دیدگاه آقا جمال خوانساری

سیاست خارجی حکومت اسلامی

اگر مجموعه عملکرد دولت ها را به دو حوزه سیاست داخلی و خارجی تقسیم کنیم؛ سیاست خارجی عبارت است از: مجموعه ای از مسائل سیاسی که ناظر به رفتار خارجی دولت (اسلامی) با دولت های دیگر (غیر اسلامی) و نیز رفتار جمعیِ
چهارشنبه، 20 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیاست خارجی حکومت اسلامی
سیاست خارجی حکومت اسلامی

 

نویسنده: ابوالفضل سلطان محمّدی




 

دیدگاه آقا جمال خوانساری

اگر مجموعه عملکرد دولت ها را به دو حوزه سیاست داخلی و خارجی تقسیم کنیم؛ سیاست خارجی عبارت است از: مجموعه ای از مسائل سیاسی که ناظر به رفتار خارجی دولت (اسلامی) با دولت های دیگر (غیر اسلامی) و نیز رفتار جمعیِ مسلمانان، نسبت به ملل دیگر است.
در سیاست خارجی حکومت اسلامی اصول و قواعدی وجود دارد که ثابت و غیر قابل تغییر است، مانند: اصل دعوت و جهاد، اصل نفی سلطه، صلح گرایی، رعایت و پای بندی به قراردادهای بین المللی.
هر چند در عمل، اجرای اصول یاد شده بنابر تغییر شرایط و مقتضیات زمان و مکان متغیّر بوده و شیوه های اجرایی و راهکارهای عملی خاص خود را می طلبد.
آقا جمال خوانساری درباره دو پدیده مهم در روابط بین الملل؛ یعنی جنگ و صلح و نیز مسئله سفارت و ملاک گزینش سفیران و التزام به قراردادهای صلح، سخنانی دارد که به ترتیب ذیل به بررسی آنها می پردازیم.

صلح گرایی

از اصول مورد تأکید در سیاست خارجی حکومت اسلامی، سیاست صلح طلبی در روابط بین الملل است. در اسلام صلح تقدم بر جنگ دارد و سودمندتر از آن است؛ البته رعایت این اصل اوّلی تا جایی سودمند است که باعث سستی و ضعف در دین اسلام نگردد وگرنه قتال و جدال امری لازم و واجب خواهد بود. اصل فوق در فرازی از سخنان امیرالمؤمنین(ع) چنین آمده است: «وَجَدتُ المُسالِمَهَ مالم یکن و هنٌ فی الاسلام اَنجَعَ من القتال؛(1) آشتی سودمندتر از جنگ است مادامی که موجب سستی اسلام نگردد». از این رو «ناسازگاری پادشاهان با یکدیگر که منشأ جنگ های عظیم و فتنه های زیاد می گردد» مورد مذمّت واقع شده است: «الخُلفُ مَثارُ الحرب».(2)

پای بندی به قراردادهای صلح

هم چنین وفاداری به عهد پیمان، یکی دیگر از اصول سیاست خارجی در حکومت اسلامی است. حاکم اسلامی بعد از آن که با دشمن خود عهد و پیمان صلح بست، از بی وفایی کردن به عهد و شکستن پیمان از راه مکر و حیله نهی شده است، چرا که خداوند عهد را امان دشمنان قرار داده و ایذا و آزار رساندن به آنان بعد از عهد و پیمان را حرام و ناروا دانسته است: «لا تَغدَرَنَّ بعهدک، و لا تُخفِرَنَّ ذِمّتک، و لا تَختِل عَدُوَّکَ، فقد جعل الله سبحانه عهده و ذمّته أَمناً له؛(3) زینهار بی وفایی مکن به عهد خود و مشکن پیمان خود را و پس از عهد و پیمان، با دشمن خود مکر مکن، زیرا خداوند سبحان عهد او را مایه آرامش و امنیّت او قرار داده است».
در عهدنامه مالک اشتر نیز یکی از اصول سیاست خارجی حکومت اسلامی، رعایت عهد و پیمان و پرهیز از خیانت و عهدشکنی معرفی شده است: «أن وَقَعَت بینک و بین عدوّک قصّه عقدت بها صلحاً و البسته بها ذِمّهً فُحُط عهدک بالوفاء، وارع ذمّتک بالأمانه، واجعل نفسک جُنَّهً بینک و بین ما اعطیت من عهدک؛(4) اگر میان تو و دشمن تو پیش آمدی (گفتگویی) رخ داد و براساس آن با او پیمان صلح بستی، پس ملتزم باش که به عهد و پیمان خود با کمال امانت داری وفا کنی، و سعی کن تا نفس خود را سپر میان خود و آن چه به دشمن از عهد و پیمان بخشیده ای قرار دهی».

جهاد

یکی از اصول سیاست خارجی حکومت اسلامی جهاد با دشمنان است، در سخنان امامان معصوم فلسفه وجوب جهاد، غلبه و عزّت دین اسلام بیان شده است: «فرض الله سبحانه ... و الجهاد عزّاً للأسلام».
به اعتقاد خوانساری بسیاری از مردم هر چند مشاهده آیات و معجزات نمایند، تا بیم شمشیر نباشد به اطاعت و انقیاد در نیایند؛ چنین اطاعتی اگرچه در ابتدا چندان به کار نیاید، اما به تدریج خالص گردد خصوصاً در اولاد و اعقاب.(5)
هم چنین جهاد به عنوان ستون دین و راه و روش نیک بختان معرفی شده است: «الجهاد عِمادُ الدّین و منهاج السعداء».(6)
از دیدگاه فقهای شیعه جهاد بر دو قسم است: ابتدایی و دفاعی.
جهاد ابتدایی، مختص زمان امام معصوم(ع) است، ولی جهاد دفاعی مقیّد به زمان خاصی نشده و در زمان غیبت نیز به اجماع فقها، مشروع و مجاز است. خوانساری جهاد قسم اول را «جهاد حقیقی» می نامد که مراد از آن به فرموده پیامبر(ص) یا امام(ع) جنگ با دشمنان دین است و جهاد نوع دوم را جهادی می نامد که «در حکم جهاد حقیقی» است؛ قسم اخیر به نوبه خود اقسامی دارد:
1. جنگ جمعی از مؤمنان با گروهی از کفار؛
2. جنگ گروهی از مؤمنان با عده ای از مسلمان غیر مؤمن (سنّی)؛
3. جنگ جمعی از مؤمنان با گروهی از مسلمان مؤمن (شیعه)؛
4. جنگ جمعی از مؤمنان با سه گروه قبل و این قید در همه گروها است که اگر بر سر ایشان آیند برای قتال یا تاخت و تاراج از برای مدافعه ایشان؛ به دلیل «معاونت مؤمنان در دفع گروه مهاجم، هر چند ایشان را با او کاری نباشد».
خوانساری در تحلیل این نوع از جنگ ها- که در حکم جهاد حقیقی است- می گوید:
وجه بودن این قسم جنگ ها در حکم جهاد این است که خصوص این قسم جنگی که واقع شود، هر چند به فرموده پیامبر یا امام نیست، اما مطلق آن به اذن و فرموده ایشان است و همان کافی است، زیرا حکم عام ایشان در حکم فرمان خاص است.(7)
هم چنین خوانساری احکام شهید را در مورد کسانی که در دفاع از حریم اسلام کشته می شوند جاری می داند.(8)

استراتژی إرهاب دشمنان

همان طوری که می دانیم سیاست إرهاب دشمنان از اصول اولیّه سیاست نظامی حکومت اسلامی است: (ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم).(9)
تأسیس این اصل در راستای تبدیل حکومت اسلامی به قدرت برتر نظامی است و این سیاست تحقق نمی یابد، جز با عمل به این توصیه قرآن کریم: (و اعدّوالهم ما استطعتم من قوّه)(10) که همان إعداد نیرو در آخرین درجه توان و استطاعت مسلمانان است.
در سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید فراوان بر تقویت سپاهیان شده است. آن حضرت با بیان این مطلب که «الجنود حصون الرعیّه؛ لشکرها قلعه ها و حصارهای رعیّت اند.» حاکمان را که خود نگهبانان مردمند به ضرورت نگاه داشتن لشکریان و تعمیر ایشان متوجه ساخته است.(11)
از وظایف اصلی حاکم اسلامی حفظ امنیت مرزهای کشور اسلامی است که از راه آماده نمودن اسباب و سلاح نظامی در هر زمان متناسب با شرایط آن دوره حاصل می شود. یکی دیگر از دستورالعمل های علی(ع) به امرای خود این بوده است: «حُط عن ثُغُورِ المسلمین؛(12) سرحدهای مسلمانان را حفظ کن».
هم چنین حاکمان باید کسانی را به فرماندهی سپاهیان برگزینند که شجاع باشند، زیرا انسان های ترسو، غالباً از رسیدن به اهداف خود محروم می گردند.(13)
و بالاخره از وظایف مهم دفاعی حاکمان، حفظ اسرار جنگی و امنیتی است، چون رأی و تدبیر خصوصاً در جنگ ها و امثال آن وقتی سودمند است که اسرار و اموری را که باید پنهان داشت به دقت نگه داری شود تا کسی بر آنها مطلع نگردد وگرنه اگر اسرار فاش شود و خبر آن به دشمنان برسد، هرچه علاج و چاره کنند، آن رأی و تدبیر مفید نخواهد بود: «الرأی بتحصین الأسرار؛(14) رأی و اندیشه با حفظ اسرار سودمند است».

اهمیت سفارت و ملاک گزینش سفیران

دقت در گزینش سفیران

از وظایف مهم حاکم اسلامی در سیاست خارجی، انتخاب سفیران با تجربه و عاقل است، چرا که سفیران دولت اسلامی در ایجاد روابط صلح آمیز با دولت های دیگر نقش اساسی بر عهده دارند و در جایگاه نمایندگی دولت و ملت اسلام در سرزمین های دیگر محسوب می شوند. به تعبیر خوانساری، سفیرانی که پادشاهان به کشورهای دیگر می فرستند، باید صاحب عقل و ادب باشند، زیرا وی نماینده حاکم است. پس هر چه عقل و ادب او کامل تر باشد، درمی یابند که فرستنده او نیز چنین است و اگر نادان و بی تجربه باشد می پندارند که فرستنده او نیز چنان است. نتیجه این که انتخاب سفیران عاقل و دانا حکایت از عقل و درایت حاکم دارد: «بعقل الرسول و ادبه یُستَدَلُّ علی عقل المُرسِلِ؛(15) با عقل و ادب پیام آور می توان از عقل و ادب صاحب پیام آگاه شد».
و نیز «ثلاثه تَدَلُّ علی عقول اربابها، الرسول و الکتاب و الهدیّه؛ سه چیز بر عقل های صاحبان آنها دلالت می کند: سفیر، نامه و هدیه.» یعنی قدر عقل پادشاهان و مانند ایشان را، می توان از رسولی که به جایی می فرستند، استنباط کرد.(16)

پی نوشت ها :

1- همان، ج6، ص244.
2- همان، ج1، ص185- 186.
3- همان، ج6، ص317؛ نهج البلاغه (فیض الاسلام) نامه 53، ص 1027، «با اختلاف اندک در عبارت».
4- همان، ج3، ص9- 10؛ نهج البلاغه (فیض الاسلام)، نامه 53، ص1027، «با اختلاف اندک در عبارت».
5- همان، ج4، ص451.
6- همان، ج1، ص354.
7- شرح غررالحکم، ج1، ص354- 355.
8- حاشیه شرح لمعه، کتاب طهارت «احکام شهید» بدون شماره صفحه.
9- أنفال (8) آیه 60.
10- انفال(8) آیه 60.
11- شرح غررالحکم، ج1، ص185.
12- همان، ج4، ص36- 37.
13- همان، ج5، ص147.
14- همان، ج1، ص271.
15- همان، ج3، ص232.
16- همان، ص343.

منبع مقاله :
سلطان محمّدی؛ ابوالفضل، (1342)، اندیشه سیاسی محمّد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط