انقلاب اسلامی ایران و تحول در حرکت شیعی عربستان سعودی (2)

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیعیان عربستان نیز همچون مسلمانان سایر مناطق به امید به دست آوردن حقوق از دست رفته خود فعالیت های سیاسی خود را آغاز نمودند. اولین اثری که انقلاب اسلامی بر این دسته از شیعیان داشت این بود
دوشنبه، 22 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب اسلامی ایران و تحول در حرکت شیعی عربستان سعودی (2)
 انقلاب اسلامی ایران و تحول در حرکت شیعی عربستان سعودی(2)

 

نویسندگان: دکتر جلال درخشه/ محمد جمیری (1)




 

4. بررسی جنبش های سیاسی- اجتماعی شیعی عربستان

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیعیان عربستان نیز همچون مسلمانان سایر مناطق به امید به دست آوردن حقوق از دست رفته خود فعالیت های سیاسی خود را آغاز نمودند. اولین اثری که انقلاب اسلامی بر این دسته از شیعیان داشت این بود که توجه نسل جوان، متدین و شیفته تحول را به خود جلب نمود. در این میان، جوانان شیعه ی حجاز که خواهان تحول در شرایط اجتماعی و سیاسی، به دلیل طاقت فرسا بودن محیط حاکم بر عربستان بودند، نسبت به فضای فکری و حضور در ایران ابراز علاقه نمودند. این علاقه مندی به دو دلیل عمده رخ داد:
1. آگاهی از اندیشه ی به وجود آورنده انقلاب اسلامی؛
2. مؤثر دانستن فضای علمی- تحقیقی حوزه ی قم در قیاس با حوزه ی نجف.
بنابراین، نسل نو شیعه عربستان با این نگاه که در قم، رکود حوزه ی علمیه نجف وجود ندارد و قم بسیار بازتر از نجف است راهی ایران شدند (مصاحبه با صفدر، 1389/3/9).
از سال 1358 تعداد زیادی طلبه شیعه عربستانی به سوی قم آمدند. این عزیمت تا سال های 1363 تا 1365 نیز ادامه یافت و در سال های 1366 تا 1367 شکوفا شد؛ به این معنا که تحصیل کردگان این حوزه به مراحل تبلیغ و صدور پیام انقلاب به جامعه ی شیعی عربستان رسیدند. سال 1366 حادثه ی حج خونین رخ داد و در نتیجه آن، شیعیان در حجاز شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتند. این شرایط تا پس از پایان جنگ ایران و عراق ادامه داشت (همان).
در این مقطع، افرادی همچون برادران راضی (شیخ حسین و شیخ حسن الراضی)، سید هاشم الشخص، شیخ حسین عایش، حسین النمر و... دیگران که از نسل پیشین شیعیان عربستان بودند حلقه ی واسطه ی حوزه قم با نسل نو طلاب حجازی شدند. دو ویژگی بارز این دسته از طلاب عبارت بود از:
1. عشق به امام خمینی(قدس سره).
2. آموزش تعالیم دینی در حوزه قم با محوریت تفکر سیاسی حاکم بر این حوزه. (همان).
در این میان، گروه دیگری نیز رشد یافتند که آنها هم در حوزه عربستان فعالیت نمودند. این گروه که نام سازمان خود را «جنبش مبلغان طلایه دار» یا «حرکة الطلائع الرسالیه» نهاده بود، تنها رقیب جدی این طلاب جوان به شمار می رفت. این جنبش تحت عنوان جریانی کلی تر به نام «حرکات التحریر» قرار داشت که با اشراف آیت الله سید محمد شیرازی و دو خواهرزاده اش آیات سید هادی و سید محمدتقی مدرسی اداره می شد.

1- 4. تبارشناسی جنبش الرسالیه

«حرکة الطلائع الرسالیه» در فارسی به اشتباه به «جنبش مبلغان طلایه دار» ترجمه شده است، اما منظور از «الرساله» در این عبارت، رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می باشد. این حرکت سه شعار اصلی داشت که عبارت بود از «لله، للحق، للحریه» و برای رسیدن به سه هدف عمده هم تلاش می کردند. این سه هدف شامل «انسان الرسالی، امة المؤمنة، حضارة الاسلامیة» به معنای «انسان رسالت مدار، جامعه (امت) ایمانی و تمدن اسلامی» بود (مصاحبه با خاک رند، 1389/3/7).
این حرکت تحت مدیریت آیت الله شیرازی و آیات سید محمد تقی و سید هادی مدرسی، ابتدا از عراق و سپس از کویت اداره و مدیریت می شد و اصول خاصی را برای تربیت اعضای خود در نظر داشت. مطابقت دادن اسلام با شرایط روز در همه زمینه ها از اصول اساسی این حرکت بود.
نماینده ی بارز این جریان در عربستان حجت الاسلام و المسلمین حسن صفار بود. وی با پیروزی انقلاب اسلامی توانست رهبری شیعیان را در عربستان بر عهده بگیرد.
او هر چند یک سال را در قم گذرانده بود. اما چندان وابستگی به جریان فکری حاکم بر قم نداشت. در نهایت، شیخ صفار توانست با مهارت زیاد و به دلیل داشتن سابقه ی کار تشکیلاتی و سیاسی، اجتماع شیعیان عربستان را تا مدتی رهبری نماید.

2- 4. انتفاضه ای به مثابه یک انقلاب

نخستین نشانه های ظهور ایدئولوژی انقلاب اسلامی در میان شیعیان عربستان، تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب بروز یافت. انتفاضه سال 1979 از میان مساجد شیعی در منطقه شرقیه شروع شد. در این میان، سخنرانی های متبحرانه شیخ صفار در دهه اول محرم آن سال نقش اساسی را بر عهده داشت. صفار در صحبت های خود، تصویری انقلابی از اسلام ارائه نمود. بدین ترتیب، بسیج توده های شیعه آغاز شد و این، آغاز احقاق حق خواهی شیعیان منطقه شرقیه بود (ابراهیم، 1386، ص122).
برای اولین بار پس از چند دهه، در نوامبر سال 1979 شیعیان مراسم محرم را که از مهم ترین مناسبت های شیعه بوده و وهابیت به شدت نسبت به آن حساسیت دارد به صورت علنی برگزار نمودند.
در این ایام، شیعیان هر دو منطقه در دهه اول محرم مراسم را با حضور سخنرانانی که بیشتر وابسته به سازمان انقلاب اسلامی بودند گرامی داشتند. عزادران قطیف و احساء در شب ششم محرم پس از سخنرانی شیخ الصفار و سایر مبلغان تصمیم گرفتند تا عاشورای آن سال را در ملأ عام برگزار کنند. در شب هفتم قریب 70 هزار نفر از مردم آن مناطق عزاداری حسینی را به خیابان ها کشاندند که نیروهای امنیتی با آنها درگیر شده و مراسم به خشونت کشیده شد. در روز عاشورا، تظاهرات تمام مناطق شرقی را در برگرفت. این تظاهرات پنج روز به درازا کشید و مأموران نیز آنها را سرکوب کردند. در نتیجه ی این درگیری ها 20 تن کشته و بیش از یکصد تن نیز دستگیر شدند (ابراهیم، 1386، ص 125).
حکومت سعودی که به تازگی از شر «الجهیمان» رهایی یافته بود و نسبت به امواج انقلاب اسلامی ایران بسیار مضطرب بود، 20 هزار نیروی نظامی را برای سرکوبی کامل انتفاضه به منطقه ی شرقیه اعزام نمود. این درگیری ها تا پنج روز ادامه یافت و هر روز دامنه آن گسترده می شد. شیعیان دیگر مناطق نیز به خیابان ها آمده و نسبت به حکومت اظهار نفرت نمودند. این ماجرا حس همگرایی و پیوند مذهبی و قبیله ای شیعیان را نیز تقویت نمود (همان).
از این پس، شیعه به مسئله اصلی و دغدغه ی مهم دستگاه سیاسی امنیتی داخلی سعودی تبدیل شد. قیام عاشورا باعث شد تا سرمایه گذاری بیشتر برای عمران و آبادانی منطقه ی شرقیه به اجرا درآید تا در پی آن، حکومت بتواند کنترل خود را بر مناطق نفت خیز همچنان حفظ کند، هر چند که همچنان تبعیض های مذهبی به قوت خود باقی بود.(همان).

3- 4. جریان شیعی حجاز در ایران

در این برهه، شناخته شده ترین شخصیت شیعی عربستانی حجت الاسلام و المسلمین حسن صفار و جریان وی بود، اما به موازات این جریان، جریان دومی نیز رشد می یافت که هویت خود را وابسته به انقلاب اسلامی می دید. صفار پس از انتفاضه سال 1979 مدت اندکی را در عربستان ماند و سپس راهی ایران شد تا فعالیت های خود را در فضای انقلابی ایران ادامه دهد. دفتر وی نزدیک به 12 سال پس از انقلاب اسلامی در تهران فعال بود. همزمان بخش فرهنگی و تبلیغاتی دفتر سازمان انقلاب اسلامی در تهران چند نشریه از جمله نشریه ی «بقیع» به زبان فارسی و «حرمین» به زبان عربی به چاپ می رساند. بیش از 20 شماره از نشریه حرمین در تهران نیز به چاپ رسید (مصاحبه با خاک رند، 1389/3/7).
با بررسی تحولات جنبش های شیعی عربستان پس از انقلاب اسلامی، درمی یابیم که در نهایت، دو جریان شیعی موازی شکل گرفت: جریان وابسته به آیت الله شیرازی و جریان قم.
اما جریان دوم که همزمان با انقلاب اسلامی متولد شده بود، اندک اندک و عمدتاً از سال 1358 طلاب خود را به حوزه علمیه قم اعزام نمود. اعضای جریان انقلابی عموماً مقلدان امام خمینی (قدس سره) بودند و اکنون تبعیت از رهبر انقلاب اسلامی را مد نظر خود دارند و به لحاظ سیاسی نیز در چارچوب فکری انقلاب می گنجیدند. این دسته که به دنبال تحولی اساسی در عربستان بودند، تشکلی را برای طلبه های حجازی در قم ایجاد کردند. این تشکل انجام دو برنامه اساسی را در صدر فعالیت خود قرار داده بود:
1. تهذیب نفس و پرورش روحی و فکری و ارتقای معنویت در طلبه ها با محوریت شیخ حسین الراضی؛
2. ارتقای فهم سیاسی و اجتماعی با محوریت سید هاشم الشخص.
در پایان این بخش باید به نکته ی مهم دیگری نیز اشاره نمود و آن هم تأثیرپذیری طلاب شیعی عربستان از جریان سومی است. حسین الراضی، یکی از ائمه جمعه منطقه شرقیه، معتقد است که یک موج دیگر هم پیش از پیروزی انقلاب، در بیداری شیعیان عربستان مؤثر بود: «حزب الدعوه» لبنان. مجله ی «المنطلق» که از سوی این حزب منتشر می شد در طلاب سعودی اثرگذار بود (مصاحبه با راضی، 1387/12/18).
با وقوع حج خونین و ایجاد اختلال در روابط سیاسی ایران و عربستان، وضعیت شیعیان این کشور نیز متعاقب همین امر رو به وخامت نهاد و حکومت سعودی فشارهای مضاعفی را بر ایشان وارد نمود. در پی این حادثه، اعزام زائران ایرانی به حج متوقف شد و روند روابط دیپلماتیک به پایین ترین سطح خود بین دو کشور تقلیل یافت. حمله به حجاج ایرانی از سوی پلیس سعودی باعث تشدید محدودیت علیه شیعیان عربستان شد(کاظمی دینان، 1388، ص 176) امام خمینی (قدس سره) در پیام خود به مناسبت سالگرد حج خونین، مستقیماً سران دولت سعودی را مورد خطاب قرار داد و آنان را سرسپردگان آمریکا خواند (امام خمینی، 1385، ج21، ص 74- 78).
در این میان، مواضع شیعیان حجازی ساکن در ایران کاملاً در راستای مواضع جمهوری اسلامی بود. مجموعه ی دو جریان شیرازی و قم پس از حج خونین، بیانیه ای را علیه سعودی ها صادر کردند و ضمن دیدار با [آیت الله] هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس وقت، کشتار خونین مکه را به ایشان تسلیت گفتند. این حرکت، خود به معنای یک تحول بود که شیعیان منزوی عربستان به انتحاریون علیه دولت سعودی مبدل شده بودند (مصاحبه با صفدری، 1389/3/9).

4- 4. پایان دوران مبارزه مستقیم و آغاز تحول در جریان شیعی

پایان جنگ تحمیلی، برای جمهوری اسلامی ایران به معنای آغاز راهی جدید بود که می توانست بسیاری از تحولات نظام بین الملل را دگرگون سازد. این تحول هم در عرصه ی داخلی و هم در عرصه خارجی نمود یافته بود. به عبارت دیگر، مجریان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره ی هاشمی رفسنجانی با توجه به ضروریاتی که کشور از لحاظ اقتصادی و سیاسی به آن محتاج بود، در پی دستیابی به نیازمندی های اقتصادی برآمدند. بدین ترتیب، سیاست آرمان گرایانه سال های نخست وزیری مهندس موسوی با سیاست جدید عمل گرایانه دولت سازندگی جایگزین شد (ازغندی، 1381، ص 17).
همزمان، کشورهای منطقه شاهد تحولی عجیب بودند و آن هم، حمله ی صدام به کویت بود؛ اقدامی که نگرانی کشورهای خلیج فارس را برانگیخت. این عامل باعث شد تا روابط ایران و کشورهای عربی رو به بهبود رود.
در همین زمان، با برقراری مجدد رابطه ی دو کشور در زمان دولت اول [آیت الله] هاشمی رفسنجانی و مذاکره مستقیم وی با امیر عبدالله (ولیعهد عربستان) در پاکستان، مجدداً وضعیت شیعه در عربستان رو به بهبودی گذاشت، به نحوی که دولت جمهوری اسلامی به صورت یکجانبه روادید شیعیان عربستان را برای ورود به ایران و زیارت اماکن مقدس لغو نمود. از آن پس، سالانه بین 40 تا 50 هزار نفر از شیعیان عربستان از طریق تورهای مسافرتی به ایران می آیند (مصاحبه با کیاحسینی، 1389/2/25).
از سوی دیگر، طلبه های حجازی ساکن قم نیز که دروس مقدماتی و سطح حوزه را گذرانده و به دلیل حضور نزدیک به ده ساله خود در ایران با تفکری جدید از اسلام سیاسی آشنا شده بودند، یکی پس از دیگری به عربستان باز می گشتند. اما به محض بازگشت به وطنشان، به زندان افکنده می شدند. آنان با گذراندن دوران حبس، به درون جامعه ی شیعی برمی گشتند تا احقاق حقوق خود را به شیوه های جدید خواستار شوند. اکنون مرحله هجرت به ایران پایان یافته وطلاب به قوم خود بازگشته اند.
حضور آنان در بین شیعیان عربستان چند مسئله را به دنبال داشت:
1. افزایش آگاهی شیعیان عربستان. در همین زمینه، آنها اقدام به ساخت حسینیه، مسجد و مراکز فرهنگی نمودند. هر چند بسیاری از این درخواست ها با مخالفت دولت همراه است.
2. تشویق طلبه ها و جوانان برای ورود به دانشگاه ها و مراکز علمی. بدین ترتیب، شیعه از انزوا در آمده و در جامعه ی وهابی نمود بیشتری می یافت (مصاحبه با صفدری، 1389/3/9).
بر این اساس، در جامعه ی شیعیان عربستان سه طیف شیعه مشخص وجود داشته است:
1. شیعیان وابسته به انقلاب اسلامی با رعایت احتیاط، به کار فرهنگی جهت دار روی آوردند.
2. شیعیانی که به دور از همه دغدغه ها و منازعات سیاسی، شیعیان پیش از انقلاب را الگوی خود قرار دادند.
3. طیف شیخ صفار، که به طیفی مستقل موسوم بود (مصاحبه با حسین صفدری، 1389/3/9).

5- 4. دوران اصلاحات درون جامعه شیعی عربستان

با ورود آرامش به صحنه ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از سویی و بازگشت بخش عمده ای از شیعیان عربستان به موطن خود از سوی دیگر، گروهی از آنان که عمدتاً متعلق به طیف صفار بودند به اروپا و آمریکا رفتند و فعالیت های حقوق بشری خود را آغاز نمودند. آنها سعی کردند تا بدین ترتیب، فشارهای حکومت سعودی بر اقلیت شیعه در عربستان را افشا نمایند.
از نکات بسیار حساس و راهبردی که در این مسئله وجود دارد و باید مورد تأکید ویژه قرار بگیرد و می توان از آن در پیگیری مطالبات شیعیان و حمایت از آن ها بهره برد، این است که رژیم آل سعود به دلیل افشاگری های شیعیان به شدت تحت فشار مجامع حقوق بشری و افکار عمومی غربی قرار گرفت (مصاحبه با احمد زاده ، 1389/4/1).
نمونه ی این فعالیت ها، تشکیلات صفار در واشنگتن بود که با عنوان «کمیته دفاع از حقوق بشر در خلیج [فارس] و شبه جزیره عربی» دوره جدیدی از فعالیت های خود را آغاز نموده بود. یکی از نشریاتی که توسط آنان منتشر می شد «الجزیره العربیه» بود که مشکلات حقوق بشری را مطرح می نمود (ابراهیم، 1386، ص165).
به هر ترتیب، این افشاگری ها که از ناحیه جریان شیخ حسن صفار اداره می شد، به حدی بود که در سال 1993 دولت سعودی از رهبران اپوزیسیون شیعه خواست که به کشور خود بازگردند. بدین ترتیب، حکومت وهابی متعهد شد که در صورت اعلام وفاداری رهبران اپوزیسیون شیعه به حکومت سعودی، دولت نیز اجازه انتشار کتب شیعه، آزادی زندانیان سیاسی شیعه و کاهش تبلیغات ضد شیعی را عملی کند و شرایط مساوی با سنی ها را برای اشتغال شیعیان فراهم نماید (مصاحبه با احمدزاده، 1389/4/1).
البته تحلیل دیگر نیز در همین زمین، یعنی بازگشت شیخ حسن صفار به عربستان، وجود دارد که متعلق به فولر و رنکه می باشد. این دو پژوهشگر معتقدند: در پی تحولات جنگ عراق و کویت و سپس حضور نظامی آمریکا در عربستان، برخی از علمای وهابی در اعتراض به حضور مشترکان در سرزمینشان به خارج از کشور پناهنده شده و علیه سران سعودی در این باره افشاگری نمودند. با افزایش افشاگری ها علیه دولت از دو ناحیه ی علمای وهابی و شیعیان، دولت فهد تصمیم گرفت تا از ناحیه شیعه فشار بر خود را بکاهد. بدین ترتیب، از فعالان شیعی دعوت نمود تا وارد کشور شوند. فهد اندکی نسبت به شیعیان ملایمت نشان داد که به معنای اعطای آزادی نبود. از جانب دیگر، صفار هم به گفت و گوی با دولت تمایل نشان داد (فولر، 1384، ص 370- 371).
بدین ترتیب، در جریان صفار نیز تحولاتی به وجود آمد. در اوایل سال 1991 سازمان انقلاب اسلامی که تاکنون اعضای آن در اروپا و آمریکا به سر می برند. در راستای حدف لحن انقلابی و مذهبی خود، به «جنبش اصلاحیه» تغییر نام داد. در ادامه روند کار جنبش اصلاحیه، یک شورای 40 نفره در جنبش ایجاد شد. اعضای این شورا نسبت به رهبری صفار اعتراض نمودند و طبق رأی گیری شیخ توفیق السیف را به عنوان رئیس جدید تشکیلات برگزیدند (ابراهیم، 1386، ص 171- 172).
تحول در جنبش باعث شده بود تا نوعی مصالحه میان گفتمان مذهبی و مدرن به وجود آید. از سوی دیگر، هر چند جنبش، اسلام را به عنوان منبع اصلی مشروعیت برگزیده بود، اما در دوران جدید خود به مبانی حقوق بشری غربی نزدیک شده بود (همان، ص 173). جریان صفار با این عمل خود نشان داد که حکومت را به رسمیت شناخته و مایل به ادامه فعالیت خود درون مرزهای کشور پادشاهی سعودی است.
در نهایت، شیخ حسن صفار در سال 1993 وارد عربستان شد و در جلسه ای با حضور ملک فهد، مهم ترین خواسته های خود را به دولت ارائه نمود. جنبش اصلاح طلب ثابت نمود که در طول سال های 1989 تا 1993 یکی از بازیگران اصلی در صحنه ی سیاست سعودی بود (ابراهیم، 1387، ص 235).
بدین ترتیب، صفار فهرستی از درخواست های خود را به شاه فهد ارائه نمود که برخی از آنها عبارت بودند از:
1. به رسمیت شناختن فرقه شیعه به منزله ی یک فرقه اسلامی؛
2. آزادی عبادات شیعه و ساخت مسجد و حسینیه و بازسازی قبور امامان شیعه؛
3. لزوم تعلیم معارف شیعی در مدارس مناطق شیعه نشین و غیره (فولر، 1384، ص 370- 371).
در مقابل، حکومت سعودی به جز آزادی چند تن از زندانیان محکوم به اعدام و اجازه ورود به وطن برای برخی مهاجران، به هیچ یک از درخواست های اعتقادی صفار که بخش عمده درخواست ها را شامل می شد اعتنایی نکرد.
حکومت سعودی تاکنون هیچ یک از اعتقادات مذهبی شیعیان را به رسمیت نشناخته و تبعیض ها همچنان ادامه دارد. تنها نکته مثبت مصالحه برای شیعیان، حضور دو نفر از شیعیان در شورای سلطنتی است که آن هم تنها جنبه ی تشریفاتی داشته و هیچ گونه موقعیت اجرایی ندارد. با وجود این، دستگیری روحانیان شیعه، بستن مساجد، تکایا و مراکز فرهنگی و اعمال خشونت علیه آنان در مناسبات مذهبی همچنان ادامه دارد.
شیخ محمد عبدالعظیم الحسین که خود از روحانیان مخالف سازش و جریان صفار است در این رابطه معتقد است: «شیخ صفار 14 سال مخالف نظام سعودی بوده و خارج از عربستان، از جمله مدتی در ایران، به فعالیت های خود ادامه می داده است. در این مدت، واقعاً رژیم را خسته کرده بود. منتها او و همراهانش در نیمه دهه 90 میلادی اعلام نمودند که از مبارزه با رژیم خسته شده اند و به وطن بازگشتند. صفار به جامعه ی شیعی عربستان اعلام نمود که تصمیم به گشودن جبهه جدیدی علیه حکومت با هدف احقاق حقوق شیعه را دارد» (مصاحبه با شیخ عبدالعظیم، 1389/3/12).
«با این وجود، وی به گفت وگو با حکومت روی آورد و در گفت و گوهای ملی که در ریاض و جده در زمان فهد آغاز گردیده بود شرکت نمود. رسانه های سعودی با اشتیاق فراوان وانمود کردند که بین دولت و شیعیان سازش به عمل آمده است و این در حالی بود که در عرصه ی عمل هیچ دستاوردی برای شیعه نداشت. اما صفار بر این باور بود که 14 سال مبارزه نمودیم بدون اینکه کوچک ترین امتیازی به دست بیاوریم؛ به همین خاطر به گفت وگو روی آورده ایم. (همان).
در حال حاضر می توان جامعه شیعی عربستان را به پنج دسته ی اصلی تقسیم کرد:
1. جریان حزب الله به رهبری افرادی همچون جلیل الما و هاشم الشخص. این جریان به جمهوری اسلامی ایران نزدیک تر از سایر گروه هاست.
2. جریان لیبرال ها که متعلق به روشن فکران بوده و از لحاظ تعداد اندک می باشند.
3. جریان اصلاحیه.
4. جریان سنت گرا که قایل به عدم دخالت در امور سیاسی می باشد.
5. جریان شیعی ساکن در ایران که از معارضان حکومت سعودی بوده و فعالیت های خود را در زمینه های فرهنگی در جهت مخالفت با حکومت سعودی ادامه می دهند.

5. اشغال عراق و گسترش افق سیاسی شیعه

تحول مهم دیگری که در دهه اخیر در نظام بین الملل به وقوع پیوست، حملات یازده سپتامبر و واکنش های بعد از آن است. اشغال افغانستان و عراق به عنوان دو کشور اسلامی، خشم ملت های مسلمان را به دنبال داشت. اما ایالات متحده با اشغال این دو کشور به دنبال اجرای اهداف خود برآمد و پیاده نمودن اصول دموکراتیک به شیوه ی آمریکایی در کشورهای اسلامی را در دستور کار خود قرار داد.
سقوط بغداد، کشورهای عربی و به ویژه عربستان را با دو چالش جدی مواجه نمود. چالش اول، نظم جدیدی بود که ایالات متحده با عنوان دموکراسی سازی و فرایند انجام اصلاحات سیاسی در این کشورها دنبال می کرد و چالش دوم که عمدتاً به مسائل داخلی آنها مربوط می شد، وجود اکثریت یا اقلیت شیعه بود. شیعیان در عراق و بحرین اکثریت، در کویت نزدیک به چهل درصد و در عربستان اقلیتی کوچک، اما تأثیرگذار را تشکیل می دهند.
در بحرین، از سال 1970 که این جزیره کوچک توانست استقلال خود را به دست آورد، تاکنون یک اقلیت کوچک سنی مذهب بر هفتاد درصد جمعیت این کشور که شیعه هستند حکمرانی نموده اند. شیعیان به صورت مداوم به انجام کودتا متهم شده اند. شیعیان بحرین همواره عکس هایی را از مراجع مذهبی نجف و دو رهبر ایران در منازل و مغازه های خود نصب می نمودند. هنگامی که در جولای 2005 یک روزنامه بحرینی توهینی به [آیت الله العظمی] خامنه ای رهبر ایران نمود، جمعیت انبوهی از شیعیان در خیابان های منامه اقدام به برگزاری تظاهرات نمودند. تظاهرکنندگان خشمگین خواستار برپایی نهادهای دموکراتیک شدند و این اتفاقات، پس از آن رخ می داد که آیت الله سیستانی در عراق اعلام نموده بود: هر نفر یک رأی، و نتایج انتخابات 30 ژوئن به نفع شیعیان عراق رقم خورده بود (Nasr, 2006,p.236).
شیعیان بیشترین ساکنان جنوب عراق را تشکیل می دهند. آنها در دوره حکومت صدام به صورت ظالمانه ای مورد تجاوز حکومت قرار می گرفتندوشهرهایشان از خدمات عمومی بی بهره بود. بسیاری از آنان پس از انتفاضه سال 1990 که مرکز آن درنجف بود، به شهرهایی مثل بصره، بغداد و یا دیگر شهرهای عراق مهاجرت نمودند. رژیم بعث برگزاری مراسم مذهبی شیعیان، از جمله عاشورا و سایر مجالس بزرگداشت ائمه شیعه را ممنوع اعلام کرد.
رژیم بعث در یک اقدام وحشتناک در سال 1980 مردمی ترین و محبوب ترین رهبر مذهبی شیعه در عراق، یعنی آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهشر بنت الهدی، را به قتل رساند. سال ها بعد نیز صدام در سال 1999 آیت الله سید محمد صادق صدر و دو فرزندش را به شهادت رساند. در پی آن، بسیاری از پیروان وی در حزب الدعوه را نیز یا به قتل رساند، یا به زندان ها افکند و یا به ایران تبعید نمود. تبعیدیان در ایران، با پیوستن به یکدیگر اقدام به کادرسازی نموده و علیه رژیم صدام فعالیت های خود را آغاز کردند. شیعیان عراقی در ایران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را زیر نظر آیت الله سید محمد باقر حکیم تأسیس نمودند. 15 سال بعد از انتفاضه ی سال 90 شیعیان، در انتخابات ژانویه 2005 میلیون ها شیعه عراقی به پای صندوق های رأی رفتند. البته تعداد آنها آن قدر زیاد نبود که رشد دموکراسی در عراق را جشن بگیرند، بلکه برای اثبات حاکمیت شیعه در کشورشان به پای صندوق های رأی آمده بودند (Nasr, 2006,p.189).
با وجود این، عربستان یکی از مهم ترین کشورهایی بود که اصول دموکراتیک مورد نظر آمریکا باید در آن اجرایی می شد. از یک سو، روی کار آمدن دولت شیعی در عراق باعث نگرانی مقامات سعودی شده بود و از سوی دیگر، برگزاری انتخابات در عربستان می توانست اقلیت شیعه را در موقعیت مناسبی قرار دهد که قاعدتاً باعث تقویت جبهه شیعی در منطقه می شد.
ذکر این نکته لازم است که پس از حمله آمریکا به عراق، برخی از شیعیان عربستان به امید اینکه این تحولات موجب فشار بر حکومت سعودی برای انجام اصلاحات خواهد شد به انتظار نشستند. در مقابل، برخی نیز بر این باور بودند که گسترش قدرت شیعه باعث فشار بیشتر به این فرقه خواهد شد. به همین منظور بود که دسته ای از شیعیان در خلال جنگ آمریکا و عراق بیانیه ای را با عنوان «یاران ملت» منتشر نموده و در آن به وفاداری نسبت به کشور خود تأکید نمودند و در عین حال، خواهان ایجاد اصلاحات و بر هم زدن گفتمان مقابله شدند (کاظمی دینان، 1388، ص 177). با این همه، نخستین انتخابات شورای شهر در عربستان برگزار شد.
شیخ محمد عبدالعظیم الحسین در این باره معتقد است: «انتخابات شورای شهر نیز از امور بسیار مضحک در عربستان می باشد. این انتخابات پنج سال پیش برای اولین و آخرین بار برگزار شد و تاکنون نیز خبری از تجدید انتخابات نیست. به نظر می رسد که دولت تحت فشارهای رخ داده در تحولات جهانی، به خصوص یازده سپتامبر، دست به چنین اقدامی زده و اکنون با توجه به کاسته شدن فشارها علیه سعودی، این دولت تمایلی به برگزاری مجدد انتخابات ندارد. اعضای شورای شهر نیمی انتخابی و نیم دیگر انتصابی می باشند. در مناطق شیعه نشین شرقیه نیز انتخابات به همین منوال برگزار شد» (مصاحبه با شیخ عبدالعظیم، 1389/3/12).
یکی از دیپلمات های سابق ایران در ریاض نیز درباره ی نخستین انتخابات شورای شهر در عربستان معتقد است: «صدها نامزد انتخابات در منطقه شرقیه برای کرسی های شورای شهر که عمدتاً مسئول نظارت بر بهداشت عمومی، حفظ و نگه داری زیرساخت ها، جمع آوری زباله و دیگر امور مشابه بود ثبت نام کردند. برهه انتخابات همانند مراسم عروسی و شبیه یک بازی و سرگرمی برزگ بود. مردم یک عطش و آرزوی بزرگ داشتند. در نتیجه، مشارکت شیعیان نسبت به مناطق دیگر عربستان بالاتر بود. از دوازده کرسی اختصاص داده شده به قطیف والاحساء، 11 کرسی به شیعیان تعلق گرفت و از دست رفتن تنها کرسی باقیمانده به خاطر اعلام عدم صلاحیت کاندیدای دوازدهم در آستانه رأی گیری بود» (مصاحبه با احمدزاده، 1389/4/1).
شیخ عبدالعظیم در مورد حضور شیعیان در این انتخابات چنین اظهار نظر می نماید: «تنها جریان آقای صفار در انتخابات شورای شهر شرکت کرد. اما جریان مخالف شیخ صفار از شرکت در انتخابات امتناع ورزید و معتقد بود که این انتخابات را دولت به لحاظ تبلیغات منفی علیه شیعه به کار خواهد برد.»

نتیجه

جنبش شیعیان عربستان تحقیقاً از دسته جنبش هایی می باشد که به صورت مستقیم از انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفته اند. این جنبش که به دنبال اثبات هویت خود در جامعه بسته عربستان بوده و هست، سیاست سکوت پیش از انقلاب اسلامی ایران را رها نموده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال ارائه رفتارهایی از خود برآمده است تا توجه حکومت سعودی را به خود جلب نماید. نوع نگاه به شیعه توسط حاکمیت سعودی - وهابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی فراز و فرودهای بسیاری داشته است. این رفتار سینوسی از درون یک نگاه کلی تر به شیعه صورت گرفته که آن را به صورت یک فرقه غیررسمی به حساب می آورد. در این زمینه، باید به چند نکته ذیل توجه داشت:
1. تقابل شیعه و دولت سعودی به عنوان تقابل دو بازیگر فراملی و فروملی - که درگیری هایی از جنس جدایی طلبی، مبارزه بر سر به دست آوردن سهم بیشتری در حکومت و... باشد - نیست، بلکه تقابل دو جریان فکری است که اساساً هیچ یک دیگری را نمی خواهد بپذیرد. بدیهی است هر گونه نرمش و همراهی دولت وهابی عربستان نشانه عدول در اندیشه بنیان گذاران وهابی تلقی می شود.
2. رفتار نامتعادل و نابرابر حاکمان سعودی با شیعیان تنها در پهنه تحولات داخلی، منطقه ای و جهانی قابل تحلیل و بررسی است، نه اینکه یک هویت مستقل و معنادار برای شیعیان در نظر گرفته شود. البته نباید از نظر دور داشت که طی بیش از سه دهه گذشته اقلیت شیعه عربستان همواره یکی از بازیگران اصلی در صحنه سیاست داخلی این کشور به شمار آمده است.
3. تحول نگران کننده دیگر برای عربستان و امیدوارکننده برای شیعیان، موج خیزش شیعی است که منطقه را فرا گرفته است؛ امری که شدیداً موجبات نگرانی حکومت های سنی منطقه خاورمیانه را فراهم آورده است. این امر آن قدر برای این دسته از حاکمان مهم بوده که صحبت از تشکیل هلال شیعی به عنوان مسئله خطرناک به میان آمده است.
4. درباره مسائل قضایی نیز باید اشاره داشت که هر نوع تغییری در نظام قضایی یا در تدوین قانون اساسی، باید مبتنی بر به رسمیت شناختن شیعیان باشد. در حالی که با توجه به نفوذ و نقش گسترده تفکر وهابی در دولت سعودی، بعید به نظر می رسد که این مقبولیت به ثمر بنشیند، در نتیجه، شیعیان همچنان در عربستان در تنگناهای مختلف گرفتار خواهد بود.
5. موضوع آمریکا که خود را داعیه دار حقوق بشر و دموکراسی در منطقه قلمداد می کند مبهم است و مشخص نیست که در کدام سوی معادله قرار خواهد گرفت. منافع آمریکا و تجربیات سیاست های منطقه ای این کشور نشان می دهد که تمایل چندانی به بهبود اوضاع شیعه در عربستان نداشته است؛ موضوعی که با قدرت یابی شیعه در ایران، لبنان، عراق، مجالس کویت و بحرین تقویت گردیده است.
منابع تحقیق:
1. ابراهیم، فؤاد؛ شیعیان در جهان عرب مدرن: عربستان سعودی؛ ترجمه رضا سیمبر؛ تهران: دانشگاه امام صادق(علیه السلام)، 1387.
2. ____ ؛ شیعیان عربستان؛ ترجمه سلیمه دارمی، فیروزه میر رضوی؛ تهران: ابرار معاصر، 1386.
3. اسدی، بیژن؛ خلیج فارس و مسائل آن؛ تهران:، سمت، 1382.
4. ازغندی، علیرضا؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: قومس، 1381.
5. بهاء الدین، حسین کامل؛ ملیت در جهان بی هویت؛ ترجمه حجت رسولی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383.
6. توال، فرانسوا؛ ژئوپلتیک شیعه؛ ترجمه حسن صدوق ونینی؛ تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1380.
7. جعفریان، رسول؛ اطلس شیعه؛ تهران: سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، 1388.
8. حسن، حمزه؛ الشیعه فی مملکة العربیة السعودیه؛ بیروت: البقیع لاحیاء التراث، ج1، 1993 م و ج 2، 2010 م.
9. خمینی، آیت الله سید روح الله؛ صحیفه امام؛ ج 21، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385.
10. دکمجیان، هرایر؛ جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب؛ ترجمه حمید احمدی؛ تهران: کیهان، 1377.
11. سیف زاده، حسین؛ اصول روابط بین الملل؛ تهران: سمت، 1380.
12. کاظمی دینان، سید مرتضی، علل خیزش شیعیان حاشیه خلیج فارس، قم: مؤسسه شیعه شناسی، 1388.
13. فولر، گراهام؛ شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده؛ ترجمه خدیجه تبریزی؛ قم: مؤسسه شیعه شناسی، 1384.
14. محرمی، غلامحسین؛ تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری؛ قم: مؤسسه پژوهشی امام خمینی، 1382.
15. نادری قطب الدینی، عباس، قاسم ذاکری؛ کتاب خاورمیانه، ویژه مسائل و چالش های خاورمیانه، تهران: ابرار معاصر تهران، 1383.
16. NASR VALI , THE SHIA REVIVAL, NEW YORK, NORTON & COMPANY. 2006.
17. "The Shiite Question In Saudi Arabia" , Crisis Group Middle East Report, (2005), available At: merln. ndu. edu/archive/icg/shiitequestion. Pdf
18. the committee for the defens of human rights in the Arabian Peninsula, 2009.

مصاحبه های اختصاصی
1. مصاحبه با محمد محسنی، دیپلمات سابق ایران در ریاض، 1389/2/25.
2. مصاحبه با کاظم احمدزاده، دیپلمات سابق ایران در ریاض، 1389/4/1.
3. مصاحبه با حسن خاک رند، کارشناس شیعیان حوزه خلیح فارس در مجمع جهانی اهل بیت، 1389/3/7.
4. مصاحبه با نوروزی، سرکنسول فعلی ایران در جده، 1389/3/5.
5. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین حسین صفدری، مدیر کل مبلغین بعثه مقام معظم رهبری در حج و معاون سابق بین الملل مجمع جهانی اهل بیت، 1389/3/9.
6. مصاحبه با زکی میلاد، سردبیر مجله شیعی الکلمه در عربستان، 1387/12/18.
7. مصاحبه با حسین راضی، امام جمعه احساء 1387/12/18.
8. مصاحبه با شیخ عبدالعظیم، معارض شیعی سعودی، 1389/3/12.
منبع مقاله :
فصلنامه ی علمی - پژوهشی، شیعه شناسی، سال نهم، شماره 36، زمستان 1390



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط