نگاهی به تاریخ نگاری سوماچي ين (ح 145-ح 90ق م)

مورّخ طالع بين

تقريباً آنچه ما از زندگي «تاريخ نويس بزرگ چين»، ‌سوماچي ين ، ‌مي دانيم، از دو منبع نشأت مي گيرد: يكي «پسگفتا»ي است كه در آخر كتاب وي به نام شيه چي (يعني، ‌يادداشتهاي تاريخ نويس بزرگ) درج شده است و
شنبه، 7 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مورّخ طالع بين
 مورّخ طالع بين

 

نويسنده: مارني هيوز وارينگتون
مترجم: محمد رضا بديعي



 

نگاهی به تاریخ نگاری سوماچي ين (ح 145-ح 90ق م)

تقريباً آنچه ما از زندگي «تاريخ نويس بزرگ چين»، ‌سوماچي ين (1)، ‌مي دانيم، از دو منبع نشأت مي گيرد: يكي «پسگفتا»ي است كه در آخر كتاب وي به نام شيه چي (2) (يعني، ‌يادداشتهاي تاريخ نويس بزرگ) درج شده است و ديگري نامه اي است كه وي به ين شائو- چينگ (3) نوشته است. (4) سوما چي ين، فرزند سوماتان (5) تاريخ نويس بزرگ/طالع بين دربار هان (6) امپراتور سلسله ی وو (7)، از 140 تا 110 ق م، ‌بود. (8) وظايف مرتبط با منصب طالع بيني عبارت بود از انتخاب روزهاي سعد براي برگزاري مراسم مهم، ‌همسفر شدن با پادشاه در روزهاي مهم مربوط به آيين قرباني و يادداشت كردن شرح وقايع روزانه.
سوماچي ين در ده سالگي توانست «نوشته هاي كهن را بخواند» و در بيست سالگي به سير و سفرهاي فراواني رفته بود («شيه چي 130»مندرج در كتاب سوما چي ين، ‌تاريخ نويس بزرگ چين، (9) ص 48). وي به خدمت دربار درآمد، ‌و پس از مرگ پدرش، ‌به جاي او تاريخ نويس بزرگ/ طالع بين دربار شد. او شروع به نوشتن شيه چي كرد ولي پيش از به اتمام رساندن آن، ‌«مصيبت» گريبانگير وي شد و ناچار شد به «شنيع ترين مجازاتها تن در دهد» (10) به قصد كمك كردن به يكي از امراي نظامي شكست خورده لي لينگ (11)، سوما چي ين باعث رنجش خاطر امپراتور وو شده بود. امپراتور وي را به مرگ محكوم كرد، ولي بعداً محكوميتش به مجازات اخته شدن كاهش يافت. معمولاً، كساني كه قادر نبودند با پرداخت مقدار معتنابهي پول نقد موجبات تخفيف مجازات خود را فراهم كنند، ‌دست به خودكشي مي زدند. اما سوما چي ين به جاي پرداخت پول متعهد شد تا كار نوشتن شيه چي را به پايان برساند.
اساس تصميم سوما چي ين براي به انجام رساندن شيه چي مبتني است بر احترام قايل شدن براي كنفوسيوس و احساس يگانگي با وي. (12) سوما چي ين براي ما نقل مي كند كه آرزوي پدر متوفايش اين بود تا كتاب تاريخي را كه شروع كرده بود، به انجام برساند. همچنين ادامه دادن به نوشتن شيه چي با فضيلت كنفوسيوسي ايثار فرزندان [در مورد پدران] سخت مرتبط شده بود. اما پدرش همچنين اشاره كرده بود كه در به انجام رساندن شيه چي، ‌كار كنفوسيوس در مورد گردآوري و احيا كردن سنتهاي چينی و «لي» (13) يا اصول اخلاقي، ‌تداوم خواهد يافت (همان، صص49-50). يكي از نتايج تلاشهاي كنفوسيوس، فكر به وجود آوردن سالنامه بهار و پاييز (14) بود. ظاهراً، سالنامه يك وقايع نامه مختصر درباره ی نواحي متعلق به دوازده دوك ايالت لو (15) از 722 تا 484 قبل از ميلاد است. اما به نظر پژوهشگران كه سنتهاي سه گانه كنفوسيوس- تسو (16) كونگ- يانگ (17)، ‌وكو- ليانگ -(18) را تفسير كرده اند، دستور وي مبني بر عرضه و گزينش مطالب و حتي اصطلاحات، ‌حاكي از داوري كردن درباره ی رويدادهاي تاريخ گذشته است. از ديدگاه آنان، سالنامه يك كتاب راهنما در مورد رفتار اخلاقي است. سوما چي ين به شيوه اي مشابه راجع به سالنامه اظهار نظر مي كند:
آنچه را مشكوك و ترديدآميز است متمايز مي سازد، درست و نادرست را توضيح مي دهد، و به موضوعاتي كه قاطعيت ندارند، فيصله مي بخشد. بد را بد مي شمارد و خوب را خوب، براي شخص شايسته احترام قايل است، ‌و آدم ناشايسته را مي نكوهد. ايالتهايي را كه دچار نابساماني شده اند، سامان مي بخشد و خانواده در حال متلاشي شدن را دوباره منسجم مي سازد. آنچه را از آن غفلت شده بود، در معرض ديد مي گذارد و آنچه را از روي بي مبالاتي متروك مانده بود، ‌دوباره مرسوم مي كند.
(همان، ص51)
كتاب شيه چي سوما چي ين با چنين نيتي نوشته شده است. اين نيت در سراسر اثر مشهود است، اما بخصوص در فصل 61 بروشني آشكار مي شود. آنجا كه وي مي پرسد:
برخي مي گويند: «اين است راه خداوند، ‌بدون استثناء همه انسانها، پيوسته بر كردار نيك پاي فشردن.» آنگاه آيا مي توانيم بگوييم كه پو آي (19) و شو چي (20) انسانهاي خوبي بودند يا انسانهاي بدي؟ آنان از درستكاري دست برنداشتند و در كردارشان صاف و بيغش بودند... و با اين احوال از گرسنگي مردند... چيه (21) راهزن هر روز انسانهاي معصوم را به قتل رساند، ‌بدنشان را مُثله كرد... اما سرانجام از عمري طولاني برخوردار شد. به خاطر كدام فضيلت، وي چنين استحقاقي را به دست آورد؟... من خود را بسيار سردرگم احساس مي كنم. آيا اين به اصطلاح «راه خدا» درست است يا نادرست؟
(مندرج در كتاب سوما چي ين، ‌تاريخ نويس بزرگ چين، صص188-189)
وي در پاسخ به اين پرسشها برخي از اندرزهاي كنفوسيوس را ذكر مي كند، از جمله: اين انسان فرزانه از خواب برخاست و تمام كاينات روشن شد.» مقصود سوما چي ين اين است كه، هر چند ممكن است آدم رذل گاهي اوقات در زندگي كامياب شود و آدم نيك سيرت دچار رنج و عذاب شود، تاريخ نويسان خردمند سرانجام اعتبار آدمهاي نيك سيرت را اعاده مي كنند و به آدمهاي رذل ثابت مي كنند كه آنان چيستند. (22) چنين اعتقادي بروشني موجب تفسيرهايي مانند مورد ذيل مي شود:
سو چي ين (23) و دو برادرش جملگي در ميان تيول داران به عنوان كارشناسان نظامي سيار به شهرت مي رسند. خط مشي شان بيشتر بر شگردها و تغيير مكان دادنهاي نيروي نظامي استوار بود. اما از آنجايي كه سوچي ين به علت اتهام خيانت به وطن شهرتش خدشه دار شد، ‌تمام مردم ايالات در مسخره كردن وي يكدل و يكصدا شدند... سوچي ين از همان اوايل زندگي براي فرماندهي نظامي شش ايالت متحد قد علم كرد‌، و بديهي است كه وي در مقايسه با يك آدم معمولي از هوش سرشاري برخوردار بود. به همين دليل من اين گزارش را در مورد شرح كارهايش، ‌با اشاره به اين كار بر حسب ترتيب زماني صحيح، به رشته ی تحرير درآوردم، به طوري كه وي ديگر از اتهام سوء شهرت و منسوب شدن به هر اتهام واهي ديگر معذب نباشد. (24)
اشاره كردن به امور خوب و بد ممكن بود يك نويسنده را به دردسر بيندازد. يكي از راههاي اجتناب از چنين دردسري، تبعيت از سنت انتقاد ضمني و نامستقيم منتسب به كنفوسيوس در سالنامه بهار و پاييز بود. سوما چي ين در پايان فصل 110 ثابت مي كند كه از اين سنت آگاه است:
موقعي كه كنفوسيوس سالنامه بهار و پاييز را نوشت، در رفتار با سلسله هاي پادشاهي ين (25) و هوان (26)، دوك هاي اوليه ی ايالت لو، ‌بسيار آزاد بود؛ اما هنگامي كه دوران بعدي دوك هاي دينگ (27) و آي (28) رسيد، نوشته هايش جنبه اي كنايي پيدا مي كند. زيرا كه در دوره ی بعدي، او درباره ی عصري كه خودش در آن زندگي مي كرد مي نوشت، از اين رو در بيان قضاوتهايش سر راست و صريح نبود، ‌اما با زباني دقيق و محتاطانه صحبت مي كرد.
(يادداشتهاي تاريخ نويس بزرگ، 110: ‌دو: 162) (29)
همان گونه كه واتسن (30) خاطرنشان مي كند، بعيد است كه سوما چي ين هر كلمه از نوشته هايش را با نيت افاده ی نظريات اخلاقي انتخاب كرده باشد. اما در بعضي از موارد انسان به اين نتيجه مي رسد كه وي دارد از دوره اي كه خودش در آن به سر مي برد، انتقاد مي كند. (31) مثلاً، نظريات سوما چي ين راجع به استفاده كنفوسيوس از انتقاد ضمني و نامستقيم در فصلي درج شده است كه مربوط است به اقوام وحشي (32) و ممكن است نشانه ی عدم توافقش با خط مشي سياسي امپراتور و در قبال آنان باشد (نيز نك10: يك:310). (33)
وي همچنين رهنمود كنفوسيوس را در كتاب تأملات (34) در آنجا كه مي گويد، «زياد گوش كن، اما به آن سخن كه محل ترديد است توجه مكن‌، با هشياري سخن بگوي و به عواقب آن بينديش» به كار مي بندد. (35) او مطالبي را كه از بينشان نمي تواند اطلاعات موثق كسب كند، ‌كنار مي گذارد. مثلاً، وي توضيح مي دهد كه «ادوار پيش از سلسله چي ين، بي اندازه دورند و اطلاعات در موردشان به قدري اندك است كه امكان درج يك گزارش مشروح را درباره ی آنها در اينجا ناممكن مي سازد» (همان، 49: يك: 324؛ همچنين نك 17:يك: 423؛ 18، يك:429؛ ‌30: دو: 83؛ ‌127: دو :431؛ ‌129: دو: 433). او علاوه بر اين شك و ترديدهايش را راجع به اطلاعاتي كه باور نكردني به نظر مي رسند، ابراز مي دارد. به عنوان مثال، در فصل 86، وي اين ادعا را كه شاهزاده تان (36) قادر بود از آسمان گندم بباراند و بر سر اسبها شاخ سبز كند، به عنوان مطالبي «مضحك» غير قابل طرح مي داند. (37) او باور دارد كه موثق بودن اطلاعات مي تواند از راه مقايسه آنها با شش اثر كلاسيك منتسب به كنفوسيوس به اثبات برسد (كتاب قصايد (38)، ‌كتاب تاريخ (39) كتاب آيين و مراسم (40)، كتاب موسيقي (41)، كتاب تغييرات جوي (42)، ‌و سالنامه ی بهار و پاييز). سوما چي ين تذكر مي دهد هنگامي كه با جزئياتي مواجه مي شويم كه در كتابهاي كلاسيك مزبور از آنها ذكري به ميان نيامده است، آنها را بايد با اسناد و مداركي ديگر سنجيد و مقايسه كرد. او در شيه چي به بيش از 75 سند، ‌كتيبه، ‌و بناي يادبود اشاره مي كند. وي همچنين استفاده از اطلاعات خصوصي را توصيه مي كند. به نظر مي رسد كه سوما چي ين از حرفه اش براي پرسش از افراد در پايتخت كمال استفاده را برده باشد (همان، ‌7:يك :47-48، 95: يك:206؛ 97: يك: 231؛ 104: يك: 493). او بسيار سفر مي كرد، او اغلب از اطلاعاتي كه در خلال مسافرتهايش گردآورده است، ‌ياد مي كند:
موقعي كه اين فرصت را داشتم كه از فنگ (43) و پئي (44) عبور كنم، ‌از آدمهاي كهنسال كه به آن محل آمده بودند تا از خانه ی زيائو هي (45)، كائوكان (46) فان كوئي (47) و زاهو ينيگ (48) ديدن كنند، ‌پرسش كردم و درباره ی روزهاي گذشته زندگي اطلاعاتي كسب كردم. چقدر اين اطلاعات را با مطالبي كه انسان به طور غيرمستقيم كسب مي كند، ‌متفاوت بود!
(همان، 95: يك: 205؛ همچنين نك 84: يك: 451-452؛ 29: دو: 60)
سوما چي ين كهنسال ترين منابع خبري در دسترس خود را مورد سوال قرار داد، ‌زيرا كه گمان مي كرد آنان با پاسخهايشان دقيق ترين اطلاعات را در اختيارش مي گذارند. او همچنين از مكانها و آثار باستاني ديدار كرد و به بررسي آنها پرداخت: وي شرح مي دهد كه با مشاهده كالسكه، ‌لباسها، ‌و ظروف ارزان قيمت كنفوسيوس مبهوت ماند. (49)
سوما چي ين در چند مورد مديون نظريات كنفوسيوس است. اما به لحاظ چهار ويژگي مهم، ‌كتاب شيه چي به مثابه اثري بديع برجستگي پيدا مي كند. نخست، برخلاف تاريخ نويسان پيشين، كه به تمركز بر يك قلمرو يا يك سلسله خاص گرايش دارند، ‌شيه چي تاريخي است درباره ی جهان شناخته شده. يكصدو سي فصل آن، ‌تاريخ چين و برخي از سرزمينهاي واقع در مرزهايش را از زمان امپراتور زرد اساطيري (؟2697-؟2599ق م) تا به زمان خود سوما چي ين در بر مي گيرد. دوم، سوما چي ين در مقايسه با پيشينيانش از منابع و مطالب متنوعتري استفاده مي كند. همان گونه كه در سطرهاي بالا گفته شد، ‌وي به مردم، اشيا و اماكن، همچنين اسناد و مدارك، به عنوان منابع اطلاعات نگاه مي كند. سوم، شيه چي به فراسوي مرزهاي دربار توجه نشان مي دهد. بالاخره، در شيه چي سوما چي ين از سنت ترتيب زماني جدا مي شود. در عوض اين كتاب در چهار بخش تدوين شده است: وقايع سالانه عمده (پن - چي (50)، 12 فصل)، ‌جدولهاي زماني (پيائو، (51) 10فصل)، ‌رساله ها (شو (52)، ‌8 فصل)، ‌كاخهاي موروثي (شيه-چيا (53)، 30 فصل) و تذكره ها و زندگينامه ها (ليه چوان (54) 70 فصل) (شيه چي 130) مندرج در سوما چي ين، ‌تاريخ نويس بزرگ چين، ‌صص56-57). وقايع سالانه عمده به شرح جزئيات كاخهاي سلطنتي و امپراتورهاي خاص مي پردازد. بخش بعدي شامل جدولهاي زماني است، ‌كه رويدادها را به صورت نمودار نشان مي دهد. بعد از اينها، رساله هايي كه درباره ی موضوعاتي مانند مهندسي هيدروليك، ‌نجوم، اقتصاد، تقويم، آداب و رسوم، موسيقي، و امور مذهبي است، قرار دارد. پس از رساله ها، كاخهاي موروثي مي آيد، كه به شرح مفصل تاريخ كاخهاي مشهور و موروثي خاندانهاي صاحب منصب مي پردازد. بخش آخر، زندگينامه ها، ‌به زندگي افراد، افراد خارجي و افراد داراي گرايشهاي مشابه، منزلت يا پيشه ی اجتماعي (مانند خانواده هاي امپراتورها، ‌فيلسوفان، ‌شاعران نااميد، ‌آدم كشان، ‌مقامات امنيتي، ‌دلقكان، ‌غيبگويان، ‌و كلان سرمايه داران) اختصاص دارد. (55) در محدوده هر كدام از اين بخشها و فصلها به ترتيب زمان مدون شده اند.
از طريق چنين ساختاري است كه سوما چي ين نظريات اخلاقي را بيان مي دارد. همان گونه كه واتسن اظهار نظر مي كند:
بخشهاي متنوع گسترده و فصلهاي يكصدو سي گانه شيه چي صرفاً بخش بنديهاي من عندي چي ين را ارائه نمي كند. يك واحد مهم رسمي است كه مندرجاتش گزينش شده و با دقت و تعمد تدوين گرديده است. (56)
آنچه او در اين كتاب مطرح كرده است، در عين حال اطلاعات زيادي راجع به خودش در اختيار ما مي گذارد. در فصل آخر، سوما چي ين براي ما نقل مي كند كه ترتيب بخشهاي كتابش به صورت سلسله مراتبي انجام گرفته است؛ مثلاً، موضوعات زندگينامه ها در مقايسه با موضوعات وقايع سالانه عمده داراي اهميت كمتري است. جايي كه سوما چي ين نام افراد خاصي را درج كرده، ‌نشانگر آن است كه اين افراد تا چه اندازه قدرتمند يا از اهميت برخوردار بوده اند مثلا، زيان يو (57) و شهبانو لو (58) در دوران حكومتهاي نخست چي او (59) و هوي (60) از سلسله ی هان، ‌فرمانروايان واقعي چين بوده اند. سوما چي ين نام اولي را در آخر وقايع سالانه درج مي كند. به همين ترتيب، ‌در تعيين جاي چي ان (61) وي [=زن]و كنفوسيوس در كاخهاي موروثي درج مي شوند، سوما چي ين نام اين دو را در عداد موضوعات بخش زندگينامه ها كه بايد نامهايشان در آنجا درج مي شد، ‌نمي آورد. سوما چي ين همچنين قادر است نظرياتش را از راه توزيع مطلب ابراز كند، ‌همان گونه كه ترتيب پنج بخشي به وي امكان مي دهد تا درباره ی شخص يا رويداد يكساني در فصلهاي مختلف كتابش به اظهار نظر بپردازد. همان طور كه برخي از مفسران خاطرنشان كرده اند، ‌او هميشه درباره ی وقايع و مسائل مختلف به طرزي يكسان صحبت نمي كند. افزون بر اين، وي به ذكر جزئياتي درباره ی افراد مي پردازد كه در فصلهاي مختص به زندگينامه شان نيامده است. اين شيوه مي تواند نمونه اي از انتقاد ضمني محسوب شود، ‌همان گونه كه در مورد دو امپراتور رقيب كائو تسو زيانگ (62) و ملاحظه مي شود. شرح اين دو در فصلهاي مخصوصشان در وقايع سالانه عمده، به طرزي مثبت و مطلوب آمده است. در حالي كه نظريات منفي شان در فصل مربوط به موضوع رقابتشان مشهود است. (63) همچنين تفاوتهايي كه در سبك نگارش مشاهده مي شود، نتيجه لحظاتي است كه سوما چي ين مي كوشد تا از تكرار عبارات و كلمات بپرهيزد و يا در موقعي است كه مي خواهد بخشهايي از تاريخهاي گذشته را مو به مو رونويسي كند.
سرانجام، سوما چي ين همچنين واكنشها و نظريات شخصي اش را در تفسيرهاي مربوط به هر بخش كه در پايان بيشتر فصلها درج شده است، ‌آشكار مي سازد. مثلاً، وي اغلب راجع به پيامدهاي پيروي يا قصور ورزيدن در قبال ارزشهاي اخلاقي چيني مانند ثبات، ‌فروتني، ‌بخشندگي، ‌توجه به فرزندان، و علاقه به مردم عادي به اظهار نظر مي پردازد (مثلاً، نك10: ‌يك:310؛ 53:يك:98؛ 57:يك:380؛ و 84:يك :451-2) . افزون بر اين، ما تا اندازه اي با نظرش درباره ی ماهيت بررسي تاريخي آشنا مي شويم. به عنوان مثال، بحث مذكور در فوق راجع به استفاده اش از منابع، عمدتاً در بخشهايي است كه در آنها «تاريخ نويس بزرگ/طالع بين سخن مي گويد». (64)
كتاب شيه چي سوما چي ين، بي نهايت در چين، ژاپن، و كره تأثيرگذار بوده است. با آنكه از سبكش بندرت تقليد شده، سرمشق بسياري از تاريخهايي بوده است كه به يك سلسله يا چند سلسله پادشاهي، پرداخته اند، اما، ‌عقيده اش مبني بر اينكه تاريخ يك مجاهدت اخلاقي است، ‌ممكن است به ذائقه خواننده عصر ما خوش نيايد. افزون بر اين، ‌خواندن شيه چي آسان هم نيست. حجم و ساختارش، كار يافتن همه اطلاعات مربوط به افراد و رويدادها را مشكل مي كند. اما يكي از چيزهايي كه آن را براي خواندن دشوار مي سازد- نداشتن يك آواي روايي هماهنگ- ممكن است به آن جذابيت بيشتري ببخشد. همان طور كه هاردي (65) خاطرنشان كرده است، ‌سوما چي ين ممكن است در اين كتاب براي تاريخ نويساني مانند ديويس كه به آواهاي چند بخشي و چند جانبه علاقه مندند، چيزهاي بسياري عرضه كند. (66) همچنين جاي تأسف است كه مقدار بسيار اندكي از كتاب شيه چي به انگليسي ترجمه شده است. كمتر از نصف اين كتاب، كه عمدتاً شامل سلسله هان است، ‌به انگليسي ترجمه شده است و ساختار پنج بخشي آن ترجمه نشده باقي مانده است. تا موقعي كه كل اثر و ساختار آن ترجمه نشده باقي بماند، ما همچنان با تأسف از درك كامل «تاريخ نويس بزرگ/طالع بين مي گويد» محروم خواهيم ماند. (67)

آثار مهم

Records of the Grand Historian, 2 vols, trans. B. Watson, New York: Columbia University Press, 1961, revised edition 1993.
The Grand Scribe’s Records, ed. and trans. W. H. Nienhauser, Jnr, T. -F. Chang and others, J Bloomington, IN: Indiana University Press, 2 vols, 1944- .
Shi chi 130: ihe Postface of the Grand Historian’, in B. Watson, Ssu-ma Ch’ien, Grand Historian I of China, New York: Columbia University Press, 1958, pp. 42-69.
Les memoires historiques de Se-ma Ts'ien, 6 vols, trans. E. Chavannes, Paris: E.
Leroux. 1895-1905 and 1969 (vol. 6) .

پي نوشت ها :

1. Ssun-ma Ch'ien.
2. Shih chi.
3. Shao -Ch'ing.
4. A translation of Ssu-nta Ch’ien’s letter may be found on p. xiii of Watson’s Records of the Grand Historian, and on p. 101 of C. Birch (ed. ) Anthology of Chinese Literature, New York: Grove Press, vol. 1, 1965.
5. Ssu-ma T'an.
6. Han.
7. Wu.
8. There is some dispute over the translation of the office of t’ ai shih ling. Watson translated this as ‘grand historian’, but Dubs and Hardy believe that ‘grand astrologer’ is more accurate. As the office seemed to entail activities that could be described using both terms, I will opt for ‘historian/astrologer’. On this debate, see H. H. Dubs, ‘History and Historians under the Han’, Journal of Asian Studies, 1961,20 (2) : 213-15, and G. R. Hardy,‘Objectivity and Interpretation in the "Shih chi’”, PhD thesis, Yale University, 1988, pp. 1-2.
9. Ssu-ma Ch'ien, Grand Historian of China.
10. Ssu-ma Ch’ien’s letter to Jen Shao-ch’ing, in Birch (ed. ) Anthology of Chinese Literature, p. 101.
11. Li Ling.
12. S. W. Durrant, ‘Self as the Intersection of Traditions: the Autobiographical Writings of Ssu-ma Ch’ien’, Journal of the American Oriental Society, 1986, 106 (1) : 37.
13. Li.
14. Spring and Autumn Annals.
15. Lu.
16. Tso.
17. Kung-yang.
18. Ku-Liang.
19. Po l.
20. Shu Ch'i.
21. Chih.
22. Hardy, ‘Objectivity and Interpretation in the "Shih chi’", pp. 47-63.
23. Su Ch'in.
24. Chap. 69, as quoted in ibid. , p. 156.
25. Yin.
26. Huan.
27. Ding.
28. Ai.
29. Citations refer to the chapter, volume and page number of Watson's translation.
30. Watson.
31. B. Watson, Ssu-ma Ch’ien, Grand Historian of China, New York: Columbia University Press, 1958, pp. 93-4; id. , ‘Introduction’, Records of the Grand Historian, p. xviii.
1958, pp. 93-4; id. , ’Introduction’, Record of the Grad Historian, p. xviii.
32. Hsiung Nu.
33. Watson, Ssu-ma Ch’ien, pp. 94-5; Hardy, ‘Objectivity and Interpretation in the "Shih chi'", p. 80.
34. Analects.
35. The Analects of Confucius, trans. A. Waley, London: Allen & Unwin, 1989,15. 25. See also 218 and Shih chi, chap. 13, quoted in Watson, Ssu-ma Ch’ien, Grand Historian of China, p. 86.
36. Tan.
37. Quoted in Hardy, ‘Objectivity and Interpretation in the "Shih chi'", p. 136.
38. Book of Odes.
39. Book of History.
40. Book of Rites.
41. Book of Music.
42. Book of Changes.
43. Feng.
44. Pei.
45. xiao He.
46. Cao Can.
47. Fan Kuai.
48. Xiahou Ying.
49. Ibid. , p. 127.
50. Pen-chi.
51. Piao.
52. Shu.
53. Shih-Chia.
54. Lieh-chuan.
55. G. R. Hardy’s translation. See ‘Can an Ancient Chinese Historian Contribute to Modern Western Theory?’ History and Theory, 1994,33 (1) : 20-38.
56. Watson, Ssu-ma Ch'ien, p. 95.
57. Hsian Yü.
58. Lü.
59. Ch'u.
60. Hui.
61. Ch'en.
62. Kao-Tsu.
63. Ibid. , p. 98; Hardy, Objectivity and Interpretation in the "Shih chi"’, p. 96.
64. On the voice of Ssu-ma Ch’ien in the form of the Shih chi, see Watson, Ssuma Ch’ien, pp. 101-34; Hardy, ’Objectivity and Interpretation in the "Shih chi", pp. 84-112; and J. R. Allen III. An Introductory Study of Narrative Structure in the Shiji’, Chinese Literature: Essays, Articles. Reviews, 1981,3 (1) : 31-66.
65. Hardy.
66. Hardy, ‘Can an Ancient Chinese Historian Contribute to Modem Western Theory?’ p. 38.
67. One chapter is missing and several others appear to be incomplete. See Watson, Records of the Grand Historian, vol. 1, p. xv.

منبع مقاله :
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.