ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
برخورد ورزشکاران و مربیان با مسألهی آسیب دیدگی به نحوی است که گویی تا هنگامی که ورزشکار شخصاً گرفتار آن نشده است، چنین مسألهای اصلاً وجود ندارد. به عقیده ی بسیاری، لازم نیست در جایی که صحبت از سلامت و تندرستی کامل است نگران پیشگیری از آسیب دیدگیها و بررسی علل بروز آنها باشیم. تنها هنگامی که ورزشکار شخصاً دچار آسیبدیدگی شد، آن موقع است که مسأله در نظرشان مهم جلوه میکند. همهی کارها تحت الشعاع درمان آسیب دیدگی قرار میگیرد، و غالباً ورزشکاران و اطرافیانشان دستپاچه میشوند، که این امر خود به بروز اشتباههایی میانجامد. ورزشکاران از این پزشک به آن پزشک مراجعه میکنند، به این امید که شاید درمانی جدیدتر، مؤثرتر، و سریعتر بیابند. بسیاری از اوقات، به پیروی از آنچه در میان عوام متداول شده است، داروهای بیش از اندازه قوی نظیر کورتون مصرف میشوند، بدون آن که برای تجویزشان توجیهی علمی وجود داشته باشد.
بین ورزشکاران و مربیان این عقیده رواج پیدا کرده است که آسیب دیدگیهای ورزشی به طور نامنتظره حادث میشوند و تا حد زیادی ناشی از نوعی بداقبالی و سرنوشت از پیش تعیین شده هستند. باید در همین جا تأکید کنیم که به هیچ وجه چنین نیست. به علاوه، داشتن چنین دیدگاهی بسیار زیانبار است، چون مطابق با این استدلال، آسیب دیدگی به صورت امری اجتناب ناپذیر جلوه میکند، و باعث میشود که ورزشکار و مربی در برابر آن حالت بیتفاوتی داشته باشند.
معمولاً آسیب دیدگی به طور ناخودآگاه هنگام تمرین، و به خصوص در مراحل اولیهی تقویت جسمی، رخ میدهد. برای رسیدن به امتیازهای ورزشی بالاتر که روز به روز در حال افزایش هستند، تمرینها، بیش از پیش محدود و متمرکز شدهاند، و تقویت جسمی به نوعی «مربیگری» سطحی تبدیل شده است.
همهی اینها به قیمت صرف نظر کردن از آمادگی جسمانی و تندرستی اصولی همهی بدن تمام میشود. به دستگاه نگاه دارنده – حرکتی (SMS یا support-motor system) ورزشکار توجه نمیشود، که همین منجر به ناهماهنگی رشد ماهیچهای و افزایش نامتناسب قدرت عضلانی میشود.
به عبارتی سادهتر، اتصالات نسبتاً ضعیف و تمرین ندیدهای در دستگاه نگاه دارنده – حرکتی ورزشکار ظاهر میشود. وقتی که تمرینهای ورزشی انجام میشوند، بارهای اضافی غالباً بر این اتصالات ضعیف وارد میشوند و بافتهای آن را به شدت تحت فشار قرار میدهند. در همین حال، انواع سازوکارهای جبرانی در دستگاه نگاه دارنده – حرکتی و کل بدن ورزشکار وجود دارند.
ممکن است اتصال نسبتاً نیرومندی وظیفهی اتصال ضعیفی را بر عهده گیرد، اما احتمال دارد همین اتصال قوی هم تحت بار اضافی قرار گیرد و آسیب ببیند. به عنوان مثال، اگر در ورزشکار دو و میدانی، ماهیچههای نسبتاً ضعیف کف پا و خود پا به اندازهی کافی انعطافپذیر نباشند، ماهیچههای پشت ساق و زردپی آشیل بخشی از بار اضافی این پای ضعیف را تحمل میکنند. همین بار اضافی ممکن است منجر به آسیب زردپی آشیل، ماهیچهی دوقلو، ماهیچهی نعلی، یا ضریع استخوان درشتنی بشود.
چون هر بافتی دارای حدی از پایداری است، نوعی «ناسازگاری» بین توانایی آن بافت و بار وارد شده پیش میآید. این ناسازگاری به صورت آسیبدیدگیهای حاد یا مزمن بروز میکند. وظیفهی ورزشکاران، مربیان، و پزشکان این است که این نقاط ضعف را در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی شناسایی کنند. سپس، با استفاده از تمرینهای بدنی که اثر موضعی داشته باشند، باید این اتصالات ضعیف تقویت شوند و ظرفیت عملکرد خود را به طور کامل بازیابند.
بنابراین، اساس پیشگیریهای مؤثر از آسیبدیدگیهای ورزشی در ورزشکاران، مبتنی بر آمادگیهای متنوع جسمانی و رشد هماهنگ دستگاه نگاهدارنده – حرکتی است، یعنی حذف اتصالهای ضعیف در بدن ورزشکار، یا بهتر از آن، پیشگیری از به وجود آمدن آنها.
در حقیقت بسیاری از دیگر علل رایج آسیب دیدگیهای ورزشی (نظیر سرما، رطوبت، سختی زمین، و غیره) غالباً به صورت علل فرعی یا زمینهساز عمل میکنند. اما چون این علتها در بیشتر اوقات به چشم میآیند و تشخیصشان ساده است در برنامههای پیشگیری بیش از عوامل دیگر به آنها توجه میشود. و به همین جهت این برنامهها تنها جلوهای ظاهری دارند و در عمل مؤثر نیستند.
علت حقیقی آسیب دیدگی به جای خود باقی خواهد بود، و اثر مخرب خود را همچنان اعمال خواهد کرد. طبیعتاً در چنین وضعی، حتی جدیدترین درمانها نیز اثر چندانی نخواهند داشت. تشخیص ماهرانهی نقاط ضعف دستگاه نگاهدارنده – حرکتی ورزشکار و حذف به موقع آنها از طریق انجام تمرینهای جسمی موضعی، اساس هر برنامهی پیشگیری مؤثری است. تقویت اتصالات ضعیف، منافاتی با پیشرفت ورزشکار در یک رشتهی ورزشی خاص ندارد، بلکه مهارتهای بدنی او را تثبیت میکند تا عملکرد مطمئنتری داشته باشد.
آسیبدیدگیهای ورزشی را به دو دستهی حاد و دائمی تقسیم میکنند، که در رشتهی دو و میدانی، آسیب دیدگیهای حاد بیست و سه تا بیست و هشت درصد، و آسیبدیدگیهای دائمی هفتاد و دو تا هفتاد و هفت درصد کل موارد آسیبدیدگی را تشکیل میدهند. آسیبدیدگیهای دائمی، یا به عبارت رایجتر، اختلالات مزمن دستگاه نگاهدارنده – حرکتی، آسیبدیدگیهایی هستند که در رشته های ورزشی مختلف، متفاوتند.
مثلاً در دو و میدانی، اختلالات زردپی آشیل و ضریع استخوان درشتنی، آسیب ضریع استخوانهای پا و کشکک، و التهاب زردپی و ماهیچه و غیره ممکن است دیده شود. وجود نقاط ضعف در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی، که با کمترین بار اضافهای آسیب میبینند، غالباً علت اصلی این گونه آسیبدیدگیهای دائمی است.
در نگاه اول به نظر میرسد که آسیب دیدگیهای حاد، ناشی از تصادف و بدِ حادثه باشند. به عنوان نمونه، مچ پای ورزشکاری پیچ میخورد و رباطهای مفصل مچ آسیب میبینند. اما این فقط ظاهر مسأله است. درواقع، در نیمی از موارد، علل این آسیبدیدگیها همانهایی هستند که باعث آسیبدیدگیهای دائمی میشوند.
در این مثال، اگر پا از لحاظ کارکردی ضعیف باشد – به عبارتی دیگر، اتصال نسبتاً ضعیفی باشد – درجهی پایداری آن کم خواهد بود و با خفیفترین شرایط نامساعد آسیب خواهد دید. اما پایی که از نظر عملی ظرفیت کامل خود را داشته باشد، بدون آسیب دیدن، این بار را تحمل میکند. به این ترتیب، نیمی از آسیبدیدگیهای حاد به همان دلایلی ایجاد میشوند که آسیبدیدگیهای دائمی بروز میکنند.
به طور خلاصه، در حدود نود درصد از تمام آسیبدیدگیهای ورزشی در رشتهی دوومیدانی ناشی از علل پنهانی مربوط به تحمیل بار اضافی بر اتصالهای ضعیف در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی هستند. در بین ورزشکاران دوومیدانی، ناحیهی کمری و پا، شایعترین نقاط ضعف هستند. ضعف پا نیمی از تمام آسیبدیدگیها در ورزشکارانِ دوومیدانی است. تحمیل بار اضافی بر ناحیهی کمری نیز باعث آسیبدیدگی گروه ماهیچههای پشت ران، درد لگن، و التهاب ریشههای اعصاب نخاعی میشود. میتوان از تمرینهای بدنی به عنوان کمکی برای تقویت این اتصالهای ضعیف استفاده کرد.
قدرت پا و ظرفیت کارکردی آن تا حد زیادی بستگی به کیفیت ماهیچههای کف پا دارد. برای تقویت این ماهیچهها، میتوان انواع گوناگونی از تمرینها را در قالب برنامههای کاری مختلف انتخاب کرد و همراه با ماساژ انجام داد. معیار سنجش قدرت پا، میزان انعطافپذیری آن است.
سلامت ناحیهی کمری بستگی به وضع کمربند ماهیچهای تنه دارد – به عبارتی دیگر، برای ماهیچههای راست و مایل شکم و نیز ماهیچههای راستکنندهی مهرهها، ممکن است به دلیل ضعف نسبیِ برخی از ماهیچهها، ناهنجاریهای وضعیتی پیش آید و بار اضافهای بر کمر وارد شود. اینها نیز به نوبهی خود منجر به فشردگی بیش از پیش بافتهای بین مهرهای میشوند که ممکن است با کمردرد، درد در مسیر اعصاب لگن یا ران، یا آسیب به گروه ماهیچههای پشت ران، همراه باشد.
برای اجتناب از وارد شدن بار اضافی بر ناحیهی کمری، تقویت کمربند ماهیچهای آن ناحیه با استفاده از تمرینهای ورزشی ضروری است. گوشزد میشود که ماهیچههای شکم از حیث قدرت اغلب کمبود دارند. علاوه بر این، تقویت ماهیچههای تنه باید همراه با توجه ویژه باشد تا آسایش ستون مهرهها تأمین شود.
بنابراین، بروز آسیبدیدگی آن قدر هم نباید باعث تعجب شود. تقصیر از ماست که برای دستیافتن به هدفی که هنوز هنگام آن نرسیده است، دستگاه نگاهدارنده – حرکتی را به نحو نادرستی رشد میدهیم، هماهنگی آن را به هم میزنیم، و به این ترتیب موجبات آسیب دیدن آن را فراهم میآوریم.
در حرفههای ورزشی اعتقاد بر این است که آسیبدیدگی صرفاً یک مسألهی پزشکی است. نمیخواهیم این مسئولیت را از پزشکان سلب کنیم، اما برخی از پزشکان به دلیل بیتوجهی ورزشکاران و مربیان، کاهش احتمال بروز آسیبدیدگی را از هدفهای خود نمیدانند.
تنها از طریق همکاری ورزشکار، مربی، و پزشک است که امکان تشخیص صحیح علل پنهان آسیبدیدگی، یعنی نقاط ضعف، فراهم خواهد آمد، و حذف آن ها با بهکارگیری ماهرانهی تمرینهای ورزشی ممکن خواهد شد. این نیز به نوبهی خود به کاهش چشمگیر موارد آسیبدیدگی خواهد انجامید، و به ورزشکارانمان امکان آن را خواهد داد تا برای دست یافتن به نتایج ورزشی بهتر تلاش کنند.
بین ورزشکاران و مربیان این عقیده رواج پیدا کرده است که آسیب دیدگیهای ورزشی به طور نامنتظره حادث میشوند و تا حد زیادی ناشی از نوعی بداقبالی و سرنوشت از پیش تعیین شده هستند. باید در همین جا تأکید کنیم که به هیچ وجه چنین نیست. به علاوه، داشتن چنین دیدگاهی بسیار زیانبار است، چون مطابق با این استدلال، آسیب دیدگی به صورت امری اجتناب ناپذیر جلوه میکند، و باعث میشود که ورزشکار و مربی در برابر آن حالت بیتفاوتی داشته باشند.
معمولاً آسیب دیدگی به طور ناخودآگاه هنگام تمرین، و به خصوص در مراحل اولیهی تقویت جسمی، رخ میدهد. برای رسیدن به امتیازهای ورزشی بالاتر که روز به روز در حال افزایش هستند، تمرینها، بیش از پیش محدود و متمرکز شدهاند، و تقویت جسمی به نوعی «مربیگری» سطحی تبدیل شده است.
همهی اینها به قیمت صرف نظر کردن از آمادگی جسمانی و تندرستی اصولی همهی بدن تمام میشود. به دستگاه نگاه دارنده – حرکتی (SMS یا support-motor system) ورزشکار توجه نمیشود، که همین منجر به ناهماهنگی رشد ماهیچهای و افزایش نامتناسب قدرت عضلانی میشود.
ممکن است اتصال نسبتاً نیرومندی وظیفهی اتصال ضعیفی را بر عهده گیرد، اما احتمال دارد همین اتصال قوی هم تحت بار اضافی قرار گیرد و آسیب ببیند. به عنوان مثال، اگر در ورزشکار دو و میدانی، ماهیچههای نسبتاً ضعیف کف پا و خود پا به اندازهی کافی انعطافپذیر نباشند، ماهیچههای پشت ساق و زردپی آشیل بخشی از بار اضافی این پای ضعیف را تحمل میکنند. همین بار اضافی ممکن است منجر به آسیب زردپی آشیل، ماهیچهی دوقلو، ماهیچهی نعلی، یا ضریع استخوان درشتنی بشود.
چون هر بافتی دارای حدی از پایداری است، نوعی «ناسازگاری» بین توانایی آن بافت و بار وارد شده پیش میآید. این ناسازگاری به صورت آسیبدیدگیهای حاد یا مزمن بروز میکند. وظیفهی ورزشکاران، مربیان، و پزشکان این است که این نقاط ضعف را در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی شناسایی کنند. سپس، با استفاده از تمرینهای بدنی که اثر موضعی داشته باشند، باید این اتصالات ضعیف تقویت شوند و ظرفیت عملکرد خود را به طور کامل بازیابند.
بنابراین، اساس پیشگیریهای مؤثر از آسیبدیدگیهای ورزشی در ورزشکاران، مبتنی بر آمادگیهای متنوع جسمانی و رشد هماهنگ دستگاه نگاهدارنده – حرکتی است، یعنی حذف اتصالهای ضعیف در بدن ورزشکار، یا بهتر از آن، پیشگیری از به وجود آمدن آنها.
در حقیقت بسیاری از دیگر علل رایج آسیب دیدگیهای ورزشی (نظیر سرما، رطوبت، سختی زمین، و غیره) غالباً به صورت علل فرعی یا زمینهساز عمل میکنند. اما چون این علتها در بیشتر اوقات به چشم میآیند و تشخیصشان ساده است در برنامههای پیشگیری بیش از عوامل دیگر به آنها توجه میشود. و به همین جهت این برنامهها تنها جلوهای ظاهری دارند و در عمل مؤثر نیستند.
علت حقیقی آسیب دیدگی به جای خود باقی خواهد بود، و اثر مخرب خود را همچنان اعمال خواهد کرد. طبیعتاً در چنین وضعی، حتی جدیدترین درمانها نیز اثر چندانی نخواهند داشت. تشخیص ماهرانهی نقاط ضعف دستگاه نگاهدارنده – حرکتی ورزشکار و حذف به موقع آنها از طریق انجام تمرینهای جسمی موضعی، اساس هر برنامهی پیشگیری مؤثری است. تقویت اتصالات ضعیف، منافاتی با پیشرفت ورزشکار در یک رشتهی ورزشی خاص ندارد، بلکه مهارتهای بدنی او را تثبیت میکند تا عملکرد مطمئنتری داشته باشد.
آسیبدیدگیهای ورزشی را به دو دستهی حاد و دائمی تقسیم میکنند، که در رشتهی دو و میدانی، آسیب دیدگیهای حاد بیست و سه تا بیست و هشت درصد، و آسیبدیدگیهای دائمی هفتاد و دو تا هفتاد و هفت درصد کل موارد آسیبدیدگی را تشکیل میدهند. آسیبدیدگیهای دائمی، یا به عبارت رایجتر، اختلالات مزمن دستگاه نگاهدارنده – حرکتی، آسیبدیدگیهایی هستند که در رشته های ورزشی مختلف، متفاوتند.
مثلاً در دو و میدانی، اختلالات زردپی آشیل و ضریع استخوان درشتنی، آسیب ضریع استخوانهای پا و کشکک، و التهاب زردپی و ماهیچه و غیره ممکن است دیده شود. وجود نقاط ضعف در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی، که با کمترین بار اضافهای آسیب میبینند، غالباً علت اصلی این گونه آسیبدیدگیهای دائمی است.
در این مثال، اگر پا از لحاظ کارکردی ضعیف باشد – به عبارتی دیگر، اتصال نسبتاً ضعیفی باشد – درجهی پایداری آن کم خواهد بود و با خفیفترین شرایط نامساعد آسیب خواهد دید. اما پایی که از نظر عملی ظرفیت کامل خود را داشته باشد، بدون آسیب دیدن، این بار را تحمل میکند. به این ترتیب، نیمی از آسیبدیدگیهای حاد به همان دلایلی ایجاد میشوند که آسیبدیدگیهای دائمی بروز میکنند.
به طور خلاصه، در حدود نود درصد از تمام آسیبدیدگیهای ورزشی در رشتهی دوومیدانی ناشی از علل پنهانی مربوط به تحمیل بار اضافی بر اتصالهای ضعیف در دستگاه نگاهدارنده – حرکتی هستند. در بین ورزشکاران دوومیدانی، ناحیهی کمری و پا، شایعترین نقاط ضعف هستند. ضعف پا نیمی از تمام آسیبدیدگیها در ورزشکارانِ دوومیدانی است. تحمیل بار اضافی بر ناحیهی کمری نیز باعث آسیبدیدگی گروه ماهیچههای پشت ران، درد لگن، و التهاب ریشههای اعصاب نخاعی میشود. میتوان از تمرینهای بدنی به عنوان کمکی برای تقویت این اتصالهای ضعیف استفاده کرد.
قدرت پا و ظرفیت کارکردی آن تا حد زیادی بستگی به کیفیت ماهیچههای کف پا دارد. برای تقویت این ماهیچهها، میتوان انواع گوناگونی از تمرینها را در قالب برنامههای کاری مختلف انتخاب کرد و همراه با ماساژ انجام داد. معیار سنجش قدرت پا، میزان انعطافپذیری آن است.
سلامت ناحیهی کمری بستگی به وضع کمربند ماهیچهای تنه دارد – به عبارتی دیگر، برای ماهیچههای راست و مایل شکم و نیز ماهیچههای راستکنندهی مهرهها، ممکن است به دلیل ضعف نسبیِ برخی از ماهیچهها، ناهنجاریهای وضعیتی پیش آید و بار اضافهای بر کمر وارد شود. اینها نیز به نوبهی خود منجر به فشردگی بیش از پیش بافتهای بین مهرهای میشوند که ممکن است با کمردرد، درد در مسیر اعصاب لگن یا ران، یا آسیب به گروه ماهیچههای پشت ران، همراه باشد.
برای اجتناب از وارد شدن بار اضافی بر ناحیهی کمری، تقویت کمربند ماهیچهای آن ناحیه با استفاده از تمرینهای ورزشی ضروری است. گوشزد میشود که ماهیچههای شکم از حیث قدرت اغلب کمبود دارند. علاوه بر این، تقویت ماهیچههای تنه باید همراه با توجه ویژه باشد تا آسایش ستون مهرهها تأمین شود.
بنابراین، بروز آسیبدیدگی آن قدر هم نباید باعث تعجب شود. تقصیر از ماست که برای دستیافتن به هدفی که هنوز هنگام آن نرسیده است، دستگاه نگاهدارنده – حرکتی را به نحو نادرستی رشد میدهیم، هماهنگی آن را به هم میزنیم، و به این ترتیب موجبات آسیب دیدن آن را فراهم میآوریم.
در حرفههای ورزشی اعتقاد بر این است که آسیبدیدگی صرفاً یک مسألهی پزشکی است. نمیخواهیم این مسئولیت را از پزشکان سلب کنیم، اما برخی از پزشکان به دلیل بیتوجهی ورزشکاران و مربیان، کاهش احتمال بروز آسیبدیدگی را از هدفهای خود نمیدانند.
تنها از طریق همکاری ورزشکار، مربی، و پزشک است که امکان تشخیص صحیح علل پنهان آسیبدیدگی، یعنی نقاط ضعف، فراهم خواهد آمد، و حذف آن ها با بهکارگیری ماهرانهی تمرینهای ورزشی ممکن خواهد شد. این نیز به نوبهی خود به کاهش چشمگیر موارد آسیبدیدگی خواهد انجامید، و به ورزشکارانمان امکان آن را خواهد داد تا برای دست یافتن به نتایج ورزشی بهتر تلاش کنند.
/ج