نویسندگان:
دکتر مریم رسولیان
دکتر راضیه صالحیان
این گریه نمایش واقعی هم دلی نیست، در واقع نوزادان بسیار ساده و سطحی به صدایی که برای شان ناخوشایند است واکنش نشان می دهند، علاقه مند می شود بفهمد چرا والدینش دچار احساسات خاصی مثل ناراحتی، غم، شادی، ترس، دلشوره و... می شوند. اگر مادرش به تلفن جواب دهد و بعد از اتمام مکالمه شروع به گریستن کند، او ناراحتی و اندوه مادرش را به صدای تلفن ربط می دهد و هر وقت صدای تلفن را می شنود، نگران گریه ی مادرش می شود یا به او می چسبد. در سال دوم زندگی، او به روابط بین والدینش توجه می کند. برای مثال وقتی می بیند پدر و مادرش با صدای بلند با هم صحبت می کنند، احساس می کند بین والدینش اتفاق بدی افتاده است و سعی می کند بفهمد موضوع چیست.
وقتی کودک به سن حدود چهار سالگی می رسد، شروع به ارتباط دادن هیجانات خود با احساسات دیگران می کند. برای مثال وقتی کودکی در مهد کودک در اثر زمین خوردن می گرید، برخی از کودکان دیگر پیش او می روند و او را آرام می کنند. تعدادی اطراف او می چرخند و دست و پای او را لمس می کنند. البته اغلب کودکان تا سن چهار سالگی نمی توانند به طور کامل درک کنند که ممکن است دیگران احساساتی متفاوت از احساسات خودشان داشته باشند.
قدرت درک این مسئله، جزء شناختی هم دلی است و از سن چهار سالگی به بعد به دست می آید. وقتی کودک به سن دوازده سالگی می رسد، قادر به تفکر انتزاعی می شود. او می فهمد که دنیا بزرگ تر از خودش است و دید وسیع تری پیدا می کند. هم چنین متوجه روابط انسان ها با هم می شود و می فهمد که رفتار هر فرد روی بقیه افراد اثر می گذارد.
در این مرحله از تکامل، او می تواند دلسوزی، نوع دوستی و هم دلی را نشان بدهد، اما کودکان نیاز به تمرین این مهارت ها دارند تا بتواند بر آن ها تسلط پیدا کنند.
گرچه این زمان می تواند بهترین زمان برای هم دلی خودمان با او باشد، و در واقع موقعیتی برای نمایش عملی هم دلی به او به شمار آید، ولی نمی توان در این وضعیت از روش های مستقیم آموزش هم دلی استفاده کرد.
گرچه آموزش هم دلی از دوران نوزادی شروع می شود، اما هیچ وقت برای آموزش این مهارت به کودکان دیر نیست. این که ما در سنین متفاوت چگونه می توانیم به فرزندمان هم دلی را یاد بدهیم، به سن او و تکامل شناختی اش بستگی دارد.
به طور خلاصه در اینجا روش هایی را که والدین می توانند به کمک آن ها هم دلی را به کودک شان بیاموزند، توضیح داده می شود: در آموزش هم دلی، قدم اول را باید والدین و مراقبان کودک بردارند. آن ها باید بدانند چگونه با فرزندان شان هم دلی کنند. آموزش غیرمستقیم روشی بسیار مناسب برای کودکان است. وقتی ما خودمان در موقعیت خاصی با فرزندمان هم دلی می کنیم، این مهارت را به او یاد می دهیم.
به عنوان مثال کودک شما از بازی با تکه های جورچین خسته شده است و نمی تواند قطعات مناسب را طوری کنار هم بچیند که تصویر کامل درست شود، او به حدی از این مسئله عصبانی است که تکه های جورچین را روی زمین می اندازد و شروع می کند به گریه کردن. شما می گویید: «تو خیلی ناراحت و عصبانی هستی، چون این جورچین خیلی سخت است و تکه هایش راحت کنار هم چیده نمی شود. مثل این که دیگر از این بازی خوشت نمی آید. درست است؟» به این طریق کودکان می توانند احساسات خود را تشخیص دهند و هیجان خود را با نامی مناسب و در قالب کلام ابراز کنند.
وقتی کودک بتواند احساسات خود را تشخیص دهد و آن ها را توصیف و نام گذاری کند، خواهد توانست احساسات دیگران را نیز به مرور تشخیص دهد. کودکان برای هم دلی با دیگران باید بتوانند نشانه های هیجانی افراد مثل تغییرات چهره و حرکات بدن دیگران را تشخیص دهند و بزرگسالان می توانند به کودک شان در تشخیص و یادگیری هیجانات دیگران در موقعیت های روزمره ی زندگی کمک کنند.
بنابراین روش دیگری که بزرگ سالان می توانند هم دلی را به کودک شان یاد دهند. این است که احساسات دیگران را برای کودک توصیف کنند. والدین فرصت های مختلفی به دست می آورند که درباره ی احساسات دیگران با فرزندشان صحبت کنند. به عنوان مثال وقتی کودکی در پارک گم شده و گریه می کند، فرصت مناسبی است که در حالی که فرزندمان بهت زده به آن کودک می نگرد، هیجانات آن کودک را برایش توصیف کنیم. والدین باید از هر فرصتی برای آموزش درک درست احساسات دیگران به فرزندشان، استفاده کنند. این فرصت ها در زندگی روزمره به کرّات به دست می آید.
مثلاً در حین تماشای تلویزیون، والدین می توانند احساسات بازیگران برنامه ی تلویزیونی را توصیف کنند:
- انگار اون پسره خیلی از دست دوستش ناراحت شده.
-اون دختره خیلی به خواهرش حسودیش می شه.
حین خواندن کتاب برای کودک تان، می توانید توجه او را به خصوصیات هیجانی قهرمانان داستان جلب کنید:
- حسنی از این که هیچ کس در روستا با اون بازی نمی کنه احساس تنهایی می کنه.
- سیندرلا از این که مادر ناتنی اش نمی گذاره به مهمانی پادشاه بره خیلی دلش گرفته.
یا حتی در زندگی واقعی و حین ارتباط با افراد دیگر، احساسات و رفتار دیگران را به فرزندتان بشناسانید:
- من فکر می کنم علی از این که مادرش همیشه خیلی دیر دنبالش میاد خجالت می کشه.
- پسر عموت از این که مادرش براش اسباب بازی دلخواهش رو نخریده عصبانی شده.
بعد از این که والدین، خودشان با فرزندشان هم دلی کردند، و با روش های مختلف سعی کردند شناسایی احساسات خود و دیگران را به فرزندشان بیاموزند، می توانند برای آن که او از احساسات دیگران درک درست تری بیابد، به او این فرصت را بدهند که برای توصیف و شناخت هیجانات اطرافیان در موقعیت های مختلف، بیش تر فکر و تلاش کند تا بتواند دریافت خود را از احساسات آن ها محک بزند. به عنوان مثال:
- فکر می کنی الان علی چه احساسی داره؟
- سفید برفی خیلی ناراحته. فکر می کنی چه چیزی اونو خیلی ناراحت کرده؟
- اون پسره بعد از این که مادرش دنبالش اومد به جای خوشحال شدن، گریه کرد. فکر می کنی چرا ناراحت شده؟
ممکن است فرزند شما بگوید «نمی دانم». شما در این موارد از او بخواهید کمی فکر کند یا فقط حدس بزند. به مرور که کودکان مهارت هم دلی را به شکل کامل تری یاد می گیرند، می توانند با اطمینان بیش تری به این سؤالات پاسخ دهند و احساسات دیگران را به درستی توصیف کنند.
یکی از مهم ترین روش های آموزش مهارت هم دلی به کودکان، نشان دادن هم دلی خودمان با دیگران است. در این روش شما در حضور فرزندتان و در فرصت های پیش آمده، با اطرافیان تان هم دلی می کنید و او این مهارت را از شما یاد می گیرد. شما می توانید کودکان را با خود به خانه ی سالمندان، بیمارستان یا شیر خوارگاه ببرید. موضوعات اجتماعی مثل فقر، بی خانمانی، کهنسالی، بیماری و تنهایی وقتی برای کودکان قابل فهم است که با آن مواجه شوند و هر چه بیش تر درباره ی این موضوعات بپرسند، بیش تر می توانند به مهارت هم دلی دست پیدا کنند.
به خاطر داشته باشید آموزش هم دلی به کودکان یک روند پاپا و طولانی است و نمی توان آن را در عرض چند روز یا چند هفته آموزش داد. کودکان برای درک احساسات دیگران، به فرصتی برای تجربه و تکرار مداوم نیاز دارند. یادگیری این مهارت برای کودکان بسیار ارزشمند است. کودکان که مهارت هم دلی دارند، در مدرسه و دیگر موقعیت های اجتماعی روابط بهتری برقرار می کنند و به عنوان عضوی از گروه هم سالان شان پذیرفته می شوند و از احترام آن ها برخوردار می شوند.
منبع مقاله:
رسولیان، مریم، صالحیان، راضیه، (1389)، هم دلی، تهران: چاپ اول1390.
دکتر مریم رسولیان
دکتر راضیه صالحیان
آیا کودکان هم می توانند هم دلی کنند؟
کودکان اغلب به خودشان توجه دارند، آن ها فکر می کنند که دنیا فقط به اندازه ی خودشان بزرگ است و نمی توانند مثل بزرگ سالان هم دلی کنند. اما مقدمات هم دلی در کودکان در اولین روزهای بعد از تولد دیده می شود. وقتی نوزادی در اتاق نوزادان بیمارستان شروع به گریه می کند، بقیه ی نوزادان به فاصله ی کمی گریه سر می دهند.این گریه نمایش واقعی هم دلی نیست، در واقع نوزادان بسیار ساده و سطحی به صدایی که برای شان ناخوشایند است واکنش نشان می دهند، علاقه مند می شود بفهمد چرا والدینش دچار احساسات خاصی مثل ناراحتی، غم، شادی، ترس، دلشوره و... می شوند. اگر مادرش به تلفن جواب دهد و بعد از اتمام مکالمه شروع به گریستن کند، او ناراحتی و اندوه مادرش را به صدای تلفن ربط می دهد و هر وقت صدای تلفن را می شنود، نگران گریه ی مادرش می شود یا به او می چسبد. در سال دوم زندگی، او به روابط بین والدینش توجه می کند. برای مثال وقتی می بیند پدر و مادرش با صدای بلند با هم صحبت می کنند، احساس می کند بین والدینش اتفاق بدی افتاده است و سعی می کند بفهمد موضوع چیست.
وقتی کودک به سن حدود چهار سالگی می رسد، شروع به ارتباط دادن هیجانات خود با احساسات دیگران می کند. برای مثال وقتی کودکی در مهد کودک در اثر زمین خوردن می گرید، برخی از کودکان دیگر پیش او می روند و او را آرام می کنند. تعدادی اطراف او می چرخند و دست و پای او را لمس می کنند. البته اغلب کودکان تا سن چهار سالگی نمی توانند به طور کامل درک کنند که ممکن است دیگران احساساتی متفاوت از احساسات خودشان داشته باشند.
قدرت درک این مسئله، جزء شناختی هم دلی است و از سن چهار سالگی به بعد به دست می آید. وقتی کودک به سن دوازده سالگی می رسد، قادر به تفکر انتزاعی می شود. او می فهمد که دنیا بزرگ تر از خودش است و دید وسیع تری پیدا می کند. هم چنین متوجه روابط انسان ها با هم می شود و می فهمد که رفتار هر فرد روی بقیه افراد اثر می گذارد.
در این مرحله از تکامل، او می تواند دلسوزی، نوع دوستی و هم دلی را نشان بدهد، اما کودکان نیاز به تمرین این مهارت ها دارند تا بتواند بر آن ها تسلط پیدا کنند.
چگونه می توان هم دلی را به کودکان آموخت؟
موقعیت هایی در زندگی روزمره ی کودکان وجود دارد که تقریباً غیر ممکن است در آن شرایط بتوانیم هم دلی را به کودک مان یاد بدهیم. مثلاً وقتی کودک درگیر احساسات ناخوشایند خویش است، نباید انتظار داشته باشیم که به فکر درک احساسات دیگران باشد. وقتی فرزندمان احساس خستگی، عصبانیت یا غم می کند و درگیر هیجانات نامطلوب خودش است، دیگر نمی تواند به دیگران توجه کند. در این وضعیت باید منتظر بمانیم تا فرزندمان آرام شود و مشکلات خود را حل و فصل کند.گرچه این زمان می تواند بهترین زمان برای هم دلی خودمان با او باشد، و در واقع موقعیتی برای نمایش عملی هم دلی به او به شمار آید، ولی نمی توان در این وضعیت از روش های مستقیم آموزش هم دلی استفاده کرد.
گرچه آموزش هم دلی از دوران نوزادی شروع می شود، اما هیچ وقت برای آموزش این مهارت به کودکان دیر نیست. این که ما در سنین متفاوت چگونه می توانیم به فرزندمان هم دلی را یاد بدهیم، به سن او و تکامل شناختی اش بستگی دارد.
به طور خلاصه در اینجا روش هایی را که والدین می توانند به کمک آن ها هم دلی را به کودک شان بیاموزند، توضیح داده می شود: در آموزش هم دلی، قدم اول را باید والدین و مراقبان کودک بردارند. آن ها باید بدانند چگونه با فرزندان شان هم دلی کنند. آموزش غیرمستقیم روشی بسیار مناسب برای کودکان است. وقتی ما خودمان در موقعیت خاصی با فرزندمان هم دلی می کنیم، این مهارت را به او یاد می دهیم.
به عنوان مثال کودک شما از بازی با تکه های جورچین خسته شده است و نمی تواند قطعات مناسب را طوری کنار هم بچیند که تصویر کامل درست شود، او به حدی از این مسئله عصبانی است که تکه های جورچین را روی زمین می اندازد و شروع می کند به گریه کردن. شما می گویید: «تو خیلی ناراحت و عصبانی هستی، چون این جورچین خیلی سخت است و تکه هایش راحت کنار هم چیده نمی شود. مثل این که دیگر از این بازی خوشت نمی آید. درست است؟» به این طریق کودکان می توانند احساسات خود را تشخیص دهند و هیجان خود را با نامی مناسب و در قالب کلام ابراز کنند.
وقتی کودک بتواند احساسات خود را تشخیص دهد و آن ها را توصیف و نام گذاری کند، خواهد توانست احساسات دیگران را نیز به مرور تشخیص دهد. کودکان برای هم دلی با دیگران باید بتوانند نشانه های هیجانی افراد مثل تغییرات چهره و حرکات بدن دیگران را تشخیص دهند و بزرگسالان می توانند به کودک شان در تشخیص و یادگیری هیجانات دیگران در موقعیت های روزمره ی زندگی کمک کنند.
بنابراین روش دیگری که بزرگ سالان می توانند هم دلی را به کودک شان یاد دهند. این است که احساسات دیگران را برای کودک توصیف کنند. والدین فرصت های مختلفی به دست می آورند که درباره ی احساسات دیگران با فرزندشان صحبت کنند. به عنوان مثال وقتی کودکی در پارک گم شده و گریه می کند، فرصت مناسبی است که در حالی که فرزندمان بهت زده به آن کودک می نگرد، هیجانات آن کودک را برایش توصیف کنیم. والدین باید از هر فرصتی برای آموزش درک درست احساسات دیگران به فرزندشان، استفاده کنند. این فرصت ها در زندگی روزمره به کرّات به دست می آید.
مثلاً در حین تماشای تلویزیون، والدین می توانند احساسات بازیگران برنامه ی تلویزیونی را توصیف کنند:
- انگار اون پسره خیلی از دست دوستش ناراحت شده.
-اون دختره خیلی به خواهرش حسودیش می شه.
حین خواندن کتاب برای کودک تان، می توانید توجه او را به خصوصیات هیجانی قهرمانان داستان جلب کنید:
- حسنی از این که هیچ کس در روستا با اون بازی نمی کنه احساس تنهایی می کنه.
- سیندرلا از این که مادر ناتنی اش نمی گذاره به مهمانی پادشاه بره خیلی دلش گرفته.
یا حتی در زندگی واقعی و حین ارتباط با افراد دیگر، احساسات و رفتار دیگران را به فرزندتان بشناسانید:
- من فکر می کنم علی از این که مادرش همیشه خیلی دیر دنبالش میاد خجالت می کشه.
- پسر عموت از این که مادرش براش اسباب بازی دلخواهش رو نخریده عصبانی شده.
بعد از این که والدین، خودشان با فرزندشان هم دلی کردند، و با روش های مختلف سعی کردند شناسایی احساسات خود و دیگران را به فرزندشان بیاموزند، می توانند برای آن که او از احساسات دیگران درک درست تری بیابد، به او این فرصت را بدهند که برای توصیف و شناخت هیجانات اطرافیان در موقعیت های مختلف، بیش تر فکر و تلاش کند تا بتواند دریافت خود را از احساسات آن ها محک بزند. به عنوان مثال:
- فکر می کنی الان علی چه احساسی داره؟
- سفید برفی خیلی ناراحته. فکر می کنی چه چیزی اونو خیلی ناراحت کرده؟
- اون پسره بعد از این که مادرش دنبالش اومد به جای خوشحال شدن، گریه کرد. فکر می کنی چرا ناراحت شده؟
ممکن است فرزند شما بگوید «نمی دانم». شما در این موارد از او بخواهید کمی فکر کند یا فقط حدس بزند. به مرور که کودکان مهارت هم دلی را به شکل کامل تری یاد می گیرند، می توانند با اطمینان بیش تری به این سؤالات پاسخ دهند و احساسات دیگران را به درستی توصیف کنند.
یکی از مهم ترین روش های آموزش مهارت هم دلی به کودکان، نشان دادن هم دلی خودمان با دیگران است. در این روش شما در حضور فرزندتان و در فرصت های پیش آمده، با اطرافیان تان هم دلی می کنید و او این مهارت را از شما یاد می گیرد. شما می توانید کودکان را با خود به خانه ی سالمندان، بیمارستان یا شیر خوارگاه ببرید. موضوعات اجتماعی مثل فقر، بی خانمانی، کهنسالی، بیماری و تنهایی وقتی برای کودکان قابل فهم است که با آن مواجه شوند و هر چه بیش تر درباره ی این موضوعات بپرسند، بیش تر می توانند به مهارت هم دلی دست پیدا کنند.
به خاطر داشته باشید آموزش هم دلی به کودکان یک روند پاپا و طولانی است و نمی توان آن را در عرض چند روز یا چند هفته آموزش داد. کودکان برای درک احساسات دیگران، به فرصتی برای تجربه و تکرار مداوم نیاز دارند. یادگیری این مهارت برای کودکان بسیار ارزشمند است. کودکان که مهارت هم دلی دارند، در مدرسه و دیگر موقعیت های اجتماعی روابط بهتری برقرار می کنند و به عنوان عضوی از گروه هم سالان شان پذیرفته می شوند و از احترام آن ها برخوردار می شوند.
منبع مقاله:
رسولیان، مریم، صالحیان، راضیه، (1389)، هم دلی، تهران: چاپ اول1390.
/م