نویسندگان:
سروش فتحی (1)
دکتر مهرداد نوابخش (2)
سروش فتحی (1)
دکتر مهرداد نوابخش (2)
با تأکید بر فعالیت های اجتماعی- اقتصادی
توزیع شهرها و به تبع آن تمرکز جمعیت نقاط شهری در کشور ما از همسانی و مشابهت زیادی برخوردار نیست. توزیع جمعیت در خاک یک کشور به عوامل تاریخی گذشته و نیز به ویژگی های زمان حال بستگی دارد. افراد در گذشته به دلیل وجود امکانات غذایی، شرایط آب و هوایی و جغرافیایی مساعد در یک منطقه خاص ساکن می شدند، اما اکنون به دلایل متفاوتی در یک منطقه مستقر می شوند. طی قرون اخیر، ظهور کلان شهرها و مناطقی با تراکم جمعیتی بالا، نیاز به داشتن آگاهی درست از توزیع جمعیت و تجزیه و تحلیل آن را ضروری کرده است. شهرنشینی با شتاب بیشتر، پدیده قرن حاضر است و به مرور زمان جمعیت بیشتری محل سکونت خود را از مناطق روستایی به مناطق شهری تغییر می دهند که بخش فزاینده ای از آنها نیز شهرهای بزرگ را انتخاب می کنند.
در واقع شهرنشینی یکی از موضوعات مهم عصر جدید است؛ تا جایی که از آن به عنوان انقلاب شهری یاد می شود، ایران از جمله کشورهای در حال توسعه است که نرخ رشد شهرنشینی در آن به سرعت سرسام آوری در چند دهه اخیر متحول شده است؛ به طوری که طی سال های گذشته میزان رشد شهرنشینی 4/4 درصد بوده و در همین دوره، متوسط رشد تولید ناخالص داخلی تنها 1/4 درصد بوده است. الگوی برون زای توسعه شهری از یک سو و توزیع نامتناسب جمعیت شهری در پهنه جغرافیایی کشور از سوی دیگر سبب شده است تا سیاست های شهری و الگوی توسعه آن چندان مطلوب و پایدار نباشد. الگوی شهرنشینی از بیماری های بسیاری از جمله طراحی بی روح و نامتوازن (تئوری شهرهای خاکستری)، فاصله زیاد بین مناطق در برخورداری از خدمات شهری و عدم مشارکت شهروندان و رشد خارج از اراده مدیریت شهری شهرها (ساخت و سازهای غیر مجاز و حاشیه نشینی) در رنج است. به تعبیری دیگر، هر تحول و تغییر خارج از قاعده و سازمانی در شهرهای کشور منجر به پیامدهای ناخواسته می شود که از آن جمله می توان به توزیع بی عدالتی، گسترش آسیب های ناهمگون فزاینده اجتماعی و کمک به گسترش انواع بحران های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. همچنین الگوی توسعه شهری در ایران، الگوی تسلط تک شهری و نیز تمرکزگرایانه بوده است.
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه که از اوایل قرن بیستم به صورت سازمان یافته در معرض پدیده های نوسازی غرب قرار گرفته است، طی دهه های گذشته به شدت متأثر از روند شهرنشینی بوده و به نوعی عدم تعادل در حوزه های جمعیتی و اقتصادی را دچار شده است. شهرنشینی، جامعه ایران را در طی دهه های گذشته دستخوش تحولات زیادی ساخته است؛ در حالی که خود شهرنشینی در ارتباط با پدیده های دیگری همچون رشد جمعیت قابل بررسی است. در واقع ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه در طی دهه های اخیر با این دو پدیده مرتبط به هم یعنی افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی مواجه بوده است.
طی دوره های 1380-1300 میزان شهرنشینی در کشور به بیش از دو برابر رسیده است و این میزان از 28 درصد در سال 1300 به 61/3 درصد در سال 1375 و 65 درصد در سال 1380 افزایش یافته است. تعداد شهرهای کشور از 199 نقطه شهری در سال 1335 به 614 نقطه شهری در سال 1375 رسیده که نتیجه آن تغییر ترکیب جمعیت کشور از یک وضعیت غالباً روستایی و عشایری به یک ترکیب اکثریت شهرنشین است. چنین وضعیتی از سال 1950 میلادی به بعد در همه کشورهای جهان سوم مشاهده می شود. هر چند آهنگ تغییر و رشد شهرنشینی میان کشورها و مناطق متفاوت است، اما تقریباً همه کشورهای جهان به سرعت در حال شهری شدن می باشند؛ این وضعیت در کشورمان(ایران) نیز به خوبی قابل مشاهده است. این مسئله مطالعه شهر و پویش های شهرنشینی را بیش از پیش ضروری می سازد. در واقع جامعه ما به تازگی قدم در مسیر شهری شدن نهاده است، لذا مسائل و مشکلات اجتماعی، قومی و فرهنگی شهرها روز به روز اهمیت بیشتری یافته است.
گسترش شهرنشینی به ویژه در دوره معاصر سبب دل مشغولی بسیاری از نخبگان و صاحب نظران گوناگون به مسائل و پیامدهای ناشی از توسعه شهر و شهرنشینی شده است. گسترش شهرنشینی به عنوان یک پدیده معمول در جوامع، موجب شده است که مسئله شهر یکی از مسائل بزرگ جامعه شناسی شود.
نظام شهرنشینی و روند سریع آن در کشورهای در حال توسعه سبب هجوم گسترده به شهرها و پیدایش بخش خدمات متورم، حاشیه نشینی، بیکاری پنهان و پیدایش دوگانگی شبکه های اجتماعی مهاجران در شهرها شده است. شهرهای کشورهای رشد نیافته نهادهای دورگه ای هستند که در نتیجه دو واکنش پدید آمده اند. اول واکنش به تقسیم کار اجتماعی که پدیده ای بومی است و دوم واکنش به ادغام در اقتصاد جهانی (گیلبرت و گاگلر، 1375: 31).
توسعه جامعه (توسعه درونزا) بر تمامی اجزا ارتقای سطح زندگی افراد از جمله فراهم آوردن امکانات و هدایت آگاهانه مردم جامعه تکیه دارد. دستیابی به نیازها علاوه بر شناسایی امکانات و توانایی بالقوه ماده و تخصصی جامعه، نیازمند توجه خاص به شرایط تاریخی، سنن فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناسی اجتماعی نیز می باشد و این روند، جدا از روند گذشته جامعه نخواهد بود.
ویژگی متمایز کننده شهر از روستا از نظر چایلد عبارت است از: «گستردگی نخستین شهرها از نظر وسعت و تراکم در مقایسه با روستاها، تفاوت در بناها و نوع فعالیت، وجود طبقات در شهر، پیشرفت انواع علوم در شهر و ...».
متفکران هنگامی که راجع به عوامل و نیروهای رشد شهرها و امکان پیش بینی تحولات آنها صحبت می کنند دو تئوری را مطرح می کنند:
الف) تئوری توضیحی: آنچه را که هست به توصیف می کشاند و سعی در نمایاندن علت هایش دارد.
ب) تئوری هنجاری: هدف آن چیزی است که باید باشد؛ یعنی یافتن بهترین جایگزین ها برای شرایط وجود(ادیبی، 1356: 112).
اما همچنان که از «راسل اکوف» نقل شده است، در عمل معمولاً این دو نظریه با نگرش با هم ادغام می شوند. وی یادآور می شود که برای بررسی رابطه دو پدیده مانند (شهرنشینی و توسعه اقتصادی) سه رابطه قابل تصور است:
رابطه علّی، یعنی یکی علت دیگری است.
علت احتمالی که مجموعه علل، معلول مشخصی را ایجاد می کند.
رابطه همبستگی بین دو پدیده که در این حالت، تغییر مجموعه ای از پدیده ها با تغییر در عده ای دیگر همزمان است ولی بین آنها رابطه علی وجود ندارد.
در تحقیقات شهری، نوع سوم رایج ترین رابطه ای است که بین پدیده ها یافت می شود ولی در بسیاری از موارد در اثر تحقیقات تجربی می توان به توضیح رابطه علی نیز پرداخت (ادیبی، همان).
مطالعه و بررسی شهر و شهرنشینی در ایران در سه محور اساسی «تحلیل عامل رشد شتابان و سریع»، «مطالعه روندها و مکانیزم های تحول شهرنشینی در مناطق مختلف» و «بررسی پیامدهای ناشی از شهری شدن جامعه ایران» قابل تصور است. باید یادآور شد که مطالعه شهرنشینی به ویژه در ایران سکه دورویی است که روی دیگر آن روستا و تحول آن است و تحلیل تحولات شهری شدن بدون توجه به روی دیگر آن مقدور نیست.
نمودار زیر رابطه علت و معلولی و پیامدهای ناشی از رشد سریع پدیده شهرنشینی را در کشور در ارتباط با بخش های مختلف نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی و جمعیتی نشان می دهد.
نمودار شماره(1): چگونگی تحول و پیامدهای شهرنشینی
پل سینجر معتقد است: برای درک مسأله شهر ابتدا باید تفاوت و رابطه شهر و روستا را بررسی کرد. شهر زمانی می تواند وجود داشته باشد که نیروهای تولیدی در روستا تا آن حد تکامل یابند که قادر باشند بیشتر از حد نیاز خود تولید کنند. ولی تنها تولید مازاد برای ایجاد شهر کافی نیست بلکه باید روابطی به وجود آید تا جریان مدام انتقال مازاد مذکور از روستا به شهر تضمین شود.
پل سینجر در مورد پیدایش طبقه ای که به کار کشاورزی نمی پردازد معتقد است: در شیوه های تولید پیش از سرمایه داری، روابط تولیدی به صورتی بوده که اولاً تولیدکنندگان عوامل تولید یعنی زمین و ... را در اختیار داشته اند و ثانیاً همواره کالایی تولید می کرده اند که قابلیت مصرفی داشته باشند. از آنجا که عوامل تولید ممکن بود مورد تجاوز دیگران قرار بگیرد، کشاورزان مجبور بودند در مواقع لزوم برای حفاظت از آنها به کارهای جنگی مشغول شوند. ولی با افزایش جمعیت و توسعه زمین های کشاورزی، وجود نیروهای نظامی به صورت مستمر، ضروری به نظر می رسید و به تدریج جنگجویان ساکن قلعه ها شدند و طبقه ای را به وجود آوردند که در تولید شرکت نمی کرد ولی مازاد محصول را تصاحب می کرد. در این زمان بود که ساخت طبقات اجتماعی استحکام یافت و موجب انتقال مازاد تولید از روستا به شهر شد. بنابراین می توان گفت: پیدایش شهر از نظر پل سینجر مترادف با پیدایی جامعه طبقاتی و در نتیجه حاصل از آن است.
تئوری اقتصادی در پیدایش شهرها معتقد است: رشد و توسعه شهری خود محصول و زاده پروسه اقتصادی است. شهرها محصول تکامل اقتصادی جوامع از مرحله شبانی به مرحله کشاورزی هستند. با تکامل کشاورزی و ظهور صنعتگران شهرنشینی کم کم به گونه ای کاملاً مجزا از روستانشینی و اقتصاد کشاورزی بیرون آمد. این تئوری معتقد است که عوامل اقتصادی بارزترین و اصلی ترین عاملی است که سیمای شهرها را شکل داده و چگونگی نحوه رشد آنها را تعیین می کند. از نظریه پردازان این تئوری می توان به آرتل، گریسن، آلفرد وبر، ایسارد و وینگو اشاره کرد(ادیبی، همان: 118).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی که تحولاتی در ساخت ارزشی و هنجارهای اجتماعی بوجود آمد، برنامه کنترل جمعیت نیز توسط اکثریت افراد مورد نکوهش قرار گرفت و حتی برخی از مردم کنترل جمعیت را گناهی نابخشوده تلقی کردند. متعاقباً این نگرش و ایدئولوژی به افزایش باروری دامن زد. شرایط اجتماعی ناشی از جنگ تحمیلی نیز مزید بر علت بود. لذا اندیشه فرزند کمتر نمی توانست با فضای فکری ناشی از جنگ همخوانی داشته باشد. ولی در سال 1368 با توجه به فتوای امام خمینی در مورد بلااشکال بودن کنترل جمعیت، نقطه عطفی در سیاست های جمعیتی و اجرای برنامه های تنظیم خانواده به وجود آمد. در مجموع، برنامه ها و سیاست های فوق تا حدودی به افزایش جمعیت به ویژه توسعه جمعیت شهرنشینی کشور کمک کرد.
در جامعه ما پس از شناخته شدن یک نقطه به عنوان مرکز اداری و سیاسی، آن مکان پذیرای جمعیت مهاجر زیادی می شود و اگر در ابتدا نیز قابلیت شناخته شدن به عنوان یک شهر را نداشته باشد، پس از مدتی با جذب جمعیت و خدمات موردنیاز بیشتر، شکل شهر به خود می گیرد.
از سوی دیگر در نظام توزیع کالاها و خدمات و برخی تسهیلات زیربنایی، تعداد فرزندان به عنوان امتیاز قلمداد می شد. مثلاً در ارائه زمین به صورت جزئی تر می توان به سیاست نظام اداری در بها دادن به تعداد فرزندان در تعیین میزان عائله کارمندان و یا انتقال کارکنان آموزش و پرورش اشاره کرد. مجموعه این شرایط زمینه افزایش جمعیت کشور و به ویژه جمعیت شهرنشین را فراهم می ساخت. سیاست واگذاری زمین شهری به کارکنان دولت و حتی معلمانی که در روستاهای کنار مراکز شهری زندگی می کردند، از جمله مشوق های حضور و تراکم جمعیت در مناطق شهری است.
مارتین لیپتون در مقاله خود به نام «سونگری شهری» استراتژی جایگزینی واردات را مطرح کرده است. استراتژی جایگزینی واردات باعث سوق دادن جریان توسعه به سمت مناطق شهری و در نتیجه افزایش مهاجرت می شود. اتخاذ این استراتژی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و در هنگام جنگ تشدید شد. از عوارض این سیاست ها، سرمایه گذاری بیشتر در شهرها، کاهش ارزش پول داخلی در مقابل ارز خارجی، ارائه سوبسید به بخش صنعت در مقابل ورشکستگی بخش کشاورزی و کاهش مصنوعی قیمت محصولات کشاورزی با دخالت دولت، و در نتیجه افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها بود. در ایران نیز به ویژه پس از اصلاحات ارضی، انجام اقداماتی در ساختار فعالیت کشور یعنی ایجاد صنایع مونتاژ و کارخانجات تولیدی در اطراف شهرها بزرگ و توجه به بخش شهری، روند مهاجرت روستا- شهری را تسریع کرد و میل به تحصیل و بهره گیری از امکانات فضای شهری زمینه های بعدی افزایش مهاجران بود.
همان طور که اشاره شد، استراتژی جایگزینی واردات، ساختار فعالیت اقتصادی را متحول ساخت و به دنبال آن تغییراتی را در توزیع جمعیت فعال ایجاد کرد. در چند دهه گذشته، به ویژه پس از اجرای اصلاحات ارضی، ورود به صنایع مونتاژ و کالاهای سرمایه ای خارجی که منطبق با این استراتژی بود شهرها را به عنوان کانون های عمده اقتصادی و فعالیت قرار داد. از سوی دیگر، بخش کشاورزی به خاطر تکنولوژی پایین، بهره وری کم و کیفیت تقریباً پایین، همچنین زیان های ناشی از اختلاف قیمت تولیدات این بخش با بخش های شهری، قابلیت رقابت خود را به تدریج از دست داد. در نتیجه این امر، بخشی از کارگران بخش کشاورزی و دهقانان کم زمین و بی زمین برای کاریابی راهی مراکز شهری شدند و این وضعیت زمینه ساز مهاجرت فزاینده روستاییان به شهرها شد.
شهرهای کشور در حال توسعه به لحاظ وجود کانون های متمرکز اقتصادی، در موقعیت نسبتاً مناسبی از اشتغال برخوردارند، اما روستاها عمدتاً عرضه کننده نیروی کار می باشند. در همین شهرها عدم توازن بین رشد اشتغال و رشد جمعیت های جویای کار دارای شرایط متفاوتی با کشورهای توسعه یافته است. هرچه بر میزان بیکاری در روستاها افزوده می شود، به همان نسبت حجم اشتغال در مشاغل خدماتی و یا کاذب و یا ورود به کارهای مغایر قانون مثل قاچاق، سرقت، فحشا و ... در شهرها فزونی می یابد. علاوه بر این افزایش جمعیت در مناطق شهری، شهرها را تبدیل به بازار تولیدات کشاوری می کند و مشاغل واسطه ای را افزایش می دهد.
کشور ما در دهه های اخیر به مصرف گرایی فزاینده سوق پیدا کرده است که این وضعیت در شهرها بیشتر به چشم می خورد و ارتباط نزدیکی با توسعه شهرنشینی در کشور دارد. یکی از صنایعی که در حد کمی و نه کیفی به آن توجه شده است، صنعت خودروسازی است که تقریباً عمده تولیدات آن در داخل مصرف می شود. برابر آخرین آمار جهانی، ایران اولین کشور دارای رشد بالای مصرف انرژی است. مصرف بنزین، نفت سفید، گاز مایع و قیر از سال 1365 تا 1376 به بیش از دو برابر افزایش یافته است (سالنامه آماری کشور، 1376).
از دیدگاه نظام جهانی، برخی از مناطق توسعه کمتر و یا توسعه بیشتر دارند. مهم ترین ویژگی این مناطق مرکزی، جمعیت بالا در قیاس با دیگر مناطق کشور است و از این قبیل، شهرهای بزرگ و حتی کلان شهرهایی شکل می گیرند.
هر شهر بزرگ و یا کلان شهر در حوزه ای قرار گرفته که تا شعاع معینی کلان شهر و یا شهر بزرگ دیگری وجود ندارد و مناطق پیرامونی آن از جنبه های مختلف وابسته به آن هستند. شهرهای مراکز استان ها در کشور اغلب چنین ویژگی هایی دارند.
دکتر پیران در بررسی خود تحت عنوان «توسعه برون زا و شهر» نشان می دهد مراکز استان هایی که دارای پراکندگی بیشتری در جمعیت خود هستند و امکانات طبیعی و غیرطبیعی اقتصادی آنها نابرابر توزیع شده است، درصد شهرنشینی در آنها بالاست و درصد بیشتری از جمعیت استان را در خود جذب کرده اند(پیران، 1369: 89).
برای شناخت نابرابری توسعه شهری در کشور از شاخص تمرکز شهری می توان سود جست. این شاخص از طریق تقسیم جمیعت بزرگ ترین شهر بر مجموع دومین، سومین و چهارمین شهر بدست می آید. در اکثر استان های کشور مقدار این شاخص بالاست مثلاً در استان تهران در سال های 1345 و 1355 مقدار این شاخص 2/2 و 2/36 بوده است. در کل کشور مقدار این شاخص در سال های 1365 و 1375 به ترتیب 1/77 و 1/56 بوده است. در کشورهای غربی و پیشرفته مقدار این شاخص کمتر از یک می باشد.
شاخص دیگر برای بخش توسعه ناموزون شهری، شاخص تقدم و تسلط تک شهری در سطح استان های کشور است که از تقسیم جمعیت بزرگترین شهری هر استان به دومین شهر همان استان به دست می آید. این شاخص گویای عدم تعادل در توزیع استانی جمعیت کشور است. این شاخص در استان های خراسان، تهران، فارس، آذربایجان شرقی و سمنان به ترتیب برابر با 11/3، 9/9، 4/10، 3/9، 82 درصد می باشد و نشانگر عدم تعادل و توسعه ناموزون شهرهای کشور خصوصاً در استان های خراسان، تهران و فارس است.
تحولات چشمگیر در توسعه شهرنشینی کشور، متأثر از الگوی درون زای توسعه و ترقی اقتصادی کشور نبوده، بیشتر متأثر از ورود ایران به دوره جدیدی از مناسبات بین المللی و تقسیم کار جهانی بوده است. در الگوی درون زا، رشد شهرنشینی، گسترش شهرها و افزایش میزان آن به همراه تحول و بهبود در نظام اقتصادی، صنعتی شدن، تغییر نظام اجتماعی و سایر مناسبات صورت می گیرد؛ در حلای که در الگوی برون زا این گونه نیست. طبیعی است که در این مدل از شهرنشینی مسائل و مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد، ضمن آنکه از مشکلات ذاتی و مشترک گسترش شهرنشینی هم در رنج است. از این رو، مهم تر از نقش شهرنشینی، کیفیت و کمیت شهری شدن است.
در شهر از یک سو دسترسی به بهداشت و آموزش و از سوی دیگر فرصت کار و کسب درآمد، احساس ایمنی بیشتر به دلیل حضور در جمع کثیر سبب شده است تا شاخص های توسعه در شهر از جمله توسعه انسانی پایدارتر و بالاتر باشد.
اما روی دیگر سکه شهر و شهرنشینی، بروز و ظهور مشکلاتی چون بی مسکنی و بدمسکنی، گسترش آسیب ها و انحرافات اجتماعی، معضل دفع زباله و عدم بازیافت آن، گسترش آسیب های روانی و شخصیتی، مشکل توزیع عادلانه تر امکانات و خدمات شهری مورد نیاز شهروندان و ... است.
بررسی تحولات شهرنشینی کشور نشان می دهد که کلان شهرهای محدودی، بخش عمده ای از جمعیت مناطق شهری و امکانات توسعه اقتصادی کشور را به خود جذب کرده اند و از آن جا که زیرساخت های آماده ای وجود نداشت، تبعات اقتصادی- اجتماعی ناخواسته فراوانی را بر نظام اجتماعی این کشورها تحمیل کرده است. در ایران پایتخت به عنوان مادرشهر اصلی به تنهایی یک چهارم از جمعیت شهرنشینی را در خود جای داده است. از این رو با توجه به جایگاه و منشأ روستایی بودن اکثر جمعیت نقاط شهری، شهرهای ایران را می توان شهر مهاجرتی با شهر مهاجران نامید. در ایران الگوی شهرنشینی هماند اکثر کشورهای آسیای غربی است؛ یعنی سطح شهرنشینی در حد متوسطی قرار دارد، ولی رشد جمعیت شهرنشین سریع است.
مطالعه رابطه شهرنشینی و توسعه در سطح دنیا نشان می دهد که سهم قابل توجهی از توسعه کشورها به وسیله متغیر شهرنشینی قابل تبیین است و در عین حال این تأثیر کاملاً معنادار است. به عبارتی کشورهای شهرنشینی در دنیا کشورهای توسعه یافته تری هستند؛ البته نه در همه موارد. در ایران نیز این ارتباط کاملاً معنادار و صادق است؛ یعنی استان های با شهرنشینی بالاتر، نمره توسعه بالاتری به خود اختصاص داده اند.
شهرنشینی در کشور ما چند ویژگی عمده دارد مانند رشد شتابان، توزیع نامتوازن و متمرکزگرایانه، برون زا و در ارتباط مستقیم با فروپاشی اقتصاد کشاورزی و روستایی، گسترش اقتصاد دلالی و رونق صادرات نفت در چند دهه اخیر بوده است که برخی از صاحب نظران (کاتوزیان، 1366) تحت نام استبداد نفتی هم از آن یاد می کنند. شهرنشنیی با خود پیامدهای مثبت و منفی فراوانی به ارمغان می آورد؛ به ویژه سهم الگوی شهرنشینی در این میان قابل ملاحظه است. بررسی رابطه شهرنشینی با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، سرقت، سن ازدواج، مرگ و میر کودکان، امید زندگی، مهاجرپذیری و ... بیانگر وجود رابطه همبستگی قابل توجه با هر یک از متغیرهای فوق است. شهرنشینی رابطه علت و معلولی با بسیاری از پدیده های اجتماعی دارد، همچنین پیامدهای گوناگون ناشی از رشد سریع پدیده شهرنشینی در کشور قابل پیگیری است.
تجربه جوامع توسعه یافته بیانگر ارتباط توسعه با شهرنشینی است. رابطه بین شهرنشینی و توسعه در سطح دنیا نشان می دهد که سهم قابل توجهی از توسعه کشورها به وسیله متغیر شهرنشینی قابل تبیین است.
رسیدن به رشد اقتصادی و تولید انبوه، باتوجه به نیازهای جامعه و استفاده بهینه از امکانات و سرمایه جامعه، هدف اصلی هر برنامه توسعه است. با توجه به این که شهر مکانی است مولد و نقش تولیدی آن دلیل بر زنده بودن آن است، به همین جهت باید کوشش صورت گیرد تا شهرهای کشور نقش تولیدی خود را بازیابند و این امر مهم تنها از طریق احیای فعالیت ها و ارزش های کم رنگ شده آنان در زمینه تولید امکان پذیر بوده است و اگر سیاست ها هماهنگ عمل کنند، نتایج آن را می توان مشاهده کرد. در این گزارش به سیاست های مربوط به عامل مهاجرت، به ویژه مهاجرپذیری اکثر شهرهای کشور اشاره شده است. رشد شهرنشینی در کشور ما دارای چند ویژگی عمده مانند رشد شتابان، دارای توزیع بسیار نامتوازن و تمرکزگرایانه، برون زا و در ارتباط مستقیم با فروپاشی اقتصاد کشاورزی و روستایی در چند دهه اخیر بوده است. شهرنشینی با خود پیامدهای مثبت و منفی فراوانی به ارمغان آورده، و به خصوص سهم الگوی شهرنشینی در این میان قابل توجه است؛ همچنین بررسی رابطه شهرنشینی با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی بیانگر وجود رابطه همبستگی نسبتاً زیاد با هر یک از این متغیرهاست.
در واقع رشد شتابان شهرنشینی در این مدت با توان تجهیز فضاهای شهری و گسترش زیرساخت ها متناسب نبوده و مشاغل مولد مورد نیاز را ایجاد نکرده است. از آنجا که توزیع فضای شهرها و جمعیت کنترل شده در چارچوب یک برنامه جامع که مبتنی بر هماهنگی های بخشی و ناحیه ای باشد صورت نگرفته، مشکلات ناشی از رشد شتابان شهرنشینی ابعاد پیچیده ای یافته و در نتیجه مشکلاتی نظیر گرانی مسکن، بیکاری و اسکان غیررسمی به شدیدترین شکل ممکن در سیمای شهری کشور ظاهر شده است.
1. آلوین سوی، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378.
2. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعه شناسی توسعه، چاپ پنجم، تهران: انتشارات کیهان، 1384.
3. ادیبی، حسین، نظریات جامعه شناسی، تهران: انتشارات خردمند، 1359.
4. پیران، پرویز، دیدگاه های نظری در جامعه شناسی شهر و شهرنشینی، اطلاعات سیاسی اقتصادی شماره 50-40.
5. پیران، پرویز، شهرنشینی شتابان و ناهمگون، اطلاعات سیاسی اقتصادی شماره 140.
6. توسلی، غلام عباس، جامعه شناسی شهری، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، 1374.
7. تودارو، مایکل، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، جلد اول، تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه، 1366.
8. زنجانی، حبیب الله، جمعیت و توسعه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1373، چاپ اول.
9. زنجانی، حبیب الله، جمعیت و شهرنشینی در ایران، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1370، چاپ اول.
10. سیف اللهی، سیف الله، رویکردی نوین برنظام مدیریتی، شورایی و مشارکتی در جامعه ایران، فصلنامه بصیرت سال یازدهم شماره 32-33، 1377.
11. سیف اللهی، سیف الله، اقتصاد سیاسی ایران (مجموعه مقالات)، انتشارات مؤسسه پژوهشی المیزان، 1379.
12. سپانلو، ابوالفتح، الگوی توسعه و نظام شهری، کتاب توسعه، شماره 80، 1374.
13. کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران: نشر مرکز، چاپ دوم، 1372.
14. کامروا، سیدمحمدعلی، مقدمه ای بر شهرسازی معاصر ایران، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، 1384.
15. میرزایی، محمد، جمعیت و توسعه (مجموعه مقالات)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1378.
16. ممتاز، فریده، جامعه شناسی شهر، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1383.
17. نقدی، اسدالله، درآمدی بر جامعه شناسی شهر(انسان و شهر)، همدان: نشر فن آوران، 1382.
18. وبر، ماکس، شهر در گذر زمان، ترجمه شیوا کاویانی، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1369.
منبع مقاله:
زیرنظر رضا صالحی امیری؛ (1389)، مجموعه مقالات مدیریت و برنامه ریزی شهری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ نخست
مقدمه
نظام شهرنشینی و روند سریع آن در کشورهای در حال توسعه سبب هجوم گسترده به شهرها و پیدایش بخش خدمات متورم، حاشیه نشینی گسترده، بیکاری پنهان، پیدایش دوگانگی شبکه های اجتماعی مهاجرین در شهرها می شود. به بیان دیگر، شهرنشینی یکی از مهمترین پدیده های عصر حاضر است، تا جایی که صحبت از انقلاب شهری در دنیا می شود. در ایران نیز تحول شهرنشینی بسیار شتابان و سریع بوده است. یک قانون ساده جامعه شناختی می گوید: هر تحول و تغییر خارج از قاعده و سازمانی منجر به پیامدهای ناخواسته بسیاری می شود. الگوی توسعه شهری در ایران الگوی تسلط تک شهری و نیز تمرکزگرایانه بوده است. در سه چهار دهه اخیر ایران چندین بوم مختلف را پشت سر گذاشته از آن جمله بوم نفت، بوم شهرنشینی و بوم زایش های بسیار (جمعیت). در چنین شرایطی شهرنشینی با پیامدهای بسیاری همراه خواهد بود از جمله توزیع بی عدالتی، گسترش آسیب های اجتماعی و ناهمگونی فزاینده اجتماعی و کمک به گسترش انواع بحران های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی.توزیع شهرها و به تبع آن تمرکز جمعیت نقاط شهری در کشور ما از همسانی و مشابهت زیادی برخوردار نیست. توزیع جمعیت در خاک یک کشور به عوامل تاریخی گذشته و نیز به ویژگی های زمان حال بستگی دارد. افراد در گذشته به دلیل وجود امکانات غذایی، شرایط آب و هوایی و جغرافیایی مساعد در یک منطقه خاص ساکن می شدند، اما اکنون به دلایل متفاوتی در یک منطقه مستقر می شوند. طی قرون اخیر، ظهور کلان شهرها و مناطقی با تراکم جمعیتی بالا، نیاز به داشتن آگاهی درست از توزیع جمعیت و تجزیه و تحلیل آن را ضروری کرده است. شهرنشینی با شتاب بیشتر، پدیده قرن حاضر است و به مرور زمان جمعیت بیشتری محل سکونت خود را از مناطق روستایی به مناطق شهری تغییر می دهند که بخش فزاینده ای از آنها نیز شهرهای بزرگ را انتخاب می کنند.
در واقع شهرنشینی یکی از موضوعات مهم عصر جدید است؛ تا جایی که از آن به عنوان انقلاب شهری یاد می شود، ایران از جمله کشورهای در حال توسعه است که نرخ رشد شهرنشینی در آن به سرعت سرسام آوری در چند دهه اخیر متحول شده است؛ به طوری که طی سال های گذشته میزان رشد شهرنشینی 4/4 درصد بوده و در همین دوره، متوسط رشد تولید ناخالص داخلی تنها 1/4 درصد بوده است. الگوی برون زای توسعه شهری از یک سو و توزیع نامتناسب جمعیت شهری در پهنه جغرافیایی کشور از سوی دیگر سبب شده است تا سیاست های شهری و الگوی توسعه آن چندان مطلوب و پایدار نباشد. الگوی شهرنشینی از بیماری های بسیاری از جمله طراحی بی روح و نامتوازن (تئوری شهرهای خاکستری)، فاصله زیاد بین مناطق در برخورداری از خدمات شهری و عدم مشارکت شهروندان و رشد خارج از اراده مدیریت شهری شهرها (ساخت و سازهای غیر مجاز و حاشیه نشینی) در رنج است. به تعبیری دیگر، هر تحول و تغییر خارج از قاعده و سازمانی در شهرهای کشور منجر به پیامدهای ناخواسته می شود که از آن جمله می توان به توزیع بی عدالتی، گسترش آسیب های ناهمگون فزاینده اجتماعی و کمک به گسترش انواع بحران های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. همچنین الگوی توسعه شهری در ایران، الگوی تسلط تک شهری و نیز تمرکزگرایانه بوده است.
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه که از اوایل قرن بیستم به صورت سازمان یافته در معرض پدیده های نوسازی غرب قرار گرفته است، طی دهه های گذشته به شدت متأثر از روند شهرنشینی بوده و به نوعی عدم تعادل در حوزه های جمعیتی و اقتصادی را دچار شده است. شهرنشینی، جامعه ایران را در طی دهه های گذشته دستخوش تحولات زیادی ساخته است؛ در حالی که خود شهرنشینی در ارتباط با پدیده های دیگری همچون رشد جمعیت قابل بررسی است. در واقع ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه در طی دهه های اخیر با این دو پدیده مرتبط به هم یعنی افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی مواجه بوده است.
طی دوره های 1380-1300 میزان شهرنشینی در کشور به بیش از دو برابر رسیده است و این میزان از 28 درصد در سال 1300 به 61/3 درصد در سال 1375 و 65 درصد در سال 1380 افزایش یافته است. تعداد شهرهای کشور از 199 نقطه شهری در سال 1335 به 614 نقطه شهری در سال 1375 رسیده که نتیجه آن تغییر ترکیب جمعیت کشور از یک وضعیت غالباً روستایی و عشایری به یک ترکیب اکثریت شهرنشین است. چنین وضعیتی از سال 1950 میلادی به بعد در همه کشورهای جهان سوم مشاهده می شود. هر چند آهنگ تغییر و رشد شهرنشینی میان کشورها و مناطق متفاوت است، اما تقریباً همه کشورهای جهان به سرعت در حال شهری شدن می باشند؛ این وضعیت در کشورمان(ایران) نیز به خوبی قابل مشاهده است. این مسئله مطالعه شهر و پویش های شهرنشینی را بیش از پیش ضروری می سازد. در واقع جامعه ما به تازگی قدم در مسیر شهری شدن نهاده است، لذا مسائل و مشکلات اجتماعی، قومی و فرهنگی شهرها روز به روز اهمیت بیشتری یافته است.
گسترش شهرنشینی به ویژه در دوره معاصر سبب دل مشغولی بسیاری از نخبگان و صاحب نظران گوناگون به مسائل و پیامدهای ناشی از توسعه شهر و شهرنشینی شده است. گسترش شهرنشینی به عنوان یک پدیده معمول در جوامع، موجب شده است که مسئله شهر یکی از مسائل بزرگ جامعه شناسی شود.
نظام شهرنشینی و روند سریع آن در کشورهای در حال توسعه سبب هجوم گسترده به شهرها و پیدایش بخش خدمات متورم، حاشیه نشینی، بیکاری پنهان و پیدایش دوگانگی شبکه های اجتماعی مهاجران در شهرها شده است. شهرهای کشورهای رشد نیافته نهادهای دورگه ای هستند که در نتیجه دو واکنش پدید آمده اند. اول واکنش به تقسیم کار اجتماعی که پدیده ای بومی است و دوم واکنش به ادغام در اقتصاد جهانی (گیلبرت و گاگلر، 1375: 31).
توسعه جامعه (توسعه درونزا) بر تمامی اجزا ارتقای سطح زندگی افراد از جمله فراهم آوردن امکانات و هدایت آگاهانه مردم جامعه تکیه دارد. دستیابی به نیازها علاوه بر شناسایی امکانات و توانایی بالقوه ماده و تخصصی جامعه، نیازمند توجه خاص به شرایط تاریخی، سنن فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناسی اجتماعی نیز می باشد و این روند، جدا از روند گذشته جامعه نخواهد بود.
1- روش تحقیق
در این مقاله رشد و توسعه شهر نشینی در ایران با تأکید بر فعالیت های اجتماعی- اقتصادی آن به روش اسنادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.2- چارچوب نظری
یکی از نظریات مهم در مورد شهر و شهرنشینی، مفهوم الگوی انقلاب شهری گوردن چایلد است. از نظر او پیدایش شهرها با دو انقلاب عظیم در ساخت اقتصادی و سازمان های اجتماعی همراه بوده و این دو تحول، خود پیامد رشد جمعیت بوده است.ویژگی متمایز کننده شهر از روستا از نظر چایلد عبارت است از: «گستردگی نخستین شهرها از نظر وسعت و تراکم در مقایسه با روستاها، تفاوت در بناها و نوع فعالیت، وجود طبقات در شهر، پیشرفت انواع علوم در شهر و ...».
متفکران هنگامی که راجع به عوامل و نیروهای رشد شهرها و امکان پیش بینی تحولات آنها صحبت می کنند دو تئوری را مطرح می کنند:
الف) تئوری توضیحی: آنچه را که هست به توصیف می کشاند و سعی در نمایاندن علت هایش دارد.
ب) تئوری هنجاری: هدف آن چیزی است که باید باشد؛ یعنی یافتن بهترین جایگزین ها برای شرایط وجود(ادیبی، 1356: 112).
اما همچنان که از «راسل اکوف» نقل شده است، در عمل معمولاً این دو نظریه با نگرش با هم ادغام می شوند. وی یادآور می شود که برای بررسی رابطه دو پدیده مانند (شهرنشینی و توسعه اقتصادی) سه رابطه قابل تصور است:
رابطه علّی، یعنی یکی علت دیگری است.
علت احتمالی که مجموعه علل، معلول مشخصی را ایجاد می کند.
رابطه همبستگی بین دو پدیده که در این حالت، تغییر مجموعه ای از پدیده ها با تغییر در عده ای دیگر همزمان است ولی بین آنها رابطه علی وجود ندارد.
در تحقیقات شهری، نوع سوم رایج ترین رابطه ای است که بین پدیده ها یافت می شود ولی در بسیاری از موارد در اثر تحقیقات تجربی می توان به توضیح رابطه علی نیز پرداخت (ادیبی، همان).
مطالعه و بررسی شهر و شهرنشینی در ایران در سه محور اساسی «تحلیل عامل رشد شتابان و سریع»، «مطالعه روندها و مکانیزم های تحول شهرنشینی در مناطق مختلف» و «بررسی پیامدهای ناشی از شهری شدن جامعه ایران» قابل تصور است. باید یادآور شد که مطالعه شهرنشینی به ویژه در ایران سکه دورویی است که روی دیگر آن روستا و تحول آن است و تحلیل تحولات شهری شدن بدون توجه به روی دیگر آن مقدور نیست.
نمودار زیر رابطه علت و معلولی و پیامدهای ناشی از رشد سریع پدیده شهرنشینی را در کشور در ارتباط با بخش های مختلف نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی و جمعیتی نشان می دهد.
نمودار شماره(1): چگونگی تحول و پیامدهای شهرنشینی
پل سینجر معتقد است: برای درک مسأله شهر ابتدا باید تفاوت و رابطه شهر و روستا را بررسی کرد. شهر زمانی می تواند وجود داشته باشد که نیروهای تولیدی در روستا تا آن حد تکامل یابند که قادر باشند بیشتر از حد نیاز خود تولید کنند. ولی تنها تولید مازاد برای ایجاد شهر کافی نیست بلکه باید روابطی به وجود آید تا جریان مدام انتقال مازاد مذکور از روستا به شهر تضمین شود.
پل سینجر در مورد پیدایش طبقه ای که به کار کشاورزی نمی پردازد معتقد است: در شیوه های تولید پیش از سرمایه داری، روابط تولیدی به صورتی بوده که اولاً تولیدکنندگان عوامل تولید یعنی زمین و ... را در اختیار داشته اند و ثانیاً همواره کالایی تولید می کرده اند که قابلیت مصرفی داشته باشند. از آنجا که عوامل تولید ممکن بود مورد تجاوز دیگران قرار بگیرد، کشاورزان مجبور بودند در مواقع لزوم برای حفاظت از آنها به کارهای جنگی مشغول شوند. ولی با افزایش جمعیت و توسعه زمین های کشاورزی، وجود نیروهای نظامی به صورت مستمر، ضروری به نظر می رسید و به تدریج جنگجویان ساکن قلعه ها شدند و طبقه ای را به وجود آوردند که در تولید شرکت نمی کرد ولی مازاد محصول را تصاحب می کرد. در این زمان بود که ساخت طبقات اجتماعی استحکام یافت و موجب انتقال مازاد تولید از روستا به شهر شد. بنابراین می توان گفت: پیدایش شهر از نظر پل سینجر مترادف با پیدایی جامعه طبقاتی و در نتیجه حاصل از آن است.
تئوری اقتصادی در پیدایش شهرها معتقد است: رشد و توسعه شهری خود محصول و زاده پروسه اقتصادی است. شهرها محصول تکامل اقتصادی جوامع از مرحله شبانی به مرحله کشاورزی هستند. با تکامل کشاورزی و ظهور صنعتگران شهرنشینی کم کم به گونه ای کاملاً مجزا از روستانشینی و اقتصاد کشاورزی بیرون آمد. این تئوری معتقد است که عوامل اقتصادی بارزترین و اصلی ترین عاملی است که سیمای شهرها را شکل داده و چگونگی نحوه رشد آنها را تعیین می کند. از نظریه پردازان این تئوری می توان به آرتل، گریسن، آلفرد وبر، ایسارد و وینگو اشاره کرد(ادیبی، همان: 118).
3- سیاست های جمعیتی و توسعه شهرنشینی در ایران
تا آغاز دهه 1330 رشد جمعیت در ایران شکل نگران کننده ای نداشت و تا اوایل دهه 1340 برنامه کنترل جمعیت مورد توجه قرار نگرفت. در اواخر دهه 1340 جمعیت رو به افزایش کشور، مسئولان را به فکر کنترل جمعیت واداشت و آن زمان سیاست «فرزند کمتر زندگی بهتر» سرمشق برنامه های جمعیتی قرار گرفت و تا حدودی نیز توانست به کاهش نرخ جمعیت بیانجامد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی که تحولاتی در ساخت ارزشی و هنجارهای اجتماعی بوجود آمد، برنامه کنترل جمعیت نیز توسط اکثریت افراد مورد نکوهش قرار گرفت و حتی برخی از مردم کنترل جمعیت را گناهی نابخشوده تلقی کردند. متعاقباً این نگرش و ایدئولوژی به افزایش باروری دامن زد. شرایط اجتماعی ناشی از جنگ تحمیلی نیز مزید بر علت بود. لذا اندیشه فرزند کمتر نمی توانست با فضای فکری ناشی از جنگ همخوانی داشته باشد. ولی در سال 1368 با توجه به فتوای امام خمینی در مورد بلااشکال بودن کنترل جمعیت، نقطه عطفی در سیاست های جمعیتی و اجرای برنامه های تنظیم خانواده به وجود آمد. در مجموع، برنامه ها و سیاست های فوق تا حدودی به افزایش جمعیت به ویژه توسعه جمعیت شهرنشینی کشور کمک کرد.
4- سیاست مربوط به تعریف شهر و توسعه شهرنشینی
در سرشماری های قبل از سال 1365 شهر، شامل کلیه مراکز شهرستان ها و نقاطی بود که در هنگام سرشماری ها جمعیت آنها پنج هزار نفر و بیشتر بوده است. لذا عامل جمعیت به عنوان مهم ترین ملاک تعریف شهر محسوب می شد. از سال 1365 به بعد، هر یک از نقاطی که دارای شهرداری بوده به عنوان نقطه شهری شناخته شده است. طبیعی است که با تعریف جدید بسیاری از مراکز بخش ها و دهستان ها که با تلاش و پیگیری اهالی در آنجا شهرداری ایجاد شده باشد اعم از اینکه جمعیت آنها به پنج هزار نفر رسیده باشد یا نه، شامل نقاط شهری می گردند.در جامعه ما پس از شناخته شدن یک نقطه به عنوان مرکز اداری و سیاسی، آن مکان پذیرای جمعیت مهاجر زیادی می شود و اگر در ابتدا نیز قابلیت شناخته شدن به عنوان یک شهر را نداشته باشد، پس از مدتی با جذب جمعیت و خدمات موردنیاز بیشتر، شکل شهر به خود می گیرد.
5- سیاست های اقتصادی و اجتماعی
شرایط نابسامان اقتصادی پس از انقلاب، به ویژه پس از آغاز جنگ تحمیلی که با نوعی تحریم همه جانبه اقتصادی همراه بود، به ناچار کشور را به سمت نظام جیره بندی و کالاهای یارانه ای کشاند. البته این نظام در برآوردن نیازهای اولیه و به جای اینکه با کاهش بی عدالتی و فقر عمومی همراه باشد، ناخواسته زمینه افزایش جمعیت را فراهم کرد؛ زیرا نظام جیره بندی کالابرگی مبتنی بر تعداد عائله خانوارها بوده و بالطبع هر خانواری که از تعداد فرزندان بیشتری برخوردار بود، از میزان کالای یارانه ای (کوپنی) بیشتری بهره مند می شد؛ در نتیجه انگیزه فرزند آوری را در بین طبقات متوسط و فقیر جامعه افزایش می داد.از سوی دیگر در نظام توزیع کالاها و خدمات و برخی تسهیلات زیربنایی، تعداد فرزندان به عنوان امتیاز قلمداد می شد. مثلاً در ارائه زمین به صورت جزئی تر می توان به سیاست نظام اداری در بها دادن به تعداد فرزندان در تعیین میزان عائله کارمندان و یا انتقال کارکنان آموزش و پرورش اشاره کرد. مجموعه این شرایط زمینه افزایش جمعیت کشور و به ویژه جمعیت شهرنشین را فراهم می ساخت. سیاست واگذاری زمین شهری به کارکنان دولت و حتی معلمانی که در روستاهای کنار مراکز شهری زندگی می کردند، از جمله مشوق های حضور و تراکم جمعیت در مناطق شهری است.
مارتین لیپتون در مقاله خود به نام «سونگری شهری» استراتژی جایگزینی واردات را مطرح کرده است. استراتژی جایگزینی واردات باعث سوق دادن جریان توسعه به سمت مناطق شهری و در نتیجه افزایش مهاجرت می شود. اتخاذ این استراتژی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و در هنگام جنگ تشدید شد. از عوارض این سیاست ها، سرمایه گذاری بیشتر در شهرها، کاهش ارزش پول داخلی در مقابل ارز خارجی، ارائه سوبسید به بخش صنعت در مقابل ورشکستگی بخش کشاورزی و کاهش مصنوعی قیمت محصولات کشاورزی با دخالت دولت، و در نتیجه افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها بود. در ایران نیز به ویژه پس از اصلاحات ارضی، انجام اقداماتی در ساختار فعالیت کشور یعنی ایجاد صنایع مونتاژ و کارخانجات تولیدی در اطراف شهرها بزرگ و توجه به بخش شهری، روند مهاجرت روستا- شهری را تسریع کرد و میل به تحصیل و بهره گیری از امکانات فضای شهری زمینه های بعدی افزایش مهاجران بود.
6- اشتغال و توسعه شهرنشینی
با افزایش میزان شهرنشینی در کشور، تحولاتی در ساخت فعالیت از جمله افزایش نسبت شاغلان در بخش های شهری ایجاد شد. لذا میزان افزایش در تعداد شاغلان متناسب با افزایش در جمعیت کشور به ویژه رشد شهرنشینی نبوده است.همان طور که اشاره شد، استراتژی جایگزینی واردات، ساختار فعالیت اقتصادی را متحول ساخت و به دنبال آن تغییراتی را در توزیع جمعیت فعال ایجاد کرد. در چند دهه گذشته، به ویژه پس از اجرای اصلاحات ارضی، ورود به صنایع مونتاژ و کالاهای سرمایه ای خارجی که منطبق با این استراتژی بود شهرها را به عنوان کانون های عمده اقتصادی و فعالیت قرار داد. از سوی دیگر، بخش کشاورزی به خاطر تکنولوژی پایین، بهره وری کم و کیفیت تقریباً پایین، همچنین زیان های ناشی از اختلاف قیمت تولیدات این بخش با بخش های شهری، قابلیت رقابت خود را به تدریج از دست داد. در نتیجه این امر، بخشی از کارگران بخش کشاورزی و دهقانان کم زمین و بی زمین برای کاریابی راهی مراکز شهری شدند و این وضعیت زمینه ساز مهاجرت فزاینده روستاییان به شهرها شد.
7- صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی
توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری در ایران، همراه با افزایش مشاغل تولیدی و صنعتی متناسب با رشد جمعیت نبوده است. علیرغم دو برابرشدن تعداد جمعیت در فاصله سال های 1345 تا 1365، تنها 48 درصد بر تعداد شاغلان بخش صنعتی افزوده شد در حالی که در همین دوره، بخش کشاورزی با کاهش میزان فعالیت روبرو بوده است.شهرهای کشور در حال توسعه به لحاظ وجود کانون های متمرکز اقتصادی، در موقعیت نسبتاً مناسبی از اشتغال برخوردارند، اما روستاها عمدتاً عرضه کننده نیروی کار می باشند. در همین شهرها عدم توازن بین رشد اشتغال و رشد جمعیت های جویای کار دارای شرایط متفاوتی با کشورهای توسعه یافته است. هرچه بر میزان بیکاری در روستاها افزوده می شود، به همان نسبت حجم اشتغال در مشاغل خدماتی و یا کاذب و یا ورود به کارهای مغایر قانون مثل قاچاق، سرقت، فحشا و ... در شهرها فزونی می یابد. علاوه بر این افزایش جمعیت در مناطق شهری، شهرها را تبدیل به بازار تولیدات کشاوری می کند و مشاغل واسطه ای را افزایش می دهد.
8- مصرف گرایی و توسعه شهرنشینی
کشورهای جهان سوم در جریان توسعه نابرابر تبدیل به کانون های مصرفی می شوند. شهرهای بزرگ در جهان سوم، مشخصه کانون های مصرف گرایی هستند که از یک سو تولیدات بومی را از نقاط کمتر توسعه یافته به سمت خود جذب می کنند و از سوی دیگر، در ارتباط با دنیای خارج، اولین مرکز جذب و مصرف تولیدت کشورات توسعه یافته هستند.کشور ما در دهه های اخیر به مصرف گرایی فزاینده سوق پیدا کرده است که این وضعیت در شهرها بیشتر به چشم می خورد و ارتباط نزدیکی با توسعه شهرنشینی در کشور دارد. یکی از صنایعی که در حد کمی و نه کیفی به آن توجه شده است، صنعت خودروسازی است که تقریباً عمده تولیدات آن در داخل مصرف می شود. برابر آخرین آمار جهانی، ایران اولین کشور دارای رشد بالای مصرف انرژی است. مصرف بنزین، نفت سفید، گاز مایع و قیر از سال 1365 تا 1376 به بیش از دو برابر افزایش یافته است (سالنامه آماری کشور، 1376).
9- توسعه ناموزون و رشد کلان شهرها در ایران
یکی از ویژگی های توسعه ناموزون، تقسیم یک جامعه به مناطق با توسعه نابرابر شامل نواحی مرکز و پیرامون است که در آن مناطق مرکزی امکانات توسعه ای را از مناطق پیرامونی جمع کرده و در این فراگرد عقب ماندگی مناطق پیرامونی و توسعه مراکز، جهت معکوس با هم دارند.از دیدگاه نظام جهانی، برخی از مناطق توسعه کمتر و یا توسعه بیشتر دارند. مهم ترین ویژگی این مناطق مرکزی، جمعیت بالا در قیاس با دیگر مناطق کشور است و از این قبیل، شهرهای بزرگ و حتی کلان شهرهایی شکل می گیرند.
هر شهر بزرگ و یا کلان شهر در حوزه ای قرار گرفته که تا شعاع معینی کلان شهر و یا شهر بزرگ دیگری وجود ندارد و مناطق پیرامونی آن از جنبه های مختلف وابسته به آن هستند. شهرهای مراکز استان ها در کشور اغلب چنین ویژگی هایی دارند.
دکتر پیران در بررسی خود تحت عنوان «توسعه برون زا و شهر» نشان می دهد مراکز استان هایی که دارای پراکندگی بیشتری در جمعیت خود هستند و امکانات طبیعی و غیرطبیعی اقتصادی آنها نابرابر توزیع شده است، درصد شهرنشینی در آنها بالاست و درصد بیشتری از جمعیت استان را در خود جذب کرده اند(پیران، 1369: 89).
برای شناخت نابرابری توسعه شهری در کشور از شاخص تمرکز شهری می توان سود جست. این شاخص از طریق تقسیم جمیعت بزرگ ترین شهر بر مجموع دومین، سومین و چهارمین شهر بدست می آید. در اکثر استان های کشور مقدار این شاخص بالاست مثلاً در استان تهران در سال های 1345 و 1355 مقدار این شاخص 2/2 و 2/36 بوده است. در کل کشور مقدار این شاخص در سال های 1365 و 1375 به ترتیب 1/77 و 1/56 بوده است. در کشورهای غربی و پیشرفته مقدار این شاخص کمتر از یک می باشد.
شاخص دیگر برای بخش توسعه ناموزون شهری، شاخص تقدم و تسلط تک شهری در سطح استان های کشور است که از تقسیم جمعیت بزرگترین شهری هر استان به دومین شهر همان استان به دست می آید. این شاخص گویای عدم تعادل در توزیع استانی جمعیت کشور است. این شاخص در استان های خراسان، تهران، فارس، آذربایجان شرقی و سمنان به ترتیب برابر با 11/3، 9/9، 4/10، 3/9، 82 درصد می باشد و نشانگر عدم تعادل و توسعه ناموزون شهرهای کشور خصوصاً در استان های خراسان، تهران و فارس است.
تحولات چشمگیر در توسعه شهرنشینی کشور، متأثر از الگوی درون زای توسعه و ترقی اقتصادی کشور نبوده، بیشتر متأثر از ورود ایران به دوره جدیدی از مناسبات بین المللی و تقسیم کار جهانی بوده است. در الگوی درون زا، رشد شهرنشینی، گسترش شهرها و افزایش میزان آن به همراه تحول و بهبود در نظام اقتصادی، صنعتی شدن، تغییر نظام اجتماعی و سایر مناسبات صورت می گیرد؛ در حلای که در الگوی برون زا این گونه نیست. طبیعی است که در این مدل از شهرنشینی مسائل و مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد، ضمن آنکه از مشکلات ذاتی و مشترک گسترش شهرنشینی هم در رنج است. از این رو، مهم تر از نقش شهرنشینی، کیفیت و کمیت شهری شدن است.
10- توسعه شهرنشینی و تغییرات اجتماعی
بدون شک شهر نشینی تمام شئون زندگی بشر را از رژیم غذایی گرفته تا الگوی معماری، از خانواده تا نهاد سیاست و از آموزش و پرورش تا نظام اقتصادی، همه و همه را تحت تأثیر قرار می دهد. همزمان با گسترش شهرنشینی در یک جامعه، نهادهای مختلف اجتماعی در شکل و کارکرد دچار تغییر و تحول می شوند، از جمله در نهاد خانواده تحولاتی مانند واگذاری برخی وظایف به سایر نهادها، تغییر شکل خانواده از گسترده به هسته ای، کوچک شدن ابعاد خانوار، افزایش سن ازدواج، کاهش باروری، ارتقای سطح زندگی و بالارفتن امید زندگی رخ می دهد. همچنین محیط شهر و امکانات آن ترکیب شغلی را بر هم زده و از فرم سنتی آن خارج می کند. اکثریت جمعیت فعال و شاغل در جوامع شهری در بخش های صنعتی، به ویژه در جهان سوم در بخش خدماتی مشغول به کار هستند. تعامل و ارتباطات در جامعه شهری افزایش می یابد، اما علیرغم گستردگی ارتباطات به لحاظ کمی به دلیل سطحی بودن روابط، انسان دچار از خود بیگانگی، گمنامی و رواج فردیت می شوند.در شهر از یک سو دسترسی به بهداشت و آموزش و از سوی دیگر فرصت کار و کسب درآمد، احساس ایمنی بیشتر به دلیل حضور در جمع کثیر سبب شده است تا شاخص های توسعه در شهر از جمله توسعه انسانی پایدارتر و بالاتر باشد.
اما روی دیگر سکه شهر و شهرنشینی، بروز و ظهور مشکلاتی چون بی مسکنی و بدمسکنی، گسترش آسیب ها و انحرافات اجتماعی، معضل دفع زباله و عدم بازیافت آن، گسترش آسیب های روانی و شخصیتی، مشکل توزیع عادلانه تر امکانات و خدمات شهری مورد نیاز شهروندان و ... است.
11- ویژگی ها و پیامدهای توسعه شهرنشینی در ایران
ابتدا باید دید شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران چه ویژگی هایی دارد که آن را از الگوی شهرنشینی در کشورهای پیشرفته متمایز می کند؟ الگوی شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه متأثر از الگوی کشورهای شمالی و پیشرفته و نوعی تقلید ناشیانه از تجربه شهری شدن جوامع متروپل است که بازتاب کالبدی و فضایی این روند (انتقال منابع و امکانات از شهر و حاشیه به متروپل) منجر به نظام معینی از اسکان و استقرار فعالیت ها و منابع که در جهان سوم الگویی نهادی شده است، می شود (سپانلو، 1374: 56).بررسی تحولات شهرنشینی کشور نشان می دهد که کلان شهرهای محدودی، بخش عمده ای از جمعیت مناطق شهری و امکانات توسعه اقتصادی کشور را به خود جذب کرده اند و از آن جا که زیرساخت های آماده ای وجود نداشت، تبعات اقتصادی- اجتماعی ناخواسته فراوانی را بر نظام اجتماعی این کشورها تحمیل کرده است. در ایران پایتخت به عنوان مادرشهر اصلی به تنهایی یک چهارم از جمعیت شهرنشینی را در خود جای داده است. از این رو با توجه به جایگاه و منشأ روستایی بودن اکثر جمعیت نقاط شهری، شهرهای ایران را می توان شهر مهاجرتی با شهر مهاجران نامید. در ایران الگوی شهرنشینی هماند اکثر کشورهای آسیای غربی است؛ یعنی سطح شهرنشینی در حد متوسطی قرار دارد، ولی رشد جمعیت شهرنشین سریع است.
مطالعه رابطه شهرنشینی و توسعه در سطح دنیا نشان می دهد که سهم قابل توجهی از توسعه کشورها به وسیله متغیر شهرنشینی قابل تبیین است و در عین حال این تأثیر کاملاً معنادار است. به عبارتی کشورهای شهرنشینی در دنیا کشورهای توسعه یافته تری هستند؛ البته نه در همه موارد. در ایران نیز این ارتباط کاملاً معنادار و صادق است؛ یعنی استان های با شهرنشینی بالاتر، نمره توسعه بالاتری به خود اختصاص داده اند.
شهرنشینی در کشور ما چند ویژگی عمده دارد مانند رشد شتابان، توزیع نامتوازن و متمرکزگرایانه، برون زا و در ارتباط مستقیم با فروپاشی اقتصاد کشاورزی و روستایی، گسترش اقتصاد دلالی و رونق صادرات نفت در چند دهه اخیر بوده است که برخی از صاحب نظران (کاتوزیان، 1366) تحت نام استبداد نفتی هم از آن یاد می کنند. شهرنشنیی با خود پیامدهای مثبت و منفی فراوانی به ارمغان می آورد؛ به ویژه سهم الگوی شهرنشینی در این میان قابل ملاحظه است. بررسی رابطه شهرنشینی با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، سرقت، سن ازدواج، مرگ و میر کودکان، امید زندگی، مهاجرپذیری و ... بیانگر وجود رابطه همبستگی قابل توجه با هر یک از متغیرهای فوق است. شهرنشینی رابطه علت و معلولی با بسیاری از پدیده های اجتماعی دارد، همچنین پیامدهای گوناگون ناشی از رشد سریع پدیده شهرنشینی در کشور قابل پیگیری است.
12- نتیجه گیری
با مطالعه شهرهای ایران در چند دهه گذشته، فعالیت اجتماعی و اقتصادی آنها و شکل گیری مراکز مهم، نقش بارز آنها در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها مشخص می شود. نخستین وظیفه برنامه های توسعه، برقراری نظم، آینده نگری و اولویت بخشیدن در هزینه های دولت است؛ هر برنامه ای که به این مرحله نایل شود، سهم قابل توجهی در توسعه خواهد داشت.تجربه جوامع توسعه یافته بیانگر ارتباط توسعه با شهرنشینی است. رابطه بین شهرنشینی و توسعه در سطح دنیا نشان می دهد که سهم قابل توجهی از توسعه کشورها به وسیله متغیر شهرنشینی قابل تبیین است.
رسیدن به رشد اقتصادی و تولید انبوه، باتوجه به نیازهای جامعه و استفاده بهینه از امکانات و سرمایه جامعه، هدف اصلی هر برنامه توسعه است. با توجه به این که شهر مکانی است مولد و نقش تولیدی آن دلیل بر زنده بودن آن است، به همین جهت باید کوشش صورت گیرد تا شهرهای کشور نقش تولیدی خود را بازیابند و این امر مهم تنها از طریق احیای فعالیت ها و ارزش های کم رنگ شده آنان در زمینه تولید امکان پذیر بوده است و اگر سیاست ها هماهنگ عمل کنند، نتایج آن را می توان مشاهده کرد. در این گزارش به سیاست های مربوط به عامل مهاجرت، به ویژه مهاجرپذیری اکثر شهرهای کشور اشاره شده است. رشد شهرنشینی در کشور ما دارای چند ویژگی عمده مانند رشد شتابان، دارای توزیع بسیار نامتوازن و تمرکزگرایانه، برون زا و در ارتباط مستقیم با فروپاشی اقتصاد کشاورزی و روستایی در چند دهه اخیر بوده است. شهرنشینی با خود پیامدهای مثبت و منفی فراوانی به ارمغان آورده، و به خصوص سهم الگوی شهرنشینی در این میان قابل توجه است؛ همچنین بررسی رابطه شهرنشینی با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی بیانگر وجود رابطه همبستگی نسبتاً زیاد با هر یک از این متغیرهاست.
در واقع رشد شتابان شهرنشینی در این مدت با توان تجهیز فضاهای شهری و گسترش زیرساخت ها متناسب نبوده و مشاغل مولد مورد نیاز را ایجاد نکرده است. از آنجا که توزیع فضای شهرها و جمعیت کنترل شده در چارچوب یک برنامه جامع که مبتنی بر هماهنگی های بخشی و ناحیه ای باشد صورت نگرفته، مشکلات ناشی از رشد شتابان شهرنشینی ابعاد پیچیده ای یافته و در نتیجه مشکلاتی نظیر گرانی مسکن، بیکاری و اسکان غیررسمی به شدیدترین شکل ممکن در سیمای شهری کشور ظاهر شده است.
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرمسار.
2. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
1. آلوین سوی، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378.
2. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعه شناسی توسعه، چاپ پنجم، تهران: انتشارات کیهان، 1384.
3. ادیبی، حسین، نظریات جامعه شناسی، تهران: انتشارات خردمند، 1359.
4. پیران، پرویز، دیدگاه های نظری در جامعه شناسی شهر و شهرنشینی، اطلاعات سیاسی اقتصادی شماره 50-40.
5. پیران، پرویز، شهرنشینی شتابان و ناهمگون، اطلاعات سیاسی اقتصادی شماره 140.
6. توسلی، غلام عباس، جامعه شناسی شهری، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، 1374.
7. تودارو، مایکل، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، جلد اول، تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه، 1366.
8. زنجانی، حبیب الله، جمعیت و توسعه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1373، چاپ اول.
9. زنجانی، حبیب الله، جمعیت و شهرنشینی در ایران، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1370، چاپ اول.
10. سیف اللهی، سیف الله، رویکردی نوین برنظام مدیریتی، شورایی و مشارکتی در جامعه ایران، فصلنامه بصیرت سال یازدهم شماره 32-33، 1377.
11. سیف اللهی، سیف الله، اقتصاد سیاسی ایران (مجموعه مقالات)، انتشارات مؤسسه پژوهشی المیزان، 1379.
12. سپانلو، ابوالفتح، الگوی توسعه و نظام شهری، کتاب توسعه، شماره 80، 1374.
13. کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران: نشر مرکز، چاپ دوم، 1372.
14. کامروا، سیدمحمدعلی، مقدمه ای بر شهرسازی معاصر ایران، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، 1384.
15. میرزایی، محمد، جمعیت و توسعه (مجموعه مقالات)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1378.
16. ممتاز، فریده، جامعه شناسی شهر، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1383.
17. نقدی، اسدالله، درآمدی بر جامعه شناسی شهر(انسان و شهر)، همدان: نشر فن آوران، 1382.
18. وبر، ماکس، شهر در گذر زمان، ترجمه شیوا کاویانی، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1369.
منبع مقاله:
زیرنظر رضا صالحی امیری؛ (1389)، مجموعه مقالات مدیریت و برنامه ریزی شهری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ نخست
/م