روابط ایران و عثمانی (جنگ ها) از شاه عباس یکم تا پایان صفویه

ایران با روی کار آمدن شاه اسماعیل توانست مرکزیت وقدرت امپراتوری ایران را احیا کند در عثمانی هم،عثمانی ها موفق شدند درزمان های سلطان محمد دوم ملقب به فاتح و سلطان سلیم قدرتی به هم رسانند وبه عنوان دو قدرت همسایه
دوشنبه، 12 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روابط ایران و عثمانی (جنگ ها) از شاه عباس یکم تا پایان صفویه
روابط ایران و عثمانی (جنگ ها) از شاه عباس یکم تا پایان صفویه

 

نویسنده: بتول سلیمانی (1)





 

چکیده

ایران با روی کار آمدن شاه اسماعیل توانست مرکزیت وقدرت امپراتوری ایران را احیا کند در عثمانی هم،عثمانی ها موفق شدند درزمان های سلطان محمد دوم ملقب به فاتح و سلطان سلیم قدرتی به هم رسانند وبه عنوان دو قدرت همسایه رقیب سرسخت یکدیگر بودند. دودولت ایران وعثمانی بر اثر سوء سیاست وعدم لیاقت زمامداران موفق نشدند از هرج ومرج واغتشاشات داخلی جلوگیری به عمل آورند بلکه خود را در مقابل خطر بزرگی به نام دولت روسیه قرار داده ومواجه دیدند این دو دولت که در حال اضمحلال بودند به جای این که دشمنی ها را کنار گذاشته و با یکدیگر برضددشمن مشترک متحد گردند پیوسته در حال جنگ ودرگیری ونزاع بودند. در حقیقت ایران برای امپراتوری عثمانی جزئی از جهان اسلام بود که بایستی تحت سلطه آن قرار بگیرد ونمی توانست در دنیای جداگانه ای در مرز امپراتوری به سر برد. در خلال این حوادث رادمرد شجاع ووطن پرستی از قریه دستگرد نزدیک ابیورد شمال خراسان به نام نادر قلی برخاسته وبه کمک شاه تهماسب دوم آخرین شاه صفوی شتافت ودر اندک مدتی باکمال رشادت موفق به کوتاه کردن دست بیگانگان از ایران گردید.

کلید واژگان

صفویان، عثمانی، هرج ومرج، روسیه، نادرقلی

مقدمه

سلاطین عثمانی سیاست مذهبی ایران را پیوسته بانظر بد گمانی ودشمنی می نگریستند ولی چون صلاح خود را در مداخله مستقیم نمی دیدند امیران آق قویونلو را که دشمنان سیاسی ومذهبی خاندان صفویه بودند در برانداختن دولت آن خاندان تحریک می کردند. تاقبل از روی کار آمدن دولت شیعه در ایران به علت وحدت مذهب دوکشور ایران وعثمانی در حال صلح ودوستی به سر می بردند وکمتر اختلافی میان آن ها رخ داده بود ولی از این به بعد دودولت از لحاظ مذهبی دشمن یکدیگر محسوب می شدند در دوران پادشاهان قبل از شاه عباس جنگ بین ایران وعثمانی آغاز وادامه داشت.شاه عباس پس از استقرار نظم وامنیت وسرکوب وخواباندن شورش هاومدعیان تاج تخت به فکر کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور شد اوفهمیده بود که قدرت برتری عثمانی ها در دو چیز است: 1- تعداد زیاد نیروهای ارتش 2- نوع سلاح وتجهیزات جنگی و 3- نظم و تربیت به روش اروپائیان در سازمان ارتش آن دولت. از طرف دیگر درجه ترقی وپیشرفت کشورهای اروپایی رادر این زمان به خوبی دانسته، به جریان سیاست وامور دنیا آگاهی داشت وهم چنین از دست اندازی امپراتوری عثمانی به مرزهای ایران جلوگیری کرد. هنگامی که شاه عباس در 24 جمادی الاول 1038 درگاه تابستانی خود در اشرف مازندران رخ در تقاب خاک کشید هیچ یک از برادران ویا فرزندانش زنده نبودند تا برتخت سلطنت جلوس کنند آن هایی هم که هنوز زنده بودند نابینا شده ومناسب سلطنت نبودند او به گونه ای کاملا مخفی نوه خود سام میرزا فرزند صفی میرزای مقتول را جانشین خود اعلام کرده بود. تصمیم گیر ی ورود این شاهزاده به اشرف وجلوس بر تاج وتخت هم دیر شده بود وحتی صحبت های شاه بارهبران ورجال مختلف مملکتی در بستر مرگ هم در زمینه جانشینی اش به نتیجه ای نرسیده بود اگرچه در آغاز سلطنت شاه سلطان حسین چنین به نظر می رسید که دوره صلح باترکیه مثل سابق ادامه دارد ولی واقعه ای روی داد که در روابط ایران وعثمانی تامدتی خلل آورد این واقعه مربوط به اشغال شهر بصره وقسمتی از ایالت بصره توسط سپاهیان ایران بود.بعداز شاه سلطان حسین واشغال ایران توسط محمود افغان طهماسب بعد از آنکه از قزوین گریخت درتبریز دربار کوچکی برقرار کرد.

مختصری از روابط میان ایران عثمانی در زمان صفویه

مختصری از روابط میان ایران عثمانی در زمان صفویه رامی توان به سه مرحله تقسیم نمود:
1-دوران تشکیل امپراتوری عثمانی وتجدید حیات شاهنشاهی ایران: در این دوره دولت جدیدی به جای فرماندهان سلجوقی در آسیای صغیر تشکیل یافت که از آغاز تاسیس،هر روز به فتوحات چندی نائل آمده است. سرانجام با تسخیر مصر بنیان آن محکم تر می شد ایران هم که دچار هرج ومرج وحکومت ملوک الطوایفی بود بعد از امیر تیمور گورکان به وسیله شاه اسماعیل صفوی از حال رکود خارج شد.
2-دوران استقرار: ار ایران با روی کار آمدن شاه اسماعیل توانست مرکزیت وقدرت امپراتوری ایران را احیا کند در عثمانی هم،عثمانی ها موفق شدند درزمان های 1- سلطان محمد دوم ملقب به فاتح و 2- سلطان سلیم قدرتی به هم رسانند وبه عنوان دو قدرت همسایه رقیب سرسخت یکدیگر بودند
3- دوران انحطاط: دودولت ایرن وعثمانی بر اثر سوء سیاست وعدم لیاقت زمامداران موفق نشدند از هرج ومرج واغتشاشات داخلی جلوگیری به عمل آورند بلکه خود را در مقابل خطر بزرگی به نام دولت روسیه قرار داده ومواجه دیدند این دو دولت که در حال اضمحلال بودند به جای اینکه دشمنی هارا کنار گذاشته وبایکدیگر برضددشمن مشترک متحد گردند پیوسته در حال جنگ ودرگیری ونزاع بودند در حقیقت ایران برای امپراتوری عثمانی جزئی از جهان اسلام بود که بایستی تحت سلطه آن قرار بگیرد ونمی توانست در دنیای جداگانه ای در مرز امپراتوری به سر برد.
سلاطین عثمانی سیاست مذهبی ایران را پیوسته بانظر بد گمانی ودشمنی می نگریستند ولی چون صلاح خود را در مداخله مستقیم نمی دیدند امیران آق قویونلو را که دشمنان سیاسی ومذهبی خاندان صفویه بودند در برانداختن دولت آن خاندان تحریک می کردند. تاقبل از روی کار آمدن دولت شیعه در ایران به علت وحدت مذهب دوکشور ایران وعثمانی در حال صلح ودوستی به سر می بردند وکمتر اختلافی میان آن ها رخ داده بود ولی از این به بعد دودولت از لحاظ مذهبی دشمن یکدیگر محسوب می شدند در دوران پادشاهان قبل از شاه عباس جنگ بین ایران وعثمانی آغاز وادامه داشت:شاه اسماعیل اول با جنگ چالدران که در این جنگ شکست سختی خورد.شاه تهماسب وجنگ باعثمانی وصلح آماسیه.(بیانی،181:1353) شاه اسماعیل دوم ودوباره جنگ وتعقیب وگریز ودست به دست شدن شهرها ی مرزی بین دوکشور. سلطان محمد خدابنده واینکه او بیشتر درگیر مسائل خراسان وشورش های داخلی بود ودر این جا به شاه عباس کبیر وبعد از آن اشاره می کنیم.

شاه عباس:

او پس از استقرار نظم وامنیت وسرکوب وخواباندن شورش هاومدعیان تاج تخت به فکر کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور شد اوفهمیده بود که قدرت برتری عثمانی ها در دو چیز است: 1- تعداد زیاد نیروهای ارتش 2- نوع سلاح وتجهیزات جنگی و 3- نظم و تربیت به روش اروپائیان در سازمان ارتش آن دولت. از طرف دیگر درجه ترقی وپیشرفت کشورهای اروپایی رادر این زمان به خوبی دانسته، به جریان سیاست وامور دنیا آگاهی داشت وهم چنین از دست اندازی امپراتوری عثمانی به مرزهای ایران جلوگیری کرد (فلسفی،234:1316). شاه عباس در تعقیب این تصمیم نقشه سیاسی به این قرارطرح کرده و مورد اجرا گذاشت: 1-از راه مذهب وتقویت شیعه
2-اصلاح ارتش وتجدید نظر در سازمان های اساسی آن به خصو ص تهیه سلاح های آتشین به سبک اروپائیان
3- جلب دوستی واتحاد دولت های اروپایی برای حفظ منافع اقتصادی به خصوص تحریک بر ضد امپراتوری عثمانی.این موضوع از جمله سیاست های خارجی وی بود رسیدن به این با پیشرفت عثمانی ها در اروپا وتهدید دنیای مسیحیت واحتیاج پادشاها ن اروپایی به وجود کمک نیرومند وتوانایی مخصوصا در مشرق همسان بود.پیشنهاد برادران شرلی بر روی دو اصل مبتنی بود 1- ارتباط با دولت های اروپایی وجلب اتحاد دوستی آن ها بر ضد دولت عثمانی 2- ترمیم وتربیت واصلاح ارتش وتربیت افراد ایرانی به روش نظامی جدید وتهیه اسلحه آتشین که ایران فاقد آن بود.لذا شاه عباس پیشنها د شرلی را پذیرفت.(شرلی، 124:1362)

آغاز جنگ با عثمانی

شاه عباس با اطمینان از طرف دربارهای اروپایی وبه اتکاء نیرو وقدرت مادی ومعنوی خود جنگ با امپراتوری عثمانی را آغاز کرد وطی دوران سلطنت خود باسلاطین عثمانی مانند مراد سوم ومحمد سوم واحمد ومراد چهارم وارتش نیرومند آن ها دست وپنجه نرم کرد ودر اغلب جنگ ها فاتح وپیروز بیرون آمد وزمانی که سربر بستر مرگ گذاشت موفق شد تمام ایالات وولایات از دست رفته را باز پس بگیرد وتا آخر دوران سلطنتش نگذارد قوای بیگانه به خاک ایران تجاوز نماید. در خلال این مدت طولانی علاوه بر جنگ وخونریزی گاهی اتفاق می افتاد که طرفین حاضر به صلح صفا می شدند ودربارهای اصفهان واستانبول محل رفت وآمد سفرا ی دو کشور بود قبل از جنگ با عثمانی شاه عباس تصمیم گرفت باصلحی ماشین جنگی عثمانی را متوقف کرده وبه شرق وهمسایه ازبک آن بپردازد.(شاردن، 56:1372)

شروع حمله شاه عباس به مغرب وپرداختن به جنگ با عثمانی

همانگونه که گفته شد شاه عباس برای پراختن به مسئله شرق درسال 999 ق پیمان صلحی میان دو کشور منعقد کرد که بر اساس این قرارداد قسمت غربی آذربایجان به انضمام شهر تبریز،ولایات ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان، قراباغ،قسمتی از لرستان با قلعه نهاوند به تصرف عثمانی در آمد. ومقرر شد ایرانیان به سب ولعن خلفای سه گانه نپردازند شاه عباس این صلح را تازمان مرگ سلطان مراد وجانشین او سلطان محمد سوم محترم داشت. شاه عباس تصمیم به باز پس گیری مناطق اشغالی از چنگال عثمانی گر فت هیات انگلیسی به ریاست برادران شرلی ارتش ایران را بازسازی کرد وایرانیان رادر برابر توپ های دولت عثمانی یاری داد (منشی،324:1317). سنان پاشا به ولایت همدان حمله کرد وقورخمس خان شاملو را به اسارت گرفت وتانهاوند پیش رفت در این زمان عثمانی ها رفتار بدی با مردم منطقه داشتند ورعایای اطراف از ستمکاری ها وفساد ترکان به تنگ آمده بودند (سیوری،80:1374). عثمانی ها صلح طلبی شاه عباس را دلیل ضعف او می پنداشتند وبر رفتار زشت خود می افزودند شاه عباس بالاخره تصمیم نهایی رابرای سرکوب واخراج ترکان عثمانی گرفت.اودر اصفهان شایعه کرد ک قصد دارد برای کمک به الله وردیخان وجلوگیری از پرتعالی ها عازم شیراز گردد ولی از اصفهان به کاشان رفت از آن جا عازم تبریز گردید. سپاه قزلباش وارد شهر تبریز شد ومردم شهرهم استقبال مفصلی از آنان کردند. علی پاشا که حاکم قلعه تبریز بود فرار کرد وگریخت خبر آزادی تبریز همگان را مسرور کرد وکردهای آذربایجان غربی وفاداری خود را به شاه عباس اعلام کردند. غنائم زیادی هم به اصفهان فرستاده شد.(باربارو، کنتارینی، و....،24:1349)

لشگر کشی به ارمنستان

آزادی تبریز مقدمه جنگ های شاه عباس برای تصاحب ولایات آذربایجان،گرجستان وشروان بود که در زمان شاه محمد خدابنده از ایران جدا شده بود ازمنستان در آن زمان سه قلعه داشت: 1- قلعه کهن 2- قلعه کوزه ای 3- قلعه نو. شاه عباس ذولفقار خان را با لشگر آذربایجان به سمت آن قلعه ها فرستاد وتمام آن قلعه ها فتح شد. هنگاه محاصره ایروان شاه به الله وردیخان، امیرالامرا ی فارس، فرمان محاصره بغداد را داد. ولی بعد ها به او دستور بازگشت به آذر بایجان وکمک به فتح آن منطقه راداد.

لشگر کشی آذربایجان:

سنان پاشا ومصطفی پاشا که در ارمنستان بودند در قلعه "وان"متحصن شدند الله وردیخان قلعه را به محاصره پرداخت بعد از شکستی که در منطقه چالدران به سپاه عثمانی وارد گردید سنان پاشا کردها ومردان ایالات بین راه رابا خود همراه کرد وعازم آذربایجان گردید. شاه عباس الله وردیخان را با 28 هزار سوار به تبریز فرستاد، هدف او به ستوه آوردن دشمن بدون رویارویی و نبرد با آن بود. شاه عباس گنجه ونخجوان قلعه های باکو، دربند وشماخی وولایت شروان را تصرف کرد. شاه عباس سفیری به دربار عثمانی فرستاد وتقاضای صلح کرد وصدر اعظم عثمانی نصوح پاشا مقدمات آن را فراهم کرد ومرزهای بین آنان بر اساس صلح آماسیه معین شد. عهدنامه استانبول ونتایج آن: توافق بین ایران وعثمانی سرانجام به عهدنامه استانبول منجر شد این عهدنامه زیاد پردوام نبود چون دربار عثمانی با آن موافق نبود. در این عهدنامه مقررشد شاه عباس هر سال 120 خروار ابریشم به دربار عثمانی بفرستد اما بعدها نه تنها چنین نکرد بلکه به گرجستان حمله کرد. دوباره جنگ بین ایران وعثمانی در گرفت ودوباره صلح نامه ای بین دوطرف به امضارسید.از آن جایی که این صلح نامه ها وصلح نامه های بعدی پابر جا نبود جنگ ودست به دست شدن مناطق مرزی ومورد مناقشه کماکان ادامه داشت. تاینکه قرارداد صلح ومذاکرات نهایی در سال 1029 بر پاومقررشد که اوضاع ولایات بر اساس صلح آماسیه باقی بماند این صلح تا 1032 دوام داشت وشاه عباس به ظاهر بادولت عثمانی روابط دوستانه برقرار می کرد.

فتح بغداد

گروهی از اتباع عثمانی مرکب از ترک وعرب در آناتولی بانام جلالی سر به شورش برداشتند وحدود 22 هزار نفراز شورشیان به ایران پناهند ه شدند شاه عباس ازاین اوضاع استفاده کرده وبغداد وقسمتی از عراق عرب رام که در روزگار شاه تهماسب از ایران جداشده بود تصرف کرد وبه بهانه زیارت عتبات عالیه از اصفهان عازم بغداد شد. شاه عباس در سال 1032 بغداد وموصل ودیار بکر راگرفت در آن زمان مراد چهارم پادشاه شد او در خواست صلح کرد که شاه اعلام کرد در صورتی که بغداد ونواحی آن ضمیمه خاک ایران شود صلح می کند این مصالحه تازمان مرگ شاه عباس برقرار بود وبغداد جزء خاک ایران گشت.

شاه صفی وجنگ باعثمانی

هنگامی که شاه عباس در 24 جمادی الاول 1038 درگاه تابستانی خود در اشرف مازندران رخ در نقاب خاک کشید هیچ یک از برادران ویا فرزندانش زنده نبودد تا برتخت سلطنت جلوس کنند آن هایی هم که هنوز زنده بودند نابینا شده ومناسب سلطنت نبودند او به گونهای کاملا متهم نوه خود سام میرزا فرزند صفی میرزای مقتول را جانشین خود اعلام کرده بود. تصمیم گیر ی ورود این شاهزاده به اشرف وجلوس بر تاج تخت هم دیر شده بود وحتی صحبت های شاه بارهبران ورجال مختلف مملکتی در بستر مرگ هم در زمینه جانشینی اش به نتیجه ای نرسیره بود چون امکان مخفی نگه داشتن مرگ شاه هم وجودنداشت وچون امکان تحولات پیش بینی نشده چون شورش های محلی ویا دخالت همسایگان می رفت فلذاترتیب جانشینی سام میرزا را در کوتاه ترین مدت ممکنه فراهم سازند.(آژند،1384: 93) این نکته مارابه مساله روابط خارجی ایران دردوره صفی اول می کشاند حتی شرایط عادی تعویض شاه در امپراتوری صفوی طمع قدرت های همسایه رابرای دخالت درایران افزایش می داد بار دیگر دشمنی ها در مرزهای عثمانی، گرجستان،ازبکان وهند بر انگیخته شد. وبه از دست رفتن بعضی مناطق مملکت یا به هر حال لزوم اتخاذ اقدامات متقابل انجامید. در زمان سلطان جوان عثمانی مرادچهارم و وزیر اعظمی جسور وخشن به نام خسروپاشا به قدرت دست یافت او قصد داشت به ایران حمله کند.شاه صفی پیشنهاد صلح کرد اما سلطان مراد چهارم این پیشنهاد را نپذیرفت وبه دنبال بهانه ای بود تا به بین النهرین حمله کند او با قوای مجهز به خاک ایران حمله برد وتاتبریز پیش راند وآن شهر را به باد غارت داد شاه صفی روش دفاعی به خود گرفت وآن قدر تحمل کردتاسلطان عثمانی بواسطه گرفتاری در بالکان وامپراتوری اتریش ونیز سرمای سخت آذربایجان مجبور به عقب نشینی از خاک آذربایجان شد. این مرحله از جنگها بااینکه بسیار خونین وخانمان برانداز بود ولی مدت کوتاهی طول نکشید زیرا طرفین خود را ضعیف یافته ودیدند که نتیجه ای عاید شان نمی گردد تااینکه معاهده صلحی در زهاب که به صلح قصر شیرین یا زهاب معروف گردیدبرقرارگشت.(کمپفر،20:1363) باامضای این معاهده دشمنی وجنگ میان طرفین خاتمه یافت ودو دولت تاسال 1136 بایکدیگر در ارتباط بودند. شاه عباس دوم وشاه سلیمان درگیر شورشهای داخلی وازبکان بودند وباید گفت دولت عثمانی وایران یک مشکل مشترک به نام روسیه داشتند فلذادرگیر آن بودند.بی اعتنایی شاه که به بی حوصلگی ختم می شد بدکردار ی های زیادی را پدید آورد. سلیمان درحوزه سیاست خارجی خود دست به کاری نزد که او را با مشکلی مواجه سازد.بااینکه عثمانیان به دلیل جنگ بااتریش،لهستان وونیز وضعیتی قرارنداشتند تادر حدوحجم وسیعی علیه شرقی امپراتوری خودشان وارد عمل شوند ولی سلیمان از نقض پیمان صلحی که جد او درسال 1049 باباب عالی منعقد ساخته بود دوری جست این مساله مثلا بادرخواست هایی که از بین النهرین واز بصره برای استقرار دوباره مالک الرقابی ایران درآن جا می رسید چندان همخوانی نداشته است.(آژند، 121:1384)

شاه سلطان حسین:

اگرچه در آغاز سلطنت شاه سلطان حسین چنین به نظر می رسید که دوره صلح باترکیه مثل سابق ادامه دارد ولی واقعه ای روی داد که در روابط ایران وعثمانی تامدتی خلل آورد این واقعه مربوط به اشغال شهر بصره وقسمتی از ایالت بصره توسط سپاهیان ایران بود.بعداز شاه سلطان حسین واشغال ایران توسط محمود افغان طهماسب بعد از آنکه از قزوین گریخت درتبریز دربار کوچکی برقرار کرد وگویا فراموش کرده که جد او طهماسب اول به قلت نزدیکی به خاک ترکیه دربار را از تبریز به قزوین آورده بود (لاکهارت، 221:1383). ترک ها درهمان زمان عملیات جنگی را در شمال غرب ایران حسن پاشا کرمانشا ه راگرفت وآماده تصرف همدان شد. در همان زمان عملیات جنگی رادر شمال غرب ایران آغاز کردند.درقسمت غرب ایران حسن پاشا کرمانشاه راگرفت وآماده تصرف همدان شد. دو هدف عمده ترک ها در شمال شرقی ایران شهرهای بسیار مهم تبریز وایروان بود ایروان استحکامات بیشتری داشت. زیرا دیوارهای تبریز دراثر زلزله شدید منهدم شده بود. بعد از آن همدان نیز اشغال گردید وخبر سقوط ایروان یک ماه بعد از خبر سقوط همدان روحیه ترک ها را تقویت کرد.در روابط شاه تهماسب با ترکیه نه تنها وضعیت این شاهزاده بلکه جنگ ترکیه باافغان های غلجایی وسپس نزدیکی آن کشور با این طایفه نیز تاثیر داشت. نظریه روسیه درباره ترکیه وطهماسب نیز عامل نسبتا مهمی بود. ترک ها متوجه شدند تازمانی که نتوانستند بر اشرف با فائق آیند واو بر قسمت اعظم ایران مسلط است مسلط است. بستن عهدنامه باطهماسب به نفع ترکیه نیست.
اونیز مانند نیاکان خود تلاش زیادی را در رعایت عهدنامه صلح قصرشیرین به کار برد وبه حفظ روابط دوستی با دولت عثمانی اهمیت می دا د درایام سلطنت شاه سلطا ن حسین تسلط عثمانی ها بر بصره زیاد تری نبود او از این موقعیت سودجست وبصره را گرفت پس از آن ترک ها مجددا آن را باز پس گرفتند (نوائی،غفاری فرد، 256:1385) بعداز آن هم شاه با هجوم افاغنه مواجه شد وسرنگونی پادشاهی اش وسقوط رسمی دولت صفوی دولت عثمانی در این تاریخ بواسطه جنگ های پی درپی دربالکان،خستگی ارتش وسپاهیانش، تهی شدن خرانه وآشفتگی های داخلی،دخالت شدید روحانیون در امور سیاسی وضع مناسبی نداشت ودرحال ضعف بود. ابراهیم پاشا صدراعظم سلطان احمد سوم که همواره د رصدد بودپرده بر اوضاع داخلی بکشد وحیثیت گذشته را باز یابد. سیاست خارجی خود را معطوف مشرق وایران کرد وباپشت پازدن به صلح ودوستی که به مدت یک قرن میان دولتین ایران وعثمانی برقرار بود (صلح زهاب) وبه بهانه اینکه ممکن است هرج ومرح وآشوب داخلی به عثمانی سرایت کند، ارتش خود را به گرجستان – آذربایجان – کردستان وکرمانشاهان وارد کرد واین نواحی را به تصرف در آورد (احمدیاقی،99:1385) در خلال این حوادث را د مرد شجاع ووطن پرستی از قریه دستگرد نزدیک ابیورد شمال خراسان به نام نادر قلی برخاسته وبه کمک شاه تهماسب شتافت ودر اندک مدتی باکمال رشادت موفق به کوتاه کردن دست بیگانگان از ایران گردید. او بانام سپهسالار شاه تهماسب دوم وپس از عزل وی به عنوان نایب شاه عباس سوم در چندین جنگ،عثمانی ها را شکست داد ودر زمان پادشاهی اش سراسر خاک ایران از وجود عثمانی ها پاک شده وایالات وولایات از دست رفته به تصرف ارتش ایران در آمده بود.

نتیجه گیری:

شاه عباس با اطمینان از طرف دربارهای اروپایی وبه اتکاء نیرو وقدرت مادی ومعنوی خود جنگ با امپراتوری عثمانی را آغاز کرد وطی دوران سلطنت خود با سلاطین عثمانی مانند مراد سوم ومحمد سوم واحمد ومراد چهارم وارتش نیرومند آن ها دست وپنجه نرم کرد ودر اغلب جنگ ها فاتح وپیروز بیرون آمد وزمانی که سربر بستر مرگ گذاشت موفق شد تمام ایالات وولایات از دست رفته را باز پس بگیرد وتا آخر دوران سلطنتش نگذارد قوای بیگانه به خاک ایران تجاوز نماید. در خلال این مدت طولانی علاوه بر جنگ وخونریزی گاهی اتفاق می افتاد که طرفین حاضر به صلح و صفا می شدند ودربارهای اصفهان واستانبول محل رفت وآمد سفرا ی دو کشور بود قبل از جنگ با عثمانی شاه عباس تصمیم گرفت باصلحی ماشین جنگی عثمانی را متوقف کرده وبه شرق وهمسایه ازبک آن بپردازد. این نکته مارابه مساله روابط خارجی ایران دردوره صفی اول می کشاند.حتی شرایط عادی تعویض شاه در امپراتوری صفوی طمع قدرت های همسایه رابرای دخالت درایران افزایش می داد بار دیگر دشمنی ها در مرزهای عثمانی، گرجستان،ازبکان وهند بر انگیخته شد. وبه از دست رفتن بعضی مناطق مملکت یا به هر حال لزوم اتخاذ اقدامات متقابل انجامید. تااینکه معاهده صلحی در زهاب که به صلح قصر شیرین یا زهاب معروف گردیدبرقرارگشت. اگرچه در آغاز سلطنت شاه سلطان حسین چنین به نظر می رسید که دوره صلح باترکیه مثل سابق ادامه دارد اونیز مانند نیاکان خود تلاش زیادی را در رعایت عهدنامه صلح قصرشیرین به کار برد وبه حفظ روابط دوستی با دولت عثمانی اهمیت می داد. در ایام سلطنت شاه سلطا ن حسین تسلط عثمانی ها بر بصره زیاد تری نبود او از این موقعیت سودجست وبصره را گرفت پس از آن ترک ها مجددا آن را باز پس گرفتند در خلال این حوادث را د مرد شجاع ووطن پرستی از قریه دستگرد نزدیک ابیورد شمال خراسان به نام نادر قلی برخاسته وبه کمک شاه تهماسب شتافت ودر اندک مدتی باکمال رشادت موفق به کوتاه کردن دست بیگانگان از ایران گردید ودر زمان پادشاهی اش سراسر خاک ایران از وجود عثمانی ها پاک شده وایالات وولایات از دست رفته به تصرف ارتش ایران در آمده بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی

کتابنامه
- احمد،یاقی،(1385)، دولت عثمانی از اقتدار تاانحلال، مترجم: رسول جعفریان، تهران: انتشارات نشر، چاپ سوم
- فلسفی، نصرالله، (1316)، تاریخ روابط ایران واروپا، تهران: بی نا
- منشی، اسکندر بیک، (1317)، تاریخ عالم آرای عباسی،تصحیح:سهیلی خوانساری، کتابفروشی اسلامیه
- شرلی، (1362)، سفرنامه برادران شرلی، ترجمه: آوانس خان مساعد السلطنه، تهران: انتشارات نگاه
- دلاواله، (1370)، سفرنامه پیترودلاواله، ترجمه: شعاع الدین شفا، شرکت علمی وفرهنگی، چاپ دوم
- شاردن، (1350)، سفرنامه شاردن، ترجمه:اقبال یغمایی، تهران انتشارات توس
- کمپفر، (1363)، سفرنامه کمپفر، ترجمه:کیکاووس جهانداری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی،چاپ سوم
- باربارو، جوزافا، (1349)، سفرنامه ونیزیان درایران،ترجمه: منوچهر امیری، تهران: شرکت انتشارات خوارزمی
- نوایی، عبدالحسین غفاری فرد، عباسقلی،(1385)، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی ایرن دردوران صفویه،تهران: انتشارات سمت،چاپ دوم
- سیوری،راجر، (1374)، ایران عصر صفوی، ترجمه: کامبیز عزیزی،تهران نشر مرکز، چاپ اول
- لاکهارت، لارنس، (1382)، انقراض سلسله صفویه، مترجم:اسماعیل دولتشاهی، انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ سوم
- (1384)، تاریخ ایران دوره صفویه (ازمجموعه کمبریج)، مترجم:یعقوب آژند،چاپ دوم
- بیانی، خان بابا، (1352)، تاریخ نظامی ایران دوره صفویه، انتشارات ستاد بزرگ ارتشتاران



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط