محدوده ی استراتژیک اسرائیل؛ مصر

مصر به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی و عربی در جهان اسلام و عرب، همواره از سوی صهیونیست ها به عنوان هدف اصلی نشانه گیری شده است. صهیونیست ها حتی قبل از تشکیل اسرائیل، به شدت این سرزمین را مورد توجه
يکشنبه، 15 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
محدوده ی استراتژیک اسرائیل؛ مصر
محدوده ی استراتژیک اسرائیل؛ مصر

 

نویسنده: محمد تقی تقی پور




 

مصر به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی و عربی در جهان اسلام و عرب، همواره از سوی صهیونیست ها به عنوان هدف اصلی نشانه گیری شده است. صهیونیست ها حتی قبل از تشکیل اسرائیل، به شدت این سرزمین را مورد توجه قرار می دادند. آنها در خلال جنگ جهانی اول، در حدود سال 1915، نماینده ای را با مسؤولیت متقاعد ساختن سلطان حسین کامل، حاکم وقت مصر و نخست وزیر او حسین رشدی پاشا جهت پذیرش مهاجران یهودی و اسکان آنها در مصر به آن کشور اعزام کردند. تا جایی که سلطان حسین کامل و نخست وزیر او موافقت خود را با این مسأله اعلام کردند و سپس دستورهایی جهت ایجاد چند اردوگاه برای یهودیان مهاجر در منطقه «القباری» اسکندریه صادر شد. (1)
یهودی های مصر با توصیه و تحریک ولادیمیر ژابوتینسکی یکی از رهبران افراطی صهیونیسم و تحت فرمان موسی قطاوی رئیس طایفه ی یهودی های آن کشور، پس از هماهنگی با فرمانده ی کل نیروهای نظامی انگلیس، چندین گردان نظامی تشکیل دادند و به لشکر ژنرال آلنبی یهودی که آماده ی پیشروی به سرزمین فلسطین و شام و جنگ علیه قوای امپراتوری عثمانی بود، پیوستند. (2)
به لحاظ جغرافیایی؛ مصر با سه کشور لیبی در غرب، سودان در جنوب و فلسطین اشغالی در شمال شرقی، مرز مشترک دارد و از طرف شمال به دریای مدیترانه و شرق به دریای سرخ (احمر) منتهی می شود. در شمال مصر، دریای مدیترانه قرار دارد، که طول مرز ساحلی این کشور با دریای مزبور در حدود 955 کیلومتر است. در طرف شرق این کشور، دریای احمر قرار دارد. مصر 1941 کیلومتر مرز ساحلی با این دریا دارد. در شمال شرقی، این کشور در حدود 265 کیلومتر با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارد. در غرب، طول مرزهای مشترک مصر با لیبی، در حدود 1115 کیلومتر است و در جنوب، این کشور با سودان 1250 کیلومتر مرز مشترک دارد.

شمال (دریای مدیترانه)

955 کیلومتر

جنوب (سودان)

1250 کیلومتر

شرق (دریای سرخ)

1941 کیلومتر

غرب (لیبی)

1115 کیلومتر

شمال شرق ( فلسطین اشغالی)

265 کیلومتر (3)

پس از جنگ جهانی اول، انگلستان مصر را تحت الحمایه خود قرار داد و حسین کامل را به عنوان خدیو مصر برگزید. در سال 1923 این کشور براساس یک قانون اساسی به صورت مشروطه پارلمانی به پادشاهی فؤاد اول درآمد. تحت الحمایگی مصر تا زمان انعقاد پیمانی در سال 1936 ادامه یافت که براساس آن مصر و انگلستان دو کشور متحد شناحته شدند و قرار شد نیروهای انگلیسی از مصر خارج شوند. پس از فؤاد پسرش فاروق جانشین او شد. در جنگ جهانی دوم، انگلستان مطابق پیمانی که در سال 1936 منعقد شده بود، دفاع از مصر را به عهده گرفت. پس از جنگ مصریان خواستار تجدید نظر در پیمان 1936 شدند. مصر که سخت مخالف طرح تقسیم فلسطین در سازمان ملل در سال 1947 بود، سرانجام به اتحادیه عرب پیوست و در سال 1948 پس از اعلان تأسیس اسرائیل، این کشور همراه با برخی دیگر از کشورهای عربی وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شد.
در سال 1952، نظامیان مصری به سرپرستی ژنرال محمد نجیب با یک کودتا قدرت را در دست گرفتند. فاروق به نفع پسر خردسالش احمد فؤاد دوم از سلطنت کناره گرفت.
در سال 1953 نظام سلطنتی مصر منقرض شد و حکومت جمهوری در این کشور برقرار گردید. نجیب به ریاست جمهوری رسید. در فوریه 1954 نجیب از ریاست جمهوری استعفا کرد و تمام قدرت در نوامبر 1954 به دست جمال عبدالناصر افتاد. مردی که طرح و اندیشه ی برکناری ملک فاروق را از او می دانند. با قانون اساسی جدید، ناصر برای مدت شش سال به ریاست جمهوری آن کشور انتخاب شد. جمال عبدالناصر در سال 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد. اسرائیل به بهانه ی از دست دادن منافع خود، با همکاری دو کشور فرانسه و انگلستان به طور مشترک در اکتبر سال 1956 به مصر یورش نظامی بردند و از هوا و دریا و زمین این کشور را هدف بمباران های خود قرار دادند.
گفتنی است که طبق اسناد موجود، رژیم صهیونیستی از چند سال قبل از این، مترصد بهانه ای برای حمله ی نظامی به کشور مصر بود.
در ژوئن سال 1967 رژیم صهیونیستی از طریق هوا و زمین کشور مصر را هدف تهاجم نظامی قرار داد. در این جنگ اسرائیلی ها با برخورداری از کمک کشورهای غربی، به ویژه آمریکا توانستند نوار غزه، صحرای سینا، کرانه ی غربی رود اردن و بلندی های جولان متعلق به سوریه را اشغال کنند. در سپتامبر سال 170 ناصر دار فانی را وداع گفت و انورسادات جای وی را گرفت و با اخراج کارشناسان شوروی از مصر، روابط این کشور با شوروی به سردی گرایید.
در ماه رمضان سال 1973 مصادف با عید کیپور یهودی ها در ماه اکتبر، مصری ها برای جبران خسارات گذشته با همکاری سوریه به مقصود بازپس گیری اراضی خود، از راه کانال سوئز و بلندی های جولان به سمت اسرائیل پیشروی کردند که در 22 اکتبر 1973 آتش بس برقرار شد.
در سال 1977 همه ی کوشش سادات بر این بود که صحرای سینا را از اسرائیل بازپس گیرد. مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل از انورسادات دعوت کرد که برای مذاکره درباره ی صلح به فلسطین اشغالی برود. این دعوت از سوی سادات پذیرفته شد. سادات در نوامبر 1977 به فلسطین اشغالی برود. این دعوت از سوی سادات پذیرفته شد. سادات در نوامبر 1977 به فلسطین اشغالی رفت و در کِنِست (پارلمان اسرائیل) سخنرانی کرد. علی رغم استقبال کشورهای غربی و بعضی ممالک عربی از این اقدام سادات، اکثر کشورهای عربی و اسلامی این اقدام سادات را مورد سرزنش قرار دادند و بعضی نیز روابط دیپلماتیک و سیاسی خود را با مصر قطع کردند. سرانجام پس از چند دور مذاکرات غیر رسمی بین سادات و سران رژیم صهیونیستی، طرفین در سپتامبر 1978، در اقامتگاه تابستانی کمپ دیوید، به دعوت کارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده، متعهد شدند معاهده ی صلحی را امضاء کنند، که به موجب آن شبه جزیره ی سینا طی دو تا سه سال به مصر بازگردانده شود و نیز اسرائیل به طور مشروط یک خودمختاری کامل اداری طی 5 سال به ساکنان فلسطینی کرانه ی غربی رود اردن و نوار غزه بدهد و بالاخره در مارس 1979 در واشنگتن پیمان اصلی صلح امضا شود. براساس این پیمان، موضوع عادی شدن روابط بین مصر و اسرائیل، زمانبدی عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سینا و برقراری روابط سیاسی میان دو طرف به امضای طرفین رسید. (4)

یهودی ها در مصر

آن گونه که اسناد تاریخی حکایت می کنند، موقعیت ویژه ی مصر در جهان اسلام و عرب موجب شده بود تا یهودی ها درصدد بسط و تشدید نفوذ و حضور خود در آن سرزمین برآیند. به طوری که در خلال دو جنگ اول و دوم جهانی آنها به بخش عمده ای از اهداف خود نایل آمدند و قدرت قابل توجهی در آن کشور به دست آوردند.
در زمان سلطنت ملک فؤاد، خاخام ناحوم افندی رئیس مجلس طایفه ی یهودی ها در مصر به شدت مورد لطف و توجه شاه قرار داشت. این خاخام یهودی بعدها نماینده ی مجلس سنای مصر شد. در این دوران «یوسف قطاوی پاشا» که در اصل یهودی بود در بیشتر کابینه های مصر، سمت وزیر دارایی را برعهده داشت.
به تدریج یهودی های دیگری، به مجلس سنا و شورای مصر راه یافتند. که از آن جمله می توان به «رنییه قطاوی بیک» و دی بچوتوبیگ اشاره کرد. در این زمان همسر یهودی وزیر دارایی مصر (یوسف قطاوی پاشا) سرپرست خدمتکاران ملکه نازلی بود. یکی از یهودی های جنوب آفریقا به نام اوزوالد وینی شرکت تبلیغاتی شرقی را تأسیس کرد وی مجموعه ای از روزنامه های انگلیسی و فرانسوی زبان را منتشر می کرد. اما این نشریات با محتوا و جهت گیری های یهودی عجین بودند. از جمله این نشریات، جبشیان میل، جبشیان گازیت و بورس جیبسیان بود. شرکت تبلیغاتی شرقی، به طور کامل بر بازار مطبوعات نوپای مصر سایه افکند. علاوه بر موارد مذکور، یهودی ها در کاخ سلطنتی مصر نیز نفوذ بسیار پیدا کردند. تا جایی که افشای دوستی یک زن یهودی به نام «سوارس» با ملک فؤاد، موجب افشاگری علیه دربار و شاه شد. (5)
یهودی ها با کسب موقعیت ممتاز در مصر، سبب شدند تا برخی یهودی های فرانسوی، ایتالیایی و یا اسپانیایی وارد بازار معاملات و سرمایه گذاری مصر شوند. آنها حتی در مراکز دولتی نیز نفوذ پیدا کردند.
به این ترتیب نسبت یهودی هایی که در شرکت های صنعتی و مالی مصر، مشاغل اداری پیدا کردند به 39 درصد رسید. این رقم با توجه به جمعیت یهودی در مصر آن زمان، به نسبت کل جمعیت مصر رقمی بیش از صد برابر را نشان می دهد.
خانواده های یهودی چون اشکوریل و موصیری با نفوذ مالی خود در تأسیس بانک مرکزی مشارکت کردند. تعدادی از شرکت های زراعی از جمله وادی کوم امبو، شرکت اراضی دریاچه و شرکت شیخ فضل الله نیز با سرمایه ی یهودی ها اداره می شدند.
یهودی های مصر با نفوذ بسیار و تأثیر عمیق اقتصادی، توانستند شماری از سیاستمداران مصری را که بیشتر آنها با محافل اقتصادی در ارتباط بودند، دور خود جمع کنند، که از میان آنها می توان به اسماعیل صدقی پاشا وزیر اقتصاد و دارایی اشاره کرد که حتی چند بار نخست وزیر کشور مصر شده بود. آنها حتی در عرصه ی موسیقی و هنر در مصر نیز راه یافتند. (6)
در سال های بعد از جنگ جهانی دوم، فعالیت صهیونیست ها در مصر به اوج خود رسید. خانواده های بزرگ یهود، دست به ایجاد اردوگاه هایی برای یهودی های کوچ کرده از مناطق جنگ زده ی اروپا، زدند. همان گونه که در جنگ جهانی اول نیز اتفاق افتاده بود؛ این اردوگاه ها تنها به اسکان موقت یهودی ها محدود نشد، بلکه به تدریج به محل و مراکز آموزش زبان عبری و تاریخ یهود و حتی آموزش های نظامی تبدیل گردید.
سازماندهی یهودی ها در گردان های نظامی با پیوستن گروه های یهودی اروپایی به آنها، بار دیگر از سرگرفته شد. گردان های سپاه یهود از سوی یهودی های مصری تشکیل شد و منطقه ی «برج اعراب» در صحرای غربی (لیبی) به عنوان پایگاه آنها مورد استفاده و بهره برداری قرار گرفت. (7)
در سال 1943، در خلال جنگ جهانی دوم، سازمان صهیونیست ها تحت نام جدید اتحادیه ی کل صهیونیست ها فعالیت خود را در مصر از سر گرفت. سرکردگان گروه ها و دسته های تروریستی صهیونیستی، هاگانا و ایرگون، از جمله دیوید بن گوریون و اسحاق بن زوی که بعدها رؤسای دولت اسرائیل شدند، در جلسات این اتحادیه حضور می یافتند و سخنرانی می کردند. آبا اِبان یکی از برجسته ترین سخنگویان ارتش بریتانیا در قاهره، که بعدها وزیر امور خارجه اسرائیل شد، در صحنه ی فعالیت های صهیونیست های مصر ظاهر می شد.
نفوذ و حضور یهودی ها در مصر، در زمان ملک فاروق همچنان افزایش می یافت. او نیز چون پدرش فؤاد، معشوقه ای یهودی به نام ایرن کونللی داشت. جنبش کمونیستی مصر کاملاً تحت تأثیر و در اختیار یهودی های (8) مصر بود. (9)
به این ترتیب یهودیان با تمایلات صهیونیستی و غیرصهیونیستی، جهت تأثیر گذاشتن بر جامعه ی مصر و نفوذ در آن، موقعیت های مهمی را به دست آوردند. آنها در حیات فرهنگی و مطبوعاتی مصر سهم بسزایی پیدا کرده بودند. برای مثال، خانواده موصیری نشریه ای به نام «مجله ی اسرائیل» را به سه زبان عربی، فرانسوی و عبری همزمان منتشر می کردند. شماری از روزنامه نگاران یهودی، عضو اتحادیه ی روزنامه نگاران مصر بودند.
بالاترین و مهمترین شخصیت یهودی روزنامه الاهرام (بعد از مدیر مسؤول)، حییم ارگمان مدیر قسمت آگهی بود. ایلی بولینی یهودی نیز چهره ی برجسته ی روزنامه «المصری» بود. در زمان تأسیس روزنامه «اخبار الیوم» در سال 1943، خبرنگار این روزنامه در لندن جان کیمچی (کیمخی) عموزاده دیوید کیمچی، (کسی که بعدها به سمت معاون موساد و قائم مقام وزارت امور خارجه اسرائیل منصوب شد) (10) بود.
به هر روی پس از سقوط نظام سلطنتی مصر و روی کار آمدن دولت جمهوری، از سال 1953 به بعد، موقعیت یهودی در این کشور دگرگون شد.
در ژوئن 1954، شماری از جاسوسان موساد و سرویس اطلاعات ارتش اسرائیل، به خرابکاری در بعضی تأسیسات و مراکز مهم مصری دست زدند. زکریا محی الدین وزیر کشور مصر در 5 اکتبر 1954 دستگیری جاسوسان را اعلام کرد. محاکمه جاسوسان (که 13 نفر بودند) در 11 دسامبر در دادگاه نظامی قاهره آغاز شد. یکی از جاسوسان در زندان خودکشی کرد. محاکمه در ژانویه 1955 پایان یافت و در 27 ژانویه حکم اعدام دو تن از جاسوسان صادر شد. دو رهبر فراری گروه یعنی ابراهیم دار که نام دیگرش جان دارلینگ بود و ابراهیم سیدنورگ (11) که آوری ال آد (12) و پُل فرانک (13) هم نامیده می شد، غیاباً محکوم به اعدام شدند. شش تن از جاسوسان به زندان محکوم و دو نفر دیگر تبرئه شدند. در 31 ژانویه دکتر مارزوک (14) و آزار (15) در زندانی در قاره به دار آویخته شدند. (16)
گفتنی است که این حادثه بحرانی در داخل دولت اسرائیل بوجود آورد و موجب درگیری میان موشه شارت نخست وزیر، سرهنگ بنیامین گیبلی رئیس اداره اطلاعات ارتش و لاون وزیر دفاع شد. (17) این ماجرای جاسوسی سرانجام موجب ایجاد تغییراتی در سطوح بالای دولتی اسرائیل شد. لاون وزیر دفاع از کار برکنار شد و بن گوریون مجدداً به وزارت دفاع بازگشت. هم چنین، در پایان همان سال موشه شارت نخست وزیر اسرائیل نیز که از سال 1953، به این مقام دست یافته بود، برکنار شد و دیوید بن گوریون مقام نخست وزیری را هم مجدداً تصاحب کرد. سران و رهبران صهیونیسم به تلافی ماجرای لاون و به علاوه اغراض دیگری که مربوط به اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی بود، در این دوران طرح حمله به مصر را تدارک دیدند تا اینکه در سال 1956، ملی شدن کانال سوئز از سوی جمال عبدالناصر را بهانه خوبی یافتند و با تبانی مشترک فرانسه و انگلستان، تهاجم نظامی سه جانبه به آن کشور را آغاز کردند.
پس از قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل، روابط حسنه بین طرفین برقرار شد. به رغم برخی اختلافات سیاسی و مرزی، از زمان انعقاد قرارداد صلح بین انورسادات رئیس جمهور مصر و مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل، در سال 1978 و 1979، دولت مصر و اسرائیل رابطه ی اقتصادی برقرار کردند که مهمترین آنها در زمینه ی نفت و گاز بود. براساس پیمان مذکور، مصر سالیانه 200 میلیون دلار نفت خام تحویل اسرائیل می دهد. هم چنین دو طرف در احداث پالایشگاهی در اسکندریه مشارکت دارند، که هزینه احداث آن1/2 میلیارد دلار و ظرفیت آن 100 هزار بشکه در روز است.
همکاری دیگر در خصوص احداث یک خط لوله گاز است. مصر در سال 1996 برای مقابله با طرح خط لوله گاز قطر به اسرائیل، احداث این خط لوله را پیشنهاد داد. علاوه بر این موارد، دو طرف پیشنهادهایی برای همکاری در زمینه های کشاورزی، ارتباط شبکه های برق، اجرای پروژه های مشترک صیادی، حفاظت محیط زیست و گردشگری ارایه داده اند. (18)

جایگاه مصر در استراتژی پیرامونی

برقراری روابط سیاسی بین مصر و رژیم اسرائیل، بستر مناسبی برای فعالیت جاسوسان موساد، در پوشش نمایندگی های سیاسی در این کشور اسلامی بود. در ماه ژوئن سال 1984، اوت سال 1985 و مارس سال 1986، تعدادی از دیپلمات ها، کادرهای سیاسی و افسران اطلاعاتی اسرائیلی در قاهره مورد حمله قرار گرفتند و عده ای از آنها به هلاکت رسیدند. از زمان امضای موافقت نامه کمپ دیوید تاکنون پانزده شبکه جاسوسی اسرائیل در مصر کشف شده است. (19)
در دکترین حاشیه ای اسرائیل کشور مصر با توجه به ویژگی های گوناگون فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و جمعیتی، جایگاه ویژه و بلکه منحصر به فردی داشته است. آن دسته از اسناد ساواک، مربوط به روابط اطلاعاتی اسرائیل با ایران و نیز ترکیه، به خوبی نشانگر اهداف و مطامع اسرائیلی ها در مصر و به علاوه جایگاه و اهمیت این کشور در استراتژی پیرامونی رژیم صهیونیستی است.
ایسر هارل رئیس موساد، طی گفت و گویی با مقامات ساواک، در سال 1339، مواضع رژیم صهیونیستی را در قبال ارتباط ناصر با شوروی و کمک های احتمالی غرب به رئیس جمهور مصر، و نیز نگرانی دولت های وابسته و مزدور آفریقایی و عربی نسبت به جمال عبدالناصر، چنین اعلام می کند:

سئوال: از قرار معلوم ناصر مایل به ایجاد یک جبهه ی ضد کمونیستی است. در این مورد ما چه روشی باید اتخاذ کنیم؟
ایسر هارل: قبل از هر چیز باید دید کمونیسم چیست.
ناصر در حالی که مدعی مبارزه با کمونیسم است روابط خود را با شوروی همچنان حفظ نموده است. علت تبلیغات ناصر علیه کمونیستها این است که تاکنون وی تنها عامل سیاست شوروی در خاورمیانه بود. ولی اکنون رقیبی برای او در عراق پیدا شده است.
اگر غرب بخواهد به ناصر کمک کند و او را در ادامه ی سیاست توسعه طلبی خویش آزاد بگذارد به این نتیجه خواهیم رسید که در قسمت شمالی خاورمیانه کشور عراق عامل اجرای منویات شوروی بوده و در قسمت جنوبی خاورمیانه و افریقای شمالی و مرکزی ناصر آزادانه به سرکوبی تمام دوستان غرب خواهد پرداخت و کشورهای طرفدار غرب مانند لبنان - اردن و یا کشورهای بی طرف مانند عربستان سعودی یکی پس از دیگری از بین خواهند رفت.
یکی دیگر از نتایج کمک به ناصر تسریع در پیشرفت کمونیسم خواهد بود.
اگرچه ما از محتویات نامه ی اخیر خروشچف به ناصر اطلاعی نداریم ولی بعید نیست که خروشچف به او تقسیم مناطق نفوذ را پیشنهاد کرده باشد. به هر حال اگر اکنون غرب ناصر را در سیاست توسعه طلبی خود آزاد گذارد ولی پس از مدتی بخواهد مانع اقدام تجاوز آمیز ناصر در یک نقطه گردد وی فوراً و مجدداً به شوروی متوسل خواهد شد.
هم اکنون کشورهای افریقایی از سیاست ناصر بیمناک هستند. مثلاً اکثریت مردم سومالی ایتالیا که قرار است به زودی مستقل شوند مخالف ناصر هستند ولی اگر وی آزاد باشد ممکن است این کشور را به سوی خود جذب کند. همچنین نکرومه نخست وزیر غنا از روش عبدالناصر بی اندازه ناراحت بوده و به هیچ وجه به مبارزه ضد کمونیستی او معتقد نیست بورقیبه رئیس جمهور تونس نیز که یک میهن پرست حقیقی و از دوستان صمیمی غرب است کوچکترین اعتمادی به ناصر ندارد.
خلاصه اینکه کمک غرب به ناصر منجر به فاجعه ی بزرگی خواهد شد. (20)

ایسر هارل با اشاره به مواضع هماهنگ و مشترک آمریکا و انگلستان علیه جمال عبدالناصر، لزوم همراهی کشورهای دست نشانده با مواضع آمریکا، اسرائیل و انگلیس علیه مصر را گوشزد و خواستار اتحاد بعضی کشورهای اسلامی علیه جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و همراهی با سیاست اسرائیل است:

سئوال: سیاست آمریکا و انگلستان درباره ی عبدالناصر چیست و تا چه اندازه می توان آن را تحت تأثیر قرار داد؟
ایسر هارل: درباره ی انگلستان می توانم با اطمینان بگویم که دستگاه دولتی هیچگاه اشتباهی درباره ی عبدالناصر نمی نماید و از این لحاظ نباید ناراحت بود. و اما در آمریکا وضع کمی متفاوت است. دالس وزیر امور خارجه سابق مثل ما فکر می کرد و تصور می کنم جانشین او هرتر نیز با عقیده ما موافق باشد. ولی ممکن است بعضی عناصر در اداره ی خاورمیانه وزارت خارجه ی آمریکا غیر از این فکر نموده و با تفویض آزادی عمل به عبدالناصر موافق باشند. در ضمن ممکن است افکار عمومی نیز از چنین عقیده ای پشتیبانی نماید. زیرا آمریکاییها خیلی احساساتی بوده و به قدری مسئله مبارزه با کمونیسم آنها را خیره کرده است که هر کس سخنان ضد کمونیستی بر زبان براند مورد قبول آنها قرار می گیرد.
ولی اگر به مصاحبه اخیر مطبوعاتی آیزنهاور مراجعه شود می بینیم او نیز مثل ما فکر می کند و گفته است آمریکا حاضر است به عبدالکریم قاسم کمک نماید و با هر نوع دخالت بیگانه (منظور عبدالناصر است) در امور داخلی عراق مخالف است.
از آنجایی که منظور عبدالناصر توسعه طلبی و دست اندازی به کشورهای دوستدار غرب مانند لبنان - اردن - سودان و اسرائیل است بدیهی است آمریکاییها هیچ وقت با چنین سیاستی همراهی نخواهند کرد.
چنانچه کشورهای آزاد منطقه و بخصوص ایران - ترکیه - اردن و اسرائیل روش ثابت و مشخص اتخاذ نمایند نظر آنها برای آمریکاییها اهمیت زیادی دارد. ترکها در مخالفت خود با عبدالناصر هرگز تردیدی نداشته اند. ولی بعضی اوقات از ایران زمزمه های مختلفی به گوش آمریکاییها رسیده و آنها را مشکوک می نماید در حالی که اگر این چند کشور سیاست متحد و متفقی داشته باشند به طور قطع حداکثر تأثیر را روی سیاست آمریکا خواهند داشت. (21)

مذاکرات ناهوم ادمونی معاون وقت سرویس اطلاعاتی اسرائیل با نصیری رئیس ساواک، در سال 1350، نشان از اهمیت مصر برای رژیم صهیونیستی دارد. در این گفت و گو، ادمونی به طور تلویحی به برقراری روابط بین آمریکا و سادات رئیس جمهور وقت مصر اشاره کرده و درباره ی سفر سادات به مسکو و آمادگی اسرائیل برای مذاکره مستقیم با مصری ها، با رئیس ساواک مشورت می کند و حتی سعی در تخلیه اطلاعاتی او دارد:

آقای ادمونی: دژ مورد شروع جنگ علیه اسرائیل سادات اظهار داشته که به دلیل بروز مناقشات مسلحانه بین هند و پاکستان موقتاً از حمله به نیروهای اسرائیلی صرف نظر کرده است. در مورد آب و هوا صحبت می کردیم بد نیست به نطق سادات در مورد مه نیز یاد کنم.
ریاست ساواک: البته منظور مه سیاسی است نه مه طبیعی.
آقای ادمونی: منظور همان مه طبیعی است. در ژوئیه سال 67 [1967] نیروی هوایی مصر مصمم به حمله به ستون اسرائیلی مستقر در کانال سوئز بود اما متأسفانه وجود مه بر فراز کانال سوئز این حمله انجام نگردید. این عین کلماتی است که انورسادات در نطق خود به آن اشاره کرد.
البته گفته می شود که شوروی هم اخیراً نمی خواسته در دو جبهه یعنی جبهه هند و پاکستان و جبهه اعراب و اسرائیل درگیر شود.
ریاست ساواک: اخبار خوشی دریافت کرده ایم مبنی بر اینکه حل و فصل اختلافات با قبول حضور اسرائیل در شرق سوئز امکان پذیر خواهد بود.
آقای ادمونی: ما امیدواریم که کانال سوئز مجدداً باز شود. البته تا سال قبل اوضاع خوب نبود. در سال جاری اگرچه سادات در نطق های خود می گفته که روابط مصر با آمریکا قطع می باشد ولی محافل مطلع آمریکا به ما گفته اند که اینطور نیست. طبیعی است که روسها نمی خواهند به طور مستقیم با آمریکا درگیر شوند.
ریاست ساواک: اشکال مذاکرات مستقیم چیست در حالی که مصریها در سازمان ملل متحد با شما زیر یک سقف می نشینند امتناع آنها از مذاکرات مستقیم باید جنبه کهنه پرستی داشته باشد.
آقای ادمونی: البته می دانید که ما همیشه خواستار مذاکرات مستقیم بوده ایم.
راستی شما از سفر سادات به شوروی چه می دانید؟
ریاست ساواک: اکنون وزیر دارایی ما جهت مذاکرات اقتصادی و مالی در مسکو است و تا قبل از مراجعت او نمی توانیم چیزی راجع به سفر سادات بگوییم.
آقای ادمونی: در سفر قبلی سادات به مسکو شوروی او را به منظور کسب نتایج سیاسی زیر فشار گذاشت شورویها همچنین از سادات خواستند که از نفوذ خود به منظور وارد کردن سودان به اردوگاه کمونیزم و همچنین تغییر رویه قذافی که فردی ضد کمونیست می باشد استفاده کند.
شوروی تعدادی از تجهیزات الکترونیکی خود را به اضافه پاره ای سلاحهای دیگر از مصر خارج کرده و گویا اینها را به هند فرستاده است.
ریاست ساواک: از عراق هم برای هند اسلحه برده اند. (22)

پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در اکتبر سال 1973، معروف به جنگ رمضان (یا یوم کیپور)، ژنرال زوی زامیر (ضمیر) رئیس موساد با رئیس ساواک دیدار می کند و اطلاعاتی در این باره ارایه می دهد. زوی زامیر با اشاره به خسارات وارده به طرفین درگیر، به خصوص مصر و سوریه، به غنایم روسی به دست آمده از طرف های سوری و مصر گزارش می دهد. اما هیچ اشاره ای به نقش آمریکا در این جنگ نمی کند. آمریکا علی رغم پشتیبانی اطلاعاتی، نظامی و مالی (23) رژیم صهیونیستی در این جنگ به شورای امنیت متوسل شد. شکست پی در پی چهار روزه اسرائیل (در آغاز جنگ)، نیکسون را متقاعد کرد که واشنگتن باید (به طور علنی و رسمی) پا درمیانی کند و به نحوی موجبات رهایی اسرائیل را فراهم آورد و لذا به کیسینجر (یهودی، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده) دستور داد تا اقدامات منطقی و معقول موجود را به کار گیرد. نیکسون همه موانعی را که در آمریکا بر سر راه کمک به اسرائیل بود برداشته و پافشاری می کرد هر چیزی را که ضروریست به اسرائیل ارسال شود. او ده جت فانتوم اضافی نیز به اسرائیل ارسال کرد. میزان کمک رسانی هوایی آمریکا به اسرائیل در این جنگ به مراتب وسیعتر از میزان کمک رسانی آنان در جنگ سال 1948-49... بود. در دهم اکتبر، گلدامایر [نخست وزیر وقت اسرائیل] از نیکسون به خاطر کمک های آمریکا تشکر کرد. (24) به هر روی کمک های همه جانبه آمریکا و پشتیبانی بی چون و چرای ایالات متحده از اسرائیل، به حدی بود که رژیم صهیونیستی را که در روزهای آغاز جنگ در آستانه سقوط قرار گرفته بود، از فروپاشی و شکست حتمی نجات داد. اما صهیونیست ها همواره سعی در پنهان نگه داشتن اسرار کمک ها و نقش آمریکا در این جنگ داشته اند. به طوری که رئیس موساد در مذاکرات خود با همتای ایرانی اش هیچ ذکری از این قضایا به میان نمی آورد:

مذاکرات دوجانبه تیمسار ریاست ساواک با ژنرال ضمیر [زامیر] 28 آذر/52 [1352]
شرکت کنندگان: تیمسار ارتشبد نصیری
تیمسار سرلشگر معتضد
مدیر کل اداره ی هفتم تیمسار کاوه
آقای امانی
آقای محیط
خانم عبادی فرشچی
تعارفات
ژنرال ضمیر: همانطور که می دانید اخیراً جنگی به وقوع پیوسته، من می خواهم از یکی دو هفته قبل از آن توضیح خود را شروع نمایم. از نظر سیاسی ما منتظر چنین جنگی نبودیم (به خاطر موقعیت دوستی امریکا و شوروی) در مورد نظامی کاملاً روشن بود که مصریها تمرکز قوا می کنند و وقتی جنگ شروع شد از نظر تمرکز تانک در منطقه ما یک بر 9 بودیم. گسترش نیروها به این طریق بود. پنج لشگر پیاده - دو لشگر زرهی - دو تیپ مستقل یک لشگر موتوریزه. در مرحله بعد مربوط به عبور لشگرهای پیاده نظام مصری از کانال سوئز است که به وسیله ی تیپ های زرهی حمایت می شدند و با وجود افزایش نیروی تانک از طرف نسبت آنها یک به سه و نیم بود. هدف مصریها این بود که از کانال بگذرند نیروهایشان را متمرکز کنند و جنبه ی سیاسی مسئله را پیش بکشند. نیروهای اسرائیلی آنها را در 10 کیلومتری کانال متوقف نمودند. جنگ شدید در منطقه سوریه بود در این قسمت، در زمانی که ما سوریه را متوقف کردیم دو لشگر زرهی [را] مصریها از کانال عبور دادند و نبرد اساسی در این موقع بود که مصریها 250 و ما فقط 10 تانک از دست دادیم و درسی که فراگرفتیم این بود که وقتی به نیروهای زرهی حمله کنیم خسارت زیادی نمی بینیم ولی در حمله به نیروی زمینی خسارت بیشتری متحمل می شویم در این مرحله از جنگ بود که شوروی شروع به زمزمه آتش بس نمود.
در 18 اکتبر [1973] ما حمله نموده و با تمرکز قوای زیاد از کانال عبور نمودیم در این موقع 800 تانک [را] مصریها از دست دادند و ما نیز 300 تانک از دست دادیم. این منطقه بسیار جالب و دیدنی است. تا روز 21 اکتبر ما در آن طرف کانال پیشرفت نمودیم و در 21 و 22 آتش بس را قبول کرده و در 23 مصریها این آتش بس را منقضی نموده و به نفع ما شد چون ارتباط لشگر سوم را قطع نمودیم. در این موقعیت هر دو طرف درک کردند که در جنگ آینده پیروزی غیر ممکن است.
در مورد کارایی جنگی مصر باید به طور کلی عرض کنم وقتی با نقشه قبلی شروع کنند خوب می جنگند. ما بسیار متعجب شدیم وقتی دیدیم که آنها تا چه حد با سلاحهای پیچیده و گران مجهز می باشند. و تا چه مقدار زیادی مورد استفاده قرار می دهند برای هر هدفی هزاران عدد موشک رها می کردند.
مصریها معتقدند به هیچ وجه نباید عقب نشینی کنند حق هم دارند در عقب نشینی نیروی خود را از دست می دهند. و در روحیه افراد هم تأثیر می گذارد. نکته ی دیگر اینکه مصریها اگر در حال حرکت باشند و به آنها حمله شود توازن خود را از دست می دهند. در غرب کانال هم ما از همین موضوع استفاده کردیم.
در این جنگ مصر 2500 تانک داشت. یک تیپ الجزایر آنجا بود که هنوز هم هست 300 نفر خلبان کره شمالی، سربازان و 40 [جنگنده] میراژ لیبی - سربازان مراکش - سودان - هواپیماهای هانتر عراقی، اینها نیروهایی بودند که به طور قاطع بر علیه ما در جنگ شرکت نمودند. ما فقط 100 کیلومتر با قاهره فاصله داریم. هر روز که بگذرد به نفع مصر است، چون خطوط خود را تقویت می کند. البته این نظر تا قبل از کنفرانس ژنو است بعد از آن ما حتماً عقب نشینی خواهیم کرد.
تیمسار قائم مقام: مانور تانکها در منطقه نمکزارها چطور بود.
ژنرال ضمیر: در این منطقه جنگی نشد و یکی از واحدهای ما آنجا مستقر است. در منطقه جولان نسبت نیروهایمان دوازده به یک بود. در روز اول کار سوریها خوب بود. در 18 اکتبر ما موفق شدیم سوریها را متوقف کنیم در این منطقه 300 تانک ما علیه 1000 تانک سوری مبارزه می کرد. در شمال نیروی هوایی رل بزرگی در جلوگیری از پیشروی سوریه انجام داد. اردنی ها با اکراه وارد جنگ شدند عراقی ها با مسرت خاطر وارد جنگ شدند و از نظر جنگی در سطح بدی بودند. در 12 اکتبر وقتی از خواب بیدار شدند 50 تا 60 تانک آنها در محاصر بود. عراقیها 130 تانک از دست دادند و 370 تانکشان مراجعت کرده، در شمال ما به جایی رسیدیم که چند بار دمشق را هدف توپخانه قرار دادیم.
تیمسار قائم مقام: به نظر شما چرا سوریها در کنفرانس شرکت نمی کنند؟
ژنرال ضمیر: دلیلی جز اینکه سوری هستند وجود ندارد.
تیمسار قائم مقام: چرا لیست اسرا را نمی دهند؟
ژنرال ضمیر: این را کارت برنده برای خود می دانند. چون همه چیز را در جنگ از دست داده اند و اصرار ما برای گرفتن اسرا باعث شده که آنها نقطه ضعفی از ما بگیرند و از نظر من این حساسیت غلط بوده است. نکاتی وجود دارد که باید به عرض برسانم:
بعد از جنگ شوروی 1300 تا 1400 تانک در اختیار مصر و سوریه گذارده است - 140 هواپیما - 20 تا 30 سکوی موشکهای ضد هوایی - 850 تانک به سوریه داده است - 1000 هواپیما [احتمالاً 100 صحیح است] به مصر. ما هم به دلیل جلوگیری از این کمکها فرودگاههای سوریه را بمباران کردیم که چند هواپیمای شوروی روی زمین خسارت دید. اسرائیلی ها اصولاً مازوخیسم هستند و به همین دلیل روزنامه های اسرائیلی که در نوشتن آزاد هستند هیچ کس را در داخل اسرائیل از انتقاد در امان نگذارده اند.
اینکه اسرائیل را از لحاظ بحران انرژی ملامت می کنند عادلانه نیست فکر می کنم دنیای غرب با بحران رهبری مواجه است و اثری که شوروی در این موقعیت به جا می گذارد بسیار زیاد است. تیمسار ریاست ساواک: از تجهیزات روسی در این جنگ چه بدست آوردید و نوعش چیست؟ ژنرال ضمیر: تا آنجا که به یاد دارم کلیه انواع تانکها - زره پوش (نفربر) زره پوشهایی که بر روی سقف آن موشک کار گذارده اند. انواع پلها، موشکهای سام 2 و سام 3- ما سام 6 را به طور کامل پیدا نکردیم ولی عناصر متشکله آن را پیدا نمودیم. تمام انواع موشکهای چشم سرخ را به طور کامل و موشکهای ضد تانک در حدود 200 تانک را ما علیه خود اعراب به کار بردیم.
تیمسار کاوه: خبری داشتیم که سوریها تعدادی از تانکهایی را که دریافت کرده بودند به اردن دادند.
ژنرال ضمیر: اردن در حدود 20 تانک خود را به علت تشابه با تانکهای ما به وسیله عراقی ها از دست داد و شاید تعدادی از تانکهایی را که در مرحله ی اول ما در منطقه ی جولان به جا گذاردیم سوریه به اردن داده باشد. ما تمام تجهیزاتی را که بدست آوردیم در نزدیکی تل آویو در منطقه رافن جمع آوری نموده ایم که اگر تیمسار تشریف بیاورند همه آنها را ملاحظه خواهند نمود. (25)

واسطه گری محمدرضا پهلوی در سازش مصر و اسرائیل

پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، معروف به جنگ رمضان (و به گفته اسرائیلی ها، یوم کیپور) رژیم صهیونیستی به شدت نسبت به برقراری ارتباط با انور سادات رئیس جمهور مصر، احساس نیاز می کرد. صهیونیست ها در این مقطع تاریخی، محور موساد - تهران را به شدت فعال کردند. زوی زامیر رئیس موساد، از سوی نخست وزیر اسرائیل، مأموریت یافت تا با ترغیب ساواک، ایران شاهنشاهی و در رأس آن محمدرضا پهلوی را وادار کند، به عنوان واسطه و میانجی به برقراری تفاهم بین اسرائیل و مصر تلاش و اقدام کند. زوی زامیر در ملاقات با رئیس ساواک (نصیری)، پس از اشاره به توافق های سیاسی ایران و رژیم صهیونیستی و ابراز نگرانی از مواضع و موقعیت شوروی در جهان عرب تقاضا می کند تا ایران برای ملاقات بین اسرائیلی ها و مصری ها وساطت کرده و شخص محمدرضا شاه به عنوان دوست نزدیک و واقعی اسرائیل، پیام آن رژیم را به انورسادات رئیس جمهور مصر ابلاغ کند.

ملاقات دو جانبه تیمسار ریاست ساواک با ژنرال ضمیر
ژنرال ضمیر: باعث افتخار من است که آقای نخست وزیر مرا برای این مأموریت انتخاب کرده اند شاید علت آن همکاریهای موفقیت آمیز گذشته ما بوده است که همه در نهایت حفاظت انجام گردیده است.
توضیح مختصری راجع به اوضاع سیاسی عرض خواهم نمود و بعد به مسائل اقتصادی خواهیم پرداخت. چون در گذشته در موارد سیاسی همیشه به توافق رسیده ایم لذا به گذشته رجوع نخواهم نمود.
چند کلمه راجع به قدرتهای بزرگ - به خوبی می دانیم که شوروی همیشه از جنبشهای مختلف به نفع خود استفاده می کند - اختلافات و بحرانها را در بین ملتها و داخل ملت ها توسعه می دهد تا در آینده خود توسعه پیدا کند. در مورد صلح موقتی که امریکا از آن حمایت می کند - شوروی طرفدار آن نیست. ما متأسفیم که گرچه جهان آزاد در مقابل شوروی ایستادگی می کند ولی نفوذی در سیاست آن ندارد - حتی نمونه هایی در دست است که جهان غرب به کمونیسم و نفوذ آن کمک کرده است (سیاست گندم). ما در مورد صلح موقت با امریکاییها موافقت کردیم ولی روش آنها روش مستدلی در منطقه نیست. ما فکر می کنیم سرنوشت ملتهای این منطقه در دست خود این ملتها می باشد. بدون شک جنگ خاورمیانه یک وسیله نفوذی برای شوروی در منطقه بوده است. ما همیشه در این فکر بوده ایم که آیا طرحی وجود دارد که حافظ منافع اسرائیل باشد و در عین حال جلوی نفوذ شوروی را هم بگیرد. ملاقات بین اسرائیل و مصر دلگرمی خوبی بود. از نقطه نظر استراتژیکی ما همیشه خواسته ایم از آن قسمت از سیاست مصر که با جنبشهای افراطی عرب هماهنگی ندارد جانبداری نموده و پیروی نیز بنماییم. از نظر توسعه روابط بین دو ملت موفقیتهای زیادی حاصل شده است. لیکن مصریها حضور شوروی را در منطقه یک امر ثابت می دانند اثر جنبشهای افراطی عرب هنوز هم بر روی سیاست کنونی مصر وجود دارد. برای هر دوی عرایضی که نمودم دلایلی دارم که خود تیمسار هم می دانند.
ما و امریکاییها هر دو در مورد نفوذ شوروی در مصر و سیاست مصر در قبال شوروی یک عقیده مشترک داریم - ولی علیرغم این حقایق متوجه تغییراتی که در مصر به وقوع پیوسته هستیم و امیدواریم به توافقی نیز برسیم - در راه رسیدن به این توافق با روش مصریها موافقت نمودیم. زمانی در اسرائیل توافق با مذاکره غیر مستقیم وضعی بحرانی داشت زیرا هنوز هم در اسرائیل افرادی هستند که معتقدند نمی شود در کنار کشوری که وجود ما را نفی می کند زندگی کرد. مذاکره مستقیم در گذشته از شرایط ما بود. حالا ما توافق کرده ایم که مذاکرات - صلح از طریق امریکا انجام گردد. ولی وقتی خطی را در جبهه ترک می کنیم باید بدانیم چه بر سر آن خواهد آمد و یا ما در عوض چه امتیاز سیاسی کسب نموده ایم. البته ما از محدودیتهای سادات نیز اطلاع داریم.
اجازه بدهید استنباط خودمان را از بازدیدی که برژنف در آتیه از مصر به عمل خواهد آورد بیان کنیم. اگر ما قبل از رفتن برژنف به مصر به در مورد عقب نشینی در منطقه موافقت کنیم این کار نتیجه عکس خواهد داد. ما می خواهیم در این فاصله مرحله دوم مذاکرات صلح را انجام دهیم و آن را به مرحله اجرا برسانیم.
می خواهم یک جنبه بسیار سرّی را به عرض برسانم - امریکاییها نمی خواهند برژنف قهرمان صلح در منطقه باشد - در ضمن من فکر می کنم امریکاییها هنوز به سادات سوء ظن دارند - نباید فراموش کرد تنها کارگردان این نمایش در مصر سادات است. گرچه سادات مرد حرافیست ولی باهوش و زیرک نیز می باشد. او می خواهد از حسن نیت امریکا تا آنجا که امکان دارد استفاده نماید و وقتی منافعش ایجاب نکند تغییر وضعیت داده از نفوذ شوروی استفاده خواهد کرد.
ولی برخلاف تمام اینها ما آماده هستیم از طریق امریکاییها در مورد حمله ی دوم صلح وارد مذاکره شویم. باید به عرضتان برسانم با توجه به رویه سادات مرحله دوم یک مرحله نظامی است نه سیاسی.
شایعاتی مبنی بر اینکه در سفر فهمی به شوروی قرارداد نظامی مهمی فیمابین امضاء گردیده وجود دارد - اگر چنین چیزی صحت داشته باشد و ما برای دفاع آماده نشده باشیم به خود و دوستانمان خیانت کرده ایم.
نخست وزیر ما امیدوار است که از طریق شما آمادگی اسرائیل را برای دادن اراضی بیشتری از شرف عرض همایونی بگذراند مشروط بر اینکه این یک قدم جدی به سوی صلح باشد.
ما از شما خواهش می کنیم ترتیب ملاقات یک مصری و یک اسرائیلی یا یک هیئت مصری را با یک هیئت اسرائیلی در هر کجا و در هر سطحی که مایل هستید بدهید تا ما در حضور شما قول زمینهای بیشتری را به آنها بدهیم زیرا برای ما فقط شخص اعلیحضرت مهم هستند و بس فقط می خواهیم ایشان حرف ما را قبول کنند - چون معظم له را دوست واقعی خود می دانیم نه هیچ کس دیگر را.
پیامی داریم که امیدواریم از طریق شما به مصریها برسد. این پیام مربوط به بازدید برژنف از مصر می باشد. می خواهیم مصریها بدانند که بعد از این بازدید راه صلح بسته نخواهد شد - گرچه امیدواریم مذاکره قبل از این مسافرت صورت گیرد. ما می خواهیم به جز جنگ راه حلهای دیگری برای صلح باشد و ایران ضامن این راه حلها از جانب ما و از جانب آنها بشود.
تیمسار ریاست: چرا شما این کار را با امریکا انجام نمی دهید؟
ژنرال ضمیر: جواب منفی است.
اگرچه امریکا و اسرائیل در موارد استراتژیکی با هم موافقند در مورد تاکتیک اختلافاتی دارند، در چهارچوب بحرانهای جهانی اسرائیل برای سیاست امریکا وسیله ی خوبی است. ما از منبعی دریافتیم امریکاییها بعد از جنگ اکتبر بدون اطلاع ما با مصریها صحبت کرده قول عقب نشینی داده اند البته این برای برطرف شدن تحریم نفتی صورت گرفته بوده است.
من شخصاً معتقدم که امریکاییها و مصریها هر دو نمی خواستند جنگ خاتمه یابد مصریها نظرشان جمع کردن اعراب به زیر یک پرچم به رهبری خود بود و امریکاییها خواهان حل صریح تحریم نفتی حتی به قیمت یک جنگ کلی از طرف ما در کشورهای نفت خیز منطقه بوده اند. ارزیابی دیگری را عرض می کنم که مایلیم مصریها نیز بدانند.
دولت کنونی اسرائیل هیچ گونه تعهدی در مقابل گذشته ندارد - لذا روش آزادانه و مستقلی برای حرکت به سوی صلح دارد و تردیدی در این مورد ندارد.
اطلاع دارید اخیراً در اسرائیل جناح مخالف فشار می آورد که یک دولت ملی روی کار بیاید. یعنی تمام احزاب در تشکیل دولت شرکت داشته باشند.
البته من باید عرض کنم چنین دولتی فقط به درد جنگ می خورد. زیرا تنها چنین دولتی است که ملت را برای دادن قربانی آماده می کند. آقای رابین توانسته تاکنون جلوی این کار را بگیرد. ولی با این حال افرادی مثل ژنرال یاریو که طرفدار تشکیل دولت ملی است در کابینه وجود دارند. اگر دستگاه اطلاعاتی مصر خوب کار کند باید تاکنون این موضوع را درک کرده باشند. جناح طرفدار ژنرال دایان تشکیل دولت ملی را لازم می دانند.
در مورد مصر گفتیم که ما چطور فکر می کنیم - آیا دوستان ما می توانند کمکی به ما بکنند.
تیمسار ریاست: من عرایض شما را به شرف عرض مبارک ملوکانه خواهم رساند. (26)

تیمسار نصیری رئیس ساواک، سفارش و درخواست اسرائیلی ها را به اطلاع محمدرضا پهلوی می رساند و پس از آن در تاریخ 1353/10/9، نتیجه را به رئیس موساد چنین گزارش می دهد:
ملاقات دو جانبه تیمسار ریاست ساواک با ژنرال ضمیر
تیمسار ریاست ساواک: در شرفیابی امروز عین گزارشات را به عرض رسانیدم. در مورد کمک مالی فرمودند با مسئول مربوطه صحبت می کنم. موضوع دیگر که شاید موضوع اصلی باشد مربوط به مصر است که فرمودند نقشه ای تهیه شود که خطوط بیشتر را که اعلام نموده اید آماده هستید عقب نشینی کنید نشان دهد.

ژنرال ضمیر: به من اجازه داده شده است که به عرض برسانم اگر مصریها صحبت جنگ و خصومت نکنند، بیشتر عقب خواهیم نشست.
تیمسار ریاست ساواک: اعلیحضرت نقشه را برای این می خواهند که دقیقاً خط معلوم شود.
ژنرال ضمیر: بسیار خوب به نخست وزیر خودمان اطلاع می دهم و ما سعی خواهیم کرد روی نقشه خط را تعیین کرده و به شما نشان بدهیم.
شاید اعلیحضرت فکر کرده اند که ما می خواهیم ایشان میانجی باشند ولی اینطور نیست. ما می خواهیم در حضور ایران به آنها قول بدهیم زیرا می خواهیم ایران به عنوان یک دوست موقعیت ما را درک کند.
اگر مصریها موضوع جنگ را منتفی بدانند و در نتیجه سفر برژنف مصریها سلاحهای زیادتری دریافت ننمایند ما هم حرفی نداریم و آماده دور شدن از خطوط فعلی خواهیم شد. اگر شاهنشاه مصلحت می دانند به مصریها بفرمایند اسرائیل آماده حل و فصل است.
تیمسار [!] آیا شما می فرمایید من در تهران بمانم تا از نتیجه مذاکرات شما با مسئولین امر در موارد اقتصادی آگاه شوم.
تیمسار ریاست ساواک: شما برگشته و زودتر ترتیب نقشه را بدهید چون اعلیحضرت در هفته ی آینده عازم می باشند و شما بیشتر از 5 یا 6 روز وقت ندارید.
در موارد اقتصادی من از هر طریقی که شما بفرمایید نتیجه را اطلاع خواهم داد.
ژنرال ضمیر: من فردا صبح مراجعت می کنم. از همه چیز متشکرم بخصوص از همکاری شما و از طریق آقای سفیر در این موارد با شما تماس خواهم گرفت. (27)

ژنرال زامیر رئیس موساد، طبق نظر محمدرضا و نصیری، فوری از دولت متبوع خود تقاضای ارایه اطلاعات تکمیلی می کند. نخست وزیر اسرائیل نیز در یک یادداشت محرمانه، خصوصی و شخصی، نه به عنوان نخست وزیر، شرایط رژیم صهیونیستی را به اطلاع شاه ایران می رساند تا او در سفر آتی خود به مصر (بهمن 1353)، به نیابت و نمایندگی از اسرائیلی ها با انورسادات رئیس جمهور مصر گفت و گو و زمینه ها را برای تفاهم و سازش طرفین فراهم آورد. نکته ی جالب توجه دیگر اینکه اسرائیلی ها با گستاخی تمام، در این نامه ضمن اعلام مطالبات خود، از محمدرضا پهلوی خواسته اند تا پس از ملاقات با سادات و بازگشت از مسافرت مصر، نتیجه را به آنها گزارش کند. به بیان دیگر، شخص اول ایران شاهنشاهی، در این ماجرا در نقش یک میانجی و سفیر و فرستاده اسرائیلی تنزیل مقام می دهد. این موضوع اسرار روابط سیاسی و اطلاعاتی ایران و اسرائیل را بیش از پیش تبیین می کند:

به شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه می رساند:
در ساعت 23 روز 53/10/15 طبق قرار قبلی و پیرو مذاکراتی که قبلاً با ژنرال ضمیر صورت گرفته بود چاکر مجدداً با نامبرده ملاقات و طی این جلسه مطالب مشروحه زیر وسیله ژنرال ضمیر عنوان شد:
1- نخست وزیر (28)، یک پیام خصوصی کتبی به عنوان شاهنشاه ایران تقدیم داشته که به علت کمی وقت نتوانسته پیرامون آن با اعضاء دولت اسرائیل مذاکره نماید. اما هرگاه اوضاع به طور دلخواه پیش برود اشکالی در متقاعد کردن کابینه اسرائیل موجود نخواهد بود.
2- از غرب به شرق دو مانع استراتژیکی وجود دارد که اولین آنها یعنی کانال سوئز طی جنگ اکتبر گذشته به تصرف مصر درآمد. مانع دوم ارتفاعاتی است که بعد از کانال سوئز (در جهت شرق) قرار دارد و در حقیقت آخرین و تنها مانع استراتژیکی تا ابتدای مرزهای اسرائیلی محسوب می گردد و هرگاه یک نیروی مهاجم موفق شود از این مانع دوم عبور نماید حرکت این نیرو در سراسر صحرای سینا بدون هیچ گونه مشکلی امکان پذیر خواهد بود.
3- بنابر اعلام قبلی ما به «کیسینجر» نامبرده به مصریها اعلام کرده که ما حاضرین بین 30 تا 50 کیلومتر از خطوط فعلی عقب نشینی نماییم اما فقط برای اطلاع شاهنشاه ایران اعلام می کنیم در صورتی که مصر خواهان صلح واقعی باشد و شاهنشاه ایران بعد از بازدید از مصر پیرامون این موضوع متقاعد شده باشند ما حاضرین حتی از مانع دوم نیز بیشتر عقب نشینی نماییم. البته استدعای ما اینست که شاهنشاه این موضوع را در قاهره مطرح نفرمایند چون اگر مصریها به این نیت ما پی ببرند مذاکره از طریق وزیر خارجه امریکا بر مبنای پیشنهادات کنونی ما (عقب نشینی 30 تا 50 کیلومتر از خطوط فعلی که انتهای آن در غرب ارتفاعات استراتژیکی قرار خواهد داشت) با شکست مواجه خواهد شد.
4- منظور اصلی اینست که شاهنشاه ایران از اهمیت موانع استراتژیکی صحرای سینا بویژه مانع دوم اطلاعات کافی در اختیار داشته باشند تا هرگاه سادات جزییات اوضاع را مطرح نماید معظم له در جریان موقع ما قرار داشته باشند.
5- ما و امریکا مشترکاً بر این عقیده ایم که مصر هنوز آمادگی انجام مذاکرات برای نیل به صلح واقعی را ندارند.
6- نخست وزیر ما بسیار سپاسگزار خواهد بود هرگاه شاهنشاه ایران بعد از مراجعت از مسافرت مصر نظرات معظم له را درباره ی این بازدید به اطلاع وی برسانند و نخست وزیر ما نیز به نوبه آخرین تحولات منطقه را به شرف عرض مبارک شاهنشاه ایران خواهد رساند.
مراتب از شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه می گذرد.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (29)

اسرائیلی ها در روابط سیاسی و اطلاعاتی خود با ایران شاهنشاهی به چیزی جز مطامع و اهداف خود نمی اندیشیدند. در مقاطعی که منافع آنها ایجاب می کرد از شاه ایران به عنوان یک فرستاده بهره برداری می کردند و در مقاطعی دیگر کلیه ی امکانات ساواک و مقامات آن را بسیج می کردند تا در جهت رهایی و آزادی جاسوسان و مأموران اطلاعاتی آنها اقدام کنند. مقامات ایرانی، از شخص محمدرضا تا رئیس ساواک، در چارچوب روابط اطلاعاتی و دیپلماسی پنهان با صهیونیست ها، آمادگی خود را برای همه گونه خوش خدمتی و مزدوری برای اسرائیل با جان و دل اعلام می کردند. سند نمود ساواک در این باره مربوط به تلاش مقامات این سازمان در آزادسازی یکی از جاسوسان اسرائیلی از زندان مصر است. در این نامه نمایندگی موساد در تهران با نام رمز «بهار» از رئیس ساواک تشکر می کند:

عالیجناب تیمسار ارتشبد نعمت الله نصیری
عالیجناب،
از طرف سرویس خود، خوشحالم به استحضار آن عالیجناب برسانم که BARUCH [MIZRAHI باروخ میزراحی] در نتیجه تبادل زندانیان از زندان مصر آزاد شده و به کشورش مراجعت نموده است.
در این موقعیت شادی انگیز به مناسبت پیوستن MIZRAHI به خانواده اش، برای ما کلماتی یافت نمی شود که بتوانیم از آن عالیجناب برای مساعدتهای محبت آمیزشان در خلال زندانی بودن میزرای در یمن و مصر تشکر نماییم.
ارادتمند بهار (30)

محمدرضا پس از انجام مأموریت، ضمن ابلاغ پیام اسرائیلی ها به رئیس جمهور مصر، پاسخ انورسادات را نیز دریافت کرده و پس از بازگشت به تهران، به اطلاع طرف اسرائیلی می رساند. مقامات اسرائیلی (اسحاق رابین - نخست وزیر وقت) نیز ضمن تشکر از اقدام و تلاش محمدرضا، آمادگی دولت خود را برای شروع مذاکرات مستقیم اعلام می کند:

به عنوان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
1- همانطور که امروز در عرایضم به حضور شاهنشاه آریامهر ذکر کردم تصور می کنم تنها راه به سوی یک دوران جدید در خاورمیانه ایجاد روابط بین مصر و اسرائیل می باشد.
2- من با کمال خوشحالی از آمادگی مصر برای تماسهای مستقیم بین مصر و اسرائیل استقبال می کنم.
3- من آماده مذاکره با مصر هستم و در این مورد تصور می کنم که به خاطر اقدام واقعی مصر در جهت صلح قسمتی از صحرای سینا به مصر برگردانده خواهد شد.
4- جزییات موارد مورد مذاکره مورد لزوم نیست اما اسرائیل از هر گونه امکان برای مذاکره مستقیم با مصر استقبال می کند. اسرائیل برای چنین تماسهای مستقیمی آماده است که در هر زمان و هر مکانی که برای مصر مناسب باشد اقدام نماید.
5- من از اینکه اعلیحضرت همایون شاهنشاه پیام پرزیدنت سادات را ابلاغ فرمودند سپاسگزاری می کنم. امیدوارم با برخورداری از رهبری عالیه شاهنشاه تماسهای مورد نظر بین اسرائیل و مصر برقرار گردد.
6- بسیار خوشحال خواهم شد هر گاه کلیه اقدامات از طریق اعلیحضرت همایون شاهنشاه به عمل آید تا چنین تماسهایی بین مصر و اسرائیل برقرار گردد.
7- من در انتظار پاسخ به جواب مثبت خود به این پیام می باشم.
8- ما به وضوح کامل بین امکان آمادگی مصر برای مذاکره جداگانه با اسرائیل بدون شرکت سایر کشورهای عربی و موضوع مذاکرات مستقیم فرق می گذاریم. این حقیقت که مصر آماده مذاکره به طور جداگانه می باشد از طریق آقای کیسینجر به ما اطلاع داده شده بود. اما نکته متضمن آن نیست که مصر آماده انجام مذاکرات مستقیم با اسرائیل می باشد. (31)

پادرمیانی آمریکا برای برقراری تماس بین مصر و اسرائیل در زمان سادات، و تمایل وافر اسرائیلی ها برای مذاکره با طرف مصری، موضوع گفت و گوی ژنرال هوفی با رئیس ساواک است:

ژنرال خفی [هوفی]: از نتیجه ملاقات 7 نوامبر با کیسینجر اطلاعی ندارم چون در آن زمان من در تهران بوده ام.
من تصور می کنم گرچه در ابتدای کارگشایشی شده ولی هنوز هم سعی می شود با مصر تماسی بوجود بیاید.
مصریها این بار تصمیم دارند یک قرارداد نظامی با ما برای تنظیم روابط نظامی در آینده داشته باشند.
مصریها می خواهند ما را در این قرارداد وادار کنند خطوط مقدم جبهه در سینا را ترک کنیم و این مناطق را به مصر تحویل بدهیم.
در مقابل این قرارداد آنها در نظر دارند به نحو قبل جبران کنند.
قبلاً مصریها موافقت کردند باب المندب را به روی کشتیهای اسرائیل باز کنند این بار هم اجازه بدهند کالاهای تجارتی ما با کشتیهای کشورهای دیگر از کانال سوئز عبور نماید. در ضمن این قرارداد سیاسی نیست. ما حاضریم این کار را بکنیم ولی می خواهیم این قرارداد در ضمن یک قرارداد سیاسی باشد.
در مذاکرات نظامی افراد نظامی فقط شرکت می کنند.
آنها می خواهند در این مذاکرات چیزی بگیرند بدون از دست دادن چیز دیگر. هدف ما صلح است. در هر صورت معتقدیم مذاکرات همیشه کمک به وضع نه جنگ و نه صلح می کند. دولت ما تصمیم دارد با مصریها مذاکره کند. (32)

وساطت ساواک و دربار شاهنشاهی ایران بین مصر و اسرائیل و مساعدت همه جانبه اطلاعاتی و سیاسی ایران به رژیم صهیونیستی در این باره به خوبی نشان می دهد که ساواک مطابق آنچه اسرائیلی ها تمایل نشان می دادند و یا وقتی منافع طرف صهیونیستی اقتضا می کرد، در این زمینه فعال می شد.

آقای کیمخی: [...] ما برای هر نوع اقدام و عملیاتی بر علیه قذافی آمادگی داریم حتی اگر مصریها بخواهند.
ما مایلیم به هر طریق که مصر تعیین کند با پرزیدنت سادات تماس بگیریم.
تیمسار ریاست ساواک: آزمایش می کنیم.
آقای کیمخی: ما از عملیات قاهره که با شما انجام داده ایم خوشحالیم.
تیمسار ریاست ساواک: آن شخص زندانی است. (33)
آقای کیمخی: به ما گفته بودند می خواهد بازنشسته شود.
تیمسار ریاست ساواک: این شخص که کارمند وزارت [امور] خارجه بود برای چند کشور دیگر نیز کار می کرده است.
آقای کیمخی: پرزیدنت سادات مرد معتدلی است ولی عمر ریاست ایشان ابدی نیست و ما باید برای امنیت کشورمان از داخل مصر خبر داشته باشیم.
تیمسار ریاست ساواک: به جز وزیر دفاع هیچ کدام شخصیت لازم را ندارند.
در ارتش محبوب است و آلودگیهایی که سایر سیاستمداران دارند او ندارد. (34)

اسرائیلی ها به انواع حیله متوسل می شدند تا رژیم شاهنشاهی را ترغیب به وساطت بین اسرائیل و مصر کنند.
ژنرال موشه دایان وزیر دفاع زمان جنگ 1973 و وزیر امور خارجه وقت اسرائیل در سال 1356، طی سفری به ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی در این باره فعال می شود. او پس از گفت و گو با محمدرضا شاه، از نصیری رئیس ساواک نیز می خواهد که در این زمینه اسرائیل را یاری کنند. اظهارات موشه دایان به خوبی نقش ایران شاهنشاهی را در پیشبرد اهداف اسرائیلی ها در منطقه آشکار می کند:

بعد از شرفیابی به حضور شاهنشاه آریامهر ژنرال دایان مطالب زیر را اظهار داشت:
ما اطمینان داریم که اگر با مصر تماس بگیریم با این کشور به تفاهم خواهیم رسید همانطور که در نتیجه تماس با اردن اکنون با این کشور تفاهم داریم. چون در اخبار خوانده بودم که پرزیدنت سادات برای تعطیلات به ایران می آید از اینرو در شرفیابی به حضور شاهنشاه از معظم له در این مورد سئوال کردم که فرمودند قرار نیست سادات به ایران مسافرتی بکند. من هم دیگر موضوع ملاقات خودمان با سادات را مطرح نکردم. اما اکنون از جنابعالی خواهش می کنم چنانچه مصلحت می دانید این مطلب را پیگیری کنید تا اگر مصریها مایل باشند ملاقاتی با آنها در ایران داشته باشیم. البته ما توقع نداریم که در این ملاقات با مصر پیمان صلح منعقد سازیم بلکه فقط منظور این است که به یک تفاهم پنهانی دست پیدا کنیم. (35)

سرانجام دیپلماسی پنهان اسرائیل و آمریکا و نیز وساطت و میانجیگری محمدرضا پهلوی و ساواک، در عرصه روابط مصر و رژیم صهیونیستی تحولاتی را سبب شد.
در ماه مه 1977 م / اردیبهشت 1356، مناخیم بگین از حزب لیکود به نخست وزیری اسرائیل رسید.
تلاش های سرّی در قالب دیپلماسی پنهان برای ایجاد تفاهم و سازش بین مصر و اسرائیل روز به روز فزونی گرفت و سرانجام انور سادات رئیس جمهور مصر در نوامبر سال 1977 م / اواخر آبان 1356 ش، سفر تاریخی خود را به بیت المقدس به مرحله اجرا درآورد. سادات سوار بر یک هواپیمای بوئینگ 707 با اسم رمز مصر 01، بعد از یک پرواز کوتاه در پایگاه هوایی ابوسویر (36) در فرودگاه بن گوریون که فاصله کمی با تل آویو دارد به زمین نشست... نقطه اوج این دیدار در کِنِست (پارلمان اسرائیل) بود. بعدازظهر روز ورود سادات به اسرائیل، او پشت تریبون کِنِست و زیر تصویر بزرگی از تئودور هرتصل بنیانگذار اولین کنگره جهانی صهیونیسم قرار گرفت. پیش از او اسحاق شامیر رهبر سابق گروه تروریستی اشترن به معرفی سادات پرداخت و هنگام نطق سادات در یک سوی او نشست و مناخیم بگین در سوی دیگر او. به این ترتیب جاده صلح بین مصر و اسرائیل در کمپ دیوید آمریکا هموار شد. نقطه اوج این قضایا در استراحتگاه تابستانی رئیس جمهور کارتر در سال 1987 به وقوع پیوست و مرحله تکمیلی و نهایی آن در مارس سال 1979 / اوایل فروردین 1358، در باغچه خصوصی کاخ سفید و با حضور جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا، انورسادات رئیس جمهور مصر و مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل عملی شد و پیمان تاریخی صلح به امضای طرفین رسید و رئیس جمهور آمریکا به عنوان شاهد زیر این پیمان را امضاء کرد. (37)
این حادثه بخشی از تاکتیک رژیم صهیونیستی در مسیر استراتژی پیرامونی اسرائیل بود که دستگاه سلطنت پهلوی، از شخص محمدرضا شاه تا ساواک، نقش بسیار مهمی در اجرا و تحقق آن به عهده داشتند.
به هر روی پس از سفر سادات به فلسطین اشغالی، ژنرال هوفی رئیس موساد، از فرط خوشحالی، طی نامه ای به رئیس وقت ساواک، ضمن ارایه این خبر، خواستار تداوم همکاری های اطلاعاتی بین دو سرویس ساواک و موساد شد:

به عنوان تیمسار ارتشبد نعمت اله نصیری آجودان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
تاریخ ششم آذر ماه / 2536 [1356]
تیمسار نصیری عزیز،
در حالی این نامه را می نویسم که فقط مدت کوتاهی از دیدار پرزیدنت سادات از اسرائیل گذشته است. جنابعالی در اولین تماس با مصر که با موافقتنامه جداسازی نیروها شروع شد ناظر بوده و خود شرکت داشتید. ما درباره ی نیاز به مذاکرات مستقیم بین اسرائیل و مصر خیلی حرف زدیم. هنگامی که روی صفحه تلویزیون تحقق این آرزو را مشاهده نمودید می توانم خوشحالی شما را نزد خود مجسم نمایم. این یک ملاقات تاریخی بود بین رهبر شجاع مصر که رشد سیاسی و درک این مطلب را نشان داد که تنها راه صلح مذاکرات مستقیم است و نخست وزیر اسرائیل و مردم اسرائیل که با احترام و احساسات شایان از این اقدام تاریخی استقبال کردند.
با وجود اینکه از موانعی که هنوز در سر راه ما وجود دارد چیزی کاسته نشده ولی ما این اقدام را در منازعه دو ملت نقطه عطف تاریخی می دانیم و به همین علت از آن استقبال می نماییم.
در هر حال، از عکس العملهای سازمان آزادیبخش فلسطین، کشورهای تندرو عربی از جمله سوریه، عراق و لیبی نگران هستیم. اتحاد شوروی به این منظور از اینگونه عکس العملها پشتیبانی می نماید که نه تنها با استفاده از آنها اقدامات در جهت صلح را به مخاطره اندازد بلکه ضمناً رژیم رهبر مصر پرزیدنت سادات را نیز سرنگون نماید.
ما با دقت حوادث جهان عرب را دنبال می نماییم حوادثی که بدون تردید بر روی سرزمینهای ما اثر خواهد گذاشت. ما علاقمند هستیم که با کمک جمع آوری و مبادله اطلاعات به طور کلی و بخصوص درباره ی عراق، سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین با شما مذاکرات منظم و بی پرده ای را انجام دهیم. دوستدار - امضاء
خوفی (38)

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد حسنین هیکل، گفت و گوهای سرّی میان اعراب و اسرائیل، ترجمه عبدالصاحب سعیدی، انتشارات همشهری، بهار 1378، ص 143.
2. همان منبع، ص 144.
3. مختار حسینی، برآورد استراتژیک مصر، جلد اول، مؤسسه ی فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی معاصر، چاپ اول 1380، ص 331.
4. ن. ک: غلامحسین مصاحب، جلد دوم، بخش دوم، ص 2790-2791.
5. حسنین هیکل، صص 143-144.
6. همان منبع، ص 147.
7. همان منبع، ص 148.
8. درباره ی نقش یهودی ها در پیدایش احزاب و جنبش های کمونیستی و نیز انقلاب اکتبر شوروی در سال 1917، مراجعه شود به: محمدتقی تقی پور، توطئه ی جهانی، جلد اول، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1367، فصل پنجم، صص 197 تا 223.
9. حسنین هیکل، ص 149.
10. همان منبع، ص 150.
11. Seidenwerg
12. Avri El-Ad
13. Paul Frank
14. Marzouk
15. Azar
16. استیون گرین، جانبداری، ترجمه سهیل روحانی، چاپ و نشر بنیاد، چاپ اول، 1368، ص 122.
17. این ماجرای جاسوسی در تاریخ فعالیت های سرویس های اطلاعاتی و در عرصه رسانه های جهانی به نام ماجرای «لاون» (برگرفته از نام وزیر دفاع وقت اسرائیل) معروف شد. در زمان ماجرای لاون، شیمون پرز مدیر کل وزارت دفاع و موشه دایان رئیس ستاد ارتش بودند.
18. مختار حسینی، ص 310.
19. ن. ک: مختار حسینی، ص 321.
20. سند ساواک، نظریات آقای ایسر هارل درباره ی وضع سیاسی خاورمیانه، 1339/2/9، طبقه بندی به کلی سرّی.
21. سند ساواک، نظریات آقای ایسر هارل درباره ی وضع سیاسی خاورمیانه، 1339/2/9، طبقه بندی به کلی سرّی.
22. سند ساواک، مذاکرات ریاست ساواک (نصیری) به آقای ادمونی معاون سرویس اسرائیل، سه شنبه 19 بهمن ماه 1350.
23. در هفدهم اکتبر، نیکسون رئیس جمهوری وقت آمریکا از کنگره درخواست کرد کمک 2/2 میلیارد دلاری به اسرائیل بدهد.
24. ریچی اُون دیل، ریشه های جنگ های اعراب و اسرائیل، ترجمه ارسطو آذری، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1376، ص 324.
25. گزارش محیط از حوزه ی تیمسار ریاست ساواک به مدیریت کل اداره ی هفتم، مورخ 52/10/6، شماره 191، طبقه بندی سرّی، تاریخ مذاکره 28 آذر 1352.
26. گزارش ساواک، متن مذاکرات دو جانبه تیمسار ریاست ساواک با ژنرال ضمیر (زامیر)، 1353/10/8.
27. گزارش ساواک، متن مذاکرات تیمسار ریاست ساواک با ژنرال ضمیر (زامیر)، 1353/10/9.
28. در این زمان اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل بود.
29. سند ساواک، مورخ 1353/10/15.
30. سند ساواک، اسفند 1352، مارس 1974.
31. سند ساواک، بدون شماره و تاریخ، این نامه ظاهراً از سوی اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل در سال 1974 م / 1353 (پس از سفر بهمن ماه محمدرضا به مصر) نوشته شده است.
32. سند ساواک، مذاکرات ژنرال هوفی با رئیس ساواک. یادآوری می شود که پس از برکناری زوی زامیر از ریاست موساد در سال 1973، اسحاق هوفی به این سمت منصوب شد.
33. ظاهراً منظور یکی از کارمندان وزارت امور خارجه است که در مصر به اتهام جاسوسی و طی عملیات مشترک ساواک و موساد دستگیر شده بود.
34. گزارش ساواک، متن مذاکرات [دیوید] کیمخی [کیمچی] معاون سرویس اطلاعاتی اسرائیل با تیمسار ریاست ساواک، 2535/8/19 [1355].
35. سند ساواک، مذاکرات ریاست ساواک با ژنرال موشه دایان، 36/5/28 [1256].
36. Abu Swier
37. ن. ک: دیوید هرست، صص 406 و 407 و 418، 422، 423.
38. سند ساواک، نامه هوفی رئیس موساد به نصیری، مورخ 1356/9/6.

منبع مقاله:
تقی پور، محمدتقی؛ (1383)، استراتژی پیرامونی اسرائیل: اسرار عملیات مشترک موساد، ساواک، سرویس های اطلاعاتی ترکیه و اتیوپی در خاورمیانه و آفریقا، تهران: مؤسسه ی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط