مقدمه
در یکی از روزهای آوریل 1970 (فروردین 1349) که تیم ملی اسرائیل باید در میدان ورزشی امجدیه (شهید شیرودی فعلی) در برابر تیم ملی ایران می ایستاد برای من روز بزرگی بود. خسروانی در جایگاه ویژه، جایی کنار شاهپور غلامرضا پهلوی و نزدیک جایگاه شاه و شهبانو برای من و همسرم پیش بینی کرده بود. آن روز دو تیم ایران و اسرائیل در برابر هم ایستادند و این بازی پایانی برای گزینش قهرمان آسیا بود. تیمهای تاج تهران و هپوعل تل آویو در میدان به نبرد پرداختند. واژه های ناشایست و ناسزاهای اسرائیل ستیزانه ی فراوانی از دهانها شنیدم که هرگز از ترکها و یونانیها که پیشینه ی زشتی در این زمینه دارند، شنیده نشده بود. گفتنی اینکه با داوربازی نیز به همان گونه برخورد شد. از این پس میان سران ورزش ایران در نزدیک شدن به اسرائیل آرام آرام به کندی گرائید.(1)محمدرضا پهلوی، رژیم اسرائیل را به طور دو فاکتو(2) به رسمیت شناخت و همین برای دایرشدن غیررسمی سفارت اسرائیل در تهران کافی بود. این روابط به حدی گسترش یافت که محمدرضا چند پایگاه برون مرزی خود با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد و بدین ترتیب سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از قدرتهای بزرگ، فعال ترین سرویس اطلاعاتی در ایران شد. اسرائیل رژیم محمدرضا را تنها دوست و متحد خود در منطقه تلقی می کرد و از این رو به آموزش مأموران ساواک کمکهای درجه اول می نمود. ولی محمدرضا به خاطر فرهنگ اسلامی مردم ایران و به خاطر حساسیت مردم عرب منطقه جرئت نکرد روابط خود را با اسرائیل، رسمی و دوژور تبدیل کند تا این روابط به صورت آشکار و علنی به خود بگیرد موضوعی که امریکا و انگلیس نیز این کار را صلاح نمی دانستند زیرا ایران با نقش فوق می توانست بهترین حلقه ی اتصال اسرائیل و کشورهای عرب باشد.(3)
با فعال تر شدن سفارت اسرائیل در تهران به تدریج دامنه روابط دو رژیم گسترش یافت و نمایندگی اسرائیل یکی از فعال ترین سفارت خانه ها در تهران به شمار می رفت و هر از گاهی از طرف سران رژیم صهیونیستی از مقامات ایرانی برای بازدید از اسرائیل دعوت به عمل می آمد که بیشتر با هدف تبلیغ پیشرفتهای اسرائیل صورت می گرفت. علی رغم رژیم پهلوی، رژیم صهیونیستی با تأکید بر روابط اقتصادی و فرهنگی از جمله مبادله هیئتهای هنری و ورزشی قصد داشت غیرمستقیم موضوع علنی شدن رابطه را دنبال کند موضوعی که ساواک نیز به آن معتقد بود و در کمیسیونی زیر نظر معاونت امنیت داخلی و نمایندگان اداره کل سوم، دوم و هفتم پس از بررسی موضوع، نظر خود را بدین شرح ارائه داد:
شکی نیست که هرچه بیشتر روابط ایران و اسرائیل آشکار شود، باعث رنجش بیشتر کشورهای عربی خواهد شد. چون این کیفیت بر رهبران سیاسی کشور پوشیده نیست، میزان روابط با اسرائیل یا میزان اختفای این روابط بسته به دیرکتیو اساسی است که از طرف رهبران سیاسی صادر شود. از طرف دیگر، مبادله تیمهای ورزشی یا هنری فقط جزئی از روابط بین ایران و اسرائیل را تشکیل می دهد، یعنی این روابط از طریق بعضی وزارت خانه ها نیز برقرار است (مانند وزارت کشاورزی) که تقریباً به شکل آشکار درآمده و ادامه دارد. بنابراین، اگر بناست تصمیمی در زمینه روابط ایران و اسرائیل گرفته شود، این تصمیم بایستی فراگیر بوده و کلیه روابط سایر مؤسسات و وزارت خانه ها را نیز شامل شود والا فایده ای که انتظار می رود از محدود کردن مبادله تیمهای ورزشی حاصل شود، به دست نخواهد آمد.(4)
بر اساس نظریه ساواک، ورزش می تواند یکی از ابزارهای مناسب برای آشکارسازی روابط ایران و اسرائیل به صورت گسترده باشد. بنابراین، با در نظر گرفتن تمایل شدید اسرائیلیها برای آشکارسازی و رسمی شدن روابط، برگزاری مسابقات ورزشی با ایران برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.(5)
از این رو یکی از اقدامات حساسیت برانگیز، برگزاری جام فوتبال باشگاه های آسیایی سال 1349 در ایران و حضور تیم فوتبال هپوعل رژیم صهیونیستی در این جام بود. حضور تیمی از اسرائیل، حکایت از وجود روابط رسمی و دیپلماتیک بین دو رژیم می نمود اما مردم مسلمان و قهرمان، دانشجویان آگاه و مبارز ایران، بازاریان و هیئتهای مذهبی و ... عکس العمل شدیدی نسبت به سفر این تیم از خود نشان دادند، اقدامی که برای دو رژیم تجربه ای شد تا این اعتراضات را در محاسبات خود و روابط آتی پیش بینی نمایند. در این مقاله به بررسی تبعات سفر تیم باشگاهی اسرائیل و حرکت اعتراضی مردم انقلابی و مسلمان ایران به روایت اسناد ساواک می پردازیم. اعتراض مردم مسلمان و دانشجویان آگاه به طور کلی در سه محور مهمی تجلی یافت:
1- تحریم مسابقات و بازیهای تیم رژیم صهیونیستی
2- تظاهرات و راهپیمایی و ایجاد اجتماعات اعتراض آمیز
3- انفجار در شرکت هواپیمایی العال اسرائیل در تهران
1- تحریم مسابقات و بازیهای تیم فوتبال رژیم صهیونیستی
برقراری رابطه رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی موجب تنفر مردم ایران از حکومت پهلوی گردید. برقراری رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی علی رغم تلاش برای مخفی نگه داشتن آن از دید مردم متدین و با غیرت ایران پنهان نمی ماند و ایرانیان به انحای مختلف اعتراض خود را بروز می دادند و یکی از دلایل شکل گیری حرکت انقلاب اسلامی نیز همین رابطه نامیمون بین دو رژیم بود. موضوعی که رژیم شاه، امام خمینی(ره) را از طرح آن منع کردند(6) ولی امام(ره) همه گرفتاری مملکت را در گرو دوستی و رابطه با رژیم صهیونیستی و امریکا می دانست و مردم نیز به تبعیت از رهبرشان در مقاطع مختلف فریاد اعتراض و نارضایتی خود را به گوش سردمداران رژیم می رساندند و خواهان تجدیدنظر در این روابط بودند. اگرچه رجال و مسئولین مملکتی با ولع خاصی از پیروزی صهیونیستها در جنگهای تجاوزکارانه که با بمبارانهای شدید و قتل هزاران کودک بی گناه مردم مسلمان منطقه همراه بود سر از تن نمی شناختند و اظهار سرور می نمودند و محمدرضا به دلیل پیروزی صهیونیستها سکه طلا هدیه می داد(7) ولی در همان زمان مردم ایران رادیوهای خود را که از مراکز رسمی پخش می شد و اخبار جنگ را به طرفداری از اسرائیل منعکس می کرد خرد می کردند.(8)در زمان حضور تیم صهیونیستی در تهران نیز علی رغم تمام محدودیتها، مردم به صورت خودجوش اعتراض نمودند و در مرحله اول قصد تحریم بازیهای تیم هپوعل را داشتند و می کوشیدند با تحریم مسابقه های این تیم با حریفانش، نارضایتی و اعتراض خود را ابراز نمایند. سند ساواک به نقل از تراکتهای پخش شده می نویسد: اکنون که بدون توجه به افکار و احساسات مردم و به منظور خوش خدمتی به امپریالیسم و اسرائیل مسابقات به اصطلاح آسیایی با شرکت اسرائیل در تهران برگزار می شود، وظیفه ماست که با اعتراض و تحریم این مسابقات ضمن اعلام همبستگی خود با خلق مبارز فلسطین نقش مزدورانه دستگاههای تبلیغاتی را برملا سازیم.(9) و در سندی دیگر به نقل از معترضان می خوانیم:
مخالفت با شرکت اسرائیل در مسابقات جام باشگاهها نمودار آشتی ناپذیری ملت ایران با متجاوز و استعمار است. ملت ایران تیم اسرائیل را تحمل نمی کند. شعار ملت ما مسابقه آری، شرکت اسرائیل متجاوز نه- ملت ایران مسابقه ایران و اسرائیل را تحریم می کند. اسرائیل سگ زنجیری امریکاست.(10) دانشجویان ایران شرکت اسرائیل در مسابقات جام آسیایی را به شدت تحریم می نمایند.(11) دانشجویان در اقدامی دیگر برای تحریم تیم فوتبال اسرائیل و همکاری با جانبازان عرب مسلمان قصد اجتماع در مقابل دانشکده حقوق دانشگاه تهران را داشتند.(12) جوانان پرشور، دانشجویان آگاه و مردم مبارز و خستگی ناپذیر ایران در هیچ مقطعی از این مسابفات از پای ننشسته و اعتراض خود را اعلام می کردند و در مقابل وابستگی رژیم پهلوی به صهیونیسم جهانی سکوت ننمودند رژیم نیز علی رغم تحریم مردم و اعتراضات متعدد، با ایجاد فضای بسته و پلیسی و انواع محدودیتها(13) و بسیج تمام امکانات نظامی و تبلیغاتی، مسابقات را تا آخر ادامه داد، اما توان کنترل کامل اوضاع را نداشت و مردم در روز مسابقه نیز با اقدامات گوناگون، ناسازگاری و آشتی ناپذیری خود را با صهیونیسم بین الملل به گوش سردمداران رژیم رساندند و از هر موقعیتی برای ابراز هرچه بیشتر تنفرشان نسبت به اشغالگران صهیونیستی استفاده می کردند، از جمله می توان به احساسات ضد صهیونیستی مردم در جریان بازی ایران و اسرائیل اشاره کرد. ساموئل سگو در این باره می نویسد:
جدی ترین تظاهرات ضد اسرائیلی به هنگام مسابفات فوتبال آسیایی در تهران روی داد. در استادیوم صدهزار(14) نفری بادکنکهایی که روی آنها علامت صلیب شکسته نقش شده بود، به هوا رفت و جمعیت تماشاچی پیکره ای به شکل موشه دایان را برافراشت و به آن تُف انداخت و لگدمال کرد. شاه از شدت احساسات ضد اسرائیلی مبهوت شد و درصدد برآمد تدابیری برای برقراری نظم و آرامش بیابد.(15)
در همین روز جمعیت حاضر در استادیوم شاهد صحنه های جالبی بودند که ضمن اعلام اعتراض، خنده دار نیز بود. ساواک می نویسد: برابر اطلاع واصله در آخرین روز برگزاری مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیایی (مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل) در استادیوم امجدیه توسط عده ای، تعدادی سگ به محوطه استادیوم آورده شده و به وسیله عینک چرمی (16) چشم سگها را بسته بودند. (17) و یا در بازی اسرائیل با هندوستان اکثریت قریب به اتفاق تماشاچیان حاضر در امجدیه به طرز زننده و قابل توجهی بازیکنان فوتبال اسرائیل را هو نمودند.(18)
دامنه اقدامات اعتراضی مردم ایران نسبت به اسرائیل تنها به اماکن عمومی و به قشر خاصی محدود نمی شد بلکه در مجامع رسمی و دولتی نیز عناصری بودند که با اقداماتشان، تنفر خود را از حضور تیم اسرائیل در ایران ابراز نمودند از آن جمله در راهروهای حزب ایران نوین، اعلامیه ای پیدا شد که ضمن فراخوانی ملت مسلمان ایران همدردی با ملت مسلمان فلسطین خواستار نابودی مؤسسات وابسته به آمریکا، انگلیس و اسرائیل شده بودند.(19)
2- تظاهرات و راهپیمایی، ایجاد اجتماعات اعتراض آمیز
چون تحریم و مسابقات به شکل دلخواه عملی نشد، معترضان برنامه های دیگری تدارک دیدند، از جمله برگزاری راهپیمایی و تجمعات گوناگون و شعار دادن علیه صهیونیستها بود و با اینکه دستگاههای امنیتی قبلاً ممنوعیت هرگونه تجمعی را اعلام کرده بودند اما مردم با بی اعتنایی به اجرای برنامه هایشان می پرداختند و به صورت خودجوش برای برگزاری تظاهرات اعلامیه منتشر می کردند:طبق اطلاع رسیده عده ای در نظر دارند در روز جمعه که قسمتی از مسابقات آسیایی فوتبال در میدان امجدیه برگزار می شود با انتشار اعلامیه و تظاهرات در محوطه میدان و خارج از آن نسبت به شرکت تیم یک کشور در مسابقه اعتراض و سپس به صورت دسته جمعی در خیابانها به تظاهرات بپردازند.(20)
مردم شجاع ایران در این حرکتهای اعتراضی صحنه های غرورآفرینی خلق کردند و با سر دادن شعارهایی علیه صهیونیستها، آدمکهای سران رژیم صهیونیستی را نیز به آتش کشیدند.(21) در سند ساواک می خوانیم: برابر اطلاع واصله عده ای در حدود 60 الی 70 نفر در جنب ساختمان پلاسکو اجتماع نموده و آدمکی به شکل موشه دایان درست کرده و تظاهرات علیه اسرائیل می نمایند و در خیابانهای لاله زار و اسلامبول با صدای بلند شعارهایی به شرح ذیل سر می دادند:
ایران چه می گوید... درود بر خلق فلسطین، خلق ایران مسابقه فوتبال با اسرائیل را محکوم می کند، اسرائیل متجاوز است، مرگ بر اسرائیل، مسابقه فوتبال با اسرائیل خیانت به خلق عرب است، موشه دایان خر است.(22)
دانشجویان، از محورهای اصلی این اعتراض، همراه با ملت ظلم ستیز ایران در راهپیماییها و شعارنویسی و پخش تراکت و اعلامیه شرکت می نمودند و دانشجویان دانشگاههایی از جمله، دانش سرای عالی، دانشکده ادبیات و دانشکده حقوق و اقتصاد دانشگاه تهران، دانشگاه آریامهر (شریف) از آن جمله بودند. و شمار زیادی از مردم در آن مراسم حضور داشتند. سایر اقدامات صورت گرفته به شرح ذیل بود:
1- چاپ و توزیع اعلامیه علیه انجام مسابقات تیم رژیم صهیونیستی.(23)
2- شعارنویسی علیه اسرائیل در نقاط مختلف- دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانش سرای عالی
3- نصب پلاکارد در میدانهای مسابقه و دانشگاهها و خیابانهای اطراف استادیوم.
در این اعتراضات و اجتماعات تعدادی از جوانان آزاده مسلمان و مجاهده دستگیر شده راهی زندانهای دهشتناک رژیم گردیدند.(24)
3- انفجار در شرکت هواپیمایی العال اسرائیل در تهران
تشکیلات صهیونیسم از زمان رضاخان در ایران فعال بود و شماری از سران و سرشناسان یهود ایران ضمن ارتباط و پیوند سازمانی با صهیونیسم جهانی به طور رسمی و گسترده، بی هیچ پروایی، در مکاتبات خود با مراکز رسمی و دولتی از سربرگ سازمانی «مجمع مرکز تشکیلات صهیونیست ایران»، استفاده می کردند. این سربرگها با حروف فارسی و عبری منقش به ستاره شش پر چاپ شده بود و در مکاتبات انجمن صهیونیستهای ایران نیز پس از امضای رئیس انجمن مرکزی معمولاً به مهر منقوش به ستاره شش پر مهمور می شد.(25)از طرفی شمار یهودیان ایران، حدود یک چهارصدم کل جمعیت ایران بود و دهها سازمان و کانون یهودی بدون هیچ مانع سیاسی یا قانونی، با برنامه واهداف از پیش تعیین شده فعالیت می کردند. ارتباطات مشکوک این تشکلها و کانونها با جریانهای مرموز جهانی که عمدتاً مغایر با امنیت و منافع ملی و اجتماعی کشور ایران بود و ترویج و تبلیغ اندیشه صهیونیستی در ایران، با هدف ایجاد موطن ملی یهود در سرزمین اسلامی فلسطین تلاش می کردند. با اینکه یهودیها در این زمینه کاملاً آزاد و از موقعیت و امتیازات گوناگونی برخوردار بودند، اما اکثریت قریب به اتفاق مردم مسلمان ایران در شهرها و روستاها و در مراکز و محافل اجتماعی، سیاسی و ... از مسجد و تکایا تا بازار و دانشگاه و حوزه و ... به شدت تحت مراقبت مأموران اطلاعاتی و امنیتی دستگاه پهلوی قرار داشتند و از هرگونه فعالیت و تحرکی جز با مجوز و کنترل و مراقبت رژیم و در چارچوب سیاستهای مدنظر سلطنت، قدغن و ممنوع بود.(26) مشاهده این وضعیت، عامه مردم را به فکر وامی داشت، و آنان به ارتباط آشکار و پنهان این تشکلها و کانونها با نمایندگی اسرائیل در تهران و سایر مراکز صهیونیستی در جهان پی برده در می یافتند که قریب به اتفاق مرتبطین این مراکز از عوامل رژیم صهیونیستی می باشند لذا در مواقعی که مسئولین به اعتراضاتشان رسیدگی نمی کردند و به مطالبات بحق مردم مسلمان بی اعتنا بودند به اجبار با اقداماتی، ناخشنودی خود را بروز می دادند. این مردم و رهبر آزاده شان هرگونه ارتباط با رژیم صهیونیستی را باطل دانسته خواهان قطع ارتباط با آن رژیم جعلی بودند و سردمداران رژیم بی توجه به این مخالفتها و اعتراضها مبادلاتشان را با اسرائیل هر روز بیشتر از گذشته می کردند و حتی در مواقع جنگ بین کشورهای عرب مسلمان و رژیم صهیونیستی، رژیم پهلوی به صهیونیستها نفت می فروخت و ضمن کمک مالی از آنان حمایت می کرد و کار را به جایی رساند که به طور آشکار از تیم اسرائیل در تهران پذیرایی نمود و این وضعیت برای آنان چاره ای جز این باقی نگذاشت که اعتراض خود را با حمله به مراکز و مؤسسات صهیونیستی بروز دهند. سند ساواک از اعلامیه ای گزارش می دهد که در آن از مردم خواسته بودند تا به مؤسسات صهیونیستها و امریکایی حمله نمایند: ملت مسلمان به عنوان همدردی با برادران مسلمان فلسطین، کلیه مؤسسات وابسته به امریکا، انگلیس و اسرائیل متجاوز را به آتش بکشید و نابود کنید این فرمان اسلام و فرمان خداست.(27) گاهی اوقات این تهدیدات صورت عملی به خود می گرفت.
شب بازی تیم اسرائیل در امجدیه، شخص یا اشخاصی ناشناس شیشه دفتر هواپیمایی العال در خیابان ویلا را شکسته اند.(28) سند ساواک در گزارش دیگری از وقوع انفجار در شرکت هواپیمایی العال خبر می دهد:
ساعت 3 بامداد روز 1349/3/19 انفجاری در یکی از اتاقهای طبقه اول شرکت هواپیمایی العال واقع در خیابان ویلا رخ داده که در این انفجار تعدادی از شیشه های ساختمان شرکت هواپیمایی العال شکسته است.(29) شرکت هواپیمایی العال رسماً متعلق به رژیم صهیونیستی است و دفتر این شرکت در تهران مستقر بود و پروازهایش بین تهران و تل آویو برقرار بود.
باید توجه داشت در این رابطه دستهای توطئه گر صهیونیستها اقداماتی را انجام می داد که در تاریخ جنبش صهیونیست مسبوق به سابقه بود و در شوروی سابق یهودیان ترور می شدند تا شمار بیشتری از آنان به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کنند، در ایران نیز اقداماتی از این دست انجام می دادند و دنبال انتصاب آن به مسلمانان بودند. در تأیید این مطلب سند ساواک می نویسد: آتش سوزی مورخه 1348/11/27 مدارس اتفاق(30) به طور عمدی از ناحیه اولیاء مدرسه و به دستور مستقیم مأمورین آژانس یهود در ایران برای اثبات خطر از جانب مسلمانان متعصب و ایجاد ترس و وحشت بین اولیاء دانش آموزان یهودی ساکن تهران به وجودآمده است، زیرا به طوری که از چندی قبل مشاهده می گردید مهاجرت یهودیان به اسرائیل به کندی صورت گرفته و یهودیان رغبتی به مهاجرت نشان نمی دهند... این حریق به دستیاری آقای بروخیم، مدیر مدارس اتفاق که از طرفی عضو انجمن کلیمیان تهران و عضو انجمن فرهنگی مدارس کوروش کبیر می باشد و با داشتن دو نفر مأمور اسرائیلی در مدارس اتفاق عمل آتش سوزی انجام و فوراً با سر و صدای زیاد به اطلاع مقامات امنیتی رسانیده اند که اولاً دستگاه های امنیتی کشور مراقبت بیشتری از اماکن یهودی به عمل آوردند و در ثانی این موضوع باعث ترس و وحشت بین یهودیان گردیده و باعث مهاجرت شان به کشور اسرائیل می شود.(31)
نتیجه گیری
مجموعه اعتراضات و اقدامات ذکر شده این باور را به رژیم پهلوی قبولاند که نمی تواند رابطه رسمی و آشکار با اسرائیل داشته باشد و از این به بعد از تیم فوتبال اسرائیل دعوت نشد و اگر تیمی از آنها به ایران آمد مخفیانه بود. اگرچه استدلال فدراسیون فوتبال این بود که شرکت اسرائیل موجب می شود عده ای از کشورها فدراسیون را تحریم کنند اما علت واقعی آن اعتراضات عمومی به دو رژیم نسبت به این ارتباطات بود وگرنه تحریم کشورهای عربی برای رژیم پهلوی محلی از اعراب نداشت، هرچند بعضی از بازیکنان اسرائیل در بازیهای آسیایی 1974 در تهران حاضر شدند اما با گذرنامه های کشورهای دیگر و در ایران نیز بسیار در محدودیت بودند و به منظور تضمین امنیت جانی، یک روز قبل از موعد مقرر به تهران رسیدند و در خوابگاه های خود مستقر شدند. از خوابگاههای آنان به شدت محافظت می شد و تنها به سی نفر از آنها که پروانه غیر اسرائیلی داشتند خوابگاه داده شد.(32)از طرفی این مطلب برای سردمداران رژیم صهیونیستی نیز مسجل شد که با مردم مسلمان ایران نمی توانند رابطه ای برقرار نمایند و از سخنان ربی مئیر عزی که در مدخل این مقاله آمده، این نکته نیز دانسته می شود که جو ضد صهیونیستی نیز مسجل شد که با مردم مسلمان ایران نمی توانند رابطه ای برقرار نمایند و از سخنان ربی مئیز عزی که در مدخل این مقاله آمده، این نکته نیز دانسته می شود که جو ضد صهیونیستی در ایران چنان شدید بود که در بازیهای المپیک آسیایی تهران حتی یک گزارش و خبر هم از حضور تیم اسرائیل در این بازیها در مطبوعات محلی چاپ نشد و مطبوعات اسرائیلی از اینکه حتی یک گزارش نیز از بازیکنان اسرائیلی تهیه نشده عصبانی و ناراحت بودند.(33)پینوشتها:
1. عزری، ربی مئیر، یادنامه، ج2، ص 25، چاپ اسرائیل
2. گونه ای از شناسایی کشورها در عرصه ی بین المللی است که بر اساس آن، دو دولت عملاً دارای روابط اقتصادی و تجاری هستند. در مقابل آن، شناسایی دو ژور (رسمی و اعلامی) قراردارد که طی آن مناسبات سیاسی- دیپلماتیک بین دو دولت برقرار می گردد.
3. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، تهران، چاپ پنجم، انتشارات روزنامه اطلاعات تهران، سال 1371، ص 551.
4. احمدی، عبدالرحمن، ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1381، ص 46.
5. زارع، رضا، ارتباط ناشناخته، بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل(1357-1327)، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، چاپ اول، 1384، ص 342.
6. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، فلسطین از دیدگاه امام خمینی(ره)، 1373، ص 27.
7. بخش خاطرات بنیاد تاریخ، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج1، زیرنظر غلامرضا کرباسچی، ص 297.
8. روحانی، سیدحمید، نهضت امام خمینی(ره)، ج2، ص 234.
9. اسناد ساواک، پرونده موضوعی اسرائیل، مورخ 1349/1/15.
10. اسناد ساواک، خورخ 1349/1/15.
11. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/18.
12. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/1.
13. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/18.
14. در اینجا نویسنده ورزشگاه امجدیه(شهید شیرودی) با ظرفیت 35 هزار نفر را با استادیوم آزادی اشتباه گرفته است در حالی که آن زمان، ورزشگاه آزادی هنوز افتتاح نشده بازیهای جام باشگاه های فوتبال آسیا نیز در استادیوم امجدیه(شهید شیرودی)انجام می گرفت.
15. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر پیکان، سال 1377، چاپ چهارم، ص 392.
16. موشه دایان وزیر امورخارجه رژیم صهیونیستی که از چشم چپ کور بود چرمی روی آن می بست و در انظار عمومی ظاهر می شد. به همین دلیل چشم سگها را به تقلید از او عینک چرمی می زدند.
17. اسناد ساواک، مورخ 1349/2/16.
18. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/17.
19. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/22.
20. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/22.
21. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/18
22. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/19.
23. اسناد ساواک، مورخ 1349/1/18.
24. دستگیرشدن عاملین پخش تراکت و دادن شعار علیه تیم فوتبال اسرائیل:
1- منوچهر علی یاری- دانش آموز
2- جلال کاشفی -دانش آموز
3- هاشم منتظری -شاگرد تراشکاری
4- حسین ناصریان - دانشجو
5- مجید هدایت - دانشجو
6- سیدمحمدرضوی- دیپلم بیکار
7- ابوالحسین محبان - دانشجو
8- اکبر رزاقی - کارگر چاپخانه
9- محمد غیاث مهدویان- کارگر خیاط
10- علی حاج فتحعلی -بارفروش
11- کاظم برجسته- بی کار،
همگی طی روزهای 1/15 الی 1349/1/19 دستگیر، محاکمه در دادرسی نیروهای مسلح زندانی شدند.
25- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، تهران، چاپ اول، 1381، ص 69.
26- همان، ص 57.
27. اسناد ساواک، مورخ 1349/6/30.
28. اسناد ساواک، مورخ 1349/2/16.
29. اسناد ساواک، مورخ 1349/3/19.
30. انجمن اتفاق یا کلوپ عراقیها از دیگر تشکلهای یهودی دوره پهلوی در ایران بود. این تشکیلات دارای دبستان و دبیرستان مخصوص یهودیان عراقی مقیم ایران بود که توسط مایر عبدالله یهودی عراقی تأسیس و پایه گذاری شده بود نامبرده از چهره های مرموز و ثروتمند یهودی مقیم تهران بود. انجمن اتفاق در کنار فعالیتهای آموزشی و تبلیغاتی، نه تنها در میان یهودیان، بلکه در بین اقشار غیریهودی نیز فعالیت مرموز داشت. این گروه در تعقیب اهداف صهیونیستی در ایران فعال و پرتلاش بود. در یکی از اسناد ساواک درباره این گروه چنین آمده است: دبیرستان، دبستان و کودکستان اتفاق مؤسسه ای است یهودی که به وسیله مایر عبدالله یهودی اهل عراق بنیان گذاری شده. در ابتدای خیابان آناتول فرانس قرار دارد و دارای ساختمان مجللی است به وسعت 2000 متر مربع، سه طبقه، شامل کنیسه، سال سخن رانی و عروسی که توسط انجمن مخصوص یهودیان عراقی تبعه و مقیم ایران اداره می گردد. مدیر مدرسه نامبرده باروخ بروخیم، معلم فرهنگی و بازنشسته دولت است که هم در انجمن کلیمیان تهران و هم در انجمن کوروش (مدرسه دخترانه کوروش) وابسته به انجمن کلیمیان تهران عضویت دارد. معاون این مدرسه شخصی است مسلمان به نام زمانی. معلم ورزش آن آقای ربی پور است که نسبت بسیار نزدیکی با آقای دنگور که از اعضای انجمن خیریه اتفاق می باشد دارد. نامبرده متولد عراق و تبعه ایران است. رئیس دفتر و حسابدار و صندوقدار مدرسه مورد نظر آقای بابایی اهل عراق و تبعه ایران می باشد... دانش آموزانی که در این مدرسه درس می خوانند اکثراً از خانواده یهودیان بوده و تعداد معدودی نیز مسلمان و بهایی بین آنان وجود دارد.
31. اسناد ساواک، مورخ 1348/12/9.
32. ارتباط ناشناخته، 34.
33. روزنامه معاریو در این زمینه می نویسد:
با وجود اینکه هیئت ورزشکاران اسرائیل در مسابقات آسیایی دو روز قبل وارد تهران شده و پرچم اسرائیل طی تشریفات رسمی در دهکده المپیک مانند پرچم سایر کشورهای شرکت کننده به اهتزاز درآمده نام اسرائیلیها حتی در یک کلمه در وسایل ارتباطی محل ذکر نشده است. هنگامی که سه شنبه 1353/6/27 به تهران رسیدیم از همکار انگلیسی خودمان که از سردبیران بخش ورزش روزنامه محلی کیهان است تقاضا کردیم مقاله ای را که درباره آمدن ورزشکاران اسرائیلی نوشته برایمان در تلفن بخواند. وی با کمال میل این عمل را انجام داد ولی یک کلمه از این مقاله در روزنامه تهرانی مزبور منتشر نشده است.
به قرار معلوم پس از نیمه شب همان روز به هیئت تحریریه روزنامه مزبور دستور داده شده بود به هیچ وجه ورود هیئت اعزامی اسرائیل را تذکر ندهند و این دستور مسلماً به موقع اجرا گذارده شده بوده است. انتظار می رود روزهای آینده هم چیزی درباره ورزشکاران اسرائیلی در جراید محلی نوشته نشود که البته این دستور هم از بالا اجرا می گردد. طبق این برنامه مثلاً قرار است امروز عکس اسرائیلیها که مشغول تمرین هستند ودر استخر شنا می کنند بدون هیچ گونه توضیحی چاپ گردد... نیروهای امنیتی ایران به خوبی از ورزشکاران اسرائیلی محافظت و مراقبت می کنند و حتی به خبرنگاران اسرائیل اجازه خروج خود از کمپ را نمی دهند.
(1387)، سقوط2: مجموعه مقالات دومین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی