استادیار دانشگاه تربیت مدرس تهران / کارشناسی ارشد معارف قرآن
ارکان نفقه زوجه
نفقه ای که مرد باید به همسرش بپردازد شامل چه چیزهایی می شود؟ آیا برطرف نمودن احتیاجات ضروری زن کافی است یا مرد باید وسایل غیر ضروری، مانند عطر و لوازم آرایش را نیز برای همسرش فراهم آورد؟در آیاتی از قرآن مجید به تهیه خوراک و پوشاک و مسکن برای زنان به عنوان نفقه یادشده است. درآیه 233 سوره مبارکه «بقره»، خداوند می فرماید: «و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته [در مدت شیردادن] بپردازد، [حتی اگر طلاق گرفته باشد]»(1)
دراین آیه، «علی»، به وسیله واو، عطف به «والوالدات» (مادران) در ابتدای آیه شده و دلالت بر وجوب نفقه دارد. (مقداد، 1419 ق، ج2، ص 233)
اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا منظور ازاین آیه، حصر نفقه زن در خوراک و پوشاک است یا نیازمندی های دیگر زن از قبیل مسکن و دارو و... را هم شامل می شود؟
برای یافتن پاسخ مناسب برای این پرسش، به آیات دیگر قرآن کریم مراجعه می نماییم :
در آیه اول سوره مبارکه «نساء»آمده است : «آنها را ازخانه هایشان بیرون نکنید.»(2)ودر آیه ششم همین سوره خداوند می فرماید : «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید، ودر توانایی شماست، سکونت دهید.»(3)
این دو آیه دلالت بر تهیه مسکن برای هر زوجه مطلقه ای دارد؛ پس زنی که هنوز در علقه زناشویی به سر می برد و عضو کانون خانواده محسوب می شود، به طریق اولی مستحق تهیه مسکن خواهد بود.
البته این آیه به نکات ریز و مهم دیگری نیز اشاره دارد:
1«أسْکّنُوهُنَّ» نشان می دهد که اصل سکنا دادن به زوجه مهم است، نه تملیک منزل به او.
2. اکثر مفسران «مِنْ» را در «أسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ» تبعیضیه دانسته اند. این امر نشان می دهد: اولاً، قسمتی از محل زندگی مرد، باید دراختیار زوجه قرار گیرد، نه همه آن. (کاشانی، 1336 ش، ج7، ص98) و ثانیاً، به دلیل آنکه بعض الشیء، درنوع و جنس با آن برابر
است، باید مسکن زن ومرد دراین امور (نوع و جنس) با هم برابر باشد. (مدرسی، 1419 ق، ج16، ص 74)
در تفسیر کشاف (زمخشری، 1407 ق، ج4،ص 558) آمده است : «أسْکِنُوهُنَّ» جواب از سؤال مقدراست؛ درآیات قبل، خداوند به رعایت تقوا در مورد زنان مطلقه می پرسد و جواب داده می شود: «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید، و درتوانایی شماست، سکونت دهید»(4)یعنی اگر می خواهید تقوای الهی را رعایت کنید، مکانی را برای سکونت زوجه مطلقه در منزلتان در نظربگیرید، بدون آنکه اجرتی دریافت نمایید. (راغب اصفهانی، 1412 ق، ص 417)
3. بعضی گفته اند: عبارت «مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ» یعنی: مسکن زوجه نباید دور از مسکن مرد باشد، حتی اگر آن قدر منزل کوچک است که نمی توان قسمتی از آن را به زن اختصاص داد، باید در نزدیکی منزل زوج برای او منزلی در نظر گرفت.
4. در ادامه آیه آمده است : «لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیّقُوا عَلَیْهِنَّ» یعنی : به آنها زیان نرسانید تا کار را برآنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند.)
این عبارت بیانگرآن است که مرد در دادن نفقه نباید منتی بر زن گذاشته و یا او را اذیت نماید؛ زیرا اضرارگاهی در اصل نفقه واقع می شود، و آن هنگامی است که مرد از لحاظ مالی و اقتصادی همسر خود را در مضیقه نگه دارد. گاهی نیز مرد فشارهای روحی ـ روانی بر زن وارد کرده و به وسیله زخم زبان و حتی نگاه های تحقیرآمیز، طوری زن را اذیت می کند که مجبور به ترک منزل شود. با این عبارت، خداوند مرد را از هر دو مورد منع فرموده است.
به این ترتیب، خوراک و پوشاک و مسکن طبق نص صریح قرآن از ارکان نفقه شمره شده اند و دقیقاً به همین دلیل، این امور از موضوعاتی هستند که مورد اتفاق فقهای عامه و خاصه و حقوق دانان (امامی، 1368ش، ج4،ص 435 واقع گردیده اند. البته در مقدار و نوع آنها، اختلافاتی وجود دارد که به نظر می رسد دلیل این اختلافات، تفاوت عرف هر منطقه با منطقه دیگرباشد.
اما موضوعات دیگری مانند: اثاث منزل، خادم، هزینه دارو ودرمان، هزینه حمام و نظافت و آرایش و... که صراحتاً در قرآن کریم به آنها اشاره نشده، مورد اختلاف علما واقع گردیده است. گروهی، آنها را جزء نفقه زوجه قرار نمی دهند و گروه دیگری مانند صاحب جواهر تمام هزینه های متعارف زوج را برعهده مرد می گذارند. (نجفی،1366، ج31، ص 336 به بعد) بعضی از مفسران حذف مفعول «بِما أنْفَقُوا» را در آیه 34 سوره «نساء»، دلیلی برعموم نفقه می دانند.(مانند : طباطبائی، 1417 ق، ج4، ص 343)
در آیه پنجم سوره مبارکه «نساء»، خداوند می فرماید :«رزق و مخارج آنان را از درآمد آن بدهید و آنان را بپوشانید و با آنان سخن شایسته و نیکو بگویید.» (5) در تفسیر المیزان (طباطبائی، 1417 ق، ج3، ص 137) دو معنا برای رزق بیان شده است:
یکی، معنای لغوی که همان معنای متداول رزق، یعنی غذاست؛ مانند عبارتی که درآیه 233سوره «بقره» به کار رفته است :«رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ». در این آیه ذکر «کِسْوَتُهُنَّ» بعد از «رِزْقُهُنَّ» نشان می دهد منظور خداوند از رزق، غذاست و چون این کلمه شامل لباس نمی باشد، ازاین رو، خداوند «کِسْوَتُهُنَّ» را جداگانه ذکر نموده است.
معنای دوم رزق، همان معنای اول است که توسعه داده شده و شامل هر سودی می شود که به انسان برسد. به عبارت دیگر، رزق در این معنا، به هر چیزی که مورد انتفاع مرزوق قرار گیرد گفته می شود.
به احتمال زیاد رزق درآیه 5 سوره «نساء»، همین معنای دوم را دارد؛ یعنی مرد موظف است تمام آنچه را مورد استفاده زن قرار می گیرد تهیه نماید. نویسنده تفسیر المیزان (طباطبائی، 1417 ق، ج3،ص 137) معتقد است : در عرف قرآن، وقتی این دو کلمه با هم استعمال می شوند، به غیر از معنای لغوی خود، یعنی غذایی که انسان می خورد و لباسی که می پوشد، کنایه از مجموعه هزینه های زندگی و بودجه لازم برای حوایج مادی هستند. برای مثال، مسکن و... را هم شامل می شوند. همانند کلمه «اکل» که یک معنای لغوی دارد (خوردن) و یک معنای کنایی(مطلق تصرفات).
در زبان فارسی نیز هنگامی که گفته می شود : «فلانی نون و آبش به راه است » یا «نونش توی روغن است » کنایه از این است که درآمد خوبی دارد و می تواند تمام نیازهای مادی خود را برطرف سازد.
حاصل آنکه نفقه، فقط خوراک و پوشاک و مسکن نیست، بلکه تمام نیازهای زن را در بر می گیرد و ذکراین چند مورد در قرآن کریم، از باب مثال و یا کنایه است. البته این سخن به معنای آن نیست که زن، مرد را به دادن نفقه ای که زاید براحتیاج اوست و یا اموری که خارج از وظیفه مرد است، ملزم نماید. (دروزه، 1383 ق، ج، ص 106/ فضل الله، 1419 ق، ج7، ص 232)
عده ای نیزاحتیاجات و نیازهای زن را به دو قسمت عمده ی «نیازهای ضروری» و «نیازهای غیرضروری » تقسیم نموده اند:
الف. نیازهای ضروری؛ مانند : خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان و....
منظور از خوارک دراین بخش، فقط مواد غذایی نیست، بلکه وسایل پخت و پز و چیزهایی را که برای تهیه غذا لازم است، نیز شامل می شود. منظور از مسکن نیز مسکن همراه با تمام اثاث و وسایل آن مانند(فرش و رختخواب و...)، بنا بر عرف و آب و هوای هر منطقه است؛ زیرا در غیراین صورت مسکن برای زن قابل استفاده نمی باشد. همان گونه که ذکر شده در این موارد، به دلیل تصریح قرآن، اختلافی بین علما وجود ندارد.
اما در مورد هزینه دارو و درمان، به نظر می رسد اگرخوراک و پوشاک برای ادامه زندگی لازم هستند و تهیه آنها بر مرد واجب می باشد، به طریق اولی هزینه های درمانی زن نیز به خصوص اگر مبتلا به بیماری های قابل علاج باشد. جزء نفقه او قرار دارد. (خویی، 1410 ق،ص 393/ حکیم، [بی تا]، ج2، ص 213)
در مورد بیماری های صعب العلاج نیز، می توانیم معیار عرفی را انتخاب کنیم. برای مثال، اگر مرد دچار این بیماری شده بود، برای خودش چقدر خرج می کرد؟ حالا هم همان مقدار را برای زوج خرج نماید. در غیر این صورت، چطور می توان از زنی که مریض است و درد زیادی را تحمل می کند و یا دچار بیماری روانی است، توقع تمکین و خانه داری داشت؟
ب: نیازهای غیر ضروری زن که برای بقای زندگی او لازم نیستند؛ مانند : وسایل آرایش و حمام و عطریات و وسایل زینتی و....
برخی ازفقهای امامیه، شوهر را تا حدی که عرف و عادت اقتضا کند موظف به تأمین این موارد می دانند.(حکیم، 1377 ق، ج2، ص 213)
استناد ایشان، آیه 19 سوره مبارکه «نساء» می باشد که می فرماید : «با آنان (زنان) به طورشایسته رفتار کنید.»(6)
در این آیه عبارت «بالمعروف» کیفیت و کمیت نفقه را بیان می دارد. البته ازآن رو که قرآن کتاب هدایت برای تمام اعصار است، حرف از درهم و دینار نمی زند، بلکه می فرماید : «بالمعروف»، تا نشان دهد این نفقه بنا به تفاوت زمان و مکان، متفاوت می شود.
برای «معروف » در تفاسیر، تعاریف متعددی بیان شده است؛ از جمله :
ـ امری شناخته شده در نزد افراد یک جامعه، که مردم آنرا انکارنمی کند و قبول دارند. (طباطبائی، 1374ش، ج4، ص 404)
ـ خوش خلقی؛ مانند اخلاق پیامبر اکرم،که در صورت اشتباه همسرانش با آنها به تندی رفتار نمی کرد و با درشتی سخن نمی گفت (طالقانی، 1362، ج6، ص 41) و نفقه آنها را با روی خوش می داد.
ـ به نیکی با زنان معاشرت کردن، به نحوی که در نفقه و رفتار و گفتار، انصاف را از دست ندهد.(طبرسی، 1377، ج1، ص 570)
ـ گروهی نیز معروف را با توجه به قسمت بعدی آیه (لا تکلف نفس الا وسعها)، در حد طاقت (همان، ج1، ص 301) و در حد وسع (طبرسی، 1406 ق، ج2، ص 587) و گاهی اعتدال (کاشانی، 1336 ش، ج2، ص30) معنا کرده اند.
به نظر می رسد برای درک بهتر معنای «معروف» در نفقه زوجه، نیازمند رجوع به آیات دیگرقرآن هستیم.
1. درآیه 19 سوره مبارکه «نساء»، خداوند می فرماید: بر مردان واجب است برای ادای حقوق زنان، به آنان در مخالطه و مصاحبه، به نیکویی رفتارکنند و حقوق (مادی و معنوی ) آنها را ادا نمایند.(7)
بعضی از مفسران این عبارت را حسن معاشرت، به گونه ای که عقل و شرع آن را نیکو پندارند و مدح کنند، تفسیر کرده اند.(خانی و ریاضی، 1372 ش، ج2، ص 8) و بعضی دیگر مانند صاحب المنیرآن را به معنای چیزی که با طبع انسان سلیم مألوف باشد و شرع و عرف و جوانمردی ازآن اکراه نداشته باشد، معنا کرده و موارد آن را در گفتار و نفقه و مبیت خلاصه نموده اند.
2. معروف در آیه 2 سوره «طلاق» نیز تکرار شده است. خداوند دراین آیه می فرماید :
هنگامی که عده زنان تمام شد، یا به نیکی آنها را نگه داشته و یا به خوشی رها کنید.(8)
شیخ طوسی در جلد ده تفسیر تبیان «فَأمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» را رجوع همراه با ادای واجبات آنان از نفقه و پوشاک و مسن و خوش رفتاری می داند.
3. در آیه 229 سوره «بقره»، نیز خداوند به مردان پیشنهاد می کند یا زنان را به نیکی نگه داشته یابه خوشی رها کنند.(9)نگاه داشتن به نیکی، مستلزم پرداختن هزینه های زندگی آنان و رها کردن به خوشی، گاهی مستلزم حمایت های مادی ازآنان است.
امام صادق، «إِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ» را «کف الأذی و احباء النفقه » یعنی : اذیت نکردن زنان و پرداخت نفقه، تفسیرنموده اند.(حر عاملی، 1414 ق، ج15، ص 226، روایت13)
بنابراین «معروف» در زندگی زناشویی یعنی : به نیکی و نیکویی رفتارکردن، و این نیکی مستلزم آن است که در تمام جنبه های زندگی، حقوق مادی و معنوی زوجه رعایت شود.
از این رو، لازم است زوج برای رعایت معروف در زندگی زناشویی، ابتدا کیفیت و کمیت نفقه را بشناسد. برای به دست آوردن این شناخت لازم است پنج موضوع را در نظر گرفته و آنها را ملاک تشخیص مقدار و اندازه نفقه قرار دهد.(قربان نیا و همکاران، 1384، ج2، ص 73) این پنج ملاک عبارتند از :
1. عرف : یعنی آنچه در یک زمان و یک مکان خاص برای زندگی زناشویی لازم است.
2. عادت زن : اگر عادت به لباس یا غذای خاص و یا حتی خادم دارد.
3. شأن اجتماعی زن : شأن اجتماعی را می توان با توجه به مسائل گوناگونی از قبیل خانواده و زنان هم رتبه و... سنجید.
4. ملائمت یا سازگاری مزاجی : اگر غذا و یا جنس خاصی از لباس با طبع زوجه سازگار نیست، لازم است در نظر گرفته شود.
5. قدر کفاف زوجه : غذا و لباس و سایر نیازمندی های زوجه باید به گونه ای درنظر گرفته شود که اندازه و مقدارآن کافی ووافی باشد.
البته واضح است که رعایت حال زوجه به معنای زیر پا گذاشتن حقوق زوج نیست و نباید درمواردی زوج را به سختی انداخت. در قسمتی ازآیه 233 سوره «بقره» آمده است :
«هیچ کس به بیش از مقدار توانایی اش، مکلف نمی باشد.»(10)این یک اصل قرآنی است و بسیار عام و فراگیر می باشد.
در آیه هفتم سوره «طلاق» نیز عبارتی شبیه به همین اصل آمده است :«آنها که امکانات وسیعی دارند باید ازامکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدست هستند از آنچه خدا به آنها داده انفاق نمایند. خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی کند. خداوند به زودی بعد از سختی ها آسانی قرار می دهد.»(11)
طبق این آیه، هر کس باید به اندازه وسعش انفاق کند؛ کسی که دارای وسعت و گشایش در روزی است، برحسب حال خود و با گشاده دستی، و کسی که رزق و روزی اش کم است و معسر و تنگدست است، به میزان توانایی و بهره اش از مواهب الهی، مکلف به پرداخت نفقه است.
البته عبارت «لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (12)، دایره خاص تری را نسبت به آیه «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها»(13)در بر می گیرد؛ زیرا در آیه اول، کلمه «الله» بیانگر قوانینی است که خداوند آنها را تشریع کرده است؛
یعنی قوانین شرعی. و «ما آتاها»، به معنای «ما اعطاها» می باشد و نشان دهنده تکالیف مالی است و فقط آنها را در برمی گیرد.
آیه ششم سوره «طلاق»(14)نیز وسع مرد را با عبارت «مِنْ وُجْدِکُمْ» در نظر گرفته است که به معنای تهیه مسکن در حد توانایی او می باشد. این کلمه، عطف بیان یا بدل برای «مِنْ حَیْثُ» است؛ یعنی مسکن، به مقدار امکان و وسع مردان باید تهیه شود.
از این رو، با آنکه در نفقه باید معروف را رعایت کرد، اما خداوند هیچ کس را به بیشتر از آنچه به او عطا کرده، تکلیف مالی نمی کند.
آیا این سخن تناقض ندارد که در دادن نفقه از یک طرف بگوییم : باید حال زن در نظر گرفته شود و از طرف دیگر، مرد را راحت بگذاریم و هیچ اصراری بابت پرداخت نفقه در حد نیازهای زوجه نکرده، بگوییم :«لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها»؟
اگر ملاک تعیین کمیت و کیفیت نفقه را وضع طرفین و عرف در نظر بگیریم، هیچ مشکل و تناقضی پیش نمی آید. اگر چه بعضی از فقها ملاک را حال زوج، و عده ای حال زوجه قرار داده اند، ولی این خلاف عدل و انصاف است که فقط حال یک طرف را در نظر بگیریم؛ چرا که اگر مرد ثروتمندی همسری از خانواده فرودست انتخاب کرد، حق ندارد همواره او را تحقیر کرد، در دادن نفقه تنگ دستی کند، و به عکس.
در نتیجه، تأمین نیازمندی های زن بر مرد واجب و لازم است؛ اما بر حسب عرف جامعه و عادت زن و در حدی که زن بتواند حقوق مرد را ادا نماید. برای مثال، اگرحق مرد این است که همسری تمیز و نظیف داشته باشد، پیش از هر چیز لازم است وسایل نظافت را برای او فراهم آورد؛ چرا که در مقابل هرحقی، تکلیفی است؛ نیز اگر مرد توقع آرایش از زن خود
دارد، لازم است وسایل مورد نیاز و یا بهای آن را به زن پرداخت کند، تا زن بتواند حقوق شوهر را به طورکامل رعایت نماید.
گفتنی است برآورده شدن این گونه نیازهای زن، موجب تقویت روحی ـ روانی و آرامش درونی او شده و سبب می شود با تمام وجود، خود را وقف خانواده و همسر و فرزندانش کند و آرامش خود را به آنان نیز منتقل نماید.
صاحب جواهر دراین مورد می نویسد:
چنانچه ملاک وجوب نفقه، نیازمندی های زوجه باشد، استثنای هزینه های دارو و درمان و سرمه چشم و حمام و حجامت و... دلیلی ندارد؛ و اگر محور نفقه، خوراک و پوشاک و مسکن باشد، در نتیجه، فرش و خادم و...را جزء نفقه محسوب کردن (چنانچه اکثر فقها همین کار را کرده اند) بدون دلیل می باشد؛ واگر دلیل فقها معاشرت بمعروف و اطلاق دلیل نفقه باشد، پس باید همه موضوعات نفقه، بلکه حتی نیازمندی های دیگری که قابل شمارش نیستند، نیز جزء نفقه واجب باشد. پس بهترآن است که همه موضوعات نفقه را به عرف و عادت محول نموده و بگوییم آنچه شوهران برای همسرانشان از جهت زوجیت (نه شدت علاقه و...) می پردازند، از موضوعات نفقه محسوب می شود.(نجفی، 1366، ج31، ص 336 -337)
در قانون مدنی، موارد نفقه زوجه، تا قبل از سال 1381، این طور تعریف شده بود: «نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طورمتعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مریض یا نقصان اعضا.»(ماده 1107)
همان گونه که ملاحظه می شود، ماده مذکور تنها تعدادی از احتیاجات زن را ذکر نموده و با باقی نیازهای زوجه از قبیل دارو، وسایل نظافت و... اشاره ای ننموده است. اما با استفاده از آیه «...وَ عاشِروُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...» و ذکر عبارت «به طور متعارف» در این ماده ازقانون، می توان بسیاری از نیازهای دیگر زن را که بر حسب زمان تغییر می کند، جزء نفقه او دانست.
از این رو، در سال 1381 این ماده قانون اصلاح شد و به شکل زیر درآمد:
«نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعت زن، از قبیل مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم، در صورت عادت زن به داشتن خادم و یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضا.»
امروزه فقها نیز به نیازهای عرفی زنان عصر خود بیشتر توجه کرده و مواردی را جزء نفقه برشمرده اند؛ چرا که شاید امروزه کمتر زنی نیاز به خادم داشته باشد، ولی نیاز به وسایل رفاهی در منزل، بسیار بیشتر از 50 سال پیش است، به گونه ای که گاهی وسایل تجملی دهه های گذشته، مانند یخچال و جاروبرقی و ماشین لباس شویی و...، امروزه جزء لوازم اولیه زندگی محسوب می شوند و شاید درآینده ای نزدیک، رایانه، مایکروویو، ماشین ظرف شویی و... نیز جزء نفقه زن شمرده شوند. همان گونه که در حال حاضر در بعضی از کشورها، علاوه بر نفقه عرفی، هزینه گرفتن وکیل و دادخواهی زوجه علیه زوج هنگام تقاضای طلاق، به عهده شوهر می باشد.(ماده 120 قانون مدنی ایالت نیویورک، به نقل از : قربانیان نیا، 1384، ج2، ص 71)
پی نوشت ها :
1ـ «...وَ عَلى المَْوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسوَتهُنَّ بِالمَْعْرُوفِ...».
2 ـ «...لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِن...».
3 ـ «أسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ»
4 ـ «أسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ...».
5 ـ «وَ ارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَ اکْسوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً»
6ـ «... وَ عاشِروُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»
7 ـ «... وَ عاشِروُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»
8 ـ «فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ...»
9ـ «... فَإِمْساک بمَعْرُوفٍ أَوْ تَسرِیحُ بِإِحْسانٍ...»
10 ـ «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها»
11 ـ «لِیُنفِقْ ذُو سعَهٍ مِّن سعَتِهِ وَ مَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لا یُکلِّف اللَّهُ نَفْساً إِلا مَا آتَاهَا سیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسرٍ یُسراً»
12 ـ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او تکلیف نمی کند.
13 ـهیچ کس موظف به بیش ازمقدار توانایی خود نیست.
14 ـ «أسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ».
نشریه بانوان شیعه، شماره 20