نویسنده: سید رضا حسینی
رنسانس پیشرفته (قرن 16)
شهر رم، به واسطه پایتختی بعضی از پاپهای قدرتمند در این زمان، مرکز هنری ایتالیا نیز گردید. در این زمان هنرمندان معتبری چون داوینچی - رافائل - میکلانژ - و تیسین پا به عرصه ظهور گذاشتند که هیچ گاه هنرمندان بعد از آن نتوانستند جا پای این هنرمندان بگذارند. ارزش و اعتبار هنرمند و مفهوم هنرمند نابغه بخصوص در همین عصر شکل گرفت.لئوناردوداوینچی (1519 - 1452.م): نمونه یک انسان کامل رنسانس، پیوند علم و هنر در وجود این دانشمند - نقاش - طراح - مجسمه ساز و معمار و مخترع فلورانسی تجلی یافته است. لئوناردو طراحی و نقاشی را در کارگاه وروکیو آموخت و با هنرمندانی مثل بوتیچلی و پروجینو آشنا شد.
در آثار لئوناردو چند مورد حائز اهمیت است:
- تأکید بر عنصر انسانی
- وجهه مادی بخشیدن به عناصر تصاویر
- سه بعد نمائی علمی با بهره گیری از روش سایه روشن کاری
- اهمیت بخشیدن به نظم هندسی، استفاده از هندسه مناظر (پرسپکتیو)
- آگاهی بر تناسبات اندام و به کارگیری آن در ساختار تصویر
- تأکید بر هماهنگی و یک پارچه بودن
از طرحهای لئوناردو حدود 12 طرح موجود است که پنج طرح در مجموعه گوتیزدویهاک - سه عدد در موزه لوور، سه عدد در یوفنتنری و یک عدد در موزه بریتانیا نگهداری می شود. نمونه ای از تمرینات حالت و حرکات دست هم اکنون در نشنال گالری واشنگتن دی. سی موجود است (تصویر 13).
جسو مخلوطی است از گچ تصفیه شده، با مقدار کمی چسب مایع پوست خرگوش (سریشم فرنگی) و آب. این ماده را با قلم بر سطح کاغذ یا مقوا یا تخته می کشند و پس از خشک شدن با قلم نقره ای نوک نیز روی آن طراحی می کنند، خطوط قلم نقره ای ابتداء کم رنگ است ولی به تدریج در مجاورت با اکسیژن اکسید شده و پر رنگ می شود. (تصویر 16).
پیکره داود دارای چهره ای سرشار از نیرو (تصویر 17)، پیکره موسی دارای نیروئی تسخیر کننده و سترک و آثار پیکره دیگر او نیز به همین ترتیب دارای شخصیتی خاص می باشند که از خصوصیات اصلی میکلانژ است.
دوناتو برامانته (1514 - 1444.م): از معماران مشهور رنسانس پیشرفته که از دوستان لئوناردو بود. او پس از ورودش به رم بنای تمپیه تو را ساخت که بعدها به عنوان نمونه کامل معماری کلاسیک و گنبددار بر این دوره رنسانس و پس از آن شناخته شد. وجه تسمیه این بنا به خاطر شباهتش به معابد قبل از مسیحیت است و ویژگی بارز این بنا نمای پیکره وار بیرونی آن است که با تماشای این بنا به گونه ای احساس حجم در حرکت به بیننده دست می دهد (تصویر 19).
شیوه گرائی یا منریسم (Manerism)
پس از مرگ رافائل (1520.م) گرایشهای مهمی در نهضت رنسانس پسین اتفاق می افتد که تا پایان قرن 16 ادامه می یابد. بحرانهای سیاسی ناشی از هجوم فرانسویها و اسپانیائیها به ایتالیا، تأثیر مستقیمی بر آثار هنرمندان بر جای می گذارد و هنر متین و آرام رنسانس پیشرفته جای خود را به هنری پرالتهاب، افراطی و غیر طبیعی می دهد. ترکیب بندیهای متزلزل، غیر طبیعی و نا پایداری که بعضاًً در بعضی از آثار آخری میکلانژ نیز دیده می شود، ما حصل شیوه ای است که به آن شیوه گرائی یا اطوارگرائی یا منریسم می گویند. شیوه گرایان می گویند هنرمند حق دارد قواعد را مطابق میل خود تفسیر کند.پارمیجانینو (1540 - 1503.م): با اثر معروفش مریم گردن بلند و تأثیر از هنر رافائل، لیکن در این اثر پیکره ها با کشیدگی و صافی عاج مانند خود، گوئی در حالتی رخوت زده، مظهری آرمانی از زیبایی هستند (تصویر 20).
ال گرکو (1614 - 1547.م): از هنرمندان اسپانیائی با آثاری از قبیل تدفین کنت اورگاس، ستایش شبانان و «مسیح سوداگران را از معبد بیرون می راند» از بزرگترین نقاشان شیوه گرائی است. او در دوران جوانی با هنر بیزانس آشنا شد، بعد از ورودش به ایتالیا به کارگاه تیسین پیوست لیکن تأثیر هنر تینتورتو در آثار وی زیاد دیده می شود. آثار ال گرکو ترکیب شخصی نیرومندی از عناصر بیزانس پسین و سبک شیوه گزینی در ایتالیاست. از دیگر آثار ال گرکو می توان به ستایش شبانان (تصویر 21)، چهره یک زن با سربند اشاره نمود.
رنسانس در شمال اروپا
قبل از آنکه به بحث رنسانس در شمال اروپا بپردازیم بهتر است گذری به طراحی پیش از رنسانس در کشور آلمان داشته باشیم:نخستین نمونه های طراحی به مفهوم مستقل آن در حکاکیها و کنده کاریهایی که اغلب با موضوعهای مذهبی ترسیم شده اند، جستجو می شود. کنده کاریهایی بر روی سطوح صاف فلزاتی از قبیل مس - روی و بعضاًً چوب و تکثیر آن که به نخستین کتابهای چاپی در این دوران متعلق بوده است (1450.م).
اغلب این هنرمندان با نامهای اختصاری و یا نام محل و یا نام موضوع امضاء می کرده اند. اما در این بین می توان از مارتین شونگاور نام برد که در حدود 1430.م در گلمار آلمان متولد شده است.
مارتین شونگاور: وی از نخستین طراحان پیش از رنسانس در اروپاست که علاوه بر موضوعهای مذهبی، وقایع روزمره را نیز به تصویر کشیده است. شونگاور چیره دست ترین و ظریف کارترین استاد شمالی اسلوب جدید گراور سازی فلزی در آلمان است.
از شونگاور اکنون آثاری از طراحی بر جای مانده است که تنیجه آموخته های وی در زمینه طراحی و حکاکی بر روی جواهرات و فلزات سخت است. وی این حرفه را از پدر خویش فرا می گیرد. از آثار او نزاع پادوهای جواهر سازی (تصویر 22) و حضرت مریم و کودکی حضرت مسیح و گراور «دیوها قدیس آنتونیوس را عذاب می دهند» را می توان نام برد.
فلاندر
رابرکامپین (استاد فلمال): (1444 - 1378.م) مبتکر استفاده از رنگ و روغن در نقاشی است. اثر معروف وی قاب تزئینی سه قسمتی محجر مذبح مرود (تصویر 23) (محراب مرود) نام دارداز سایر هنرمندان فلاندری می توان به «روخیرووان دروایدن» با اثر پائین آوردن جسد مسیح از صلیب، «هوگووان درگوس» با اثر محراب یا مذبح پورتیناری، هیرونیموس بوش با اثر حمل صلیب و دوزخ اشاره نمود.
آلمان
آلبرشت آلتدورفر (1480 - 1358.م): سبک کار آلتدورفر کاملاًً شاخص است و بر حول نمایش مناظری می گردد که از لحاظ روانی گاه به حد هیجان می رسد. او رنگ پرداز و مشاهده گر مستعد جلوه های رنگارنگ نور و جو است. اثر معروف او نبرد ایسوس نام دارد (تصویر 25).- عشق به طبیعت را در بهترین وجه در آبرنگ لطیف علفزار مشاهده می کنیم، در این اثر کل عالم را در یک جزئی از طبیعت معرفی کرده و بیننده را به کشف و شهود در طبیعت دعوت می نماید (تصویر 26). از این قسم آثار می توان به آبرنگی از یک خرگوش نیز اشاره نمود.
ماتیاس گرونوالد (1528 - 1480.م): یکی از بزرگترین فرد گرایان دوره رنسانس و هنرمندی با نبوغ و نوآوری اصیل در قرن 16 آلمان است. علاقه وی به نمایش منظره های غیر زمینی معطوف بود. گرونوالد هم عصر دورر بود ولی روحیه ای متفاوت از او داشت. دورر روحیه ای آرام اجتماعی ولی گرونوالد شخصیتی مضطرب داشت، دورر در تعادل با محیط اجتماعی ولی گرونوالد در تعارض با زمانش بود. خط در آثار دورر دارای صراحت و کیفیتی مشخص است در حالی که در آثار گرونوالد شخصیتی باز و مشوش دارد. نحوه استفاده از خط در آثار دورر مبین شخصیت بیرونی انسانها است در حالی که در آثار گرونوالد شخصیت درونی انسانها مورد توجه قرار می گیرد. از آثار وی می توان به قدیس با چوبدستی (تصویر 29) و مسیح بر صلیب از قاب تزئینی مذبح آیزنهایم اشاده نمود.
هلند
پیتر بروگل (1569 - 1525.م): علاقه به رابطه میان انسان و طبیعت در آثار یکی از بزرگترین و مبتکرترین نقاشان شمال اروپائی دیده می شود. فعالیتهای بشری موضوع مسلط آثار بروگل است. او هر چند با سفر به ایتالیا با هنر کلاسیک آشنا شد، لیکن تحت تأثیر چندانی قرار نگرفت و پس از بازگشت و آشنائی او با هیرو نیموس بوش تأثیر این استاد در کارهای او مشاهده گردید. تابلوی شکارچیان در برف یکی از نقاشیهای باقیمانده یک مجموعه پنج تائی است که در آن یکی از اولیه ترین و عالیترین مناظر و دور نماهای تاریخ غرب به ظهور رسیده است، انسان در این منظره جزئی از یک طبیعت بزرگ است. بروگل فقط یک دورنما ساز نیست بلکه در تابلوهای مربوط به ماههای مختلف سال فعالیت انسان را که گاهی به طنز نیز آلوده شده است را مجسم می کند (تصویر 31).از سایر هنرمندان هلندی این دوره می توان به یان گوسارت (1535 - 1478.م) - یواخیم دباتینیر (1524 - 1475.م) نیز اشاره نمود.
هنر باروک
پس از گذر از دوره پر التهاب اطوارگرایان یا شیوه گرایان در بین سالهای 1600 تا 1750 میلادی به دوره دیگری در هنر اروپا بر می خوریم که به نام باروک ثبت شده است. این اصطلاح از زبان پرتغالی به معنی مروارید ناصاف مشتق شده است. عده ای این دوره را حد فاصل میان رنسانس و عصر جدید می دانند و عده ای آن را ادامه رنسانس می شمرند. این هنر بیانگر نوعی تجمل گرائی کلیسائی است.عناصر تصویر در این سبک نه انسجام کلاسیک رنسانس را دارد و نه فضای متزلزل شیوه گرایان در آن پیداست. در این شیوه اندام و اشیاء به طور تصنعی در کنار هم قرار می گیرند، انسان از فضای اصلی کنار رفته و اشیاء فضا را اشغال می کنند، فضای باز - ترکیب بندیهای رها - آزادی عمل در مقابل سخت گیری دوران کلاسیک از ویژگیهای این سبک است.
سبک باروک دارای سه مرحله است:
- مرحله اول که پیوندی است میان اطوارگرائی و باروک، 1625 - 1585، کاراواجو - برادران کارچی
- مرحله دوم اوج سبک باروک است، 1675 - 1625، پیتر پل روبنس - آنتونی وان دایک - رامبراندوان راین
- مرحله سوم یا تجزیه سبک باروک 1750 - 1675، یان وان هویزم.
ادامه دارد ...
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)