گردآوری: مرضیه عاقبت بخیر
منبع: راسخون
منبع: راسخون
تـو زهـره مـنـوری مـفـاد شــرح کــوثـری
تـویی کـه روشنی دهی به مهـر و ماه و مشتری
مـظـهـر عـصـمـت و حیا بضعه ختم الانبیا
تـوئی کـه از شرف فزون ز مریم و ز هاجری
ز نـور ختـم الانـبـیـا در دو جـهـان نـشان نبود
کـفـو تـو هیچ کس بجز امیر مومنان نبود
پیـمبـر اسـت مـفـتخر که بر زنان تو سروری
عصمت حق، حضرت زهرا رسید
کوکب رخشنده هفت آسمان
دخت نبی، ام ابیها رسید
شب میلاد دلبرم باشد
ای عزیز رسول، یا زهرا
عشق تو روح پیکرم باشد
جان ما را اگر پذیرایی
هدیه روز مادرم باشد
کوثر اگر نبود علی یاوری نداشت
آن خلقت یگانه که ریحانة النبی است
نوری بود که غیر علی همسری نداشت
عرض و سما و مهر و مه و اختری نداشت
امضا نداشت حکم رسالت بدون او
پیغمبری به دهر چنین دختری نداشت
خدا را هم شفیعی چون تو باید
تو سر تا پا بهشت مصطفایی
تو جانان علی مرتضایی
درهای رحمت را دوباره باز کردند
در موسم میلاد یاس باغ عصمت
در باغ جنت بلبلان آواز کردند
چشن سرور و شادمانی ساز کردند
در وصف و مدح کوثر ختم رسولان
امشب تمام قدسیان لب باز کردند
تا صبح گرد خانه اش پرواز کردند
آندم که سر زد روی زهرا
سادات زین مادر به عالم ناز کردم
شد زمان نشاط و فصل سرور
ساقی عشق می کند از لطف
جام دل را پر از شراب طهور
ندا از جانب بالا ز عرش کبریا آمد
دل هر شیعه مسرور است زین مولود فرخنده
که اندر بوستان دین گلی از انبیاء آمد
زگلزار نبی امشب دو تا گوهر نمایان شد
رخ زهرا و فرزندش خمینی ماه تابان شد
مبارک مقدم او بر همه خلق مسلمان شد
که هر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا
سلام حق سلام انبیا بر شخص پیغمبر
سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا
که باشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا
خدا در دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد
به چشم خواجه لولاک باشد مظهرش زهرا
به یمن همت دخت ولایت پرورش زهرا
محمد حی سرمد را بود پیغمبر خاتم
که در هر عصر و هر نسل است پیغام آورش زهرا
ولایت همسرش زهرا امامت مصدرش زهرا
محمد شهر علم و در علی ابن ابیطالب
زهی شهری که باشد زینت بام درش زهرا
صفا و مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا
علی سنگر نشین جنگ ها بود و عجب دارم
که شد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا
فاطمه نوری کزآن بر خلق می نازد خدا
ما نه یاران دگر نه انبیا گویند کاش
در جزا ما را ز چشم او نیاندازد خدا
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
ضیاء چشم مصطفی زکیه و مطهری
محمد از حضور تو بوی بهشت می شنید
ترا خدا داده به او تو فاطمه تو کوثری
بشارت را منادى بود آن شب
خدا را شهر مکه ، شهر قرآن
به تایید قضا شد نور باران
کتاب صامتش قرآن ، کتاب دیگرش زهرا
درود هر زن آزاده و هر مرد آزاده
بر آن بانو که باشد در ولایت رهبرش زهرا
سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا
عبور ناقه اش چون روز محشر افتد از محشر
کند محشر به پا محشر که گردد محشرش زهرا
علی فلک نجات آفرینش لنگرش زهرا
رسول الله می نازد که دارد دختری چون او
کتاب الله می نازد که باشد کوثرش زهرا
ای الهه ی وفا و عشق ای تو خوبی و صفا و عشق
پاکی از وجود پاک توست عشق قلب سینه چاک توست
زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان دخت محمد
به راهش از جهان گلریز حور است
درهای رحمت را دوباره باز کردند
در موسم میلاد یاس باغ عصمت
در باغ جنت بلبلان آواز کردند
در هر دو جهان سرور نِسوان زهراست
نوری که دهد شاخه طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست
بشر حیران زقدر و جاه زهراست
صراط او صراط مستقیم است
که راه رستگاری راه زهراست
/ج