستگاری را در عوامل بیرونی جستجو کنند تا درجهان درون. درفرانسه این فرصت به خود بودلر واگذار شده بود که به اهمیت و معنای عظیم جهان درونی تخیّل پی ببرد و آن را در اختیار گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Reign of Terror سال های 1793و1794 که دوره ی اوج فعالیت روبسپیر و دیگرانقلابیون فرانسه است و هزاران نفر با گیوتین اعدام می شوند. م
2. Constant بنژامن کنستان (1830-1767) نویسنده و مترجم فرانسوی و ازدوستان و همراهان مادام دواستال. م
3. R. Bray
4. Salons محافل فرهنگی و انجمن های ادبی و هنری در فرانسه. م
5. Le Conservateur Littéraire, Mercure du xixiéme siécle, Débats, Muse francaise, Le globe. (نشریات عمده ی دوران)

منبع مقاله: فروست، لیلیان، (1375)، رومانتیسیسم، مسعود جعفری جزه، تهران: چاپ ششم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.