تألیف و ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
منبع: راسخون
یکی از بحث بر انگیزترین اسرار تمام دوران - راز مثلث برمودا - در نهایت حل گردیده است و در کمال نا امیدی برای بسیاری از افراد، حقایق حاکی از این امر هستند که هیچ چیز اسرار آمیزی دربارهی آن وجود ندارد.
این منطقهی از قرار معلوم اسرار آمیز از اقیانوس اطلس، یعنی مثلث برمودا و یا مثلث شیطان از مدتها پیش بشر را مجذوب خود گردانیده است. نا پدید شدن غیر قابل توجیه هوا پیماها و کشتیها در این منطقه حتی با هوشترین افراد را نیز متحیر خود بر جای گذارده است. برخی از افراد علت این امر را جاذبه میخواندند، در حالی که برخی دیگر متان را مقصر این ماجرا می دانستند. سپس کسانی آمدند که در تلاش برای دادن نظر خود نظریههایی را پیش روی گذاردند مبنی بر وجود فرا زمینیها و سفر به دنیایی دیگر.
توضیحات زیادی در این باره داده شد، اما هیچ یک از آنها به اندازهی کافی قانع کننده نبودند. علاوه بر این، یک بررسی مهم از تمام این توجیحها آشکار ساخت که این به اصطلاح راز چیزی بیش از تاری از فریب نبوده است که به وسیلهی عدهای از متخصصان خود خواندهی مثلث برمودا و به منظور -- البته که جز این نیست -- جلب توجه همگان به هم بافته شده است.
در کنار این سوانح، آتش این معما هم چنین به وسیلهی رسانه های پر تب و تاب و هم چنین از همه مهمتر کار شناسان خود خوانده شعلهورتر گردید. از میان این معماران مثلث برمودا، نام یکی از آنهایی که بسیار شنیده میشد، نام چارلز برلیتز – کار شناسی در حوزهی ماوراء الطبیعه و نویسندهی کتابی در سال 1974 با عنوان "مثلث برمودا" بود. در حالی که این وینسنت گدیس بود که اصطلاح "مثلث برمودا" را در سال 1964 به وجود آورد، این برلیتس بود که با نوشتن کتاب خود این پدیدهی غیر قابل توضیح را بر سر زبانها انداخت، کتابی که وی در آن صحبت از شهر آتلانتیس به میان آورد.
بر خلاف این توجیه انجام شده، هوا پیماها و کشتیهای بسیاری بر مبنای یک برنامهی روزانه از این منطقه عبور مینمایند. در صورتی که جاذبه عامل به وجود آمدن این همه ناپدیدی در منطقهی مثلث برمودا بوده باشد، آن گاه حتی یک تکه از این هوا پیماها و کشتیها نمی توانستند از این منطقه گذر نمایند.
با این وجود، یکی دیگر از توجیههای انجام شده برای این اتفاق متان انباشته شده در این منطقه را مسبب نا پدیدیهای مورد ادعای صورت پذیرفته میداند. این توجیه خاص بر مبنای پژوهشی در دانشگاه موناش صورت پذیرفته است، که در مجلهی آمریکایی فیزیک به چاپ رسید. این پژوهش بر این واقعیت تأکید داشت که این منطقه حاوی مقادیر بسیار زیادی از گاز متان بود که -- به هنگام آزاد شدن از کف اقیانوس اطلس -- به شکل حباب هایی بسیار بزرگ بر روی سطح آب پدیدار میگردیدند و موجب در هم شکسته شدن هوا پیماها و کشتیهایی میشدند که در سر تا سر این منطقه در حال تردد کردن بودند. این که این مطلب به وسیلهی یک مؤسسهی مشهور و در یکی از مجله های پیش گام به چاپ رسیده بود بسیاری از افراد را وادار ساخت که به صورت کور کورانه این امر را باور نمایند، و در نهایت نظریهی گاز متان تبدیل به یکی از متقاعد کنندهترین داستان ها برای معمای مثلث برمودا گردید.
این امر واقعیت دارد که این منطقه از مقادیر بسیار زیادی گاز متان برخوردار است، اما از طرف دیگر منطقههایی نیز وجود دارند که حتی از مقادیر بسیار بیشتری از گاز متان برخوردار هستند؛ به عنوان نمونه کرانهی ساحل کارولینا. اگر متان در این ماجرا مقصر محسوب میگردید، ما حد اقل چیزهایی را در مورد چند سانحه در این مناطق سرشار از گاز متان میشنیدیم. و همچنین در مورد اندازهی حباب های گاز متانی که از کف اقیانوس به سطح میآیند باید گفت که آنها باید بسیار بزرگ باشند تا قادر باشند که موجب نا پدید گردیدن یک هواپیما و یا یک کشتی بی آن که از آن اثری بر جای ماند شوند که این کار هم به نوبهی خود باید در ظرف چند دقیقه به انجام رسد.
در حالی که نظریهی آدم ربایی بیگانگان به این امر اشاره دارد که موجودات بیگانه این منطقه را در جهت جمع آوری کردن نمونه برای تحقیقات خود مورد انتخاب قرار دادهاند، نظریهی گذرگاهی به سوی دنیایی دیگر به این موضوع اشاره دارد که هوا پیماها و کشتی های گم گشته به دنیایی دیگر وارد شدهاند و در آن جا به زندگی خود ادامه میدهند.
در مورد نظریهی فعالیتهای موجودات فرا زمینی و گذرگاهی به دنیای دیگر باید گفته شود که، این نظریهها تنها یکی از چندین فرضیهی بی شماری هستند که بر اساس وسواس فکری ما نسبت به موجودات فرا زمینی و ماوراء الطبیعه قرار دارند، به لطف حضور بسیار پر رنگ آنها در فرهنگ عمومی.
توضیحات بیشتری مانند این موارد در گذر زمان پا به عرصهی وجود گذاشتند، اما تمامی آنها از یک عامل مشترک برخوردار بودند - یک جمع بندی غیر منطقی. تمامی این توضیحهایی که به وسیلهی کار شناسان خود خوانده تحت عنوان واقعیت ارائه گردیدند بی اساس از کار در آمدند، که این امر به واقع جایی برای تعجب در بر نداشت، چرا که آنها در تلاش برای اثبات وجود چیزی بر آمده بودند که از همان ابتدا هم وجود خارجی نداشت. جالب توجه این که، آنها به شدت در انگیزهی خود موفق بودند.
لازم است که هر فرد این واقعیت را درک نماید که این منطقهی مشخص در منطقهای حارهای قرار دارد و منطقهی هم گرایی تند بادها، بادهای شرقی و هم چنین جریان خلیج مکزیک است. به عنوان یک منطقهی حارهای این منطقه در معرض طوفانهایی همیشگی قرار دارد که برخی از آنها به اندازهی کافی نیرومند هستند تا قادر به آسیب رسانیدن به یک کشتی و غرق کردن ان باشند.
یکی از بهترین نمونه های این موارد، ناپدید گردیدن "مری سلست" است، کشتیای که این گونه تصور میشد که در سال 1872 در مثلث برمودا نا پدید گردیده باشد، اما در نهایت رها شده در نزدیکی ساحل پرتغال پیدا شد. یک نویسندهی آمریکایی به نام لاری کوشه در کتاب خود با عنوان "معمای مثلث برمودا - حل گردید"، برخی از نا پدید شدن های مشهور در این منطقه را مورد مو شکافی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه تمامی این موارد داستانهایی ساختگی بودند. شایان ذکر است که شخص خود کوشه یک خلبان تجاری و معلم پرواز بوده است.
هواپیمایی که به عملیات جستجو اعزام گردید نیز از سابقهی نقص فنی برخوردار بود و از این رو، سانحهی سقوط آن در اقیانوس به هیچ عنوان امری اسرار آمیز نبود. برای افزودن به این موضوع باید عنوان داشت که تقریباً این امر غیر ممکن است که بتوان چیزی را در این اقیانوس پهناور پیدا نمود که دلیلی است بر این امر که چرا بقایای این هواپیما هرگز یافت نشدند.
در صورتی که شما به صورت دقیق هر یک از این توضیحات را مورد بررسی دقیق خود قرار دهید، کاملاً آشکار خواهد شد که این به اصطلاح معمای مثلث برمودا چیزی جز یک فریب نبوده است، زائیدهی فکر افرادی که تشنهی شهرت هستند و کسانی که به اندازه ی کافی زود باور هستند تا بر این باور بمانند که چیزی اسرار آمیز در بارهی تمامی این پدیده وجود دارد. معروفیت این منطقه به نحوی آن چنان قابل توجه در طی چند دههی اخیر افزایش یافته است که می توان آن را به این واقعیت نسبت داد که اکثر ما به این سو تمایل داریم که به طور کور کورانه همه چیز را باور نماییم و آنها را بی آنکه تلاشی در جهت بررسی قابل قبول بودن آنها انجام دهیم انتشار میدهیم.
این منطقهی از قرار معلوم اسرار آمیز از اقیانوس اطلس، یعنی مثلث برمودا و یا مثلث شیطان از مدتها پیش بشر را مجذوب خود گردانیده است. نا پدید شدن غیر قابل توجیه هوا پیماها و کشتیها در این منطقه حتی با هوشترین افراد را نیز متحیر خود بر جای گذارده است. برخی از افراد علت این امر را جاذبه میخواندند، در حالی که برخی دیگر متان را مقصر این ماجرا می دانستند. سپس کسانی آمدند که در تلاش برای دادن نظر خود نظریههایی را پیش روی گذاردند مبنی بر وجود فرا زمینیها و سفر به دنیایی دیگر.
مثلث برمودا - معمایی از ابتدا آغاز میگردد
هیچ کس دقیقاً نمیداند که معمای مثلث برمودا چگونه بر سر زبان ها افتاد، اما این سانحهی پرواز 19 بود که که آن را به شهرت رسانید. در سال 1945، گروهی از بمب افکنهای اژدری اونجر TBM که یکان هوایی 19 خوانده میشد بدون بر جای گذاشتن هر گونه ردی از خود در این منطقه نا پدید گردید. همه چیز حتی زمانی عجیبتر گردید که هواپیمای دریایی PBM که به عنوان بخشی از تیم جستجو به این منطقه اعزام گردیده بود با همین سرنوشت رو به رو گردید. از این رو سانحهی یکان هوایی 19 یک شبه از مثلث برمودا روی دادی مهم ساخت و هر اتفاقی که پس از آن افتاد به اسرار آمیزی آن اضافه نمود و تمام دنیا را متحیر خود ساخت.در کنار این سوانح، آتش این معما هم چنین به وسیلهی رسانه های پر تب و تاب و هم چنین از همه مهمتر کار شناسان خود خوانده شعلهورتر گردید. از میان این معماران مثلث برمودا، نام یکی از آنهایی که بسیار شنیده میشد، نام چارلز برلیتز – کار شناسی در حوزهی ماوراء الطبیعه و نویسندهی کتابی در سال 1974 با عنوان "مثلث برمودا" بود. در حالی که این وینسنت گدیس بود که اصطلاح "مثلث برمودا" را در سال 1964 به وجود آورد، این برلیتس بود که با نوشتن کتاب خود این پدیدهی غیر قابل توضیح را بر سر زبانها انداخت، کتابی که وی در آن صحبت از شهر آتلانتیس به میان آورد.
نظریات مثلث برمودا آشکار میگردند . . .
. . . و توضیحاتی منطقی به دنبال آنها آورده میشود. به زودی، هر فردی به نحوی توضیحی را برای خود دربارهی این نا پدید گردیدنهای اسرار آمیز داشت. یکی از چنین توضیحاتی بر الگوی جاذبهی غیر عادی در این منطقه تأکید داشت که به همین علت بیان مینمود که هر کشتی و یا هوا پیمایی که وارد این منطقهی مشخص شود به ته اعماق اقیانوس برخورد مینماید و با گوری از آب رو به رو میشود.بر خلاف این توجیه انجام شده، هوا پیماها و کشتیهای بسیاری بر مبنای یک برنامهی روزانه از این منطقه عبور مینمایند. در صورتی که جاذبه عامل به وجود آمدن این همه ناپدیدی در منطقهی مثلث برمودا بوده باشد، آن گاه حتی یک تکه از این هوا پیماها و کشتیها نمی توانستند از این منطقه گذر نمایند.
با این وجود، یکی دیگر از توجیههای انجام شده برای این اتفاق متان انباشته شده در این منطقه را مسبب نا پدیدیهای مورد ادعای صورت پذیرفته میداند. این توجیه خاص بر مبنای پژوهشی در دانشگاه موناش صورت پذیرفته است، که در مجلهی آمریکایی فیزیک به چاپ رسید. این پژوهش بر این واقعیت تأکید داشت که این منطقه حاوی مقادیر بسیار زیادی از گاز متان بود که -- به هنگام آزاد شدن از کف اقیانوس اطلس -- به شکل حباب هایی بسیار بزرگ بر روی سطح آب پدیدار میگردیدند و موجب در هم شکسته شدن هوا پیماها و کشتیهایی میشدند که در سر تا سر این منطقه در حال تردد کردن بودند. این که این مطلب به وسیلهی یک مؤسسهی مشهور و در یکی از مجله های پیش گام به چاپ رسیده بود بسیاری از افراد را وادار ساخت که به صورت کور کورانه این امر را باور نمایند، و در نهایت نظریهی گاز متان تبدیل به یکی از متقاعد کنندهترین داستان ها برای معمای مثلث برمودا گردید.
این امر واقعیت دارد که این منطقه از مقادیر بسیار زیادی گاز متان برخوردار است، اما از طرف دیگر منطقههایی نیز وجود دارند که حتی از مقادیر بسیار بیشتری از گاز متان برخوردار هستند؛ به عنوان نمونه کرانهی ساحل کارولینا. اگر متان در این ماجرا مقصر محسوب میگردید، ما حد اقل چیزهایی را در مورد چند سانحه در این مناطق سرشار از گاز متان میشنیدیم. و همچنین در مورد اندازهی حباب های گاز متانی که از کف اقیانوس به سطح میآیند باید گفت که آنها باید بسیار بزرگ باشند تا قادر باشند که موجب نا پدید گردیدن یک هواپیما و یا یک کشتی بی آن که از آن اثری بر جای ماند شوند که این کار هم به نوبهی خود باید در ظرف چند دقیقه به انجام رسد.
در حالی که نظریهی آدم ربایی بیگانگان به این امر اشاره دارد که موجودات بیگانه این منطقه را در جهت جمع آوری کردن نمونه برای تحقیقات خود مورد انتخاب قرار دادهاند، نظریهی گذرگاهی به سوی دنیایی دیگر به این موضوع اشاره دارد که هوا پیماها و کشتی های گم گشته به دنیایی دیگر وارد شدهاند و در آن جا به زندگی خود ادامه میدهند.
در مورد نظریهی فعالیتهای موجودات فرا زمینی و گذرگاهی به دنیای دیگر باید گفته شود که، این نظریهها تنها یکی از چندین فرضیهی بی شماری هستند که بر اساس وسواس فکری ما نسبت به موجودات فرا زمینی و ماوراء الطبیعه قرار دارند، به لطف حضور بسیار پر رنگ آنها در فرهنگ عمومی.
توضیحات بیشتری مانند این موارد در گذر زمان پا به عرصهی وجود گذاشتند، اما تمامی آنها از یک عامل مشترک برخوردار بودند - یک جمع بندی غیر منطقی. تمامی این توضیحهایی که به وسیلهی کار شناسان خود خوانده تحت عنوان واقعیت ارائه گردیدند بی اساس از کار در آمدند، که این امر به واقع جایی برای تعجب در بر نداشت، چرا که آنها در تلاش برای اثبات وجود چیزی بر آمده بودند که از همان ابتدا هم وجود خارجی نداشت. جالب توجه این که، آنها به شدت در انگیزهی خود موفق بودند.
و همه چیز شروع به از هم پاشیدن مینماید
این امر بسیار واضح است که افزودن چند کلمهی به ظاهر علمی میتواند به هر گونه اظهار نظر غیر قابل باوری ظاهر یک مفهوم به اثبات رسیدهی علمی ببخشد. معمای مثلث برمودا تا کنون بهترین نمونه از چنین مواردی است، که واژه هایی مانند جاذبه، متان و موجودات فرا زمینی محیطی اسرار آمیز را در پیرامون این منطقه به وجود میآورد که منطقهای عادی درست مانند دیگر بخش های این اقیانوس پهناور است.لازم است که هر فرد این واقعیت را درک نماید که این منطقهی مشخص در منطقهای حارهای قرار دارد و منطقهی هم گرایی تند بادها، بادهای شرقی و هم چنین جریان خلیج مکزیک است. به عنوان یک منطقهی حارهای این منطقه در معرض طوفانهایی همیشگی قرار دارد که برخی از آنها به اندازهی کافی نیرومند هستند تا قادر به آسیب رسانیدن به یک کشتی و غرق کردن ان باشند.
نا پدید شدنهایی که هرگز به وقوع نپیوستند
با وجود این که فرد با مشاهدهی تعداد بالای حوادثی که در این منطقه به وقوع میپیوندند متحیر میگردد، اما تحقیقات بیشتر آشکار میسازند که چندین حادثه که به گونهای در جایی دیگر به وقوع پیوستهاند در طول گذر زمان جایی را برای خود در فهرست حوادث مربوط به مثلث برمودا پیدا کردهاند. نه تنها این مورد، بلکه حتی به نظر می رسد که آن دسته از کشتی هایی که هرگز به حرکت در نیامدند و هوا پیماهایی که هرگز به پرواز در نیامدند نیز جایی برای خود در این فهرست دست و پا کرده باشند.یکی از بهترین نمونه های این موارد، ناپدید گردیدن "مری سلست" است، کشتیای که این گونه تصور میشد که در سال 1872 در مثلث برمودا نا پدید گردیده باشد، اما در نهایت رها شده در نزدیکی ساحل پرتغال پیدا شد. یک نویسندهی آمریکایی به نام لاری کوشه در کتاب خود با عنوان "معمای مثلث برمودا - حل گردید"، برخی از نا پدید شدن های مشهور در این منطقه را مورد مو شکافی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه تمامی این موارد داستانهایی ساختگی بودند. شایان ذکر است که شخص خود کوشه یک خلبان تجاری و معلم پرواز بوده است.
اما در مورد سانحه ی . . .
یگان 19 باید اظهار داشت که یک گروه متشکل از خلبانان کار آموز بود که در حال انجام یک جلسهی آموزشی معمولی بودند. قاعدهی اصلی در آرایش هوا پیماهای جنگی این است که رهبر گروه مسیر را نشان میدهد و خود را با دیگر اعضای گروه هماهنگ مینماید. در مورد یگان 19 باید اظهار نمود که خود رهبر گروه مسیر خود را در نتیجهی نقص فنی گم کرد و در نتیجه تمامی گروه هماهنگی خود را از دست دادند. فقدان هماهنگی و آب و هوای بد که در واقع رخ دادی نادر هم در منطقه نیست موجب شد تا این هوا پیماها در آسمان به دور خود بچرخند تا این که سوخت آنها به اتمام رسید و در نهایت به مرگ آنها انجامید.هواپیمایی که به عملیات جستجو اعزام گردید نیز از سابقهی نقص فنی برخوردار بود و از این رو، سانحهی سقوط آن در اقیانوس به هیچ عنوان امری اسرار آمیز نبود. برای افزودن به این موضوع باید عنوان داشت که تقریباً این امر غیر ممکن است که بتوان چیزی را در این اقیانوس پهناور پیدا نمود که دلیلی است بر این امر که چرا بقایای این هواپیما هرگز یافت نشدند.
در صورتی که شما به صورت دقیق هر یک از این توضیحات را مورد بررسی دقیق خود قرار دهید، کاملاً آشکار خواهد شد که این به اصطلاح معمای مثلث برمودا چیزی جز یک فریب نبوده است، زائیدهی فکر افرادی که تشنهی شهرت هستند و کسانی که به اندازه ی کافی زود باور هستند تا بر این باور بمانند که چیزی اسرار آمیز در بارهی تمامی این پدیده وجود دارد. معروفیت این منطقه به نحوی آن چنان قابل توجه در طی چند دههی اخیر افزایش یافته است که می توان آن را به این واقعیت نسبت داد که اکثر ما به این سو تمایل داریم که به طور کور کورانه همه چیز را باور نماییم و آنها را بی آنکه تلاشی در جهت بررسی قابل قبول بودن آنها انجام دهیم انتشار میدهیم.
/ج