نویسنده: زهرا محدثی خراسانی
جایگاه شعر نزد اعراب
پیرامون جایگاه و اهمیت شعر نزد اعراب، تاکنون مباحث بسیاری را در متون و کتب ادبی که صاحب نظران در آن به شعر و ادب عرب اختصاص داده اند، خوانده ایم. با این همه، از آن جا که شعر آیینی عرب به نوعی، منشأ نخستینِ اشعار آیینی فارسی بوده است، بار دیگر مروری گذرا بر آن داریم.اهمیت شعر و جایگاه آن نزد اعراب از روزگار دور، متوجه ی ناقدان شعر عرب بوده است. در گذشته، هنر شعر به دلایل بسیاری، از جمله ماندگاری در حافظه و دلنشینی آن به دلیل بهره مندی از طنین و آهنگ، بر بسیاری از هنرهای دیگر برتری داشته و به همین جهت آن چه از میراث شعری عرب به یادگار مانده است، بر میراث نثری آن تفوّق دارد.
در این زمینه «جاحظ» به نقل از «عبدالصمدبن الفضل الرقاشی»، ماندگاری شعر خوب و پربار را به مراتب بیشتر از نثر خوب می شمارد و معتقد اتس که از نثر بیش از یک دهم باقی نمانده، ولی از شعر بیش از یک دهم از بین نرفته، در حالی که نثر خوب عرب بیش از شعر بوده است.(1)
باری، شعر عرب در طول تاریخ پرفراز و فرود ادب آن، در واقع زبان رسای مردم بوده و به عنوان رسانه ای همگانی مورد بهره مندی روحی و عاطفی قرار گرفته است. شاید از همین روست که ائمه ی اطهار(ع) برای انتشار مکتب اهل بیت، شاعران را به سرودن شعر، خاصه در مرثیه و نیز بیان حقانیت دین اسلام تشویق می کرده اند.
از صدر اسلام تا حال با تمسّک به سنّت پیامبراکرم(ص)، از شعر به عنوان سلاحی کارآمد و حتی معنوی در دفاع از دین و مبانی آن و نیز مقابله با تهاجم دشمن استفاده شده است.
در اولین بخش این مجموعه گاهی داریم به اولین آثار آیینی باقی مانده از اعراب در قالب «مقتل»، که بیشتر متأثر از اولین مقتل با عنوان «مقتل الحسین ابی مخنف» است.
پس از مقاتل- که در جای خود به معرفی آن خواهیم پرداخت- اولین سروده های اعراب در قالب سیره و منقبت ائمه ی اطهار(ع) در دست می باشد.
آنچه در این بخش با عنوان «شعر آیینی عرب» و در سه مضمون: مقتل(مرثیه)، سیره و منقبت معرفی خواهد شد، در واقع الگویی برای شاعران آیینی سرای فارسی در ادوار متفاوت شعری بوده است. از همین منظر، این سروده ها را در ابتدای کار قرار می دهیم و آنچه پس از اتمام این بخش خواهد آمد، مربوط به موضوع اصلی تحقیق یعنی همان «شعر آیینی» است؛ گرچه سیر تاریخی این موضوع نیز باید با توجه به اولین سروده های آیینی فارسی دنبال شود تا مرحله به مرحله به شعر آیینی معاصر نزدیک شویم.
در این قسمت پس از معرفی معنای مقتل و مرعفی برجسته ترین مقاتل نگارش یافته در قالب مرثیه از ائمه ی اطهار(ع) و شاعران مطرح عرب، به بررسی سیره و سیره سرایی، و در پایان به معرفی منقبت در شعر شاعران دوره ی مورد بحث می پردازیم.
در مورد معنای لغوی و اصطلاحی «مقتل» آمده است:
«محل قتل، جای کشتن، کشتارگاه، قتل گاه، جایی از بدن انسان یا حیوان که هرگاه ضربتی بدان وارد شود، شخص کشته گردد (مانند شقیقه) و کتابی که در باب واقعه ی کربلا تألیف شده؛ جمع. مقاتل»(2)
با توجه به موضوع تحقیق پیش رو از بین معانی مذکور، معنای اصطلاحیِ اخیر مورد نظر می باشد: «کتابی که در باب واقعه ی کربلا تألیف شده است.»
مقتل نویسی
از روزگار دور، مقتل نویسی با هدف احیای قیام و خاطره ی شهیدان، به تخصیص شهیدان واقعه ی عاشورا، صورت می گرفته است؛ آن چه بیش از همه در مضمون مقاتل آمده، وقایع حاضر در صحنه ی نبرد و چگونگی رویارویی دو سپاه می باشد.از علل دیگر پرداختن به مقتل نویسی، تجلّی صحیح، سالم و دور از خرافه ی رویدادهای قیام عاشورا است، چراکه افراد کم اطلاع و گاه مغرض پیرامون حوادث جاری در واقعه ی عاشورا، قضاوت های ناصوابی داشته اند، و چه بسا متأثّر از همین امر است که امروز در اهداف والای حماسه ی عاشوار، خلل وارد شده، و باور عمیق گروه کثیری از عامه ی مردم از سیر حقیقی و اصیل خود منحرف گردیده و در ایام عزاداری عاشورا، به اعمال و رفتارهایی مخالف شرع می پردازند.
پیرامون چگونگی زمان نگارش و شخص نگارنده ی مقتل، در یکی از منابع معتبر و اصیل مربوط به مقاتل آمده است:
«مقتل نویسی توسط گزارشگری که در میدان نبرد حضور داشت، صورت می گرفت. گاه این گزارشگر، شاعر مداح سردار یکی از دو سپاه بود؛ از این رو اگر سردار سپاه در این جنگ پیروز می شد، پیروزی او صدچندان در شعر به تصویر کشیده می شد.»(3)
مقاتل نگارش یافته ی معتبر
در ترجمه ی مقتل الحسین ابی منخف، پیرامون مقاتل و مستندترین آنها آمده است:«ابومخنف نخستین کسی است که مقتل امام حسین(ع) را مکتوب کرد تا قبل از اقدام وی مقتل الحسین عبارت بود از اطلاعات شفاهی و پراکنده ای که در اذهان وجود داشت و احتمالاً سینه به سینه نقل می شد.
مقتل ابی مخنف را مورّخین بعدی در کتبی نقل کرده اند. از آن جمله هشام الکلبی(شیعی) و المداونی(سنّی)، این مقتل را در نوشته های خود آورده اند.
ابوالفرج اصفهانی، خلاصه ی مقتل الحسین ابی مخنف را با استفاده از کتاب المدائنی درمقتل معروف خود «مقاتل الطالبین» آورده است.»(4)
با این همه علاوه بر مقاتل نگارش یافته ی مذکور، مقاتل دیگری نیز در دست می باشد، که برخی از آنها عبارتند از:
مقتل الحسین عبدالرزاق مقرّم،
مقتل الخوارزمی،
مقتل بحرالعلوم و...
که غالب این آثار با بهره مندی از «مقتل الحسین ابی مخنف» تدوین شده اند.
مقتل الحسین ابی مخنف
مقتل الحسین ابی مخنف نخستین مقتل است که دو نسل بعد از واقعه ی کربلا مکتوب شد و به دلیل اشتهار تهیه کننده ی آن، به «مقتل الحسین ابومخنف» شهرت دارد.سال تولد لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم الازدی، مشهور به ابومخنف مشخص نیست، ولی مورّخین متفق القول اند که وی در سال 156 هجری در گذشته است. به احتمال بسیار ابومخنف سال ها بعد از واقعه ی کربلا متولد شده است. زمانی که وی شروع به نگارش مقتل الحسین کرده بود، هنوز تعداد انگشت شماری از شاهدین مورد اعتماد واقعه ی کربلا، در قید حیات بوده اند.
مقتل الحسین در برگیرنده ی حوادثی است که در فاصله ی زمانی مرگ معاویه بن ابی سفیان، بنیانگذار سلسله ی اموی، در سال 62 هجری تا شهادت امام حسین(ع) و اسارت خاندانش در سال 61 هجری اتفاق افتاده است؛ مهم ترین این حوادث، به اجمال عبارت است از:
- مرگ معاویه،
- بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید،
- هجرت امام از مدینه به مکه،
- جنبش شیعیان در کوفه،
- شهادت مسلم و هانی در کوفه،
- هجرت امام از مکه به سوی کوفه،
- و وقایع کربلا و پیامدهای آن.
مقتل الحسین بی مخنف شامل 113 روایت کوتاه و بلند است؛ کوتاه ترین آن یک جمله و بلندترین آن چند صفحه است.
ابی مخنف اخبار مربوط به حادثه ی کربلا را از چند طریق مکتوب کرده است:
الف) در چند مورد، حوادثی را که به علت اشتهار زبانزد عام و خاص بوده، بی واسطه ذکر کرده است، نظیر خبر مرگ معاویه و نوشتن نامه توسط یزید به عامل خود در مدینه، مبنی بر گرفتن بیعت از امام حسین(ع).
ب) در چند مورد خودِ ابی مخنف بی واسطه از برخی شاهدان عینی واقعه ی کربلا، حدیث نقل می کند و این نشانگر آن است که ابی مخنف قبل از سن پیری اقدام به نگارش مقتل کرده و یا آن ناقلان عمر طولانی کرده اند.
ج) در اکثر موارد، وی حوادث مذکور را توسط دو و یا سه واسطه روایت می کند.
نکته ی قابل توجه در مقتل الحسین ابی مخنف این است که وی کلیه ی اخبار این حادثه را از شاهدان عینی و یا معاصرین واقعه ی کربلا ذکر می نماید. کسانی چون:
«امام سجاد(ع)، ابوجعفر بن علی بن الحسین(ع)، فاطمه دختر علی(ع)، زید بن علی بن حسین(ع)، عقبه بن سمعان، ضحّاک بن عبدالله مشرقی و...»(5)
پی نوشت ها :
1. عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ دوم، مصر، 138 ق.
2. فرهنگ معین، ذیل واژه ی مقتل.
3. ابی مخنف، مقتل الحسین ابی مخنف، ترجمه ی حجت الله جودکی، انتشارات تبیان، چاپ اول، تهران، 1377، صص31-30 .
4. همان کتاب، ص9 .
5. همان کتاب، صص 20-17 .
محدثی خراسانی، زهرا؛ (1388)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا