نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی
اصول اخلاقی در پژوهش و در کاربرد روان شناسی
یکی از مهم ترین اهداف روان شناسی، کمک به انسان ها برای اصلاح رفتارهای نامطلوب و پیشگیری از اختلالات رفتاری است. روان شناسان برای دستیابی به اهداف فوق، به یک سلسله قوانین اخلاقی پایبندند. این قوانین بدین منظور وضع شده که هم جلوی سوء استفاده های احتمالی گرفته شود و هم روان شناسان مطمئن باشند روش ها و تدابیری اتخاذ نمی کنند که برای آزمودنی ها یا مراجعان ضرر داشته باشد. انجمن روان شناسی امریکا (APA) (1) در جایگاه یک سازمان حرفه ای، به روان شناسان گوشزد می کند که به حفظ شایستگی خود همت گمارند و در کاربرد مهارت های خویش به شأن و مقام و علایق مراجعان و شرکت کنندگان در پژوهش احترام بگذارند. در این جا به برخی اصول اخلاقی که باید روان شناسان رعایت کنند، اشاره می کنیم:1. پژوهشگر باید پیش از این که آزمایش را شروع کند، رضایت آگاهانه ی آزمودنی را به دست آورد؛
2. در مواردی که در ابتدای پژوهش نمی توان آزمودنی ها را از منظور واقعی پژوهش آگاه کرد - زیرا ممکن است به طور طبیعی پاسخ ندهند - APA سفارش می کند که در پایان آزمایش آزمودنی ها را در جریان تحقیق بگذارد و نتایج آن را به آن ها گزارش دهد و دلایل انجام پژوهش را برای آن ها توضیح دهد؛
3. در مواردی که آزمایش ها باید روی حیوانات انجام گیرد، توصیه شده است که حتی الامکان مراعات حیوانات نیز بشود تا آثار زیانبار تحقیقات به حداقل برسد؛
4. همه ی اطلاعات شخصی و یادداشت های درمان، باید محرمانه نگهداشته شود، به طوری که یادداشت ها تنها در اختیار اشخاص صلاحیت دار یا کسانی که مراجع آن ها را می شناسد، قرار گیرند. (2)
محدودیت ها در روان شناسی
هدف روان شناسی وصف، تبیین، پیش بینی و کنترل رفتار آدمی است. با توجه به این اهداف، دستیابی به آن از جهاتی با مانع مواجه است یا به عبارت دیگر، دچار تنگناهایی است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:1. رفتار، یک امر کلی است و می تواند شامل رفتار آشکار و پنهان شود. بسیاری از رفتارهای پنهان (مانند قصد و نیت) را نمی توان به راحتی با روش ها و ابزارهای موجود مورد شناسایی و ارزیابی قرار داد؛
2. محدودیت انسان در شناخت سبب شده که حتی در موضوع واحد، دیدگاه های مخالف و متعارضی پدید آید. این تعارضات در دیدگاه های روان شناسان به خوبی مشهود است؛
3. محدودیت در موضوع: موضوع علوم انسانی، از جمله روان شناسی، انسان است. انسان موجود پیچیده ای است که کشف قانونمندی های آن بسیار دشوار است و تقلیل دادن موضوع روان شناسی به رفتار - اعم از رفتار آشکار و پنهان - نوعی ساده انگاری است. پرداختن به یک جنبه ی انسان و غفلت از جنبه های دیگر، به یک شناخت ناقص منتهی می شود؛
4. محدودیت در روش: گزینش روشی خاص در بررسی یک موضوع، خود دامنه عملکرد محقق را محدود می کند و متی بودن روان شناسی صرفاً بر روش تجربی، یکی از مشکلات جدی این دانش نوپاست؛ بنابراین به نظر می رسد اگر روان شناسی می خواهد انسان و رفتار او و همچنین فرآیندهای روانی وی را بهتر بشناسد، هم باید به موضوع خود توسعه دهد و هم از دالان تنگ روش تجربی به در آید و از هر روش دیگری که می توان به یافته های جدید علمی دست یافت، استفاده کند.
پی نوشت ها :
1. American Psychological Asseciation.
2. ر. ک: هافمن، روان شناسی عمومی، ج 1، ص 48.
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول