تا به امروز تاریخ این ورزش برای مردم و حتی جماعت ورزشکار (بهجز عدهای خاص) پنهان مانده است. کشف این تاریخ و آشکار شدن رازهای این ورزش بر میگردد به زندگی مردی تنها به نام «تاگاشی» که در دهکدهای در هیمالایا زندگی میکرده است.
در سال ۱۹۰۷ طی سفری که این مرد مصمم به شمال تبت داشت، به کتابی چرمی که با زبان تصاویر سخن میگفت دست یافت و ۴۰ سال متمادی به مطالعه آن کتاب و مقایسهٔ آن با کتب قدیمی دیگر که تا آن زمان نگاشته شده بود پرداخت. بالاخره بعد از مطالعات دقیق و تمرینات پیاپی نام این کتاب را هفت راز نهاد (وی برای هر راز شخصیتی خاص در نظر گرفت). این مرد دانشمند که بعدها «استاد تاگاشی» نام گرفت در نوشتههای خود چنین مینگارد: «این کتاب (هفت راز) مشتمل است بر نیروهای اتمی بدن انسان و نیروهای درونی وجود آدمی، که این نیروی درونی خود به هفت جزء پاک و طبیعی تقسیم میشود». وی در مکتوبات خود چنین توضیح میدهد که در زمانهای قدیم این دانستهها و نیروها صرفاً برای حفظ حیات و رفاه آدمی به کار رفته است. مثلاً برای مقابله با طبیعت وحشی و حیوانات درنده، سرما و گرما و حتی برای صلح و هماهنگی انسانها.
بالاخره در فاصلهٔ جنگهای متمادی که میان انسانها در گرفت، این کتاب و دستورات آن از چشمها دور ماند و کمکم مطالب آن به دست فراموشی سپرده شد. البته دنیای صنعتی پیشرفته نیز در این امر نقش مهمی را ایفا کرد.
در سال ۱۹۴۷ استاد تاگاشی اقدام به دنبال کردن نقشهای که در صفحات آخر آن کتاب قرار داشت نمود، زیرا عقیده داشت این سفر، سفری است که توسط آخرین کسانی که این کتاب نزد آنان قرار داشته انجام شده. استاد تاگاشی عمیقاً اعتقاد داشت که دروس این کتاب و فنون این رشته نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد، بنابراین همهٔ شاگردان او در این رابطه با وی همقسم شدند.
ایشان معتقد بودند که راز هفتم این کتاب باید تدریس شود و مردم بتوانند از این راز عجیب آگاهی یافته و بهره ببرند. پس از ۱۶ سال سفر در میان کشورهای نپال، مالزی، هندوستان، اندونزی و آموزش این رشته، حدود ۲۰۰ دانشجو را به گرد خود جمع کرد.
در سال ۱۹۶۳ استاد تاگاشی به همراه ۳۰ تن از شاگردان خود به کوههای برومو که در شرق جاوای اندونزی قرار داشت رسیدند. در این هنگام این مرد خستگیناپذیر، پی به راز ششم و هفتم، یعنی تصویر درونی و صدای درونی برد و بسیار بر قدرت و تواناییاش افزوده گشت.
در سال ۱۹۷۶ استاد تاگاشی در گذشت. آرزوی قلبی استاد تاگاشی این بود که از رموز و اسرار این کتاب تمامی مردم دنیا آگاهی یابند. سینه به سینه، نسل به نسل آن را بیاموزند و از هرگونه سوء استفاده از این هنر خودداری کنند.
چند تن از دانشجویان که به درجهٔ استادی رسیده بودند تصمیم به گسترش این رشتهٔ ورزشی هنری در کشورهای مختلف گرفتند. یکی از آنها استاد لاینا بود که در سال ۱۹۷۷ پس از سفر به انگلستان شروع به تدریس نمود.
در سال ۱۹۸۱ استاد لاینا موفق به تأسیس بزرگترین باشگاه در لندن شد و از این طریق توانست به دانشجویان کشورهای مختلف و ملیتهای گوناگون (اروپایی، هندی و ایرانی) که مقیم آن کشور بودند، تدریس نماید.
در سال ۱۹۸۷ به دستور استاد لاینا سه تن از استادان این رشته که تحت نظارت استاد لاینا به درجهٔ استادی رسیده بودند برای درک راز هفتم به کوههای هیمالایا یعنی محل کشف کتاب توسط استاد تاگاشی رهسپار شدند. دو تن از این اساتید، ایرانیالاصل و نفر سوم از کشور انگلستان بود. هر یک از این سه تن طی نقشهای جداگانه به سمت کوه حرکت کردند و پس از تحمل سختیها و مشکلات بسیار این مأموریت را با موفقیت به پایان رساندند و به انگلستان بازگشتند. نام یکی از آن دو استاد ایرانی، «امیر لطفی» بود.
در اواخر همین سال وی تصمیم گرفت دربارهٔ رشتههای دیگر از جمله کاراته، تکواندو، آیکیدو، جودو و سیلت مطالعه نماید. سرانجام این مطالعات، رشتهٔ مستقلی به نام «نیرو» بود که آمیزهای از رشتههای مذکور همراه با سبک اصلی این استاد یعنی «کاتدا» است.
وی در سال ۱۹۸۹ این رشتهٔ خاص (نیرو) را در فدراسیون هنرهای رزمی انگلستان به ثبت رساند. در سال ۱۹۹۱ به ایران آمد و مشغول تدریس این رشته شد و کماکان در این رشته فعالیت دارد.
اکنون پس از گذشت ۲۰ سال، «نیرو» مشتاقان بسیاری در میان جوانان دارد. یکی از نشانههای این ادعا، آموزش حدود ۲۰۰۰ هنرآموز است.
در هنر رزمی نیرو تکیه اصلی بر روح و نیروی موثر آن در کنار بدن است. برای رسیدن و بیداری این نیروهای درونی، از تمرکز وتنفس صحیح استفاده میشود. برنامهریزی و اجرای اردوهای سالیانه، از دیگر فعالیتهای استاد لطفی است که در تزکیهٔ جسم و روح هنرجویان تاثیری بسزا دارد.
منبع:رزمی کار
بالاخره در فاصلهٔ جنگهای متمادی که میان انسانها در گرفت، این کتاب و دستورات آن از چشمها دور ماند و کمکم مطالب آن به دست فراموشی سپرده شد. البته دنیای صنعتی پیشرفته نیز در این امر نقش مهمی را ایفا کرد.
در سال ۱۹۴۷ استاد تاگاشی اقدام به دنبال کردن نقشهای که در صفحات آخر آن کتاب قرار داشت نمود، زیرا عقیده داشت این سفر، سفری است که توسط آخرین کسانی که این کتاب نزد آنان قرار داشته انجام شده. استاد تاگاشی عمیقاً اعتقاد داشت که دروس این کتاب و فنون این رشته نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد، بنابراین همهٔ شاگردان او در این رابطه با وی همقسم شدند.
ایشان معتقد بودند که راز هفتم این کتاب باید تدریس شود و مردم بتوانند از این راز عجیب آگاهی یافته و بهره ببرند. پس از ۱۶ سال سفر در میان کشورهای نپال، مالزی، هندوستان، اندونزی و آموزش این رشته، حدود ۲۰۰ دانشجو را به گرد خود جمع کرد.
در سال ۱۹۶۳ استاد تاگاشی به همراه ۳۰ تن از شاگردان خود به کوههای برومو که در شرق جاوای اندونزی قرار داشت رسیدند. در این هنگام این مرد خستگیناپذیر، پی به راز ششم و هفتم، یعنی تصویر درونی و صدای درونی برد و بسیار بر قدرت و تواناییاش افزوده گشت.
در سال ۱۹۷۶ استاد تاگاشی در گذشت. آرزوی قلبی استاد تاگاشی این بود که از رموز و اسرار این کتاب تمامی مردم دنیا آگاهی یابند. سینه به سینه، نسل به نسل آن را بیاموزند و از هرگونه سوء استفاده از این هنر خودداری کنند.
چند تن از دانشجویان که به درجهٔ استادی رسیده بودند تصمیم به گسترش این رشتهٔ ورزشی هنری در کشورهای مختلف گرفتند. یکی از آنها استاد لاینا بود که در سال ۱۹۷۷ پس از سفر به انگلستان شروع به تدریس نمود.
در سال ۱۹۸۱ استاد لاینا موفق به تأسیس بزرگترین باشگاه در لندن شد و از این طریق توانست به دانشجویان کشورهای مختلف و ملیتهای گوناگون (اروپایی، هندی و ایرانی) که مقیم آن کشور بودند، تدریس نماید.
در سال ۱۹۸۷ به دستور استاد لاینا سه تن از استادان این رشته که تحت نظارت استاد لاینا به درجهٔ استادی رسیده بودند برای درک راز هفتم به کوههای هیمالایا یعنی محل کشف کتاب توسط استاد تاگاشی رهسپار شدند. دو تن از این اساتید، ایرانیالاصل و نفر سوم از کشور انگلستان بود. هر یک از این سه تن طی نقشهای جداگانه به سمت کوه حرکت کردند و پس از تحمل سختیها و مشکلات بسیار این مأموریت را با موفقیت به پایان رساندند و به انگلستان بازگشتند. نام یکی از آن دو استاد ایرانی، «امیر لطفی» بود.
در اواخر همین سال وی تصمیم گرفت دربارهٔ رشتههای دیگر از جمله کاراته، تکواندو، آیکیدو، جودو و سیلت مطالعه نماید. سرانجام این مطالعات، رشتهٔ مستقلی به نام «نیرو» بود که آمیزهای از رشتههای مذکور همراه با سبک اصلی این استاد یعنی «کاتدا» است.
وی در سال ۱۹۸۹ این رشتهٔ خاص (نیرو) را در فدراسیون هنرهای رزمی انگلستان به ثبت رساند. در سال ۱۹۹۱ به ایران آمد و مشغول تدریس این رشته شد و کماکان در این رشته فعالیت دارد.
اکنون پس از گذشت ۲۰ سال، «نیرو» مشتاقان بسیاری در میان جوانان دارد. یکی از نشانههای این ادعا، آموزش حدود ۲۰۰۰ هنرآموز است.
در هنر رزمی نیرو تکیه اصلی بر روح و نیروی موثر آن در کنار بدن است. برای رسیدن و بیداری این نیروهای درونی، از تمرکز وتنفس صحیح استفاده میشود. برنامهریزی و اجرای اردوهای سالیانه، از دیگر فعالیتهای استاد لطفی است که در تزکیهٔ جسم و روح هنرجویان تاثیری بسزا دارد.
منبع:رزمی کار