آسیب شناسی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران (2)

یکی از اشکالات اساسی نظام آموزشی ما، جنبه القایی آموزش است؛ یعنی آموزش بر اساس کتاب و به شکل حفظ مطالب برای گرفتن نمره. برای رفع اشکالات مطرح شده باید شیوه آموزش از جنبه ذهنی خارج شود و با تغییرات و تحولات
سه‌شنبه، 13 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسیب شناسی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران (2)
 آسیب شناسی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران(2)

 

نویسندگان: محمدعلی تصدیقی(1)-فروغ تصدیقی(2)




 

7. استفاده نکردن معلمان از روش های تدریس فعال

یکی از اشکالات اساسی نظام آموزشی ما، جنبه القایی آموزش است؛ یعنی آموزش بر اساس کتاب و به شکل حفظ مطالب برای گرفتن نمره. برای رفع اشکالات مطرح شده باید شیوه آموزش از جنبه ذهنی خارج شود و با تغییرات و تحولات اساسی، آموزش جدیدی را در پرورش اخلاقی و دینی آغاز کرد. علاوه بر این مسئله ای که به این موضوع دامن می زند، روش تدریس معلمان به صورت سخنرانی است. کاربرد این شیوه، یکی از آسیب های تعمیق تربیت دینی در نظام آموزشی است. این شیوه کمترین کارایی را در آموزش داشته و در درک مفاهیم اخلاقی و دینی به دانشجو کمک چندانی نمی کند. امروزه در تعلیم و تربیت، آموزش معلم محور جای خود را به آموزش
شاگرد محور داده است و طبیعتاً روش های فعال تدریس که مستلزم فعالیت دانش آموز است، جایگزین روش های سنتی تدریس و روش های غیر فعال شده است.
امروزه در تدریس، روش های مستقیم آموزش کارایی ندارد و روش های غیر مستقیم به یادگیری های عمیق می انجامد. «یادگیری غیر مستقیم و ضمنی یا مشاهده ای، پایدارترین و موثرترین نوع یادگیری است» (عطاری، 1378).
جان دیویی (3) برای تربیت اخلاقی همان شیوه تجربی و شرکت فعال فراگیر را پیشنهاد می کند و می گوید: فراگیر باید با موقعیت های عینی روبه رو شود تا بتواند تجربه کسب کند (به نقل از همان).
به هر حال مسلم است که دانش آموزان اگر به جای حفظ مطالب با مسائل سروکار داشته باشد و آنها را لمس کند، از تاثیر قابل توجهی برخوردار می شود.
برای رفع این آسیب تربیت دینی، ضروری است که معلمان دین و زندگی در کنار دیگر معلمان به روش های تدریس فعال روی آورند. در اینجا به برخی از مهم ترین روش های تدریس فعال اشاره می شود که در درس های دین و زندگی کاربرد زیادی دارد و از روش های تربیت قرآنی و اسلامی است.

الف) روش حل مسئله

دادن پاسخ مسائل به دانش آموزان، هدف شایسته ای برای یک نظام آموزشی نیست؛ بلکه باید خود دانش آموزان را با مسئله درگیر کرد تا خودشان در باره راه حل های احتمالی بیندیشند؛ زیرا دانش آموز، یک جست و جو گر طبیعی است و وظیفه معلم، پروردن روح جست و جو در اوست؛ مثلا دانش آموز به معلم می گوید: از چه کسی باید تقلید کنیم؟ (برخورد با مسئله) معلم پاسخ می دهد: می توان با مطالعه مسائل 1 تا 17 رساله عملیه به پاسخ دست یافت. معلم با توضیح اهمیت پاسخ این سوال، انگیزه تحقیق را در دانش آموز بر می انگیزد.
اگر دانش آموز فرصت درگیری با مسئله را بیابد، یک باره با درخشش جرقه ای در ذهن خویش، راه حل مناسب یا پاسخ مسئله را کشف می کند، فرایند اکتشاف راه حل مسئله را برونر (4) شهود می داند و معتقد است که شهود، برانگیزنده ترین حالت برای دانش آموز است.

ب) دعا و نیایش

یکی از روش های تربیت دینی، دعا و نیایش است. استاد مطهری در این باره می نویسد:
دعا هم طلب است هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است هم نتیجه، اولیای خدا هیچ چیز را به اندازه دعا خوش نداشتند، هم خواهش ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوب های خود اهمیت دهند، به خود طلب و راز و نیاز اهمیت می دادند (مطهری، 1358، ت).
دعا غیر از آنکه درد دلی عاشقانه با معبود است که آرامش درونی را در پی دارد، وسیله ای تربیتی است و مطالبه آن چیزی است که با لیاقت، کار و اندیشه حاصل می شود.

ج) سبک محاکمه ی عقلی

یکی از سبک هایی که قرآن کریم را ممتاز قرار می دهد، سبک محاکمه عقلی است در رهبری انسان به سوی حق و خیر. قرآن کریم انسان را وادار می کند تا عقل و منطق و روش صحیح تمیز بین حق و باطل را با حجت و دلیل و مشاهده حسی به کار برد و در این راه اجبار و تقلید کورکورانه پسندیده نیست (جمالی، 1360).
در قرآن کریم آمده است؛ «این رسول ما، خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه حق دعوت کن». (نحل، 125).
یک نمونه از محاکمات عقلانی در قرآن کریم استدلالی است که به زبان حضرت ابراهیم (علیه السّلام) بیان شده. هنگامی که حضرت ابرهیم (علیه السّلام) همه بت ها را در هم می شکند و بت بزرگ را به همن حال می گذارد، از او راجع به شکستن بت ها می پرسند؛ پاسخ می دهد که از بت بزرگ بپرسید، او باید به شما پاسخ دهد. پس از آنکه طرف مقابل احساس می کند که بت حرف نمی زند، حضرت ابراهیم (علیه السّلام) دلیل را به آنان عرضه می کند و می گوید: چگونه چیزی را عبادت می کنید که نمی شنود و عقل ندارد؟ (همان).
معلمان درس های دین و زندگی می توانند برای تعمیق تربیت دینی دانش آموزان از این روش که آنان را به تفکر وامی دارد و به وسیله عقل اشتباهات را به محاکمه می کشد، نهایت استفاده را ببرند.

د) روش پرسش و پاسخ مبتنی بر تفکر

یکی از شیوه های تربیت قرآنی، شیوه پاسخ گویی است. در این روش گوینده، مطالبی را از مخاطب می پرسد و از او می خواهد تا خودش به حقیقت راه یابد. این طریقه، از روش های تازه ای است که در تدریس معمول شده است؛ اما قرآن کریم این سبک را به شکلی بسیار زیبا در عین حال اقناع کننده و معجزه آسا به کار می برد (همان).
در قرآن کریم آمده است: الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلاَمٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ‌ ؛ (نمل، 59) «ای رسول، بگو ستایش مخصوص خداست و سلام خاص بر بندگان برگزیده خدا. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک خدا می شمارید»؟
این نوع پرسش که دانش آموز را به تفکر وا می دارد و پرسش تأکیدی نام دارد، در تعمیق تربیت دینی اهمیت والایی دارد و بر معلمان این رشته است که بدان توجه کافی داشته باشند.

ه) روش داستان سرایی

یکی از سبک های تربیتی معروف، سبک داستان سرایی است. همه می دانند هنگامی که داستان در قالب عاطفی موثری قرار گیرد، در روح انسان تاثیر خواهد داشت و داستانی که مفهوم و هدف اخلاقی مهیجی داشته باشد، در اعماق نفس انسان تاثیر می گذارد.
باری، داستان خوب، خواننده یا شنونده را به خیرخواهی و نیکوکاری متمایل می سازد و در او نفوذ می کند. در قرآن نوعی داستان های تربیتی به چشم می خورد که از لحاظ اهمیت در روابط اخلاقی و انسانی و علاقه های روحی مقام خاصی دارند؛ علاوه بر اینکه این داستان ها با سبک زیبا و بلاغت معنا همراه است (همان).
معلمان با استفاده از داستان های دینی در بیان مطالب نظری در دانش آموزان ایجاد انگیزه می کنند و بدین ترتیب بهتر می توانند در آنها نفوذ کنند و نهایتاً این روش، یکی از راه های تعمیق تربیت دینی است.

و) آموزش به وسیله عمل

آموزش به وسیله عمل یا شیوه فعال در تربیت، آخرین وسیله ای است که تربیت جدید به آن فرامی خواند و روان شناسی جدید نیز به آن استناد می کند: زیرا شکل گیری اخلاق و روحیات انسان و بنای روابط اجتماعی او، فقط با موعظه انجام نمی پذیرد؛ بلکه نیازمند اعمالی است که انسان باید به وسیله تمرین بدان دست یابد تا اخلاق او صورت عمل به خود بگیرد(همان).

ز) گردش علمی

شرکت دانش آموزان در اردوهای علمی- تفریحی و زیارتی - سیاحتی و الگوپذیری از برنامه های آن در ترغیب نوجوانان به مسائل دینی تاثیری بسزا دارد. لازم است از این ابزار موثر بهره بیشتری گرفت و دانش آموزانی را که تمایل کمتری به مسائل دینی دارند، شناسایی کرد و در این گونه اردوها شرکت داد تا بدین وسیله از این ابزار به صورت کاربردی جهت تشویق دانش آموزان به مسائل دینی به نحو مطلوب بهره جست. در برگزاری این اردوها، وسواس و دقت نظر در انتخاب مسئولان، مربیان و عوامل اجرایی اردو ضرورت بیشتری دارد و باید از افرادی بهره گرفت که رفتار و گفتارشان جنبه الگویی داشته باشد؛ زیرا از آنجایی که اردو به خودی خود برای دانش آموزان جذاب و خوشایند است؛ اگر در طول این برنامه، آنها با مربیانی در ارتباط باشند که دارای منش
الگویی هستند، نقشی بسزا در اخلاق و رفتارهای مذهبی آنان خواهد داشت و در تعمیق تربیت دینی آنها تاثیر زیادی خواهد داشت.

ح) بهره گیری از فناوری آموزشی

معلمان درس های دین و زندگی اگر در تدریس خود، فناوری های آموزشی از قبیل فیلم، اسلاید و... را به کار گیرند، علاوه بر ایجاد انگیزه در دانش آموزان نسبت به دروس دینی، در تعمیق تربیت دینی آنها نیز کوشیده اند؛ زیرا به تجربه و تحقیق ثابت شده است که استفاده از وسایل سمعی در یادگیری عمیق فراگیران تاثیر بسزایی دارد.
نوجوان و جوان به دنبال زیبایی و جذابیت است و به هر چیزی که برای وی زیباتر و جذاب تر جلوه کند، بیشتر متمایل خواهد شد. به همین جهت باید با بهره گیری از پوسترهای تربیتی جذاب و متنوع و برگزاری مراسم دینی در مدارس به صورت جذاب و شوق برانگیز و دیگر ابزارهای تبلیغی در این جهت کوشید (سادئی، 1375).
8

. مطابقت نداشتن گفتار و کردار برخی از معلمان دین و زندگی و الگو نبودن آنان

یکی دیگر از آسیب های تعمیق تربیت دینی، مطابقت نداشتن گفتار و کردار برخی از معلمان دین و زندگی و الگو نبودن آنان است که آثار سوء بر شخصیت دانش آموزان بر جای می گذارد.
پس از والدین، معلم جاذب ترین و با نفوذترین افراد نزد جوان و نوجوان است. رابطه دانش آموز با معلم، یک رابطه باطنی و معنوی است. معلم با روح و جان دانش آموز سرو کار دارد و به همین جهت به عنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود (امینی، 1371).
بنابراین اگر رفتار و گفتار برخی از معلمان هماهنگ نباشد، برای دانش آموز الگوی خوبی نخواهند بود. عالم بی عمل بودن ضربه بزرگی است که بر پیکره جامعه فرود
می آید. دانش آموزان با معلمان خود همانند سازی می کنند. ضروری است که معلمان در یکی شدن گفتار و کردار خود بکوشند. برای مثال، با دقت در نمره دادن به دانش آموزان، درس عدالت و انصاف؛ با تعیین تکلیف و نظارت، درس پشتکار و با وقت شناسی؛ درس نظم و ... را آموزش دهند.
الگو نبودن برخی از معلمان و تضاد بین گفتار و عمل آنان، دانش آموزان را دچار تعارض و تردید می کند و نتیجه آن، متاثر شدن از کردار بد آنان است. امام جعفر صادق (علیه السّلام) فرمود: کونوا دُعاه الناس بأعمالکم و لا تکونوا دُعاه بالسنتکم؛ (نوری، ج2) «یعنی مردم را با اعمال نیکو به خوبی ها دعوت کنید نه با زبان».
آیت الله مطهری استاد خود، امام خمینی (ره) را الگوی یأس زدایی و امیدبخشی می داند و گفتار امام را منشأ شور در جان ها و سبب وجد و نشاط و سرمستی می شمرد: «... درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد، مرا سرمست می کرد و بدون هیچ گونه اغراق و مبالغه ای این درس آن چنان مرا به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را تحت تاثیر آن می یافتم» (مطهری، 1370).
سادئی شخصیت معنوی و مطابقت بین گفتار و عمل معلم، تقوای عملی او را برای الگو بودن موثر می داند. وی همچنین معتقد است که تاثیر زبان کرداری، بیش از زبان گفتاری در الگو بودن معلم نقش دارد و می نویسد:
تقوای عملی معلم، بهترین ابزار جهت تاثیرگذاری در روان و رفتار فراگیران است و با توجه به اینکه در دین و زندگی تفاوت اساسی با درس های دیگر دارد و به عبارت بهتر در این درس دو هدف اساسی به عنوان اهداف نظری و عملی دنبال می شود، معلم این درس باید با افزایش شناخت و آگاهی فراگیران، زمینه و مقدمه لازم را برای انجام اعمال و رفتارهای مذهبی در آنان فراهم آورد. پس نیل به اهداف علمی این درس بدون تقوای عملی معلم به دست نخواهد آمد.
در آموزش های دینی و مذهبی و تبلیغ و ترویج ارزش ها و باورهای دینی، به طور مسلم تاثیر زبان کرداری بیش از زبان گفتاری است و از آنجا که بعضی از افراد جامعه به لحاظ موقعیت یا شغلی که دارند (مانند چهره های مذهبی، معلمان و به ویژه معلمان دینی، والدین و ...) رفتار و حرکاتشان در زیر ذره بین و نگاه تیزبین نوجوانان و جوانان حساس قرار دارد، باید در هماهنگی بین گفتار و عمل خویش توجه و مراقبت بیشتری داشته باشند؛ زیرا در غیر این صورت نه تنها نوجوانان و جوانان به رفتارهای دینی گرایش پیدا نخواهند کرد، بلکه ممکن است در آنان تنفر و انزجار نسبت به این گونه ارزشها نیز به وجود آید (سادئی، 1375).
خنیفر جلب اعتماد دانش آموزان را در الگو بودن معلم موثر می داند و بر این باور است که یکی شدن گفتار و رفتار در جلب اعتماد موثر است. وی در این باره می نویسد:
یکی از راه های تربیت دینی، جلب اعتماد مخاطبین است. مخاطبین عموماً زمانی به اعتماد می رسند که نشانه های صداقت گفتاری و رفتاری را در چشم مربی مشاهده کنند. سخن گفتن به زبان مردم و با اعتماد و سادگی و ظرافت بیان کردن، همواره رمز موفقیت رهبران الهی در جذب مردم به سوی خداوند بوده است. امروز شعار معروفی در روان شناسی است و آن این است که اعتماد، اعتماد می آفریند (خنیفر، 1379).
طبیعی است که وقتی انسان در برابر عمل نیکو و رفتار پسندیده قرار گیرد، جذب آن کمال می شود و در پرتو این انجذاب به همانندی می پردازد. براین اساس انسان ها در برخورد با رفتاری همراه با اخلاص و دینی خوب، مجذوب آن می شوند، و این به معنای به فعل درآمدن استعدادهای آنهاست. تاریخ گواهی می دهد که پیشوایان دینی ما با انجام دادن اعمال شایسته، افراد جامعه را به نیکی ها و خوبی ها فرا می خواندند و هرگز امور دینی و اخلاقی را به کسی تحمیل نمی کردند.
خداوند درباره پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفصوا من حولک؛ «ای رسول، به دلیل خلق کریمانه تو بود که مردم جذب آیین و رفتار تو شدند و اگر تند و غلیظ بودی، هر آینه از اطراف تو پراکنده می شدند». بر این اساس تربیت دینی و اخلاقی با پدرسالاری و دیکتاتوری امکان پذیر نیست (کبیرزاده، 1380).
در دین تربیت ابتدا از مربی شروع می شود؛ در صورتی که در فرهنگ بشری چنین نیست. پیشوای آسمانی ما نخست خود تربیت می یابد: انما بعثت معلما؛ «به راستی که من به عنوان معلم مبعوث شدم». أدّبنی ربی فأحسن تأدیبی؛ (نهج الفصاحه، ص21) «خداوند مرا ادب آموخت و نیک آموخت».
کسی که می خواهد از نقص به سوی کمال حرکت کند، به الگویی زنده و نمونه ای کامل نیاز دارد تا بتواند عملاً نیز معیار نقص و کمال را مشاهده کرده و نقاط ضعف خویش را دریابد (امور تربیتی، 1360، ص29). جان لاک (5) می گوید: از طریق سرمشق است که روح کودک پرورش می یابد و تنها از این راه است که تربیت با ارزش محقق می شود (به نقل از عطاری، 1378).
مولوی، شاعر مشهور در مثنوی درباره نقش مشاهده در روش الگویی می گوید: آنچه یک دیدن کند ادراک آن / سال ها نتوان نمودن با بیان (مولوی، 1361).
یکی از مهم ترین عواملی که در تربیت و زندگی انسان موثر است «قدوه» یعنی سرمشقی است که انسان به او اقتدا می کند؛ سپس محبت هایی است که در نهاد انسان اثر می گذارد. بدون تردید سرمشق و محبت اگر پاک و پاکیزه و نیکو باشد، در ساختمان شخصیت انسان تاثیر نیک خواهد داشت و اگر زشت باشد، انسان را نابود خواهد کرد. به همین سبب قرآن کریم بر اهمیت سرمشق و محبت در تعیین سرنوشت انسان به شدت
تاکید می کند و مسلمانان را فرا می خواند تا سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مطالعه کنند و آن را سرمشق خود قرار دهند: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً .(6) باید دانست که معلم و آموزگار نیز در همین حکم است؛ زیرا اگر نیکوکار باشد، برای دانش آموزانش سرمشقی نیکو خواهد بود و اگر از کسانی باشد که خدای ناکرده آنها را گمراه می کنند، وسیله شر و نابودی خواهد شد (جمالی 1360).
خداوند، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در حکم بهترین سرمشق به جهانیان معرفی کرده است: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ (احزاب، 21) «همانا رسول خدا برای شما سرمشق نیکویی است».
ارائه الگو، موثرترین شیوه تربیتی است. معلم با توجه به نفوذ معنوی اش، قلب و اندیشه و رفتار دانشجو را تسخیر می کند. ممکن است دانش آموزان از تمام رفتارهای معلم - از کوچک ترین حرکات و اشارات او تا نحوه گفتار و عملش - تقلید کند. دانش آموز معلم را سرمشق اخلاق و رفتار خویش قرار می دهد؛ زیرا او، معلم را سرآمد افراد و والاترین شخصیت ها می داند؛ پس می کوشد کمالات و شخصیت او را در خویش تجلی دهد و همان راه را برود که او رفته است.
نکته دیگر اینکه تربیت دینی باید به طور طبیعی انجام گیرد؛ یعنی باید دانش آموز را شناسایی کرد و دریافت که به طور طبیعی به چه موردی نیازمند است، و همان را در اختیار او قرار داد تا او با همه وجود آن واقعیت را بپذیرد. برای مثال تا کسی تشنه نباشد، طعم و مزه آب آشامیدنی را درک نخواهد کرد. پرسش های جوانان و نوجوانان در هر دوره بر اساس نیاز طبیعی و درونی آنها مطرح می شود و مربیان و والدین باید با دقت و مراقبت و با زبان آنان به آنها پاسخ دهند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی فرمودند: نحن معاشر الانبیاء قدر أمرنا تکلم الناس علی قدر عقولهم؛ «ما پیامبران دستور یافته ایم که با مردم با
زبان آنان به سخن گفتن بپردازیم». بر این اساس یکی از ویژگی های تربیت دینی و اخلاقی این است که پدران و مادران و مربیان با زبان نوجوانی با آنان سخن بگویند (کبیرزاده، 1380).
نکته دیگری که از ویژگی های تربیت دینی و اخلاقی به شمار می آید، این است که در همه مراحل تربیت باید شخصیت مربی حفظ شود. اولیا و مربیان باید توجه داشته باشند که فراهم آوردن هر نوع دگرگونی در نوجوان و جوان هنگامی تحقق می یابد که شخصیت و حرمت وی محفوظ بماند؛ وگرنه با پدید آمدن کمترین تضادی با حرمت و شخصیت متربی، هر نوع سازندگی و تربیت امکان پذیر نخواهد بود. حضرت علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه می فرماید: نصحک فی الملاء تفرئع؛ «هر کس بخواهد فردی را در جمع نصیحت کند، راهنمایی او به سرزنش تبدیل خواهد شد». بر این اساس پدران و مادران و مربیان باید در تربیت و سازندگی نوجوانان مراقب باشند که مبادا حرمت و شخصیت آنها لطمه ببیند (همان).
یکی از مشکلات اساسی تربیت در عصر حاضر، کمبود یا نبود الگوها یا ناتوانی در الگوسازی و الگوشناسی است. به جای آنکه الگوها را به صورت مبهم و دست نیافتنی جلوه دهیم، به آنها معنا ببخشیم و آنها را معرفی کنیم. روان شناسان معتقدند در دنیای متلاطم امروزی تبلیغات چی های آشنا با رموز روان شناسی چنین نتیجه می گیرند که جوانان معنویت ندارند و باید به آنان آرمان فروخت و بدین ترتیب فروش آرمان رایج می شود و گرگ ها در لباس میش درمی آیند و به نام دوست سخن می گویند. نوجوان و جوان نمی داند که فریبش می دهند و آرمان نادرست به او می فروشند و وانمود می کنند که خودش برگزیده است. الگوهایی که امروز به نوجوان و جوان عرضه می شود، باید غنی و سرشار و متناسب با فرهنگ غالب جامعه باشد. اگر نوجوان و جوان احساس کند که مطابق با زمانه اش نیست و نمی تواند هم پای همگان در مطالب مورد علاقه آنان شرکت کند، برای او مشکل آفرین خواهد بود و او را نسبت به خود بی اعتماد می سازد. وظیفه
مربیان تربیت دینی و خانواده ها این است که انگیزه لازم برای استفاده از الگوهای مناسب و کمک گرفتن از تفکر و تعقل را به او بدهند (خنیفر، 1379).
سادئی، منش الگویی معلم را علت محبوبیت او نزد دانش آموزان می داند و می نویسد:
محبوبیت معلم دینی در پرتو منش الگویی او حاصل شود؛ یعنی هر قدر منش الگویی در رفتار و عمل معلم افزایش یابد، از محبوبیت بیشتری در نزد دانش آموزان برخوردار می شوند و در صورت محبوبیت، توصیه ها و سفارش های او در امور دینی نقشی موثر در ترغیب و تشویق نوجوانان و جوانان برای انجام فرایض الهی خواهد داشت. لازمه این محبوبیت، وجود رابطه صمیمانه و دوستانه است. در صورت تحقق این مهم، اعتماد پذیرش متقابل بین معلم دینی و دانش آموزان پدید می آید و توصیه های او موثر خواهد شد (سادئی، 1375).
بعد دیگر در نقش الگویی معلم، تکریم شخصیت دانش آموزان در تربیت دینی است. خنیفر در این زمینه می نویسد:
روان شناسان معتقدند که حتی در تربیت خانوادگی و اجتماعی، رفتار اهانت آمیز و مغایر با تکریم شخصیت افراد و دل سرد کننده نسبت به فرزندان و تسلط بیش از اندازه آنان بر فرزندان، خود باعث می شود آنان خود را درمانده و نالایق بشمارند. در تربیت دینی شناساندن خوبی ها و نکوهش زشتی ها و بالا بردن درک تربیت دینی از مفاهیم و اصول تربیتی، اگر همراه با تکریم شخصیت مخاطبین صورت گیرد، منجر به تقویت ارزش های معنوی و سست کردن ارزش های ناهنجار و نکوهیده می گردد. تکریم شخصیت، تنها صفت کلامی نمی باشد، بلکه در برخوردها نیز لازم است؛ چرا که با نرمی و مهربانی و احترام به شخصیت است که مردم و خصوصاً نسل
نوجوان و جوان به سمت ارزش ها راغب تر می شوند و به تجربه ثابت شده است که با اکراه و اهانت و تهدید نمی توان کسی را هدایت کرد: أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ‌؛ (یونس، 99)«ای رسول، آیا تو می توانی همه را با جبر و اکراه مومن گردانی» (خنیفر، 1379).

9 . توجه بیش از حد به حیطه شناختی و بی توجهی به حیطه عاطفی

این آسیب از آنجا پدید آمده که بسیاری از معلمان ما هنوز کار معلم را انتقال اطلاعات به دانش آموز می دانند. هدف های آموزشی را متخصصان تعلیم و تربیت طبقه بندی کرده اند. معروف ترین طبقه بندی هدف های آموزشی که گروهی از متخصصان آموزش و اندازه گیری و ارزشیابی تدوین کرده اند، به نام «بنجامین بلوم» (7) که سرپرستی آن گروه را برعهده داشته، شهرت یافته است. در این طبقه بندی، هدف های آموزشی نخست به سه حوزه یا حیطه (8) با نامه ای شناختی، (9) عاطفی (10) و روانی - حرکتی (11) تقسیم شده اند. حوزه شناختی، دانش و معلومات و توانایی ها و مهارت های ذهنی را شامل است. حوزه عاطفی با علاقه، انگیزش و نگرش سروکار دارد و حوزه روانی - حرکتی به فعالیت ها و مهارت هایی که هم جنبه روانی و هم جنبه جسمانی دارند، مربوط می شود (سیف، 1368).
همه معلمان - از جمله معلمان دروس دین و زندگی - در تدریس و ارزشیابی، فقط به حیطه شناختی توجه می کنند؛ بدین معنا که بیشتر کارشان با ذهن دانش آموز و بالا بردن
اطلاعات و دانش (12) او مربوط است. از همین رو هدف های دیگر در حیطه های عاطفی و روانی - حرکتی مورد غفلت قرار می گیرد. این مطلب یکی از آسیب های تربیت دینی است؛ زیرا در تربیت دینی بیشتر تغییر نگرش دانش آموز مطرح است تا تغییر دانش. علاوه بر این در این مقوله ما با شخصیت دانش آموز و درونی شدن ارزش ها در وجود او سروکار داریم، و این محقق نخواهد شد جز با توجه به حیطه عاطفی. البته این امر فقط در مورد دروس دین و زندگی صدق نمی کند، بلکه تاکید بیش از اندازه معلم بر مبانی نظری دیگر دروس و بی توجهی به جنبه های نگرشی و عملی، به سطحی شدن آموزش می انجامد و مانع یادگیری عمیق می شود.
در اینجا به سبب اهمیت موضوع، حیطه عاطفی را بیشتر توضیح می دهیم.

حیطه عاطفی

در تربیت دینی، معلمان نباید فقط به دنبال افزایش دانش و اطلاعات دانش آموزان و پرورش ذهن آنان باشند، بلکه هدف اصلی، تغییر ارزش ها و نگرش های آنان است و این یعنی توجه به حیطه عاطفی، تغییر نگرش و ارزش برخلاف تغییر دانش و اطلاعات به زمان نیاز دارد و ناگهانی اتفاق نمی افتد. داشتن صبر و حوصله، یکی از شرایط هر معلمی، به ویژه معلم دینی است.
ایجاد تغییر در نگرش و علاقه دانش آموز طی مراحل گوناگونی انجام می گیرد و حیطه عاطفی سطوح یا مراتبی دارد:

الف) دریافت کردن یا توجه (13)

در این سطح دانش آموز به عامل خاصی حساس می شود و به آن تمایل نشان می دهد؛ مثلا به زیبایی قرائت قرآن یا شکوه نماز جماعت علاقه مند می شود. دانش آموز به
توضیحات معلم در این زمینه گوش می دهد و به یادگیری مسائل دینی از خود رغبت نشان می دهد. این سطح، پایین ترین سطح و اولین مرحله از تغییر در حیطه عاطفی است.

ب) پاسخ دادن یا واکنش (14)

در این مرحله دانش آموز به برخی عادت های مذهبی پاسخ دواطلبانه می دهد و از پاسخ خود نیز لذت می برد و رفتار ا خودانگیخته است؛ مثلاً هنگام شنیدن آیات قرآن سکوت می کند یا داوطلبانه به جمع قاریان قرآن می پیوندد یا از نماز خواندن لذت می برد و خوش حال است که این گونه عمل می کند.

ج) ارزش گذاری (15)

در این قسمت دانش آموز نسبت به عقایدی که آموخته، وفادار است و از آنها دفاع می کند. او عقاید اسلامی را ترجیح می دهد و در رفتار مذهبی خویش دارای ثبات و پایداری است؛ زیرا وی برای این مسائل ارزش قایل است. در این سطح، دانش آموز به ارزش های مذهبی متعهد است و می کوشد برای خود الگوی مذهبی برگزیند. برای پی بردن به ورود دانش آموز به این سطح می توان محتوای مقالات او را مورد توجه قرار داد. دانش آموز اگر در شرایطی قرار گیرد که مخیر باشد نماز اول وقت بخواند یا کار دیگری انجام دهد در این مرحله نماز اول وقت را بر می گزیند و بعد به آن کار می پردازد.

د) سازمان دهی (16)

در این سطح هنگامی که دانش آموز با چند ارزش روبه رو می شود می تواند برای آنها اولویت قایل شود، در برخورد با ارزش های جدید به داوری می پردازد، ارزش های مورد قبول خود را مطرح می کند و معیارهای خویش را در انتخاب ارزش ها دخالت می دهد.

ه) درونی شدن (17)

آخرین و کامل ترین سطح حیطه عاطفی، درونی شدن ارزش ها در شخصیت دانش آموز است. در این سطح، نظام ارزشی، شیوه زندگی فرد می شود و به صورت فلسفه حاکم بر زندگی او در می آید. در این حالت، رفتار مذهبی فرد تحت تاثیر احساسات یا آثار محیط قرار نمی گیرد؛ زیرا جهانی بینی او شکل گرفته و ارزش ها در وجود وی متبلور شده است؛ مثلاً هنگام مسافرت از اتوبوس خارج شده و نماز می خواند، حتی اگر هیچ کس دیگری برای نماز حاضر نشود. در این حالت فرد به وحدت شخصیت مذهبی دست یافته است.

راهکارهای توجه به حیطه عاطفی در نظام آموزشی

معلمان دروس دین و زندگی برای تعمیق تربیت دینی در دانش آموزان، لازم است موارد زیر را مورد توجه قرار دهند:
الف) فهرستی از گرایش ها و ارزش های مذهبی برای دانش آموزان کلاس خود تهیه کنند؛ مثال: پایبندی به نماز جماعت، لذت بردن از قرآن کریم و...؛
ب) زمینه تجربه کردن آداب مذهبی و... را با هماهنگی مدیر مدرسه برای دانش آموزان فراهم کنند، برای مثال بکوشند برای یک بار هم که شده، دانش آموز را با تجربه نماز جماعت، محفل شبی با قرآن، دیدار با علما، رعایت حجاب کامل اسلامی و ... روبه رو کنند؛
ج) از حوادث یا رویدادهایی که در جامعه به وقوع می پیوندد (مانند انتخابات) حداکثر استفاده را کنند. از ظهور محمدحسین طباطبایی علم الهدی استفاده کرده، کودکی امام جواد(علیه السّلام) و امام عسکری(علیه السّلام) و مقام امامت آنها را توضیح دهند. از موفقیت پروفسور عبدالسلام، برنده جایزه فیزیک نوبل استفاده کرده و بر مداومت ایشان بر قرائت قرآن پس
از نماز صبح تاکید کنند؛
د) معماهای اخلاقی و دینی و تجربه هایی را برای دانش آموزان مطرح کنند و از آنها بپرسند که اگر به جای شخصیت های آن حادثه یا تجربه بودید، چه می کردید؟ تجربه هایی چون تجربه حربن یزید ریاحی در کربلا یا تجربه حضرت یوسف(علیه السّلام) و...؛
ه) استادان و معلمان دینی تعصبات شخصی خود را کنترل کنند؛ زیرا استفاده معلم از نفوذ و قدرت خود برای تحمیل ارزش به دانش آموزان، خطای غیر قابل جبران است.

10 . کم رنگ شدن تشویق و تنبیه به عنوان یکی از روش های اسلامی

یکی از آسیب های تربیت اسلامی، توجه نکردن به تشویق و تنبیه است که با پیدایش تعلیم و تربیت غربی کم رنگ شده است. روش هایی که معلم می تواند به جای خود نهایت استفاده را از آنها ببرد، تشویق و تنبیه و ایجاد انگیزه در جوانان و نوجوانان است که می تواند به تعمیق تربیت دینی بینجامد. در این زمینه عدم استفاده زیاد از سازوکارهای تنبیهی دینی همچون جهنم و...، مقابله رفتار دینی با شاد زیستن و... باید مورد توجه مربیان و استادان باشد. در تربیت قرآنی این روش را سبک ترغیب و تهدید نامیده اند:
بدون شک سبک ترغیب و تهدید، از سبک های طبیعی است که مربی در هر زمانی و در هر مکانی از آن بی نیاز نیست. این مطلب تا حدودی بدیهی است؛ زیرا مادامی که انسان نداند که بر عمل یا روش او نتایج مسرت انگیز یا حسرت آوری بار خواهد بود، شما هر اندازه در زمینه تربیت کوشا باشید و هر کار بکنید، نخواهید توانست به نتیجه برسید. به هر حال انسان اگر عمل نیکی را انجام دهد، مسرت و شیرینی آن را درخواهد یافت و اگر عمل زشتی را انجام دهد، طعم تلخ و دردناک آن را احساس خواهد کرد. قرآن کریم سبک تشویق و تهدید را در تربیت به صورت وسیعی به کار می برد و ناگفته پیداست که نتیجه عمل خیر در دنیا و آخرت؛ شعف انگیز
است و به پاکی و پاکیزگی منتهی می شود. قرآن کریم جهنم را به شکل رعب آوری مصور می سازد و باز نعمت های جاوید بهشت را بر مردم پرهیزکار و مجاهد و نیکوکار بخشش می کند(جمالی، 1360).
البته منظور از تنبیه در اینجا، تنبیه بدنی نیست؛ بلکه آگاه کردن جوان از خطایی است که از او سر زده و محرومیت او از امکانات مورد علاقه وی را باعث شده است.

11. ماهر نبودن برخی از استادان دروس دینی و بی توجهی به آموزش های ضمن خدمت

متاسفانه در نظام آموزشی ما، برخی از معلمان مهارت های لازم برای معلمی را ندارند و صرف داشتن تخصص در رشته ای خاص - از جمله معارف اسلامی - به تدریس می پردازند. این امر که در مدارس به حاکمیت جو علم زدگی می انجامد و آثار منفی آن در تدریس دروس دینی بیشتر است، یکی از آسیب های تربیت دینی به شمار می آید. به عبارت دیگر، معلم دینی به مهارت های ویژه ای نیازمند است که تخصص در رشته دینی، یکی از آنهاست. البته شخصیت علمی و توانایی استادان معارف اسلامی در پاسخ گوی به پرسش های دانش آموزان هم، اهمیت ویژه ای دارد. سائی در این زمینه می نویسد:
در دوران نوجوانی و جوانی معمولاً افراد نسبت به اعتقادات گذشته خویش که از طریق خانواده یا مدرسه فرا گرفته اند، شک می کنند. به عبارتی این سنین دوران شک و تردید هم هست. حال اگر نوجوان نتواند ابهام ها و مشکلات دینی خود را در این مرحله حل کند و پاسخی برای آنها بیابد، به تدریج شبهات در ذهن وی تثبیت خواهد شد؛ اما بدون تردید معلمانی که از توان علمی لازم برای پاسخ گویی به شبهه های دینی دانش آموزان برخوردار باشند، علاوه بر اینکه از تشدید این گونه ابهامات جلوگیری می نمایند، با نشان دادن توان علمی لازم در نزد نوجوانان محبوبیت می یابند(سادئی، 1375).
آموزش های ضمن خدمت هم که می تواند در این زمینه کارساز باشد، استمرار ندارد و از نوع نظری و غیر کاربردی است و شرکت در آنها بر اساس ایجاد انگیزه و علاقه افراد نیست؛ بلکه هدف شرکت کنندگان، فقط گرفتن گواهی نامه های مربوط و امتیازات است. علاوه بر این ها شرکت در دوره ها، اجباری نیست و ارزشیابی دقیقی از آموخته ها انجام نمی گیرد (تصدیقی، 1386).
مربی دینی باید در جهت افزودن بر دانش و دایره آگاهی خویش بکوشد؛ زیرا در هر زمان نیاز به معلومات جدید دارد و تکیه بر مطالعات قبلی کافی نخواهد بود؛ حتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به دستور خداوند، زیادی دانش را از او طلب می کند: قل رب زدنی علما (طه، 114)، یک مربی دینی باید در زمینه های گوناگون کفایت علمی داشته باشد (خنیفر، 1379).
12

. استفاده نکردن از تجربه های معلمان موفق دینی

یکی از آسیب های تربیت دینی در نظام آموزشی، استفاده نکردن از تجربه های استادان و معلمان موفق دینی است؛ بدین معنا که استادان و معلمان کم سابقه، زمان زیادی را برای کسب تجربه در زمینه تربیت دینی از دست می دهند؛ در صورتی که می توانند از تجربه های موفق دیگران بدون صرف زمان و هزینه بهره ببرند. ضروری است که مجموعه هایی مدون از تجربه های استادان و معلمان و پژوهش های آنان در زمینه تربیت دینی تنظیم شود و در اختیار معلمان این گونه دروس قرار گیرد. علاوه بر این فعال شدن گروه های آموزشی تخصصی نیز، به تبادل تجربه ها بین معلمان دینی می انجامد.

نتیجه گیری و پیشنهادات

تحقق تربیت دینی در نظام آموزشی ایران در شرایط فعلی با آسیب هایی روبه روست. این آسیب ها، نظام آموزشی را احاطه کرده است و همواره مانعی فراروی تعمیق تربیت
دینی است. برای رفع این آسیب ها و موانع، راه حل هایی پیشنهاد شد که می تواند نظام آموزشی را در جهت توسعه تربیت دینی یاری رساند و بدان سرعت بخشد.
مسئولان نظام آموزشی کشور باید تمام همت خود را برای اجرا کردن این راهکارها به کار گیرند و با برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت، زمینه را برای توسعه اهداف تربیت دینی آماده سازند.
برای تعمیق تربیت دینی در نظام آموزشی پیشنهاد می شود:
1. استادان و معلمان معارف اسلامی از روش های غیر مستقیم و روش های فعال تدریس در تربیت دینی دانش آموزان استفاده کنند؛
2. در مدارس وظیفه تعلیم از تربیت جدا نباشد و همه معلمان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت، در تربیت دانش آموزان بکوشند؛
3. هماهنگی و همکاری بین خانواده و مدرسه در زمینه تربیت دانش آموزان افزایش یابد؛
4. دفتر تألیف کتاب های درسی وزارت آموزش و پرورش، تحولی در کتاب های درسی دین و زندگی ایجاد کند که به جذابیت این گونه کتاب ها برای دانشجویان بینجامد؛
5. روحیه تحقیق و پژوهش در دانش آموز و معلم تقویت شود؛
6. نقش الگویی استادان دینی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛
7. معلمان دینی در تدریس و ارزشیابی به حیطه عاطفی توجه ویژه ای داشته باشند؛
8. در تربیت دینی توجه به تشویق و تنبیه، مورد توجه استادان و معلمان مربوط قرار گیرد؛
9. استادان معارف اسلامی در کسب مهارت های تخصصی و معلمی بکوشند؛
10. تجربه های استادان موفق معارف اسلامی در اختیار دیگر همکاران قرار گیرد؛
11. در مدارس به نقش معلمان دروس غیر دینی در تربیت دینی دانش آموزان توجه شود؛
12. وزارت آموزش و پرورش دوره های آموزشی مورد نیاز استادان و معلمان معارف اسلامی را به طور مستمر برای ارتقای دانش و مهارت آنها برنامه ریزی و اجرا کند.

پی نوشت ها :

1.عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا.
2.عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول.
3. Dewey.
4. Bruner.
5. John Lock.
6. احزاب (33)، 21.
7. Bloom.
8. domain.
9. cognative.
10. affective.
11. psychomotor.
12. knowledge.
13. receiving.
14. responding.
15. valuing.
16. organization.
17. characterization.

منابع تحقیق
1. قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای.
2. ابراهیم زاده، عیس (1370)، فلسفه تربیت، انتشارات دانشگاه پیام نور، تهران.
3. امامی، محمدجعفر و آشتیانی، محمدرضا (1379)، نهج البلاغه حضرت علی (علیه السّلام)، مدرسه الامام علی بن ابن ابی طالب(علیه السّلام)، قم.
4. امینی، ابراهیم (1371)، «تربیت با روش الگویی»، نشریه پیوند، شماره صدو شصت و یکم.
5. امور تربیتی (1360)، انسان، تربیت اسلام، دفتر تحقیقات امور تربیتی منطقه 2 و 5 آموزش و پرورش، تهران.
6. تصدیقی، محمدعلی (آبان 1383)، «چالش های فراروی توسعه دانش و فناوری در نظام آموزشی ایران»، مجموعه مقالات کنفرانس توسعه دانش و فناوری در ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران.
7. ــــــــــ (1374)، مقدمات برنامه ریزی آموزشی و درسی، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا.
8. جمالی، محمدفاضل(1360)، تربیت از دیدگاه قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی، کانون انتشارات محمدی، تهران.
9. حسینی، افضل الملوک،«تربیت اخلاقی»، ماهنامه تربیت، وزارت آموزش و پرورش، تهران، سال هفتم، شماره سوم.
10. خنیفر، حسین، «اصول اساسی در تربیت مذهبی»، ماهنامه تربیت، وزارت آموزش و پرورش، تهران، سال شانزدهم، آذر 1379.
11. دهخدا، علی اکبر (1328)، لغت نامه، موسسه لغت نامه دهخدا، تهران.
12. سادئی، علی، «بررسی عوامل موثر در ترغیب دانش آموزان به نماز»، فصلنامه تعلیم و تربیت، پژوهشکده تعلیم و تربیت، تهران، شماره چهل و هفتم.
13. سیف، علی اکبر(1368)، روان شناسی پرورشی، موسسه انتشارات آگاه، تهران.
14. شکوهی، غلامحسین(1363)، تعلیم و تربیت و مراحل آن، آستان قدس رضوی، مشهد.
15. شکوهی یکتا، محسن(1370)، تعلیم و تربیت اسلامی، شرکت چاپ و نشرایران، تهران.
16. عطاری، احمد، «اسوه و کاربرد آن در تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان»، ماهنامه تربیت، وزارت آموزش و پرورش، تهران، سال چهاردهم، شماره نهم.
17. کبیرزاده، زهرا (1380)، «نقش معلمان در توسعه باورهای دینی و رشد اخلاقی در جامعه»، مجموعه مقالات همایش معلم، فرهنگ، توسعه، اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، اصفهان.
18. مطهری، مرتضی (1369)، انسان و ایمان، صدرا، تهران.
19. ـــــــــ (1360)، ده گفتار، دفتر انتشارات اسلامی، تهران.
20. ـــــــــ (1370)، یادداشت های استاد مطهری، ج2، صدرا، تهران.
21. ـــــــــ (1358، الف)، خاتمیت، صدرا، تهران.
22. ـــــــــ (1358، ب)، ختم نبوت، صدرا، تهران.
23. ـــــــــ (1358، پ)، اسلام و مقتضیات زمان، صدرا، تهران.
24. ـــــــــ (1374)، تعلیم و تربیت در اسلام، صدرا، تهران.
25. ـــــــــ (1376)، حماسه حسینی، صدرا، تهران.
26. ـــــــــ (1370)، علل گرایش به مادی گری، صدرا، تهران.
27. ـــــــــ (1358، ت)، بیست گفتار، صدرا، تهران.
28. ـــــــــ (1358، ث)، تکامل اجتماعی، صدرا، تهران.
29. معین، محمد (1362)، فرهنگ فارسی، امیرکبیر، تهران.
30. مولوی، جلال الدین محمد (1361)، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، امیرکبیر، تهران.
31. مرکز اسناد و مدارک علمی (1362)، واژه نامه آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات و فناوری، تهران.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1388)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله).



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.