گزارشی از وضعیت سیاسی ایران در سال‌های ۱۳۱۸ تا 13۴۰ق

در سال‌های ۱۳۱۸ تا 13۴۰ق/19۰۰ تا 19۲۱م، یعنی آغاز قرن بیستم میلادی، وقایعی در جهان روی داد که تاثیر هر یک، بر اوضاع داخلی ایران متفاوت بود. در این سال‌ها که همزمان با وقوع انقلاب مشروطه در ایران بود، رقابت
دوشنبه، 5 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گزارشی از وضعیت سیاسی ایران در سال‌های ۱۳۱۸ تا 13۴۰ق
گزارشی از وضعیت سیاسی ایران در سال‌های ۱۳۱۸ تا 13۴۰ق/19۰۰ تا 19۲۱م

 

نویسنده: الهام لطفی (1)
منبع: راسخون



 

چکیده

در سال‌های ۱۳۱۸ تا 13۴۰ق/19۰۰ تا 19۲۱م، یعنی آغاز قرن بیستم میلادی، وقایعی در جهان روی داد که تاثیر هر یک، بر اوضاع داخلی ایران متفاوت بود. در این سال‌ها که همزمان با وقوع انقلاب مشروطه در ایران بود، رقابت بین قدرت‌های استعماری، به شکل جدیدی نمود یافت. روس و انگلیس به دنبال آن بودند که رقابت‌های دیرینه را با تقسیم جهان بین خود، حل و فصل کنند و در این سیاست جدید، به سرزمین ایران نیز نظر داشتند. آنان با دادن اولتیماتوم و امضا قراردادهای یک طرفه با ایران، به دنبال اهداف خود بودند. در مقابل دولتمردان ایرانی غافل و ناتوان از درک اوضاع جهان بودند. حال پژوهش پیش‌رو می‌کوشد با استفاده از روش توصیفی‌تحلیلی، وضعیت سیاسی ایران را در این سال‌ها بررسی کند.

کلید واژه:

انقلاب مشروطه، قرارداد ۱۹۰۷، جنگ جهانی اول، قرارداد ۱۹۱۵.

انقلاب مشروطه ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱م

مشروطیت یکی از وقایع مهم تاریخ ایران، در آغاز قرن بیستم است. «مشروطیت به معنای حکومت عدل و قانون و برقراری تساوی حقوق و مهارشدن قدرت‌های مطلقه و عدم تجاوز به آزادی‌های اندیشه و قلم و گفتار » است (فخرایی، 1371: 3 ).
انقلاب مشروطه یکی از وقایع درخور توجهی است که در تاریخ ایران روی داده و چشمگیرترین تحوّل را در شئون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران به وجود آورده است. نهضت مشروطه حکومت استبدادی را که از آغاز تشکیل حکومت‌های مستبد تا آن زمان در ایران فرمانروایی می‌کرد، زیر سوال برد و حکومت ملی را برقرار کردکه بر فلسفه نوین، رشد فکر، آزادی و عدالت تاکید می‌کرد ( ملک‌زاده ، 1371، ج1و2و3 : ۲۰ و ۲۱).
نخست عدّه‌ای روشنفکر که اکثراً در کشورهای اروپایی تحصیل کرده بودند و از افتادن ایران به دست روس و انگلیس واهمه داشتند، ندای آزادی و لزوم تغییرات اجتماعی واقتصادی را سر دادند. حرکت این عده، همچون جرقه‌ای بود که به قشر روحانی و طبقه‌ی بارزگانان نیز سرایت کرد و باعث شد آتش انقلاب شعله‌ور شود. آن‌ها معتقد بودند که ترقی و تعالی ایران بدون سرنگونی نظام استبدادی میسر نمی‌شود ( گروته، 1369: ۲۳۳ و ۲۳۴ ).
در سال 1322ق/ دسامبر 1905م، بازرگانان تهران به رهبری سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی عزل صدر اعظم، عین الدوله، را از شاه خواستار شدند. دولت هم در برابر آن‌ها عکس‌العمل نشان داد که با توقیف و تبعید گروهی از رهبران شورش و پراکنده کردن اجتماع مردم کوچه و بازار همراه بود ( کاظم زاده، 1354: 454 ).
در همین سال، جنگ بین روسیه و ژاپن آغاز شده و روسیه‌ی قدرتمند از کشور کوچک آسیایی شکست خورده بود. اخباری که از جریان انقلاب روسیه، در زمستان 1905م، به ایران می‌رسید مردم را از خواب غفلت بیدار می‌کرد ( گروته، 1369: 233 ).
در آن زمان، قند و شکر از روسیه وارد می‌شد؛ اما به‌علت شکست روسیه در جنگ اوضاع آن کشور نابسامان شده و قند در ایران گران شده بود. به‌علت گران شدن قند حکمران تهران، علاالدوله، دستور داد که چند تاجر خوشنام قند را به چوب بستند؛ پس تجار نیز که از سیاست‌های حکومت دل‌خوشی نداشتند، به همراه کسبه و روحانیان، به‌عنوان اعتراض در مسجد شاه تهران بست نشستند. ولی گماشتگان صدراعظم، به کمک امام جمعه تهران که داماد ناصرالدین شاه و از طرفداران حکومت بود، بست نشینان را متفرق ساختند. سپس گروهی از علما به رهبری سید محمد طباطبایی به ری و حرم شاهزاده عبدالعظیم رفتند و در آنجا بست نشستند (آرکدی، 1381: 97). در آنجا نیز شاه به خواسته‌های مهاجران توجهی نکرد. مهاجران به قم رفتند و خواسته‌های خود را بار دیگر تکرار کردند. سرانجام مظفرالدین شاه تسلیم خواسته‌های آن‌ها شد و در 28 مرداد ۱۲۸۵، فرمان تأسیس مجلس شورای ملی را صادر کرد و قانون اساسی را به تصویب رساند. مظفرالدین شاه ده روز بعد از امضای قانون اساسی درگذشت.
با مرگ مظفرالدین شاه و آغاز سلطنت پسرش، محمدعلی شاه، بار دیگر کفه ترازوی سیاست ایران، به نفع روس‌ها سنگینی کرد؛ زیرا محمدعلی شاه تحت نفوذ روس‌ها بود و مخالف مشروطه و امتیازاتی که پدرش مظفرالدین شاه به مشروطه‌خواهان داده بود (طلوعی، 1370: 426). بدین ترتیب، از انقلاب مشروطه تا پایان استبداد صغیر، روسیه به طرفداری از مستبدان در برابر مشروطه‌خواهان پرداخت.

قرارداد 1907م

انگلیس و روس، برای حفظ منافع و مصالح بین‌المللی خود و اشتراک منافع، در برابر قدرت روزافزون آلمان، به هم نزدیک شدند و اختلافات دیرینه‌ی خود را درباره‌ی مناطق نفوذ کنار گذاشتند. در آن زمان، دولت فرانسه در نزدیک کردن روسیه و انگلستان کوشش بسیاری کرد ( ولی‌زاده، 1385: 83). سرانجام در 31 اوت سال 1907م/21 رجب سال 1325ق ، با میانجیگری فرانسه، دو قدرت استعماری قراردادی امضا کردند که طبق این قرارداد ایران به سه قسمت تقسیم شد. نیمه شمالی ایران که شامل مناطق آباد و پُر جمعیت بود از خط فرضی بین قصرشیرین، اصفهان، یزد، خواف و مرز افغانستان منطقه نفوذ روسیه شناخته شد. در مقابل قسمت جنوبی از خط فرضی بین بندرعباس، کرمان، بیرجند، زابل و سر حدّ افغانستان جزو منطقه نفوذ انگلستان شد. این منطقه دارای ارزش استراتژیک، برای دفاع از هند بود. باقیمانده‌ی خاک ایران، منطقه‌ی بی‌طرف و متعلق به دولت ایران شناخته شد که شامل کویر و بیابان‌های بی‌آب و علف و فاقد اهمیت بود (حقیقت، ۱۳۸۱: 327 و ۳۲۸). ایجاد منطقه بی‌طرف برای این منظور بود که دو دولت تا حدودی از هم فاصله بگیرند و از برخوردهای احتمالی و اختلافاتشان در این منطقه جلوگیری شود.
در روز هفتم شعبان 1325ق/16 سپتامبر 1907م، سفیران روسیه و انگلستان به‌طور رسمی دولت ایران را از انعقاد این قرارداد مطلع کردند. این امر باعث هیجان و ناراحتی شدیدی، بین مردم و نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای ملی ایران شد و تظاهراتی بر ضد سیاست دو دولت روس و انگلیس در تهران و شهرستان‌ها صورت گرفت. دو دولت شروع به اجرای مفاد قرارداد و اشغال ایران کرده و به اعتراض‌های ایران توجهی نکردند (مهدوی، 1388: ۳۲۰ و ۳۲۱).
بدین صورت دو دولت روس و انگلیس، تمام اختلافات سیاسی خود را حل کردند و ایران را تصاحب کردند.

اولتیماتوم روسیه به ایران

حکومت مشروطه وارث اوضاع سیاسی و اقتصادی اسفناکی بود. در اواخر سال1327ق/ 1910م، نمایندگان دوره‌ی اول مجلس، برای آنکه به اوضاع مملکت سروسامان دهند، تصمیم به استخدام تعدادی مستشار خارجی، در امور داخلی ایران گرفتند. در این زمان، امور مالی ایران به‌علت آشفتگی‌های سیاسی و اقتصادی، تهی‌بودن خزانه‌ی دولتی و استقراض‌های خارجی، وضع بسیار وخیمی داشت؛ پس در اواخر سال 1328ق/1910م، دولت ایران برای ترمیم اوضاع و سیستم مالی از آمریکا درخواست اعزام عده‌ای مشاور مالی کرد. در 1329ق/1911م، دولت آمریکا، پنج نفر مشاور آمریکایی را به ریاست مورگان شوستر برای نظارت و اصلاح مالیه به ایران فرستاد و شوستر در 11 جمادی‌الاول 1329ق/10 مه 1911م، وارد تهران شد. شوستر از حقوق و اختیارات بسیاری برخوردار بود و شروع به اصلاحاتی در زمینه‌ی مالی و گمرکات کرد؛ به‌طوری‌که حق کنترل تمامی معاملات مالی، عملکردهای پولی دولت، ضرابخانه، وصول مالیات و درآمدهای دولتی، تنظیم بودجه دولت و نظارت در اجرای آن، نظارت بر قرضه‌ها و امتیازات به او واگذار شد و هیچ خرج و مخارجی بدون اجازه او صورت نمی‌گرفت. در واقع می‌توان گفت که تمام دارایی و بسیاری از شعب اقتصادی ایران تحت کنترل و نظارت شوستر قرار گرفته بود. او همواره در تلاش بود که کالاهای آمریکایی را وارد بازار ایران کند و می‌کوشید تا ایران را زیر بار قرض‌های خارجی بیندازد. همچنین زمینه را برای کسب امتیازات استخراج نفت و ساختن خطوط آهن برای آمریکای‌ها مهیا کند (سعیدی، 1384: ۱۷۶ و ۱۷۷).
نخستین اقدام شوستر، گذراندن قانونی برای تمرکز درآمد گمرکات بود. به‌موجب این قانون، مقرر شد، ابتدا درآمد گمرکات به خزانه دولت ایران وارد شود و سپس حق‌السهم کشورهای خارجی پرداخت شود. روسیه از این اقدام شوستر سخت عصبانی شد و اعلام کرد که مأموران بلژیکی نباید از این قانون اطاعت کنند وگرنه قشون روسیه گمرکات شمال را تصرف خواهد کرد. ولی شوستر هیچ ترسی به خود راه نداد ( حقیقت، 1381: 336 و ۳۳۷) و تیمی آمریکایی، همراه خود به ایران آورد و تصمیم گرفت، نیروی پلیس ملّی برای جمع‌آوری مالیات‌ها تأسیس کند. او برای ایجاد یک ژاندارمری ۱۲هزار نفری تلاش کرده و سعی کرد که به‌تدریج آن را به یک ارتش تبدیل کند. هدف شوستر این بود که با این کار، نه تنها وزارت مالی کشور، بلکه وزارتخانه نظامی را هم تحت سلطه قرار دهد. مقرر شد، ریاست ژاندارمری را افسری مقیم ارتش انگلیس، به نام ماژور استوکس به‌عهده گیرد. اما دولت روسیه تزاری، به‌شدت به فعالیت‌های شوستر اعتراض کرد (آرکدی، 1381: 109).
روس ها در 7 ذی الحجّه 1329ق/ 29 نوامبر 1911م، اولتیماتومی به ایران فرستادند؛ بر اساس این التیماتوم، اگر ایران در ظرف چهل‌وهشت ساعت پیشنهادهای آن‌ها را قبول نمی‌کرد، قشون روس تهران را اشغال می‌کردند. پیشنهادهای روس‌ها به این شرح بود: ۱. مستر شوستر آمریکایی از ایران اخراج شود و وضعیت افرادی که شوستر به خدمت فراخوانده است، تعیین شود؛ ۲. دولت ایران نباید، بدون موافقت روس و انگلیس هیچ مستشار خارجی را به خدمت بگیرد؛ ۳. ایران باید هزینه‌ی لشکرکشی اخیر قشون روس به ایران را می‌پرداخت (پورآرین، 1385: 314). هنوز مدت اولتیماتوم تمام نشده بود که قوای روسیه در انزلی پیاده شدند (فخرایی، 1371: 220 ؛).
به‌دنبال‌این اولتیماتوم، مردم در تهران و رشت و تبریز به تظاهرات بر ضد مظالم و زورگویی‌های روس‌ها تظاهرات و از مظالم روس‌ها شکایت کردند( ملک‌زاده، 1373،ج 6و7: 1458)
مجلس شورای ملی اولتیماتوم را رد کرد؛ اما به محض اینکه قوای روسی به طرف تهران به حرکت درآمد، صمصام‌السلطنه، نخست‌وزیر، از ترس اینکه روس‌ها پایتخت را اشغال کنند، تصمیم گرفت که تسلیم شود. وزیر مختار ایران در پاریس و لندن، با سازانوف که در آن موقع در پاریس بود، ملاقات کردند و سرانجام قرار بر این شد که شوستر از خدمت دولت ایران برکنار و اخراج شود. در ادامه روس‌ها از سایر شروط خود، درباره‌ی استخدام‌نکردن مستشار خارجی و پرداخت هزینه لشکرکشی قشون به ایران منصرف شوند. به این صورت دولت ایران، در دوم محرم سال 1330ق/24 دسامبر 1911م، اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و مجلس شورای ملی را منحل و شوستر را از ایران اخراج کرد ( حقیقت، 1381: 338 ؛ ملک‌زاده، 1373، ج6 و 7: 1478).
بعد از اینکه شوستر به آمریکا بازگشت، امور خزانه‌داری و مالی ایران به مورنارد، مستشار بلژیکی گمرکات، واگذار شد. در واقع، او عامل سیاست روسیه در ایران بود و تمام اصلاحات و اقدامات شوستر، در زمینه‌ی مالی و اقتصادی را نقش بر آب کرد. دولت ایران که از ادامه‌ی اقدامات او در کشور راضی نبود؛ اما با توجه به نفوذ و قدرت روسیه در ایران و در اثر صلاح‌اندیشی سِر ادوارد گری، وزیر امور خارجه انگلستان، که می‌گفت: «در حال حاضر باید مماشات کرد » مجبور شد در مقابل اقدامات او سکوت کند. روسیه نه‌تنها دست از سیاست خشونت‌آمیز خود بر نداشت، بلکه بر شدت آن افزود و ارتش جدیدی وارد رشت و تبریز کرد. نیروهای انقلابی در برابر این نیروی جدید، مقاومت بسیاری از خود نشان دادند؛ ولی سرانجام قشون تزاری با کمک دسته‌های ضد انقلابی موفق شدند، واحدهای انقلابی را شکست دهند و تبریز را اشغال کنند (حقیقت، 1381: 339).

جنگ جهانی اول و قرارداد 1915م

احمد میرزا در 28 شعبان 1332ق/1914م، چون به سن رشد رسیده بود تاجگذاری کرد. اما این شاه جوان از همان آغاز کارش با مشکل بزرگی مواجه شد و آن آغاز جنگ جهانی اول بود. جنگ جهانی اول پس از قتل ولیعهد اتریش به وسیله یک جوان صرب در شهر سارایوو آغاز شد، اما علت اصلی آن، همان رقابت های بین المللی چندین ساله دولت های بزرگ اروپایی بود که از پیشرفت های سیاسی و نظامی آلمان و اتریش بیمناک بودند و بدین سان زمینه بروز جنگ را فراهم ساختند(کسروی، 1357، ج2: 588). سرانجام این جنگ پس از اولتیماتوم امپراتور اتریش به صربستان، آغاز شد.
در دهم رمضان سال 1332ه.ق/سوم اوت 1914م، جنگ بزرگی میان کشورهای متحد در پیمان «اتفاق مثلث» (فرانسه، روسیه و انگلستان) با دول اروپای مرکزی، متحد در پیمان «اتحاد مثلث» یعنی آلمان واتریش آغاز گردید. روس ها به حمایت از صرب‌ها برخاستند و آلمان‌ها هم به متحدین پیوستند و به روسیه و فرانسه اعلان جنگ دادند و ایتالیا هم که از ابتدا در صف متحدین بود با تغییر موضع خود به متفقین پیوست. در شرق هم ژاپن و چین علیه آلمان‌ها وارد جنگ شدند و جنگ کاملا جنبه جهانی پیدا کرد و به مدت چهار سال، ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸م، ادامه پیدا کرد (معطوفی، 1384، ج2: 938).
به محض آغاز جنگ ایران بی طرفی خود را اعلام کرد. در این بحبوحه دوره سوم مجلس شورای ملی افتتاح شد و مستوفی الممالک به نخست وزیری منصوب شد و کوشش کرد که به هر قیمتی شده بی طرفی ایران را حفظ نماید، ولی در این امر توفیقی حاصل ننمود و خاک کشور صحنه جنگ و منازعه بین نیروهای متخاصم روسیه، عثمانی و انگلیس شد (شمیم، 1384: 562).
در این هنگام، دولت روسیه حدود هشت هزار سرباز روسی را در چهار نوبت به عنوان حفظ جان و مال اتباع روسیه و برای حفاظت از سفارت و کنسولگری های خود وارد ایران کرد که این مسئله دولت عثمانی را به شدت نگران کرد. بدین سبب دولت عثمانی هم نیرویی حدود شش هزار سرباز و توپخانه و سواره نظام وارد خاک ایران کرد و در ذی الحجّه سال 1332ق/ نوامبر1914م، دولت عثمانی طی یادداشتی به ایران اخطار کرد که اگر قشون روسیه خاک ایران را تخلیه نکند، ارتش عثمانی به منظور جلوگیری از حملات احتمالی دشمن، آذربایجان را تصرف خواهد کرد. به دنبال این یادداشت، ایران از روسیه و انگلستان درخواست کرد که ضمن محترم شمردن بی طرفی ایران، قوای خود را از خاک ایران خارج کنند. اما روسیه و انگلیس به این تقاضای ایران توجهی نکردند و حتی بیشتر بر تعداد قوای خود در ایران افزودند. بدین سبب دولت عثمانی در 27 صفر 1333ق/14 ژانویه1915م، تبریز را که روس ها بدون جنگ تخلیه کرده بودند به تصرف خود درآوردند. اما این پیروزی زیاد طول نکشید و روس ها در نبرد ساری قمیش شکست سختی به آن ها وارد کردند و توانستند در 14 ربیع الاول 1333ق/30 ژانویه 1915م، تبریز را پس بگیرند (مهدوی، 1388: 333 و ۳۳۴).
در اولین سال جنگ، قوای متفقین موفقیت های زیادی کسب کردند اما در سال 1333ق/1915م، با پیوستن دولت عثمانی به آلمان، اتریش و مجارستان جبهه ی متحدین تقویت شد و آنان توانستند ضربات بسیاری بر قوای متفقین وارد کنند. با پیوستن عثمانی همسایه غربی ایران به متحدین، اهمیت ایران برای متفقین دو چندان شد و متفقین برای جلوگیری از پیشروی متحدین تلاش های بسیاری انجام دادند. بعد از آن که روس ها تا اصفهان پیش روی کردند و انگلیسی ها نیز دو قوای امنیه و طرفداران وکلای مهاجر ایران و متحدین را مغلوب ساخته بودند، دو دولت انگلیس و روس قرارداد 1907م را از ملغی نمودند و به جای آن قرارداد دیگری که به قرارداد 1915م، معروف است را بین خود منعقد کردند. طبق این قرارداد آن‌ها منطقه بی‌طرف را که قبلا متعلق به ایران شناخته شده بود را به کلی نادیده گرفتند و ایران را به دو منطقه نفوذ میان خود تقسیم کردند و چنان توافق حاصل شد که روسیه در منطقه تحت نفوذ خود تا حدود ۱۱هزار قوای قزاق تشکیل دهد و در مقابل دولت انگلستان هم در سال 1916م به تاسیس پلیس جنوب دست زد. فرماندهی پلیس جنوب به عهده ی سرپرسی سایکس(2) بود (اقبال آشتیانی، 1384: 740؛ قدیانی، 1384: 175).
این نبردها همچنان بین کشورهای متحد و متفق مثلث به مدت چهار سال ادامه داشت تا این که سرانجام این جنگ که بخش بزرگی از امکانات بشری را به نابودی کشانده بود با شکست آلمان و هم پیمانانش به پایان رسید. یک سال بعد از تمام شدن جنگ زمینه را برای انجام مذاکرات صلح در «کنفرانس صلح ورسای» فراهم کردند. در طی این کنفرانس فرانسه و انگلیس توافقات بیشتری نصیبشان شد ولی آلمان ها بخشی از خاک خود و مستعمراتشان را از دست دادند و مسئول جنگ شناخته شدند( معطوفی،1384، ج2: 938). نمایندگان ایران هم در این کنفرانس شرکت داشتند و یک سری تقاضاهایی از جمله لغو قرارداد 1907م، و بازگرداندن مرزهای ایران به قلمرو سال های گذشته اش، خصوصاً در شمال شرق به حدود جیحون را داشتند. ولی به آن ها اجازه ندادند که تقاضاهای خود را به کنفرانس صلح تقدیم دارند(سایکس، 1335 ،ج2: 720 تا ۷۲۲).

انقلاب 1917م روسیه

انقلاب 1917م روسیه در دو مرحله به وقوع پیوست: نخست در مارس 1917م، در اولین مرحله از انقلاب یک حکومت موقتی مرکب از ده لیبرال و یک سوسیالیست انقلابی به نام« الکساندر کرنسکی» که همگی مخالف ادامه رژیم استبدادی بودند، تشکیل شد. کرنسکی رهبر حزب انقلابیون اجتماعی بود که در این کابینه به سمت وزارت دادگستری و جنگ رسید و سرانجام در 25 ژوئیه 1917م، به نخست وزیری رسید. بارزترین ویژگی این انقلاب مجبور ساختن تزار، نیکلای دوم به استعفا از سلطنت بود (پالمر، 1349 :412). مرحله دوم انقلاب، در اکتبر 1917م شکل گرفت که یکی از مهم‌ترین نتایج آن تغییر رژیم سیاسی روسیه و روی کار آمدن حزب انقلابی بلشویک در آن کشور بود و لنین رهبر بلشویک‌ها با برانداختن حکومت کرنسکی در راس قدرت قرار گرفت و زمامدار روسیه شد. همچنین لنین اولین کابینه کمونیستی جهان را تحت عنوان «شورای کمیسرهای خلق» تشکیل داد و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. با وقوع این انقلاب و تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و پایان جنگ جهانی اول، سیاست‌های شوروی در قبال ایران و جهان، تغییرات بسیاری کرد (ولی‌زاده، 1385: 91؛ مهدوی، 1388: 351).
این انقلاب، رژیم سیاسی و وضعیت اجتماعی و اقتصادی روسیه را دگرگون ساخت و در وضع سیاسی ایران و رابطه با روسیه تزاری تغییراتی صورت گرفت. مهم‌ترین اثر این انقلاب از کار افتادن دستگاه نیروی جنگی روسیه، در ایران بود که باعث بازگشت سپاه روسیه تزاری از مناطق شمالی و شمال غرب ایران شد. از آن جایی که بنیان رژیم جدید شوروی براساس سوسیالیسم و حمایت از طبقات رنجبر و زحمت‌کش و مبارزه با هر نوع استعمار قرار گرفته بود، طبعاً نمی‌توانست با زورگویی رژیم سرنگون شده تزاری موافق باشد. بدین سبب لنین اعلام نمود که هرگونه امتیازات سیاسی دیپلماسی و امثال آن را که رژیم تزاری به عنف و زور از ایران کسب کرده است، لغو شده و از درجه اعتبار ساقط می‌داند (شمیم، 1384: 575 و ۵۷۶).
ایران هم پس از شنیدن خبر انقلاب بلشویکی در روسیه و استعفای تزار نیکلای دوم و تشکیل حکومت موقت که با شور و شعف بسیاری از سوی زحمت کشان ایران استقبال شد، تلگراف تبریکی به وسیله عده‌ای از نمایندگان سابق دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس شورای ملی، بنا به اشاره سید ضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه رعد که در آن زمان برای انجام ماموریتی از طرف دولت ایران به روسیه رفته بود، به مجلس جدید شوروی (دوما) مخابره کرد (شمیم، 1384: 577 ؛ الموتی، 1370: 84).

قرارداد 1919م

در سال‌های پس از جنگ جهانی اول، انگلستان قهرمان اصلی جنگ و توانمندترین امپراطوری جهان به شمار می‌رفت و نیروهای‌اش سراسر ایران، خاورمیانه، قفقاز و ترکستان را تحت نفوذ خود داشتند. با سرنگونی حکومت تزاری که بزرگ‌ترین رقیب انگلستان بود، دیگر نیرویی که بتواند در برابر خواسته‌های آن دولت ایستادگی کند وجود نداشت. انگلیسی‌ها چون دیدند که شمال ایران آزاد شده و ممکن است، آلمان‌ها از راه قفقاز و بحر سیاه به این منطقه دست اندازی و راهی به طرف هندوستان باز کنند، از راه بلوچستان قوایی به خراسان آوردند و همزمان از حوالی، مغرب خود را به همدان، قزوین و رشت رساندند. نیروهای روسیه هم پس از اینکه ناحیه‌های جنوبی کشور خود را از عناصر مخالف پاکسازی کردند، در تعقیب گروه‌هایی از آنان وارد شهرهای شمالی ایران شدند و نیروهای انگلیسی در مقابله با نیروهای دولت انقلابی بلشویکی شکست خوردند و عقب نشینی کردند (اقبال آشتیانی، 1384: 739 و ۷۴۰).
هنگامی که وثوق‌الدوله به نخست‌وزیری رسید، روزنه‌ای تازه برای اجرای سیاست‌های استعماری انگلستان در ایران گشوده شد و بالاخره در ماه شوال 1337ق/اوت1919م، دولت ایران را به امضای قرارداد منحوس دیگری مجبور ساختند. این قرارداد که به قرارداد 1919 معروف شده بود، میان وثوق الدوله (رئیس الوزرا) و شاهزاده نصرت الدوله فیروز میرزا (وزیر امور خارجه) و اکبر میرزا صارم الدوله (وزیر دارایی) به نمایندگی از ایران و سر پرسی کاکس(3) وزیر مختار جدید انگلستان به نمایندگی از انگلیس، در 13 ذی القعده 1337ق/ نهم اوت 1919م، به امضا رسید (پورآرین، 1385: 482).
این قرارداد در شش ماده و یک مقدمه نوشته شده بود و ماهیت آن عبارت بود از این که انگلستان تعهد می‌کرد که به استقلال و تمامیت ایران احترام بگذارد و وامی به مبلغ ۲میلیون پوند در اختیار ایران بگذارد و در ایجاد راه آهن، تجدید نظر در تعرفه ها و گردآوری غرامت جنگی از اشخاص ثالث به ایران کمک کند. در مقابل ایران نیز واگذاری امتیاز انحصاری تامین سلاح، آموزش نظامیان و مشاوران اداری را به انگلیس وعده داده بود (آبراهامیان،1387: 142). این قرارداد نظارت بر تشکیلات سیاسی و مالی و گمرکی ایران را منحصراً در اختیار مستشاران انگلیسی قرارمی داد (مکی، 1358، ج1: 39).
انتشار خبر این قرارداد در روزنامه‌های تهران، سبب برانگیخته شدن خشم مردم و شخصیت‌های سیاسی‌مذهبی شد و بسیاری از آزادی‌خواهان بر ضد آن قیام کردند؛ حتی اکثر روزنامه‌های خارجی درباره آن مقاله‌های تندی نوشتند و به آن تاختند. سرانجام مجمع اتفاق ملل که تازه تشکیل شده بود، این قرارداد را چون برخلاف اساس مجمع بسته شده بود به رسمیت نشناخت و اجرای قرارداد متوقف ماند ( قبال آشتیانی، 1384: 740) .

نتیجه

در آغاز قرن بیستم میلادی، مردم ایران موفق شدند، فرمان مشروطه را به امضا شاه برسانند و نخستین مجلس شورا را در ایران افتتاح کنند. همزمان با این موفقیت مردم ایران دخالت قدرت‌های روس و انگلیس، در اوضاع داخلی ایران، ادامه یافت و شکل جدیدی به خود گرفت. روس و انگلیس با امضای دو قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵م، سرزمین ایران را به مناطق نفوذ خود تقسیم کردند و طبق این قراردادها، هر یک از این دولت‌ها قسمتی از خاک کشور را تصرف کردند.
با وقوع جنگ جهانی اول، دولت‌های متحد و متفق جنگ برای رسیدن به خواسته‌های خود، کشور بی‌طرف ایران را وارد بازی بزرگ کردند. در این جنگ سرزمین ایران، به خصوص قسمت‌های غربی، به میدان جنگ متفقین و متحدین تبدیل و خسارت‌های فراوانی متحمل شد. در حین جنگ و با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، روس‌ها نیروهای خود را از ایران فراخواندند و از این زمان انگلیس یکه تاز میدان سیاست ایران شد. دولت انگلیس در سال ۱۹۱۹م و در دوران نخست‌وزیری وثوق الدوله قراردادی با دولت ایران امضا کرد که براساس آن ایران تحت‌الحمایه انگلیس می‌شد؛ اما این قرارداد با مخالفت مردم و روحانیان مواجه و لغو شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- کارشناس‌ارشد تاریخ ایران اسلامی
2- Sir percy sykes
3 - Sir perce kaks

کتابنامه::
. آبراهامیان، یرواند،(1387)، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، نی، چاپ۱۴، تهران.
. آرکدی،نیکی،(1381)، ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان1304-1175، ترجمه مهدی حقیقت خواه، ققنوس، تهران.
. اقبال آشتیانی،عباس و باقر عاقلی،(1384)، تاریخ ایران پس از اسلام(از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه و دوره پهلوی)، نامک، چاپ۴، تهران.
. پالمر، رابرت روزول، (1349)، تاریخ جهان نو، امیر کبیر، تهران.
. پورآرین، فواد،(1385)، انقلاب فراموش شده دولت های عصر مشروطه تا کودتای 1299ش، چاپار، تهران.
. حقیقت، عبدالرفیع،(1381)، تاریخ روابط خارجی ایران از کهن‌ترین زمان تاریخی تا عصر حاضر، کومش، تهران.
. سایکس، سرپرسی، (1335)، تاریخ ایران، نشر علی اکبرعلمی، چاپ ۲، بی‌جا.
. سعیدی، گلناز، (1384)، انقلاب اول روسیه و عصر مشروطه تحولات ایران و آسیای میانه، امیر کبیر، تهران.
. شمیم، علی اصغر، (1384)، ایران در دوره سلطنت قاجار، مدبر، چاپ ۱۱، تهران.
. طلوعی،محمود، (1370)، از لنین تا گورباچف، تهران، تهران.
. فخرایی، ابراهیم، (1371)، گیلان در جنبش مشروطیت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،چاپ۳، تهران.
قدیانی، عباس، (1384)، تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دوره قاجاریه، انتشارات فرهنگ مکتوب، چاپ۲، تهران
. کاظم زاده، فیروز، (1371)، روس و انگلیس در ایران1864-1914، ترجمه منوچهر امیری، آموزش انقلاب اسلامی، چاپ۲، تهران.
کسروی، احمد، (1357)، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، امیرکبیر، تهران، جلد۱ و ۲.
. گروته، هوگو، (1369)، سفرنامه گروته، ترجمه مجید جلیلوند، مرکز، تهران.
. معطوفی، اسدالله، (1376)، تاریخ فرهنگ و ادب گرگان و استرآباد، پدیده، گرگان.
. مکی، حسین (1358)، تاریخ بیست ساله ایران، امیرکبیر، تهران، جلد۱.
. ملک زاده، مهدی،(1363)، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، انتشارات علمی، چاپ چهارم، تهران، جلد ۴، ۵، ۶ و ۷.
. مهدوی، عبدالرضاهوشنگ (1388)، تاریخ روابط خارجی ایران(از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی)، امیرکبیر، چاپ ۱۴، تهران.
. ولی زاده، اکبر، (1385)،اتحاد جماهیر شوروی و رضاشاه (بررسی روابط ایران و شوروی میان دو جنگ جهانی)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط