نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري
مترجم: منوچهر صبوري
اخيراً همجنس بازي مردان را در ارتباط با تأثير اجتماعي بيماري ايدز (سندروم اکتسابي کاهش ايمني)(1) دانسته اند. بحث درباره ي اين بيماري در رسانه هاي همگاني تنها از اواخر سال 1981 آغاز گرديد، اگرچه در محافل همجنس بازان پيش از آن شناخته شده بود. ايدز درست زماني به آگاهي عمومي رسيد که به نظر مي آمد بسياري از پيش داوريهاي ديرينه عليه همجنس بازي در حال فرو ريختن است. براي کساني که از همجنس بازي متنفر بودند، به ويژه بعضي گروههاي مذهبي، به نظر مي رسيد که اين بيماري دليلي واقعي براي اتهاماتشان ارائه مي کند. اين عقيده که ايدز بلايي است که براي مجازات انحراف و گمراهي از جانب خداوند فرستاده شده حتي در بعضي محافل آبرومند پزشکي بيان گرديد. در سر مقاله ي يکي از مجلات پزشکي اين پرسش مطرح گرديد: "آيا در واقع ممکن است شاهد آن باشيم که گفته ي سن پل: «کيفر شايسته ي گناهانشان» به صورت يک بيماري واگير تحقق مي يابد؟" (Altman, 1986, p.17)
گسترش سريع ايدز بي ترديد تا اندازه اي نتيجه ي افزايش فرصتهايي بود که توسط خرده فرهنگهاي همجنس گرا در آمريکاي شمالي و جاهاي ديگر براي برخوردهاي همجنس بازانه فراهم گرديده بود. در واقع، در آغاز به نظر مي رسيد ايدز منحصراً به شهرهاي بزرگ آمريکا که جمعيت همجنس گراي قابل ملاحظه اي دارند محدود مي گردد. عناوين درشت در مطبوعات نخستين زنگ خطر را به صدا در آوردند: "بلاي همجنس گرايي کارشناسان پزشکي را گيج کرده است." عنوان درشت روزنامه ي فيلادلفيا ديلي نيوز(2) به تاريخ 9 اوت 1982 بود. روزنامه ي ساتردي ايونينگ پست(3) به تاريخ اکتبر 1982 اعلام کرد همجنس گرايي خطري براي سلامت است." در حالي که تورونتو استار(4) خبر داد "بلاي همجنس گرايي وارد کانادا شده است." مجله آس(5) گزارش کرد: "مردان همجنس باز ديگر چندان خوشحال نيستند." در اين زمان معلوم گرديده بود که احتمالاً يک سوم افراد مبتلا به بيماري ايدز در آمريکا همجنس باز نيستند، اما در تبليغات اوليه اين موضوع عملاً ناديده گرفته شد. هنگامي که راک هودسن(6) ستاره ي سينما در سال 1985 از بيماري ايدز مرد، آنچه که بيشتر مطبوعات جهان را تکان داد ماهيت بيماري او نبود، بلکه اين واقعيت بود که اين سمبول دلاوري مردانه همجنس باز بود.
پژوهشگران پزشکي به جاي اينکه سرچشمه ي اين بيماري را در ويروس خاصي جستجو کنند، نخست کوشيدند منشأ آن را در جنبه هاي ويژه رفتارهاي همجنس بازان کشف کنند. اين کشف که ايدز مي تواند از طريق تماس با جنس مخالف انتقال پيدا کند بعداً آنها را وادار به تجديدنظر در اين امر کرد. بيشتر شواهد و مدارک اوليه در اين مورد از آفريقاي مرکزي به دست آمد، جايي که ايدز شيوع داشت بي آنکه هيچ گونه رابطه ي خاصي با همجنس بازي مردانه داشته باشد. "بلاي همجنس گرايي" به زودي به وسيله ي مطبوعات به عنوان "کابوس رابطه با جنس مخالف" از نو تعريف شد.
مسأله ي ايدز ممکن است بر بسياري از اشکال رفتار جنسي تأثير بگذارد. در اجتماع همجنس بازان، هم اکنون تغييرات محسوسي قابل ملاحظه است، و ميزان برخوردهاي جنسي اتفاقي اساساً کاهش يافته است.
ايدز و جمعيت ناهمجنس خواه
از نظر پزشکي، ايدز هدفي متحرک، جديد و گول زننده است. دانش پزشکي درباره ي اين بيماري بسيار سريع آغاز مي شود. ايدز وضعيتي است که موجب فرو ريختن سيستم ايمني بدن مي شود؛ خود بيماري باعث مرگ نمي گردد، اما فرد مبتلا گرفتار يک سلسله بيماريهايي مي شود، از جمله سرطان، که کشنده هستند. بسياري از شواهد و مدارکي که تاکنون به دست آمده به نظر مي رسد ايدز را به يک ويروس يا به احتمال زيادتر به چندين ويروس مرتبط با يکديگر مربوط مي سازند.
گمان مي رود که ايدز يا از طريق تماس مستقيم خون با خون (مانند هنگامي که معتادان به موادمخدر از يک سوزن استفاده مي کنند)، يا از طريق مايعي که از راه آميزش جنسي خارج مي شود (مني يا ترشح مهبل) انتقال مي يابد. مردان همجنس باز هنوز عامل انتقال بيش از 70 درصد کل موارد ايدز در ايالات متحده آمريکا و نسبت بيشتري در اکثر کشورهاي اروپايي هستند.
شواهدي وجود دارد که ترس از ايدز موجب گرديده ناهمجنس خواهان در آميزشهاي جنسي کمتر بي بند و بار باشند. يکي از مطالعات اخير درباره ي روسپيان لندن نشان داد که 70 درصد آنها از هنگامي که از ايدز مطلع شده بودند رفتارشان را تغيير داده بودند، و اکنون از تمام مشتريان مي خواستند که براي آميزش جنسي از کاندوم استفاده کنند. اما، 10 درصد گروه مورد مطالعه با وجود نگراني گفتند که به کار روسپيگري ادامه خواهند داد ولو آنکه بدانند که به ويروس ايدز آلوده شده اند. (Barton, 1985)
در بيشتر کشورها امروز نظرات مختلفي در اين مورد وجود دارد که آيا بايد جدا کردن اجباري به خاطر ايدز وجود داشته باشد يا خير، و آيا نوعي تبعيض نسبت به مبتلايان به ايدز بايد قانوناً به رسميت شناخته شود يا خير. گروههاي مدافع حقوق مدني استدلال مي کنند که معمول کردن هر نوع جدايي اجباري نشانه ي کاهش آزادي فردي خواهد بود، در حالي که مخالفان ادعا مي کنند پرداخت چنين بهايي اگر از گسترش يک بيماري وحشتناک بتوان جلوگيري کرد ارزش دارد. بعضي کشورها براي افرادي که دانسته ديگران را آلوده مي کنند مجازاتهاي قانوني معمول کرده اند- براي مثال، در نروژ براي اين کار هشت سال زندان تعيين گرديده است. در آمريکا مورد يک بيمار مبتلا به ايدز که به صورت دو مأمور پليس تف کرده بود در انتظار محاکمه است؛ فرد مزبور به قصد ارتکاب به قتل متهم گرديد. بر اساس لايحه قانوني بيماريهاي واگير و پيشگيري سال 1982 تگزاس، شهرستان آنتونيو در ايالت تگزاس مجازاتهايي تا ده سال زندان براي مبتلايان به ايدز که با افراد سالم آميزش جنسي داشته باشند برقرار کرده است. در انگلستان اين گونه قوانين هنوز به طور جدي مطرح نگرديده اند.
پينوشتها:
1. Acquired Immutre Deficiency Syndrome (AIDS)
2. Philadelphia Daily News
3. Saturday Evening Post
4. Toronto Star
5. Us
6. Rock Hudson
منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391.
/ج