نویسنده: الهام لطفی
منبع: راسخون
منبع: راسخون
چکیده
در سالهای1320 تا 1324ش، برابر با 1941 تا 1945م که همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم بود، قحطی وسیعی کشور ایران را فرا گرفت؛ به گونهای که مردم حتی قادر به تهیه قوت لایموت خود نیز نبودند و بسیاری از آنان در اثر گرسنگی جان خود را از دست میدادند. سوال اصلی پژوهش پیشرو این است که دولت ایران برای مبارزه با این قحطی چه اقداماتی انجام داد؟ به نظر میرسد که اقدامات دولت ایران، برای مبارزه با این قحطی و کاهش اثر آن موثر نبود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع و روزنامههاست.کلید واژه:
قحطی، جنگ جهانی دوم، نان سیلو، میلسپو، جیرهبندی.مقدمه
یکی از مهمترین پیامدها و عوارض جنگها در طول تاریخ، وقوع قحطی در میان مردم بوده است. چنانکه جامعه ایران در جنگ جهانی دوم نیز از این بلا در امان نماند و قحطی عمومی طی سالهای1320 تا 1324ش، برابر با 1941 تا 1945م، ایران را فرا گرفت.زمستان سال 1319ش برابر با 1941م، هشداری در این زمینه بود؛ چون محصول ﻏﻠﺔ ایران، به حد کفایت نرسید و در نتیجه سیلوهای سربه فلک کشیده، خالی از گندم ماند (ذوقی، 1368: 71). در این بین رضاشاه نیز از برقراری توازن بین تولید و مصرف غله در نقاط پرمحصول و قحطی زده ناتوان بود. در این سال اغلبِ کشاورزان، بهسبب پایینبودن قیمت دولتی گندم از کشت آن خوداری کرددند؛ اما رضاشاه بدونِ توجه به این امر، در اداﻣﺔ سیاست صنعتیکردن کشور، مطابق معمول مقداری از محصول گندم را بهازای واردکردن محصولات صنعتی، به خارج صادر کرد تا کار بهجایی رسید که برای پرکردن سیلوی که بهتازگی بنا کرده بود، گندمی نبود (بولارد، 1363: 83).
اشغال ایران، چندی پس از خاﺗﻣه فصل برداشت غله اتفاق افتاد و این باعث شد، بسیاری از تولیدکنندگان فرصت را غنیمت شمارند و از عرﺿه محصول برداشتی، امتناع ورزند. بهدنبال این وقایع، میزان معاملات خارجی ایران کاهش فوقالعاد های یافت و در نتیجه واردکردن کالاهای اساسی مانند قند، شکر، قماش و غله کاهش یافت و این مواد نایاب شد (بولارد، 1363: 84).
در آن زمان خوراک اصلی مردم ایران نان بود و برای طبقات پایین جامعه قوتلایموت؛ اما ازدحام جمعیت در برابر نانوایی ها صورت اسفانگیزی به خود، گرفته بود و مرگومیر ناشی از گرسنگی و بیغذایی، روز بهروز افزایش مییافت.
نانواها قسمتی از سهمیه آردی که دریافت میکردند، در بازار آزاد به چندین برابر قیمت میفروختند. آنان باقیماندﺓ آرد گندم را با جو، ذرت، خاک ارّه، ماسه و... مخلوط میکردند و نان نامرغوبی به دست مردم میدادند. (مردامروز، ۱۳۲۳، ش۱۹: ۵)؛ اما همین نان نامرغوب نیز دردسترس نبود. کمیابی ارزاق و مایحتاج عمومی بهحدی بود که مردم با زدوخورد، نان و قند و شکر تهیه میکردند.
قوام که در مرداد1321 برابر با اوت1942، به نخستوزیری رسید، قرصی نان روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود، گذاشت و گفت: « مشکل من این است. اگر بتوانم نان مرغوب دردسترس ﻫﻣﺔ ایرانیان قرار بدهم سایر مشکلات حل خواهد شد» (اطلاعات،1321، ش5009: 1).
در زمستان1320 برابر با 1942م، در بندر ریگ، قحطی شیوع یافت که اهالی برای رهایی از گرسنگی ملخهای هجوم آورده را میگرفتند و بعد از پخت میخوردند (تبرائیان، 1371: 170). در همین زمان، در بم قحطی کامل حکمفرما بود و نه تنها، بذری برای زراعت نبود، بلکه عدهای از گرسنگی جان دادند؛ این در حالی بود که بین بم و زابل، یکی از انبارهای غله ایران، فاصله چندانی نبود (اطلاعات،1320، ش4782: 1). در تبریز، مرکز غله خیزترین استان کشور ، در زمستان 1321ش برابر با 1943م، چنان قحطی و گرسنگی رواج یافت که نانواییها بهجای نان، سیبزمینی تحویل مردم میدادند (ساعدمراغهای، ۱۳۷۳: ۶۴).
اقدامات دولت برای کاهش آثار قحطی
دولت ایران، درجهت مبارزه با قحطی و کمک به مردم برای تامین نیازهای ضروری زندگی، اقداماتی انجام داد که هر چند به نتیجه نرسید؛ اما به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:جیرهبندی و توزیع کوپن: گرانی و کمیابی کالاهای اساسی مردم مانند قند، شکر، پارچه و... دولت ایران را مجبور کرد، برای نخستین بار مبادرت به جیرهبندی این کالاها کند؛ بنابراین کارتهای جیرهبندی(کوپن) تهیه کردند و به هر خانواده، مطابق جمعیت و پس از دیدن شناسنامه ساکنان آن، کارت میدادند تا در ساعات معین به شعبه بروند و جیره خود را دریافت کنند. برای انجام این منظور، روز توزیع کوپن و سرشماری را تعطیل عمومی اعلام کردند که 6آذر 1321 برابر با 27نوامبر1942 بود. در این روز، بیش از 3500 نفر از کارمندان دولت، اوراق مخصوص جیرهبندی را میان خانوادهها توزیع کردند (عصر اقتصاد، 1323، ش119: 2).
توزیع کوپن و اعمال جیرهبندی مشکل قحطی و کمبود امکانات را حل نکرد: در بسیاری از مواقع، بهازای کوپنی که در اختیار مردم بود، کالایی نبود که به آنان بدهند و مردم همه روزه برای تحویلگرفتن کالا، کوپنها را میبردند و بعد از ساعات طولانی، دست خالی بازمیگشتند؛ زیرا مواد غذایی، به مقدار کافی، در اختیار عاملان فروش نبود و فروشندگان در حق مردم اجحاف میکردند و کالا را به آنان نمیدادند. گزارشها و شکایتهای بسیاری از نقاط مختلف کشور در دست است و حاکی از شکایت مردم از نبود کالا در برابر کوپنهای دریافتی است؛ برای مثال اهالی آباده و شهرکرد در اردیبهشت 1323 برابر با می1944، از نرسیدن سهمیه پارچه و قند و شکر شکایت کردند (اطلاعات، 1323، ش5452: 3).
پس سیستم جیرهبندی و توزیع کوپن، دردی از مردم دوا نکرد و بازار سیاه، قاچاق و خریدوفروش کوپن را بههمراه آورد. تعدادی از مردم، به خریدوفروش کالاهای کوپنی و قاچاقی روآوردند و از این راه و با ستم بر مردم بیچاره و محروم، ثروت فراوانی اندوختند (اطلاعات،1322، ش5211: 1). بسیاری از فروشندگان و متنفذان محلی که سهمیه قند و شکر را دریافت میکردند تا بین مردم توزیع کنند، با استفاده از بیخبری مردم از اوراق جیرهبندی و شمارههای آن، سوءاستفادههای فراوانی میکردند (مکی، 1363، ج8: 270). گذشته از این، ماموران دولت نیز با «پارتیبازیهای رسواآمیزیی» که انجام میدادند (میلسپو،1370: 64)، سود سرشاری بهدست میآوردند. آنان با گرفتن حق حساب و رشوه اجازه میدادند، محتکران و انبارداران به فعالیتهای قبلی خود ادامه دهند و کالاهای کوپنی را انبار کنند (ساعدمراغهای، ۱۳۷۳: ۸۶).
در آن زمان انتشار کوپن تقلبی نیز رواج یافت و افراد سودجو، کوپن تقلبی منتشر میکردند؛ برای مثال در اردیبهشت1323 برابر با می1944، 140هزار کوپن را با اسامی جعلی میان اهالی همدان منتشر کردند. این در حالی بود که جمعیت این شهر تا شعاع 6کیلومتری بیش از 110هزار نفر نبود (رعد امروز، 1323، ش160: 4). یا در تبریز مقدار زیادی کوپن تقلبی در دست مردم بود که در بورس سیاه معامله میکردند. با تدبیر رئیس ادارﺓ جیرهبندی استان سوم(تبریز)، درهنگام توزیع سهمیه فروردینماه، حدود هزار کوپن تقلبی که در دست سوءاستفاده کنندگان بود از دریافت سهمیه محروم و بهاین صورت 42 هزار کیلو شکر را به نفع دولت ضبط کردند (رعد امروز، 1323، ش180: 4).
توزیع کوپن های جیرهبندی، مشکلات جدیدی را نیز بهوجود آورد؛ زیرا بسیاری از مردم مناطق دورافتاده ناچار بودند، برای گرفتن کوپن سهمیه خود، یک روز از کار بیکار شوند و به روستاها و یا شهرهای دیگر بروند؛ چنانکه رعایای دهستانهای شمال تهران همگی برای دریافت جیرﺓ خود، باید به دهستان کن میرفتند و این برای آنان مشکل بود. در بیشترِ مواقع نیز این رفتوآمدها بیفایده بود؛ چون، به اندازﺓ کافی کوپن چاپ نمیکردند و مردم دست خالی بازمیگشتند (اطلاعات، 1322، ش5375: 1).
از طرفی در زمان گرفتن کوپن، بهعلت ازدحام جمعیت، مردم دچار آسیب میشدند؛ مثلاً در مرحلهای از توزیع کوپن در تهران، سه زن بر اثر فشار جمعیت خفه شدند، انگشت طفلی بین در ماند و قطع شد، پیشانی پیرزنی را با قنداقه تفنگ شکستند و... (سپنتا، 1323، ش24: 1). این وضع گرفتن کوپن در پایتخت بود، در شهرستانها و دهات دورافتاده کار بهمراتب سختتر بود. بهنظر می رسد، توزیع کوپن و جیرهبندی کالاهای اساسی، ایجاد بازار سیاه و رشد گروهی محتکر و قاچاقچی را موجب شد که از این فرصت برای پر کردن جیب خود استفاده میکردند.
جا دارد از جیرهبندیهای موفقی نیز یاد کنیم که در این سالها اعمال شد و نتایج مثبتی به بارآورد و آن جیرهبندی کالا، توسط بانک ملی و شرکت نفت انگلیس و ایران بود که تنها شامل کارمندان آنان بود (بولارد، 1363: 92).
استخدام مستشار مالی (میلسپو): دولت ایران در زمان نخستوزیری قوام، برای بهبود اوضاع مالی و اقتصادی کشور، درصدد برآمد از وجود مستشاران خارجی استفاده کند. بهدنبال این تصمیم از آرتور میلسپو ، مستشار آمریکایی، برای حضور در ایران دعوت کردند. میلسپو که تازه از آسایشگاه معلولان روحی مرخص شده بود، در 29ژانویه 1943 برابر با 9بهمن1321، برای دومین بار با سمت مدیر کل دارائی به ایران آمد. میلسپو اولین بار، در سالهای 1301 تا1306ش، مستشار مالی ایران بود (آژیر، 1323، ش201: 2). نکته جالب توجه اینکه بار دوم نیز میلسپو، در زمان نخستوزیری قوام و به دعوت او به ایران آمد.
مطابق لایحهای که در مجلس به تصویب رسیده بود، دکتر میلسپو برای مدت پنج سال و با این امتیازات به استخدام دولت ایران درآمد: حقوق هیجدههزار دلار در سال؛ خانه مسکونی؛ هزﻳﻧﺔ مسافرت از آمریکا به ایران؛ اختیار تام در تنظیم بودجه کل کشور؛ تجدید سازمان وزارت دارایی؛ استخدام مستشاران خارجی؛ ترفیع و تنزیل رﺗﺑﺔ کارمندان دولت. اهداف مجلس شورای ملی را از تصویب این لایحه میتوان اینگونه برشمرد: تعدیل بودجه کشور؛ تامین خواروبار عمومی؛ تثبیت قیمتها؛ جلوگیری از افزایش قیمتها؛ رفع مشکل حملونقل؛ استفاده از قانون وام و اجاره؛ تهیه مواد حیاتی (ستاره، 1321، 1448: 2 ).
میلسپو از دولت ایران تقاضا کرد، او را از پرداخت مالیات بردرآمد، معاف کنند و دولت ایران با این تقاضا موافقت کرد! به دنبال این موافقت و برای تندادن به تقاضای دیگر این مستشار، دولتمردان ایران در تاریخ 23اردیبهشت1322 برابر با 13می1943، در مجلس قانونی تصویب کردند که به موجب آن و برخلاف قانون اساسی، به میلسپو حق قانونگذاری نیز اعطا کردند. مطابق این قانون جدید، میلسپو برای واردکردن و صادرکردن اجناس غیر خواروباری و مواد خام، انبارکردن و حملونقل و توزیع کالاها، صدور پروانه تولید و فروش و نیز انتشار کوپن و تثبیت قیمتها، میتوانست مقرراتی وضع کندکه این مقررات حکم قانون داشت (داد، 1322، ش186: 3)؛ اما در اثر سوءسیاست مستشاران آمریکایی، کمبود ارزاق و مایحتاج عمومی با شدت بیشتری ادامه یافت.
میلسپو اجازﺓ خروج اجناس از انبار را نمیداد و بیشترِکالاها در انبار میپوسید؛ برای نمونه، با وجودی که مردم ایران لخت و بیلباس بودند، هشتصدهزار متر پارچه ابریشمی در انبارهای شمال کشور در شرف پوسیدن بود و میلسپو مانع خارجکردن آن از انبار و فروش در بازار بود. علت او برای این ممانعت این بود که به بازرگانان ایرانی لطمهای نزند که برای واردکردن پارچههای ایریشم مصنوعی از سوئیس، در حدود 12میلیون دلار هزینه کرده بودند؛ ایندر حالی بود که هشتصدهزار متر پارچههای ابریشمی کارخانه حریر بافی چالوس از ابریشم طبیعی بود و مردم میتوانستند با قیمت کمی بخرند؛ اما پارچههای ابریشم مصنوعی که قرار بود از سوئیس وارد شود، قیمت بسیار هنگفتی داشت (ساعدمراغه ای، 1373: 218). با این توجیههای بیاساس، بسیاری از مایحتاج مردم ایران در انبارهای دولتی از بین میرفت و دردسترس نبود.
میلسپو برای تحکیم موقعیت خود و جلب اعتماد انگلیسیها، با سید ضیاء همدست شد و در آن زمان که پارچه بسیار کمیاب بود، 900 هزار متر پارچه، به رشیدیان همکار نزدیک سید ضیاء داد تا در بازار آزاد بفروشد. البته میلسپو این مقدار پارچه را طبق حواله و درخواست ارتش انگلیس، به رشیدیان سپرد (کیاستوان، 1327، ج1: 92).
در سالهای جنگ جهانی دوم کمیته خاورمیانه، مسئول تامین نیازهای کشورهای خاورمیانه بود و با نظارت مستقیم متفقین کار میکرد؛ چون ایران در تامین قند و شکر و گندم مردم در مضیقه بود و کارخانههای داخلی قادر به رفع نیاز مردم نبودند، کمیته خاورمیانه تامین نیازهای ایران را به عهده گرفت. میلسپو در صورت حسابی که به کمیته تسلیم کرد، جمعیت 16میلیونی ایران را 12میلیون نفر ارزیابی کرده بود؛ چون در سال 1301ش و همزمان با ماموریت اول او، جمعیت ایران در حدود 12 میلیون نفر بود، بر این عقیده بود که جمعیت ایران همیشه این تعداد است. گذشته از این کمیته خاورمیانه قبول کرده بود، سهمیه شکر ایران را شکر سفید بدهد؛ اما دکتر میلسپو به بهاﻧﺔ اینکه وضع مالی ایران مساعد نیست، تقاضای شکر قرمز و تصفیه نشده کرد و به کمیته بابت بهای شکر قرمز، بهای شکر سفید را پرداخت کرد و مابهتفاوت را به خزاﻧﺔ ایران واریز نکرد (ساعدمراغهای، 1373: 215). چنین فردی که حتی آمار دقیقی از جمعیت ایران نداشت و میزان جمعیت را براساس حدس و گمان و با اختلاف چشمگیر بیان میکرد، چگونه میتوانست اوضاع مالی و وضع خواروبار کشور را سر و سامان دهد؟!
میلسپو و همکارانش به بهاﻧﺔ جلوگیری از ایجاد و رونق بازار سیاه، تجارت آزاد را مختل کردند و با اتخاذ این سیاست، افزایش سرسامآور قیمتها را موجب شدند (دماوند، 1323، ش26: 1).
از اوایل سال 1323ش برابر با 1944م، مبارزه علیه میلسپو آغاز شد و روزنامهها با درج مقالاتی، به وی انتقاد و حمله کردند. روزناﻣﺔ مرد امروز، در مقالهای با عنوان «از مستشاران آمریکایی هم خبری نیست!» ضمن اشاره به وضع بد مردم، نوشت: «ملت ایران امیدوار بودند که با آمدن آقایان مستشاران و حسن تدبیر آنان سرزمین ایران بهشت برین گردد. یکی نیست بپرسد این همه سازمان و تشکیلات و مستشارانی که مانند مور و ملخ در تمام رشتههای اقتصادی کشور رخنه کرده اند چه می کنند؟ چه باری از دوش مردم برداشته اند؟ باید گفت آقای میلسپو شما و همراهانتان به عوض اینکه بار سنگین زندگانی را از دوش ملت ستم کشیده ایران سبک کنید خود و همراهانتان با مخارج گزافی که بهعنوان حقوق و غیره میگیرید سر بار توده بیچاره شدهاید» (مرد امروز، 1323، ش13: 2).
بالاخره مجلس در 19دیماه1323 برابر با 9ژانویه 1945، اختیارات دکتر میلسپو را لغو کرد؛ بدین ترتیب او و دستیارانش، کشور را ترک کردند؛ در حالی که اقتصاد ایران را ورشکسته و خزانه مملکت را چنان خالی کرده بودند که دولت حتی قادر نبود، حقوق بهمنماه کارمندان خودرا بپردازد. در قانون استخدام میلسپو آمده بود که اگر دولت ایران قبل از پایان مدت قرارداد، درصدد عزل وی برآید، باید رضایت خاطرش را فراهم کنند؛ بنابراین قرار شد، تا پایان آذرماه 1324 برابر با دسامبر1945، ماهیانه هزار و پانصد دلار از خزاﻧﺔ تهی ایران اخذ کند (داد، 1323، ش382: 5).
در کل میلسپو دو سال در مقام مدیر کل دارایی، بر ﻫﻣﺔ امور مالی و اقتصادی ایران حکم راند. وضع مالی و اقتصادی کشور، در طول این دو سال دچار اختلال گستردهای بود. درآمد دولت از83 میلیون دلار در9 ماهه سال 1321ش برابر با 1942م، به 23میلیون دلار در مدت مشابه سال1322ش برابر با 1943م، کاهش یافت. در همین دوره کسر بودجه از7 میلیون دلار به 8 میلیون دلار افزایش یافت (سازمان اسناد ملی، ۱۳۲۲، ش۲۶۰۰۰۳۲۴۵، ۱برگ).
نان سیلو: در آن سالهای قحط و غلا، دولت برای جلوگیری از ازدحام مردم و رفع کمبود نان، غذای اصلی مردم ایران، نان ماشینی پخت که به نان سیلو معروف بود. این نان بسیار نامرغوب را در بعضی از شهرها مثل تهران توزیع میکردند (دماوند، 1323، ش2۸: ۱).
کیفیت نان سیلو بسیار بد بود. آرد آن را مخلوطی از مقدار کمی آرد جو بههمراه تکههای نخ، شن ریزه، ماسه وخاک اره و... تشکیل میداد و بهقدری غیر بهداشتی و ناسالم بود که بسیاری از مردم در اثر استفاده از آن، بیمار میشدند. علت این امر نیز فرسودگی ماشینهای آسیاب آرد، بد غربالکردن آرد، ناتوانی نانوایی سیلو، ضعف مدیریت و... بود (میلسپو،1370: 151).
نان سیلو از یادگارهای مشخص دوران جنگ جهانی دوم بود و چنان خاطرﺓ آن در ذهن مردم باقی ماند که پس از پایان جنگ، بعضی از مردم نان سیلو را مبدا تاریخ قرار داده بودند و هنگامی که میخواستند از یک واقعه تاریخی یاد کنند، میگفتند آن واقعه در سال نان سیلو اتفاق افتاد (مکی، 1363، ج8: 270).
در کنار نان سیلو شهرداری برای کمک به گرسنگان در بعضی از چهارراهها دمپختک رایگان توزیع میکرد (صفایی، 1368: 83)؛ اما هیچ یک از این تدابیر موثر نبود و مردم همچنان با مشکل کمبود نان و دیگر مایحتاج ضروری زندگی مواجه بود.
نتیجه
در سالهای جنگ جهانی دوم، متفقین مالک دارایی ایرانیان بودند. آنان با وسایل حملونقل ایران که برای رساندن امکانات زندگی به مردم لازم بود، محصولات کشاورزی و موادغذایی را به نیروهای خود میرسانند. دولت ایران نیز قادر به رفع این مشکلات و مبارزه با قحطی نبود. هرچند دولت، برای رهایی از این بنبست، سیاستهایی مانند پخت نان سیلو، توزیع کوپن و استخدام مستشار مالی در پیش گرفت؛ اما نتیجهای دربرنداشت و بر بار مشکلات مردم افزود. مثلاً میلسپو مستشاری آمریکای بود و درک درستی از اوضاع ایران نداشت و بیشتر به فکر استفاده از وضع موجود بود. نان سیلو نیز کیفیت نداشت. همچنین سیستم توزیع کوپن بسیار ضعیف بود و فرصت مناسبی در اختیار افراد سودجو قرار میداد تا با انتشار و خرید و فروش کوپن تقلبی، منافع خود را تامین کنند.پینوشت:
کارشناسارشد تاریخ ایران اسلامی
کتابنامه:بولارد، ریدر(1363)، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان، نو، چاپ دوم، تهران.
تبرائیان، ضیاءالدین(1371)، ایران در اشغال متفقین، رسا ، تهران.
ذوقی، ایرج(1368)، ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم، پاژنگ، چاپ دوم، تهران.
ساعدمراغهای، محمد(1373)، خاطرات سیاسی محمد ساعد مراغهای، نامک، تهران.
صفایی، ابراهیم(1368)، خاطرات تاریخی، کتاب سرا، تهران.
کیاستوان، حسین(1327)، سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، روزنامه مظفر، تهران.
مکی، حسین(1363)، تاریخ بیست ساله ایران، علمی و ایران ، تهران، ج8.
میلسپو، آرتور(1370)،آمریکاییها در ایران(خاطرات دوران جنگ جهانی دوم)، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، البرز، تهران.
روزنامه ها
روزنامة آژیر، 1323ش، شماره201.
روزنامة اطلاعات،1320ش، شماره 4782؛ 1321ش، شماره5009؛ 1322ش، شماره5211؛ 1322ش، شماره5۳۷5؛ 1323ش، شماره5452.
روزنامة داد، 1322ش، شماره186؛ 1323ش، شماره382.
روزنامة دماوند، 1323ش، شماره۲۶ و ۲۸.
روزنامة رعد امروز،1323ش، شماره160 و 180.
روزنامة سپنتا، 1323ش، شماره24.
روزنامة ستاره،1321ش، شماره 1448.
روزنامة عصر اقتصاد، 1323ش، شماره119.
روزنامة مرد امروز1323ش، شماره ۱۳ و ۱۹.
/م