مترجم: مريم اميراحمدي
تبادل هدايا بين دو حاکم هم رتبه و يا ارسال آن به فرد عاليرتبه تري(حتي در هنگام بارعام ورود و خداحافظي)(1) بخشي از تشريفات ثابت ايراني- و به طور کلي مشرق زمين- را تشکيل مي داد. حتي برخي از هيأت هاي اعزامي تنها به همين دليل فرستاده مي شدند؛ فرستاده نيز همچنين هديه اي دريافت مي داشت. (2) در آغاز، هداياي سلسله هاي محلي به خلفاء کوچک بود: به طور مثال، اسپاهبذ طبرستان در سال 148هـ/765م سنگ هاي قيمتي و توليدات داخلي، (3) يعقوب بن ليث در سال 255هـ/869م: کالسکه هاي پربها، بازشکاري، لباس و مواد معطّر(مشک و کافور) و هر چيزي که براي يک حاکم شايسته بود، فرستاد (4) و حدود سال 389 هـ-999 م حاکم گرگان به آخرين فرمانرواي ساماني: 10 اسب عربي با تزئينات و آرايش سر از طلا، 30 قطعه(باجيل؟) ابريشم، 20 قاطر با تزئيناتي از طلا و نقره 30 بار شتر فرشهاي زيبا و «کالاهاي قيمتي»، 1000000 درهم شاهي، 30000 دينار طلا، 50 قطعه(تخته) پارچه از شوشتر و نيز پارچه هاي ديگر و کتان مصري(5) پيشکش کرد و بالاخره مسعود غزنوي در سال 423هـ/1032م اين اجناس را به بغداد فرستاد: 100 لباس گران قيمت، (در ميان آنها 10 لباس زربافت)، 50 کيسه مشک، 100 حبه کافور، 200 قطعه(ميل)(6) پرده بسيار زيبا، 50 دسته شمشير هندي، يک جام طلايي به وزن 100 مثقال که با مرواريد و 10 عدد ياقوت ارغواني پرشده بود، 20 ياقوت از بدخشان، 10 اسب خراساني و 5 برده پر ارزش ترک.(7)
مسعود غزنوي در برابر حکام هم رتبه نيز بسيار با سخاوت بود، چنانکه يک بار براي يکي از خانهاي قراخاني(البتّه تعداد و ارزش هدايا نشانه ي درجه ي قدرت و توانگري شخص بود) دو دست لباس (زربافت) با سنگهاي قيمتي، دست بندهايي از مرواريد، شنل هاي مختلف از هر نوع(از بيزانس و بغداد، اسپهان و نيشاپور)، انواع مختلف پارچه هاي کتاني، پرده، مشک، عنبر، عود و 2 گردنبند مرواريد فرستاد.(8) در سال 320هـ/932م نصربن احمد ساماني به حاکم سيستان، 10 سنگ ياقوت قرمز، 10 عدد لباس گران قيمت، 10 برده و 10 کنيز ترک با جواهرات و لباسهايشان، 10اسب و کمربند، و اضافه بر آن شعري از رودکي(9) پيشکش کرد.
اينکه اين مراسم مطابق با عادات قديمي بود، (10) نياز به هيچ نوع اثباتي ندارد. اما به همان اندازه نيز اين امر، تداومِ عادتي قديمي بود که خليفه از حکام هر ولايت انتظار هديه اي داشته باشد. در سال 125هـ/743م به دستور والي برکنار شده ي خراسان، تنگهايي از طلا و نقره(11) و نيز ظرفهايي به شکل غزال، شير و گوزن از طلا و نقره ساخته، براي خليفه پيشاپيش فرستاده شد، در حالي که او نوعي گيتار، (بربط[از Barbiton] و طنابير) خواسته بود.(12) يک سال بعد، خليفه يک زرين ساخت چين به عنوان هديه براي حاکم معزول فرستاد.(13) در سال189هـ/805م يک حاکم زورگو(براي اينکه بدان وسيله با هارون الرشيد آشتي کند) به خليفه هدايايي شامل اسب، پرده، لباس، مشک و پول و بعدها نيز پارچه، سنگهاي قيمتي، ظروف طلا و نقره، اسلحه و حيوانات سواري پيشکش کرد، در حالي که زيرکانه، باتوجهاتي اعضاي دربار را نيز از خود، راضي کرده بود.(14) باري حکّام در برابر اين هدايا متقابلاً با دريافت هدايايي از رعاياي خود و نيز از نجباي محلّي خسارت وارده را جبران مي کردند. افزوده بر آن طبق رسوم قديمي به مناسبت عيد مهرگان و نوروز(15) هداياي رد و بدل مي شد که حاکم، اين هدايا را البتّه نه هميشه بلکه گهگاه- مانند حاکم خراسان در سال 120هـ/738م که در عيد پائيز(يک طشت طلايي و يک طشت نقره اي، يک بشقاب طلايي و يکي نقره اي[همگي از هرات]، و علاوه بر آن ابريشم[از مرو، قهستان و هرات] و يک گوي طلايي)-به اطرافيان خود مي بخشيد.(16)
علاوه بر آن، اسب(اغلب زين شده)، (17) شتر و فيل، (18) حيوانات خانگي(گاو و بز)، (19) پارچه هاي لباس، (20) مواد معطّر، اسلحه، سکه هاي طلا و نقره، (21) مرواريد، (22) و همچنين طلاي مسکوک و برده در هدايا نقش مهمّي را دارا بودند.
به عنوان پاداش وفاداري، (23) نجات زندگي(24) و يا نيز استرداد (و همچنين آزادي)(25)يک زنداني سياسي، (26)آشتي کردن با دشمني که خود را تسليم کرده است، (27) و نيز مراسم تجليل از فرمانده پيروز سپاه، (28) بيش از همه پول و نيز خلعت مورد توجه بود، همان گونه که در کنار همه رسوم درباري در هنگام هديه دادن، ارزش نقدي اجناس وصولي را هرگز از نظر دور نمي داشتند.
پي نوشت ها :
1. در سال 422هـ/1031 م فرستاده ي مسعود غزنوي نزد حاکم قراخانيان: بيهقي: تاريخ، ص 217.
2. در سال 421هـ/1030 م فرستاده خليفه از مسعود 200000 درهم، يک اسب با زين مطلا، 50 قواره ي لباس، علاوه بر چوب عود، مشک و کافور دريافت داشت(بيهقي: تاريخ، ص 44) و ديگري در سال 423هـ/1032م يک قاطر و دو اسب دريافت داشت(بيهقي: تاريخ، ص 297).
3. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 118.
4. طبري، تاريخ3، ص 1706؛ تاريخ سيستان، ص 214.- برادرش عمر و در سال 265هـ/879م ميله اي طلايي براي چادر و «چيزهايي شبيه به آن» فرستاد(krymśkyjI59 mit Anm 3/4) و بعدها (سال 283هـ/896م)100 شتر خراساني، و شترهاي بسيار ديگري از نژاد ديگر، صندوقهايي مملّو از پارچه هيا گرانبها، 4 ميليون درهم نقد، يک صنم هندي با 4 دست که با اشياء قيمتي تزئين شده بود، فرستاد(مسعودي: مروج الذهب، ج8، ص 125 و بعد؛ تاريخ سيستان، ص 261).
5. Nikbi 218f نکبي
6. يک «ميل» اندازه هاي متفاوتي دارد. رجوع کنيد به:
Georg Wilhelm Freytag: Lexcion Arabico- Latinum,Bd,IV,(Halle 1837),S.225u. Edward William Lane: An Arabic- English Lexicon,I/7,(London 1885),S.3026.
به دور اين قطعات ظاهراً مي بايستي پرده هايي پيچيده شده باشد.
7. بيهقي: تاريخ، ص 296(ترتيب آنها درست مانند شمارش متن اصلي است).-امّا اينکه هداياي (مربوط به خراج) نيز هزگر خسيسانه نبود عتبي در ص 48 و بعد در مذاکره سبکتکين با عضدالدوله در حدود سال 364 هـ/6-975م نشان مي دهد.
8. بيهقي: تاريخ، ص 217: گرديزي، زين الاخبار، ص 84(هداياي متقابل با هم تطابق داشتند، به ويژه پوستهاي پرارزش، همان جا).
9. تاريخ سيستان، ص 316(شعر-مدحي براي گيرنده- در صفحه 323-316 چاپ شده است).
10. رجوع کنيد به توصيف روشن کريستنسن: ج2، ص 407 و بعد.
11. بدين شکل آن براي مسلمانان ممنوع است.
12. طبري، تاريخ 2، ص 1765- Barthold Vost-ir 378.
13. طبري، تاريخ2، ص 1846.
14. طبري، تاريخ 3، ص 702، 704.
15. رجوع کنيد به ص 243، جلد اول کتاب حاضر- وشمگير آل زيار اين هدايا را در سال 328هـ/940م مجدداً در ازاء «پرداخت ماهانه» خود به قم برد؛ در زمان رکن الدوله آل بويه 900 دينار تسليم شد؛ در سال 387هـ/88-987م اين رسم لغو گرديد: قمي: تاريخ قم، ص 165-رجوع کنيد به:
R.Ehrlich: "The Celebration and gifts of the Persian New year(Nawrūz) according to an Arabic Source",im Gedenkband für Juvanji Jamshedji Modi,(Bombay 1930),95-101.
16. طبري، تاريخ2، ص 1638-1636.-Lökk,188f,Vloten,Rech9
17. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 60(حدود سال 4-503هـ/-1110م)، حسيني: اخبار دولة السلجوقيه، ص 115(سال 562هـ/67-1166م).
18- حدود سال 385هـ/995م: سبکتکين) Nikbi 198 نکبي: 776 فيلمهاي سفيد: جويني: تاريخ جهانگشا، ج2، ص 65(سال 618هـ/1207م حاکم غور).
19. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 60(حدود سال 493هـ/1100م).
20. تاريخ سيستان، ص 144(سال 151هـ/768م): گرديزي زين الاخبار، ص 17(حدود سال 880): طبري، تاريخ2، ص 1889 (و نيز پوست و خز: سال 126 هـ/744م).
21. بلاذري، فتوح البلدان، ص 427(سال 99هـ 18-717م حاکم خراسان به ميهمانان).
22. Urāḍā/ türk.1278(ايلخان حدود سال 411هـ/1020م)
تاريخ سيستان، ص 379(سال 448هـ/1056م).
23. طبري: تاريخ2، ص 1581، 3، ص 1064(سال 207هـ/822م).
24. ابن اثير: الکامل، ج4، ص 110(سال68هـ/88-687م).
25. تاريخ سيستان، ص 307(سال 305هـ/917م)، ص 331(سال 353هـ/964م).
26. طبري، تاريخ3، ص 1232(سال 223هـ/838م براي استرداد پاپک توسط يک ارمني، علاوه بر کمربند مرواريد نشان يک «ديهيم و ياتاج»[به عنوان نشان بزرگ خاندان]») نيز هديه شد.
27. طبري، تاريخ3، ص 2018(سال 268هـ/82-881م: عمرو بن ليث). رجوع کنيد همچنين به: بيهقي، تاريخ، ص 673(محمود غزنوي و خوارزم شاه).
28. طبري، تاريخ3، ص 1066(سال 207هـ/23-822م).
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي(جلد دوم)، ترجمه ي مريم ميراحمدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم