عوارض عمومی ناشی از افسردگی

بیمار افسرده به دلیل بی حوصلگی، کم تحرکی و کندی، ‌احساس خستگی و فقدان انرژی، ‌ناتوانی در تمرکز و فکر کردن و احساس نومیدی، کارایی قبلی را ندارد و عملکردش در کلیه ی سطوح زندگی پایین می آید. توانایی کاری او کم می
چهارشنبه، 16 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوارض عمومی ناشی از افسردگی
 عوارض عمومی ناشی از افسردگی

 

نویسنده: فرهاد شاملو




 

بیمار افسرده به دلیل بی حوصلگی، کم تحرکی و کندی، ‌احساس خستگی و فقدان انرژی، ‌ناتوانی در تمرکز و فکر کردن و احساس نومیدی، کارایی قبلی را ندارد و عملکردش در کلیه ی سطوح زندگی پایین می آید. توانایی کاری او کم می شود و نمی تواند به خوبی از عهده ی انجام مسئولیت های شغلی اش برآید و حتی ممکن است کار خود را هم از دست بدهد. در نتیجه، سطح درآمدش نیز پایین می آید، که این مسئله موجب بسیاری از نابسامانی ها می شود.
اگر بیمار خانه دار است دیگر نمی تواند به خوبی خانه را اداره کند. اگر درست می خواند افت تحصیلی پیدا می کند، روابط با دیگران به خصوص با خانواده هم تحت تأثیر بیماری قرار می گیردو بی توجهی به همسر و فرزندان موجب بروز مشکلاتی در زندگی خانوادگی می شود. البته همه ی این علایم در افسردگی وجود دارند و بعد از آن معمولاً برطرف می شود، اما در طی دوره ی افسردگی بیمار را با مشکلات متعددی مواجه می کند که نه تنها بر خود وی، ‌بلکه بر افرادی که با او زندگی می کنند، به ویژه همسر و فرزندان، تأثیرات منفی به جای خواهد گذاشت.
مهم ترین خطری که بیماری افسرده را تهدید می کند، ‌خودکشی است. دو سوم افراد افسرده به خودکشی می اندیشند و 10 تا 15 درصد آن ها اقدام به خودکشی می کنند. درصد کمی از افسرده ها ممکن است دچار هذیان شوند و در بعضی اوقات به دیگران حمله کنند، ولی معمولاً به علت کاهش انرژی، پرخاشگری چندانی ندارند.
تعداد کمی از بیماران افسرده ممکن است آن قدر بی حوصله و کم تحرک باشند که به تغذیه و بهداشت خود نرسند و حتی برای غذا خوردن هم از جای خود تکان نخورند و دچار سوء تغذیه شوند. در صورتی که بیماری هایی جسمی مثل فشارخون، دیابت، بیماری مزمن ریوی یا قلبی هم وجود داشته باشد، ‌این تغییرات تغذیه ای و هم چنین بی حوصلگی و ناامیدی بیمار در مصرف داروهای لازم برای آن بیماری ها، ‌موجب تشدید و وخامت اختلالات جسمی می شود. مثل بیماری که به دیابت یا فشارخون بالا مبتلا باشد و در طی دوره ی افسردگی، به دلیل مأیوس شدن از بهبود بیماری خود داروهای لازم را مصرف نکند و در نتیجه فشارخون یا قند او بالاتر رود.
بیمار افسرده دچار بی حوصلگی و نومیدی است و به همین سبب از انجام وظایف خانوادگی خود هم شانه خالی می کند و این امر موجب می شود که اگر فرزند یا فردی بیمار در خانواده ی تحت تکفل او باشند، آن ها هم از افسردگی و بی توجهی بیمار لطمه های جدی ببینند.
منبع مقاله : شاملو، فرهاد؛ (1388)، من و افسردگی همسرم (همه ی آن چه که باید درباره ی افسردگی همسر خود دانست)، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط