منبع: راسخون
چکیده
شرایط جغرافیایی هر کشور، در ساختار اقتصادی آن نقش بسزایی دارد. در مورد ایران، وسعت کشور و دسترسی نداشتن آن به راه های آبی و دریایی، باعث تحولاتی در تجارت این سرزمین شد. ایران تا قبل از قرن نوزدهم تجارتی نه چندان گسترده و بر پایهی ابریشم داشت، اما سقوط تولید ابریشم باعث شد تا محصولات دیگری اعم از پنبه و منسوجات، به بازار های جهانی عرضه گردد. در این زمان حمل و نقل و راههای ارتباطی بهبود یافت و این باعث ایجاد مبادلات با کشورهای اروپایی،که در رأس آن روسیه و انگلیس قرار داشتند، شد. کشف نفت نیز عامل دیگری برای گسترش تجارت با روس و انگلیس و در کنار آن افزایش دخالت های این دو کشور در ایران شد. این مقاله در نظر دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی حجم مبادلات تجاری در این زمان و رقابت های کشور های جهان بر سر این مسئله، در ایران، بپردازد.کلید واژگان:
ایران، مبادلات تجارتی، واردات و صادرات، روس، انگلیس
مقدمه
در سالهای آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، تجارت خارجی رشد زیادی داشت. هرچند صادرات محصولاتی مانند ابریشم کاهش یافت اما باز هم توسعه تجارت قابل توجه بود. در این زمان تحول اصلی، افزایش تجارت با انگلیس و روسیه بود. افزایش سهم روسیه در تجارت با ایران چشمگیر تر از سایر کشورها شد. این باعث شد تا به نسبت آن، سهم بریتانیا کاهش یابد.عهدنامه ترکمانچای، آغازی شد تا تسهیلاتی برای تجارت روسیه فراهم آید، چنانکه به موجب آن،آزادی تجارت برقرار گردید و کالاهای وارداتی و صادراتی روسیه مشمول پنج درصد حق گمرکی شد. البته باید گفت پیشرفت حمل و نقل دریایی روسیه در دریای خزر نیز عامل دیگری برای این بهبود شرایط تجارتی بود. انگلستان نیز در تلاش بود تا برای بهبود وضع خود نسبت به روسیه، تجار خود را قادر به رقابت با سایر دول نماید. بنابراین تجارت بنادر خلیج فارس نیز رو به بهبود گذاشت. در این راستا شرکت های تجاری تأسیس گشتند و بنادر فعال شدند.ایران از دیرباز کشوری کشاورزی بوده است و جز مواد خام نباتی و حیوانی، محصول دیگری برای صدور به خارج از کشور نداشته و بدین گونه که قسمت اعظم صادرات ما به خارج، مواد به دست آمده از کشاورزی و دامپروری است. کشورهایی که با ایران دادوستد داشتند، تلاش میکردند تا مواد خام نباتی و حیوانی را در بازارهای داخلی به قیمت نازل خریداری کنند و چون ایران راههای ارتباطی درجهی اول نداشت، خریداران خارجی کالاهای ایران، حمل کالا را تا بنادر جنوب و شمال بر بازرگانان فروشندهی کالا تحمیل میکردند و جنس خریداری شده را در یکی از بنادر شمال یا جنوب ایران تحویل میگرفتند و با کشتیهای نقلیهی خود حمل میکردند. مقررات گمرکی نیز، دربارهی تجارت ایران با روسیه و انگلیس تابع مقررات کشورهای کاملة الوداد بود و تجار انگلیسی و روسی چه از لحاظ خرید کالا در داخل ایران و چه از لحاظ وارد کردن کالاهای خود به کشور، سود فراوان میبردند.
بهطور کلی همیشه صادرات ایران از واردات کمتر بود و این کسر را از طرق دیگر و تأمین اعتبارات تجارتی و یا امتیازات اقتصادی که در ممالک دیگر به دست می آورد، جبران میکرد. پیش از شروع جنگ بزرگ بین دولت انگلیس و روس رقابت شدید بازرگانی در ایران موجود بود. موقعیت دولت روسیه در این رقابت مساعدتر بود، چه ایالات شمالی ایران پرثروتتر و پرجمعیتتر از سایر نواحی ایران بوده و مجاور سرحد امپراطوری روسیه قرار گرفته بودند. بعلاوه سکنه مسلمان طرفین مرز دارای طرز زندگی یکسان هستند. روسیه در استفاده از این موقعیت مناسب از خود مهارت زیادی نشان داد. روسیه در تعرفه گمرکی خود به منفعت مواد خام حاصله از ایران برتری قائل شد. مثل پنبه ایران که مقادیر زیادی به مسکو حمل میکرد. در صورتیکه گمرک آن یک ششم گمرک پنبه آمریکا بود. این پنبه تبدیل به چیت شده و از فروش هرعدل در ایران برای تجار حق الزحمه معین می گشت. به علاوه هرایرانی که به روسیه سفارش جنس می داد فقط بایستی یک پیشقسط پرداخته و بقیه قیمت را پس از تحویل جنس اگر مایل بود عدل عدل باز پرداخت نماید. از تاجر در اینصورت% 8 منفعت مطالبه می شد. معلوم نبود که این روش برای خزانهداری روسیه بهرهای داشته باشد، ولی برای فروشندگان ایرانی بسیار مطلوب بود، چرا که سرمایه کلانی در دست نداشتند. تقاضاهای بازرگانی روسیه از ایران برای پنبه، پشم، قالی، خشکبار و گندم و جو تدریجا صادرات ایران را ترقی داد تا آنجا که صادرات ایران با واردات از روسیه برابر و مساوی شد. بدین ترتیب بازرگانی ایران در یک زمینه کاملا سالمی قرار گرفت.
برعکس بازرگانی با انگلستان چندان رضایتبخش نبود، چه تمام آن از اجناس وارداتی تشکیل میشد. محصولات ایران در بازار بمبئی ارزش زیادی نداشتند چه تارهای پنبه ایران کوتاه و چرم آن کشور بعلت خشکی هوا جنس پستی بود. بنابراین تنها مواد صادره از ایران پشم، تریاک، پسته، قالی و گاهی هم گندم بود. قالیهای این ناحیه به بازار عمده آن یعنی اسلامبول از راه خشکی و از طریق تبریز فرستاده می شد. بطور کلی جریان بازرگانی صحیحی از هیچ طرف برقرار نبود. (1)
از آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم، در نتیجه بهبود نسبی راههای ارتباطی و استفاده از راههای دریایی، صدور کالا به ایران فزونی گرفت، بازار نواحی شمالی و مرکزی ایران در اختیار روسهای تزاری و بازار نواحی جنوبی در اختیار انگلیسیها بود؛ عمده محصولات صادراتی ایران در این دوران مواد خام بود و اجناس وارداتی عبارت بودند از چلوار، چیت، پارچههای پیراهن سفید و خاکستری، ظروف مسی، شمع، اسلحه و مهمات از انگلستان؛ پارچههای نخی، قند و شکر، نفت، شمع، چراغ، ظروف، آئینه، فلزات، کالسکه و سماور از روسیه؛ قند و شیشهآلات و ظروف چینی و پارچه و اجناس ابریشمی از فرانسه؛- شیشه، بلور، قاشق و پارچههای پشمی از آلمان و اتریش؛ چای چیوا، و دارو و پارچههای حریر از هندوستان.
سیاست اروپا در ایران عبارت بود از صدور هرچه بیشتر کالا به ایران برای فلج کردن صنایع دستی و بومی، و جلوگیری از صنعتی شدن کشور و صدور مواد خام از ایران و تبدیل این کشور به یک کشور نیمهمستعمره.
در مجموع تجارت ایران در سالهای 90- 1889 بین هفت میلیون تا هفت و نیم میلیون لیره بود، که دوسوم آن را واردات و یکسوم آن را صادرات تشکیل میداد. در نخستین سالهای قرن بیستم تجارت ایران و روس به سرعت رو به فزونی نهاد، در این سال ها در اثر خرید کلیه کالاهای صادراتی ایران و منع ترانزیت کالاهای خارجی از خاک روسیه (بهطوریکه مصنوعات روسیه رقم عمده واردات ایران را تشکیل میداد) و تشویق دولت روسیه از بازرگانان و تخفیف کرایه حملونقل و اعتبار سرشار بانک روس به عمال بازرگانی خود، تجارت ایران و روس به نفع روسها ترقی زیادی نمود. (2)
در سال 1905 مقدار «5/ 27% از صادرات انگلستان به ايران كاسته شد، در عوض 5/ 39% بر صادرات روسيه افزوده گرديد؛ از سالهاى 1910 به بعد، روسيه در تجارت خارجى ايران نقش اول را بازى مىكرد. در اين دوران، اقلام اصلى صادرات روسيه به ايران را پارچه و قند تشكيل مىداد . در سالهاى 11- 1910، كل واردات ايران از كشورهاى خارجى جمعا 87 ميليون روبل بود كه از اين مبلغ 39 ميليون روبل يا 46% آن كالاهاى روسى» بوده است.
روند تصاعدی صدور کالا به ایران، اختلال عظیمی در امور اقتصادی ایران بهوجود آورد. کنسول روسیه در بندر بوشهر در گزارش سال 1878 خود نوشت: «نقصان پول طلا و نقره و مس ایران مانع مهمی برای معاملات تجارتی گردیده و اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، ممکن است یکباره چرخ تجارت از کار بازماند؛ طلا به کلی ناپدید گردیده و نقره هم با شتاب رو به کاستی است، حتی سکه مس هم به اشکال بهدست میآید.
در فاصله سالهای 12- 1906، یعنی در مدت 6 سال، هر سال قریب به 30 میلیون مسکوک طلا و نقره به خارج رفته و در عوض 10 میلیون قران مسکوک طلا و نقره وارد ایران شده بود، بخش مهم و شاید نزدیک به کل مبلغ خارج شده، مسکوک نقره بود، که بیشتر از همهجا به روسیه تزاری رفته بود.» (3)
در تجارت خارجی ایران، روس و انگلیس و هندوستان بهترتیب، مقام اول و دوم و سوم را داشتند و مدتها روسیه مقام اول را در تجارت ایران خود حفظ کرده بود، به گونه ای که نزدیک به «45 درصد از معاملات خارجى ايران با روسيه انجام مىگرفت و انگليس و هند نيز 25 تا 30 درصد دادوستد خارجى ايران را داشتند و 30 تا 25 درصد بقيهى واردات و صادرات ايران با كشورهاى ديگر جهان، صورت مىگرفت.»
ارزش واردات ایران از روسیه همواره «يك برابر و نيم ارزش صادرات و از انگلستان و هند (مستعمرهى انگليس) پنج تا پنج برابر و نيم بهاى صادرات ايران به آن دو كشور و بهاى صادرات ايران به عثمانى بيش از ارزش واردات» از آن کشور بوده است. بدینترتیب عثمانی از لحاظ خرید کالای ایران در مقام اول و روسیه در مقام دوم قرار داشتهاند.
یک علت فزونی صادرات ایران به روسیه مجاورت سرحدی روسیه بود با نواحی حاصلخیز ایران مانند خراسان و مازندران و گیلان و آذربایجان و علت دیگر وجود راههای شوسهای که به دست کمپانیهای روسی ساخته شده بود و حملونقل مال التجاره در آنها بسهولت انجام می گرفت. یکی از این راهها راه شوسه انزلی به تهران و دیگری راه جلفا به تبریز است. به علاوه به دلیل اینکه روسیه در تهران و سایر ایالات مهم بانک هائی دایر کرد و چون ترانزیت بری را هم ممنوع کرد می شود گفت که تقریبا تجارت ایران را به خود منحصر ساخته است. آنچنانکه، اسباب و آلات ساخت روسیه همه جا پیدا می شد، خصوصا آهن آلات که در ساخت ظروف بکار می رفت. (4)
انگلیس نیز نفوذ بسیاری در تجارت دارد. تجارت خانه های بسیاری دایر کرده است که تجار داخلی توان رقابت با آنان را نداشته و به عرصه ورشکستگی افتاده اند. (5)
انگلیسی ها با اینکه از طرف هندوستان به ایران نزدیک هستند در معاملات با ایالت حاصلخیز خراسان با اشکالاتی مواجه می گردند. به طور کلی، انگلستان بیشتر به خلیج فارس نظر داشت و پیوسته درصدد بود که نفوذ خود را در این قسمت ایران توسعه دهد و به همین منظور بود که چهار خط کشتیرانی برای رسیدن به خلیج فارس ایجاد کرد که یکی از بمبئی و کراچی به این ناحیه می رسید و سه خط دیگر مستقیما به آنجا منتهی می شد و تجار اروپائی مال التجارههای خود را بوسیله کشتی به بنادر محمره و بوشهر و بندرعباس می فرستادند و بعد بوسیله کاروانها به شهرهای عمده ایران وارد می کردند. (6)
واردات ایران عبارت بوده است از: «منسوجات پنبهاى و پارچهاى پشمى خالص و منسوجات پشم و پنبه و بافتههاى ابريشم و پنبه، قند، چاى، كبريت، نفت، پوست خام براى تهيهى چرم، نخ پنبه و كتاب، اسباب آهنى و فولادى و ورقههاى آهن سياه و آهن سفيد (حلبى) و مسكوك طلا و شمش طلا و نقره و امثال آنها. صادرات مهم عبارت بود از: پنبه، ميوهى خشك، فرش و قالى و قاليچه، برنج، ابريشم خام، پوست خام، ترياك، صمغ و پشم خام.» (7) از وقتی که روسها در سال 1883 راه ترانزیت آزاد را از طریق قفقاز بستند ، نزدیکترین راه حمل کالای تجارتی به تبریز شد. (8)جاده تفلیس- تبریز،راهی بود که واردات و صادرات روس از آنجا حملونقل میشد و همچنین به وسیله تعداد زیادی از مسافران که از طریق تفلیس به تبریز میرفتند مورد استفاده قرار میگرفت.
راه دیگر بندر باطوم بود. باطوم از جمله نقاطی است که میزان تجارت خارجی آشکار می سازد،«در سال 1889 تعداد 417 كشتى غير روسى به اين بندر آمدند كه 214 تا انگليسى بود با قدرت حمل 781/ 268 تن بار و مجموعا 213/ 480 تن بوده است. جمع مقدار نفتى كه در سال 1889 صادر شد 085/ 649 تن بار بود با ارزش 300/ 023/ 3 ليره در مقابل 326/ 450 تن به ارزش 446/ 724/ 1 ليره در سال قبل از آن. در 1889 صادرات به هندوستان و چين و ژاپون كه اشارهاى هم كرده بودم ارقام مربوط به آن در سال 1887 جنبه تخمينى داشت تا مبلغ 822/ 935 ليره»افزایش یافت. جمع این ارقام ضرورت فوری تهیه منابع نفتی را در هندوستان و برمه و بلوچستان به دولت انگلیس معلوم و مشخص می کند. (9) وزن اجناسی که در سال 1889 به وسیله راهآهن ماوراء دریای خزر حمل می شد، در مجموع، «880، 741، 21 پوت يا 675، 350 تن» بود که محصولات بومی و مواد خام آسیای مرکزی 081، 069، 9 پوت یا 275، 146 تن آن را در بر می گرفت، در همین سال ارزش فرآوردههای صنعتی و قند که با راهآهن به ماوراء دریای خزر و بخارا و ترکستان می رسید «94 درصد بيش از سال 1888»بود و در حالی که قیمت صادرات آسیای مرکزی به روسیه که شامل پنبه و پشم و ابریشم و خشکبار و غلات بود 127 درصد افزایش یافت.
بیشترین و قابل توجه ترین اقلام صادراتی،صادرات پنبه از کشتزارهایی بود که در آسیا پیوسته توسعه می یافت. «در سال 1888 معادل 274، 213، 1 پوت يا 655، 19 تن ، در 1889 معادل 000، 200، 2 پوت يا 484، 35 تن»بوده است. که این مقدار، «در ژانويه 1890 برابر 760، 252 پوت يا 077، 4 تن (كه 229، 193 پوت يا 116، 3 تن از آنجا صادر شده بود)». میزان این ارقام نشانگر آن است که افزایش محسوسی نسبت به قبل ایجاد شده بود . (10)
از دلایل دیگر بهبود تجارت با روسیه، فعالیت راهآهن ماوراء دریای خزر بود. خط آهن ماوراء دریای خزر در دسامبر 1885 به عشقآباد رسید. از ژانویه تا اکتبر 1886 صادرات از ایران به عشقآباد 37000 لیره بود و جمع کل برای سال 1889 مترادفا 111500 لیره و 110400 لیره بود به عبارت دیگر صادرات در ظرف سه سال تقریبا دو برابر شد و حال آنکه واردات هم درست سه برابر رشد یافته است. (11)
روسیه برای بهبود تجارت خود دست به تلاش های دیگری نیز زد که نظیر آن شرکت های تجارتی است. برای پیشرفت بازرگانی شوروی با ایران شرکتهای مختلط ایران- شوروی از قبیل، «شركت شرق»، «شركت قندروس- ايران»، «پنبه ايران»، «پرس آذر نفت»، «آفتويران» و غیره تشکیل شد. برای انجام کارهای مالی- بازرگانی شوروی- ایران «بانك ايران و روس» تأسیس گردید. شوروی پنبه، برنج، خشکبار و کالاهای دیگر از ایران میخرید و اینگونه باعث احیای اقتصاد ایران گردید. شرکت مختلط «پنبه ايران» برای پرورش بوتههای پنبه مرغوب، تشخیص مناطق مستعد برای جورهای گوناگون و هواشناسی، با کشتکاران همکاری میکرد. (12)
هرچند که روسیه و انگلستان سهم عمدهی تجارت را در دست داشتند اما اقلام صادراتی به کشور هایی نظیر هندوستان نیز می رسید. در مقابل ارقام چشمگیر مزبور مقدار صادرات به هند انگلیس را میتوان جمعا 39000 لیره برآورد کرد که تقریبا همه آن هم از مرکز خراسان بود و تریاک بطور کلی برای بازار چین بود. در حالی که تا پیش از قرن نوزدهم، جمع محصول تریاک در خراسان فقط 17920 پوند بود. ارزش صادرات غیر از آنچه در خود این ایالت مصرف میشد در حدود 37100 لیره به هندوستان و معادل 14300 لیره به اسلامبول بود که جمعا 51400 لیره میشد.
تجارت ایران و افغانستان نیز قابل توجه است، اختلاف مختصری در تجارت وارداتی و صادراتی دو طرف دیده میشود و هریک به طور یکسان نیازهای طرف دیگر را رفع نمیکردند، درحالیکه افغانستان پالتوی پوستی (پوستین) محصول اختصاصی خود را به ایران میفرستد و قسمت عمده صادرات ایران اجناس روسی و قند و فلزآلات است ارزش صادرات خراسان را به افغانستان بالغ بر 18300 لیره تخمین زدهاند و واردات از افغانستان به خراسان 17300 لیره بوده است.
در مجموع خراسان در تجارت این ناحیه نقش مهمی را ایفا می کرد، جمع کل میزان تجارت خراسان به شرح زیر بود:
واردات از روسیه 110400 لیره
واردات از هند 60800 لیره
واردات از انگلستان 23400 لیره
واردات از اروپا 15700 لیره
واردات از افغانستان 17300 لیره
جمع واردات 227600 لیره
صادرات به روسیه و اروپا 111400 لیره
صادرات به هند 39000 لیره
صادرات به افغانستان 18300 لیره
جمع کل صادرات 18700 لیره
و جمع کل: 396300 لیره (13)
از مقدار تجارت اروپائی اقلام عمده «فرش با ارزش 42260 ليره»بود که بیشترین مقدار آن، به انگلستان و امریکا صادر می گردید و تنباکو که با قیمت «36290 ليره»، برای مصرف در قهوهخانههای اسلامبول صادر میشد. روسیه در ادامهی تلاش هایش برای انحصار تجارت، با پخش کردن بذر پنبه در میان کشاورزان سعی در توسعه محصولات آن در آذربایجان نمود اما این کار موثر نیافتاد، چرا که هوای این ایالت برای این قبیل کشت و کار مثل سایر ایالات ایران مساعد نبود. با توجه به ارقام صادراتی که در بالا بیان شد و مقدار کم و ناچیز آن در مقابل اجناس وارداتی،باید این نکته را هم خاطرنشان کرد که کار تجارت قاچاق از راه مرزهای روسیه و ترکیه نیز به خوبی رواج داشت که جزو درآمدهای گمرکی محسوب نمیشد. (14)
صادرات که از لحاظ مقدار و ارزش خیلی کمتر از واردات بود عبارت است از:
«ترياك كه قسمت عمده آن از ناحيه اصفهان بدست مىآمد و از 45000 صندوق با قيمت متوسط 70 تا 90 ليره هر صندوق همهساله از اين شهر صادر و سه چهارم آن به چين و يك چهارم به لندن حمل مىشد. تنباكو و توتون محصولات سالانه آن در همه اين منطقه 60000 كيسه بود و هر كيسه هم 100 تا 110 گيروانكه وزن داشت با ارزش 45000 ليره كه 30000 كيسه از راه بوشهر به مصر و سوريه، 20000 كيسه از طريق تبريز به اسلامبول و 10000 از بغداد صادر مىشد.»
فرشهائی که در ایالات فراهان و کردستان و خراسان و فارس بافته میشدند با ارزش معادل صد هزار لیره از سراسر ایران به انگلستان و امریکا و فرانسه صادر میشد. مقدار کلی تجارت را خود بازرگانان محلی برعهده داشتند، اما معاملات کلی، بوسیله مؤسسات انگلیسی صورت میپذیرفت. (15)
در آغاز، عمدهترین کالایی که خریداری میشد «ابريشم» بود که بیشترین حجم مبادلات را به خود اختصاص میداد. صادرات ابریشم تا سال 1015 ق./ 1640 م. ادامه یافت و پس از آن کمپانی هند شرقی انگلیس نتوانست در رقابت با هلندیها به خرید ابریشم و صادرات آن از بندر عباسی بپردازد و توجه خود را به صادرات و واردات دیگر اقلام معطوف کرد. (16) ابریشم برای سایر کشور ها خصوصا روسیه دارای اهمیت بود.شرکت روسی «ابريشم ايران» به منظور تهیه و صدور پیلههای مرغوب، پیشبرد ابریشمکاری ایران و در بسیاری موارد برای پرورش نوغان در گیلان و مازندران کمک فراوانی میکرد. (17)
ابریشم تا آنجا مهم بود که واتسن که در عهد ناصر الدین شاه از کشور ایران دیدن کرده است، مینویسد: «در ظرف سه سال گذشته، دادوستد وسيع و روزافزونى بين ايران و كشورهاى مختلف اروپايى پيدا شده است. پنبه، پيله ابريشم، پشم و مواد خام ديگر به انگلستان، فرانسه و روسيه صادر مىشود، و در مقابل، ايران اجناس صنعتى و مواد لوكس از اروپا دريافت مىدارد. چون واردات بيش از صادرات است، بناچار، ايران هر سال مقدارى از طلا و نقره اندوخته خود را صرف جبران آن مىكند.» (18)
بعد از افول ابریشم، همهساله مقدار زیادی از میوههای خشک مخصوصا بادام از ایران به اروپا صادر می گردید. قبل از این ابریشم خام مخصوصا کلافهایی که رنگ زرد طبیعی داشت از ایران به شهرهای بزرگ اروپا مخصوصا به شهر لیون صادر می شد و رقم عمده صادرات ایران را تشکیل می داد ولی بعد از آن، به جای ابریشم فقط پیلههای تازه یا خشک شده را صادر می کردند چرا که هزینه سنگین ترانزیت بهای پیله صادره با حقوق گمرکی تناسب نداشت و به همین دلیل بود که کم کم تربیت کرم ابریشم در ایران متروک و بجای آن تریاککاری معمول شد. (19) اما از اقلام مهم صادراتی دیگر می توان به مروارید، اسب، کرک، پارچههای زربفت، پارچههای پردهای، قالیچه، کارهای چرمی، چرم ساغری، پسته، بادام، خشکبار، پادزهر، انقوزه، زرنیخ زرد، فیروزه، صدف، سنگ لاجورد، گلاب و نوشابههای شیرازی بود که از آن میان، صادرات مروارید و اسب ارزش بسیار بالایی داشت. نیز اشاره کرد.
مهمترین واردات به خلیج فارس در این دوره نیز عبارت بودند از: «پارچههاى گوناگون الوان، قلع، سرب، فنجان، ساعت، ظروف و قرمزدانه، و واردات كالاهايى از هندوستان مانند چوب صندل، عاج، روغن، نارگيل، شكر و پارچههاى پنبهاى.» (20)
در هر حال، می توان گفت، بعد از ابریشم، پنبه مهمترین محصول و یک پنجم از تمام صادرات ایران را تشکیل میداد. این محصول بیشتر مورد توجه آمریکا قرار گرفت. چرا که در ظرف چهار سال جنگ داخلی آمریکا، پنبهکاری در آن کشور رو به نقصان نهاد و پنبه ایران مورد توجه قرار گرفت. به همین سبب، صادرات پنبه ایران در سال به 12 میلیون لیره انگلیسی رسید (سال 1335 ق) (21) در ایران پنبه خوب بعمل می آمد و در هندوستان نیز، مخصوصا در شهر بمبئی خریدار زیادی داشت. (22)
این محصول، با قیمت نزدیک به 25000 لیره از راه بوشهر بیشتر به بمبئی صادر می شد. (23) در سال های بعد از آن (1329- 1328 ق) تجارت پنبه ایران منحصرا با روسیه بود و وزن صادرات پنبه ایران «550، 170، 8 من» بود و قیمت متوسط هر من آن «به 5/ 8 قران»میرسید. (24)
محصولات دیگر صادراتی ایران بدین قرار بود:
از میان میوههای متنوع و لذیذ ایران، «كشمش، بادام، پسته، گردو، و فندق بيش از ديگر ميوهها به خارج، مخصوصا به روسيه،» صادر میشد. وزن میوهای که در سال 1326 تا 1327 هجری قمری صادر شده، 456، 613، 18 من بوده و میوه صادره در سال 1329- 1328 به وزن 575، 300، 23 من بوده که قیمت متوسط آن هر منی از دو قران و هفتصد دینار تا دو قران و نهصد دینار بوده است.
کشمش، بمقدار زیاد، صادر میشد و تقریبا نصف تمام صادرات میوه را تشکیل میداد. بنا به گفته هوگو گروته آلمانی، که در سال 1325 قمری به ایران مسافرت نمود، «فقط از همدان ساليانه 000، 20 صندوق كشمش به روسيه مىرفته است». پسته ایران بنا به گزارش کنسولگری انگلیس در کرمان، «بهترين پسته دنياست از حيث بزرگى و لطافت، و مغزش را نمىتوان تنها بخارج فرستاد و بايد با همان پوست فرستاده شود وگرنه مغز از كثرت لطافت خرد مىشود».
قالی و قالیچه ایران نیز از دیرباز شهرت جهانی داشته و اروپاییان فرش های مرغوب ایران را «فرش مخملى» میخواندند. رابینو در سال 1328 قمری ضمن تمجید از فرشهای کرمان، مینویسد که «در هر سانتيمتر مربع آن مىتوان از 38 تا 45 سوزن حساب نمود.»
در ایران چندین نوع قالی میبافتند: «پنبهاى، پشمى، ابريشمى با پنبه و پشم، و ابريشم؛»ولی قالی های پشمی اهمیت بیشتری را دارا بود. فرش های ایران دست باف بود: «يك فرش خوب در هريك گره و شش عشرگره مربع، ده هزار تكمه و فرشهاى اعلى تا 40 هزار تكمه دارد. فرشهاى خوب هركدام يك تا دو سال وقت لازم دارد تا بافته شود البته در صورتيكه سه چهار نفر هر روز كار كنند. فرشهاى ايران بسيار متنوع است بطوريكه هر فرشى در نقش و زمينه و حاشيه و ريزه- كاريهاى ديگر، داراى علامات مميزه و مخصوصه است بطوريكه فرش هر شهر و قصبه را مىتوان از فرشهاى ديگر تميز داد.» بهترین آنها قالیهای ابریشمی است و لرد کرزن انگلیسی، درباره آنها مینویسد که «لطيفتر و ظريفتر از آنها منسوجى از دست انسانى بيرون نيامده است. بهترين قالى و قاليچههاى ايران، از ايالات خراسان، كرمان، آذربايجان، كردستان و فارس است.»
برنج: «برنج تقريبا در تمام ايالات ايران بعمل مىآيد: مازندران، استرآباد، آذربايجان (در حوالى درياچه رضائيه و ميانه)، لرستان، حوالى اصفهان (لنجان) خوزستان و مخصوصا فارس زهاب (در غرب كرمانشاه)- ولى مهمترين قسمت برنج ايران در گيلان بعمل مىآيد و در حدود پنج ششم برنج ايران از گيلان است. مردم گيلان از بركت برنج و پيله ابريشم، از ديگر ايالات غنىترند.»
برنجکاری در ایران بسیار قدیمی است. در اواسط قرن 13 هجری، «بعلت وبا و طاعون، دويست هزار نفر از سكنه فعال ايران به خاك هلاك افتادند و در نتيجه برنج كارى و ديگر فعاليتهاى اقتصادى به حال ركود افتاد و كار به جايى رسيد كه گيلان برنج وارد مىكرد. اما در سال 1283، بار ديگر، برنج كارى رو به رشد و پيشرفت گذاشت و در 1296 قمرى، صادرات برنج گيلان به روسيه به 000، 170 تومان رسيد و در سال 1314، به 886100 تومان و در سال 1328 به 041، 921، 2 تومان بالغ گرديد.» (25)
به طور کلی، در زمینه واردات تحول اصلی در افزایش زیاد واردات پنبه و سایر منسوجات بود. تا اولین جنگ جهانی این وضعیت ادامه داشت اما بعنوان یک در صد کل تجارت منسوجات در دو دهه آخر سالهای 1850-1914، سقوط کرد و چای و شکر افزایش یافت. ایران در اواخر قرن نوزدهم مقدار زیادی حبوبات وارد کرد و مواد نفتی نیز در روابط تجاری نقش مهمی داشت. فلزات و اجناس فلزی بخش بسیار کمی از کل واردات را شامل می شد. (26)
بنادر مهم:
سه بندر مهم تجاری، یعنی عباسی، لنگه و بوشهر در محدوده ایالت فارس قرار داشتند و بخش عمدهای از واردات و صادرات کالاهای دریایی به شیراز از این بنادر صورت میگرفت. به عبارت دیگر، شیراز به عنوان مرکز فارس و محل اصلی ذخیره کالاهای وارداتی و صادراتی دریایی این دوره از اهمیت بسیاری برخوردار بود. (27)سایر بنادر و شهرهای مهم گمرکی ایران در سال 1335 از قرار زیر بوده است: جلفا، ساوجبلاغ، خوی، اورمیه (رضائیه)، تبریز، آستارا، انزلی، مشهدسر، بندرجز، قوچان، باجگیران، مشهد، محمره، ناصری، کرمانشاه و قصر شیرین. (28) که بنادر : حاجی ترخان، بادکوبه، انزلی، مشهدسر، بندر جز، ازون آده، فرحآباد از بنادر مهم دریای خزر در این دوره می باشد. (29)
عدم تعادل بین واردات و صادرات
همانطور که گفته شد، در این دوران میزان کالاهای وارداتی از اقلام صادراتی بیشتر بود، حقوق گمرکی بر صادرات نیز فقط در موارد زیر تحمیل میشد: «جواهرات و سنگهاى قيمتى از روى قيمت واردات 25 درصد و صادرات فقط پنج درصد؛ از مشروبات الكلى، نمك، حيوانات، سيگار و از بعضى از مأكولات در موقع صدور، مبلغ ناچيزى گرفته مىشد. عايدات گمرك رو به ترقى بود و در عرض 16 سال، از 1316 تا 1332 قمرى، تقريبا چهار برابر و نيم گرديد ...» ولی باید گفت که تمام عایدات گمرکی ایران در اختیار روس و انگلیس بود. در سال 1335 قمری، گفته شده است که «عايدات گمركى ساليانه ايران پس از توزيع سهمى كه به روس و انگليس پرداخته مىشود، معادل است تقريبا با چهار كرور و نيم تومان ولى اين مبلغ نيز بنابه شرايطى كه در موقع استقراض ايران از روسيه ميان اين دو دولت برقرار شده، بايد در نزد بانك روس بماند تا مدت 6 ماه و فقط پس از انقضاى مدت 6 ماه، وجه مزبور به دولت ايران پرداخته مىشود.» (30)هم چنین «در سالهاى 46- 1843 تنها 398/ 174 ليره كالاى انگليسى وارد ايران گرديد و در عوض مقدار 375/ 93 ليره ابريشم خام به انگلستان صادر گرديد. در اين سالها، صنايع دستى ايران هنوز كموبيش موقعيت خود را حفظ كرده بودند و جايى براى فروش اجناس بيگانه در داخل كشور باقى نمىگذاشتند، به گفته تجار انگليسى بازارهاى گيلان پر از اجناس انگليسى بود كه خريدارى نداشت ... از سالهاى 1790 به بعد تجارت بين خليج فارس و هندوستان به سرعت افزايش يافت. در سال 1809 واردات پارچه نخى از راه بندر بوشهر به 600 عدل رسيد.» ژوبر در سال 1806 گزارش داد که واردات ایران عبارتست از «پارچههاى ابريشمى و پنبهاى، قند، قلع، سرب، آهن، چينىآلات، چاى و ماهوت از هندوستان و سكههاى مسى و جواهرات و ماهوت و چرم دباغىشده از روسيه؛ ژوبر همچنين از رونق بازار پارچههاى ساخت فرانسه در ايران سخن مى گويد.»
در این دوران، چون کالاهای داخلی توان رقابت با کالاهای ارزان خارجی را نداشتند، رو به کاهش و انحطاط نهادند. در سال 1840 قریب به 750 هزار فرانک، ماهوت و پارچههای پنبهای بافت منچستر در گیلان به فروش رفته بود؛ با اینهمه در این تاریخ، صادرات گیلان هنوز آشکارا بیش از واردات آن بوده است، جمع کل صادرات این استان، در این سال برابر با 128/ 425/ 122 و واردات آن 30000000 فرانک فرانسهبود، بنابراین مازاد صادرات بر واردات در حدود 125/ 425/ 92 فرانک» بود.
آمار گمرکات در آن زمان نشان می دهد که مجموع واردات و صادرات سال 1299، 61 میلیون و 972 هزار تومان (شامل 48 میلیون و 230 هزار تومان واردات و 13 میلیون و 736 هزار تومان صادرات) بوده است که نسبت به سال 1292 یک سال قبل از جنگ جهانی اول بسیار کاهش یافته بود. در سال 1292 تجارت خارجی ایران شامل واردات و صادرات معادل 108 میلیون و 503 هزار تومان بوده است که این بیانگر کم شدن حجم صادرات بود. (31)
نتیجه:
ایران در مجموع کشوری است که از لحاظ کشاورزی غنی می باشد و در همین راستا محصولات بر آمده از صنایع کشاورزی و دامپروری سهم عمده ای در صادرات داشته است. محصولی که بیش از همه صادرات را از آن خود کرد، ابریشم بود اما با افت چشمگیر تولید ابریشم محصولات دیگری نظیر پنبه و منسوجات وارد بازار صادراتی شد. با وجود این، باید گفت در سال های مورد بحث حجم واردات رو به فزونی نهاد و از میزان صادرات کاسته شد. از بین کشورهایی که با ایران داد و ستد داشتند، سهم روسیه به میزان قابل ملاحظه ای برتری داشت. که از دلایل آن می توان به قراردادها ی ترکمانچای و قرارداد تجارتی اشاره کرد که باعث ایجاد تسهیلاتی در تجارت این کشور با ایران شد. رقابت انگلیس و روسیه موجب شد تا با رشد بنادر، وضعیت داد و ستد بهبود یابد و با وارد شدن نفت به عرصهی تجارتی این رقابت ها بیشتر گسترش یافت.پينوشتها:
* دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ
1 - سايكس، سرپرسى،تاریخ ایران،جلد دوم، محمد تقى فخر داعى گيلانى، تهران، افسون،1380،چاپ هفتم، صص 744-743
2 - راوندى،مرتضی، تاريخ اجتماعى ايران، جلد هفتم، تهران، انتشارات نگاه،1382،چاپ دوم،صص604-603
3 -همان،ص605
4 -وامبری،آرمینیوس، سياحت درويشى دروغين در خانات آسياى ميانه، ترجمه فتح على خواجه نوريان،تهران،انتشارات علمی و فرهنگی،1387،چاپ ششم،ص521
5 -مستوفی،عبدالله،شرح زندگانی من،جلد سوم،تهران،انتشارات زوار،1384،چاپ پنجم،ص107
6 - رنه دالمانی ، هانري ،سفرنامه از خراسان تا بختياري ، ترجمه همايون فره وشي ، جلد دوم ، تهران،1335،صص102-104
7 - شميم،على اصغر،ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات بهزاد،1387،صص369 -370
8 - كرزن،جورج، ايران و قضيه ايران،ترجمه غلام على وحيد مازندرانى،جلد اول،تهران، انتشارات علمى و فرهنگى،1380،چاپ پنجم،ص77
9 -همان،ص106
10 -همان،ص125
11 -همان،ص291
12 -ا. آ. گرانتوسكى و ديگران، تاريخ ايران از زمان باستان تا امروز، كيخسرو كشاورزى،تهران، انتشارات پويش، 1359،ص450
13 - كرزن،جورج،ص292
14 -همان،ص672
15 -همان،صص52-53
16 -حبیبی، حسن؛ وثوقى ،محمد باقر ، بررسى تاريخى، سياسى و اجتماعى اسناد بندر عباس،تهران، انتشارات بنياد ايران شناسى،1387،ص19
17 - ا. آ. گرانتوسكى و ديگران،ص450
18 -راوندی،جلد پنجم،ص213
19 - رنه دالمانی ،ص942
20 -حبيبى ،ص19
21 -راوندی،جلد پنجم،صص219-221
22 - رنه دالمانی،ص942
23 - كرزن،جلد دوم،صص52-53
24 -راوندی،جلد پنجم،صص219-221
25 -همانجا
26 - عیسوی،چارلز،تاریخ اقتصادی ایران،ترجمه یعقوب آزند،تهران،نشر گستره،1362،ص205
27 - حبيبى،ص72
28 -راوندی،جلد پنجم،ص223
29 - قهرمان ميرزا سالور عينالسلطنه،روزنامه خاطرات عينالسلطنة،جلد اول، مصحح مسعود سالور و ايرج افشار، تهران،نشر اساطیر،1374،ص809
30 -راوندی،جلد پنجم،ص223
31 - فراهانى،حسن،روز شمار تاریخ معاصر،جلد دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، 1385،ص133
- ا. آ. گرانتوسکی و دیگران، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، کیخسرو کشاورزی، تهران، انتشارات پویش، 1359
- حبیبی، حسن؛ وثوقی،محمد باقر، بررسی تاریخی، سیاسی و اجتماعی اسناد بندر عباس، تهران، انتشارات بنیاد ایران شناسی،1387
- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد پنجم و هفتم، تهران، انتشارات نگاه،1382، چاپ دوم
- رنه دالمانی، هانری (1335). سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه همایون فره وشی، جلد دوم، تهران
- سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، جلد دوم، محمد تقی فخر داعی گیلانی، تهران، افسون،1380، چاپ هفتم
- شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات بهزاد،1387
- فراهانی، حسن، روز شمار تاریخ معاصر، جلد دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385
- قهرمان میرزا سالور عینالسلطنه، روزنامه خاطرات عینالسلطنة، جلد اول، مصحح مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، نشر اساطیر،1374
- کرزن، جورج، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلام علی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،1380، چاپ پنجم
- عیسوی، چارلز، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آزند، تهران، نشر گستره،1362
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، جلد سوم، تهران، انتشارات زوار،1384، چاپ پنجم
- وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمه فتح علی خواجه نوریان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،1387، چاپ ششم.
/ج