فراموشی ضد یادآوری است و هنگامی به وجود می آید که فرد نتواند آموخته ها و تجربه های خود را به یاد آورد. هرچه بر مطلبی که آموخته اند زمان بگذرد، یادآوری کمتر و به همان نسبت به میزان فراموشی افزوده می شود.
ابینگهاوس در پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که هجاها و مطالب بی معنا زودتر از هجاها و مطالب معنادار فراموش می شوند. همچنین، نثر زودتر از نظم و بازیها و معمهاهایی که آزمودنیها قواعد و اصولشان را نفهمیده باشند زودتر از آنهایی که فهمیده باشند فراموش می شوند.
بنابه پژوهشهای ابینگهاوس سریعترین و بیشترین میزان فراموشی در نخستین 9 ساعت پس از یادگیری پدید می آید، ولی بعد از این مدت میزان فراموشی کاهش می یابد به گونه ای که حتی پس از چند روز این کاهش بسیار اندک است. از سوی دیگر یادگیری مجدد مطالب فراموش شده خیلی سریعتر از بار نخست انجام می گیرد.
روان شناسان در برابر این پرسش که چرا فراموش می کنیم معتقدند چون برخی از رویدادها و مشاهدات اثر ضعیفی از خود به جا می گذارند، به همین سبب کمتر در یاد می مانند. نام افراد را به علت بی توجهی به آنان زودتر فراموش می کنیم. فاصله زمانی نیز سبب فراموشی می شود؛ علتش آن است که در فاصله های زمانی رخدادها، فعالیتهای دیگری پدید می آیند که آموخته ها و مطالب پیشین را پنهان می سازند.
گونه های مختلف فراموشی
با توجه به زمینه های بالا روان شناسان فراموشی را پیامد گونه های مختلف دانسته اند که مهمترین آنها عبارتند از هم آمیختگی (1)، گذشت زمان (2)، فراموشی حالت - وابسته (3) و سرکوبی (4). در زیر به اختصار به تشریح هر کدام می پردازیم.تداخل
تداخل یا درهم آمیختگی زمانی پیش می آید که دو موضوع همانند یکدیگر را بی درنگ و بدون فاصله ی زمانی بیاموزیم. زیرا وقتی بخواهیم یکی از آنها را بازیافت کنیم دچار اشکال می شویم و از به یاد آوردن یکی یا دیگری در می مانیم. این امر که بر اثر تداخل موضوعی در موضوع دیگر پیش می آید به بازداری پیش گستر و پس گستر (5) عنوان شده است.به طور کلی اغلب اتفاق می افتد که بخشی از مطالبی را که آموخته ایم فراموش می کنیم، زیرا آموخته های دیگر در نیروی یادداری یا حافظه، اختلال به وجود می آورند. برای جلوگیری از تداخل بهتر است پیش از خوابیدن به حفظ مطالب بپردازیم و تا ممکن است بکوشیم موضوعهای مشابه یکدیگر خیلی نزدیک به هم آموخته نشوند.
گذشت زمان
مورد دیگری که سبب فراموشی در یادآوری می شود گذشت زمان است. اگر بر مطلبی که آموخته ایم مدت زمانی بگذرد و به آن هیچ گونه مراجعه ای نشود، هنگامی که بخواهیم آن را به یاد آوریم ممکن است بازیافت آن امکان پذیر نباشد. این پدیده به طور کلی بر اثر گذشت زمان به وجود می آید. برای اینکه این گونه فراموشی ایجاد نشود بهتر است هر چندگاه یک بار به آموخته های خود مراجعه کنیم. در واقع هرچه آموخته ها بیشتر از نظر دور داشته شوند میزان فراموشی زیادتر خواهد بود.فراموشی حالت - وابسته
فراموشی حالت - وابسته یا حالت مدار یکی دیگر از انواع فراموشی است که فرد بر اثر عواطف یا هیجانهای خاصی نمی تواند آموخته ها و تجربه های پیشین خود را به یاد آورد. مهمترین این موارد به این قرارند.
ترس: تأثیر ترس یا اضطراب می تواند موجب فراموشی شود. سخنرانی که برای نخستین بار در برابر انبوه مردم قرار می گیرد ممکن است ترس و هیجان چنان بر او چیره شود که مطالب خود را به کلی فراموش کند. اما اگر بر ترس خود چیره شود شاید بتواند مطالب خود را به یاد آورد و به سخنرانی ادامه دهد.
شتاب: تجربه نشان داده است که گاهی وقتی پرسشی از ما می شود در همان لحظه نمی توانیم پاسخ بدهیم. اما اگر فرصت فکر کردن داده شود به مرور پاسخ به خاطرمان می آید. در اینجا فکر کردن به معنای کوشش برای به یادآوردن است. هرچه در ذهن خود بیشتر به جست و جو بپردازیم می توانیم مطالب زیادتری را بیابیم. در واقع شتاب و کمبود وقت مانع یادآوری است. به این جهت برای جلوگیری از این گونه فراموشی لازم است با فرصت کافی درباره ی موضوع بیندیشیم تا بتوانیم به طور شایسته ای دانسته ها و آموخته های خود را به یاد آوریم.
تغییر محیط: تجربه ها و رویدادها با محیط وابستگی پیدا می کنند. وقتی فرد در صحنه یا محیط رویدادی قرار می گیرد در هر محیط مشابهی ناخودآگاه خاطره ی آن تجربه ها و رویدادها در ذهن او بیدار می شود. پس، محیط یادآور تجربه ها و رویدادهاست و تغییر محیط سبب قطع این رابطه می شود.
سرکوبی
فراموشی در نتیجه ی سرکوبی زمانی ایجاد می شود که فرد در برابر خاطره ها یا احساسهای ناخوشایند ایستادگی می کند. در این گونه فراموشی چون انسان میل ندارد تجربه های تلخ و رنج آور را به یاد آورد همواره کوشش می کند آنها را از وجدان آگاه خود دور کند. به همین سبب تجربه های نامطلوب اغلب از ذهن زدوده می شوند، مگر آنکه اثر هیجانی شدیدی از خود باقی گذاشته باشند. بیرون راندن خاطره های ملال آور و اضطراب انگیز را سرکوبی یا وازدگی نامیده اند. سرکوبی از روی عمد به وجود نمی آید، بلکه خود به خود ایجاد می شود. وقتی یک بار خاطره ای سرکوب شد برای برگشت به وجدان خودآگاه راهی ندارد.گاهی خاطره ها و آرزوهای سرکوب شده پیامدهای زیان آوری دارند، یعنی ترسهای غیر ضروری به وجود می آورند و ممکن است باعث بیماری شوند. در چنین مواردی لازم است بیمار را به شیوه ی روان کاوی درمان کنند. راه کار این است که شخص را وادار سازند که تجربه های سرکوب شده را به یاد آورد و بازگو کند تا به این وسیله به او یاری دهند از روی واقع بینی با مشکلات خود روبه رو شود و آنها را حل کند. زیرا اگر اعتماد یادگیرندگان را به خودشان جلب کنیم و به آنان بیاموزیم خود را از تأثیر هیجانهای نامطلوب بر کنار دارند، شاید به این وسیله بتوانند بر ترس، هم آمیختگی حافظه و اضطرابهای نابجای خود چیره شوند.
امروزه یکی از شیوه های متداولی که روان کاوان برای بازشناسی و درمان بیماریهای روانی به کار می برند روش همخوانی آزاد (6) است و آن پدیده ای است که یادآوری یک تجربه ی یادآوری تجربه ی دیگر را به دنبال دارد. در همخوانی آزاد فرد سرگذشتها، تجربه ها و رخدادهای زندگی خود را که سالها از وجدان خودآگاه او دور بوده اند دوباره به یاد می آورد. روان کاوان که کارشناس آزموده ای هستند براساس روش همخوانی آزاد بیماران خود را وادار می کنند تا با صدای بلند فکر کنند و تجربه های دوران کودکی و نوجوانیشان را بازگو کنند. با چنین روشی است که خاستگاه بیماریهای روانی آنان بازشناخته و راه درمان مشخص می شود.
یاد زدودگی و آلزایمر
افزون بر آنچه درباره ی فراموشی بیان شد یاد زدودگی (7) یا فراموشی بیمارگونه نیز، که بر اثر صدمه رسیدن به مغز و یا یک بحران هیجانی شدید پدید می آید، جای مهمی را در مبحث فراموشی به خود اختصاص داده است. در اینجا به بررسی یاد زدودگی و آلزایمر (8) می پردازیم.یاد زدودگی
روان شناسان یاد زدودگی را دوگونه دانسته اند: یکی پس گستر (9) و دیگری پیش گستر (10). در یاد زدودگی پس گستر فرد نمی تواند رویدادها و تجربه هایی را به یاد آورد که پیش از یادزدودگی رخ داده اند. اما در یادزدودگی پیش گستر خاطره ها و رویدادها پس از یاد زدودگی به خاطر آورده نمی شوند.در واقع، در یاد زدودگی پیش گستر پس از یک آسیب مغزی اطلاعات نمی توانند از حافظه کوتاه مدت به حافظه ی بلند مدت انتقال یابند و در یاد زدودگی پس گستر به سبب صدمه ی مغزی تجربه ها و رویدادها نیز نمی توانند از حافظه بلند مدت بازیافت شوند.
نشانگان کورساکوف (11)، یکی دیگر از گستره های یاد زدودگی است که بر اثر افراط در مصرف نوشابه های الکلی، اختلال غذایی و کمبود تیامین (12) یا ویتامین ب کمپلکس پدید می آید که برای سوخت و ساز طبیعی و فعالیت اعصاب مغزی لازم است.
آلزایمر
بیماری آلزایمر که بیشتر در دوران پیری و سالخوردگی پدید می آید به نیروی یادآوری و سخن گویی صدمه ی فراوانی وارد می سازد. 7 درصد از مبتلایان به این بیماریِ فراموشی را افراد بالای 65 سالگی تشکیل می دهند. کسی که تازه به این بیماری دچار شده است قرارهای ملاقات و وعده هایی را که می دهد فراموش می کند. ولی فراموشی به تدریج که عمیقتر می شود محل سکونت، شماره ی خانه، تلفن منزل و حتی نام کوچک و خانوادگی خود را نیز از یاد می برد. قیافه ی هیچ یک از دوستان و حتی همسر خود را به یاد نمی آورد. افزون بر اینها، تباهی اعضاء بدنی نیز آغاز می شود و نیروی سخن گویی او به کلی مختل می گردد.گرچه علتهای بیماری آلزایمر هنوز به طور کامل مشخص نگردیده است، اما پژوهشهای تازه نشان داده اند که این بیماری به سبب تباهی مسیر یاخته های عصبی میان دستگاه هیپوکمپس (13) (دم اسب) و کرتکس مغزی ایجاد می شود. به عقیده ی ون هوزن (14) (1988) این تباهی آنقدر ژرف و آشکار است که بدون میکروسکوب می توان اثر آن را به خوبی مشاهده کرد.
پی نوشت ها :
1. interference
2. lapse of time
3. state-dependent forgetting
4. repression
5. proactive and retroactive inhibition
6. free association method
7. amnesia
8. Alzheimer
9. retrograde amnesia
10. anterograde amnesia
11. Korsakoff's syndrome
12. thiamine= (
13. Hippocampus
14. Van Hoesen, G. W, 1988
پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم