خداوند متعال، در توصیف قرآن می فرماید:
«ذلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»؛ این کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزگاران است.(1)
بر اساس این آیه شریفه، قرآن کتاب هدایت و حکمت است که در جهت تربیت و انسان سازی فراهم شده و بدین جهت می فرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ...»؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد.(2)
قرآن با توجه به هدف نزول، کتاب انسان سازی است که تمامی مطالب آن در جهت رشد، تعالی، تربیت و تکامل اوست و به همین جهت، اشاراتی گذرا بر مسایل علمی و اسرار وجود و کائنات و هستی دارد که نشان از اعجاز علمی قرآن است؛ مسایل علمی که قرآن به آنها اشاره نموده، اموری هستند که در صدر اسلام، راهی برای شناخت آنها نبوده است، مگر از طریق وحی و با پیشرفت علم و دانش بشری، برخی از آنها معلوم گردیده و عظمت قرآن برای دانشمندان بیشتر آشکار گردیده که چگونه در 1400 سال پیش، قرآن از آنها یاد نمود؛ بشر آن روز، درکی از آنها نداشته، همان طور که بشر امروزی نیز، در مواردی، درکی از مسایل علمی قرآن ندارد و شاید هزاران سال لازم است بگذرد تا نکات دقیق علمی قرآن شناسایی شود.
از جمله مسایل علمی قرآن، «اشاره به زوجیّت»، «عمل لقاح بادها»، «موزون بودن هر شیء»، «گهواره بودن زمین»، «دحو الارض»، «رشد جنین»، «اصل حیات بودن آب»، «حرکت فلکها»(3) و ... می باشد که باختصار به هر یک پرداخته می شود:
1.زوجیت در قرآن
قرآن در برخی از آیات، به «زوجیت» هر شیء اشاره می کند و می فرماید:«وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنْهَاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ...»؛ او کسی است که زمین را گسترده و در آن کوهها و نهرهایی قرار داد و از تمام میوه ها در آن دو جفت آفرید.(4)
و در جای دیگری می فرماید:
«وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»؛ از هر چیز دو زوج آفریدیم شاید متذکّر شوی.(5)
خداوند متعال در آیات یاد شده، به وجود زوجیّت برای تمامی اشیا اشاره می نماید و بیان می دارد که در زندگی انسان، حیوانات، نباتات، جامدات و ...، زوجیت وجود دارد و هر کدام، دارای نر و ماده هستند که از طریق عمل لقاح، بارور می شوند؛ اگر «لینه» دانشمند معروف سوئدی در قرن 18 میلادی موفق به کشف مسأله زوجیت در گیاهان می شود و بیان می دارد که جهان گیاهان همچون حیوانات از طریق آمیزش نطفه ی نر و ماده بارور می شوند، (6) قرآن در چهارده قرن قبل، آن را بیان داشته است.
زوجیت در همه ی اشیا وجود دارد و از جمله در عالم «اتمها» امروزه روشن شده است که اتم از اجزای مختلفی تشکیل شده، اجزایی که دارای بار الکتریسته منفی هستند و «الکترون» نامیده می شوند و اجزایی که دارای بار الکتریسته مثبت هستند و «پروتون» نامیده می شوند؛ (7) ممکن است مقصود از زوجیت، دو جنس متقابل باشد مانند، شب و روز، آسمان و زمین، دریا و خشکی، خورشید و آسمان، جن و انس، نرمی و زبری، نور و ظلمت و ... چنان چه در روایتی از امام رضا (علیه السّلام) آمده است که:
خداوند اشیای جهان را متضاد آفریده تا روشن شود برای او ضدّی نیست و آنها را با هم قرین ساخته تا معلوم شود قرینی برای او نیست؛ نور را ضد ظلمت و خشکی را ضد تری، و خشونت را ضد نرمش و سرما را ضد گرما قرار داده، و در عین حال اشیای متضاد را جمع کرده و موجودات نزدیک به هم را از هم جدا نموده تا این جدایی، دلیل بر جداکننده و آن پیوستگی، دلیل بر پیوند دهنده باشد و این است معنای «وَمِن کُلَّ شَیءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ...».(8) و (9)
2. عمل لقاح بادها
خداوند می فرماید:«وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ...» ما بادها را برای تلقیح فرستادیم.(10)
آیه ی شریفه اشاره دارد که برخی از درختان و ... برای بارور شدن نیاز به عمل لقاح بادها دارند. از این رو بادها بارور کننده اند؛ آیه ی شریفه می تواند اشاره به تلقیح گیاهان به وسیله ی بادها و گردافشانی باشد؛ زیرا بادها نقش مهمی در انتقال گرده های نطفه ی نر و بارور ساختن گیاهان دارند؛ همچنان که آیه ی شریفه می تواند اشاره به عمل لقاح ابرها توسط بادها باشد که موجب نزول باران است؛ زیرا در ادامه ی آیه، از نزول باران هم سخن گفته شده است.(11)
3.موزون بودن هر شی
خداوند متعال می فرماید:«وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ»؛ زمین را گستردیم و در آن کوههای ثابتی افکندیم و از هر گیاه موزون در آن رویاندیم.(12)
آیه شریفه بیان می دارد: هر چیزی که در روی زمین می روید، دارای وزن خاصی است به شکلی که اگر بر بعضی اجزای آن افزوده یا کاسته شود، شیء دیگری و ترکیب دیگری پدید خواهد آمد؛ آیه مذکور، دلالت بر حساب دقیق و نظم شگرف و اندازه های متناسب در همه ی اجزای گیاهان دارد، که هر یک از دیگری مجزّا هستند و ظاهر آیه گرچه در خصوص گیاهان است، اما مانعی ندارد که از مفهوم عام و گسترده ای برخوردار باشد تا همه ی موجودات، حتی انسان، حیوانات و ... را نیز در برگیرد.(13)
4.گهواره بودن زمین
خداوند متعال می فرماید:«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلاً...»؛ همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد و راه هایی در آن ایجاد کرد.(14)
خداوند، زمین را تشبیه به گهواره ای می کند، که برای نشستن و آرمیدن مهیا شده و گویا انسان، کودکی است که به مَهدِ زمین سپرده شده و در آنجا همه ی وسایل آسایش او فراهم است.
در آیه ی شریفه، زمین را مهد آرامش و آسایش قرار داده است و حرکتهای وضعی و انتقالی آن بسیار آرام است و به واسطه ی کروی بودن زمین و قانون جاذبه آن و همچنین قشر عظیمی که اطراف آن را گرفته است (جو زمین)، می تواند محل آسایش و راحتی و مکان امنی برای زندگی باشد؛ خداوند در آیه مذکور هم بر حرکت زمین اشاره دارد و هم بر محل آسایش بودن آن، تا بتواند موجب رشد و تعالی بشر باشد.(15)
5. گسترش زمین
خداوند می فرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذ?لِکَ دَحَاهَا » زمین را بعد از آن گسترش داد.(16)کلمه «دحو» به معنای گسترش دادن است و اشاره به آن دارد که در آغاز خلقت زمین، تمام سطح زمین را آبها فرا گرفته بودند. این آبها به تدریج در سفره های زیر زمینی جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند(17) تا این کره ی خاکی به وضع کنونی درآمد.
درباره ی گسترش زمین، به این نکته نیز اشاره شده است که توسعه و گسترش زمین به همراه شکل کرویت آن است البته این گسترش یافتن، تنها به زمین اختصاص ندارد، بلکه آسمانها را نیز شامل می شود که خداوند متعال می فرماید:
«وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ»؛ ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و پیوسته آن را وسعت می بخشیم.(18)
آیات مذکور به گسترش جهان هستی اشاره دارد؛ زیرا کره ی زمین بر اثر جذب مواد آسمانی، تدریجاً بزرگ تر و آسمانها نیز بر اثر سرعت کهکشانها و دور شدن آنها، در حال توسعه هستند؛ چنانکه یکی از دانشمندان می گوید: فضای جهان که از میلیاردها کهکشان تشکیل یافته، دریک حالت انبساط سریع است.(19)
6. رشد جنین
خداوند متعال می فرماید:«فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ * یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرَائِبِ»؛ انسان باید نگاه کند که از چه آفریده شده، از یک آب جهنده آفریده شده، آبی که از پشت و سینه ها خارج می شود.(20)
خداوند در آیه ی شریفه، اشاره به رشد و تکوین جنین انسان دارد و می فرماید او را از آب جهنده آفریده شده، تعبیر «دافق» حکایت از پرتاب شدن و بیرون جهیدن دارد و سپس می فرماید: از میان صلب و ترائب خارج می شود.
در آیه ی دیگر، خداوند می فرماید:
«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ...»؛ ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم.(21)
آفرینش انسان از نطفه ی مخلوط، اشاه به اختلاط نطفه ی مرد و زن و ترکیب آنها باشد؛ تعبیر «امشاج»، نیز به تطورات رشد جنین اشاره دارد.
وجود نطفه و ترکیب آنها (عمل لقاح)، و مراحل مختلف رشد جنین از شگفتیهای آفرینش است؛ رشد جنین در حالی که در میان کیسه های بزرگ و آبی غلیظ، غوطه ور است صورت می گیرد و غشائی که جنین را احاطه کرده خاصیت ضد ضربه در مقابل انواع حرکات را دارد؛ مایعی که جنین را فرا گرفته، از حرارتی یکنواخت و گرم برخوردار بوده و نوعی شرایط بی وزنی برای آن مهیا می کند که از فشار اعضای مختلف جنین بر یکدیگر که ممکن است موجب ضایعاتی شود، جلوگیری می کند.(22) خداوند در سوره ی قیامت می فرماید:
«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى * أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى * ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى»؛ آیا انسان گمان می کند که بیهوده و بی هدف رها می شود؟ آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود، نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد و او را آفرید و موزون ساخت.(23)
این گونه قرآن در مورد جنین، که چگونگی ایجاد و رشد آن تا آن روز کشف نشده بود، سخن می گوید و به بیان مراحل آن اشاره می کند که:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»؛ ما انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم، سپس آن نطفه را در جایی استوار قرار دادیم؛ سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه(قطعه ای از گوشت) و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم؛ آنگاه بر استخوانها گوشت پوشاندیم و پس از آن (با دمیدن روح پاک مجرد) به آن آفرینشی دیگر بخشیدیم، پس آفرین باد بر خدایی که بهترین آفریدگار است.(24)
در آیات مذکور، به مراحل شگفت آور سیر نطفه و جنین در شکم مادر و شکلهای گوناگون آفرینش اشاره گردید که هر یک پس از دیگری شکل می گیرد؛ با مطالعاتی که در علم جنین شناسی، پیرامون هر یک از مراحل مذکور صورت گرفته روشن گردید، همان گونه که قرآن بیان داشته است جنین بعد از آنکه مرحله «علقه» و «مضغه» را سپری کرد، سلولهای آن تبدیل به سلولهای استخوانی می شود و بعد تدریجاً عضلات و گوشتها روی آن را می پوشاند و خداوند از آن تعبیر می نماید به: «... فَکَسَوْنا الْعِظَامَ لَحْماً» یعنی: آن مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم.
در آخرین مرحله، به خلقت نهایی آن اشاره و از آن با تعبیر «أَنْشَآ» یاد می کند که: «... ثُمَّ أَنشَأنَنهُ خَلَقاً ءَاخَرَ...»: آنگاه به آن آفرینش تازه ای بخشیدیم؛ این مرحله، مرحله ی رشد نهایی و دمیده شدن روح به جنین می باشد که از آن گاه به نفخ روح تعبیر شده است.(25)
7. آب، اصل حیات
خداوند متعال می فرماید:«...وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلاَ یُؤْمِنُونَ؛ و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمی آورند.(26)
در آیه ی شریفه، به اصل علمیِ آفرینش حیات هر شیء از آب، اشاره نموده که بیانگر آن است که حیات همه موجودات، اعم از گیاهان و حیوانات از آب بوده و آغاز حیات و زندگی از آن است.(27) قسمت عمده بدن انسان و بسیاری از حیوانات را آب تشکیل می دهد. اگر قرآن در آفرینش انسان هم تعبیر به خاک و گل می کند، اشاره به همان ترکیبی است که از آب و خاک فراهم شده است.
خداوند فرموده است:
«وَاللهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاء...»؛ خداوند هر جنبنده ای را از آبی آفرید.(28)
و می فرماید:
«وَ هُوَ الَّذیَ خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَرَاً...»؛ او کسی است که از آب انسانی را آفرید.(29)
که بیانگر صورتگری خلقت انسان از آب است و اشاره به آغاز حیات دارد که از آب ناشی شده است.
8.حرکت فلکها
خداوند متعال می فرماید:«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»؛ او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید که هر یک از آنها در مداری در حرکتند.(30)
آیه ی مذکور، اشاره به حرکت کهکشانها دارد که در آسمان شناورند و منظور از حرکت خورشید، حرکت دورانی به دور خویش و یا حرکتی است که همراه منظومه شمسی دارد. گفته شده، تمامی فلکها کهکشانها در حرکتی شناورند که علم امروز به چگونگی برخی از آنها پی برده است؛ ولی قرآن در هزار و چهارصد سال پیش بر آن اشاره نموده است.(31)
حرکت شهابها به سوی زمین و کنترل آنها توسط نیرویی در برابر زمین نیروی جو و گازهای اطراف زمین و دیگر کرّات از شگفتیهایی هستند که امروز دانشمندان به برخی از آنها پی برده اند. موریسین می گوید: اگر هوای محیط زمین اندکی از آنچه هست رقیق تر می بود، اجرام سماوی و شهابهایی که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت می کنند و در همان فضای خارج منفجر می شود، دائماً به سطح زمین می رسیدند و هر گوشه ی آن را مورد اصابت قرار می دادند.(32)
آیا تطبیق آیات قرآن بر اکتشافات علمی صحیح است؟
در بررسی پاسخ این پرسش می باید به دو دیدگاه اشاره شود: برخی چنان راه افراط را پیش گرفته اند که آیات قرآن را با کمترین تناسب، بر یک سلسله فرضیات علمی و نه حقایق مسلم و قطعی، تطبیق کرده اند و به گمان خود، خدمتی در شناسایی معارف قرآن نموده اند؛ در حالی که چنین تصوّری، صحیح به نظر نمی رسد؛ زیرا فرضیّات علمی، همواره در حال تغییر و تحول هستند و قرآن، واقعیت ثابت؛ بنابراین تطبیق آن بر یک سلسله امور متغیر، منطقی نیست و نه خدمتی به علم و دین است.در برابر این دسته، گروه دیگری راه تفریط راه پیموده اند و معتقدند که به هیچ وجه حق نداریم تا مسایل علمی را هر چند که مسلم و قطعی باشند بر آیات قرآن، هر اندازه هم صریح باشند، تطبیق دهیم؛ این تعصب نیز غیرمنطقی به نظر می رسد؛ زیرا مواردی که از حالت فرضیه خارج شده و در نظر دانشمندان علوم تجربی، به یک اصل علمی مسلّم تبدیل گردیده است و در آیات هم بر آن دلالتی وجود دارد، تطبیق آیات قرآن بر آنها، درست می باشد و نشانی از بیان عظمت قرآن در مسایل علمی دارد و نمی باید از تطبیق آنها بر مسایل علمی، خودداری کنیم؛ البته هر تطبیقی می باید همراه با روش صحیح، در برداشت از الفاظ، مانند بهره بردن از قواعد ادبی در استنباط معانی باشد.
پی نوشت ها :
1. بقره، 2.
2. آل عمران، 164.
3. ر.ک: اعجاز علمی قرآن، بخش سوم و چهارم.
4. رعد، 3.
5. ذاریات، 49.
6. تفسر نمونه، ج10، ص 115.
7. همان، ج22، ص 376.
8. نورالثقلین، ج5، ص 130.
9. ذاریات، 49.
10. حجر، 22.
11. تفسیر نمونه، ج11، ص 61.
12. حجر، 19.
13. المیزان، ج12، ص 139.
14. طه، 53.
15. تفسیر نمونه، ج13، ص 222.
16. نازعات، 30.
17. همان، ج26، ص 100 و ج22، ص 374.
18. ذاریات، 47.
19. آغاز و انجام جهان، ص 74؛ به نقل از تفسیر نمونه، ج22، ص 374.
20. طارق، 5-7.
21. انسان، 2.
22. تفسیر نمونه، ج25، ص 340.
23. قیامت، 36-38.
24. مؤمنون، 12-14.
25. المیزان، ج15، ص 20.
26. انبیاء، 30.
27. مجمع البیان، ج7، ص 72.
28. نور، 45.
29. فرقان، 54.
30. انبیاء، 33.
31. تفسیر نمونه، ج13، ص 400.
32. راز آفرینش انسان، ص 34.
مؤدب، سیدرضا؛(1390)، اعجاز قرآن، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، چاپ دوم