نويسنده: محمد يوسفي
محدث نوري رحمه الله فرمود:
عالم عامل، حاج ملا علي تهراني مجاور نجف اشرف بود و اکثر سال ها به زيارت ائمه سامرا عليهماالسلام مشرف مي شد و انس عجيبي به سرداب مطهر داشت. ايشان از آن مکان طلب فيوضات مي کرد و اميد داشت در آنجا به مقامات عاليه دست پيدا کند. از جمله مطالبش اين بود که مي فرمود:«هيچ وقتي نشد که زيارتي بکنم و کرامتي نبينم.»
در ايام مجاورت من ده مرتبه به سامرا مشرف شد و در منزل ما مستقر گرديد ولي آنچه را مي ديد پنهان مي کرد و اصرار داشت که مخفي نمايد و بلکه ساير عبادات خود را هم مخفي مي نمود.
روزي به ايشان التماس کردم که از آنچه ديده است چيزي برايم بگويد.
فرمود: مکرر اتفاق افتاده که در شب هاي تاريک زماني که همه ي مردم در خواب بوده اند و صداي حس و حرکتي از کسي نبوده به سرداب مطهر مشرف شده ام، کنار سرداب پيش از وارد شدن و پايين رفتن از پله ها، نوري را ديده ام که از سرداب غيبت بر ديوار و دهليز اول تابيده و حرکت کرده است و از محلي به محل ديگر روان گرديده مثل اين که در جايي شمعي در دست کسي باشد و از مکاني به مکان ديگر حرکت کند و پرتو آن نور در سرداب بتابد و تکان بخورد.
پايين مي رفتم و داخل سرداب مطهر مي شدم، نه کسي را در آنجا مي ديدم و نه چراغي مشاهده مي کردم.
مرحوم حاج ملاعلي تهراني در همين اواخر که آنجا مشرف بود آثار «استسقاء» در ايشان پيدا شد و خيلي از آن صدمه مي ديد؛ لذا به سرداب مطهر مشرف شد. بعداً فرمود: امشب شفاي عوامانه اي گرفتم؛ يعني به سرداب مطهر رفتم و در آن گوشه نشستم، بعد هم پاهاي خود را به قصد شفا داخل چاهي که عوام آن را «چاه غيبت» مي گويند کردم و خود را آويزان نمودم، طولي نکشيد که مرض تماماً رفع شد.
آن مرحوم تصميم داشت در سامرا بماند؛ ولي پس از مراجعت به نجف نزديکان مانع شدند. در آنجا دوباره مرض عود کرد و در آخر ماه صفر سال 1290 از دنيا رفت. (1)
پي نوشت :
1. کمال الدين، ج 2، ص 150، س 17 و عبقري الحسان، ج 1، ص 469.
منبع مقاله :يوسفي، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان عليه السلام در کربلا، قم، خورشيد هدايت، چاپ دوم