مترجم: مريم اميراحمدي
علاوه بر وسايل ارتباط زميني،(1) کشتيراني در رودخانه، در ايران نقش کم اهميتي را ايفاء مي کرد. بسياري از ولايات، مانند جبال(2)، ديلم، (3) طبرستان(4) و در جنوب، کرمان(5) فاقد هرگونه رودخانه هاي قابل کشتيراني بود. در استانهاي ديگر، مانند گرگان، (6) رودها بسيار کوتاه بود. فقط در فارس و همسايه آن خوزستان بود که در آنها رودخانه هاي قابل کشتيراني(طاب، شيرين، شاذعان[شادگان] و «رود شوشتر»)(7)با شرايط مناسبي که منوط به مقتضيات طبيعي اين سرزمينها مي شد، و تا زمان حاضر نيز معتبر است، وجود داشت. بايد دانست که در ايران کانالهاي قابل کشتيراني نيز وجود نداشت.
کشتيراني در سواحل دريا برعکس به طورکلي به گونه ديگري بود و در واقع آن چنان اهميتي داشت که شهرت آن به خارج از ايران نيز کشيده شده بود. کشتيراني در اين نواحي يکبار در درياي خزر انجام مي شد. در اينجا آبسکون(نزديک استرآباد) بندر اصلي رفت و آمد، آن هم نه فقط براي گيلان، ديلم، طبرستان، و ارّان با بنادر کوچکش مانند فوم(هوم) نزديک آمل، رشت، باکو و غيره، بلکه همچنين براي رفت و آمد خزران، که سرزمين آنها تا مصّب ولگا گسترش مي يافت بود. منزلگاه بين راه در موقع طوفاني و مواردي شبيه به آن فقط دهستان بود.(8) آمل از گذشته(7-106هـ/25-724م) مقرّ مأمور نظارت بر «امور کشتيها» بود، که ظاهراً مقررات سفر بر روي رودخانه هاي ساحلي را نيز اجرا مي کرد.(9)
کشتيراني در خليج فارس اصولاً از اهميت بين المللي فوق العاده اي برخوردار بود، امّا به هر حال فعاليت کشتيراني در اين خليج در زمستانها، خطرناک تلقي مي شد.(10) بنادر اصلي ايران در اينجا، مانند جزيره ي کيش(قشم، قيس)(11) و نيز هرمز که بعدها اهميّت زياد يافتند، در آن زمان کمتر از سيراف(در ساحل، واقع در جنوب شيراز) معروف بودند.(12) در سيراف، تاجران ثروتمندي بودند که با هندوستان و چين داد و ستد مي کردند و حتي در بصره نمايندگي داشتند. درآمد گمرکي سيراف در سال 299هـ/912م به 253000 دينار مي رسيد.(13) واردات اينجا عبارت بود از: عود، عنبر، کافور، مرواريد و ماهي، خيزران، عاج، آبنوس، صندل؛ دارو، فلفل و انواع ديگر ادويه.(14) با وجودي که مسقط(عمان)، بصره و دبول در مصب سند و نيز عدن(مسلمانان نواتحي دريايي جنوب شرقي عربستان را جزو خليج فارس محسوب مي کردند) هم بندرهايي غير قابل توجهي نبودند(هر چند که امنيت آنها به طور کلي توسط دزدان دريايي بومي در سواحل عربستان محدود مي شد)، (15) اما برتري ايرانيان آن چنان اهميّتي يافت که زبان فارسي به زودي، زبان داد و ستد مسلمانان در نواحي ساحلي تا هندوستان(و احتمالاً تا چين نيز) شد و اصطلاحات کشتيراني از اين زبان اخذ گرديد.(16) مجامع تجارتي مسلمانان در چين قبلاً از سال 120هـ/738م چنان قوي بود که در مقابل اقدامات تحقيرآميز حکومت نسبت به تاجران مسلمان، شورشي را در کانتون به راه انداخت. برخوردهايي مانند آن در سال 265هـ/879م نيز روي داد.(17)
پي نوشت ها :
1. درباره عصر ساسانيان رجوع کنيدبه: Christensen 122f.- کتابهاي زير برايم غيرقابل دسترس بود:
Hadi Ḥāsan: A History of Persian navigation,(London 1928),und von Habib Zajjāt: "Mu ǧam al-marākib wa S-Sufun fi I-Islām"(Répertoire des noms de vaisseaux et embarcations en Islam), in Al-Masriq XIII(1949),S.321-364).
2. اصطخري: مسالک الممالک، ص 202؛ ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 370.
3. اصطخري: مسالک الممالک، ص 310؛ ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 380.
4. اصطخري: مسالک الممالک، ص 212؛ ابن حوقل المسالک و الممالک، چ2، ص 381.
5. حدودالعالم، ص 125.
6. اصطخري: مسالک الممالک، ص 213.
7. يعني کارون/ دُجيل: ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 252 و بعد، ص 265.
8. اصطخري: مسالک الممالک، ص 213 و بعد، ص 218 و بعد، ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 382 و بعد، ص 388، مسعودي: مروج الذهب، ج2، ص 25.
9. ابن اثير: الکامل، چ2، ص 49.
10. ابن رسته: الاعلاق النفيسه، ص 86 و بعد.
11. رجوع کنيد به: Benj,I 88 سطرح آخر و بعد.
12. اصطخري: مسالک الممالک، ص 34، 139: ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 290 و بعد؛ ياقوت: معجم البلدان، ج5، ص 193 و بعد. درباره سيراف و هرمز رجوع کنيد به:
Sir(Marc) Aurel Stein: Archaeological reconnaissances in Southern Persia,S.125,129,132(im Geographical Journal LXXXIII,Jan,/Juni 1934,S.119-135,mit einer kartenskizze u. Abbildungen), Schwarz II 59-64.
13. (منسوب به) بلخي (کتابشناسي 71)، ص 181 و بعد- رجوع کنيد به: Herzfeld,Sam,VI114 براي مثال ابويوسف: کتاب الخراج، ص 80-76: در مورد گمرکات(2/5 درصد براي مسلمانان، 5 درصد براي اهل ذمّه، 10 درصد براي خارجيان) گزارش مي دهد، در حين اينکه عملاً از روزهاي کار و روزهاي تعطيل ايرانيان در طول هفته اطلاعي در دست نيست.
14. اصطخري: مسالک الممالک، ص 154؛ حدودالعالم، ص 127.
15. ابن رسته: الاعلاق النفيسه، ص 86 و بعد.
16. Fuchs,Huei-cȟao 450.-Mez 477-479,Syed Sualaiman Nadvi: Arab navigation,in der Islamic Culture XV(Haidarabad 1941) S.435-448.
ص 437 آن: (اصطلاحات تخصصي فارسي و هندي)؛ جلد 16، (سال 1942)، ص 86-72: (عصر امويان و عباسيان، علايم بنادر، راههاي دريايي- همچنين قرون وسطي)؛ ص 198-182: (علوم دريايي، دريانوردي، جزاير، جهت يابي نجومي)؛ ص 422-404: (قطب نما، کشتي سازي و کتابشناسي تخصصي به زبان عربي).-در مورد سفر به هندوستان- و چين از مکران مقايسه کنيد با تنوخي: الفرج بعد الشدة، ج2، ص 79- تا چه حد رفت و آمد دريايي در آفرينش داستان سندباد و داستانهاي مشابه دخالت داشته است، در اينجا توضيحي داده نمي شود. در اين مورد رجوع کنيد به: Otto Spies: Der Orient in der deutschen Literatur,I و کتابهاي ارائه شده در آنجا (Kevalaer 1949)s.10f در مورد اظهارات چيني ها در اين مقوله همچنين رجوع کنيد به:
Friedrich Hirth: "The mystery of Fu-lin", II205(im Journal of the American Oriental Society XXXIII,1913,S.193-208),Henry Yule:"Notes on the oldest records of the sea route to China from Western Asia",in den Proceedings of the R.Geogr,Soc.1882,S.649-654.
17. در مورد جزئيات همه اين جريانات و به طور کلي درباره فعاليت تجار مسلمان در شرق آسيا رجوع کنيد به:
Hirth u. Rochkihh.13, 17f,bei Franke,Ext.S.13 mit Anm.1,S.18-20,22,Franke II369,510f,530-553,III 420f,428-431. حدودالعالم، ص 86-83(گزارش چين)، با تعبير مينورسکي، ص 235-223؛
Jitsuzƍ Kuwabara: on Ṕo Shou-kêng... with a general Stetch of trade of the Arabs in China during the ang and Sung ears,in den Memoris of the Research Department of the Toyo Bunko (The Oriental Library),Nr2.Tokio 1928,S.1-79,und Nr.7,Tokio 1935,S.1-104
(مجموعه اي از کليه منابع چيني قابل دسترس درباره تجارت و اسکان مسلمانان در چين).
منبع مقاله :
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي(جلد دوم)، ترجمه ي مريم ميراحمدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم