نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري
مترجم: منوچهر صبوري
اگر امروز همه ي ما در يک جهان زندگي مي کنيم، اين امر تا حد زيادي نتيجه ي برد جهاني رسانه هاي ارتباطي است. هر کس که تلويزيون را باز کرده و خبرهاي جهان را تماشا مي کند معمولاً گزارش وقايع جديد را مشاهده مي کند: نمايش برخي از رويدادهايي که همان روز يا اندکي پيش از آن در بسياري از نقاط مختلف دنيا اتفاق افتاده است. فيلمها و برنامه هاي تلويزيوني در بازارهاي بزرگ بين المللي به فروش مي رسند، صدها ميليون نفر اين گونه برنامه ها را تماشا مي کنند. اين فرايند بخشي از توسعه نظم اطلاعاتي جهاني است- يک نظام بين المللي توليد، توزيع و مصرف اطلاعات. اين نظم جديد اطلاعاتي، مانند جنبه هاي ديگر جهاني به طور نامتوازن توسعه يافته و اختلافات ميان جوامع توسعه يافته و کشورهاي جهان سوم را منعکس مي سازد.
اخبار
جريان خبرها تحت سلطه تعداد اندکي از مؤسسات خبري است که اطلاعات تازه را در اختيار روزنامه ها و همچنين ايستگاههاي راديو و تلويزيون در سراسر جهان قرار مي دهند. مؤسسه انگليسي رويتر (1)، يکي از نخستين سازمانها در اين زمينه است. رويتر در سال 1870 همراه با شرکت فرانسوي هاواس (2)، جهان را به قلمروهاي انحصاري خبري تقسيم کرد. رويتر در انگلستان، هلند و سرزمينهاي مستعمره و متصرفات آنها فعاليت داشت که در آن زمان بخشهاي بزرگي از آسيا و آفريقا را در برمي گرفت. هاواس در فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، پرتغال و بخشي از خاورميانه مسلط بود. در سال 1876 رويتر موافقت کرد که هاواس مي تواند آمريکاي جنوبي را در انحصار خود داشته باشد و در عوض تمام خاور دور بجز آنچه که در آن زمان هندوچين بود، به اضافه ي استراليا و نيوزيلند و جزاير مجاور آنها در جنوب اقيانوس آرام به رويتر داده شود. اين هر دو سازمان با برجسته ترين مؤسسه ي خبري آمريکايي، آسوشيتدپرس (3) ( اپي )، به مبادله ي خبر مي پرداختند.به اين ترتيب، در آن زمان آسوشيتدپرس در مورد خبرهايي که در روزنامه هاي آمريکا مورد استفاده قرار مي گرفت به اين دو مؤسسه ي اروپايي وابسته بود، اما پس از جنگ اول جهاني مؤسسات خبري مهم آمريکايي در بسياري از نقاط جهان شروع به رقابت با رقباي اروپايي خود کردند. دو سازمان بزرگ، يعني آسوشيتدپرس و يونايتدپرس اينترنشنال (4) ( يو پي آي ) هنوز بيشتر درآمد خود را از روزنامه ها، راديو و تلويزيون در آمريکا به دست مي آورند اما در تهيه ي مطالب خبري که در سطح بين المللي مورد استفاده قرار مي گيرند، نفوذ زيادي کسب کرده اند.
رويتر، آسوشيتدپرس و يونايتدپرس اينترنشنال همراه با آژانس فرانس پرس، که جانشين هاواس شده است، بيشتر اخبار بين المللي را توليد مي کنند که به سراسر جهان تا حدي به استثنا بلوک شوروي، مخابره مي شود. يونايتدپرس اينترنشنال که امروز بزرگترين سازمان خبري در ميان اين چهار سازمان به شمار مي رود، داراي 6.400 مشتري در 114 کشور است و مطالب خبري آن به 48 زبان ترجمه مي شود. ( Mattelart, 1979, p.215 ) اطلاعاتي که توسط اين مؤسسات خبري گردآوري مي شود و زماني با کُدمورس يا خط تلفن ارسال مي گرديد اکنون از طريق ارتباطات کامپيوتري و ماهواره اي فرستاده مي شود. روي هم رفته اين چهار سازمان اطلاعاتي هر روز 34 ميليون کلمه اطلاعات را به سراسر دنيا مي فرستند و مدعي هستند که نه دهم کل محصول خبري مطبوعات، راديوها و تلويزيونهاي جهان را فراهم مي سازند. ( Smith, 1988, p.73 )
سازمان ديگري که داراي اهميت جهاني است تاس (5) است. تاس عملاً تمام خبرهاي بين المللي را که به روزنامه هاي محلي و ايستگاههاي راديو و تلويزيون در شوروي مي رسد فراهم مي کند. تلويزيون و روزنامه هاي عمده ي ملي نيز تا اندازه ي زيادي به خدمات تاس متکي هستند، اگرچه معدودي از آنها دفاتر ويژه اي در کشورهاي خارج دارند که مستقيماً مطالب خبري را در اختيارشان قرار مي دهند. هنگامي که تاس نخستين بار در سال 1925 تأسيس شد اجازه ي انحصاري توزيع اطلاعات درباره ي حکومت شوروي در داخل و خارج از کشور را دريافت کرد. تاس در بسياري از نقاط دفاتر خود را داير کرده و به ويژه در اروپاي شرقي به خوبي استقرار يافته است. ( Hopkins, 1970 ) اطلاعاتي که توسط تاس عرضه مي شود براي مشتريان خارجي رايگان است و سبب مي شود که بسياري از کشورهاي جهان سوم از اين خبرگزاري استفاده کنند.
اتحاديه روزنامه نگاران و نويسندگان در شوروي، تا اندازه اي به منظور خنثي کردن سلطه تاس، در سا ل1961 نووستي (6) را تأسيس کردند. اين سازمان هيچ گونه رابطه ي مستقيمي با حکومت شوروي يا حزب کمونيست نداشت، اگرچه مانند همه ي سازمانها در شوروي تابع نظارت کلي آنها بود. نووستي به سرعت رشد کرده و مجلات و روزنامه هايي به زبان خارجي منتشر مي کند و همچنين داراي يک زنجيره وسيع دفاتر خارجي است. اين دفاتر از طريق تکنولوژيهاي ارتباطي پيچيده اي همانند آنچه که سازمانهاي عمده اطلاع رساني غربي در اختيار دارند با يکديگر در ارتباط هستند.
سينما، تلويزيون، آگهي هاي تبليغاتي و ارتباطات الکترونيکي
منابع آمريکايي در توليد و توزيع برنامه هاي تلويزيوني، فيلمها، آگهي هاي تبليغاتي و شکلهاي مختلف ارتباطات الکترونيکي سلطه دارند.سينما
در دهه ي 1920 هنگامي که فيلمهاي سينمايي براي نخستين بار به نمايش گذاشته شد، هاليوود چهارپنجم مجموع فيلمهايي را که در جهان نشان داده مي شد مي ساخت، آمريکا همچنان آشکارا بيشترين نفوذ را در صنعت سينما دارد. حکومتهاي بسياري از کشورها براي کمک به صنايع فيلم خود کمک مالي اعطا مي کنند، اما هيچ کشور ديگري به عنوان صادرکننده فيلمهاي سينمايي با آمريکا برابري نمي کند. براي مثال، در انگلستان 40 درصد فيلمهايي که هر سال در سينماها نشان داده مي شود فيلمهاي آمريکايي است. ( Smith, 1981, p.41 ) بيشتر کشورهاي ديگري که داراي صنعت صادرات فيلم هستند، مانند ايتاليا، ژاپن و آلمان نيز مقادير زيادي فيلمهاي آمريکايي وارد مي کنند. در آمريکاي جنوبي اين نسبت اغلب بيش از 50 درصد است و نسبت مشابهي در مورد بسياري از نقاط آسيا، آفريقا و خاورميانه صدق مي کند. در تايلند، 90 درصد مجموع فيلمهايي که هر سال نشان داده مي شود آمريکايي است.تلويزيون
از نظر برنامه هاي تلويزيوني، انگليسيها حضور جهاني مهمي در کنار شرکتهاي بزرگ آمريکايي دارند. اگر فيلمهاي سينمايي را که در تلويزيون نمايش داده مي شود مستثني کنيم، درآمدهاي صادرات تلويزيوني انگلستان تقريباً به همان اندازه ي آمريکاست. اما نسبتِ بسيار زيادتري از برنامه هاي تلويزيوني انگليسي، در مقايسه با محصولات آمريکايي، تنها به يک بازار- خودِ ايالات متحده آمريکا- فروخته مي شود، بنابراين نفوذ جهاني برنامه هاي تلويزيوني آمريکايي عملاً قابل ملاحظه تر است.آگهي هاي تبليغاتي
از ميان ده شرکت بزرگ تبليغاتي جهان، نُه شرکت آمريکايي هستند. نيمي از مؤسسات بزرگ تبليغاتي در کانادا، آلمان، فرانسه، انگلستان و استراليا نيز آمريکايي اند. در بسياري از کشورها در آسيا، آفريقا و آمريکاي جنوبي بزرگترين سازمانهاي تبليغاتي يا آمريکايي و يا متعلق به شرکتهاي آمريکايي هستند. ده شرکت بزرگ تبليغاتي فرامليتي هستند و برخي از آنها تعداد بسيار زيادي شرکتهاي فرعي در کشورهاي ديگر دارند. مؤسسات بزرگ تبليغاتي مانند مک کان اريکسون (7) و ساتچي و ساتچي (8)، براي هماهنگ کردن برنامه هاي تبليغات تجاري که به طور همزمان در کشورهاي بسياري پخش مي شود، به طور منظم توسط شرکتهاي عظيم فرامليتي استخدام مي شوند.ارتباطات الکترونيکي
در کانالهاي الکترونيکي که به منظور انتقال، بسياري از اطلاعاتي مورد استفاده قرار مي گيرد که دولتهاي امروزي و شرکتهاي بزرگ به آن وابسته اند نفوذ آمريکا بسيار نيرومند است. حلقه هاي ارتباطات راه دور که اکنون براي بانکداري، معاملات پولي جهاني، و برخي انواع پخش برنامه هاي تلويزيوني و راديويي ضروري است، اکثراً در دست شرکتهاي آمريکايي است. اينترنشنال بيزنس مشينز (9) ( آي بي ام )، که مرکز آن در آمريکاست يکي از بزرگترين شرکتهاي فرامليتي در جهان است و نفوذ عظيمي بر جريان بين المللي اطلاعات، به ويژه در عرضه منابع کامپيوتري دارد. برآورد شده است که نه دهم مجموع اطلاعاتي که در مخازن اطلاعاتي در سراسر جهان نگهداري مي شود در دسترس دولت آمريکا يا سازمانهاي ديگر در ايالات متحده است.امپرياليسم رسانه اي
موقعيت برتر کشورهاي صنعتي و بيش از همه ي ايالات متحده آمريکا در توليد و گسترش رسانه ها سبب شده است که بسياري از محققان از امپرياليسم رسانه اي (10) سخن بگويند. گفته مي شود که يک امپراتوري فرهنگي ايجاد گرديده است. اعتقاد بر اين است که کشورهاي جهان سوم به ويژه در برابر آن آسيب پذيرند زيرا منابع لازم را براي حفظ استقلال فرهنگي خود در اختيار ندارند.هربرت شيللر معتقد است که کنترل ارتباطات جهاني توسط شرکتهاي آمريکايي بايد در رابطه با عوامل مختلفي در نظر گرفته شود. او استدلال مي کند که شبکه هاي تلويزيوني و راديويي آمريکا به طور فزاينده اي تحت نفوذ حکومت فدرال و به ويژه وزارت دفاع در آمده اند. او يادآور مي شود که شرکت آر سي اِ (11) مالک شبکه هاي تلويزيوني و راديويي ان سي بي (12) است، پيمانکار فرعي عمده ي نظامي پنتاگون، مرکز فرماندهي نيروهاي مسلح آمريکاست. صادرات تلويزيوني آمريکا، همراه با آگهي هاي تجاري تبليغاتي، فرهنگي تجاري را انتشار مي دهد که شکلهاي محلي بيان فرهنگي را تباه مي کند. حتي در مواردي که حکومتها تبليغات تجاري را در درون مرزهاي خود ممنوع مي کنند، برنامه هاي راديويي و تلويزيوني از کشورهاي مجاور را اغلب مي توان مستقيماً دريافت کرد. ( Schiller, 1989 ) آلن ولز ديدگاه مشابهي را به ويژه با تأکيد بر آمريکاي جنوبي مطرح کرده است. در بيشتر کشورهاي آمريکاي لاتين، شبکه هاي تلويزيوني تا اندازه ي زيادي از طريق منابع مالي آمريکاي شمالي و شرکتهاي آمريکايي، و اکثراً در کنار مؤسسات تبليغات تجاري آمريکا اداره مي شود.
گفته شده است که کنترل خبرهاي جهان توسط خبرگزاريهاي مهم غربي به گونه اي اجتناب ناپذير به معناي تفوق ديدگاههاي "جهان اول" در اطلاعاتي که انتقال داده مي شود است. بدين سان، به عنوان مثال، ادعا شده است که در پخش اخبار به جهان سوم اساساً فقط در مواقع حوادث مصيبت بار، بحران يا رويارويي نظامي توجه مي شود. پرونده هاي روزانه انواع ديگر خبر که در مورد جهان صنعتي نگهداري مي شود براي پوشش اخبار جهان سوم نگهداري نمي گردد.
شيللر و ولز شايد در ادعاي خود مبالغه کرده باشند. ميزان صادرات برنامه هاي تلويزيوني و فيلم از آمريکا، نسبت به کل صادرات جهاني در اين زمينه، پس از يک دوره اوج در اواخر دهه ي 1960، کاهش يافته است. اليهو کاتز و همکارانش پس از مطالعه ي توسعه ي شبکه هاي راديو و تلويزيون در ده کشور جهان سوم اين نظر را مطرح مي کنند که در رواج راديو و تلويزيون در جوامع کمتر توسعه يافته، مراحل نهادي شدن (13) تحقق مي يابد. در مرحله ي اول، يک مدل پخش برنامه از جاي ديگري، معمولاً از آمريکا يا انگلستان يا فرانسه اقتباس مي شود و به عنوان شالوده اي براي اين سيستم نوپا مورد استفاده قرار مي گيرد. در طي اين دوره رسانه ها به وسيله ي محصولات وارداتي اشباع مي شوند. در مرحله ي دوم، تسهيلات توليد محلي توسعه مي يابد و سيستم بيشتر به سمت جامعه ي محلي گرايش پيدا مي کند. در مرحله ي سوم، معمولاً حکومتها براي ايجاد شرايطي که در آن تا اندازه اي بتوان در برابر تهاجم نفوذ غرب مقاومت کرد مداخله مي کنند. ( Katz et al., 1978 )
با وجود اين، غيرممکن است بتوان نقش عمده اي را که رسانه هاي غربي به طورکلي، و کشورها و سازمانهاي انگليسي زبان به ويژه، در توليد و گسترش جهاني رسانه ها بازي مي کنند انکار کرد. جوامع جهان سوم، در اينجا نيز مانند ساير حوزه هاي توليد، به ويژه آسيب پذيرند. برخي از رهبران جهان سوم مصرانه خواستار کنترل بر توليد و جريان اطلاعات بوده اند به گونه اي که برابري بيشتري در رسانه هاي ارتباطي ايجاد گردد. در کنفرانس کشورهاي غيرمتعهد که از طريق هيچ پيماني به آمريکا يا به شوروي وابسته نبودند، در اوايل دهه ي 1970 سيستم " مشارکت خبري غيرمتعهد " (14) ايجاد گرديد. هشتاد و پنج کشور شرکت کننده توافق کردند که اطلاعات خبرگزاريهاي ملي خودشان را مشترکاً با يکديگر مورد استفاده قرار دهند تا مطالب خبري آگاهي دهنده تر و يا مناسب تر از آنچه را که از سوي خبرگزاريهاي غربي و شوروي مي رسد، تشويق کنند. اما نفوذ اين سيستم تاکنون محدود بوده است. بسياري از خبرگزاريهاي ملي شرکت کننده چندان به گزارش دقيق و غير جانبدارانه ي رويدادها در کشورهاي خودشان شهرت ندارند، و به نظر منتقدان چنين مي نمايد که برخي حکومتهاي جهان سوم مي کوشند رسانه هاي خودشان را در داخل کشور کنترل کنند تا اطمينان حاصل شود که شيوه ي " رسمي " نگرش به امور حفظ مي گردد- در حالي که " يکسونگري " از خارج را رد مي کنند. ( McPhail, 1987 )
برخي محققان بر اين باورند که نابرابريهاي جهاني در زمينه ي تکنولوژي ارتباطات راه دور احتمالاً در آينده حتي محسوس تر خواهد گرديد. به گفته ي آنتوني اسميت، يکي از محققان برجسته ي رسانه هاي همگاني:
تهديد استقلال کشورها از سوي ارتباطات الکترونيکي جديد در اواخر قرن بيستم مي تواند از استعمار در گذشته خطرناکتر باشد. ما اکنون مي دانيم که استعمارزدايي و رشد فراملي گرايانه (15) پايان روابط امپرياليستي نبوده بلکه صرفاً گسترش بيشتر يک رشته تارهاي ژئوپوليتيکي بوده اند که از رنسانس تاکنون همچنان تنيده مي شوند. رسانه هاي جديد بيش از ديگر تکنولوژيهاي پيشين غرب از قدرت نفوذ عميق به درون فرهنگ " دريافت کننده " برخوردارند. نتيجه مي تواند ويرانگري پايان ناپذير تشديد تناقضهاي اجتماعي در جوامع در حال توسعه ي امروز باشد. ما در غرب درباره ي 2.500 ماهواره ي ارتباطي که اکنون به دور زمين گردش مي کنند به عنوان پخش کنندگان اطلاعات مي انديشيم. براي بسياري از جوامع آنها ممکن است به صورت لوله هاي مکنده اي در آيند که به وسيله ي آن اطلاعاتي که به کشوري حاکميت مي بخشد براي پردازش در مکاني دوردست استخراج مي شود. ( Smith, 1980b, 176 )
پي نوشت ها :
1. Reuters
2. HAVAS
3. Associated Press ( AP )
4. United Press International ( UPI )
5. TASS
6. NOVOSTI
7. McCann Erikson
8. Saatchi & Saatchi
9. International Business Machines ( IBM )
10. media imperialism
11. RCA
12. NCB
13. phases of institutionalization
14. non-aligned news pool
15. supranationalism
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391