تأثیر شرایط اجتماعی ـ اقتصادی بر مشارکت سیاسی زنان در ایران (5)

تغییردید گاه های غلط درباره حقوق زنان و بهبودی شرایط اجتماعی برای حضورآنها پس از انقلاب اسلامی باعث ایجاد تحولی گسترده در زمینه حضور اجتماعی زنان شد؛ تحولی که تا به امروزادامه دارد و روند شتاب زده ای به خود
سه‌شنبه، 29 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأثیر شرایط اجتماعی ـ اقتصادی بر مشارکت سیاسی زنان در ایران (5)
تأثیر شرایط اجتماعی ـ اقتصادی بر مشارکت سیاسی زنان در ایران (5)

 

نویسندگان:دکتر سید محمد تقی آل غفور/ فاطمه کاشف الغطاء
استادیار دانشگاه باقرالعلوم / کارشناسی ارشد علوم سیاسی



 

3. تحصیلات

تغییردید گاه های غلط درباره حقوق زنان و بهبودی شرایط اجتماعی برای حضورآنها پس از انقلاب اسلامی باعث ایجاد تحولی گسترده در زمینه حضور اجتماعی زنان شد؛ تحولی که تا به امروزادامه دارد و روند شتاب زده ای به خود گرفته است. در این سال ها، توجه به عواملی همچون افزایش سطح سواد وافزایش امکان اشتغال، زمینه ای را به وجود آورده تا زنان حضور فعال تر و مؤثرتری در اجتماع داشته باشند.
میزان بالای بی سوادی در میان زنان ایرانی که در سال های آخر رژیم پهلوی به حدود 65 درصد بالغ می شد، خود مانع بزرگی بر سر راه احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی آنان بود(مک کینگ، 1376، ص33)؛ چرا که آموزش ارتباط مستقیمی با توسعه و رفتار اجتماعی دارد.(همان، ص 39)
در سال های پس از انقلاب اسلامی توجه بیشتری به آموزش زنان معطوف گردید؛ زیرا بدون برخورداری اکثریت زنان از حداقل آموزشهای لازم، عملاً امکان حضور فعال و مؤثر در عرصه های مختلف و برخورداری صحیح ازحقوق اجتماعی، از آنان سلب می گردید. در نتیجه، در زمینه آموزش زنان سرمایه گذاری جدی شد، چنان که تعداد دانش آموزان دختر در سال های تحصیلی 1366-1377 در مقایسه با سال تحصیلی 1357-1358 به رشد 60 درصدی رسید.(دفتر امورزنان در نهاد ریاست جمهوری، 1374، ص 154) طبیعی است که رشد فزاینده دختران در مقاطع آموزشی پایین تر، مقدمات حضور آنان را در مقاطع آموزش عالی فراهم ساخت به این ترتیب، در سال های اخیر غالباً دختران از پسران در کنکور ورودی دانشگاه ها پیشی گرفته اند. حتی در شمار برترین های رشته های مختلف به خصوص رشته های هنر، انسانی و تجربی، داوطلبان دختر بیشتر بوده اند.(نشریه حوراء، 1385، شماره 22، ترکیب جنسیتی در دانشگاه ها) نسبت ورود دختران به کل جمعیت دانشجویان از 28 درصد در سال 1357 به 37 درصد در سال 1374 و 62 درصد در سال 1381 رسید. این وضعیت در اکثر کشورهای جهان به همین گونه است. مثلاً، در کشور آمریکا 53/3 درصد از کل دانشجویان را زنان تشکیل می دهند، (روشندل و دیگران، 1377، ص 51) که این آمار درکشور فرانسه به 56 درصد رسیده است.(اطلاعات ضمیمه چهارشنبه 17 فروردین 1379، ص6) این در حالی است که فرانسه یکی از معدود کشورهایی است که توانسته خود را به این سطح
برساند. ازاین رو، به نظر می رسد آمار ارائه شده در مورد دختران ایرانی، یک رکورد جهانی باشد.
از سوی دیگر، افزایش سطح آموزش زنان می تواند تأثیری مضاعف بر بالا رفتن سطح آموزشی آنان داشته باشد؛ چرا که برخورداری تعداد قابل توجهی از زنان از دوره های آموزشی بالاتر باعث شده است تا خود آنان درآموزش زنان دیگر ایفای نقش کنند و برای رفع کامل بی سوادی در میان زنان تلاش نمایند. توجه زنان به آموزش و احراز درجات عالی تر تحصیلی، چنان بوده که حتی کاهش نسبی و اندک میزان اشتغال زنان در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، براساس آن تحلیل گردیده و گرایش بیشتر زنان به داشتن تخصص و تحصیلات عالی تر، عاملی برای ورود دیرتر آنان به بازار کار و در نتیجه کاهش میزان اشتغال آنان محسوب شده است. (سفیری، 1377 ص 126) دست یابی زنان به آموزش و توانایی و تخصص های لازم برای حضور موفق در اجتماع باعث شده که امروزه دولت به جای اینکه خود را متولی و عهده دار پیشرفت زنان بداند، به بسترسازی برای این امر بپردازد. (سلطان خواه، سایت اطلاع رسانی دولت) درکناراین امر، بسیاری از شاخص های مربوط به حقوق اجتماعی زنان نیز رشدی فزاینده را نشان می دهد. در واقع، تحصیلات فرصتی است که تأثیرات غیر قابل انکاری را برای افزایش توانایی های اجتماعی افراد جامعه می گذارد. آثار مثبت افزایش سطح تحصیل در کاهش فقر و تحقق توسعه اقتصادی ـ اجتماعی بسیار قابل توجه است. شواهد نشان می دهد که در کشورهای در حال توسعه، بزرگسالان با سطح سواد بالاتر، دارای درآمد فردی بیشتر، امکان اشتغال بیشتر در بازار شهری، بهره وری کشاورزی بالاتر، بهداشت بهتر، وضعیت تغذیه مناسب تر و بینش والاترند که مجموعه این
شرایط افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی آنها را در پی دارد. به این ترتیب، افزایش سطح تحصیلی سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی تلقی می شود.(مک کینگ، پیشین، ص 13)
تحقیقات انجام شده در زمینه اقتصاد و خانوار نشان می دهد جنسیت نقش مهمی در تخصیص امکانات درون خانواده ایفا می کند. بحث نقش جنسیت در مورد ایران به ویژه با توجه به تغییرجایگاه زنان پس از انقلاب اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در کشور ایران طی سال های اخیر از میزان نابرابری جنسیتی در زمینه آموزش کاسته شده است. براین اساس، سطح آموزش دختران در برخی موارد حتی بیشتر از پسران است. طبق گزارش صندوق کودکان سازمان ملل، برای بسیاری از خانواده های سنتی فرستادن دخترانشان به مدرسه قابل قبول تر شده است. آنان دیگر بر این باور نیستند که با فرستادن دخترانشان به مدرسه آنها را در معرض فساد قرار می دهند. در ضمن، تلاش فوق العاده ای که در زمینه آموزش بزرگسالان انجام شد در به دست آمدن وضعیت جدید مؤثر بوده است.
در آمد خانواده تأثیر بیشتری بر آموزش دخترها دارد تا پسرها. تأثیر درآمد بر آموزش پسرها تقریباً صفر است. در واقع به نظر می رسد تحصیل پسرها برای خانواده یک الزام به شمار می آید و امکانات خانواده ابداً تأثیری برآن ندارد. حال آنکه دخترها فقط زمانی می توانند به تحصیل ادامه دهند که تأمین هزینه آن برای خانواده مقدور باشد. مطالعات نشان می دهد خانواده نقش بسیار مهم و تععین کننده ای در آموزش کودکان دارد. والدین تحصیل کرده و درآمد خانواده مهم ترین عواملی هستند که امکانات آموزشی کودکان را تحت الشعاع قرار می دهند. به ویژه آموزش دخترها بسیار متأثر از تحصیلات خانواده، میزان
درآمد، محل سکونت و تعداد فرزندان خانواده است.(دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی، 1380، 27)
بر اساس آمار، در اوایل قرن سیزده شمسی (1300) فقط شش درصد از جمعیت واجب التعلیم در دوره ابتدایی (6-11) به تحصیل اشتغال داشتند، در حالی که این رقم به 95 درصد در حال حاضر رسیده است. بنابراین، می توان گفت که یکی از مهم ترین تحولات یکصد ساله اخیر درایران، تحولات جمعیت شاغل به تحصیل در کشور می باشد.
تعداد باسوادها در سال 1355 بالغ بر 12/8 میلیون نفربود که این رقم در سال 1388 به 96 درصد رسید.(وزارت آموزش و پرورش، com.asiran)
معمولاً جنسیت یکی از عوامل مؤثر در نابرابری دسترسی به فرصت ها و امکانات است. زنان کمترازمردان به منابع، امکانات، فرصت ها و خدمات دسترسی دارند. تقسیم کار اجتماعی (واگذاری کارهای منزل به زنان و کارهای خارج ازخانه به مردان )، ترجیح جنسی (علاقه بیشتر به فرزند پسر، ارزش اجتماعی بیشتر پسران )، حضور بیشتر مردان در صحنه های اجتماعی و عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی از جمله مهم ترین عوامل موجود درایجاد نابرابری برای زنان در مقایسه با مردان در دست یابی به فرصت های آموزشی در کشور ما بوده است.
در سال های 65-75 تعداد دانشجویان در سنین 20-24 سال بیشتر از سایر گروه های سنی از افزایش برخوردار بوده، به گونه ای که تعداد پسران دانشجو و محصل 9/7 درصد و تعداد دختران در بین این دو گروه 14/4 درصد رشد سالانه داشته است. به تبع افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه ها، تعداد دانشجویان کشور از 174217 نفر در سال تحصیلی 58-59 به 625380 نفر افزایش یافته است. درصد دختران در میان دانشجویان نیز در حد
همان 30 درصد بوده که در سال تحصیلی 76-77 به 38/2 درصد رسیده و طی سال های آتی به همراه فارغ التحصیل شدن پذیرفته شدگان دوره های قبل، این رقم به 43 درصد و بیش ازآن نیز خواهد رسید. بنابراین می توان گفت : ترکیب جنسی جمعیت دانشجویی کشور که سال ها به صورت یک سوم برای زنان و دو سوم برای مردان بوده، به صورت مساوی درآمده و یا ممکن است جهت آن تغییر کند. در واقع، پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو تحول مهم در عرصه های آموزش عالی کشور رخ داده است : نخست، برابری فرصت ها در آموزش عالی برای تمام اقشار جامعه، به ویژه ساکنان مناطق کم در آمد، توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته و همچنین زنان که یکی از نقاط قوت آموزش عالی محسوب شده است (سازمان برنامه و بودجه، 137، ج2، ص 321) و دوم، افزایش سهم دختران در آموزش عالی که حتی باعث پیشی گرفتن دختران از پسران در آمار قبولی کنکور شده است. براساس آمارهای آموزشی عالی در سال تحصیلی 1365 ـ1366، 26 درصد دانشجویان مقطع کاردانی، 30 درصد دانشجویان مقطع کارشناسی، 22 درصد دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، 32 درصد دانشجویان مقطع دکترای حرفه ای و 21 درصد دانشجویان مقطع دکترای حرفه ای و تخصصی را زنان تشکیل می دادند(بدربهشت، سایت حوزه نت) که با وضعیت فعلی آمار قبولی دختران، احتمالاً این درصدها با تحولات جدی روبه رو خواهد شد. اهمیت این مسئله زمانی روشن تر می شود که موقعیت های تحصیلی را پله ترقی به سمت دست یابی به موقعیت های اجتماعی بدانیم. علاوه بر آموزش های رسمی ـ که به گوشه ای ازآمارها در آن خصوص اشاره شد ـ باید به آموزش های غیر رسمی نیز توجه کرد. گاه طرح هایی ابتکاری نیز در این زمینه به اجرا درآمده است. مثلاً یکی از طرح های جهاد سازندگی، آموزش تعمیر لوازم خانگی به زنان بوده است. (طغرانگار، 1383، ص196)این امر علاوه بر ایجاد زمینه
اشتغال برخی زنان، باعث می گردد تا خود آنان بتوانند در مواقع ضروری، مشکلات خود را برطرف نمایند. همچنین برگزاری کلاس های ترویج، در گسترش آموزش های لازم به زنان، مؤثر بوده است. جهاد در 2200 روستای کشور خانه های ترویج را دایرنموده و بیش از 165000 کودک را زیر پوشش خود قرار داده است. (همان) این در شرایطی است که حضرت امام برارتقای سطح آموزش زنان تأکید بسیار داشتند تا پایه ای باشد برای رشد و ترقی آنان در همه زمینه ها. آموزش، از حقوق اساسی انسان ها و عامل تعیین کننده حقوق مساوی برای زن و مرد و توسعه جامعه است. سطح سواد زنان موجب رشد و توانمندسازی آنهاست؛ از جمله اینکه عامل مهمی برای تحرک شغلی آنها مسحوب می شود. (ابوت پاملا، والا کلر، 1376، ص 71) حضرت امام درباره لزوم آموزش زنان این گونه می فرمایند : «لازم است تمام بی سوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران باسواد برای یاددادن به پا خیزند.» (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1378، ج11،ص 121)
به این ترتیب، نهضت سواد آموزی با هدف ریشه کنی بی سوادی در کشور ایجاد شد تا یکی ازعوامل محرومیت همه اقشار جامعه از حقوق اجتماعی ـ سیاسی از میان برود.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما